هایدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

هایدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق در مورد زندگینامه شاعران 17 ص

اختصاصی از هایدی تحقیق در مورد زندگینامه شاعران 17 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 17

 

زندگینامه شاعران

فردوسی :

منصور بن حسن ملقب به ابوالقاسم فردوسی در حدود سال 329 یا 330 در قریه « باژ» از ناحیه طابران طوس بدنیا آمد. خانواده او دهقان بودند و نظامی عروضی او را از دهاقین طوس دانسته است آنها خاندانی صاحب مکنت و ثروت بودند هر چند که در اثر نظم شاهنامه و گذران عمر در این راه فردوسی ثروت خود را از دست داد و در پیری بی چیز شد. او مردی وطن پرست و در میهن پرستی استوار بود و توانست تاریخ نیاکان خود را جاوید سازد.

در باب کیفیت تحصیلات و معلومات وی اطلاع صریح و درستی نداریم ولی این نکته محقق است که در ادب فارسی و عربی تبحر داشته است. او از داستانها و افسانه ها و تاریخ ایران اطلاع و یا به دانستن آن شوق و علاقه داشت به طوریکه بدون مشوق و محرک، خود به کاری عظیم که همان تدوین شاهنامه بود دست زد. از قدیمی ترین داستانهای فردوسی می توان به داستان بیژن و منیژه یا بیژن و کرازان اشاره کرد. تاریخ شروع شاهنامه را حدود سال 370 و 371 هجری ذکر نموده اند.

فردوسی پس از تنظیم شاهنامه از امرای نزدیک دوران خود کسی را لایق آن نمی دانست که اثر عظیم و جاویدان خود را بدو تقدیم کند و همواره در پی بزرگی می گشت که سزاوار آن اثر بدیع باشد و سرانجام محمود غزنوی بزرگترین پادشاه عصر

خود را شایسته تر یافت. این امر در 65 تا 66 سالگی شاعر در سال 349 یا 395 اتفاق افتاد.

در این روزگار فقر و تهیدستی او به نهایت رسیده بود و وی برای رفع تنگدستی و هم برای اینکه شاهنامه خود را از دستبرد مصون نگه دارد آن را به محمود غزنوی هدیه کرد.

بهر حال فردوسی پس از ختم شاهنامه آن را از طوس به غزنین برد تا به سلطان محمود تقدیم کند اما بر خلاف انتظار خود مورد توجه و محبت غزنوی قرار نگرفت.

شاهنامه در هفت مجلد و شصت هزار بیت بود. سرانجام بین فردوسی و محود غزنوی اختلاف افتاد و علت آن هم تعصبات مذهبی – نژادی – ملی بود که فردوسی مردی شیعه مذهب و ایرانی بود و از طرف دیگر در نتیجه سعایت مخالفان ابوالعباس فضل بن احمد ونیز خست ذاتی محمود بود که وی قصد قتل فردوسی را نمود. فردوسی از ترس جان از غزنین گریخت و از مازندران به خراسان بازگشت.

به این ترتیب زندگی وی در نهایت تنگدستی و ناامیدی در 80 سالگی حدود سالهای 410 و 411 پایان یافت. پس از مرگ وی از تدفین فردوسی در قبرستان مسلمانان طابران جلوگیری کردند و او را در درون دروازه طابران که همان باغ امروزی فردوسی است دفن کردند.

فردوسی پسری داشت که در سن 37 سالگی در 65 سالگی شاعر بدرود حیات گفت

و از او دختری نیز به یادگار ماند. فردوسی مردی شیعه مذهب بود و در مدح حضرت علی (ع) نیز ابیاتی را سروده و در عقاید خود ثابت قدم و موحد بود. به آیین زردشت میل و علاقه ای نداشت و بسیار ستایش خالق را می کرد.

در اثر خود، شاهنامه، هر جا مناسب می دید به موعظه و نصیحت و ارئه طریق می پرداخت. وی یکی از بزرگترین شعرا و حماسه سرایان ایرانی است.

موضوع شاهنامه تاریخ ایران قدیم از آغاز تمدن نژاد ایرانی تا انقراض حکومت آن به دست عربهاست و این دوره ممتد تاریخی به 50 پادشاهی تقسیم می شود که از حیث طول زمان و تفصیل یا اختصار مطالب با یکدیگر متفاوتند. یونسکو سال 1990 را سال فردوسی اعلام کرده بود.

نظامی گنجوی :

حکیم جمال الدین ابو محمد الیاس بن یوسف نظامی گنجوی از استادان بزرگ سخن و از ارکان شعر فارسی است. او در گنجه نزدیک به سال 530 هجری بدنیا آمد و همه عمر خود را در آنجا گذراند و تنها یک بار سفر کوتاهی به دعوت قزل ارسلان به یکی از بلاد نزدیک گنجه کرد و در مجلس پادشاه با نهایت اکرام پذیرفته شد. تاریخ وفات او به درستی معلوم نیست و اقوال مختلف در این باره وجود دارد که همه آنها دور از صحت بنظر می رسد و بنابر بعضی قرائن وی تا چند سال اول قرن هفتم در قید حیات بود. از شاعران معاصرش تنها با خاقانی ارتباط داشته است.

مدفن نظامی در گنجه تا اواسط عهد قاجاری باقی بود و بعد از آن رو به ویرانی نهاد تا باز بوسیله دولت محلی جمهوری آذربایجان مرمت شد.

نظامی غیر از دیوانی که عدد ابیات آن را به بیست هزار بیت نوشته اند و اکنون فقط مقداری از آن در دست است. پنج مثنوی مشهور به نام پنج گنج دارد که آنها را خمسه نظامی گویند.

