هایدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

هایدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود تحقیق کامل درمورد زن و نهنضت مشروطیت (نیروهای تولید)

اختصاصی از هایدی دانلود تحقیق کامل درمورد زن و نهنضت مشروطیت (نیروهای تولید) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 17

 

پیشگفتار

در طول تاریخ بشر، روابط تولیدی و مناسبات توزیع و مالکیت حاصل از آن مرتباً تغییر کرده و به نسبت آن نیز روابط اجتماعی انسان ها بی امان در حال دگرگونی بوده و هست. روشن است که مناسبات زن و مرد نیز نسبت به هم- در چنین شرایطی از دگرگونی های بدون وقفه- به دور از تغییر نبوده و مختلف ترین شکل ها را به خود گرفته است. تسلط و برتری مرد نسبت به زن یا برعکس از جمله‌ی بزرگترین نتایج این دگرگونی ها است.

زنان کنونی در جوامع طبقاتی تحت ستمی دوگانه قرار دارند. ستم نخست ناشی از وابستگی به مردان و عدم استقلال اقتصادی و اتکاء به خود آنان است، و دیگری ستمی است که هم او و هم غیرهمجنسان مردش در زندگی اجتماعی و روابط کار و سرمایه متحمل می‎شوند.

بنابراین مسئله تنها بر سر برابری حقوق زن و مرد نیست، بلکه ورای آن، سخن از برانداختن تمام محدودیت هایی است که وابستگی انسان از انسان و در نتیجه وابستگی یک جنس به جنس دیگر را به وجود می‎آورد.

دوران ما، دوران تحولات و دگرگونیهای سریع بنیادی است. یکی از مهمترین مسایلی که همواره در کشور نوخاسته اهمیت خود را بیشتر نشان می دهد، مسئله ی زنان است. این مهم است که زن چه نقشی در حیات اجتماعی به عهده گیرد و چگونه نیرو و تواناییش را در همه‌ی جهات به کار گیرد و عضوی مؤثر و عامل تولیدی پویای جامعه‌ی انسانی گردد. شکوفایی استعدادهای زن تنها زمانی مقدور است که امکان شکوفایی تمامی اعضای یک جامعه به وجود آید. از این رو مسئله‌ی زن نه تنها به جنس او بلکه به کل جامعه اش هم مربوط است. در این رابطه، مطالعه‌ی مسایل مربوط به زنان باید در رابطه ای سالم و منطقی و با توجه به قانونمندی های عام جوامع طبقاتی صورت گیرد. سرنوشت تاریخی زن و نقش وی را باید از گذشته های دور تاریخ بشری مورد ارزیابی قرار داد و بر مبنای آن به تصویر شرایط کنونی اش پرداخت. تنها در چنین صورتی است که ترسیم خطوط اصلی زندگی آینده‌ی او و رهاییش از بندهای اسارت می‎تواند میسر گردد.

زنان در نهضت مشروطیت ایران

نهضت مشروطیت ایران جنبشی سوداگرانه- مردمی بود. این جنبش، نیروهای فئودالی و استعماری را یک مرحله به عقب راند. و اگرچه نتوانست به هدف خود یعنی استقرار بورژوازی ملی یا رژیمی دموکراتیک دست یابد، لیک امکان یافت نظام بورژوا- ملاکی را که از نظر تاریخی یک مرحلة جلوتر از سلطه‌ی مطلق فئودال ها بود جایگزین آن سازد. در این جنبش زنان ایران نیز از خواب خرگوشی چندین هزار ساله‌ی خود برخاستند ودر جهت پیشبرد هدف های آن سهمی ایفا کردند.

