هایدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

هایدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله کامل درباره مسجد ها

اختصاصی از هایدی دانلود مقاله کامل درباره مسجد ها دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 21

 

مدخلی بر ایران شناسی بی دروغ و بی نقاب، ۵

 

نشانه های بقایای ابنیه ی کاروان سرایی موجود در استان خراسان، به نقل از صفحه ی ۳۵۵ منبع

این نقشه ی استان خراسان، همراه نشانه ی کاروان سراها، پیش از تقسیم بندی های جدید است. ۱۳۰ کاروان سرا در مسیرهای مختلف و در نظم منطقی است، که از آن جمله تنها سه کاروان سرا را معلق به پیش از صفویه شمرده اند: رباط سپنج، رباط شرف و ماهی رباط چاهه، که باز هم یا کاروان سرا و یا قدیم تر از صفوی نیستند، زیرا در زنجیره ی کاروان سراهای میان شهری وجود تک ساختمان کهن، که رعایت فواصل منظم را نکرده باشد، غیر ضروری ارزیابی می شود. این اوضاع ارتباطات در اقلیمی است که نمود اسلام در ایران را از آن آغاز می کنند، چنان که نمایه ی تجمع های ضد اسلامی را نیز در اوهام موجود، باز هم خراسان گرفته اند و همین خراسان فاقد اطراقگاه بین شهری است که در تاریخ نوشته های موجود، کانون تجدید استقلال سیاسی ایران پس از به اصطلاح هجوم عرب می گویند، از آن جا سیاه جامگان و سپاهیان بی شمار عباسی را به تختگاه بنی امیه می فرستد، زبان فارسی در آن رونق می گیرد، شاعران و حماسه سرایان بزرگ، رودکی، فردوسی، سنایی، عنصری، خیام از آن سر بر می آورند، خواجه نصیرالدین طوسی، خوارزمی، بلخی، ابو ریحان و مولوی در آن ظهور می کنند، مرکز استیلای هارون الرشید و امین و مامون می شمارند و داستان های مفصل فرقوی دیگر که در آن باب یک به یک زمزمه می کنند. اما چنین سرزمینی، چنان که در همین یادداشت بررسی خواهم کرد، تا قرن ها پس از طلوع اسلام نه فقط جاده و کاروان سرا ندارد، که نشان از مسجد و سجده گاهی برای مسلمانی در آن نیافته ایم. «لشکر کشی اعراب به خراسان در سال ۳۱ هجری به فرماندهی احنف ابن قیس، مامور ابن عامر صورت گرفت. احنف طخارستان را گرفت و مردم بلخ تسلیم وی شدند. مردم خراسان به سرعت اسلام را پذیرفتند ولی به سبب نخوت و گردن کشی اغلب سر به شورش بر می داشتند. خراسان محل قیام ابومسلم خراسانی و نشر دعوت عباسیان بود که منجر به سقوط خلافت امویان گردید. نصر ابن سیار فرمان روای عرب خراسان در سال ۱۰ هجری در کوچه های مرو از لشکریان ابومسلم شکست خورد و گریخت. و کمی بعد تمام خراسان مسخر طرف داران عباسیان شد. با تاسیس سلسله ی طاهریان در سال ۲۰۵ هجری سلسله ی طاهریان به دست طاهر ذوالیمینین که از طرف مامون بر خراسان حکومت داشت خراسان استقلال یافت. در ۲۸۳ هجری عمر و لیث صفاری خراسان را ضمیمه ی متصرفات خود در سیستان کرد و سپس در ۲۸۷ هجری اسماعیل سامانی آن را ضمیمه ی امارات ماوراء النهر نمود. در سال ۳۸۴ هجری محمود غزنوی آن را تصرف کرد. در ۴۲۹ هجری طغرل بیک سلجوقی نیشابور را گرفت ولی در ۴۳۰ هجری که سلطان مسعود غزنوی خراسان را باز ستاند مردم نیشابور بر سلجوقیان شوریدند، اما سال بعد سلطان غزنوی از طغرل بیک شکست قطعی خورد. پس از وفات سلطان سنجر به سال ۵۵۲ هجری ترکان غز بر خراسان تاختند