هایدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

هایدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق در مورد اولویت بندی زمانی و مکانی سیل خیزی زیرحوزههای آبخیز کوشکآباد 18 ص

اختصاصی از هایدی تحقیق در مورد اولویت بندی زمانی و مکانی سیل خیزی زیرحوزههای آبخیز کوشکآباد 18 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .DOC ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 17 صفحه


 قسمتی از متن .DOC : 

 

اولویتبندی زمانی و مکانی سیلخیزی زیرحوزههای آبخیز کوشکآباد خراسان رضوی با استفاده از مدل HEC-HMS

حسن ایزانلو 1 * حمیدرضا مرادی2 سیدحمیدرضا صادقی3

1- دانشگاه تربیت مدرس، دانشکده منابع طبیعی و علوم دریایی نور، دانشجوی کارشناس ارشد مهندسی آبخیزداری، تلفن 8-6253907 0122. hghizanloo@yahoo.com.

2*- دانشگاه تربیت مدرس، دانشکده منابع طبیعی و علوم دریایی نور، گروه مهندسی آبخیزداری، استادیار، کدپستی46414، تلفن3-6253101 0122، دورنگار6253499 0122.

morady5hr@yahoo.com

3- دانشگاه تربیت مدرس، دانشکده منابع طبیعی و علوم دریایی نور، گروه مهندسی آبخیزداری، استادیار، کدپستی 46414، تلفن 3-6253101 0122، دورنگار 6253499 0122.

shrsadeghi@yahoo.com

اولویتبندی زمانی و مکانی سیلخیزی زیرحوزههای آبخیز کوشکآباد خراسان رضوی با استفاده از مدل HEC-HMS.

چکیده

کشور ایران به لحاظ موقعیت خاص جغرافیایی، در اکثر مناطق، از اقلیمی خشک و نیمه خشک برخوردار بوده که همه ساله با وقوع سیلابهای فصلی با خسارتهای جبرانناپذیری مواجه است. تحقیق حاضر به مکانیابی زیرحوزهای موثر بر دبی اوج و حجم سیل، و اولویتبندی زمانی و مکانی سیلخیزی زیرحوزههای آبخیز کوشکآباد خراسان رضوی با استفاده از مدل HEC-HMS، پرداخته است. در این تحقیق پس از تعیین دورههای هیدرولوژیکی و تهیه اطلاعات مورد نیاز برای تهیه هیدروگراف سیل، از روش شبیهسازی هیدرولوژیکی SCS در تبدیل رابطه بارش-رواناب در سطح زیرحوزهها استفاده شد. به منظور استخراج هیدروگراف سیل خروجی حوزه از روندیابی آبراهههای اصلی به روش ماسکینگام استفاده گردید. اولویتبندی زیرحوزهها از نظر سیلخیزی با کاربرد مدل HEC-HMS محاسبه شده و واسنجی لازم برای پارامترهایی چون تلفات اولیه، شماره منحنی و زمان تاخیر در هر دوره هیدرولوژیکی صورت گرفت. سپس با حذف متوالی و یک به یک زیرحوزهها از فرایند روندیابی داخل حوزه، زیرحوزهها بر اساس میزان مشارکت در دبی اوج و حجم سیل خروجی حوزه در هر دوره هیدرولوژیکی، اولویتبندی گردیدند. نتایج تحقیق نشان داد از محل خروجی حوزه به طرف بالادست و بخشهای میانی حوزه، تاثیر زیرحوزهها در دبی اوج سیل و حجم سیل خروجی کل حوزه افزایش مییابد. همچنین میزان مشارکت زیرحوزهها در سیل خروجی حوزه و حتی بزرگی و کوچکی دبی و حجم سیل زیرحوزهها، به مساحت آنها بستگی ندارد. به این ترتیب، ارتباط بین سیل و مشارکت سیل زیرحوزهها با مساحت آنها غیر خطی است. مقایسه اولویتبندی پتانسیل تولید سیل در دورههای هیدرولوژیکی متفاوت نیز از نظر آماری دارای اختلاف معنیداری میباشد. لذا با تمرکز عملیات آبخیزداری و کنترل سیلاب بر اساس اولویتها و مناطق تعیین شده در دورههای هیدرولوژیکی متفاوت، ضمن دسترسی به اهداف تحقیق، در هزینههای اجرائی، کاهش قابل توجهی پیشبینی میگردد.

واژگان کلیدی: سیلخیزی, اولویتبندی زمانی و مکانی, مدل HEC-HMS، کوشکآباد خراسان رضوی.

مقدمه

سیل یک اتفاق ناگهانی و رویدادی سریع و مخرب است که در مدیریت حوزههای آبخیز، تعیین شدت سیلخیزی زیرحوزهها و مقایسههایی که از این بابت در تعیین اولویتبندیها و سیاستگذاریهای لازم برای مهار سیل انجام میگیرد، از اهمیت بالایی برخوردار است (مرید و همکاران، 1375). اکثر حوزههای آبخیز معمولا" دارای فصول سیلخیزی متفاوتی هستند (Chunhong و Ying، 2004). در بین عوامل موثر بر سیلخیزی، مهمترین عامل، شماره منحنی (CN) میباشد (جوکار، 1381). عامل CNدارای تغییرات زمانی بوده (Young وCarleton، 2005) که با تغییر در فرآیندهای هیدرولوژیکی، اثرات مهمی روی کمیت و کیفیت رواناب خروجی از حوزه دارد. بر این اساس با بکارگیری مدلی نظیرHEC-HMS، امکان بررسی تغییرات زمانی و مکانی وقوع سیلاب در حوزههای آبخیز ممکن میگردد (Akan وHoughtalen، 2003).