مثنوی اول مخزن الاسرار است که حدود سال 570 هجری، اندکی پیش از چهل سالگی شاعر ساخته شده است. مثنوی دوم منظومه خسرو و شیرین است که در سال 576 هجری پایان یافت. مثنوی سوم منظومه لیلی و مجنون است که در سال 584 هجری ساخته و در سال 588 به پایان رسیده است.

مثنوی چهارم بهرام نامه یا هفت پیکر یا هفت گنبد است که شاعر آن را به سال 593 هجری ساخته است.

مثنوی پنجم اسکندرنامه است و شامل دو قسمت می باشد که نظامی قسمت اول را شرف نامه و دومین قسمت را اقبال نامه نامیده است و در سال 607 آخرین تجدید نظر آن صورت پذیرفته است.

نظامی از شاعرانی است که بی شک باید او را در شمار ارکان شعر فارسی و از استادان مسلم دانست وی از آن سخنگویانی است که مانند فردوسی و سعدی توفیق یافت


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد زندگینامه شاعران 17 ص

دانلود تحقیق افسانه ، بیانیه ی شعر نیمایی 17 ص

اختصاصی از هایدی دانلود تحقیق افسانه ، بیانیه ی شعر نیمایی 17 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 17

 

افسانه ، بیانیه ی شعر نیمایی

هم زمان با نخستین زمزمه های تجدد و در اوج رویا رویی های نو گرایان و سنت پرستان ، نیما آرام و بر کنار از همه سرو صداها نخستین منظومه خود ، قصه رنگ پریده را که حدود پانصد بیت داشت ، به سال 1299 سرود و یک سال بعد آن را منتشر ساخت . این منظومه که از آثار اولیه ی نیما و حاصل دوران ناپختگی کار اوست و کاستی ها و سستی هائی در آن دیده می شود . نیما در این شعر ف جهان را به شکلی شاعرانه و از دریچه ی چشم خود می نگرد و همین تازگی دید ، شعر او را به رغم قالب سنتی و ظاهر قدیمی اش ، از آن چه شاعران سنتی گفته اند ، متمایز می سازد . منظومه قصه رنگ پریده و قطعه ی ای شب که به سال 1301 در نشریه ی ادبی نوبهار منتشر شد و سوز وشوری شاعرانه داشت ، مقدمه ای بود برای سرودن منظومه ی افسانه که می توان آنرا بشارت دهنده ی شعر نیمائی شمرد .

نیما شاعر افسانه را بهتر بشناسیم –

روستای دور افتاده ی یوش در دل کوهستان های جنگلی دامنه ی البرز قرار دارد واز نظر تقسیمات کشوری جزو شهرستان نور از استان مازندران است .

علی اسفندیاری فرزند ابراهیم خان ، مردی آتش مزاج و دلاور از دودمانی کهن که با گله داری و کشاورزی روزگار می گذراند ، به سال 1276 در این دهکده پا به عرصه وجود گذاشت . کودکی او در دامان طبیعت و در میان شبانان گذشت . با آرامش کوهستان انس گرفت و از زندگی پر ماجرا و دنیای شبانان و کشاورزان تجربه ها آموخت و روح او با رمندگی طبیعت و جهان دد و دام پیوند خورد . او خواندن و نوشتن را به شیوه ی سنتی روستا نزد ملای ده آموخت . در آغاز نوجوانی با خانواده خود به تهران رفت و پس از گذراندن دوران دبستان برای آموختن زبان فرانسه وارد مدرسه یسن لویی شد . سالهای آغازین تحصیل او با سرکشی و نافرمانی گذشت اما تشویق و دل سوزی معلمی مهربان به نام نظام وفا طبع سرکش او را رام کرد و در خط شاعری انداخت . آن سالها جنگ جهان گیر اول در جریان بود و علی اسفندیاری – که بعدها نام نیما یوشیج را برای خود برگزید – اخبار جنگ را به زبان فرانسه می خواند و هم زمان به فراگیری دروس حوزه و زبان عربی مشغول بود . حوادث جنگ جهان گیر اول در روح او تأثیری ویژه بر جای گذاشت و آشنایی با زبان فرانسه و استفاده از آثار ادبی شاعران فرانسوی نیز پنجره ی تازه ای به روی او گشود اما روح سرکش نیما هنوز نمی توانست در قفس شهر آرام گیرد . پس هر فرصتی را برای سر کشیدن به زادگاه خود غنیمت می شمرد .

نیما در این سالها در وزارت مالیه ( دارایی ) مشغول به کار شده بود و هم زمان به محافل ادبی تهران رفت و آمد داشت . به ویژه در حجره ی چای فروشی حیدر علی کمالی شاعر ، به سخنان صاحب ذوقانی چون ملک الشعرای بهار و علی اصغر حکمت گوش فرا می داد و از کار و کردار شاعرانه ی آن ها تجربه ها می اندوخت .

