هایدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

هایدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تخیلات کودک 14ص

اختصاصی از هایدی تخیلات کودک 14ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 14

 

چگونه تخیل کودک خود را پرورش دهیم؟

مغز در حال رشد کودک شما

مغز کودک شما در زمان تولد، حدودا صد میلیارد سلول داشت. این مطلب به خودی خود شگفت انگیز و جالب توجه است، اما آنچه در مغز او در این دوران اتفاق می افتد، شگفت انگیزتر است. هر کدام از آن سلولها در حال ارسال و دریافت سیگنالهای الکتریکی است و همچنین این سلولها با یکدیگر پیوندهایی ایجاد می کنند که با تکرار و تمرین، نهایتا منجر به تشکیل شبکه هایی از سلولهای عصبی خواهد شد. این شبکه ها (که معمولا مدارهای عصبی نامیده می شوند)، امکان فکر کردن و یادگیری را برای کودک فراهم می سازند. هنگامی که سه سال از تولد او بگذرد، هزار هزار میلیارد پیوند عصبی در مغز او تشکیل شده است.

اکنون، مغز کودک شما در حال ایجاد مسیرهای عصبی است که در تمام طول عمر او مورد استفاده قرار خواهند گرفت. هر کدام از این پیوندها و مسیرها که مرتب مورد استفاده قرار گیرد به یک پیوند یا مسیر دائمی تبدیل می شود، در حالی که اگر برخی از این پیوندها مرتب مورد استفاده قرار نگیرند، ممکن است از بین بروند. به همین دلیل، متخصصین بر اهمیت سه سال اول زندگی، بسیار تاکید می کنند: هرکاری که شما به همراه کودک خود انجام دهید، از بازی کردن تا خوردن و راه رفتن و کتاب یا شعر و آواز خواندن، به مغز او کمک می کند تا فعالیت بیشتری انجام دهد.

هرگاه کودک خود را در برابر تصاویر، صداها و حسهای جدید قرار دهید، در واقع مغز او را در برابر دنیایی بزرگتر و هیجان انگیزتر قرار داده اید. هنگامی که تخیل خود را به همراه او به کار بگیرید؛ مثلا بگویید: «نگاه کن! من یک ببر هستم توی یک جنگل بزرگ!» یا «فرض کن می خواهیم به خانه مادربزرگ برویم»، در واقع مغز او را وادار می کنید تا پیوندها و مسیرهایی تشکیل دهد که به ایجاد خلاقیت و تخیل در او منجر خواهد شد.

تخیل کودک چگونه کار می کند؟

از آنجا که مهارتهای کلامی کودک شما هنوز چندان پیشرفت نکرده اند، به سختی می توان فهمید که او دقیقا به چه چیزی فکر می کند. اما شما می توانید نشانه های تخیل او را در تقلید کردن های او از آنچه که در اطرافش می بیند، تشخیص دهید؛ این رفتار عموما بین هجده تا بیست ماهگی شکل می گیرد. کودک شما ممکن است دقیقا کارهایی را که شما انجام می دهید تقلید کند؛ برنامه روزانه ای را که برای او ریخته اید، بر روی عروسکهایش پیاده کند، به آنها غذا بدهد یا آنها را بخواباند.

خیال پردازی های کودکانه چه کمکی به او می کند؟

تخیل قوی در کودک می تواند بسیار بیشتر از آنچه شما فکر می کنید، در مسیر زندگی به او کمک کند.

وسعت دامنه لغات: معمولا دامنه لغات کودکانی که به بازیهای تخیلی علاقه نشان داده یا به داستانها و کتابهایی که دیگران برایشان می خوانند گوش می دهند، بسیار وسعیتر و بهتر است. البته شما ممکن است نتایج چشمگیر این مطلب را سال آینده ببینید، هنگامی که تعداد لغات مورد استفاده کودک شما جهشی ناگهانی پیدا خواهد کرد؛ اما سنگ بنای این پیشرفت چشمگیر را باید در این دوره بریزید.

به دست آوردن کنترل: "نقش بازی کردن" و "وانمود کردن" این امکان را برای کودک فراهم می کنند تا آن کسی باشد که دوست دارد. احساسات منفی اش را کشف و بررسی کند، چیزهایی را که تا کنون یاد گرفته تمرین کند و اوضاع را به آن صورتی که دوست دارد در بیاورد. داستانهایی که مثلا در آن سه بره باهوش، جلوی گرگ بد را می گیرند، یا بازیهای تخیلی که در آنها عروسکش را به زور به حمام می برد، این حس را به او منتقل می کنند که او حتی در شرایط نا آشنا یا ترسناک نیز می تواند کنترل اوضاع را به دست گیرد.