بررسیهای انجام شده نشان میدهد موضوعات مرتبط با این تحقیق عمدتا" در زمینه تاثیر تغییرات کاربری اراضی بر روی بروز سیلاب، تعیین مناطق سیلخیز بر پایه روشهای نموداری و فرمولهای تجربی، تحلیل آماری دادههای سیلاب، دادههای دورسنجی و سامانه اطلاعات جغرافیایی و مدلهای رایانهای بارش–رواناب بوده و بیشتر از دیدگاه تولید سیل در سطح حوزههای آبخیز یکپارچه مطرح شده است. Singh (1996) با بررسی تغییرات زمانی و مکانی بارش، تغییر رفتار حوزه روی هیدروگراف سیل را از نظر شکل، تداوم و دبی پیک هیدروگراف سیل بررسی کرد. Vanshaar و همکاران (2002) از مدل DHSVM برای شبیهسازی اثرات هیدرولوژیکی پوشش زمین برای 4 زیرحوزه رودخانه کلمبیا استفاده کرده و بیان میدارند که شاخص سطح برگی کم، آب معادل برف و جریان بیشتر را به دنبال دارد. Melesse و Shih (2002) برای تخمین توزیع مکانی ارتفاع رواناب، از تصاویر ماهوارهای برای تعیین تغییرات کاربری اراضی و CN حوزه Kissimmee در جنوب فلوریدا استفاده کردند. نتایج نشان داد که با تغییر کاربری و به تبع آن تغییرات سیل، استفاده از تصاویر ماهوارهای برای مطالعه عکس العمل حوزه نسبت به سیل مفید است. Foody و همکاران (2004) به منظور شناسایی مناطق حساس به تند سیلها در منطقهای در غرب مصر از مدل HEC-HMS به منظور شبیهسازی سیلاب استفاده کردند؛ که منجر به شناسایی 2 منقطه حساس گردید. Hassanzadeh و Aalami (2005) با استفاده از مدل HEC-HMS درحوزه آبخیز سد گلستان مبادرت به تعیین سیلخیزی زیرحوزهها پرداختند. مردانی (1377)، خسروشاهی (1380) و جوکار (1381) تاثیر سیلخیزی زیرحوزهها را از طریق مدل ریاضی HEC-HMS مورد بررسی قرار دادند و با استفاده از شبیهسازی جریانهای سیلابی، میزان مشارکت هر یک از زیرحوزهها را در هیدروگراف سیل خروجی حوزه مورد بررسی خود بدست آوردند. روغنی و همکاران (1382) با استفاده از مفهوم نمودار مساحت–زمان و بکارگیری مشخصات حوزه، در مدل هیدرولوژیکی RAFTS، نحوه توزیع مکانی زیرحوزهها در سطح منطقه را مورد بررسی قرار دادند. یثربی (1384) با نصب اشل در خروجی زیرحوزههای آبخیز هراز و با قرائت روزانه آنها و تهیه منحنی دبی-اشل, اقدام به محاسبه دبی روزانه و شناسایی تغییرات زمانی-مکانی و اولویتبندی زیرحوزهها در رواناب تولیدی نمود.

حوزه آبخیز کوشکآباد در استان خراسان رضوی از جمله حوزههای آبخیزی است که بروز مکرر سیلاب، مسئولان محلی را به انجام اقدامات کنترل سیل وادار نموده است؛ حال آنکه موفقیت کامل در این راستا به دلیل عدم اطلاع از وضعیت مشارکت زمانی و مکانی زیرحوزهها در بروز سیلاب با موفقیت کامل همراه نبوده است. لذا هدف از انجام این تحقیق، تعیین مناطق خطرساز و سیلخیز در داخل حوزه ‌و اولویتبندی شدت سیلخیزی زیرحوزهها در دو فصل سیلابی، برای مدیریت بهینه آنها میباشد.

مواد و روشها

حوزه آبخیز کوشکآباد در استان خراسان رضوی در شمال غرب مشهد و در طول جغرافیایی 30 º59 تا 38 º59 شرقی و در عرض جغرافیایی 38 º36 تا 47 º36 شمالی واقع شده است (شکل1). ارتفاع متوسط حوزه 1705 متر، شیب متوسط آن بالای 25 درصد بوده و دارای اقلیم خشک تحت تاثیر توده هوای سیبری میباشد. مساحت حوزه 45/87 کیلومترمربع بوده که به 10 زیرحوزه تقسیم شده است. میانگین نزولات سالانه این حوزه 3/391 میلیمتر است.

 

شکل1 سیمای کلی منطقه مورد مطالعه در استان خراسان رضوی و ایران

روش کار

مدل HEC-HMS برای شبیهسازی بارش-رواناب، حوزه آبخیز را با مولفههای هیدرولوژیکی و هیدرولیکی نمایش میدهد. به این ترتیب، بررسی منابع، تعیین حوزه و زیرحوزهها، جمعآوری دادهها، تعیین دورههای هیدرولوژیکی، تهیه نقشهها و رقومی کردن آنها، بازدید از منطقه مورد مطالعه و کنترل نقشهها با طبیعت ضروری است. با تلفیق اطلاعات بدست آمده، مدل هیدرولوژیکی اجرا میگردد. پس از شبیهسازی فرآیندهای بارش-رواناب، اولویتبندی زیرحوزهها با حذف متوالی آنها از فرایند روندیابی داخل حوزه برای تعیین میزان مشارکت آنها در دبی اوج و حجم سیل خروجی حوزه در هر دوره هیدرولوژیکی، و در نهایت تحلیلهای مکانی و زمانی سیلخیزی صورت میگیرد.

استخراج مشخصات فیزیکی زیرحوزهها و تعیین دورههای هیدرولوژیکی حوزه

به منظور فراهم نمودن دادههای لازم برای انجام این تحقیق، با استفاده از نرمافزار Arcview و Ilwis، کلیه مشخصات و نقشههای مورد نیاز شامل مدل رقومی ارتفاع، نقشه شیب حوزه و تعیین شیب آبراهههای اصلی زیرحوزهها استخراج گردید. برای تعیین دورههای هیدرولوژیکی حوزه آبخیز مورد مطالعه، ترسیم و تحلیل منحنیهای تغییرات دما-بارش (آمبروترمیک) و بارش- دبی در ماههای مختلف سال صورت گرفت. مقدار متوسط بارش و دما در ماههای مختلف سال، پس از تعیین سالهای آماری مشترک، بررسی همگنی و بازسازی دادههای ناقص ایستگاههای درون و بیرون حوزه، با ترسیم خطوط همباران و همدما با استفاده از نرمافزار Arcview بدست آمد.

تحلیل دادههای بارش- رواناب

به منظور مدلسازی حوزه مورد مطالعه از طریق بکارگیری مدل ریاضی، استفاده از دادههای همزمان بارش-رواناب برای واسنجی مدل ضروری است. به این ترتیب، اقدام به جمع


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد اولویت بندی زمانی و مکانی سیل خیزی زیرحوزههای آبخیز کوشکآباد 18 ص

دانلود مقاله کامل درباره اولویت انتخاب بین مدیریت دانش و مهندسی مجدد در سازمان

اختصاصی از هایدی دانلود مقاله کامل درباره اولویت انتخاب بین مدیریت دانش و مهندسی مجدد در سازمان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 5

 

اولویت انتخاببین مدیریت دانش و مهندسی مجدد در سازمانمصطفی جعفریmos@iust.ac.irپیمان اخوانPeyman_akv@yahoo.com

چکیده

مدیریت دانش روشی سیستماتیک برای تشخیص، سازماندهی و به اشتراک گذاشتن دانش در سازمان است که می‌تواند در نهایت به تولید دانش بیشتر در سازمان نیز منجر گردد. امروزه مدیران ارشد سازمانها دریافته‌اند که سرمایه‌های دانشی در سازمان از اهمیت فوق‌العاده‌ای برخوردار بوده و می‌بایست توان زیادی را برای مدیریت سرمایه‌های دانشی و دانش نهفته در فرایندهای سازمان خود صرف کنند. از طرفی، گاه فرایندهای سازمان از کارایی کافی برخوردار نبوده و مدیران را به اندیشه‌هایی چون مهندسی مجدد، فرایندها جهت اصلاح مکانیسمها و فرایندهای سازمان خود وا می‌دارند. ولی سوال اینجاست که بین مدیریت دانش و مهندسی مجدد، کدام یک می‌بایست در ابتدا در دستور کار سازمان قرار گیرد تا بهترین نتیجه عاید سازمان گردد؟ این مقاله به دنبال پیدا کردن پاسخی به این پرسش است.