در زمان مظفرالدین شاه موج اعتراض و نارضایتی از سوی مردم پایه های سست استبدادی مطلقه ی قاجار را به لرزه درآورد. زنان در تخریب سرای بانک- که دولت روسیه‌ی تزاری به منظور توسعه ی سیاست خود بر فراز قبرستانی قدیمی در تهران بنا می نهاد- شرکت جسته و آن را در هم کوبیدند. هنگامی که مردم از سوی علمای وقت دعوت شدند که به منظور اعتراض به سیاست های خودکامه‌ی مظفرالدین شاه عبدالعظیم بست بنشینند، زنان جلوی سواران شاهی را- که قصد خرابکاری داشتند- گرفته و مانع رخنه‌ی آنان به درون بست نشینان گردیدند. رساندن اخبار و اطلاعات مهم در مواقع حساس مبارزات مردم نیز از جمله فعالیت های زنان بود. در اواخر سلطنت مظفرالدین شاه بست نشینی بزرگی در سفارت انگلیس برپا شد که به پیروزی مردم انجامید و مظفرالدین شاه به ناچار صدور فرمان مشروطیت را بر گردن گرفت. با صدور این فرمان مردم به برگزاری جشن ها و پایکوبی پرداختند و زنان نیز در برگزاری این مراسم شرکت جستند. زنان همچنین در جنبش به وجود آمدن بانک ملی- که به منظور پیشگیری از اقدام دولت مبنی بر دریافت وام از دول بیگانه بود- با پیشنهاد فروش جواهرات خود و ایجاد سرمایه‌ی اولیه برای بانک، آمادگی خود را در این اقدام ملی نشان دادند.

«… روزی در پای منبر سید جمال واعظ در مسجد میرزا موسی زنی به پا خاسته چنین گفت: دولت ایران چرا از خارجه قرض می‎کند. مگر ما مرده ایم؟ من یک زن رختشوی


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق کامل درمورد زن و نهنضت مشروطیت (نیروهای تولید)

مقاله درمورد مشروطیت و ملایان

اختصاصی از هایدی مقاله درمورد مشروطیت و ملایان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 17

 

مشروطیت و ملایان ٭

 

 

٭ این سخنرانی به تاریخ 16 مرداد1362 ( 7 اوت 1983 میلادی) به مناسبت جشن مشروطیت درهتل«لوته سیا»ی پاریس ایراد شد و با اقبال کم نظیری روبرو گردید. این گرد همایی که بزرگترین تجمع ایرانیان مخالف رژیم در خارج از کشور بود به ابتکار نهضت مقاومت ملی ایران و به دعوت شاپور بختیار و حضور برخی دیگر از سران اپوزیسیون بر پا شده بود.

 

 هفتاد و هفت سال پیش از این، در 14 مرداد 1285 شمسی موافق با 5 اوت 1906 میلادی پادشاه وقت، مظفرالدین شاه قاجار، فرمان مشروطیت را صادر کرد و ما امروز در این مجلس گرد آمده ایم که یاد این روز را عزیز بداریم.

گرامی داشتن این روز به جاست: دستیابی به مشروطیت نتیجهٌ تلاش پنجاه سالهٌ آزادگان و آزادیخواهان ایران بوده است و ثمرات مشروطیت نه چنان است که بتوان عزیزشان نداشت.

اگر بخواهیم در باب دوران مشروطیت و دستاوردهای آن به داوری درست و منصفانه بنشینیم، باید نخست دید که کشور در چه حال و روزگاری به دست مشروطه سپرده شد و روزی که مشروطیت بر اثر بلوای آخوندی به نام خمینی در محاق تعطیل افتاد چه کارهایی در آن صورت گرفته بود.

تاریخچهٌ این مدت نسبتاً طولانی را، که شامل حیات سه نسل از ایرانیان می شود، طبعاً نمی توان در گفتاری چند دقیقه ای خلاصه کرد ولی لااقل می توان به بعضی مطالب فهرست وار اشاره نمود:

از دولت سر مشروطه بود که ما توانستیم مکتب خانه ها را که جزو تیول آخوندها بود به مدارس ملی و دولتی تبدیل کنیم و کودکان ایرانی توانستند به جای عمه جزو خواندن، به ریاضیات و ادبیات بپردازند. به برکت به ثمر رسیدن نهضت مشروطه بود که ما توانستیم محاضر شرعی و قوانین ناسخ و منسوخ ملایی را بدل به دادگستری کنیم و صاحب یک رشته قوانین قضایی اعم از مدنی و جزایی و آئین دادرسی شویم که به جای آنکه آخوندی حد جاری کند - دست ببرد و شلاق بزند و قانون قصاص را اجرا کند، قاضی داشته باشیم و هیئت منصفه ای و وکیل مدافعی. بر اثر نهضت مشروطه بود که مردم آزادی شغل، آزادی سفر در داخل مملکت و امکان سفر به خارج از کشور را یافتند. وجود مشروطیت و وجود قانون اساسی بود که انجمن های سیاسی را در ایران به وجود آورد و موجب شد روزنامه ها و نشریات و کتاب های فراوان چاپ شود و در دسترس همگان قرار گیرد. به همت مجلس شورای ملی و تصویب این قوانین بود که حکومت و دولت از مذهب و ملا تفکیک شد و اصول ادارهٌ مملکت طبق موازین متمدن دنیایی پایه ریزی گردید. در این دوران ایران قدم به عصر تجدد گذاشت، دانشگاه ها و مدارس عالی تأسیس شد، کارخانجات به کار افتاد و صنعت نوین ایران پا گرفت. در این دوران به زن ایرانی حق رأی و طلاق داده شد.

 

امروز که از پی فراز و نشیب ها به گذشته می نگریم، اگر بخواهیم بگوییم که در عصر مشروطه هیچ کژی و کاستی وجود نداشته است، بی شک به راه خطا رفته ایم. اگر نگوییم که در این دوران بسیار فرصت های گرانبها از دست ملت رفته است، بسیاری کارها سر هم بندی شده است، در بسیاری دوره ها اصول مشروطیت رو به فراموشی نهاده است ــ تمام حقایق را نگفته ایم. اگر مدعی شویم که در طول این زمان کارهای مثبت و اقدامات سازنده ای نبوده است، جانب انصاف را رعایت نکرده ایم. و بالأخره اگر معتقد باشیم که تمام بدی ها یا خوبی های این هفتاد و چند سال زادهٌ بی همتی یا همت یک فرد بوده است، از حقیقت دور افتاده ایم.

حقیقت این است که سه نسل ما ایرانیان از پیر و جوان و خرد و کلان در آنچه گذشته است مسئول و شریکیم و از آنجا که نتایج کسب شده پربهاتر از آن است که ارزان و به سادگی از دست بگذاریم، در حفظ آنها هم برای آینده مسئول و شریک خواهیم بود.

فقط آخوندی گستاخ و بی وطن، که سنگ را بسته و سگ را گشاده است، می تواند با بی شرمی مدعی شود که مشروطه برای ملت ما هیچ به ارمغان نیاورده است، چون او ــ مثل ملایان سلفش ــ هرگز مشروطه نمی خواست و به دنبال مشروعه بود که می بایست صیغه و روضه خوانی و مرثیه و مداحی و تعزیه و نوحه سرایی و سینه زنی و زنجیرکوبی و تکدی و مرده پرستی و تقیه و محلل و فقر و پریشانی هدیهٌ مردم کند ـــ چنانکه کرد.

 

مشروطیت از نخستین لحظهٌ آغاز و حتی پیش از تولد تا روزی که فتنهٌ خانمان سوز آخوند خمینی بنای آن را در هم ریخت، همیشه مورد دشمنی های گوناگون داخلی و خارجی ایران بوده است. بسیار دولت ها و حکمرانان در طی این روزگار برای سلطهٌ استبدادی خویش کوشیده اند تا قالب مشروطیت را از محتوایش خالی کنند و آن را به صورت جسدی بی جان و مجسمه ای بی روح در آورند، ولی طی این دوران همیشه دولتمردان


دانلود با لینک مستقیم


مقاله درمورد مشروطیت و ملایان

تحقیق و بررسی در مورد تفاوت مشروطیت و انقلاب اسلامی (2)

اختصاصی از هایدی تحقیق و بررسی در مورد تفاوت مشروطیت و انقلاب اسلامی (2) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 20

 