حل کردن مسائل: رویاپردازی پیرامون موقعیتهای تخیلی، نحوه تفکر خلاقانه را به کودک شما آموزش می دهند و می تواند یک ابزار بسیار مفید در فرآیند حل مساله توسط کودک باشد. مطالعات نشان می دهد افرادی که در زمان خردسالی از تخیل قوی برخوردار هستند، معمولا این قابلیت را در بزرگسالی نیز حفظ می کنند و در نتیجه، نتایج بهتری در فرآیندهای حل مسائل به دست می آورند. آزمایشهای بعدی در طول زندگی افرادی که در کودکی تخیل قوی تری داشتند مشخص کردند که این افراد هنگام برخورد با چالشها یا مشکلات غیرمترقبه (مثلا جا گذاشتن کتابی که برای مدرسه لازم دارند)، می توانند از منابع و گزینه های بیشتری برای پیدا کردن راه حل مناسب، استفاده کنند.

شما برای کمک به پیشرفت تخیل کودک خود چه می توانید بکنید؟

برای او کتاب بخوانید: کتاب خواندن برای کودک، یکی از بهترین راههایی است که می تواند مغز او را به خوبی تغذیه کند. کتابهایی را انتخاب کنید که عکسهای رنگی و بزرگ به تعداد زیاد داشته باشند و از این فرصت (تا زمانی که هنوز کودک شما خواندن را یاد نگرفته و اصرار نمی کند که دقیقا متن کتاب را برای او بخوانید)، استفاده کنید؛ چون می توانید هر داستانی که دوست دارید برای او سر هم کنید! عکس چیزهای مختلف، از سوسک گرفته تا فرفره را به او نشان بدهید؛ صدای حیوانات یا وسائل مختلفی را که در داستان به آنها اشاره شده، برای او در بیاورید؛ صداهای خاصی را برای شخصیتهایی که در داستان هستند، ابداع کنید؛ و درباره اینکه چه اتفاقاتی برای آدمها یا حیوانات کتاب داستان افتاده یا ممکن است بیفتد، صحبت کنید.

برای همدیگر داستانهای جدید بسازید و بگویید: می توانید از خودتان یک داستان بسازید و برای کودک بگویید؛ این کار به اندازه خواندن یک کتاب داستان می تواند برای او مفید باشد. همچنین اگر بتوانید از خود او به عنوان شخصیت اصلی داستان استفاده کنید، به کودک کمک خواهد کرد تا درک و احساسش را پیرامون خودش به عنوان یک موجود مستقل، پرورش دهد. البته او هم به زودی قادر خواهد بود که از خودش داستان بسازد و برای شما بگوید.

از موسیقی بهره بگیرید: هرچند سن کودک شما اجازه نمی دهد که بتوانید از کلاسهای منظم موسیقی برای او استفاده کنید، اما می توانید دنیای او را پُر از موسیقی کنید. با همدیگر به موسیقیهای مختلف گوش بدهید و او را تشویق کنید که با آواز خواندن، رقصیدن و یا نواختن موزیک به کمک پیانوی اسباب بازی یا وسایل خانگی دیگر، شما را همراهی کند.

کودک را تشویق کنید تا نمایش بازی کند: کودکان از تبدیل وقایع روزمره و یا تخیلاتشان به نمایشهای جالب و بازی کردن در این نمایشها، چیزهای زیادی می آموزند. هنگامی که کودک شما یک نمایشنامه ساده را طراحی می کند، افراد و شخصیتها را درون آن می چیند و نهایتا در این نمایش کوچک بازی می کند، مهارتهای کلامی و اجتماعی او افزایش می یابند. او با بازی کردن دوباره یا چندباره نمایشهایی که موضوع غم، شادی، ترس یا امنیت را در خود دارند، بر روی احساسات و عواطف خود تمرین می کند. هنگامی که او خود را به عنوان یک پدر، دکتر و یا معلم تصور می کند، احساس قدرت کرده و همچنین مسوول بودن را تمرین می کند.


دانلود با لینک مستقیم


تخیلات کودک 14ص

دانلود تحقیق خاک شناسی

اختصاصی از هایدی دانلود تحقیق خاک شناسی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 87

 

اولین طبقه بندی خاک را داکوچایوف انجام داد که این دانشمند معروف است به پدر خاکشناسی.

شروع کننده و اولیت عامل هوادیدگی باران است که با نفوذ باران در شکافها باعث بازشدن صخره ها و خورده شدن آنها می شود و وقتی با باد همراه شد این خوردگی بیشتر می شود و در این حالت درروی صخره ها یک لایه نازک خاک متولد می شود که این خاک ابتدایی ترین خاک است و اصطلاحاً خاک در جا است یعنی در همان بستر متولد شده.