مقدمه سیر تغییرات کنونی در فضای کسب وکار به گونه‌ای است که اکثر سازمانها ضرورت تحول را احساس کرده و مرتباً خود را با تغییرات همسو می‌کنند. رسانه‌های خبری، ما را با این حقیقت آشنا می‌سازند که مجموعه‌های ایجاد شده اغلب سمت و سوی خلاقیت را در پیش گرفته‌اند و تغییرات سازمانی نیز با چنان سرعتی می‌بایست صورت پذیرند تا سازمان با نیازهای کسب و کار تطابق داشته باشند. همگرایی فناوری اطلاع‌رسانی و فرایند جهانی شدن آن سبب می‌شود تا نیازها و ضروریات نسبت به سرعت تغییر و پیشرفتهای سازمانی بیش از پیش احساس شود. مدیریت دانش به عنوان یک استراتژی کاری و شغلی به طور همزمان برروی مرزهای چندگانه سازمان عمل کرده و نیز ابزاری برای پیشرفت کلی برنامه یک سازمان محسوب می‌گردد. مدیریت دانش با ایجاد قدرت داخلی در سازمان سعی در برطرف ساختن چالشهای خارجی را دارد و این امر با بهره‌برداری از منابع دانش موجود در کارکنان، منابع اطلاع‌رسانی، فناوری اطلاعاتی و کاربردهای آن و همچنین ارتباط آنها با مشتریان و تامین‌کنندگان انجام خواهد شد. مفهوم مدیریت دانش تعیین کننده ابزاری برای انجام و پیشرفتهای کاری است که می‌تواند شامل اجزای مختلف کار، توزیع، توسعه محصولات و خدمات باشد و کلید موفقیت آن در این نکته نهفته است که توانایی اجرای فعالانه برای توسعه و بهبود مستمر را در بر داشته باشد. امروزه همه مدیران مکانیسم‌های متعددی را جهت بهبود کارآیی داخلی و مواجه شدن با چالشهای موثر و متعدد در رقابت تجاری در اختیار دارند، اما در اصل دو عامل عمده و اساسی وجود دارد که تاثیر فراوانی در فضای رقابت برای سازمانها ایجاد می‌کنند: مشتریان و کارکنان. کیفیت کار کارمندان، چگونگی همکاری و یاری آنها و زمینه‌های مشترک تصمیم‌گیری عوامل برتری و رقابت‌پذیری سازمان هستند. هم اکنون بیشتر سازمانها، استراتژی مدیریت دانش را به عنوان پایه اساسی توان رقابتی سازمان به کار می‌برند. به هر حال، مدیریت دانش به عنوان یک استراتژی شغلی تنها وقتی به نتیجه نهایی خواهد رسید که نیازهای اساسی آن برآورده شده باشند. برخی از این نیازها به قرار ذیل است: - ایجاد یک سازمان برای سازماندهی مجدد، تجدید سازمان، تمرکززدایی همراه با نیازهای دیگر جهت بهبود انعطاف‌پذیری سازمانی؛- توانایی بهبود یافته به منظور عکس‌العمل نشان دادن در مقابل نیازهای روز افزون بازار، رقابت بیشتر و پاسخ به نیازهای جدید؛- سازگاری با شرایط کاری تغییر یافته که توسط نیروهای خارجی ایجاد شده است. (به عنوان مثال: بازارها، رقیبان، مشتریان، تازه واردین و تامین‌کنندگان)؛- ساز و کارهایی که مبادله اطلاعات و ذخیره دانش را در سازمان افزایش داده و آن را تسهیل می‌کند تا آسیب‌پذیری را در زمانی که کارمندان محل خدمت را ترک می‌کنند یا زمانی که تغییرات داخلی در نحوه کار کارکنان ایجاد می‌شود کاهش دهد؛- دوباره‌کاری و تکرار بیهوده امور که بهره‌ای جز اتلاف وقت و هزینه در بر ندارد؛ - برانگیختن انگیزه قوی‌تر در کارمندان برای اطلاع‌رسانی و به اشتراک گذاشتن دانش و آگاهی به صورت موثر؛- بهره‌برداری اثر بخش از فناوری اطلاعاتی و زیرساختهای اطلاع‌رسانی؛- بازیابی اطلاعات و دانش در هنگام لزوم؛- از بین بردن فرایندها و مراحل زائد کار و بهبود بهره‌برداری موثر از منابع انسانی و اطلاع رسانی و استعدادها در مراحل مهم فرایندی کار. این نیازها تقریباً از نیازهای اساسی هر سازمانی است که به دنبال کسب توان رقابتی و بقا در فضای پرچالش امروزی است ولی گاه فشار رقابتی به حدی است که روشها و فرایندهای کهنه و قدیمی نمی‌توانند پاسخگوی نیاز سازمانها باشند و در اینجا است که مدیران ارشد وادار به ایجاد تغییرات اساسی در زیر ساختها، روشها و فرایندهای سازمان می‌شوند که از این تغییرات اساسی با عنوان «مهندسی مجدد فرایندها» یاد می‌شود.

