هایدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

هایدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تبیین اندیشه‌های مقام معظم رهبری در حوزه آسیب شناسی فرهنگی

اختصاصی از هایدی تبیین اندیشه‌های مقام معظم رهبری در حوزه آسیب شناسی فرهنگی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تبیین اندیشه‌های مقام معظم رهبری در حوزه آسیب شناسی فرهنگی


تبیین اندیشه‌های مقام معظم رهبری در حوزه آسیب شناسی فرهنگی

موضوع تحقیق : تبیین اندیشه‌های مقام معظم رهبری در حوزه آسیب شناسی فرهنگی

  فایل: ورد و  پی‌دی اف

76صحفه

ویژه دانشجویان

دارای پنچ فصل مجزا همراه با منابع

قیمت:10000

...........................................................................................

 چکیده تحقیق:

انقلاب اسلامی به عنوان یک اندیشه و مدل سیاسی نوین، ضربه سنگینی بر استیلای جهان غرب واردکرد. نظام سلطه تمامی اشکال براندازی سخت از جمله شورش، کودتا و جنگ نظامی را در یک دهه علیه انقلاب تجربه کرد. لیکن ایستادگی و مقاومت ملت ایران تحت رهبری حضرت امام رضوان الله علیه، قدرت های مستکبر را بر این واقعیت رهنمون ساخت که استفاده از گزینه سخت و نظامی نمی تواند در برابر ایمان و اعتقاد مردم ایران کارآمد باشد، بلکه برعکس موجبات برانگیختن، وحدت و همبستگی هر چه بیشتر ملت ایران را فراهم می‌کند. چنین شد که این قدرت ها لاجرم بر شکست خود در راهبرد مقابله سخت با نظام جمهوری اسلامی اعتراف کردند و مقابله ای پیچیده تر از پیش، تقریبا از دهۀ دوم آغاز شد. که از آن با رویکرد جدید و در چارچوب بهره‌گیری از روش های نرم، یاد می‌شود. تقابلی که رهبری معظم انقلاب از همان آغاز دهه هفتاد با ادبیات و تعابیر مختلف نظیر: تهاجم فرهنگی، ناتوی فرهنگی و شبیخون فرهنگی و اخیراً جنگ نرم خطر آن را گوشزد کرده، مسئولین نظام را به چاره اندیشی در برابر آن فراخواندند. از این رو ضروری است با تدبیر از پیش اندیشیده شده، دامنه و سطح این نوع جنگ، و نیز مبانی و ابعاد آن، باز شناخته شود. این پروژه تلاشی است در جهت تبیین اندیشه‌های مقام معظم رهبری در آسیب شناسی فرهنگی در جامعه بدیهی است، شناخت بیشتر جنگ نرم می تواند به مفهوم سازی و شناخت بیشتر این پدیده، همچنین بهبود مدیریت امنیت ملی کشور در خصوص تهدیدات نرم علیه امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران کمک نماید.


دانلود با لینک مستقیم


تبیین اندیشه‌های مقام معظم رهبری در حوزه آسیب شناسی فرهنگی

تحقیق در مورد رهبر معظم انقلاب 17 ص

اختصاصی از هایدی تحقیق در مورد رهبر معظم انقلاب 17 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 17

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

مزین شدن سال 1385 به نام مبارک پیامبر اعظم (صل الله علیه و آله و سلم) از سوی رهبر معظم انقلاب اسلامی همچنان که ناظر بر تحولات به وجود آمده در کشورمان و در سطح منطقه ای و بین المللی است ، مبین وجود ضرورت ها و الزامات اساسی در توجه مضاعف عموم مردم و مسوولان و حتی افکار عمومی جهان به ویژه در سطح جهان اسلام به وجود مقدس پیامبر اعظم اسلام حضرت محمد (صل الله علیه و آله و سلم) و بهره مندی از ویژگی ها و امتیازهای خاص آن وجود مبارک است.

پیامبری که به تعبیر رهبر معظم انقلاب ، مجموعه تکامل یافته فضایل همه انبیا و اولیای الهی در طول تاریخ و درخشان ترین کهکشان عالم وجود است.

در این میان توجه به اهداف مقام معظم رهبری از این نامگذاری، در دو عرصه لازم و ضروری است:

 

1- در سطح داخلی، به نظر می رسد با توجه به شکل گیری و تقویت همبستگی ملی و مشارکت حداکثری مردم در مسائل مهم کشور ، مردمی آماده به کار و سرشار از امید و جوانانی پرشور و با استعداد ، بیش از همیشه نیازمند بهره گیری از الگوی رفتاری مناسب برای حرکت روبه جلو و شتاب بخشیده به امور کشور هستیم تا از این طریق بتوانیم در عرصه های مختلف، فاصله خود را از قله های پیشرفت مادی و معنوی کاهش دهیم و با سربلندی از میان کوران حوادث و توطئه های پیش رو عبور کنیم.

قطعا وجود مقدس پبامبر اعظم (صل الله علیه و آله و سلم) که الگویی تمام عیار و کامل است ، می تواند راهگشا باشد و ما را در مسیر درست تری قرار دهد.

