هایدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

هایدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق درباره زندگی نامه سیاوش کسرایی

اختصاصی از هایدی تحقیق درباره زندگی نامه سیاوش کسرایی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق درباره زندگی نامه سیاوش کسرایی


تحقیق درباره زندگی نامه سیاوش کسرایی

فرمت فایل:WORD(قاببل ویرایش)تعداد صفحات: 20صفحه

 

 

 

 

 

 

دوران زندگی:

سرودن شعر را از جوانی آغاز کرد. وی از شاگردان نیما بود که به او وفادار ماند.ضمن آنکه سالیان دراز در حزب توده فعال بود و در کنار شعر به مسایل سیاسی نیز می پرداخت. به همین دلیل گروهی او را شاعری مردمی می‌نامیدند. بسیار زود به همراه خانواده اش به پایتخت آمد. او در دانشگاه تهران درس خواند و علاوه بر فعالیت‌های ادبی و سرودن شعر، عمری را به تکاپوهای سیاسی (حزب توده ایران)گذراند. خانه‌ی سیاوش کسرائی در سال‌های نخست انقلاب ۱۳۵۷ ایران، یکی از جاهایی بود که نورالدین کیانوری، دبیر اول حزب توده ایران به آن رفت‌وآمد می‌کرد. در سال ۱۳۵۸ خورشیدی، هیات دبیران کانون نویسندگان ایران که عبارت بودند از باقر پرهام، احمد شاملو، محسن یلفانی، غلامحسین ساعدی و اسماعیل خوئی تصمیم به اخراج سیاوش کسرائی، به‌آذین، هوشنگ ابتهاج ، فریدون تنکابنی و برومند گرفتند. این تصمیم نهایتا به تایید مجمع عمومی کانون نویسندگان ایران رسید و منجر به اخراج کل عناصر توده‌ای، به همراه این پنج تن، از کانون نویسندگان ایران شد.

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره زندگی نامه سیاوش کسرایی

مقاله نیکویی در اشعار دیگر شاعران

اختصاصی از هایدی مقاله نیکویی در اشعار دیگر شاعران دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله نیکویی در اشعار دیگر شاعران


 مقاله نیکویی در اشعار دیگر شاعران

لینک پرداخت و دانلود در "پایین مطلب"

 فرمت فایل: word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 تعداد صفحات:15

مقدمه :تو نیکی می کن و در دجله اندازمثل معروفی ، برگرفته از اشعار سعدی است که در پایان مثنویاتش آمده است :

تو نیکویی کن و در دجله انداز

 که ایزد در بیابانت دهد باز

که پیش از ما چو ما بسیار بودند

که نیک اندیش و بدکردار بودند

بدی کردند و نیکی با تن خویش

تو نیکو کار باش و بد میندیش(1)

اما ماجرا چیست؟ چرا باید نیکی و احسان را در دجله افکند؟ داستان این مثل مشهور را ابوالمعالی کیکاووس بن وشمگیر در قابوس نامه چنین  می آورد:

در روزگار متوکل ، " فتح "  فرزند خوانده ی او می خواست شنا بیاموزد، اما در حین آموزش در دجله گم  شد، پس از هفت روز او را سالم یافتند و  به گمان آن که گرسنه است آب و غذا برایش بردند؛ اما اظهار سیری کرد و گفت : هر روز بیست نان بر طبقی نهاده بر روی آب می رسید و از آن سیر می شدم ، بر هر نانی هم نوشته بود: " محمد بن الحسین الاسکاف". متوکل فوراً برای یافتن فرد مزبور جایزه ای مقرر کرد، سرانجام او را یافتند و دلیل کارش را پرسیدند ، او نیز چنین گفت : " یک سال است که نان در آب می افکنم، زیرا شنیده ام: نیکی کن و به رود انداز که روزی بر دهد." متوکل نیز گفت : " اکنون ثمره ی آن نیکی یافتی " سپس پنج روستا را در اطراف بغداد به او بخشید. (2)

اگر چه مؤلف قابوس نامه در صحت این داستان اظهار می دارد که فرزندان این مرد را در بغداد دیده ، ولی در صورت عدم صحّت هم ، از اهتمام  فراوان گذشتگان ما به کار خیر و عمل نیک نشان دارد.

نیکویی در اشعار دیگر شاعران :صائب تبریزی با استفاده از این مضمون می سراید:

می کند نیکی و در آب روان می افکند

 هر که نقد جان نثار تیغ قاتل می کند...

نیکی از آب روان چون تیغ بر می گردد ز سنگ

زیر تیغ یار صائب می توان جان باختن...