مهندسی مجدد مهندسی مجدد یا مهندسی مجدد فرایندها (BUSINESS PROCESS REENGINEERING=BPR) به مجموعه کارهایی گفته می‌شود که یک سازمان برای تغییر فرایندها و کنترل‌های درونی خود انجام می‌دهد تا از ساختار سنتی و سلسله مراتبی به ساختاری افقی، مبتنی بر گروه و مسطح تبدیل شود که در آن همه فرایندها برای جلب رضایت مشتریان صورت می‌گیرد. مهندسی مجدد سازمانها را می‌توان از جهات مختلف، محصول تکامل طبیعی و عملی استراتژی‌های کاربردی برخی از رویکردهای مدیریتی اخیر دانست که تأثیر عمده‌ای بر نحوه نگرش مدیریت و تجدید ساختار در جهت دگرگونی سازمانها داشته است. مهندسی مجدد به واقع بازاندیشی بنیادین و طراحی نو و ریشه‌ای فرایندها برای دستیابی به بهبود و پیشرفتی شگفت‌انگیز در محیط متلاطم است. ویلیام همر در سال 1991 با مقاله «اتوماسیون کارساز نیست، فرآیندهای زائد را حذف کنید» در مجله هاروارد بیزینس ریویو، نظریه مهندسی مجدد را به جهان مدیریت معرفی کرد. با چاپ کتاب «مهندسی مجدد سازمانها» توسط ویلیام همر و جیمز چمبی در سال 1993، مهندسی مجدد مانند یک کشتی نجات برای سازمانهای امروزی مطرح گردید. مهندسی مجدد به شرکت امکان طراحی دوباره را برای پاسخ به تغییرات در استراتژی‌ها می‌دهد.مهندسی مجدد فرایندها، به واقع طراحی برای ساده کردن و جانشین کردن آنهاست. چندین شغل ممکن است ادغام شوند، تعداد بازرسیها و مراکز کنترل ممکن است کم شده یا حذف گردند. در واقع مهندسی مجدد نه تنها فرایندهای کار را به صورت افقی بلکه به صورت عمودی نیز فشرده می‌کند.مهندسی مجدد سازمان این امکان را می‌دهد که از انعطاف، حساسیت و توانایی بیشتری برای بهره‌برداری از فرصتهای پیش آمده و اجرای استراتژی‌های مورد نظر سازمان، برخوردار شود. مهندسی مجدد سازمانها یک رویکرد کل نگراست که طی الگوریتمی مشخص، استراتژی رقابتی سازمان را با فرایندهای درونی و کارکنان آن مرتبط می‌کند. این ارتباط از طریق به کارگیری جدیدترین و به روزترین فناوری اطلاعات و ارتباطات برقرار می‌شود. همچنین مهندسی مجدد بر طراحی مجدد فرایندهای کاری جهت دستیابی به بهره وری و مزیت رقابتی تمرکز می کند. فرایندهای موجود هر سازمان ابتدا براساس مجموعه برنامه های از قبل تعیین شده و مدون طراحی شده اند و آنگاه به موازات توسعه فناوری خودکار گردیده اند. همان طور که سازمان رشد می کند، افراد بیشتری به مجموعه سازمان اضافه شده در حالی که سازمان هنوز مطابق برنامه قبلی فعالیت می کند. فرایندها جای خود را با وظیفه ها عوض کرده و به تدریج هزینه های بالا سری افزایش می یابد و سازمان اسیر چهار چوب وظیفه ای خود می گردد. این امر موجب پیچیده شدن کار و تاخیر در انجام آن گردیده و به تدریج باعث می‌شود که سازمان دچار رکود شده و از سرعت کافی جهت پاسخ به نیاز مشتری برخوردار نباشد، قدرت سازمان در رقابت با دیگران رو به افول گذارده و کیفیت تولیدات و خدمات کاهش می یابد.در اینجا ضرورت ایجاد تغییرات اساسی در سازمان نمود پیدا می کند. مهندسی مجدد با فرایند محوری و با تغییرات اساسی که در سازمان به وجود می آورد فعالیتهایی که در سازمان ارزش افزوده ایجاد نمی‌کنند را با فرایندهای جدید جایگزین می کند. در آن صورت، انرژی سازمان روی کارهای واقعی و ارزش آفرین متمرکز می شود که ارتقای بهره وری را با افزایش سرعت، ارتقای کیفیت، بهبود خدمات و کاهش قیمت تمام شده به دنبال خواهد داشت. مهندسی مجدد تنها در خود فرایندهای کاری دگرگونی به وجود نمی آورد، بلکه سبب بروز دگرگونیهای متنوعی در سازمان می شود. وسعت دگرگونیها در یک سازمان تحت مهندسی مجدد بسیار زیاد است. مسیرهای شغلی، برنامه‌های استخدامی و آموزشی، سیاستهای ارتقای شغلی و بسیاری دیگر از سیستم های مدیریتی نیز باید به منظور پشتیبانی از طرح فرایندهای جدید، مورد تجدید نظر و مهندسی مجدد قرار گیرد.

مهندسی مجدد یا مدیریت دانش؟مدیریت دانش به دنبال ذخیره و اشتراک دانش در سازمان بوده و مهندسی مجدد به دنبال ایجاد تغییرات اساسی در سازمان است. مهندسی مجدد توسط عواملی چون بازنگری و به دور ریختن روشهای قدیمی و منسوخ، استفاده از فناوری اطلاعات، کوچک‌سازی سازمان، بازخرید یا اخراج پاره‌ای از کارکنان و تغییر ساختارهای سازمانی صورت می‌پذیرد. در حالی که مدیریت دانش به دنبال حفظ و ثبت و ضبط دانش موجود در سازمان و سرمایه‌های دانشی سازمان است. حال سوال اینجا است که یک سازمان برای رقابتی شدن و باقی ماندن در فضای پرالتهاب رقابت کدام یک را می‌بایست در ابتدا برگزیند. آیا می‌بایست در ابتدا مهندسی مجدد را در سازمان اجرا کرده و پس از تغییر و اصلاح فرایندها سیستم مدیریت دانش را مستقر کرد؟ و یا اینکه در ابتدا باید اجرای سیستم مدیریت دانش را در دستور کار سازمان قرار داد و پس از آن اقدام به مهندسی مجدد کرد؟ در این بخش به بررسی سناریوهای ممکن پرداخته و آنها را مورد تجزیه و تحلیل قرار می‌دهیم و در انتها بهترین گزینه ممکن را جهت سازمان پیشنهاد می‌کنیم. جهت این امر، سازمانی را در نظر بگیرید که به واسطه فرایندهای ناکارآ و همچنین عدم تسلط بر مدیریت دانش سازمانی از رقابت‌پذیری کافی برخوردار نیست. سناریوی اول: چنانچه این سازمان ابتدا مهندسی مجدد و پس از آن مدیریت دانش را در دستور کار قرار دهد چه اتفاقی خواهد افتاد؟ سازمان مذکور به واسطه مهندسی مجدد، روشهای قدیمی وکهنه خود را به دور ریخته و با فرایندهای جدید و با توان مضاعف به حیات خود ادامه می‌دهد. در عین حال توجه دارید که با مهندسی مجدد بسیاری از روشهای قدیمی نیز به دور ریخته می‌شوند. اگر چه این روشها و فرایندها از کارآیی کافی برخوردار نبوده‌اند ولی آیا ضبط و ثبت مزایا و معایب آنها مانع از بسیاری از دوباره‌کاریها در سازمان نخواهد شد؟ همچنین یکی از اهداف مهندسی مجدد،‌کوچک‌سازی سازمان جهت انعطاف و چابکی بیشتر است. کوچک‌سازی سازمان معمولاً بازخرید، بازنشستگی اجباری و اخراج پاره‌ای از به کارکنان را دنبال خواهد داشت. کارکنانی که از آنها به عنوان با ارزش‌ترین دارایی سازمان یاد می‌شود‍! با مهندسی مجدد، خیل عظیمی از کارکنان مجبور به ترک سازمان خود می‌شوند، کارکنانی که کوله باری از تجربیات کسب شده از سازمان را هم به همراه خود می‌برند، بدون اینکه این اطلاعات، دانسته‌ها، تجربه‌ها و در یک کلام، دانش کسب شده طی سالیان خدمت خود را در محلی از سازمان به امانت سپرده یا تحویل داده باشند.