در آغاز نوجوانی به سبک پیشینیان و به ویژه سبک خراسانی شعر می ساخت اما نه این گونه شاعری و نه حتی نشست و برخاست با شاعرلن رسمی و سنت گرا هیچ کدام تشنگی طبع او را سیراب نمی کرد . در سن بیست و سه سالگی منظومه قصه رنگ پریده را سرود که تمرینی واقعی بیش نبود . قطعه ی ای شب که دو سال بعد – یعنی در بیست و پنج سالگی – از طبع نیما تراوید ، آغاز مرحله ای جدی تر محسوب می شد وبه دلیل سوز و شوری که داشت ، پس از نشر در نوبهار بر سر زبان ها افتاد . در آن سالها مردی با ذوق و اهل نظر به نام محمد ضیاء هشترودی کتابی به نام منتخبات آثار منتشر کرد و وی قسمت هایی از منظومه ی قصه ی رنگ پریده را با عنوان دل های خونین به همراه چند قطعه دیگر از اشعار نیما در این مجموعه آورد و در محافل ادبی آن روز شگفتی برانگیخت و انکارها و مخالفت های زیادی به دنبال داشت . قصه ی رنگ پریده و تا حدودی قطعه ای شب ، در واقع سند اتهامی بود که شاعر بر ضد جامعه ی عصر خود ارائه می کرد و داستان دردناک زندگی خویش را در آن باز می گفت . فراموش نکنیم که در همان سال نظم قصه ی رنگ پریده ( 1299 )کودتای معروف سوم اسفند اتفاق افتاده بود . پیامدهای سیاسی – اجتماعی کودتا ، شاعر دل آزرده ی یوش را به کناره گیری از اجتماع و دوری از محیط نادلپذیر تهران واداشت . جنگل های انبوه و کوهپایه های سر به فلک کشیده او را به خویشتن فرا می خواند . هوای آزاد کار خود را کرد و نغمه ناشناس نوتری از چنگ و ساز جان او باز شد . این نغمه نو همان قطعه ی افسانه بود که در سال 1301 ش . بخشی از آن در روزنامه قرن بیستم میرزاده عشقی – که تندروترین و بی پرواترین نشریه ی آن روزگار بود – در چند شماره ی پیاپی به چاپ رسید . افسانه پیش از چاپ از صافی ذوق و سلیقه ی نظام وفا ، استاد ومربی نیما ، گذشته و حذف و اصلاحات چندی در آن صورت گرفته بود . بنابراین ، شاعر به پاس این خدمت – که یقینا در توفیق کم نظیر شعرش


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق افسانه ، بیانیه ی شعر نیمایی 17 ص

تحقیق در مورد ماهیچه 17 ص

اختصاصی از هایدی تحقیق در مورد ماهیچه 17 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 17

 

ماهیچه :

در بدن ادمی چند نوع بافت ماهیچه ای وجود دارد که از چند طریق قابل تشخیص اند . مثلا بعضی از ماهیچه ها در زیر میکروسکوپ منظره مخطط دارند و در آنها بخشهای تیره و روشن بطور متناوب دیده می شود . این نوع ماهیچه را ماهیچه مخطط گویند . نوع دیگر ماهیچه را که فاقد این بخشهاست را ماهیچه صاف می گویند و نوع دیگری ماهیچه وجود دارد که به هیچ یک از نوعهای بالا شبیه نیست مانند ماهیچه قلب . بخشهای تاریک ماهیچه مخطط نور پلاریزه را به تناسب جهت اشعه در جهات مختلف منکسر می کند . هرگاه که خاصیت جسمی با تغییر جهت تغییر پذیرد گویند که انیزوتروپیک است . بنابراین بخشهای تیره نوارهایی انیزوتروپیک هستند . ماهیچه های مخطط به کار انقباض سریع و محکم اختصاص یافته اند و بدین منظور ترتیب مخصوص اتصال رشته های نوارهای تار ماهیچه ای در ان فراوان تکرار و روی هم انباشته شده و بصورت نوارهای مرئی روشن و تاریک در زیر میکروسکوپ درامده است . اینگونه ماهیچه ها مخصوص انقباض سریع برای حرکت دادن استخوانهای اسکلت بیشتر مورد لزومند و به همین جهت بیشتر انها به استخوانهای اسکلت متصلند . گرداندن تنه و تکان دادن سر و بازدم و غیره نیز با این نوع ماهیچه هاست . از انجا که این نوع ماهیچه هادر واقع جز اسکلتند گاهی به انها ماهیچه های اسکلت می گویند . ماهیچه های مخطط از نوع ماهیچه های ارادی هستند . از سوی دیگر ماهیچه های صاف رشته های منقبض شونده کمتری دارند . حاصل انکه ماهیچه های صاف به کندی منقبض می شوند و محدود به اعضایی هستند که حرکت سریع برای انها اهمیتی ندارد . ماهیچه های صاف در دیواره اعضای داخلی مانند رگهای خونی و لوله گوارش وجود دارند . چون اعضای داخلی را اخشا می گویند ، ماهیچه های صاف را گاهی ماهیچه های احشایی می نامند . ماهیچه های صاف از نوع ماهیچه های غیر ارادی هستند . تراکم یون کلسیم در خون به توسط بدن بخوبی کنترل می شود بطوری که عموما احتمال مختل شدن ان کمتر است . خطر غالبا از بیرون بدن را تهدید می کند . باکتری به نام کلوستریدیوم تتانی که در همه جا وجو دارد و ممکن است از هر زخمی وارد بدن شود . این باکتری از خود سمی ترشح می کند ماهیچه ها را به حالت کزاز در می اورد . این بیماری کزاز یا واضحتر قفل شدن ارواره نام دارد .ماهیچه ها مقداری انرژی ( البته به مقدار محدود ) از روی واکنشهای شیمیایی بیهوازی ، که نیاز به اکسیژن ندارند ، بدست می اورد . در این واکنشهای شیمیایی ماده ای به نام اسید لاکتیک تولید می شود که بر اثر تولید این اسید ما احساس خستگی می کنیم و تا وقتی این اسید لاکتیک تولید شده در ماهیچه از بین نرود ما احساس خستگی را در خود احساس می کنیم . ماهیچه می تواند پس از مدتی طولانی به انقباض های شدید سازش یابد و این امر مسئله خسته شدن انرا تقلیل می دهد . ماهیچه تحت اثر محرکهای طولانی و مداوم برای انجام کارهای سخت بزرگ می شود که این افزایش حجم ماهیچه را هیپرتروفی گویند . گرچه ورزش نکردن ماهیچه را نسبتا ضعیف می کند و کوچک می سازد ولی در شرایط عادی برای کسی که زندگی بدون تحرک دارد خطر از دست رفتن قابلیت انقباض سطح معمولی در میان نیست . هنگامی که بدن در حال استراحت است ماهیچه ها انقباض خفیفی را همچنان ادامه می دهند . این حالت ماهیچه را تونوس می گویند .تونوس ماهیچه ای هر ماهیچه را برای منقبض شدن بیشتر اماده نگاه می دارد . فشارهای عصبی تونوس ماهیچه ای را زیاد می کند و محرک کمتری برای بکار انداختن ماهیچه ها لازم میشود . در هنگام خواب تونوس ماهیچه ای به حداقل کاهش می یابد و ماهیچه به استراحت واقعی می افتد . اگر در نتیجه قطع کرن عصب مربوط به مااهیچه ای تونوس ان برای همیشه از بین برود ماهیچه ضعیف می شود و تحلیل می رود . ماهیچه های احشایی حتی بدون تحریک عصبی تونوس خود را حفظ می کنند بطوری که به فلج کودکان دچار نمی شوند . بزرگترین خطر فلج اطفال این است که ماهیچه های بالا و پایین بردن دنده های قفسه سینه را فلج کند . این ماهیچه ها مخطط هستند و تنفس را امکان پذیر میسازند . نقطه اتصال ماهیچه را به استخوان متحرک مفصل را نقطه اتصال گویند . ماهیچه جلو بازو دو سر دارد که یکی از انها در انتهای بالایی استخوان بازو در نزدیکی مفصل شانه است و سر دیگر به استخوان کتف متصل می شود . این ماهیچه دوسر دارد و ان را به همین نام می نامند . در واقع تنها ماهیچه دوسر بدن نیست به همین جهت به ان دوسر بازو می گویند . نقطه اتصال ماهیچه دوسر بازو در انتهای بالایی زند زبرین و نزدیک ارنج است . هنگامی که ماهیچه دوسر منقبض می شود استخوان بازو بی حرکت می ماند ولی زند زبرین بطرف ان حرکت می کند . در نتیجه ساعد در محل ارنج بطرف بازو خم میشود.

