در دوازدهم ژوئن ۲۰۰۵ (۲۲ خرداد ۱۳۸۴) «استیو جابز» در میان دانشجویان دانشگاه استنفورد حاضر شد، دانشجویانی که برای جشن پایان تحصیلشان گرد آمده بودند، و برای آنها سخن گفت. سخنانی که به‌قول خودش هیچ «حرف گُنده»ای نداشت، فقط سه تا داستان بود، سه داستان واقعی از زندگی خودش.
و با این همه، این سه داستان که بارها نقل و تحسین شده‌اند، شاید جزو بهترین اندیشه‌ها و توصیه‌ها دربارۀ زندگی باشند، دربارۀ معنای زندگی و ماموریت ما بر این سیاره.
استیو جابز با آن بیان شیوا و نافذش، همان‌طور که در مراسم رونمایی محصولات شرکت «اپل» دل حاضران را می‌بُرد، در این سخنرانی نیز با قلب مخاطبانش سخن می‌گوید و آنها را به دنبال کردن ندای قلبشان دعوت می‌کند.
این سخنرانی‌ای است که بارها می‌توان خواند و هر بار نکته‌ای تازه آموخت. این سخنرانی‌ای است که هر بار خواندنش انگیزه‌ای نو به انسان می‌بخشد و او را برای پیشرفتِ هر چه بیشتر و پیش‌بُرد اهدافش از جا می‌کند. پیشنهاد می‌کنیم این سخنان را مرتب بخوانید آنقدر که نکته‌های ارزشمندش بخشی از وجود و رفتار شما شود. تا این‌که عادت کنید به موفق‌تر شدن. به انجام دادن کارهایی که دوستشان دارید. و چه خوب که از عزیزان خود هم بخواهید تا این سخنان را بخوانند و به‌کار بندند.
باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا ضمن ابزار اندوه از مرگ استیو در این مورد می‌گوید:
“استیو یکی از بزرگترین نوآوران آمریکا بود ،آنقدر شجاعت داشت که طور دیگری بیاندیشد و انقدر جسارت داشت که بتواند می تواند جهان را تغییر دهد و آنقدر استعداد داشت که آنرا عملی کند”.
در این فایل به سه داستان واقعی و تاثیر گزار از زندگی استیو جابز اشاره می شود که میتواند روی شما تاثیر خوب در زندگی و رسیدن به اهدافتان داشته باشد
سه داستان واقعی و خیلی تاثیر گذار از استیو جابز