/

همچنین مهندسی مجدد به دنبال ساختارشکنی و افقی کردن سازمان است که معمولاً با حذف لایه‌های مدیریت میانی حاصل می‌شود. اگر چه افقی شدن سازمان نیز دارای مزایای بسیاری است ولی در هموارسازی ساختار سازمانی بسیاری از مدیران میانی نیز مجبور به ترک خدمت می‌شوند که این توده مدیران نیز تجربه‌های مدیریتی خود را به همراه خواهند برد. در کل می‌توان چنین نتیجه‌گیری کرد که مهندسی مجدد قبل از استقرار مدیریت دانش باعث از دست رفتن بسیاری از تجربیات، اطلاعات و دانش سازمانی خواهد شد و این بهای سنگینی است که چنین سازمانهایی می‌بایست آن را بپردازند، سازمانهایی که بدون توجه به حجم عظیم دانش موجود در فرایندها و نیروی انسانی سازمان خود، به مهندسی مجدد پرداخته و این سرمایه بزرگ را به راحتی از دست می‌دهند. سناریوی دوم: فرض کنید سازمان مذکور که سازمانی با فرایندهای نارکارآ و در عین حال فاقد تسلط کافی جهت هدایت و مدیریت سرمایه‌های دانشی خود است بین دو گزینه مدیریت دانش و مهندسی مجدد، ابتدا مدیریت دانش را انتخاب کند. چنین سازمانی قطعاً از مزایای حفظ و ثبت اطلاعات و تجربه‌های موجود خود استفاده خواهد برد ولی با توجه به اینکه استقرار سیستم مدیریت دانش به سرعت عملی نیست و زمان بر است، فاصله سازمان به واسطه فرایندهای ناکارآ از رقبا بیشتر شده و توان رقابت‌پذیری سازمان کم و کمتر می‌شود که ممکن است سازمان حتی با خطر نابودی نیز مواجه شود. این امر به خصوص به واسطه وجود روشهای قدیمی و فرایندهای ناکارآ و ساختارهای پیچیده اجتناب‌ناپذیر می‌نماید زیرا اگر چه سازمان به دنبال استقرار سیستم مدیریت دانش است ولی با توجه به وضع موجود سازمان، شکست در فضای رقابتی محتمل خواهد بود. در اینجا به نظر می‌رسد که مدیران ارشد با پارادوکسی مواجه هستند. آنها برسر دوراهی‌گیر افتاده‌اند که هر راه نیز به نوعی برای بقای سازمان ضروری است، انتخاب بین مدیریت دانش و مهندسی مجدد، کدام یک را باید در ابتدا برگزینند، اولویت انتخاب با کدام است؟ آیا می‌توان هم نظامی جهت استقرار سیستم مدیریت دانش در نظر گرفت و در عین حال فرایندهای ناکارآ و بیمار را نیز اصلاح و سازمان را از نابودی نجات داد؟ پاسخ این سوال را می‌توان در سناریوی سوم جستجو کرد. سناریوی سوم: با توجه به پارادوکس مطرح شده درباره اولویت انتخاب بین مدیریت دانش یا مهندسی مجدد، در این بخش چهارچوبی پیشنهاد می‌شود تا به کمک آن مدیران ارشد بتوانند به صورت همزمان علاوه بر استقرار و بهره‌گیری از مزایای استقرار سیستم مدیریت دانش، به اصلاح فرایندهای سازمان خود بپردازند. چهارچوب مورد اشاره در شکل شماره یک مشاهده می‌شود. این چهارچوب از دو بخش تشکیل شده است. بخش اول (سمت راست شکل) به استقرار نظام مدیریت دانش پرداخته است. با بررسی وضعیت دانش موجود در سازمان و تشخیص و احصاء دانش، به سازماندهی آن پرداخته می‌شود و پس از آن دانش کد شده ذخیره می‌گردد. قطعاً با مکانیسم صحیح ذخیره دانش، امکان اشتراک دانش نیز فراهم گشته که این امر موجب تکمیل چرخه دانش و تولید دانش خواهد شد. اما روی دیگر سکه، بخش فرایندهای سازمان است. الگوی تجویزی ارائه شده در این مقاله با توجه به خسارات ناشی از مهندسی مجدد به واسطه از دست رفتن حجم زیادی از دانش سازمانی، استفاده از روشهای بهبود فرایند را پیشنهاد می‌کند. سازمانی که با فرایندهای ناکارآ مواجه است و قصد تغییر آنها را دارد و از طرفی نگران از دست رفتن سرمایه‌های دانشی خود به واسطه مهندسی مجدد است، نمی‌تواند دست روی دست گذاشته و فقط به فکر مدیریت دانش خود باشد و روز به روز از رقبا عقب بیفتد و تاوان سنگین فرایندهای ناکارآمدی خود را بپردازد. در اینجاست که روشهای بهبود فرایند میزان اثر و قدرت خود را در سازمان به نمایش می‌گذارند. روشهایی از قبیل کایزن، شش سیگما، CPI (بهبود مستمر فرایند) و دیگر روشهایی که در عرصه بهبود فرایند شناخته شده‌اند می‌توانند به یاری مدیران ارشد سازمانها بشتابند. بخش دوم چهارچوب پیشنهادی که به صورت همزمان، با بخش اول آغاز می‌گردد با بررسی وضعیت فرایندها در سازمان و تجزیه و تحلیل آنها شروع می‌شود. قطعاً تجزیه و تحلیل فرایندها سهم بسزایی در تشخیص دانش نهفته در آنها نیز خواهد داشت. پس از تجزیه و تحلیل فرایندها و شناخت نقاط قوت و ضعف آنها، این موارد نیز می‌توانند به عنوان اطلاعاتی ارزشمند در پایگاه دانش سازمان ذخیره گردند. پس از آن روشهای بهبود فرایند در دستور کار سازمان قرار گرفته و فرایندها مورد اصلاح و بازبینی واقع می‌شوند. الگوی ارائه شده می‌تواند نواقص موجود در سناریوهای اول و دوم را به خوبی پوشش داده و برطرف سازد. همان‌گونه که ذکر شد سازمان فرضی مورد نظر در عین عدم تسلط بر مدیریت سرمایه‌های دانشی خود، دچار نارکارآیی فرایندهای داخل سازمان نیز بوده است. نقص عمده سناریوی اول که در ابتدا مهندسی مجدد و پس از آن مدیریت دانش را پیشنهاد کرده بود، از دست رفتن سرمایه‌های عظیمی از دانش سازمان به واسطه تغییرات ناشی از مهندسی مجدد است، زیرا تغییرات مذکور باعث ترک خدمت بسیاری از کارکنان و مدیران و یا انتقال آنها به بخشهای دیگر و همچنین به دور ریختن روشها و فرایندهای قدیمی می‌شود که خساراتی از قبیل از بین رفتن تجربیات و اطلاعات این افراد و همچنین دانش نهفته در روشها و فرایندهای گذشته سازمان را در برخواهد داشت. سناریوی دوم که در پی استقرار سیستم مدیریت دانش و پس از آن، مهندسی مجدد است، اگر چه نواقص سناریوی اول درباره از دست رفتن دانش سازمانی را برطرف می‌سازد ولی با چالش عمده دیگری مواجه است. با توجه به عدم کارآیی فرایندها و روشهای قدیمی به کار گرفته شده در سازمان، فاصله رقبا با سازمان روز به روز بیشتر شده و به واسطه بهره‌گیری شرکتهای رقیب از روشهای جدید و فرایندهای کارآ، رقبا از سازمان گوی سبقت را ربوده و پیشی می‌گیرند. این امر ادامه حیات سازمان را با خطر جدی روبه رو کرده و سازمان را به سوی نابودی پیش می‌برد. چهارچوب ارائه شده در شکل شماره یک بخوبی می‌تواند نواقص فوق را در هر دو سناریو برطرف سازد. این الگو از