عوامل هوادیدگی خاک:

باران

یخ زدگی یا آب شدن

باد

اقلیم روی خاک یک منطقه تاثیر می گذارد.

عوامل خاکسازی

سنگ مادر 2- اقلیم یا آب و هوا 3- پستی و بلندی 4- زمان 5- موجودات زنده

رینی از دانشجویان داکوچایوف بود که عوامل بالا را عوامل خاک سازی نام نهاد.

خاک: محیطی است یا به عبارت دیگر پوستة نازک سطح خشکیهای زمین را گویند که بر اساس عوامل اقلیمی برروی سنگ مادر و بر اساس پستی و بلندی در طول زمان به وجود می آید و موجودات زنده در آن نقش دارند.

Pedology خاک: هدف این گروه این بود که خاک را به عنوان موجود غیرزنده طبقه بندی می کنند.

ادافولوژی: شاخه ای دیگر از علم خاک شناسی است که به رابطه آب و خاک و گیاه می پردازد.

از نظر این گروه خاک موجودی است زنده که به عنوان تکیه گاهی برای گیاه و محلی است برای تغذیه و جذب آب برای گیاه هم می باشد. خاک سطحی ترین پوستة قشر زمین است.

تفاوت خاکشناسی و زمین شناسی: در خاک شناسی فقط 200 متر سطح زمین مورد بررسی قرار می گیرد و از آن به پایین مخصوص زمین شناسی.

برای شناخت خاک (شناخت لایه خاک) لازم است حفره ای حفر کنیم که به آن پروفیل یا نیم رخ گویند. همه خاکها یک نوع پروفیل ندارند.

شرایط پروفیل: اعلام محیط بررسی خاک از نوع سایه بودن یا زیر خورشید بودن و حتماً باید در آفتاب باشد.

1- در نیمکره شمالی پروفیل را طوری می زنیم که یکی از دیواره های پروفیل به سمت خورشید باشد و همچنین نیم کره جنوبی. ابعاد پروفیل 2m طول 1m عرض 1.5m تا 2m متر ارتفاع که ارتفاع پروفیل بستگی به منطقه فعال ریشه در چه منطقه یا قرار دارد یعنی ریشه گیاه چه مقدار رشد می کند.

به هر لایه که روی هم قرار گرفته افق گفته می شود. عوامل تمایز افقها: 1- رنگ 2- ریزی و درشتی ذرات که به آن بافت خاک گویند. 3- ترتیب قررار گرفتن یا طرز قرار گرفتن ذرات آن که به ساختمان خاک معروف است.

Pedon پدون: کوچکترین واحد حجمی یک خاک که تمام خصوصیات آن خاک را داراست گویند. و به حفره ای که وقتی پدون را درمی آوریم پروفیل گویند.

Poly Pedon: به مجموعة چند پدون پلی پدون گویند.

خاک از سه فاز مختلف تشکیل شده

فاز جامد

فاز معدنی (مواد معدنی)

فاز آلی (مواد آلی)

در یک خاک نرمال فاز جامد %50 آنرا تشکیل می دهد که %5 آن مواد آلی، %45 مواد معدنی است.

2- فاز مایع %25 تا %30 آب

3- فاز هوا که %25 تا %30 را تشکیل می دهد.

اگر فاز مایع زیاد شود فاز هوا کم می شود و اگر فاز هوا زیاد شود فاز مایع کم می شود و فاز جامد همیشه ثابت است. بین رطوبت هوا و رطوبت خاک یک تعادل برقرار است. و همچنین در میزان ازت خاک و هوا. تنها مورد متفاوت در میزان Co2 و اکسیژن خاک و هوا است که اکسیژن خاک کمتر از اکسیژن هواست.

املاحی که در آب داخل خاک است بیشتر از املاح آب سطح زمین است.

مواد معدنی در خاک خصوصیات فیزیکی خاک را کنترل می کند.

مواد معدنی در خاک سه گروه هستند1- شن(sand) 2- سیلت(silt)3-رس(clay)

خاک مورد بحث ما خاکی است که قطر ذرات آن کمتر از 2mm است. و به دلیل وجود هدفهای متفاوت میزان مواد معدنی خاک و طبقه بندی آنها متفاوت است.

3 طبقه بندی وجود دارد 1- آمریکایی 2- بین المللی 3- اروپایی.

در آمریکایی بیشتر به اندازه شن توجه شده است.

در بین المللی به هر سه ذره خاک توجه شده است.

به درصد نسبی ذرات تشکیل دهنده خاک (شن، سیلت، رس) بافت خاک گویند و بافت برای هر نوع خاک متفاوت است.