تفاوت مشروطیت و انقلاب اسلامی ١٣٥٧

در آستانه‌ی صدمین سالگرد مشروطیت که با بیست و هفتمین سال انقلاب اسلامی ایران مصادف است، جای دارد که میان ایده‌ها، عقاید و ادبیاتی که به مشروطیت منجر شد با آن افکار و ادبیاتی که انقلاب سال ١٣٥٧ را شکل داد، مقایسه یی اساسی صورت بگیرد.از آن جایی که، اکثریت شرکت کننده در هر دو انقلاب مهم ایران، در نهایت، قصدشان، حٌریت و عدالت و استقلال، و یا رهایی و سربلندی ملی بود، بسیاری، آن دو را ماهیتاً یکی پنداشته‌اند. برخی نیز فراتر رفته انقلاب اسلامی را تکامل و ادامه‌ی مشروطیت معرفی کرده‌اند.اما به رغم وجوه مشترکی که میان دو واقعه بزرگ تاریخ ایران، به طور ظاهری دیده می‌شود، می‌توان به جرئت ادعا کرد که عقاید و ادبیات و ذهنیتی که به مشروطیت منجر شد، با آن ادبیات و افکاری که انقلاب اسلامی را به وجود آورد، کاملا متفاوت است و دره‌ی افتراق عظیمی، میان آن دو یافت می‌شود.این نوشته‌ی کوتاه اشاره‌ای به برخی از آن تفاوت‌هاست:نخست این که مشروطیت نتیجه‌ی پسین ایده‌های پیشینی بود که منورالفکران و متجددان ایرانی در انتقاد از جامعه‌ی مسلمانان، در انتقاد از دین و دولت، روحانیت و حکومت، آداب و سنت، اخلاق و نوع زندگی و روابط فردی و جمعی مردم ایران مطرح می‌کردند. آن‌ها با "معیار قراردادنِ" افکار لیبرالی و عوامل ترقی جوامع اروپایی، دسپوتیسم و استبداد شرقی را بی رحمانه می‌کوبیدند. مذهب و روحانیت را شجاعانه و با آگاهی نقد می‌کردند. بدآموزی‌ها و بداخلاقی‌ها و جهل و خرافات و عقاید پس مانده‌ی رایج میان توده‌ی مردم را، بی هیچ واهمه یی از مردم، زیر تیغ تیز نقدهای عریان خویش قرار می‌دادند.در آثار بانیان ادبیات مشروطه از آخوندزاده، طالبوف، کرمانی، صابر شاعر، نسیم شمال، و ایرج و عارف، گرفته تا جمالزاده، کسروی، هدایت و نیما... که فرزندان مشروطیت و متاثر از آن بودند، چیزی به نام توده‌ی خلقِ به زور عقب نگهداشته شده و یا قربانی توطئه غرب استعمارگر وجود خارجی ندارد. آن‌ها خودِ توده ایرانی مسلمان را مسئول اصلی عقب ماندگی، بدبختی، شکست و سرشکستگی‌های خویش می‌شناختند. در واقع امر، در نظام حکومت‌گری ایلی و استبدادی، در آداب و عادات دست و پا گیر، در مذهب و ذهن خرافات زده، در روح مرده و برده وار توده مسلمان ایرانی، ریشه‌ی بیچارگی‌ها و سرشکستگی‌های ایرانی را جستجو می‌کردند.آن‌ها، در آن شریعت وطریقت و سلطنت استبدادی- قرون وسطایی ایرانی، چیزِ دندان‌گیری، به عنوان هویت ویژه، اصل متعالیِ اسلامی و یا خویشتن خویشِ ایرانی نمی‌دیدند تا در جستجویش باشند و از شوق بازگشت به هویت اصلی و یا خویشتن خویش جامعه سوزی و خود- ویرانگری کنند. هر چند، ایرانِ باستان و عصر پیش از اسلام را می‌ستودند، اما در فکر بازگشت به آن عصر پایان یافته نبودند و چاره‌ی کار ایرانِ ویران را در بازگشت به هیچ اصل و خویشتن و هویتی نمی‌دیدند. در دیده‌ی روشن بینان و بانیان فکری مشروطیت، چاره‌ی مشکلات ملت و مملکت ایران، در بیداری توده از خواب قرون و اعصار، در توجه به علوم و فنون مدرن، در تعلیم و تربیت نوین، در قانون خواهی در رفع تبعیض و ستم نسبت به زنان و دختران در برابری اجتماعی، در نظام حکومتی مبتنی بر قانون و انتخابات، در حٌرّیت، میهن دوستی، و ورود به جامعه جهانی و اخذِ فرهنگِ مدرنِ اروپایی و دوستی با دنیای غرب بود.