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره اولویت انتخاب بین مدیریت دانش و مهندسی مجدد در سازمان

دانلود مقاله اولویت های پژوهشی سازمان آموزش و پرورش شهر تهران برای سال های 86 تا 88

اختصاصی از هایدی دانلود مقاله اولویت های پژوهشی سازمان آموزش و پرورش شهر تهران برای سال های 86 تا 88 دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله اولویت های پژوهشی سازمان آموزش و پرورش شهر تهران برای سال های 86 تا 88


دانلود مقاله اولویت های پژوهشی سازمان آموزش و پرورش شهر تهران برای سال های 86 تا 88

بخش 1 : اولویت های سطح اول

محور اول : محور مدرسه مطلوب

  1. بررسی و تدوین مدل مفهومی و شاخص های مدرسه مطلوب در جمهوری اسلامی ایران.

محور دوم: ارتقاء سطح آموزشی

  1. بررسی و تدوین الگویی برای تقویت و ایجاد عادت به مطالعه در معلمان و دانش آموزان هر سه دوره دبستان، راهنمایی و دبیرستان.
  2. بررسی جایگاه تشکل های دانش آموزی، میزان موفقیت و آسیب شناسی آنها.
  3. بررسی موانع انتقال تجربیات معلمان شرکت کننده در جلسات گروههای آموزشی به سایر معلمان به منظور ارائه مدل مناسب.
  4. تدوین استانداردهای آموزش منابع انسانی در آموزش و پرورش شهر تهران.
  5. نیازسنجی آموزشی کارکنان حوزه ستادی در بدو استخدام.
  6. طراحی نظام جامع آموزش ضمن خدمت کارکنان آموزش و پرورش شهر تهران.

محور سوم : یادگیری دانش آموزان

  1. بررسی ضرورت وجودی دوره پیش دانشگاهی و میزان تاثیر آن در موفقیت فراگیران در آموزش عالی.
  2. مقایسه اثر روشهای تدریس فارسی معلمان در افزایش میزان سواد خواندن و درک مطالب درسی دانش آموزان پایه چهارم و پنجم ابتدایی.
  3. بررسی علل اجتماعی و اقتصادی افت تحصیلی دانش آموزان در پایه اول متوسطه.
  4. بررسی عوامل موثر بر میزان رضایت از تحصیل و ادامه تحصیل دانش آموزان المپیادی در داخل کشور.

محور چهارم : فناوری اطلاعات و ارتباطات

  1. تاثیرکلاسهای آموزش تولید محتوای الکترونیکی برگزارشده بر شیوه تدریس معلمان مشمول طرح.
  2. بررسی تاثیر استفاده از شبکه ملی اینترنت بر یادگیری و تعاملات بین فردی دانش آموزان در مدارس مشمول طرح.
  3. بررسی وضعیت زیر ساختهای ضروری برای استقرار نظام آموزشی کارآمد الکترونیکی در آموزش و پرورش شهر تهران.
  4. بررسی راههای توسعه فرهنگ استفاده از IT جهت به روز کردن دانش و مهارت فناوری اطلاعاتی مدیران، مشاوران و مربیان تربیتی نسبت به دانش آموزان.
  5. بررسی و شناسایی راهبردهای استفاده از فناوری اطلاعات و ارتباطات درآموزش و پرورش و کاربرد آن در تولید علم بین معلمان ودانش آموزان.
  6. نیازسنجی درحیطه IT در آموزش و پرورش شهر تهران.

محور پنجم : توسعه پژوهش

  1. بررسی و تدوین الگویی برای اطلاع رسانی و کاربست یافته های پژوهشی برای مدیران،کارکنان،معلمان و مربیان آموزش وپرورش شهر تهران.
  2. امکان سنجی نهادینه سازی فرهنگ پژوهش در فرایند یاددهی – یادگیری و ارائه راهکارهای مناسب برای اجرای آن.
  3. بررسی راههای رشد و ارتقاء کمی وکیفی جشنواره خوارزمی در مدارس متوسطه آموزش و پرورش شهر تهران.
  4. بررسی نقش پژوهشسرای دانش آموزی در تقویت و توسعه تفکر پژوهشی و پژوهشگری در دانش آموزان و ارائه راهکارهای مناسب تقویت و ترویج آن.
  5. آسیب شناسی طرح معلم پژوهنده و راههای توسعه فرهنگ اقدام پژوهی در سازمان آموزش و پرورش شهر تهران.

محور ششم : بهداشت روانی

  1. مقایسه میزان اختلالات رفتاری دانش آموزان مقطع متوسطه در مناطق مختلف شهر تهران.
  2. بررسی اثربخشی آموزش هوش هیجانی بر کاهش رفتارهای پرخاشگرانه دانش آموزان شاخه کار و دانش شهر تهران.
  3. بررسی علل شیوع اعتیاد به مواد مخدر و قرص های روان گردان در دانش آموزان.
  4. بررسی میزان اثربخشی آموزش روشهای مقابله با فشارهای شغلی کارکنان آموزش و پرورش و تاثیر آن بر سلامت روانی آنها.