و آن جا را ویران کردند. پس از آن، هرج و مرج فراوان راه را برای حملات خوارزم شاهیان و غوریان باز کرد و بالاخره خراسان به تصرف خوارزم شاه درآمد. با فتوحات چنگیز خان در سال ۶۱۷ هجری استقلال خراسان به کلی از میان رفت. در ۷۸۳ هجری امیر تیمور بر خراسان حمله برد و سپس این ناحیه مرکز دولت فرزند او شاهرخ تیموری گردید». (دائرة المعارف مصاحب، ذیل واژه ی خراسان، مختصر شده) این هیاهوی تاریخی و این همه آمد و رفت حکما و علما و مجاهدین ملی و مذهبی و خواب و خیال های تمام نشدنی شبانه روزی و بدون مهلت و مکث، آیا بر روی زمین نشانه ای همزمان، در اندازه ی خوابگاهی برای زندگی و یا مرگ سلطان محمود و طغرل سلجوقی یا نمازخانه ای برای این همه زعیم بزرگوار و خلفای قدار و تابعین عباس و پیروان ابومسلم و طاهریان و غوریان و خوارزم شاهیان و این و آن، به جای دارد؟ مسلم بدانید که خیر. این همه مطلب را چنان که گفتم و چنان که در اجزاء باز خواهم گفت و نشان خواهم داد، یا در کتاب ها نوشته اند، یا در ابیات شعر و دیوانی سروده اند، یا چند سکه ای با نام آن ها در کیسه و کوزه ای یافته اند و یا در پرده ی رنگین و پر از غمزه ی مینیاتوری نقش کرده اند! کاری که اجرای آن در هر زمان و به اراده و امکان و اهداف هرکسی میسر است، در زمره ی عوارض و آثار فرهنگی برده می شود، که پیشاپیش و برای اثبات صحت و سلامت خویش، نیازمند معرفی مظاهر و زمینه های اقتصادی و سیاسی است، که در این موارد در اندازه ی دکمه و دستگاهی بازمانده ندارد. از آن که نبود و بود مسجد را لااقل در اقلیم خراسان، نمی توان سرسری گرفت و هر یک از آن اجزاء تاریخی، که دنبال هم قرار می دهند، حتی اگر ادعای نطقی از زبان ابومسلم، یا اعلام شکست و پیروزی این یکی بر آن دیگری بگیریم، که در عرف موجود، در همان قدم نخست به منبر و صحنی برای ادای خطبه به نام تازه وارد دارد، و باز از آن که سینمای رخ داده هایی که خواندید، در چهار قرن نخست هجری می گذرد، پس اگر نتوانیم در مشهد و سرخس و طوس و آن حوالی، بنا و ویرانه ی مسجد کهنی را نشان دهیم، به تر است معرکه ی چنین تاریخ نویسی را برچینیم و به دنبال آن معرکه گیری بگردیم که بساط اش را به معبر اسلام گشوده و خود به اورشلیم پناه برده است. «مسجد جامع افین. این بنا در آبادی افین ، از توابع شهرستان بیرجند، در جنوب استان خراسان واقع گردیده و از آثار دوران تیموری است. بنای مسجد مستمل بر یک ایوان اصلی در وسط و دو شبستان در طرفین و شبستانی دیگر در پشت آن است. مسجد جامع بجستان. در ۵۱ کیلو متری شمال غربی گناباد در جنوب استان خراسان واقع گردیده و بنای اولیه ی آن بر اساس مدارک موجود مربوط به دوره ی تیموری است. مسجد جامع بیدخت گناباد. این بنا در روستای بیدخت گناباد در جنوب استان خراسان واقع و در اواخر قرن دوازدهم هجری، به هزینه حاجی عبدالباقی بیدختی ساخته شده است. مسجد جامع پایین قلعه ی مزینان. این بنا در حاشیه ی غربی روستای مزینان، از توابع داورزن، در ۵۰۰ متری رباط شاه عباسی واقع شده و از بناهای دوره ی صفوی است. مسجد جامع جاجرم. این بنا در جنوب شرقی تپه قلعه، در محدوده ی شهر قدیم ، داخل دروازه شرقی و جنوبی شهر جاجرم، از توابع بجنورد، واقع شده... بر پیشانی