در ادبیات مشروطیت اگر همدردی و دلسوزی بود، دلسوزی نسبت به توده‌ی ملت، دلسوزی نسبت به فقرِ فکری و ذهنیِ مردم بود نه فقر اقتصادی و مالی. زیرا فقر اقتصادی و ناداری را نیز زاییده‌ی فقر فکری و نادانی تلقی می‌کردند.به این سبب بود که روشنفکران عصر مشروطه به دور از وجیه المله بازی و توده فریبی یعنی بی هیچ ملاحظه یی به زنجیرهای ذهنی توده‌ی مردم ایران سخت حمله می‌کردند. آخوندزاده که پیشگامِ روشنفکرانِ مشروطیت بود مینویسد:"حیف‌ای ایران، کو آن قدرت، کو آن سعادت، عرب‌های برهنه و گرسنه یک هزار و دویست و هشتاد سال است که ترا بدبخت کرده‌اند. زمینِ تو خراب، اهلِ تو نادان و از سیویلزاسیونِ جهان بی خبر و از نعمت آزادی محروم و پادشاهِ تو دسپوت (جبّار) است. تاثیر ظلم دسپوت و زور فناتیزم علماء به ضعف و ناتوانی اهل تو باعث شده و جوهر و قابلیت ترا زنگ آلود و ترا به دنائت طبع و رذالت و ذلت و عبودیت و تملق و ریا و نفاق و مکر و خدعه و جبن و تقیه، خوگر ساخته و جمیع خصایص حسنه را از صداقت و عدالت و وفا و جوانمردی و شجاعت و علو طبع و بلندهمتی و بی طمعی از طبیعت تو سلب کرده و طبیعت ترا با ضد این صفات معدوده مخّمر نموده و چندین صد سال خواهد گذشت که رونق نخواهی یافت و به آسایش و سعادت نخواهی رسید و ملت تو با ملل سیویلیزه شده برابر نخواهد شد"«١»همین گونه داوری را در آثار روشن بینانی که متاثر از مشروطیت بودند در اشکالی دیگر باز می‌بینیم. کسروی تبریزی می‌نویسد:"توده‌ی ایرانی با حال امروز با توده‌های اروپایی درخورسنجش نیست. این بدیها که ما از ایرانیان می‌بینیم تنها یک معنی دارد و آن این که آلودگی این توده بیش از آن است که پنداشته می‌شد... شما {ایرانیان} خود دشمن خودتان می‌باشید. آنچه شما را زبون گردانیده و به زیردست بیگانگان داده آلودگی‌های خودتان است... دل‌های ایرانیان یک لجن زاریست، یک باتلاقی است که همه چیز را تواند گرفت و در آن لجن زار ناپاک فرو بَرَد... باورهای امروزی ایرانیان درهم آمیخته‌ی آن بدآموزی‌های کهن آسیایی با بدآموزی‌های نوین اروپایی است. بی دلیل نیست که آن‌ها را لجن زار ناپاک می‌خوانیم... از جمله در ایران که در توده این همه آلودگی و گرفتاری پیدا شده است و بیش از همه مایه بدبختی این‌هاست. این است که به ایرانیان گران می‌افتد که به بدی خود گردن گزارند و در اندیشه چاره به آلودگی‌های خود باشند. این به خودخواهی آنان برمی خورد. این است که همه گناه را به گردن انگلیس انداخته خود را کنار می‌گیرند" «٢»آنچه از آخوندزاده و احمد کسروی آوردیم، نمونه‌ی روشنی از دلسوزی منورالفکران مشروطیت با توده ملت و در نهایت کوشش آن‌ها جهت رهایی فکری جامعه و بیدار کردن "آن خفته‌ی چند" است.