ماهیچه در نقطه اتصال عموما نازک می شود و به صورتی طنابی محکم و سفت از بافت پیوندی در می اید . این طناب که مرکب از تارهای ماهیچه ای است که هر یک در ورقه نازکی از بافت پیوندی محصور است و ماهیچه را به استخوان متصل می سازد به زردپی موسوم است . زردپیها بسیار محکم هستند و بطوری که ازمایش شده است کشیدگی معادل 9 تن در هر 2.5 سانتیمتر مربع را به خوبی تحمل می کنند . کار زردپی این است که تمام همه نیروی یک ماهیچه را در یک نقطه از استخوان متمرکز کند . ماهیچه ای بنام پالماریس لونگوس وجود دارد که سر ان به استخوان بازو متصل است و نقطه اتصالش در نوار پهن محکم کف دست است . این نوار از جنس بافت پیوندی رشته ای است که در زیر پوست قرار دارد و ماهیچه یا گروه ماهیچه ها را چون حلقه ای در میان می گیرد نوار پهن کف دست در زیر پوست کف دست قرار دارد . کار پالماریس لونگوس خم کردن مچ دست است . زردپی بصورت ورقه پهنی در سرتاسر کف دستمتصل است . چنین زردپی پهن و وسیع را اپونوروز می نامند .

اگر ماهیچه ای در ساختمان انگشتان وجود داشت ضخیم و نرم می شده و بیشتر ارزش خود را از دست می دادنند . ماهیچه هایی که انگشتان را به حرکت در می اورند در کف دست و در ساعد قرار دارند . زردپی های این ماهیچه هاست که سرتاسر انگشتان را طی می کنند . نمونه زردپی دراز و ضخیم ، زردپی متصل کننده ماهیچه بزرگ ساق پاست . این زردپی را درست در بالای پاشنه پا می توانید لمس کنید . نام این ماهیچه گاستروکنمیوس است و معمولا ماهیچه توام خوانده می شود . این ماهیچه در بالا دو سر دارد که هر دو به استخوان ران و درست در بالای زانو متصل است ولی در جهت دیگر درست تا وسط ساق ممتد می شود . در زیر این ماهیچه زردپی دراز و ضخیمی است که نقطه اتصالش استخوان پاشنه پاست . این زردپی را تندوکالکانئوس می گویند ولی نام معروفتر ان زردپی اشیل است . در ادمی زردپی اشیل پاشنه پا


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد ماهیچه 17 ص

تحقیق در مورد راه نفوذ سم به بدن 17 ص

اختصاصی از هایدی تحقیق در مورد راه نفوذ سم به بدن 17 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 17

 

نفوذ سم به بدن

راههای آلودگی بدن انسان به مواد شیمیائی و سموم چگونه است؟

انسانها در زندگی خود دائم در معرض مواد شیمیائی طبیعی و مصنوعی هستند. خیلی از این مواد برای انسان مفید و تعدادی نیزمی تواند زندگی آنها را با خطر مواجهه و سلامت ایشان راتهدید نماید. راههای زیادی برای آلودگی به مواد شیمیائی وجود دارد.