ضرورت ها و الزامات اساسی آن نیز از سویی نیازمند بازخوانی و مرور درسهای پیامبر اعظم و از سوی دیگر ، مستلزم تبدیل آنها به درسهای زندگی و برنامه های جاری دولت و ملت است.

در این میان ، توجه به درسهای اساسی مکتب نبوی، از جمله مکارم اخلاق و استقامت و ایستادگی - که بدون شک اولی مقدمه دومی است - ضرورتی دو چندان دارد که تبدیل شدن آن به یک فرهنگ و رویه عملی برای مردم و مسوولان نقش مهمی خواهد داشت.

تردیدی نیست که توجه دادن به ویژگی های پیامبر عظیم الشان اسلام بویژه به عنصر اخلاق ، به آن معنا نیست که جامعه ما از خصایل اخلاقی دور شده و نیاز به بازگشت به مکارم اخلاقی دارد ، بلکه به دلیل این که ایران اسلامی که الگویی از جامعه اسلامی و اخلاقی و منادی حکومت اسلامی در جهان امروز است ، نیازمند تقویت مکارم اخلاق در سطح جامعه خود و در سطح بین المللی است. جامعه بین المللی که بشدت تحت فشار، بی عدالتی ، قدرتمداری ، زورگویی و سیاست بازی سیاستمداران اخلاق گریز است.

با این حال ، بهره گیری مطلوب از وجود مبارک پیامبر اعظم اسلام ، ضمن این که نیازمند توجه بیش از پیش به اصل خودسازی است ، مستلزم بهره گیری از تجربه های گذشته و استفاده از راهکارهای عملی برای مردم و مسوولان در بخشهای مختلف است تا بتوانند خیزش بلندی داشته باشند.

2- در سطح بین المللی و منطقه ای نیز به نظر می رسد نامگذاری سال جاری به عنوان پیامبر اعظم (صل الله علیه و آله و سلم) ناظر به شیطنت ها ، توطئه ها و اقدام های مراکز قدرت جهانی و صهیونیسم بین الملل نسبت به دین مبین اسلام ، پیامبر عظیم الشان اسلام و جهان اسلام است.

علاوه بر این که در سالهای اخیر تلاشهای بسیاری از سوی غرب و رسانه های گروهی وابسته به صهیونیسم بین الملل برای مخدوش کردن چهره واقعی اسلام صورت گرفته است و نظام سلطه جهانی نیز منابع و سرنوشت ملتهای مسلمان را نشانه رفته و تهاجمات نظامی ، فرهنگی ، اقتصادی و سیاسی را علیه کشورهای اسلامی در دستور کار قرار داده است، اهانت سازمان یافته به ساحت مقدس پیامبر اسلام از سوی رسانه های گروهی غرب نشان داد تلاشهای پیدا و پنهان برای فشار و تضعیف جهان اسلام در حال انجام است و در این میان اصل تفرقه افکنی نیز محوریت یافته است.

از این رو با نامگذاری سال جاری به عنوان سال پیامبر اعظم که به تعبیر رهبر معظم انقلاب ، وجود ایشان در عرصه بین المللی نیز نقطه پیوند عقاید و عواطف همه ملتهای مسلمان و همه امت اسلامی است، می توان امیدوار بود که جهان اسلام ، به ویژه دولتها ، اندیشمندان ، صاحب نظران و رسانه های گروهی داخلی و خارجی با درک دقیق موقعیت کنونی جهان اسلام ، در تبیین حقایق دین مبین اسلام و شخصیت منحصر به فرد پیامبر گرامی اسلام که پیامبر صلح و دوستی است ، و شناساندن وی به جهان تشنه معنویت و عدالت، تلاشی دوچندان داشته باشند و راه را بر خرافه ، تحجر و توطئه های دشمنان اسلام ببندند.

فرازی از پیام نوروزی رهبر معظم انقلاب به مناسبت حلول سال 85

در این مقطع زمانى، یاد و نام مبارک پیامبر اعظم از همیشه زنده‏تر است؛ و این یکى از تدابیر حکمت و الطاف خفیّه‏ى الهى است. امروز امت اسلام و ملت ما بیش از همیشه به پیغمبر اعظم خود نیازمند است؛ به هدایت او، به بشارت و انذار او، به پیام و معنویت او، و به رحمتى که او به انسان‏ها درس داد و تعلیم داد. امروز درس پیغمبر اسلام براى امتش و براى همه‏ى بشریت، درسِ عالم شدن، قوى شدن، درس اخلاق و کرامت، درس رحمت، درس جهاد و عزت، و درس مقاومت است. پس نام امسال به طور طبیعى، نام مبارک پیامبر اعظم است. در سایه‏ى این نام و این یاد، ملت ما درس‏هاى پیغمبر را باید مرور کند و آنها را به درس‏هاى زندگى و برنامه‏هاى جارى خود تبدیل کند. ملت ما به شاگردى مکتب نبوى و درس محمّدى (صلّى‏اللَّه‏علیه‏وآله) افتخار مى‏کند. ملت ما پرچم اسلام را در میان امت اسلامى با استقامت و استحکام برافراشته است؛ سختى‏ها را تحمل کرده است و کامیابى‏هاى حضور در این میدان شرف و افتخار را دیده است و به فضل الهى، کامیابى‏هاى بیشتر در راه است.