محور هفتم : مهارتهای زندگی

  1. تاثیر آموزش محتوای کتاب های درسی بر افزایش مهارتهای زندگی دانش آموزان.
  2. تاثیر آموزش مهارتهای زندگی بر کاهش گرایش به مواد مخدر در دانش آموزان پسر دبیرستانی.
  3. تاثیر میزان آموزش دانش آموزان در زمینه ارتباط متقابل با والدین بر سازگاری دانش آموزان.

محور هشتم : خلاقیت

  1. بررسی جایگاه خلاقیت درکتاب های درسی آموزش ابتدایی.
  2. بررسی اثربخشی دوره های ضمن خدمت معلمان در حوزه خلاقیت.
  3. بررسی سهم روشهای تدریس خلاق در الگوهای تدریس موجود آموزش و پرورش شهر تهران.

محور نهم : هویت فردی، دینی و ملی

  1. برسی تاثیر آموزش مسائل بلوغ به دانش آموزان پسر راهنمایی و متوسطه برسلامت و هویت یابی آنها.
  2. بررسی تاثیر طرح پیوند با محراب (اقامه نماز) در تقویت و تحکیم هویت دینی دانش آموزان در مقطع راهنمایی مدارس تحت پوشش.
  3. بررسی روشهای موجود و ارائه راهکارهای موثر در تقویت نقش آموزش و پرورش با هدف مانوس کردن دانش آموزان با قرآن.
  4. بررسی علل ضعف باورهای دینی و راههای تقویت هویت دینی و ملی دانش آموزان دبیرستانی.
  5. بررسی میزان تحقق اهداف دروس علوم انسانی(تاریخ،دین وزندگی و ...)دررفتارهای دانش آموزان مقطع راهنمایی.
  6. تدوین شاخص های گسترش و تعمیق معرفت دینی در دانش آموزان دختر و پسر مدارس آموزش و پرورش شهر تهران.
  7. بررسی میزان و علل گرایش نوجوانان و جوانان به فرهنگ غربی.
  8. بررسی روشهای تقویت حجاب و عفاف در دانش آموزان دختر راهنمایی و دبیرستان .

محور دهم : فوق برنامه،اوقاعات فراغت دانش آموزان 

  1. بررسی علل و عوامل کاهش استقبال همکاران و دانش آموزان از مسابقات فرهنگی.
  2. بررسی تاثیر برنامه های سازمان دانش آموزی بر روند آموزش و پرورش دانش آموزان.

محور یازدهم : تربیت بدنی دانش آموزان

  1. استاندارد سازی و تهیه نورم آمادگی عمومی بدنی دانش آموزان دختر و پسر سه دوره تحصیلی بر اساس آزمون ایفرد برتر.
  2. بررسی استانداردهای فضاها و تجهیزات ورزشی مورد نیاز برنامه جدید تربیت بدنی درسه مقطع تحصیلی و ارائه راهکارههای جهت استفاده بهینه از فضاها و تجهیزات موجود.
  3. بررسی تاثیر تمرینات هوازی بر کاهش اختلالات رفتاری – حرکتی دانش آموزان دارای اختلالات جسمی – حرکتی.

محور دوازدهم : مدیریت منابع انسانی

  1. بررسی روشهای توانمند سازی شغلی مربیان تربیتی.
  2. بررسی میزان توانمندی مدیران مدارس شهر تهران با توجه به طرح مدرسه محوری و شناسایی عوامل موثر بر توانمندسازی مدیران.
  3. ارزیابی عملکرد نهضت سواد آموزی شهر تهران در سه سال اخیر از دیدگاه آموزشیاران و راهنمایان تعلیماتی.
  4. بررسی و شناسایی شیوه های بکارگیری مناسب نیروهای نخبه در آموزش و پرورش شهر تهران.
  5. بررسی و شناسایی شیوه های بکارگیری مناسب مدیران بازنشسته و شاغل با سابقه فرهنگی در آموزش و پرورش شهر تهران.
  6. بررسی موانع نخبه پروری در نظام آموزش و پرورش.
  7. بررسی راههای جذب نیروهای متخصص و کیفی در پست های مختلف مدیریتی.
  8. بررسی وضعیت موجود صلاحیت های حرفه ای مدیران مدارس آموزش و پرورش شهر تهران.

محور سیزدهم : مدیریت عمومی

  1. بررسی میزان موفقیت طرح واگذاری مراکز پیش دبستانی به بخش خصوصی و شناسایی عوامل موثر بر آن به منظور بهبود کیفیت.
  2. بررسی نحوه اجرا و مقایسه میزان موفقیت طرح پنجره باز بصورت خصوصی و دولتی درمدارس راهنمایی شهر تهران(سال تحصیلی 85-84/86- 85)از نگاه مسئولان،دبیران، اولیاء و دانش آموزان.
  3. بررسی روشهای اطلاع رسانی(تبلیغات)موثر برای جذب افراد بی سواد وکم سواد 10 تا 40 سال برای شرکت درکلاسهای نهضت.
  4. بررسی چگونگی جذب مشارکت و همکاری دستگاههای مختلف در فعالیت های سواد آموزی.
  5. بررسی وضعیت موجود نحوه ارتباطات و چرخه اطلاعات در حوزه ستادی سازمان آموزش و پرورش شهر تهران و ارائه راههای بهبود آن.
  6. شناسایی موانع اطلاع رسانی و مستند سازی فعالیتهای صحیح درسازمان آموزش و پرورش شهر تهران.
  7. بررسی وضعیت موجود نحوه نظارت بر واحدهای تابعه در سازمان آموزش وپرورش شهر تهران و ارائه راهکارهای مناسب جهت بهبود.
  8. بررسی و تحلیل شاخصهای اصلی توسعه آموزش و پرورش شهر تهران (رتبه بندی مدیریت های آموزش وپرورش شهر تهران بر مبنایی روش Topsis در سال 87-86).
  9. بررسی مقایسه ای میزان اثربخشی آموزشی و پرورشی مدارس شاهد،ایثارگر و دولتی آموزش و پرورش شهر تهران.
  10. بررسی و شناسایی زیر ساخت های لازم جهت استقرار سیستم های الکترونیکی در دبیر خانه های آموزش و پرورش شهر تهران.
  11. بررسی جو و فرهنگ سازمانی ادارات آموزش و پرورش شهر تهران و رابطه آن با رضایت شغلی کارکنان حوزه ستادی.
  12. بررسی الگوی ساختار سازمانی موجود از ستاد تا مدرسه با هدف رفع بوروکراسی حاکم برآن و طراحی مدل انطباقی مناسب برای آن.
  13. بررسی و طراحی الگوی ساختار سازمانی و منطقه بندی مناسب جهت سازمان آموزش و پرورش شهر تهران.