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره مسجد ها

تحقیق در مورد مسجد جامع تبریز

اختصاصی از هایدی تحقیق در مورد مسجد جامع تبریز دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 27

 

مسجد جامع تبریز

مسجد جامع تبریز یکی از بناهای تاریخی و باستانی تبریز است. تاریخ دقیق بنای آن معلوم نیست، در این باره عده‌ای تحقیق و مطالعاتی کرده‌اند که روش تحقیق و نوشته سه تن از آنان اصولی، مهم و قابل اعتناست.

یکی مرحوم نادرمیرزاست که در نیمه دوم قرن سیزدهم هجری به همراهی دو تن از نزدیکان خود از مسجد جامع دیدن کرده، طول و عرض مسجد را اندازه گرفته، سنگ نوشته منصوب به پایه غربی طاق وسطی مسجد را تا آن حد که مقدورش بوده است، خوانده و در کتاب تاریخ و جغرافی دارالسلطنه تبریز درج کرده است.

دوم آقای حاج حسین نخجوانی که خدایش صحت و عافیت مرحمت فرماید، این مسجد را گشته و درباره زمان بنای آن مطالعه و تحقیق نموده و دو ماخذ جدید را که قبل از وی عنایتی بدان‌ها نشده بود، برای اولین بار در مقاله خود ذکر کرده و نوشته‌ای قریب بدین مضمون آورده است که بنا به عقیده صاحب تاریخ اولادالاطهار، مسجد جامع تبریز در صدر اسلام از طرف عبدالله بن عامر ساخته شده است و بنا به نوشته سعدالدین وراوینی، ترجمه فارسی کتاب مرزبان‌نامه به دستور ربیب‌الدین ابوالقاسم هارون بن علی ظفر دندان وزیر اتابک ازبک بن محمد بن ایلدگز از اتابکار آذربایجان برای کتابخانه مسجد جامع کبیر تبریز که مورد عنایت وزیر مزبور بوده، به عمل آمده است.

باید گفت همچنانکه خود آقای نخجوانی نیز توجه فرموده است نسبت بنای مسجد جامع به عبدالله بن عامر مدرک تاریخی ندارد، این امر بعید به نظر می‌رسد و در خود استناد و قبول نیست، اما راجع به وجود جامع امیرکبیر در همین محل، در زمان اتابکان آذربایجان که سعدالدین وراوینی بدان منضماتش اشاره کرده است، دلایل قابل توجه متعددی وجود دارد.

اولاً از نخستین سالهای فرمانروایی روادیان، این محل در درون قلعه تبریز بوده و همیشه جزو قسمت معمور شهر به شمار می‌رفته است.

ثانیاً در زمان روادیان، سلاجقه و اتابکان، این ناحیه از قسمت‌های مقدس شهر محسوب می‌شده است و بسیاری از سلاطین، امراء و وزراء در کنار معابد و مساجدی که خود ساخته بودند، به خاک سپرده شده‌اند.

ثالثاً همان مسجدی که در قرن ششم و هفتم نام جامع کبیر داشته و قبر شمس‌الدین عثمان طغرایی در جانب غربی آن قرار گرفته بود، در قرن دهم معمور بود و حافظ حسین کربلایی آن مسجد و مقبره گنبددار شمس الدین طغرایی را در کنارش به رای‌العین دیده و از آن به نام «مسجد جامع کبیر» یاد کرده است و در زمان ترکمانان و صفویه نیز همان مسجد آباد بوده، چنانکه حاج طالب خان، پسر حاج اسحق‌خان تبریزی بانی مدرسه طالبیه در سال 1087ه.ق در وقفنامه مدرسه طالبیه از این مسجد به عبارت «مسجد جامع کبیر» نام برده است و از آن زمان الی یومنا هذا نیز هیات مسجد مزبور عوض نشده و فقط در اثر زلزله‌های نیمه اول و دوم قرن دوازده هجری چند طاقه از آن شکسته و فرو ریخته که بوسیله احمدخان و پسر وی حسینقلی‌خان دنبلی مرمت و تجدید بنا یافته است. اکنون نیز مسجد جامع بزرگ نام دارد و در جنوب صحن مدرسه طالبیه واقع شده است.

اما نوشته سوم متعلق به آقای جعفر سلطانی القرائی است که قریب بیست سال پیش آن را به رشته تحریر درآورده است و موقع طبع ترجمع تاریخ تبریز مینورسکی که با نهایت سماحت و بزرگواری برای درج در قسمت ملحقات کتاب مزبور در اختیار نگارنده گذاشته‌اند و می‌توان گفت این نوشته کامل‌ترین توصیف توصیف وضع کنونی مسجد جامع تبریز است که اینک با اجازه مجدد ایشان به نان حفظ فضل تقدم نویسنده محترم آن، مجمل بخش مربوط به معرفی مسجد جامع با افزودن چند فقره پاورقی و ترجمه و توضیح لازم ذیلاً آورده می‌شود:

«مسجد جامع که امروز مردم آن جا را جمعه مسجد می‌خوانند، بین مسجد حجه‌الاسلام و آلچاق مسجد و مسجد میرزااسماعیل خاله اوغلی واقع است. مسجد حجه الاسلام از غرب و دو مسجد اخیر از شرق آن را احاطه کرده و در میان گرفته‌اند. این مسجد را اکنون دو مدخل است، یکی از جانب شمال که از صحن مسجد وارد دهلیز و از آنجا داخل معبد می‌شود و از این طرف سطح مسجد حدود نیم متر از سطح مسجد پست‌تر است.