ما درس اخلاق پیغمبر، درس عزت پیامبر اعظم، درس علم‏آموزى و درس رحمت و کرامت و درس وحدتى را که ایشان به ما داد و درس‏هاى زندگى ماست، باید در برنامه‏ى زندگى خودمان قرار بدهیم.

‏ فرازی از بیانات رهبر معظم انقلاب در صحن جامع رضوى‏

امسال نام پیامبر اعظم اسلام، سال ما را مزین کرد. درباره‏ى پیامبر اعظم چه عرض بکنیم؟ جز اینکه بگوییم: پیامبر اعظم اسلام، مجموعه‏ى فضائل همه‏ى انبیاء و اولیاء است؛ نسخه‏ى کامل و تکامل یافته‏ى همه‏ى فضائلى است که در سلسله‏ى پیامبران و اولیاء الهى در تاریخ وجود داشته است.

نام احمد، نام جمله انبیاست چون که صد آمد نود هم پیش ماست‏‏

وقتى نام پیامبر اعظم را مى‏آوریم، کأنه شخصیت ابراهیم، شخصیت نوح، شخصیت موسى، شخصیت عیسى، شخصیت لقمان، شخصیت همه‏ى بندگان صالح و برجسته و شخصیت امیر مؤمنان و ائمه‏ى هدى (علیهم‏السّلام) در این وجود مقدس، متبلور و مجسم است. پیامبر اعظم را مى‏توان به درخشان‏ترین ستاره در کائنات عالم وجود تشبیه کرد و از آن وجود بزرگ و مقدس با این عنوان تعبیر کرد. چرا مى‏گوییم ستاره‏ى درخشان، نمى‏گوییم خورشید؟ چون خورشید یک جسم و جرم مشخص و معین است، نورانى است و با عظمت است؛ اما یک جرم و یک کره‏ى آسمانى است. لکن در این ستاره‏هایى که شما مى‏بینید، ستاره‏هایى هستند که یک کهکشانند و از این کهکشانى که ما در شبهاى تابستان در آسمان بالاى سر خودمان مى‏بینیم، هزاران برابر بزرگترند. کهکشان یعنى: آن مجموعه‏اى که هزاران منظومه و هزاران خورشید در آن هست.

پیامبر اعظم یک وجود کهکشان‏وار است و در او هزاران نقطه‏ى درخشنده‏ى فضیلت وجود دارد. در پیامبر اعظم، علم همراه اخلاق هست؛ حکومت همراه حکمت هست؛ عبادت خدا همراه با خدمت به خلق هست؛ جهاد همراه با رحمت هست؛ عشق به خدا همراه با عشق به مخلوقات خدا هست؛ عزت همراه با فروتنى و خاکسارى هست؛ روزآمدى همراه با دوراندیشى هست؛ صداقت و راستى با مردم همراه با پیچیدگى سیاسى هست؛ غرقه بودن جان در یاد خدا همراه با پرداختن به صلح و سلامت جسم هست؛ در او دنیا و آخرت همراه است؛ هدفهاى والاى الهى با اهداف جذاب بشرى همراه است.

او نمونه‏ى کاملى است که خداوند در عالم وجود، موجودى کامل‏تر از او نیافریده است؛ او مبشر است، بشارت‏دهنده است؛ منذر است، بیم‏دهنده است؛ بر همه‏ى بشریت و بر همه‏ى تاریخ شاهد و ناظر است؛ فراخواننده‏ى همه‏ى بشریت به سوى خداست و چراغ نورافشان راه انسانهاست. «انّا ارسلناک شاهدا و مبشّرا و نذیرا و داعیا الى اللَّه بأذنه و سراجا منیرا».

سال پیامبر اعظم، سال این وجود کهکشان‏وار براى دولت و ملت ماست. علاوه‏ى بر این، وجود پیامبر اعظم در عرصه‏ى بین‏المللى، نقطه‏ى التقاى عقاید و عواطف همه‏ى ملتهاى مسلمان است. از همه‏ى اقوام، با همه‏ى مذاهب گوناگون، نقطه‏ى التقاى همه‏ى امت اسلامى در عقیده و عاطفه، وجود مبارک پیامبر اعظم است. اینکه ما در یک چنین سالى با این نام قرار داریم، تکلیف بزرگى را بر گردن ما مى‏گذارد. ملت و دولت ما در این سال، باید طورى عمل کنند که با حکمت نبوى، با علم نبوى، با حکومت نبوى، با عدالت نبوى، با اخلاق و کرامت نبوى، با فروتنى و عزت نبوى و با جهاد و رحمت نبوى هماهنگ باشد.

اینها البته کار یک سال نیست؛ کمااینکه پیغمبر اعظم، پیغمبر یک سال نیست، همه‏ى سالها سال اوست؛ همه‏ى تاریخ، متعلق به اوست. ولى این به معناى این است که ما در راه ساختن آن‏چنان جامعه‏اى، آن‏چنان دنیایى و آن‏چنان تمدنى که هدف پیامبر اعظم بود، امسال باید یک خیزش، یک حرکت بزرگ و یک گام بلند داشته باشیم. سال پیامبر اعظم، سال نگاههاى بلند، سال امید، سال کار، سال مجاهدت، سال خدمت و سال طراحیهاى هوشمندانه براى آینده‏ى کشور است؛ سال حرکت به پیش است.