چو بر می گردد از آب روان نیکی، همان بهتر


دانلود با لینک مستقیم


مقاله نیکویی در اشعار دیگر شاعران

اشعار خیام 193ص

اختصاصی از هایدی اشعار خیام 193ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 193

 


دانلود با لینک مستقیم


اشعار خیام 193ص

نیکویی در اشعار دیگر شاعران

اختصاصی از هایدی نیکویی در اشعار دیگر شاعران دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 15

 

مقدمهنیکویی در اشعار دیگر شاعران

نیکویی در شعر سعدیحکایاتی از بوستان با موضوع نیکوکاری

مقدمه :تو نیکی می کن و در دجله اندازمثل معروفی ، برگرفته از اشعار سعدی است که در پایان مثنویاتش آمده است :

تو نیکویی کن و در دجله انداز

 که ایزد در بیابانت دهد باز

که پیش از ما چو ما بسیار بودند

که نیک اندیش و بدکردار بودند

بدی کردند و نیکی با تن خویش

تو نیکو کار باش و بد میندیش(1)

اما ماجرا چیست؟ چرا باید نیکی و احسان را در دجله افکند؟ داستان این مثل مشهور را ابوالمعالی کیکاووس بن وشمگیر در قابوس نامه چنین  می آورد:

در روزگار متوکل ، " فتح "  فرزند خوانده ی او می خواست شنا بیاموزد، اما در حین آموزش در دجله گم  شد، پس از هفت روز او را سالم یافتند و  به گمان آن که گرسنه است آب و غذا برایش بردند؛ اما اظهار سیری کرد و گفت : هر روز بیست نان بر طبقی نهاده بر روی آب می رسید و از آن سیر می شدم ، بر هر نانی هم نوشته بود: " محمد بن الحسین الاسکاف". متوکل فوراً برای یافتن فرد مزبور جایزه ای مقرر کرد، سرانجام او را یافتند و دلیل کارش را پرسیدند ، او نیز چنین گفت : " یک سال است که نان در آب می افکنم، زیرا شنیده ام: نیکی کن و به رود انداز که روزی بر دهد." متوکل نیز گفت : " اکنون ثمره ی آن نیکی یافتی " سپس پنج روستا را در اطراف بغداد به او بخشید. (2)

اگر چه مؤلف قابوس نامه در صحت این داستان اظهار می دارد که فرزندان این مرد را در بغداد دیده ، ولی در صورت عدم صحّت هم ، از اهتمام  فراوان گذشتگان ما به کار خیر و عمل نیک نشان دارد.

نیکویی در اشعار دیگر شاعران :صائب تبریزی با استفاده از این مضمون می سراید:

می کند نیکی و در آب روان می افکند

 هر که نقد جان نثار تیغ قاتل می کند...

نیکی از آب روان چون تیغ بر می گردد ز سنگ

زیر تیغ یار صائب می توان جان باختن...

چو بر می گردد از آب روان نیکی، همان بهتر

که در سرچشمه ی شمشیر نقد جان بر افشانیم...

اوحدی مراغه ای در کتاب جام جم بیان می کند که اگر نیکی را در چاه هم بیفکنی، اثرش به تو باز می گردد:

نیکی کن ای پسر تو، که نیکی به روزگار

سوی تو بازگردد، اگر در چَه افکنی

شاعر خوش ذوق معاصر نیز از منظری طنزبه این موضوع نگریسته و چنین سروده است :

نیکی بکن و به دجله انداز

صدبار شنیدم این نصحیت

نیکی بنمودم و ندیدم

جز شر ز بشر، بدی ز ملّت

این است سزای نیکی من

 ای بر پدر تو دجله لعنت! (3)

" حبله رودی"  در" جامع التمثیل" ، مثلی با مضمون " تو نیکی می کن و در دجله انداز"  آورده :

" نیکی ، راه به صاحب خانه ی خود می برد"(4)

و یا در همان جا می خوانیم:

نیکی کنی به جای تو نیکی کنند باز

ور بد کنی به جای تو از بد بتر کنند(5)

    

این نکته در میان اشعار شاعران فارسی سرا از جمله توصیه های رایج اخلاقی است:

نیکویی بر دهد به نیکوکار

 باز گردد بدی به بدکردار(6)

یا:

هر چه ورزش کنی همانی تو

  نیکویی ورز، اگر توانی تو

  (اوحدی مراغه ای)

یا:

یکی با سگی نیکویی گم نکرد

کجا گم شود خیر با نیکمرد؟

 (سعدی)

کرم کن چنان کت بر آید ز دست

جهانبان در خیر بر کس نبست(7)

و:

انبیا تو را گفتند نیک باش و نیکی کن

 تا که نیکویی بینی از اماثل* و اقران

  (بهار)

پروین اعتصامی نیز چنین می سراید :


دانلود با لینک مستقیم


نیکویی در اشعار دیگر شاعران

دانلود بررسی ورود اشعار عارفانه به ادبیات فارسی 41 ص

اختصاصی از هایدی دانلود بررسی ورود اشعار عارفانه به ادبیات فارسی 41 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دسته بندی : علوم انسانی _ تاریخ و ادبیات

فرمت فایل :  Doc ( قابلیت ویرایش و آماده چاپ ) Word


قسمتی از محتوی متن ...