آلودگی از طریق هوا ئی که تنفس می کنیم،. غذائی که مصرف می کنیم و مواد شیمیائی که با پوست ما در تماس است صورت می گیرد.جنین می تواند از طریق مادر در زمان آبستنی آلوده شود.تعدادی آلودگیهای شیمیائی می تواند از بدن مادر و از راه شیر به بچه منتقل شود.سموم مشخصی می توانند در چربی بدن ماهی و حیوانات ذخیره وبیش از آنجه که در طبیعت موجود است تغلیظ و به زنجیره غذائی وارد شود. این مواد می توانند به مدت طولانی در بدن ذخیره گردند. مواد شیمیائی دیگری می توانند در بدن شکسته و دفع گردند . و یا می توانند به متابولیت های خطرناک دیگری تبدیل شوند .برخی دیگر بوسیله آنزیمها فعال شده و به مواد سرطانزا تبدیل می گردند.برخی نیز ممکن است که به فاکتورهای ضد سرطان تبدیل گردند.

اثرات خطرناک سم ها بر سلامت انسان»

هرچندکنترل عامل بیماریزا ( با استفاده ازآفت کش ها) در بخش کشاورزی سودمند است ولی آفت کشها باعث ایجاد بیماری و مرگ درانسان‌ها می‌گردند،این مشکلات ناشی از شرایط مختلف تماس مستقیم و غیرمستقیم انسان با آفت‌کش‌ها می باشد.

مستعدترین افراد آنهایی هستند که در تماس مستقیم با این چنین مواد شیمیائی‌اند که همان کارگرانی هستند که در بخش کشاورزی در معرض سموم آفت کش می باشند و یا اینکه در کارخانه تولید سم کار می‌کنند،کارگرانی که سموم آفت‌کش را مخلوط،حمل یا در مزرعه بکار می‌گیرند در معرض و تماس شدید آفت‌کش‌ها قرار دارند و اولین محل تماس سم در انسان پوست می باشد، اگر همین کارگران به لباس محافظ سم در زمان استفاده از مواد شیمیایی مجهز نباشند جذب آفت‌کش‌ها از طریق پوست می تواند چشمگیر و قابل ملاحظه باشد.

به محض اینکه پوست در معرض سم قرار می گیرد ، ممکن است سم در بدن جذب یا تنها در سطح پوست باقی بماند.اثرموضعی عمومی که از تأثیرسم بر روی پوست دیده می‌شود ، مشکلاتی از قبیل درماتیت‌ها (حساسیت‌های پوستی ) می باشد.جذب آفت‌کش در بدن می‌تواند باعث بروز مشکلاتی برای سلامتی انسان بشود: از قبیل سوزش چشم ، در حالت جذب بیشتر مشکلات دستگاه تنفسی با مسمومیت سیستمیک که درآخر ممکن است به مرگ بیانجامد.

تماس غیر مستقیم با آفت‌کش ها ناشی از خوردن غذاهایی است که سموم آفت‌کش در آن نفوذ کرده‌اند و می تواند باعث افزایش مواد سمی در بدن انسان گردد،که معمولاً وابسته به بودن درازمدت در معرض این آفت کش‌ها می باشد که ممکن است منجر به بیماری شود ویا اینکه نگردد.

بدن انسان یک سازواره ( ارگانیسم) بیوشیمیائی خیلی پیچیده‌ای است که براحتی خودسازگار وانعطاف پذیرمی‌شود و آن دارای سیستم تنظیم کننده متعددی است ، تا مطمئن سازد که تمام اجزاء بدن در پاسخ به شرایط بیرونی کاملاً درست ایفای نقش می‌کنند.

این نوع تنظیم ،خودپایداری ( هوموستازی ) شناخته شده است و برای تمامی فرآیندهای بدنی معمولاً بدون اطلاع و آگاهی یا تأملی روی اعضاء بدن ما اتفاق و بروز می نمایند ، وقتی در تأثیر شرایط محیطی بیرونی ( همچمون گرما یا سرمای زیاد ) یا شرایط درونی ( بیماری یا مسمومیت ) که سیستم‌های بدن نمی‌توانند بوسیله مکانیسم‌های عادی تنظیم گردند ، علائم ( ناراحتی ) غیر معمول و بیماری ظاهر می‌گردد. انواع اثرات فیزیکی (علائم ونشانه ها) که مشاهده یا احساس می گردند به انواع استرسی‌که بدن در معرض آن قرار می‌گیرد بستگی دارد،برای اینکه داخل بدن ارتباط درونی پیچیده بسیار زیادی بین سیستمها وجود دارند و یک تغییر جزئی درهرسیستم ممکن است در سیستم های دیگر بدن اثرات متعددی را بوجود آورد.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد راه نفوذ سم به بدن 17 ص

تحقیق در مورد رهبر معظم انقلاب 17 ص

اختصاصی از هایدی تحقیق در مورد رهبر معظم انقلاب 17 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 17

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

مزین شدن سال 1385 به نام مبارک پیامبر اعظم (صل الله علیه و آله و سلم) از سوی رهبر معظم انقلاب اسلامی همچنان که ناظر بر تحولات به وجود آمده در کشورمان و در سطح منطقه ای و بین المللی است ، مبین وجود ضرورت ها و الزامات اساسی در توجه مضاعف عموم مردم و مسوولان و حتی افکار عمومی جهان به ویژه در سطح جهان اسلام به وجود مقدس پیامبر اعظم اسلام حضرت محمد (صل الله علیه و آله و سلم) و بهره مندی از ویژگی ها و امتیازهای خاص آن وجود مبارک است.

پیامبری که به تعبیر رهبر معظم انقلاب ، مجموعه تکامل یافته فضایل همه انبیا و اولیای الهی در طول تاریخ و درخشان ترین کهکشان عالم وجود است.