فرازی از بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار بسیجیان‏ - فروردین 85

نامگذارى این سال به نام مبارک «پیامبر اعظم» یک پیام دارد؛ این پیام را باید با همه‏ى وجود و با همه‏ى دل دریافت کنیم و به اقتضاى آن پیش برویم، و فقط این نیست که سال را متبرک کنیم به نام مبارک پیامبر. آن پیام، این است که جامعه‏ى ما - از فرد و مجموعه - باید روزبه‏روز خود را به آنچه که پیامبر براى آن کمر همت بست و آن تلاش و مجاهدت را مبذول کرد، نزدیک کند. اهداف والاى پیامبر اسلام را در «یک جمله» نمى‏توان گنجانید؛ لیکن مى‏توان سرفصلهایى از آن را سرمشق کار خود در طول یک سال، یک دهه و یک عمر قرار داد.

یک سرفصل عبارت است از تکمیل مکارم اخلاقى: «بعثت لاتمّم مکارم الاخلاق». جامعه بدون برخوردارى افراد از خلقیات نیکو، نمى‏تواند به هدفهاى والاى بعثت پیامبر دست پیدا کند. آنچه فرد و جامعه را به مقامات عالى انسانى مى‏رساند، اخلاق نیکوست. اخلاق نیکو هم فقط خوش اخلاقى با مردم نیست؛ بلکه به معناى پروراندن صفات نیکو و خلقیات فاضله در دل و جان خود و انعکاس آنها در عمل خود است. مردمى که در بین خود دچار حسد باشند، دچار بدخواهىِ یکدیگر باشند، دچار حیله‏گرىِ با یکدیگر باشند، دچار حرص به دنیا و بخل نسبت به مال دنیا باشند و دچار کینه‏ورزى با یکدیگر باشند، در این جامعه حتّى اگر قانون هم به طور دقیق عمل شود، سعادت در این جامعه نیست. اگر علم هم پیشرفت کند و تمدن ظاهرى هم به منتهاى شکوه برسد، این جامعه، جامعه‏ى بشرى مطلوب نیست. جامعه‏اى که انسانها در آن از یکدیگر احساس ناامنى کنند، هر انسانى احساس کند که به او حسد مى‏ورزند، نسبت به او بددلى دارند، نسبت به او کینه‏ورزى مى‏کنند، براى او توطئه مى‏چینند و نسبت به او و دارایى‏اش حرص مى‏ورزند، راحتى در این جامعه نیست. اما اگر در جامعه‏اى فضایل اخلاقى بر دل و جان مردم حاکم باشد، مردم نسبت به یکدیگر مهربان باشند، نسبت به یکدیگر گذشت و عفو و اغماض داشته باشند، نسبت به مال دنیا حرص نورزند، نسبت به آنچه دارند بخل نورزند، به یکدیگر حسد نورزند، در مقابل راه پیشرفت یکدیگر مانع‏تراشى نکنند و مردمِ آن داراى صبر و حوصله و بردبارى باشند، این جامعه حتّى اگر از لحاظ مادى هم پیشرفتهاى زیادى نداشته باشد، باز مردم در آن احساس آرامش و آسایش و سعادت مى‏کنند؛ اخلاق، این است. ما به این احتیاج داریم. ما باید در دل خود، خلقیات اسلامى را روزبه‏روز پرورش دهیم. قانون فردى و اجتماعى اسلام در جاى خود، وسیله‏هایى براى سعادت بشرند (در این تردیدى نیست)؛ اما اجراى درست همین قوانین هم احتیاج به اخلاق خوب دارد.

براى اینکه در جامعه اخلاق استقرار پیدا کند، دو چیز لازم داریم: یکى تمرین و مجاهدت خود ماست و یکى هم آموزشهاى اخلاقى که به وسیله‏ى آموزش و پرورش، مراکز تربیتى و مراکز آموزشى و علمى باید در همه‏ى سطوح به انسانها تعلیم داده شود؛ اینها موظفند. این یک قلم از کارهاى لازم در سال پیامبر اعظم الهى است؛ یعنى خودمان را در خلقیات فاضله، مؤمن و مسلمان و تابع پیغمبر کنیم. یک فهرستى از صفات رذیله و زشت تهیه کنیم و ببینیم که هر کدام از آنها در ما هست، سعى کنیم آن را را کنار بگذاریم. همچنین یک فهرستى از خلقیات نیک تهیه کنیم و سعى کنیم با تمرین، آنها را براى خود فراهم کنیم. البته عامل پیشرفت در این راه، محبت است؛ محبت به خدا، محبت به پیامبر، محبت به این راه، محبت به آموزگاران اخلاق - یعنى پیامبران و ائمه‏ى معصومین (علیهم‏السّلام) - این عشق است که انسان را در این راه با سرعت پیش مى‏برد؛ این عشق را باید در خودمان روزبه‏روز بیشتر کنیم. «الّلهم ارزقنى حبّک و حبّ من یحبّک و حبّ کلّ عمل یوصلنى الى قربک»؛ محبت خدا، محبت محبوبان الهى و