در دیگر آن از طرف جنوب به یک کوچه که از شرق به غرب ممتد است، باز می‌شود. این کوچه از طرف مغرب مسدود و بن‌بست است، سرتاسر جنوب کوچه، دیوار مسجدی است که معروف به مسجد مجتهد و منسوب به حاج میرزا باقرآقا مجتهد و پسرش حاج میرزا حسن آقا مجتهد است و در اواخر دیواره شمالی این کوچه در جنوبی جامع واقع است. از این در ابتدا وارد آلچاق مسجد می‌شود و چون این مسجد از جانب مغرب ملاصق و متصل به مسجد جامع است و مانع و حاجزی در میانه نیست، از آنجا داخل جامع بزرگ می‌شود. از این طرف نیز سطح مسجد از سطح کوچه پست‌تر است.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد مسجد جامع تبریز

تحقیق و بررسی در مورد مسجد جمعه و آرامگاه شیخ عبدالصمد

اختصاصی از هایدی تحقیق و بررسی در مورد مسجد جمعه و آرامگاه شیخ عبدالصمد دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 203

 

مسجد جمعه و آرامگاه شیخ عبدالصمد

در ورای باغستانهای سرسبز مرکز شهر نطنز مناره ای سربفلک کشیده، و گنبدی هرمی شکل در کنار آن توجه هر تازه واردی را به سوی خود معطوف می دارد. این مناره بخشی از مجموعه بسیار نفیس مسجد جمعه و آرامگاه عالم ربانی و عارف روشن ضمیر سده هشتم هجری قمری شیخ نورالدین عبدالصمد اصفهانی نطنزی و سردر خانقاه او می باشد، که قسمتهایی از آن از دستبرد مصون نمانده و در نتیجه زینت بخش موزه های کشورهای بیگانه گردیده است.

این مجموعه که شامل شبستان هشت ضلعی گنبددار مسجد (دارای بخشهای گوناگون) – آرامگاه شیخ نورالدین عبدالصمد – سردر خانقاه و مناره مرتفعی است به استثنای شبستان گنبددار که از بناهای دوره دیلمی است، بقیه مربوط به دوره ایلخانیان مغول می باشند که در فاصله سالهای 704 تا 725 هجری قمری بنا گردیده است.

شمال و جنوب و مغرب این مجموعه را کوچه های باریکی فرا گرفته که در سمت جنوب وسعت بیشتری پیدا کرده و به صورت میدانی کوچک درآمده است. به گفته دونالد ویلبر «ترکیب رنگهای روشن تزئینات خارجی ابنیه در مقابل درخت کهنسالی که بر آنها سایه افکنده و رنگهای مختلف کوهستان، منظره جالب توجهی بوجود آورده که شخص را به یاد نقاشیهای مینیاتور ایرانی می اندازد.

همان گونه که اشاره شد قسمتهایی از این مجموعه مورد دستبرد قرار گرفته است، و از آن جایی که از وضع نخستین آن اطلاع چندانی در دست نیست نخست دو نوشته را که مربوط به سالهای 1294 و 1316 هجری قمری و حاوی اطلاعات نسبتاً مهمی در باره این مجموعه است نقل و سپس شرح تفصیلی بناها آورده خواهد شد.

اول-در مجموعه ناصری نسخه خطی پس از آوردن شرح در باره اوضاع طبیعی و جغرافیایی قصبه نطنز از مسجد جمعه چنین یاد کرده اسن:

«از آثار قدیم مسجدی دارد شهره به مسجد جامع، در دالان مسجد مناری ساخته شده که در اغلب از شهرهای ایران چنین مناری ساخته نشده.

در مسجد دروازه ای ساخته اند (منظور سر خانقاه است) از آجر و کاشی قدیم که چنین کاشی دیده نشده و تاریخ آن هشتصد سال است و در آن مسجد محراب بیت المقدس که آن محراب از آجر کاشی است و آن مسجد و منار از بناهای شیخ عبدالصمد مرحوم است که بقعه خود مرحوم شیخ عبدالصمد در دالان مسجد پهلوی منار است. آجرهای کاشی زیاد داشت که اغلب آن را برده اند چیزی که باقی مانده است محرابی در آن بقعه است که هرگاه یکی از آجرهای آن گیر بیاید در اصفهان بیست تومان متجاوز میخرند.»

در مورد نوشته های این مورخ ناگزیر از ذکر چند نکته می باشد:

1-تاریخ دروازه (سردر خانقاه) را 800 سال نوشته و حال آنکه به سال 1294 هجری قمری 578 سال از تاریخ ساخت آن می گذشته است.

2-از محراب کاشی مسجد که به سو.ی بیت المقدس بوده یاد نموده. این محراب که به احتمال قریب به یقین در شبستان هشت ضلعی گنبددار بوده امروزه اثری از آن مشاهده نمی گردد.