در این میان توجه به اهداف مقام معظم رهبری از این نامگذاری، در دو عرصه لازم و ضروری است:

 

1- در سطح داخلی، به نظر می رسد با توجه به شکل گیری و تقویت همبستگی ملی و مشارکت حداکثری مردم در مسائل مهم کشور ، مردمی آماده به کار و سرشار از امید و جوانانی پرشور و با استعداد ، بیش از همیشه نیازمند بهره گیری از الگوی رفتاری مناسب برای حرکت روبه جلو و شتاب بخشیده به امور کشور هستیم تا از این طریق بتوانیم در عرصه های مختلف، فاصله خود را از قله های پیشرفت مادی و معنوی کاهش دهیم و با سربلندی از میان کوران حوادث و توطئه های پیش رو عبور کنیم.

قطعا وجود مقدس پبامبر اعظم (صل الله علیه و آله و سلم) که الگویی تمام عیار و کامل است ، می تواند راهگشا باشد و ما را در مسیر درست تری قرار دهد.

ضرورت ها و الزامات اساسی آن نیز از سویی نیازمند بازخوانی و مرور درسهای پیامبر اعظم و از سوی دیگر ، مستلزم تبدیل آنها به درسهای زندگی و برنامه های جاری دولت و ملت است.

در این میان ، توجه به درسهای اساسی مکتب نبوی، از جمله مکارم اخلاق و استقامت و ایستادگی - که بدون شک اولی مقدمه دومی است - ضرورتی دو چندان دارد که تبدیل شدن آن به یک فرهنگ و رویه عملی برای مردم و مسوولان نقش مهمی خواهد داشت.

تردیدی نیست که توجه دادن به ویژگی های پیامبر عظیم الشان اسلام بویژه به عنصر اخلاق ، به آن معنا نیست که جامعه ما از خصایل اخلاقی دور شده و نیاز به بازگشت به مکارم اخلاقی دارد ، بلکه به دلیل این که ایران اسلامی که الگویی از جامعه اسلامی و اخلاقی و منادی حکومت اسلامی در جهان امروز است ، نیازمند تقویت مکارم اخلاق در سطح جامعه خود و در سطح بین المللی است. جامعه بین المللی که بشدت تحت فشار، بی عدالتی ، قدرتمداری ، زورگویی و سیاست بازی سیاستمداران اخلاق گریز است.

با این حال ، بهره گیری مطلوب از وجود مبارک پیامبر اعظم اسلام ، ضمن این که نیازمند توجه بیش از پیش به اصل خودسازی است ، مستلزم بهره گیری از تجربه های گذشته و استفاده از راهکارهای عملی برای مردم و مسوولان در بخشهای مختلف است تا بتوانند خیزش بلندی داشته باشند.

2- در سطح بین المللی و منطقه ای نیز به نظر می رسد نامگذاری سال جاری به عنوان پیامبر اعظم (صل الله علیه و آله و سلم) ناظر به شیطنت ها ، توطئه ها و اقدام های مراکز قدرت جهانی و صهیونیسم بین الملل نسبت به دین مبین اسلام ، پیامبر عظیم الشان اسلام و جهان اسلام است.

علاوه بر این که در سالهای اخیر تلاشهای بسیاری از سوی غرب و رسانه های گروهی وابسته به صهیونیسم بین الملل برای مخدوش کردن چهره واقعی اسلام صورت گرفته است و نظام سلطه جهانی نیز منابع و سرنوشت ملتهای مسلمان را نشانه رفته و تهاجمات نظامی ، فرهنگی ، اقتصادی و سیاسی را علیه کشورهای اسلامی در دستور کار قرار داده است، اهانت سازمان یافته به ساحت مقدس پیامبر اسلام از سوی رسانه های گروهی غرب نشان داد تلاشهای پیدا و پنهان برای فشار و تضعیف جهان اسلام در حال انجام است و در این میان اصل تفرقه افکنی نیز محوریت یافته است.

از این رو با نامگذاری سال جاری به عنوان سال پیامبر اعظم که به تعبیر رهبر معظم انقلاب ، وجود ایشان در عرصه بین المللی نیز نقطه پیوند عقاید و عواطف همه ملتهای مسلمان و همه امت اسلامی است، می توان امیدوار بود که جهان اسلام ، به ویژه دولتها ، اندیشمندان ، صاحب نظران و رسانه های گروهی داخلی و خارجی با درک دقیق موقعیت کنونی جهان اسلام ، در تبیین حقایق دین مبین اسلام و شخصیت منحصر به فرد پیامبر گرامی اسلام که پیامبر صلح و دوستی است ، و شناساندن وی به جهان تشنه معنویت و عدالت، تلاشی دوچندان داشته باشند و راه را بر خرافه ، تحجر و توطئه های دشمنان اسلام ببندند.