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد رهبر معظم انقلاب 17 ص

دانلود مقاله نهج البلاغه از دیدگاه مقام معظم رهبرى حضرت آیت الله العظمى خامنه‏اى

اختصاصی از هایدی دانلود مقاله نهج البلاغه از دیدگاه مقام معظم رهبرى حضرت آیت الله العظمى خامنه‏اى دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   20 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید

 

 

 

نهج البلاغه از دیدگاه مقام معظم رهبرى حضرت آیت الله العظمى خامنه‏اى

 

نقش وزارت آموزش و پرورش در احیاء نهج البلاغه
براى من بسى شیرین و لذت بخش بود اگر فرصت شنیدن صوت دلنشین تک تک شما را داشتم ؛ یعنى شما بچه هاى عزیز - این امیدهاى آینده - با دلهاى پاک و روحهاى درخشان و نوربخش خودتان مى آمدید و جملات نورانى نهج البلاغه را براى ما مى خواندید... .
من از برادران عزیزمان در وزارت آموزش و پرورش خواهش مى کنم این راه را رها نکنید، دنبال این خط را بگیرید. نهج البلاغه را داخل مدرسه ها و کلاسها ببرید تا دانش آموزان متن عربى اش را یاد بگیرند.
بهترین نویسندگان و شیواترین هنرمندان را استخدام کنید و از آنها بخواهید که بیایند اینها را ترجمه ى زیبا کنند تا آن را بچه هاى ما حفظ کنند نهج البلاغه باید در کتابهاى درسى ما بیاید. ما از نهج البلاغه خیلى دور ماندیم لذا باید این فاصله را جبران کنیم
تمام مفاهیم لازم براى تقویت نظام جمهورى اسلامى در نهج البلاغه وجود دارد. شما عزیزان و نو چشمهاى ما، دانش آموزان و زبدگان و بچه هاى با استعداد و خوش حافظه - چه دختر و چه پسر - که در وادى حفظ و ترجمه ى نهج البلاغه و فراگیرى این کتاب مقدس افتاده اید، بدانید که این نعمت ، بسیار با برکت و با عظمت است . این موهبت خدایى را مغتنم شمارید و پیش بروید.
معلمان و مربیان و وزارت آموزش و پرورش و معاونت مربوط و برادرانى که این کار را پى گرفتند، بدانند که یکى از ذى قیمت ترین کارهاست . مبادا این کار را دست کم بگیرید و کوچک بشمارید بیست سال دیگر جامعه ى ما خواهد فهمید که اجتماع امروز شما و این فراگیرى نهج البلاغه چه آثارى خواهد داشت . بدانید که این یک نهال بابرکتى است که امروز به دست برادران عزیزمان در بنیاد نهج البلاغه و وزارت آموزش و پرورش و بقیه ى کسانى که دست اندر کارند، غرس شد و برکات و میوه هایش را در آینده خواهد داد. این کار را رها نکنید و بچه هاى عزیز و برادران عزیزمان هم بدانند که نهج البلاغه حاوى کلمات بسیار ذى قیمت است .
در این اردوگاهى که شما جمع شده اید قبلا عده اى مى آمدند تا فرهنگ غرب و فرآورده هاى ذهنى فرهنگ غلط و فاسد بیگانگان را در این جا نشخوار کنند و از همدیگر یاد بگیرند و به بچه ها فساد یاد بدهند اما امروز عکس آن شده است ؛ امروز در این جا به بچه ها دین و قرآن و نهج البلاغه یاد مى دهند.
درمان دردها در نهج البلاغه
امروز ما در شرایط مشابهى مانند دوران حضرت على علیه السلام هستیم ، ما را هم دنیاطلبى تهدید مى کند، ما را هم ابتلاى به کبر و خود پرستى و تبعیض ، تهدید مى کند، طوفانهاى فتنه هاى اجتماعى ما را هم به فرو ریختن تهدید مى کند بنابراین ما هم به آن درمانها احتیاج داریم و بیش از همیشه به نهج البلاغه احتیاج داریم . من ندیده ام از این دیدگاه کسى دنبال نهج البلاغه رفته باشد. مى دانید که البته خیلى کار شده اما این یک دیدگاه جدید است .
اینک در آیینه ى نهج البلاغه نگاه کنید و ببینید شما از وضع کنونى خودتان چه چیزى را در آن مى بینید؟ کدام درد و کدام خطر را مى بینید؟ کدام هشدار متوجه ماست ؟ و بدانید که درمان همه ى اینها در نهج البلاغه است .
امروز بسیار لازم است که محققان ، نهج البلاغه را از این جهات تفسیر کنند.
نمونه وار چند فقره از بیماریهاى آن روز را که امیرالمؤ منین علیه السلام در صدد معالجه ى آنهاست ذکر مى کنم : یکى از این بیماریها مساءله ى دنیا است . در نهج البلاغه چه بسیار علیه دنیا و دنیاطلبى و دنیا فریفتگى و علیه خطرات و کمینهاى دنیا هشدار داده شده است . یکى از بخشهاى مهم نهج البلاغه زهد آن است .