اما در آثار ادبی و سیاسی شکل گرفته پس از کودتای ٢٨ مرداد ١٣٣٢ که افکار و احساسات و ذهنیت انقلاب ١٣٥٧ ایران را شکل داد، از استثناها اگر بگذریم، دیگر انتقادی از سنت و جامعه و توده‌ی عقب مانده‌ی به خواب رفته نمی‌بینیم. "غم آن خفته‌ی چند" جای خود را به "غم این گشنه چند" می‌دهد. یعنی آنچه گفته و سروده و نوشته می‌شود، عمدتاً نوعی آه و زاری بر فقر وناداری فقرا و یا همدردی ساده لوحانه با درد و رنج معیشتی توده‌های زحمتکش است.در ادبیات نارضایتی و انقلابی آن سال‌ها، آن چه بر زبان و قلم نویسندگان، فعالان سیاسی، روشنفکران انقلابی و یا روحانیان منتقد دولت جاری می‌شد، عمدتاًَ حمله به شاه بود. گله از غرب و دمکراسی غرب بود و در نهایت، انتقاد خصمانه از آمریکا. زیرا در"طّب سیاسی" آن دوره، ریشه‌ی هر درد و رنج و مرضی را در سلطه‌ی آمریکا می‌دیدند.یعنی آمریکا و عاملش، محمدرضا شاه را مسئول اصلی همه مشکلات و معایب و مفاسد موجود در