3-مسجد و منار را از بناهای مرحوم شیخ عبدالصمد دانسته که سخن را بدون توجه به نوشته های موجود صرفاً به استناد گفته مردم که امروزه نیز در پاسخ پرسش از بانی بنا، همین جواب را می دهند، اظهار داشته است.

4-بسیاری از کاشیهای ازاره آرامگاه شیخ عبدالصمد قبل از سال 1294 ربوده شده و بقیه آن نیز طی سالهای بعد مورد دستبرد قرار گرفته است.

5-محراب کاشی آرامگاه شیخ عبدالصمد در سال 1294 بجای خود باقی بوده و سرقت این اثر کم نظیر مربوط به بعد از آن تاریخ است. با توجه به قیمتی که برای هر خشت آن در صد و اندی سال پیش تعیین نموده از یک طرف و جو آن زمان از نظر بی سر و سامانی مردم و گرفتاریهای بی حد و حصر آنان در اثر هرج و مرج کشور و تاخت و تاز اشرار و تاراج هستی مردم، سرنوشت اسف بار این محراب که همانا سرقت آن به دست ایادی بیگانه باشد امری غیرقابل اجتناب بوده است.

دوم-در سفرنامه تهران به شیراز نظام الملک نیز شرحی در باره این مجموعه مندرج است که نسبت به نوشته تحصیلدار اصفهانی مفصلتر می باشد.

نظام الملک و همراهان روز 12 شوال 1316 هجری قمری با کالسکه از تهرانم حرکت و پس از پانزده روز مسافرت روز جمعه 27 سوال به ده آباد نخستین آبادی نطنز (واقع در مسیر جاده آن زمان) وارد می شوند و از آنجا به خالد آباد و باد مب روند صبح شنبه 28 شوال از باد به خفر آمده که راه خود را به سوی طرق ادامه دهند، نظام الملک در خفر تصمیم می گیرد که از شهر نطنز بازدید نماید اینک دنباله مطلب عیناً از نوشته های منشی نظام الملک نقل می گردد:

«اجنمالاً اینکه بعد از صرف نهار و چای و فریضه حضرت آقایی مصمم رفتن بخود نطنز شدند که چهار به غروب مانده بروند و انشاءالله تعالی قبل از غروب مراجعت نمایند.

در ساعت مقرر حضرت آقایی سوار شدند و اغلب از همراهان نیز سوار شدند از طرف دست راست خفر از راه جاریان و مزرعه قطیب (منظور مزرعه خطیر است: نگارنده) به نطنز تشریف بردند.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق و بررسی در مورد مسجد جمعه و آرامگاه شیخ عبدالصمد

دانلود تحقیق درمورد بنا های اوّلیه مسجد جامع کبیر یزد

اختصاصی از هایدی دانلود تحقیق درمورد بنا های اوّلیه مسجد جامع کبیر یزد دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 110

 

بنا های اوّلیه مسجد جامع کبیر یزد

" بررسی تاریخچه مسجد جامع کبیر یزد"

پیشگفتار

وجود ویژگی های متنوّع در دوره های تاریخ تکوین معماری مسجد جامع کبیر یزد از یکسو و تضادّ در نوشته ها واقوال از دیگر سو،تاریخچه ای پیچیده و مبهم از این بنای مهم را در پیشرو قرار داده است.این امر موجب آنن شد تا با هدف رفع ابهامات تاریخی مسجد و معرفی ان در دوره های تاریخی پژوهش حاضر شود.

بنای مسجد جامع کبیر یزد طی قرون متمادی بر بقایاو یا در کناربناهای متنوعی بنا گردیده که در متون تاریخی تحت عناوین مسجد جمعه شهرستان ،مسجد جامعع عقیق،مسجد جمعه قدیم در درده،مسجد جامع نو وبناهای الحاقی آن با اسامی گوناگون از آنها یاد شده است .

در بررسی حاضر از بناهایی که در قرون اولیه اسلامی تا نیمه قرن ششم ه.ق.در این مکان احداث شده تحت عنوان »بناهای اولیه مسجد جامع کبیر یزد« یادد شده است که آثار بسیار اندکی از آن باقی است.نکته جایز اهمیت در رفع ابهامات تاریخچه مسجد آن است که هر ساخت و ساز و اقدام تازه ای در بنا،با تعمیرات و نوسازی آثار قبلیو به عبارتی با ابقاء و احیای آثار گذ شته توام است و این امر نه تنهادر بنا به طور خاص اتفاق می افتد،بلکه همواره با تغییر و تحولات محیطی مسجد نیز همراه است تاسازمان ،فضایی شهرراکه خود نیز به آن وابسته است ،تبلور و انتظام بخشد.