ما مثل آن بیمارى که یک نسخه ى کامل از یک طبیب حاذق در جیب خود یا در طاقچه ى اتاق خود دارد، اما در عین حال لاى آن نسخه را باز نمى کند و به آن عمل نمى کند و از آن بیمارى دایما رنج مى برد. قرنهاى متمادى نهج البلاغه را داشتیم اما از آن استفاده نکردیم و از معارف آن بهره نبردیم و بیماریهاى فردى و اجتماعى خود را براى خودمان جنگ داشتیم . این آن تاءسف و افسوس بزرگى است که هر کس با نهج البلاغه آشنا بشود، در دلش ‍ جا خواهد گرفت .
امیرالمؤ منین علیه الصلاه و اسلام در نهج البلاغه خطبه یى به نام قاصعه دارد که بسیار خطبه ى مهم و پرمضمون و شگفت آورى است . یکى از محورهاى عمده ى این خطبه مذمت تکبر است .
در این جا جملاتى درباره ى پیغمبران دارد که من چند جمله را برایتان مى خوانم .
درباره ى پیغمبران مى فرماید: و لکنه سبحانه کره الیهم التکابر خداى سبحان کبر و فخرفروشى را در نظر پیغمبران زشت و مکروه قرار داد. ععع و رضى لهم التواضع عععع و تواضع را براى آنها شایسته دانست و راضى شد که آنها تواضع باشند. فالصفوا بالارض خدودهم ؛ این قدر پیغمبران اهل تواضع و یگانگى بودند که صورتهاى خودشان را به زمین مى چسباندند. و عفروا فى التراب وجوههم ؛ پیشانى خود را با خاک آلوده مى کردند (اینها کنایه از تواضع و فروتنى است ). بعد مى فرماید:
ععع و خفضوا اجنحتهم للمؤ منین و کانوا قوما مستضعفین عععع ؛ براى مؤ منین خفض جناح مى کردند (نهایت تواضع و فروتنى همراه با مهربانى را خفض جناح مى گویند)، پیغمبران با مؤ منین این گونه بودند، لذا مؤ منین همیشه دور پیغمبر جمع مى شدند.
و کانوا قوما مستضعفین ؛ در حالى که مؤ منین با پیغمبران مردمان مستضعفى بودند (که به هر معنا بگیریم مقصود ما را بیان مى کند: یا خود پیغمبران ، مستضعفان بودند و یا مؤ منین که پیغمبران در میان آنها بودند و در مقابل آنها آن طور خضوع مى کردند؛ آنها مردمان مستضعفى بودند) لذا به پیغمبر ایراد مى گرفتند که و تبعهم الارذلون ؛ مردمان پست ، مردمان پایین جامعه اطراف پیغمبر را گرفته اند
امیرالمؤ منین در نهج البلاغه مى فرماید: پیغمبران در مقابل مؤ منین خاضع بودند؛ در حالى که آن مؤ منین از اقوام مستضعف بودند. انبیا با همین عامه ى مردم و قشرهاى وسیع مردم که اکثریت افراد یک جامعه را تشکیل مى دهند، سر و کار داشتند. پیغمبر ما هم سر و کار داشت ، امام امت هم در این روزگار سر و کار دارد و باید این رابطه میان دولت و مسئولان و مردم بماند. باید این رابطه ضعیف نشود. رگ اصلى انقلاب ما وجود همین رابطه است .
موضوع دیگرى که در نهج البلاغه بارها تکرار شده است ، تکبر است . یعنى همان که محور اصلى خطبه ى قاصعه است . البته مخصوص خطبه ى قاصعه هم نیست ، در خیلى جاها هست ، مساءله ى تکبر یعنى خود را از دیگران بالاتر دانستن ؛ همان آفتى که اسلام را و نظام سیاسى اسلام را منحرف کرد و خلافت را به سلطنت تبدیل کرد و به کلى نتایج زحمات پیامبر صلى الله علیه و آله را تقریبا در برهه یى از زمان از بین برده است . این است که امیرالمؤ منین علیه السلام در نهج البلاغه به آن بسیار اهمیت مى دهد.
این که نهج البلاغه پر از زهد و ترغیب به زهد است ؛ چه چیز را نشان مى دهد؟ بیمارى را نشان مى دهد این نسخه ى امیرالمؤ منین علیه السلام که این قدر راجع به دنیا گرم و پرشور و پرهیجان و زیبا و بلیغ حرف مى زند؛ نشان مى دهد که مردم بدطورى گرفتار دنیا شده بودند. بیست و سه سال پس از رحلت پیامبر صلى الله علیه و آله ، مردم بدطورى اسیر شده بودند. این دست گره گشا سعى مى کند گره هاى این کمند را از دست و پاى آنها باز کند.
امروزه براى ما نهج البلاغه از جهات مختلفى حساس است ، تاءکید مى کنم که این کتاب ، گنجینه ى بى نظیر و تمام شدنى است و امروز هم بیشتر از همیشه ملت و جامعه ى اسلامى ما به آن نیازمند است .