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق و بررسی در مورد تفاوت مشروطیت و انقلاب اسلامی (2)

تحقیق در مورد تفاوت مشروطیت و انقلاب اسلامی

اختصاصی از هایدی تحقیق در مورد تفاوت مشروطیت و انقلاب اسلامی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 23

 

تفاوت مشروطیت و انقلاب اسلامی ١٣٥٧

در آستانه‌ی صدمین سالگرد مشروطیت که با بیست و هفتمین سال انقلاب اسلامی ایران مصادف است، جای دارد که میان ایده‌ها، عقاید و ادبیاتی که به مشروطیت منجر شد با آن افکار و ادیاتی که انقلاب سال ١٣٥٧ را شکل داد، مقایسه یی اساسی صورت بگیرد.از آن جایی که، اکثریت شرکت کننده در هر دو انقلاب مهم ایران، در نهایت، قصدشان، حٌریت و عدالت و استقلال، و یا رهایی و سربلندی ملی بود، بسیاری، آن دو را ماهیتاً یکی پنداشته‌اند. برخی نیز فراتر رفته انقلاب اسلامی را تکامل و ادامه‌ی مشروطیت معرفی کرده‌اند.اما به رغم وجوه مشترکی که میان دو واقعه بزرگ تاریخ ایران، به طور ظاهری دیده می‌شود، می‌توان به جرئت ادعا کرد که عقاید و ادبیات و ذهنیتی که به مشروطیت منجر شد، با آن ادبیات و افکاری که انقلاب اسلامی را به وجود آورد، کاملا متفاوت است و دره‌ی افتراق عظیمی، میان آن دو یافت می‌شود.این نوشته‌ی کوتاه اشاره‌ای به برخی از آن تفاوت‌هاست:نخست این که مشروطیت نتیجه‌ی پسین ایده‌های پیشینی بود که منورالفکران و متجددان ایرانی در انتقاد از جامعه‌ی مسلمانان، در انتقاد از دین و دولت، روحانیت و حکومت، آداب و سنت، اخلاق و نوع زندگی و روابط فردی و جمعی مردم ایران مطرح می‌کردند. آن‌ها با "معیار قراردادنِ" افکار لیبرالی و عوامل ترقی جوامع اروپایی، دسپوتیسم و استبداد شرقی را بی رحمانه می‌کوبیدند. مذهب و روحانیت را شجاعانه و با آگاهی نقد می‌کردند. بدآموزی‌ها و بداخلاقی‌ها و جهل و خرافات و عقاید پس مانده‌ی رایج میان توده‌ی مردم را، بی هیچ واهمه یی از مردم، زیر تیغ تیز نقدهای عریان خویش قرار می‌دادند.در آثار بانیان ادبیات مشروطه از آخوندزاده، طالبوف، کرمانی، صابر شاعر، نسیم شمال، و ایرج و عارف، گرفته تا جمالزاده، کسروی، هدایت و نیما... که فرزندان مشروطیت و متاثر از آن بودند، چیزی به نام توده‌ی خلقِ به زور عقب نگهداشته شده و یا قربانی توطئه غرب استعمارگر وجود خارجی ندارد. آن‌ها خودِ توده ایرانی مسلمان را مسئول اصلی عقب ماندگی، بدبختی، شکست و سرشکستگی‌های خویش می‌شناختند. در واقع امر، در نظام حکومت‌گری ایلی و استبدادی، در آداب و عادات دست و پا گیر، در مذهب و ذهن خرافات زده، در روح مرده و برده وار توده مسلمان ایرانی، ریشه‌ی بیچارگی‌ها و سرشکستگی‌های ایرانی را جستجو می‌کردند.آن‌ها، در آن شریعت وطریقت و سلطنت استبدادی- قرون وسطایی ایرانی، چیزِ دندان‌گیری، به عنوان هویت ویژه، اصل متعالیِ اسلامی و یا خویشتن خویشِ ایرانی نمی‌دیدند تا در جستجویش باشند و از شوق بازگشت به هویت اصلی و یا خویشتن خویش جامعه سوزی و خود- ویرانگری کنند. هر چند، ایرانِ باستان و عصر پیش از اسلام را می‌ستودند، اما در فکر بازگشت به آن عصر پایان یافته نبودند و چاره‌ی کار ایرانِ ویران را در بازگشت به هیچ اصل و خویشتن و هویتی نمی‌دیدند. در دیده‌ی روشن بینان و بانیان فکری مشروطیت، چاره‌ی مشکلات ملت و مملکت ایران، در بیداری توده از خواب قرون و اعصار، در توجه به علوم و فنون مدرن، در تعلیم و تربیت نوین، در قانون خواهی در رفع تبعیض و ستم نسبت به زنان و دختران در برابری اجتماعی، در نظام حکومتی مبتنی بر قانون و انتخابات، در حٌرّیت، میهن دوستی، و ورود به جامعه جهانی و اخذِ فرهنگِ مدرنِ اروپایی و دوستی با دنیای غرب بود.در ادبیات مشروطیت اگر همدردی و دلسوزی بود، دلسوزی نسبت به توده‌ی ملت، دلسوزی نسبت به فقرِ فکری و ذهنیِ مردم بود نه فقر اقتصادی و مالی. زیرا فقر اقتصادی و ناداری را نیز زاییده‌ی فقر فکری و نادانی تلقی می‌کردند.به این سبب بود که روشنفکران عصر مشروطه به دور از وجیه المله بازی و توده فریبی یعنی بی هیچ ملاحظه یی به زنجیرهای ذهنی توده‌ی مردم ایران سخت حمله می‌کردند. آخوندزاده که پیشگامِ روشنفکرانِ مشروطیت بود مینویسد:"حیف‌ای ایران، کو آن قدرت، کو آن سعادت، عرب‌های برهنه و گرسنه یک هزار و دویست و هشتاد سال است که ترا بدبخت کرده‌اند. زمینِ تو خراب، اهلِ تو نادان و از سیویلزاسیونِ جهان بی خبر و از نعمت آزادی محروم و پادشاهِ تو دسپوت (جبّار) است. تاثیر ظلم دسپوت و زور فناتیزم علماء به ضعف و ناتوانی اهل تو باعث شده و جوهر و قابلیت ترا زنگ آلود و ترا به دنائت طبع و رذالت و ذلت و عبودیت و تملق و ریا و نفاق و مکر و خدعه و جبن و تقیه، خوگر ساخته و جمیع خصایص حسنه را از صداقت و عدالت و وفا و جوانمردی و شجاعت و علو طبع و بلندهمتی و بی طمعی از طبیعت تو سلب کرده و طبیعت ترا با ضد این صفات معدوده مخّمر نموده و چندین صد سال خواهد گذشت که رونق نخواهی یافت و به آسایش و سعادت نخواهی رسید و ملت تو با ملل سیویلیزه شده برابر نخواهد شد"«١»همین گونه داوری را در آثار روشن بینانی که متاثر از مشروطیت بودند در اشکالی دیگر باز می‌بینیم. کسروی تبریزی می‌نویسد:"توده‌ی ایرانی با حال امروز با توده‌های اروپایی درخورسنجش نیست. این بدیها که ما از ایرانیان می‌بینیم تنها یک معنی دارد و آن این که آلودگی این توده بیش از آن است که پنداشته می‌شد... شما {ایرانیان} خود دشمن خودتان می‌باشید. آنچه شما را زبون گردانیده و به زیردست بیگانگان داده آلودگی‌های خودتان است... دل‌های ایرانیان یک لجن زاریست، یک باتلاقی است که همه چیز را تواند گرفت و در آن لجن زار ناپاک فرو بَرَد... باورهای امروزی ایرانیان درهم آمیخته‌ی آن بدآموزی‌های کهن آسیایی با