فرازی از پیام نوروزی رهبر معظم انقلاب به مناسبت حلول سال 85

در این مقطع زمانى، یاد و نام مبارک پیامبر اعظم از همیشه زنده‏تر است؛ و این یکى از تدابیر حکمت و الطاف خفیّه‏ى الهى است. امروز امت اسلام و ملت ما بیش از همیشه به پیغمبر اعظم خود نیازمند است؛ به هدایت او، به بشارت و انذار او، به پیام و معنویت او، و به رحمتى که او به انسان‏ها درس داد و تعلیم داد. امروز درس پیغمبر اسلام براى امتش و براى همه‏ى بشریت، درسِ عالم شدن، قوى شدن، درس اخلاق و کرامت، درس رحمت، درس جهاد و عزت، و درس مقاومت است. پس نام امسال به طور طبیعى، نام مبارک پیامبر اعظم است. در سایه‏ى این نام و این یاد، ملت ما درس‏هاى پیغمبر را باید مرور کند و آنها را به درس‏هاى زندگى و برنامه‏هاى جارى خود تبدیل کند. ملت ما به شاگردى مکتب نبوى و درس محمّدى (صلّى‏اللَّه‏علیه‏وآله) افتخار مى‏کند. ملت ما پرچم اسلام را در میان امت اسلامى با استقامت و استحکام برافراشته است؛ سختى‏ها را تحمل کرده است و کامیابى‏هاى حضور در این میدان شرف و افتخار را دیده است و به فضل الهى، کامیابى‏هاى بیشتر در راه است.

ما درس اخلاق پیغمبر، درس عزت پیامبر اعظم، درس علم‏آموزى و درس رحمت و کرامت و درس وحدتى را که ایشان به ما داد و درس‏هاى زندگى ماست، باید در برنامه‏ى زندگى خودمان قرار بدهیم.

‏ فرازی از بیانات رهبر معظم انقلاب در صحن جامع رضوى‏

امسال نام پیامبر اعظم اسلام، سال ما را مزین کرد. درباره‏ى پیامبر اعظم چه عرض بکنیم؟ جز اینکه بگوییم: پیامبر اعظم اسلام، مجموعه‏ى فضائل همه‏ى انبیاء و اولیاء است؛ نسخه‏ى کامل و تکامل یافته‏ى همه‏ى فضائلى است که در سلسله‏ى پیامبران و اولیاء الهى در تاریخ وجود داشته است.

نام احمد، نام جمله انبیاست چون که صد آمد نود هم پیش ماست‏‏

وقتى نام پیامبر اعظم را مى‏آوریم، کأنه شخصیت ابراهیم، شخصیت نوح، شخصیت موسى، شخصیت عیسى، شخصیت لقمان، شخصیت همه‏ى بندگان صالح و برجسته و شخصیت امیر مؤمنان و ائمه‏ى هدى (علیهم‏السّلام) در این وجود مقدس، متبلور و مجسم است. پیامبر اعظم را مى‏توان به درخشان‏ترین ستاره در کائنات عالم وجود تشبیه کرد و از آن وجود بزرگ و مقدس با این عنوان تعبیر کرد. چرا مى‏گوییم ستاره‏ى درخشان، نمى‏گوییم خورشید؟ چون خورشید یک جسم و جرم مشخص و معین است، نورانى است و با عظمت است؛ اما یک جرم و یک کره‏ى آسمانى است. لکن در این ستاره‏هایى که شما مى‏بینید، ستاره‏هایى هستند که یک کهکشانند و از این کهکشانى که ما در شبهاى تابستان در آسمان بالاى سر خودمان مى‏بینیم، هزاران برابر بزرگترند. کهکشان یعنى: آن مجموعه‏اى که هزاران منظومه و هزاران خورشید در آن هست.

پیامبر اعظم یک وجود کهکشان‏وار است و در او هزاران نقطه‏ى درخشنده‏ى فضیلت وجود دارد. در پیامبر اعظم، علم همراه اخلاق هست؛ حکومت همراه حکمت هست؛ عبادت خدا همراه با خدمت به خلق هست؛ جهاد همراه با رحمت هست؛ عشق به خدا همراه با عشق به مخلوقات خدا هست؛ عزت همراه با فروتنى و خاکسارى هست؛ روزآمدى همراه با دوراندیشى هست؛ صداقت و راستى با مردم همراه با پیچیدگى سیاسى هست؛ غرقه بودن جان در یاد خدا همراه با پرداختن به صلح و سلامت جسم هست؛ در او دنیا و آخرت همراه است؛ هدفهاى والاى الهى با اهداف جذاب بشرى همراه است.

او نمونه‏ى کاملى است که خداوند در عالم وجود، موجودى کامل‏تر از او نیافریده است؛ او مبشر است، بشارت‏دهنده است؛ منذر است، بیم‏دهنده است؛ بر همه‏ى بشریت و بر همه‏ى تاریخ شاهد و ناظر است؛ فراخواننده‏ى همه‏ى بشریت به سوى خداست و چراغ نورافشان راه انسانهاست. «انّا ارسلناک شاهدا و مبشّرا و نذیرا و داعیا الى اللَّه بأذنه و سراجا منیرا».

سال پیامبر اعظم، سال این وجود کهکشان‏وار براى دولت و ملت ماست. علاوه‏ى بر این، وجود پیامبر اعظم در عرصه‏ى بین‏المللى، نقطه‏ى التقاى عقاید و عواطف همه‏ى ملتهاى مسلمان است. از همه‏ى اقوام، با همه‏ى مذاهب گوناگون، نقطه‏ى التقاى همه‏ى امت اسلامى در عقیده و عاطفه، وجود مبارک پیامبر اعظم است. اینکه ما در یک چنین سالى با این نام قرار داریم، تکلیف بزرگى را بر گردن ما مى‏گذارد. ملت و دولت ما در این سال، باید طورى عمل کنند که با حکمت نبوى، با علم نبوى، با حکومت نبوى، با عدالت نبوى، با اخلاق و کرامت نبوى، با فروتنى و عزت نبوى و با جهاد و رحمت نبوى هماهنگ باشد.