افق آلی: میزان مواد آلی در اینجا زیاد است یا افق O (Organic) بعد از این افق، افق A است.

سطحی ترین افق در خاک افق O است که محل تجمع مواد آلی و نسبت به افقهای زیرین پررنگ تر است به خاطر وجود مواد آلی. افق بعدی افق A است که مخلوط مواد معدنی و آلی است. یک افق معدنی است و رنگ آن از بقیه افقهای پایین تر و تیره تر است ولی از افق O روشن تر است. محل توسعه ریشه فعال گیاه در افق A می باشد. بیشترین جذب گیاه در افق A انجام می دهد. بیشترین عملیات کشاورزی و خاک ورزی در افق A


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق خاک شناسی

دانلود پاورپوینت پیام رمزرا پیدا کن 2 جلسه ششم

اختصاصی از هایدی دانلود پاورپوینت پیام رمزرا پیدا کن 2 جلسه ششم دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود پاورپوینت پیام رمزرا پیدا کن 2 جلسه ششم


دانلود پاورپوینت پیام رمزرا پیدا کن 2  جلسه  ششم

دانلود پاورپوینت پیام رمزرا پیدا کن 2  جلسه  ششم

فرمت فایل: پاورپوینت

تعداد اسلاید: 21

 

 

 

 

2)کدام جسم زیر سایه ای کم رنگ تولید می کند؟

الف)کتاب

ب)شیشه

ج)پارچه توری

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود پاورپوینت پیام رمزرا پیدا کن 2 جلسه ششم

تحقیق درمورد چگونه امت پیامبر فرزند پیغمبر را کشتند

اختصاصی از هایدی تحقیق درمورد چگونه امت پیامبر فرزند پیغمبر را کشتند دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 11

 

چگونه امت پیامبر فرزند پیغمبر را کشتند:

 حوادث سخت عاشورا و کربلا 50 سال بعد از وفات رسول الله واقع شد آنهم به دست مسلمانان و پیروان رسول الله ، مردمی که معروف به تشیع و دوستی آل علی بود به دست مسلمانان که شهادتین می دادند، نماز می خواندند، روزه میگرفتند، حج می رفتند به آئین اسلام، ازدواج و اموات خود را به خاک می سپاردند به دست کسانی که با علی و پیامبر زندگی می کردند آن همه کرامتها و صحبتها و نما خواندن های پیامبر و علی ماتوس بودند.

به یقین نمی توان گفت منکر اسلام بودند و حتی منکر امام حسین (ع) هم نبودند و به جرأت یقین داشتند مقام امام حسین(ع) افضل از یزید بوده پس چطور شد که اولا حزب ابوسفیان زمام حکومت را به دست بگیرد ابوسفیانی که قائد اعظم مشرکین بود و با پسرش معاویه دوش به دوش با اسلام می جنگیدند و همان معاویه سی سال بعد از وفات پیامبر والی شام  و سپس 20 سال خلیفه مسلمین شد یعنی 20 سال جنگید (با اسلام) ثانیا خود شیعیان ظاهری ، قاتل امام شدند کوفیان در عین علاقه به اهل بیت و حسین (ع) با او جنگیدند.

اول به خاطر رعب و وحشت بود که از زمان زیاد (پدر ابن زیاد ، یا عبیدالله بن زیاد) و معاویه شروع شده بود

دو جنبه قیام عاشورا:

حادثه و تاریخچه کربلا دو صفحه دارد یک صفحه سفید و نورانی دیگری صفحه سیاه و ظلمانی که هر دو صفحه در این صحنه روزگار دنیا، بی نظیر است.

صفحه ظلمانی از آن نظر که در آن فقط جنایت دیده می شود که شاید به جای حادثه بهتر باشد فاجعه بنامیم. می بینیم، آب ندادن به انسانها را می بینیم، زن و بچه اسیر و تشنه را شلاق زدن می بینیم، اسیر را بر شتر بی جهاز سوار کردن می بینیم ترساندن زن و بچه های یتیم و آتش زدن خیمه های آنها را می بینیم عریان کردن سر بهترین زنان دنیا را می بینیم که جانیان آن یزید بن زیاد و عمرسعد و شمر و خولی و حرمله و .... می باشند.

در دنیا جنگهای بسیار دیده شده مانند جنگهای صلیبی ، جنگ اروپایئان در اندلس ،کشتار آمریکائیان در ویتنام و ...  ولی این طور فاجعه ای دیده نشده که اهل بیت و دوستان و بزرگان خود را اینگونه به شهادت برسانند.