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد تفاوت مشروطیت و انقلاب اسلامی

دانلود تفاوت مشروطیت و انقلاب اسلامی

اختصاصی از هایدی دانلود تفاوت مشروطیت و انقلاب اسلامی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 فرمت فایل:  ورد ( قابلیت ویرایش و آماده چاپ

 


  قسمتی از محتوای متن 

تعداد صفحات : 23 صفحه

تفاوت مشروطیت و انقلاب اسلامی ١٣٥٧ در آستانه‌ی صدمین سالگرد مشروطیت که با بیست و هفتمین سال انقلاب اسلامی ایران مصادف است، جای دارد که میان ایده‌ها، عقاید و ادبیاتی که به مشروطیت منجر شد با آن افکار و ادیاتی که انقلاب سال ١٣٥٧ را شکل داد، مقایسه یی اساسی صورت بگیرد.
از آن جایی که، اکثریت شرکت کننده در هر دو انقلاب مهم ایران، در نهایت، قصدشان، حٌریت و عدالت و استقلال، و یا رهایی و سربلندی ملی بود، بسیاری، آن دو را ماهیتاً یکی پنداشته‌اند.
برخی نیز فراتر رفته انقلاب اسلامی را تکامل و ادامه‌ی مشروطیت معرفی کرده‌اند.
اما به رغم وجوه مشترکی که میان دو واقعه بزرگ تاریخ ایران، به طور ظاهری دیده می‌شود، می‌توان به جرئت ادعا کرد که عقاید و ادبیات و ذهنیتی که به مشروطیت منجر شد، با آن ادبیات و افکاری که انقلاب اسلامی را به وجود آورد، کاملا متفاوت است و دره‌ی افتراق عظیمی، میان آن دو یافت می‌شود.
این نوشته‌ی کوتاه اشاره‌ای به برخی از آن تفاوت‌هاست:نخست این که مشروطیت نتیجه‌ی پسین ایده‌های پیشینی بود که منورالفکران و متجددان ایرانی در انتقاد از جامعه‌ی مسلمانان، در انتقاد از دین و دولت، روحانیت و حکومت، آداب و سنت، اخلاق و نوع زندگی و روابط فردی و جمعی مردم ایران مطرح می‌کردند.
آن‌ها با "معیار قراردادنِ" افکار لیبرالی و عوامل ترقی جوامع اروپایی، دسپوتیسم و استبداد شرقی را بی رحمانه می‌کوبیدند.
مذهب و روحانیت را شجاعانه و با آگاهی نقد می‌کردند.
بدآموزی‌ها و بداخلاقی‌ها و جهل و خرافات و عقاید پس مانده‌ی رایج میان توده‌ی مردم را، بی هیچ واهمه یی از مردم، زیر تیغ تیز نقدهای عریان خویش قرار می‌دادند.
در آثار بانیان ادبیات مشروطه از آخوندزاده، طالبوف، کرمانی، صابر شاعر، نسیم شمال، و ایرج و عارف، گرفته تا جمالزاده، کسروی، هدایت و نیما.
.
.
که فرزندان مشروطیت و متاثر از آن بودند، چیزی به نام توده‌ی خلقِ به زور عقب نگهداشته شده و یا قربانی توطئه غرب استعمارگر وجود خارجی ندارد.
آن‌ها خودِ توده ایرانی مسلمان را مسئول اصلی عقب ماندگی، بدبختی، شکست و سرشکستگی‌های خویش می‌شناختند.
در واقع امر، در نظام حکومت‌گری ایلی و استبدادی، در آداب و عادات دست و پا گیر، در مذهب و ذهن خرافات زده، در روح مرده و برده وار توده مسلمان ایرانی، ریشه‌ی بیچارگی‌ها و سرشکستگی‌های ایر


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تفاوت مشروطیت و انقلاب اسلامی