این مهم در بررسی تاریخی مسجد رهنمودی است تا نهوه برخورد پیشینیان با آثار گذ شته راروشن سازد،نگرش آن ها در قالب بنای منفرد نبوده،بلکه به عنوان یک فضای شهری، با هدف پرهیزاز تخریب و انهدام محیط عمل می کرده اند تا این اقدام به بی هویتی بنا و تزلزل در نظم اندامواره بافت های قدیمی شهرها منجر نگردد.

روش پژوهش

بررسی های اولیه بیانگر این حقیقت بودند که نه تنها تعدد و تنوع بنا ها یاولیه مسجد زیر سئوال است بلکه بانیان بناها و تاریخ بنیان آنها نیز درپرده ای از ابهام قرار دارد.

مهمترین و پیچیده ترین بخش یافتن شجره نامه ای آل کاکویه یزد (قرون 5

و6 ه.ق )بود که در منابع تاریخی از بانیان بناهای اولیه بشمار می رود. دقت در تمامی آثار و مقایسه منابع موجود و همچنین یافتن نسبتهای فامیلی حکام کاکویی با سلاطین وقت ایران، چون کلافی سر در گم زمانی طولانی این پژوهش را متوقف ساخت که در نهابت با پژوهش های مکرر این امر میسر گردید.

منابع مورد استفاده

در میان مورخین، مورخین قرن نهم ه.ق جعفر بن محمد حعفری مولف تاریخ یزد به سال 844 ه. ق و احمد بن حسین بن علی کاتب مولف تاریخ جدید یزد پس سال 862 ه. ق اطلاعات ارزنده ای از مسجد را ارائه داده اند. همچنین آثار دیگر مورخینی چون محمد مستوفی بافقی، وطرب نائینی را در زمره مورخین متأخر می توان بر شمارد.


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق درمورد بنا های اوّلیه مسجد جامع کبیر یزد

تحقیق و بررسی در مورد مسجد سمبل هنر اسلامی2

اختصاصی از هایدی تحقیق و بررسی در مورد مسجد سمبل هنر اسلامی2 دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 14

 

کریستین پرایس” در کتاب تاریخ هنر اسلامی درباره‌ی آغاز هنر اسلامی چنین می‌نویسند: “داستان هنر اسلامی با چکاچک شمشیر و آوای سم ستوران در بیابان‌ها و بانگ پیروزی الله اکبر آغاز می‌شود“ کلمات پایانی سخن پرایس، در واقع بیان حقیقت و باطن هنر اسلامی (الله اکبر) ...