ما ملت ایران به عنوان کسانى که پایه هاى این نظام را روى دوشمان گرفته ایم ، اگر امروز به نهج البلاغه مراجعه کنیم ؛ در آن چیز جالبى خواهیم یافت . بیماریهاى که در این موقعیت ما را تهدید مى کند و درمان این بیماریها، براى ما ارزنده و حیاتى است . باید برویم و این درمانها را جستجو کنیم . نمى خواهم بگویم همه ى آن حوادثى که در صدر اسلام اتفاق افتاده ، امروز هم همانها مو به مو اتفاق مى افتد، خیر، اما جهت گیریها یکى است .
ما یک سلسله سخنرانى از حضرت على علیه السلام داریم که در این سخنرانیها، ایدئولوژى و تاکتیک جنگ و شیوه و تجربه ى حکومت کردن و اخلاق و زهد و تقوى وجود دارد. شما امروز مى فهمید که ما چه قدر به نهج البلاغه احتیاج داریم .
حکومت در نهج البلاغه
مساءله ى حکومت در نهج البلاغه مانند دهها مساءله ى مهم دیگر زندگى ، در این کتاب عظیم به شیوه یى غیر از شیوه ى محققان و مؤ لفان مطرح شده است . البته چنین نییت که امیرالمؤ منین علیه السلام فصلى مستقل درباره ى حکومت بازکرده باشد و با ترتیب مقدماتى به نتیجه گیرى برسد. شیوه ى سخن او در این باب هم ، مانند ابواب دیگر شیوه یى حکیمانه است ؛ یعنى عبور از مقدمات و تاءمل و تمرکز بر روى نتیجه . نگاه امیرالمؤ منین علیه السلام به مساءله ى حکومت ، نگاه حکیم بزرگى است که با منبع وحى پیوند نزدیک دارد
مساءله ى حکومت در نهج البلاغه ، به صورت یک بحث تجریدى نیست . حضرت على علیه السلام با امر حکومت درگیر بوده و در این کتاب شریف به عنوان یک حاکم و کسى که با اداره ى کشور اسلامى - به همه ى مشکلات و مصیبتها و دردسرهایش - روبرو بوده و به جوانب گوناگون این مساءله رسیدگى کرده ، سخن گفته است . توجه به این امر براى ما که در شرایطى مشابه شرایط امیرالمؤ منین على علیه السلام قرار داریم ، بسى آموزنده است .
1 - معناى حکومت
ابتدا باید دید که آیا حکومت از دیدگاه امام علیه السلام به همان معنایى است که در فرهنگ متداول جهان کهن و جهان امروز از آن فهمیده مى شود؟ یعنى حکومت مترادف است با فرمانروایى ، سلطه ، تحکم و احیانا برخوردارى حاکم یا حاکمان از امتیازاتى در زندگى ؟ یا حکومت در فرهنگ نهج البلاغه ، مفهوم دیگرى دارد؟ در این باب از چند کلمه و اصطلاح مشخص در نهج البلاغه استفاده مى کنیم که عنوان امام ، والى و ولى امر براى حاکم و عنوان رعیت براى مردم از آن قبیل است .
در قرآن و همین طور در حدیث - مخصوصا در نهج البلاغه - دو چهره از حاکم تصویر شده است : یک چهره ى مثبت و یک چهره ى منفى . چهره ى مثبت به عنوان امام هدى - امام هدایت کننده به حق - معرفى مى شود و چهره ى منفى هم به عنوان امام و پیشواى آتش و گمراهى ، شناسایى مى شود. امام هدى ، پیغمبران و اولیا و حکام به حق اسلامى و حکام بنده ى خدا و شایسته بر طبق معیارهاى الهى هستند؛ و امام باطل - امام آتش - طاغوتها هستند.
2 - ضرورت حکومت
این یک بحث است که آیا براى جامعه ى انسانى ، وجود فرماندهى و حکومت ، امرى ضرورى است یا نه ؟ استنتاج از این بحث به معناى التزام به لوازمى در زندگى جمعى است و صرفا منحصر به این نیست که ما قبول کنیم حکومت براى جامعه لازم است ؛ بلکه نتیجه ى بحث ما در شیوه ى فرماندهى و در شیوه ى فرمانبرى و در اداره ى جامعه نیز مشخصات و خطوط ویژه یى را ترسیم خواهد کرد.
مساءله ى ضرورت حکومت در نهج البلاغه در مقابل گرایش و جریان قدرتمندانه مطرح مى شود... از این گرایشها همیشه در جوامع وجود داشته و امروز هم هست و در آینده نیز تا وقتى که اخلاق انسان ، کامل و درست نشود؛ چنین گرایشهایى وجود خواهد داشت
3 - منشاء حکومت
منشاء حکومت از نظر نهج البلاغه چیست ؟ آیا امر طبیعى ، نژاد، دودمان ، نسب ، زور و اقتدار (اقتدار طبیعى و یا اقتدار مکتسب ) است ؟ یا نه ، منشاء حکومت و آنچه به حکومت یک انسان یا یک جمع مشروعیت مى بخشد؛ یک امر الهى یا یک امر مردمى است ؟