اینها البته کار یک سال نیست؛ کمااینکه پیغمبر اعظم، پیغمبر یک سال نیست، همه‏ى سالها سال اوست؛ همه‏ى تاریخ، متعلق به اوست. ولى این به معناى این است که ما در راه ساختن آن‏چنان جامعه‏اى، آن‏چنان دنیایى و آن‏چنان تمدنى که هدف پیامبر اعظم بود، امسال باید یک خیزش، یک حرکت بزرگ و یک گام بلند داشته باشیم. سال پیامبر اعظم، سال نگاههاى بلند، سال امید، سال کار، سال مجاهدت، سال خدمت و سال طراحیهاى هوشمندانه براى آینده‏ى کشور است؛ سال حرکت به پیش است.

فرازی از بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار بسیجیان‏ - فروردین 85

نامگذارى این سال به نام مبارک «پیامبر اعظم» یک پیام دارد؛ این پیام را باید با همه‏ى وجود و با همه‏ى دل دریافت کنیم و به اقتضاى آن پیش برویم، و فقط این نیست که سال را متبرک کنیم به نام مبارک پیامبر. آن پیام، این است که جامعه‏ى ما - از فرد و مجموعه - باید روزبه‏روز خود را به آنچه که پیامبر براى آن کمر همت بست و آن تلاش و مجاهدت را مبذول کرد، نزدیک کند. اهداف والاى پیامبر اسلام را در «یک جمله» نمى‏توان گنجانید؛ لیکن مى‏توان سرفصلهایى از آن را سرمشق کار خود در طول یک سال، یک دهه و یک عمر قرار داد.

یک سرفصل عبارت است از تکمیل مکارم اخلاقى: «بعثت لاتمّم مکارم الاخلاق». جامعه بدون برخوردارى افراد از خلقیات نیکو، نمى‏تواند به هدفهاى والاى بعثت پیامبر دست پیدا کند. آنچه فرد و جامعه را به مقامات عالى انسانى مى‏رساند، اخلاق نیکوست. اخلاق نیکو هم فقط خوش اخلاقى با مردم نیست؛ بلکه به معناى پروراندن صفات نیکو و خلقیات فاضله در دل و جان خود و انعکاس آنها در عمل خود است. مردمى که در بین خود دچار حسد باشند، دچار بدخواهىِ یکدیگر باشند، دچار حیله‏گرىِ با یکدیگر باشند، دچار حرص به دنیا و بخل نسبت به مال دنیا باشند و دچار کینه‏ورزى با یکدیگر باشند، در این جامعه حتّى اگر قانون هم به طور دقیق عمل شود، سعادت در این جامعه نیست. اگر علم هم پیشرفت کند و تمدن ظاهرى هم به منتهاى شکوه برسد، این جامعه، جامعه‏ى بشرى مطلوب نیست. جامعه‏اى که انسانها در آن از یکدیگر احساس ناامنى کنند، هر انسانى احساس کند که به او حسد مى‏ورزند، نسبت به او بددلى دارند، نسبت به او کینه‏ورزى مى‏کنند، براى او توطئه مى‏چینند و نسبت به او و دارایى‏اش حرص مى‏ورزند، راحتى در این جامعه نیست. اما اگر در جامعه‏اى فضایل اخلاقى بر دل و جان مردم حاکم باشد، مردم نسبت به یکدیگر مهربان باشند، نسبت به یکدیگر گذشت و عفو و اغماض داشته باشند، نسبت به مال دنیا حرص نورزند، نسبت به آنچه دارند بخل نورزند، به یکدیگر حسد نورزند، در مقابل راه پیشرفت یکدیگر مانع‏تراشى نکنند و مردمِ آن داراى صبر و حوصله و بردبارى باشند، این جامعه حتّى اگر از لحاظ مادى هم پیشرفتهاى زیادى نداشته باشد، باز مردم در آن احساس آرامش و آسایش و سعادت مى‏کنند؛ اخلاق، این است. ما به این احتیاج داریم. ما باید در دل خود، خلقیات اسلامى را روزبه‏روز پرورش دهیم. قانون فردى و اجتماعى اسلام در جاى خود، وسیله‏هایى براى سعادت بشرند (در این تردیدى نیست)؛ اما اجراى درست همین قوانین هم احتیاج به اخلاق خوب دارد.

براى اینکه در جامعه اخلاق استقرار پیدا کند، دو چیز لازم داریم: یکى تمرین و مجاهدت خود ماست و یکى هم آموزشهاى اخلاقى که به وسیله‏ى آموزش و پرورش، مراکز تربیتى و مراکز آموزشى و علمى باید در همه‏ى سطوح به انسانها تعلیم داده شود؛ اینها موظفند. این یک قلم از کارهاى لازم در سال پیامبر اعظم الهى است؛ یعنى خودمان را در خلقیات فاضله، مؤمن و مسلمان و تابع پیغمبر کنیم. یک فهرستى از صفات رذیله و زشت تهیه کنیم و ببینیم که هر کدام از آنها در ما هست، سعى کنیم آن را را کنار بگذاریم. همچنین یک فهرستى از خلقیات نیک تهیه کنیم و سعى کنیم با تمرین، آنها را براى خود فراهم کنیم. البته عامل پیشرفت در این راه، محبت است؛ محبت به خدا، محبت به پیامبر، محبت به این راه، محبت به آموزگاران اخلاق - یعنى پیامبران و ائمه‏ى معصومین (علیهم‏السّلام) - این عشق است که انسان را در این راه با سرعت پیش مى‏برد؛ این عشق را باید در خودمان روزبه‏روز بیشتر کنیم. «الّلهم ارزقنى حبّک و حبّ من یحبّک و حبّ کلّ عمل یوصلنى الى قربک»؛ محبت خدا، محبت محبوبان الهى و


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد رهبر معظم انقلاب 17 ص