  فرق است در آب خضر که ظلمات جای اوست // تا آب ما که منبعش الله اکبر است وحدت آثار هنری اسلام “کریستین پرایس” در کتاب تاریخ هنر اسلامی درباره‌ی آغاز هنر اسلامی چنین می‌نویسند: “داستان هنر اسلامی با چکاچک شمشیر و آوای سم ستوران در بیابان‌ها و بانگ پیروزی الله اکبر آغاز می‌شود“ کلمات پایانی سخن پرایس، در واقع بیان حقیقت و باطن هنر اسلامی (الله اکبر) است. جهادی که در آغاز کلمات آمده است، مقام نفی کنندگی تفکر اسلامی را نسبت به صورت نوعی شرک آمیز هنر ملل و نحل بیگانه بیان می‌کند، و معطوف به روح‌الله اکبر علم الهی است. ظاهر جلوه‌گاه باطن است. هنرهای اسلامی نمی‌تواند مجلای باطن الله اکبر نباشد. این دو ساحت ظاهری و باطنی، در همه‌ی صور هنری عالم اسلامی کم و بیش متجلی شده، و تا آنجایی غالب گشته که چون “روحی کلی” در هنر اسلامی به نمایش در می‌آید. و به تعبیر حافظ از یک حقیقت مطلق نقش‌های گوناگون در آیینه اوهام افتاده است، و از جلوه‌ی چنین حقیقتی است که با وجود صور مختلف هنری در هنر اسلامی و تالیفاتی که از هنرهای ملل و نحل قدیم در حکم ماده برای صورت بهره گرفته شده، هنرهای اسلامی به وضوح قابل تشخیص است. خاورشناس فرانسوی “ژرژمارسه“ که از هنرشناسان و پژوهشگران هنر اسلامی است، در مقدمه‌ی کتابی که درباره‌ی این مبحث نوشته است، خواننده را به آزمایشی آموزنده دعوت می‌کند. وی می‌گوید: فرض کنیم شما در هنگام فراغت مجموعه‌های مختلف از عکس‌های هنرهای بسیار گوناگون را که در اختیار دارید، بدون نظم و ترتیب خاص تماشا کنید. در میان این عکس‌ها تندیس‌ها و نقاشی‌های مقابر مصری و تجیرهای منقوش ژاپنی و نیم برجسته‌های هندی دیده می‌شود. ضمن این بررسی و تماشا به تناوب به آثاری چون تصویر یک قطعه گچ بری متعلق به مسجد قرطبه و سپس صفحه‌ای از یک قرآن تزیین شده مصری و آنگاه به یک ظرف مسین قلم زن کار ایران برخورد می‌کنید. در این هنگام هر چند ناآشنا به عالم هنر باشید، با این همه بلافاصله میان این سه اثر اخیر وجوه مشترکی می‌یابید که آنها را به یکدیگر پیوسته می‌سازد و همین عبارت است: از “روح هنر اسلامی“. مطالب فوق موید این حقیقت است که تعالیم و عقاید اسلامی بر کل شئون و صور هنری رایج در تمدن اسلامی تاثیر گذاشته است، و صورتی وحدانی به این هنر داده و حتی هنرهای باطل نیز نمی‌توانسته‌اند خود را از این حقیقت متجلی بر کنار دارند. بنابراین همه‌ی آثار هنری در تمدن اسلامی به نحوی مهر اسلام خورده‌اند چنان که اشتراک در دین باعث شده تا اختلافات و تعلقات نژادی و سنن باستانی اقوام مختلف در ذیل علایق و تعلقات دینی و معنوی قرار گیرد، و همه صبغه‌ی دینی را بپذیرند وجود زبان دینی مشترک نیز به این امر قوت می‌داده است. غلبه‌ی وحدت دینی در هنر اسلامی تا آنجا پیش آمده که تباین هنر دینی و هنر غیردینی را برداشته و تباینی که بین هنر مقدس و غیرمقدس در مسیحیت به وضوح مشاهده می‌شود، در اینجا از بین رفته است. گرچه مساجد به جهاتی شکل و صورت معماری خاصی پیدا کرده‌اند، ولی بسیاری از اصول معماری و نیز تزیینات آنها درست مطابق قواعد و اصولی بوده که در مورد ابنیه غیردینی هم رعایت شده، چنان که در نقش و نقاشی و لحن و نغمه و موسیقی و کلا آثار هنرهای تجسمی و غیرتجسمی، متجلی است. از این رو روحانیت هنر اسلامی نه در تزیین قرآن، معماری مساجد، و شعر عرفانی بلکه در تمام شئون حیات هنری مسلمین، تسری پیدا کرده و هر یک بنا بر قرب و بعد به حق صورت روحانی‌تر یا مادی‌تر یافته‌اند. هنر تجریدی و روحانی از ممیزات هنرهای تجسمی جهان اسلامی، کاهش تعینات و تشخصاتی است که هنر مسیحی براساس آن تکوین یافته است. اساس هنر مسیحی، تذکر خداوند بر روی زمین است و به عبارتی تجسم لاهوت در ناسوت، از اینجا تمام هم هنر مسیحی در تاکید بر صورت مسیح و مریم و مقدسین که مظهر این تجسم‌اند، تمامیت می‌یابد. “ارنست کونک” هنرشناس غربی درباره‌ی این ممیزه‌ چنین می‌گوید: تقوایی هراس آلود مانع گردید که علاقه به واقعیات و گرایش به سوی کثرات بتواند موانع را از پیش پا بر دارد، و این موضوع باعث به کار بردن طرح‌هایی تزیینی گردید که خود ملهم از واقعیت بود. مخالفت با گروندگان به سوی طبیعت آن‌چنان در طبع فرد فرد مسلمانان رسوخ کرده بود که حتی بدون تذکرات موکد پیامبر (ص) هم می‌توانست پابرجا بماند. به این علت فعالیت استادان هنر اسلامی فقط محدود به کارهای معماری و صنایع مستظرفه می‌شود و به علت