صفحه نورانی آن، که مقدس، و دارای درس اخلاقی ولی گریه آور است افتخارات امام و یارانش و اسراط، می باشند که چگونه ایثار و فداکاری را برای  بشریت به ارمغان آورده اند این صفحه نورانی بحدی است که دستگاه بنی امیه به اشتباه خود پی برد و هر کدام تقصیر را به گردن دیگری انداخت و دیدند که پیکر بی روح حسین(ع) از زنده ایشان برای آنها مزاحمتر است.

تربت مرقد امام، کعبه صاحبدلان شد بطوریکه زینب(س) فرمود (کدکیدک ، واسع سعیک ، ناصب جهدک فو لله لاتمحوذکرنا، ولا تمیت و حینا) (هر نقشه ای که داری ، بکار ببر ولی مطمئن باش تو نمی توانی بردار مرا بکشی ، برادرم زندگیش طوری دیگر است او نمرد بلکه زنده تر شد) حتی خود امام در شب عاشورا می فرماید: (من یارانی در جهان بهتر از یاران خود سراغ ندارم و شما را بر یاران جنگ بدر که یاران پیغمبر بودند ترجیح می دهم) و اشخاص نورانی کننده این صفحه امام حسین ، حضرت اباالفضل ، علی اکبر، علی اصغر، حبیب بن مظاهر ، زهیر،  مسلم بنی عقیل و  مسلم بن عوسجه هستند.

شب عاشورا :

وقتی سپاه عمر سعد نزدیک خیمه ها شد امام به حضرت عباس فرمود سوار شو و خودت را به لشگر عمر سعد برسان ببین چه خبر است و چه می خواهند حضرت اباالفضل با زهیر بن قیس و حبیب بن مظاهر جلوی آنها رفتند و فرمودند من از طرف امام پیام آورده ام که ببینم چه خبر است. عمر سعد گفت امیر ابن زیاد گفته به شما پیشنهاد بدهم یا تسلیم شوید یا با شما بجنگیم، اطاعت حضرت عباس از امام را ببینید فرمود من از طرف خودم نمی توانم چیزی بگویم از امام جواب خواهم گرفت و حضرت عباس نزد امام می آید و همراهان او مقابل سپاه عمر سعد می مانند حبیب بن مظاهر به آنها گفت: به خدا فردای قیامت، پیش خدا بد مردمی باشند آن مردمی که کشته باشند ذریه پیغمبر خود را و خاندان و اهل بیت او را.  شخصی به او اهانت کرد و گفت از خودت تعریف نکن تو نزد ما از شیعیان این خانواده نبودی حبیب پاسخ می دهد: از این موقعیتی که اکنون دارم نمی فهمی که من از شیعیانم؟ به خدا من نامه ای به حسین ننوشتم و وعده یاریش ندادم بلکه با اعتقاد او را یاری می کنم و جانم را قربانیش خواهم کرد برای آنکه شما حق خداون و رسولش را ضایع کردید.

     حضرت عباس به نزد امام رسید و گفته عمر سعد را به حضرت رساند حضرت فرمود می جنگیم ولی نزد آنها برو و اگر توانی کار را به فردا انداز بعد برای اینکه توهمی پیش نیاید که آنها فکر کنند که حسین یک شب را غنیمت شمرد که شاید زنده بماند فرمود خدا خودش می داند که من این مهلت را به عنوان شب آخر عمرم،  دلم خواست با معبودم راز و نیاز کنم و قرآن و عبادت کنم و آموزش بخواهم و خدا می داند که من نماز و تلاوت قرآن و کثرت دعا و استغفار را دوست دارم این مهلت برای هر دو طرف مایه امیدواری بود زیرا حسین (ع) انتظار تکمیل یاران جانباز خود را داشت که جمعی شب عاشورا به حضرت       پیوستند و جمعی هم ظهر عاشورا (که حربن یزید ریاحی که در شمار آنها بود) به حضرت پیوندند و بدون پیوست این تعداد، کاروان شهادت حسینی کاملی نبود و از طرف دیگر خود شب زنده داری حسین و اصحابش در برابر این سپاه کفر، اتمام حجتی دیگر بود چون بسیاری از آنان ، نسبت به امام مظلوم، در اشتباه بودند و برای عمر سعد هم امید می رفت که در ضمن این مهلت برای امام، شاید از استقامت دست بکشد و دست او به خون پسر پیغمبر (ص) آغشته نگردد و آبرویش برای دنیایش محفوظ بماند حضرت عباس برگشت و عمر سعد نیز درخواست امام را قبول کرد آن شب امام با وضع فوق العاده ای به سر برد، شب هنگام یاران خود را جمع کرد امام سجاد فرمودند با آنکه بیمار بودم نزدیک رفتم و شنیدم پدرم به یارانش می فرمود:

بهترین ستایشی را بر خداوند نمایم و برسود و زیان ، او را سپاس گذارم . با خدایا، من تو را سپاس گویم که ما خانواده را به نبوت گرامی داشتی و قرآن را به ما آموختی و در دین دانا ساختی و به ما گوشهای شنوا، دیده بینا و دل روشن دادی، ما را از شکرگزاران خود بپذیر. اما بعد من در میان اصحاب جهان با وفاتر و بهتر از اصحاب خود نمی دانم در میان خانواده ها مهربانتر از افراد خانواده خود نمی شناسم  انی لا اعلم اصحاباء اوفی و لاخیراء من اصحابی و لااهل بیت او قبل و لاافضل من اهل بیتی . خداوند شما همه را از طرف من جزای خیر دهد من به همه شما اجازه دادم تا همه شماها آزادانه بروید و من شما را حلال کردم این شب تاریک، شما را فرا گرفته در امواج ظلمات، خود را از گرداب بیرون بکشید هر کدام از شما دست یکی از افراد خاندان مرا بگیرد و در روستاها و شهرها پراکنده شود زیرا این مردم مرا می خواهند و اگر مرا گرفتار کنند از جستجوی دیگران بگذرند.)

اولین نفر حضرت ابوالفضل (ع) صحبت نمودند و ابراز وفاداری کردند و هر کدام ا زاصحاب مطلبی عرض کردند مسلم بن عوسجه (ما دست از تو بر نمی داریم نیزه به سینه دشمن می کنم و تا دسته شمشیر در دست داریم با آن بجنگم و اگر سلاح به ستم نماند به آنها سنگ بیاندازم به خدا اگر بدانم که کشته می شوم و زنده می شوم و سپس کشته می شوم و سوخته می شوم و خاکسترم را باد می دهند و هفتاد بار با من چنین کنند از تو جدا نشوم تا در آستانت بمیرم ولی افسوس که فقط یک جان دارم) زهیربن قین (به خدا من دوست دارم کشته شوم و زنده شوم و باز کشته شوم تا هزار بار و خداوند با این کشتار، از تو و خاندانت دفاع کند) سپس حضرت قاسم بن الحسن (ع) قیام کرد. قاسم، 13 سال سن دارد پیش خودش شک می کند که آیا این شهادت نصیب منهم می شود  یا نه، رو به حضرت می کند و می گوید : یا عماه انا فی من قتل؟ آیا من هم جزط، کشته شدگان هستم حضرت از او پرسید کیف الموت عندک؟ مرگ پیش تو چگونه است عرض کرد یا عماهاحلی من العیل شیرین تر از عسل حضرت فرمود نعم ابن اخی بله ای فرزند برادرم ولی به به درد سختی مبتلا خواهی شد قاسم  الحمدلله گفت.

امام سجاد (ع) می فرمایند وقتی امام وفاداری یارانش را دیدند به آنها فرمودند اکنون سربردارید و نگاه کنید . آنها جای خود را در بهشت دیدند و امام، جایگاه تک تک آنها را به ایشان نشان داد.

در شب عاشورا امام برنامه های مفصلی دارد من جمله آماده کردن سلاحها و همچنین به اصحابش دستور داد تا گودالی خندق مانند، در پشت خیمه ها بکنند به طوریکه اسبها هم نتوانند از روی آن رد شوند و از پشت حمله کنند و داخل گودال هیزم ریختند و آنها را افروختند تا دشمن بفهمد تا وقتی حسین زنده است نمی توانند به خیمه ها حمله کنند سپس امام به یارانش فرمود که خیمه ها را نزدیک به هم کنند و طناب خیمه ها را درون یکدیگر بکشند بگونه ای که عبور یک نفر هم  از بین خیمه ها ممکن نباشد و دشمن تنها از روبرو بتواند با آنها بجنگد سپس امام شروع به عبادت نمودند و تمام شب را به دعا و راز و نیاز به درگاه خداوند مشغول شدند و یارانش همه از ایشان تبعیت نمودند . راوی می گوید تلاوت قرآن و دعا و گریه ایشان مانند زنبوران عسل بود حتی عده ای از سپاه دشمن را به گریه می انداخت .

امام صبح عاشورا نماز صبح را با اصحابش خواند و اسب رسول الله که مرتجز  نام داشت سوار شد و اصحاب را برای پیکار آماده کرد همه آنها که 32 سواره و 40 پیاده بودند البته روایتها مختف است 45 نفر 61 نفر هم روایت شده است. اما مشهور به آن تن می باشد.