در دنیاى جدید، دمکراسى - یعنى خواست و قبول اکثریت مردم - ملاک و منشاء حکومت شمرده مى شود اما کیست که نداند دهها وسیله ى غیر شرافتمندانه به کار گرفته مى شود تا خواست مردم به سویى که زورمداران و قدرت طلبان مى خواهند، هدایت شود. بنابراین مى توان در یک جمله گفت که در فرهنگ رایج انسانى ، از آغاز تا امروز و از امروز تا زمانى که فرهنگ علوى و نهج البلاغه بتواند بر زندگى انسانها حکومت کند، منشاء حاکمیت اقتدار و زور بوده و خواهد بود ولا غیر.
امیرالمؤ منین علیه السلام در نهج البلاغه ، منشاء حکومت را این معانى نمى داند و مهمتر این است که خود او هم در عمل آن ثابت مى کند. از نظر على علیه السلام منشاء اصلى حکومت ، یک سلسله ارزشهاى معنوى است . آن کسى مى تواند بر مردم حکومت کند و ولایت امر مردم را به عهده بگیرد که از خصوصیاتى برخوردار باشد
4 - حکومت حق است یا تکلیف ؟
آیا حکومت کردن ، یک حق است یا یک تکلیف ؟ حاکم حق حکومت دارد یا موظف است که حکومت کند، و کدام انسان مى تواند یا مى باید حکومت کند؟ از نظر نهج البلاغه ، حکومت هم حق است و هم وظیفه .
براى کسى که از شرایط و معیارها و ملاکهاى حکومت برخوردار است ؛ در شرایطى وظبفه است که حکومت را قبول کند، و نمى تواند این بار را از دوش خود بر زمین بگذارد.
امیرالمؤ منین علیه السلام در بیانى خلاصه و موجز، حکومت را هم یک حق مى داند و هم یک وظیفه و هم یک تکلیف . به این ترتیب نیست که هر کسى که برایش شرایط تولیت امور مردم فراهم شد و توانست به نحوى با کسب وجاهت و تبلیغ ، و با کارها و شیوه هایى که معمولا طالبان قدرت خوب مى دانند آن شیوه ها چیست ؛ نظر مردم را جلب کند و بتواند حکومت کنند. وقتى حکومت ، حکومت حق است ، این حق متعلق به کسان معینى است و این به معناى آن نیست که یک طبقه ، طبقه ى ممتازند؛ زیرا در جامعه ى اسلامى ، همه فرصت آن را دارند که خود را به آن زیورها بیارایند و همه مى توانند که آن شرایط را براى خود کسب کنند. البته در دوران بعد از پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله یک فصل استثنایى وجود دارد؛ اما نهج البلاغه بیان خودش را به صورت عازم ارایه مى دهد و بارها و بارها به این حق اشاره مى کند.
امام ، حکومت را حق مى داند. این چیزى است که در نهج البلاغه واضح است .
5 - حکومت هدف است یا وسیله ؟
آیا حکومت کردن براى فرد یا جمع حاکم ، یک هدف است یا یک وسیله ؟ و اگر وسیله است ، براى چه هدفى ؟ حاکم به وسیله ى حکومت مى خواهد جامعه را به چه مقصدى برساند؟!
6 - حاکم و رعیت
مساءله ى شورانگیز روابط حاکم و رعیت مبتنى بر چه مبنا و اساسى است ؟ آیا حق یک جانبه است که حاکم را بر گرده ى مردم سوار مى کند؟ یا متقابل است ؟ از جمله ى اساسى ترین و پرمعناترین و پرنتیجه ترین مباحث حکومت در نهج البلاغه ، همین مساءله است .
7 - مردو و حکومت
باید ببینیم که در فرهنگ نهج البلاغه ، مردم در برابر حکومت چه کاره اند؛ تعیین کننده اند؟ آغاز گرند؟ اختیار دار تامند؟ هیچ کاره اند؟ چه هستند؟ اینها ظریفترین مسایلى است که در نهج البلاغه عنوان شده است . فرهنگهایى که امروزه در بخشها تقسیم بندیهاى مختلف سیاسى بر ذهنیت مردم حاکم است . هیچ کدام منطبق با فرهنگ نهج البلاغه نیست
8 - نخوه ى برخورد با مردم
اجزا و اعضاى حکومتى چگونه باید با مردم برخورد کند؟ آیا طلبکار از مردمند؟ آیا بدهکار به مردمند؟ اخلاق دستگاه حکومت با مردم چگونه است ؟
9- رفتار حاکم با خود
آیا براى رفتار حاکم در جامعه ، محدودیتى وجود دارد؟ آیا مى توان به حسن رفتار او با مردم بسنده کرد؟ یا، ماوراى نحوه ى ارتباط حاکم با مردم ، چیز دیگرى وجود دارد که آن ، نحوه ى ارتباط حاکم با خود است ؟ زندگى شخصى حاکم چگونه باید بگذرد و نهج البلاغه در این مورد چه نظرى دارد؟

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  20  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله نهج البلاغه از دیدگاه مقام معظم رهبرى حضرت آیت الله العظمى خامنه‏اى