فقدان نقاشی و مجسمه سازی آن طور که در مراحل اولیه هنر اروپایی قرار گرفته بود، مورد توجه نشد، یعنی صنایع مستظرفه پیشاپیش از نقشی که در راه خدمت به عهده داشت، بیرون کشیده شده، و از نظر ظرافت تکنیکی و فرم در جهت درخشانی پیش می‌رفت. به اصطلاح صحیح‌تر ”تقوایی هراس آلود و مهیب و خوفناک” همان خوف اجلال است که مبنای تقوی و ورع الهی است و در برابر عظمت و جلال الهی که اسقاط اضافات از آدمی می‌کند، هرگونه تشبیه و خیال و ابداع تصویر برای خداوند و کروبیان و اولیا و انبیا را از آدمی دور می‌سازد. دوری از طبیعت محسوس و رفتن به جهانی ورای آن با صور تمثیلی از اشکال هندسی نباتی و اسلیمی و ختایی و گره‌ها به وضوح به چشم می‌آید. وجود مرغان و حیوانات اساطیری بر این حالت ماوراء طبیعی در نقوش افزوده است. وجود چنین تزییناتی با دیگر عناصر از نور و حجم و صورت، فضایی روحانی به هنر اسلامی می‌بخشد. این ممیزه و مبنای تجسمی فوق مادی، در حقیقت گاهی از صور خیالی قصص اسلامی به نقوش تسری پیدا می‌کند. این صور که وصف عالم و آ‌دم و مبدا عالم و آدم می‌کنند، در قلمرو هنر اسلامی در آغاز در شعر و حکایات جلوه‌گر شده است وحتی مشرکان، قرآن را در زمره‌ی اشعار و پیامبر را شاعری از شاعران می‌انگاشتند. جهان تجسمی در عالم اسلامی، تصویری از بسط یک نقطه است. حرکت حجم از سه خط تکوین پیدا کرده است که هر سه از یک نقطه‌ی مشخص مرکز آغاز شده و این اساس تعین گریزی و تجرید است. این مفهوم را می‌توان در شعر حکیم “نظامی“ استنباط کرد. از آن نقطه که خطش مختلف بود// نخستین جنبشی کامد الف بود بدان خط چون اگر خط بست پرگار // بسیطی زآن دویی آمد پدیدار سه خط چون کرد بر مرکز محیطی // به جسم آماده شد شکل بسیطی خط است آنکه بسیطی آنگاه اجسام // که ابعاد ثلاثش کرده اندام توان دانست عالم را به غایت // به این ترتیب ز اول تا نهایت نور و سیر به باطن روح هنر اسلامی سیر از ظاهر به باطن اشیا و امور در آثار هنری است. یعنی هنرمندان اسلامی در نقش و نگاری که در صورت‌های خیالی خویش از عالم کثرت می‌بینند، در نظر او هر کدام جلوه‌ی حسن و جمال و جلال الهی را می‌نمایند. بدین معنی هنرمند همه‌ی موجودات را چون مظهری از اسما الله می‌بیند و بر این اساس اثر هنری او به مثابه‌ی محاکات و ابداع تجلیات و صورت‌ها و عکس‌های متجلی اسماالله است. هر نقش و نگاری که مرا در نظر آید // حسنی و جمالی و جلالی بنماید جهان در تفکر اسلامی جلوه و مشکات انوار الهی است و حاصل فیض مقدس نقاش ازلی، و هر ذره‌ای و هر موجودی از موجودات جهان و هر نقش و نگاری مظهر اسمی از اسما الهیه است. و در میان موجودات، انسان مظهر جمیع اسما و صفات و گزیده عالم است. هنرمند در پرتو چنین تفکری، در مقام انسانی است که به صورت و دیدار و حقیقت اشیا در ورای عوارض و ظواهر می‌پردازد. او صنعتگری است که هم عابد است و هم زایر؛ او چون هنرمند طاغوتی با خیالاتی که مظهر قهر و سخط الهی است، سر و کار ندارد. وجودی که با اثر این هنرمند ابداع می‌شود، نه آن وجود طاغوتی هنر اساطیری و خدایان میتولوژی است و نه حتی خدای قهر و سخط یهودیان یعنی “یهوه“ بلکه وجود مطلق و متعالی حق عز شانه و اسماالله الحسنی است که با این هنر به ظهور می‌رسد. از اینجا صورت خیالی هنر اسلامی متکفل محاکات و ابداع نور جمال ازلی حق تعالی است؛ نوری که جهان در آن آشکار می‌شود و حسن و جمال او را چون آیینه جلوه می‌دهد. در حقیقت بود این جهانی، رجوع به این حسن و جمال علوی دارد و عالم فانی در حد ذات خویش، نمودی و خیالی بیش نیست: هستی عالم نمودی بیش نیست // سر او جز در درون خویش نیست در نظر هنرمند مسلمان به قول “غزالی”:“عالم علوی حسن و جمال است و اصل حسن و جمال تناسب و هر چه تناسب است، نمودگاری است از جمال آن عالم، چه هر جمال و حسن و تناسب که در این عالم محسوس است همه ثمرات جمال و حسن آن عالم است. پس آواز خوش موزون و صورت زیبای متناسب هم شباهتی دارد از عجایب آن عالم. پس او مجاز را واسطه حقیقت می‌بیند و فانی را مظهر باقی، به عبارتی، او هرگز به جهان فانی التفات ندارد، بلکه رخ اوست که این جهان را برایش خوش می‌آراید: مرا به کار جهان هرگز التفات نبود // رخ تو در نظر من چنین خوشش آراست او با رخ حق و جلوه رخ حق در مجالی و مظاهر اعیان ثابته که عکس تابش حق‌اند و دیدار وجه


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق و بررسی در مورد مسجد سمبل هنر اسلامی2