امام ، زهیر بن قین را بر میمنه و حبیب بن مظاهر را به میسره سپاهش گمارد و پرچم را به حضرت ابوالفضل(ع) داد و دستور داد هیزم ها را که پشت خیمه ها جمع آوری کرده بودند در خندق ریختند که مانند نهر بزرگی در پشت خیمه ها شده بود هیزم ها را آتش زدند که مبادا دشمن از پشت حمله کند. عمر سعد هم صبح عاشورا لشگر خود را صف کرد عبدالله بن زهیر ازدی را به فرماندهی نیروهای  اهل مدینه گماشت قیس بن اشعث را بر اهالی رییعه و کنده عبدالرحمان بن ابی سبره حنفی را به اهالی مذحج و بنی اسد گمارد- حر بن یزید ریاحی را سردار تمیم و همدان نمود و فرماندهی میمنه سپاه را به عمر و بن حجاج زبیدی و فرماندهی میسره را به شمر بن ذی الجوشن و فرماندهی سواره نظام را به عروه بن قیس احمسی و فرماندهی پیادگان را به شبث بن ربعی یوبوعی و پرچم را به آزاده کرده خود، درید سپرد.

سپس امام فرمان دادند خیمه ای تهیه نمایند و در آن مشک بردند و سورمه ای درست نمودند سپس خود و اصحاب به چشم نوره (سورمه) کشیدند.

لشگر عمر سعد آمدند و گرد خیمه های حسین دور زدند وقتی آتش خندق را دیدند و راه حمله از پشت را بسته دیدند شمربن ذی الجوشن فریاد زد ای حسین پیش از قیامت به آتش شتافتی (آنقدر ناتوان و نامرد بودند که با سپاهی 30 هزار نفری در مقابل 72 تن به همراه زن و بچه ، باز می خواستند از پشت حمله کنند). امام فرمودند ای زاده مادر ی بزچران تو شایسته نیران هستی (آتش). مسلم بن عوسجه خواست او را با تیر بزند، امام نگذاشت و فرمود من دوست ندارم آغازگر نبرد باشم. نقشه لشگر کوفه این بود که با عده فراوان خود، امام را محاصره کنند و آنها را اسیر نمایند و به کوفه ببرند و اصلا فکر نمی کردند که این جمعیت اندک، در برابر 30 هزار نفر، چنان جبهه ای مستحکم و قدرتمند تشکیل دهند.  این نقشه ای که امام کشیدند و دعکی که از خیمه ها و خندق آتش فراهم کردند، یکی از شاهکارهای نظامی است و یکی از کرامات امام شمرده می شود.

    وقتی لشگر کوفه نزدیک شد امام روی شتر سوار شد و فریاد کشید تا لشکر عمر سعد شنیدند  . فرمود ای مردم به من گوش دارید و شتاب بکنید تا حق نصیحتی که بر من دارید ادا کنم و چقدر امام به دشمنانش هم دلسوز بودند و حتی خواستند آخرین لحظه هم حتی یک نفر هم که شده از عذاب ابدی دوزخ نجات پیدا کند ولی ببینید جهالت را؟ علت آمدن خود را نزد شما بگویم اگر پذیرفتید و به من حق دادید خوشبخت خواهید شد و اگر نپذیرفتید دیگر به من مهلت ندهید .

شهادت حضرت علی اکبر (ع):

   یاران ابی عبدالله به شهادت رسیدند و جز خانواده اش که اولاد علی (ع) اولاد جعفر بن ابیطالب، اولاد عقیل و امام حسن (ع) بودند ، دیگر کسی نمانده بود همگی آنها گرد آمدند و تصمیم به جنگ گرفتند ابتدا فرزند خود امام، حضرت علی اکبر از پدرش اجازه نبرد خواست امام هر کدام از اصحاب که اذن مبارزه              نمی خواستند مقداری طفره می رفتند تا عطش و عشق شهادت آنها در تاریخ ثبت شود و همچنین نمی خواست آنها به شهادت برسند ولی وقتی از فرزندش اذن   می خواهد بدون مکث کردن به او اذن می دهد راوی می گوید حضرت امام نگاه ناامیدی به او کرد و اشکش سرازیر شد و روی مبارک را به سوی آسمان بلند  کرد و فرمود: خدایا گواه این مردم باش. خدایا جوانی به مقابل آنها می رود که شبیه ترین مردم به پیغمبر می باشد از نظر خلقت، و اخلاق و گفتار و ماهر وقت مشتاق دیدار پیغمبرت می شدیم به روی او نگاه می کردیم بار خدایا برکات زمین را زا این قوم دریغ بدار و میان آنها جدای افکن و آنها را پاره پاره کن ، روش آنها را ناستوده کن ، سپس به عمر سعد فریاد زد از ما چه می خواهی ؟ خداوند نسلت را قطع کند و عملت را نامبارک کند و کسی را بر تو مسلط کند که در بسترت سرت را ببرد همچنان که پیوند مرا گسستی و خویشاوندی مرا با پیامبر (ص) مراعات نکردی. و بالاخره نوبت علی اکبر می رسد او در ظهر عاشورا و جلوی پدر به سوی میدان ستیز می رود و از خود شجاعتها نشان می دهد ، علی اکبر بر لشگر حمله ور می شود رجزی چنین می خواند:

 انا علی ابن الحسین بن علی - نحن و بیت الله اولی بالنبی - من شبث و شمر ذاک الدنی - و مشر ذالک الدنی - اضربکم بالسیف حتی ینثنی

ضرب غلام هاشمی علوی - ولا ازال الیوم احمی عن ابی تالله لا یحکم فینا ابن الدعی

   منم علی بن الحسین بن علی - ما به خدا هستیم اولی به نبی - از شبث و شمر همان پست دنی - تا خم شود تیغ ز غم چون زدنی (من آنقدر بر شما شمشیر می زنم تا شمشیر در پیچ و تاب افتد)

همچون جوانی هاشمی علوی (آنهم شمشیر زدنی مانند جوان هاشمی علوی) - خود نسپاریم بر آن ابن دعی (پسر زیاد لاف زن گزافگو)

  علی اکبر، چندین بار حمله کرد و جمع بسیاری را کشت بطوریکه مردم از بسیاری کشتگان خودشان به خروش آمدند در روایتی با تشنگی ای که داشت صد و بیست نفر از آنان را کشت سپس نزد پدر برگشت در حالیکه زخم بسیاری برداشته بود عرض کرد ای پدر العطش قد قَتَلنی و ثقل الحدید اجهدنی، نهل الی شربه من الماط، سبیلُ اتقوی بها  . حضرت علی اکبر بسیاری از سپاه دشمن را کشت ،  ضربتها خورد، در حالیکه دهانش خشک است از میدان بر می گردد از پدر تمنایی می کند پدر جان تشنگی مرا دارد می کشد و سنگینی این سلاح توانم را گرفته آیا جرعه آبی است بنوشم تا نیرو بگیرم و به دشمنان بتازم راوی     می گوید  فبکی الحسین و قال و اغوثاه یا بنی ، قاتل قلیلاء فما اسرع ما تلقی جدک مخمدا فیسقیک بکاسه الا و فی شربته لا تظما بعدها ابداء امام گریست و اینچنین به فرزندش پاسخ داد: ای پسر جان اندکی جنگ کن امیدوارم به همین زودی جدت پیامبر را دیدار کنی و از دستش سیراب شوی که دیگر هرگز تشنه نشوی . همینطور روایت شده یا بنی هات لسانک فاخذ  بلسانه فمصد و دفع الیه خاتمه و قال امسکو فی فیک و ارجع الی قتال عندک ، فانی ارجوالک لا تمسی حتی یسقیک جدک بکاسه الا و فی شربه لا تظما بعدها ابدا ای فرزندم زبانت را بیرون آور سپس زبان علی اکبر را در دهان مبارک خود گذاشت و آن را مکید و انگشتر خویش را به او داد و فرمود آن را در دهان خود بگذار و برای جنگ با دشمن برگرد عده ای گفتند امام ، زبان علی اکبر را در کام گرفت تا به او بنماید که کام او از کام فرزندش خشک تر است و با این حالت، همدردی با فرزندش بکند.

    عده ای گفته اند که در این دم آخر منظور امام این بود که او را به حقایقی آگاه کند که درجات معنوی او را ارتقاط، دهد و تمام علوم را به او آموخت چنانچه پیامبر در آخرین لحظات عمر شریفشان علی را در بستر خود خواست و زبان در کام او نهاد و به او حقایقی آموخت که هزار هزار باب علم بود . حضرت علی اکبر دوباره به میدان برگشت و جنگید تا کشتگان را به 200 نفر رساند مردم کوفه از کشتن او خودداری می کردند مره بن منقذ عبدی


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درمورد چگونه امت پیامبر فرزند پیغمبر را کشتند

خود را لایق موفقیت بدانید!!

اختصاصی از هایدی خود را لایق موفقیت بدانید!! دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

خود را لایق موفقیت بدانید!!


خود را لایق موفقیت بدانید!!

آیا شما بدنبال اهدافی هستید و برای رسیدن به آنها تلاش می کنید ولی موفق نمی شوید به هدف مورد نظر دست یابید. اما اگر بعضی باورهای خود را تقویت کنید


دانلود با لینک مستقیم


خود را لایق موفقیت بدانید!!