 

تعداد صفحات : 42 صفحه

تجلی قرآنی در اشعار عارفانه ایرانی تهیه کننده: مهشید امیدان حکیم ابوالمجد، مجدود بن آدم سنایی غزنوی از عارفان و شاعرانی است که علاوه بر مهارت بالا در شعر و شاعری؛ با قرآن و حدیث و معارف دینی نیز، هم آشنایی بسیاری داشت و هم ایمان و اعتقادی استوار.
از این روی نشانه‌های بسیاری از تجلّی قرآن، حدیث و معارف دینی به زبانی شیوا و ساختاری هنری، در سروده‌های او دیده می‌شود.
اینک نمونه‌هایی از اثر پذیرهای قرآنی او: غفلت خوش همی‌نمایاند مهر جاه و زر و زن و فرزند کی بود کاین نقاب بردارند تا بدانی تو طعم زهر از قند دیوان، ص‌154 ابیات، گویای این نکته قرآنی هستند که: مهر جاه، زن، زر، فرزند و دیگر دل بستگی‌های دنیایی، نقاب غفلت بر چهره و چشم آدمی می‌زند و او را از هدف اصلی زندگی بی‌خبر می‌سازد و پس از مرگ است که این نقاب را از چهره و چشم او بر می‌دارند و تازه می‌فهمد که در چه غفلت و خسارتی بوده است.
این نکته، آشکار را در آیه شریفه ذیل آمده است: «لَقَد کُنتَ فی غَفلَةً مِن هذا فَکَشَفنا عَنکَ غِطاؤَکَ فَبَصَرُکَ الیومَ حَدید؛ [به او خطاب می‌شود:]‌ تو از این صحنه [و دادگاه بزرگ] غافل بودی و ما پرده را از چشم تو کنار زدیم و امروز چشمت کاملاً تیز بین است.
»(سوره ق، آیه‌22) طمع و حرص و بخل و شهوت و خشم حسـد و کبر و حفد به پیوندهـفـت در دوزخـنــد در تــن تـو ساخته نفسـشان در و دربندهمین که در دست تو است قفل امروز در هر هفت محکم اندر بنددیوان، ص‌153 در این ابیات؛ طمع، حرص، بخل، شهوت، خشم، حسد و کبر؛ هفت در دوزخ شمرده شده‌اند که در وجود آدمی جای گرفته‌اند و باز کردن آن درها و وارد شدن بدان‌ها سر‌انجام، آدمی را به دوزخ می‌کشاند و راه رهایی از دوزخ قیامت، بستن و قفل زدن به این درها در همین دنیاست.
هفت در داشتن دوزخ، نکته‌ای است که در آیه شریفه ذیل آمده است:«وَ إِنّ جَهَنَّمَ لَمَوعِدُهُم أَجمَعینَ .
لَها سَبعَةُ اَبوابً لِکُلِّ بابً مِنهُم جُزء مَقسُوم؛ و همانا که دوزخ وعدگاه همه آنان (گمراهان) است.
هفت در دارد و برای هر دری، گروه معینی از آنها تقسیم شده‌اند.
» (سوره حجر، آیات43و44) نبینی طبع را طبعی چو کرد انصاف رخ پنهان نیابی دیو را دیوی چو کرد اخلاص رخ پید دیوان، ص‌56 بیت بالا بیانگر این واقعیت است که چون انصاف و راستی در کار نباشد، طبیعت و فطرت آدمی دگرگون می‌شود و کار خود را به درستی انجام نمی‌دهد، ولی هنگامی که اخلاص و انصاف در کار باشد، دیو (شیطان، نفس) کار خویش را از دست می‌دهد و وسوسه‌های او در مخلَصان نمی‌گیرد (اثر نمی‌کند.
) این نکته دوم (بی‌تأثیری وسوسه‌های نفسانی و شیطانی در مخلَصان) برگرفته از آیه کریمه زیر است.
آیه‌ای که بیانگر پاسخ انتقام جویانه و کینه توزانه ابلیس به خداوند است، آن گاه که به گناه سجده نکردن بر آدم، از درگاه الهی رانده شد: «لاَغوینَّهُم أَجمَعینَ .
إلاّ عِبادَکَ مِنهُمُ المُخلَصینَ؛ همانا که همه آدمی زادگان را گمراه و گرفتار می‌کنم، جز بندگان مخلَص تورا.


دانلود با لینک مستقیم


دانلود بررسی ورود اشعار عارفانه به ادبیات فارسی 41 ص