شامل 7 صفحه فایل word قابل ویرایش


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله اولویت های پژوهشی سازمان آموزش و پرورش شهر تهران برای سال های 86 تا 88

دانلود تحقیق مقایسه اولویت بندی زمانی سیل خیزی در دوره های هیدرولوژیکی مختلف (مطالعه موردی: زیرحوزه های آبخیز کوشک آباد خراسان

اختصاصی از هایدی دانلود تحقیق مقایسه اولویت بندی زمانی سیل خیزی در دوره های هیدرولوژیکی مختلف (مطالعه موردی: زیرحوزه های آبخیز کوشک آباد خراسان رضوی) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق مقایسه اولویت بندی زمانی سیل خیزی در دوره های هیدرولوژیکی مختلف (مطالعه موردی: زیرحوزه های آبخیز کوشک آباد خراسان رضوی)


دانلود تحقیق مقایسه اولویت بندی زمانی سیل خیزی در دوره های هیدرولوژیکی مختلف (مطالعه موردی: زیرحوزه های آبخیز کوشک آباد خراسان رضوی)

یکی از مسائل مهم و اساسی که امروزه اکثر کشورها با آن مواجه بوده و هستند، خسارت­های ناشی از سیل می­باشد. برای پیشگیری و مهار سیل از طریق شناسایی مناطق سیل­خیز، از راهکارهای مختلفی استفاده می­شود. به دلیل اینکه اکثر حوزه­های آبخیز دارای فصول سیل­خیزی متفاوتی می­باشند، تحقیق حاضر به مقایسه اولویت­بندی زمانی سیل­خیزی زیرحوز­های آبخیز کوشک­آباد خراسان رضوی با استفاده از مدل HEC-HMS، پرداخته است. در این تحقیق پس از شناسایی دوره­های هیدرولوژیکی موجود در منطقه و تهیه اطلاعات مورد نیاز برای تهیه هیدروگراف سیل، از روش شبیه­سازی هیدرولوژیکی SCS در تبدیل رابطه بارش-رواناب در سطح زیرحوزه­ها و نیز روندیابی آبراهه­های اصلی به روش ماسکینگام به منظور استخراج هیدروگراف سیل خروجی حوزه استفاده شد. اولویت­بندی زیرحوز­ه­ها از نظر سیل­خیزی در دو دوره هیدرولوژیکی بهاره و تابستان-پاییزه با کاربرد مدل HEC-HMS محاسبه شده و واسنجی لازم برای پارامترهایی چون تلفات اولیه، شماره منحنی و زمان تاخیر در هر دوره هیدرولوژیکی صورت گرفت. سپس با حذف متوالی و یک به یک زیرحوزه­ها از فرایند روندیابی داخل حوزه، زیرحوزه­ها بر اساس میزان مشارکت در دبی اوج و حجم سیل خروجی حوزه، در هر دوره هیدرولوژیکی اولویت­بندی گردیدند. برای بیان معنی­دار بودن و یا عدم معنی­داری اختلافات زمانی در اولویت­بندی زیرحوزه­ها، از آزمون آماری تی-تست جفتی استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد که تغییرات درصد مشارکت دبی اوج و حجم سیل زیرحوزه­ها در خروجی انتهای حوزه، در زمان­های متفاوت معنی­دار می­باشد.

واژگان کلیدی: سیل­خیزی, اولویت­بندی زمانی, دوره­های هیدرولوژیکی, مدل HEC-HMS، کوشک­آباد خراسان رضوی.

سیل به عنوان یک واقعه اجتناب­ناپذیر، پذیرفته شده است؛ و آنچه مسلم است سیلاب ناشی از بارش است. رابطه بارش- رواناب از حوزه­ای به حوزه دیگر، حتی زیرحوزه­ها تفاوت محسوسی دارد (خسروشاهی 1380). شرایط رودخانه و موقعیت مکانی زیرحوزه­ها در زمانهای مختلف هیدرولوژیکی نیز، از جمله عواملی هستند که در تغییر وضعیت سیل تأثیر دارند و بایستی مورد بررسی قرار گیرند. در بین عوامل موثر بر سیل­خیزی زیرحوزه­های بحرانی، مهمترین عامل شماره منحنی CN)) می­باشد (جوکار، 1381). عامل  CNدارای تغییرات زمانی می­باشد (Young وCarleton، 2005)؛ که تغییر در فرآیند­های هیدرولوژیکی ناشی از تغییر در نحوه استفاده از اراضی، اثرات مهمی روی کمیت و کیفیت رواناب خروجی از حوزه خواهد داشت. بر این اساس بکارگیری مدلهای بارش-رواناب ابزاری موثر برای مدیریت هستند (روغنی و همکاران، 1382).

Singh (1996) با بررسی تغییرات زمانی و مکانی بارش، تغییر رفتار حوزه روی هیدروگراف سیل را از نظر شکل، تداوم و دبی پیک هیدروگراف سیل بررسی کرد. Vanshaar  و همکاران (2002) از مدل [1]DHSVM برای شبیه­سازی اثرات هیدرولوژیکی پوشش زمین برای 4 زیرحوزه رودخانه کلمبیا استفاده کرده و بیان می­دارند که شاخص سطح برگی کم، آب معادل برف و جریان بیشتر را به دنبال دارد. Melesse و Shih (2002) برای تخمین توزیع مکانی ارتفاع رواناب، از تصاویر ماهواره­ای برای تغییرات کاربری اراضی و CN حوزه Kissimmee در جنوب فلوریدا استفاده کردند. نتایج نشان داد که با تغییر کاربری و به تبع آن تغییرات سیل، استفاده از تصاویر ماهواره­ای برای مطالعه عکس العمل حوزه نسبت به سیل مفید است. Foody و همکاران (2004) به منظور شناسایی مناطق حساس به تند سیل­ها در منطقه­ای در غرب مصر از مدل HEC-HMS به منظور شبیه­سازی سیلاب استفاده کردند؛ که منجر به شناسایی 2 منقطه حساس گردید. Hassanzadeh  و Aalami (2005) با استفاده از مدل HEC-HMS درحوزه آبخیز سد گلستان مبادرت به تعیین سیل­خیزی زیرحوزه­ها پرداختند. مردانی (1377) با مطالعه سیل­خیزی حوزه آبخیز روئین خراسان، به تعیین زیرحوزه­ای که نقش زیادی در تولید رواناب کل حوزه دارد پرداخت. خسروشاهی (1380) تاثیر سیل­خیزی زیرحوزه­ها را از طریق مدل ریاضی HEC-HMS در حوزه آبخیز دماوند مورد بررسی قرار داد و زیرحوزه­ای که بیشترین تاثیر را در خروجی داشته، معرفی نموده است. جوکار (1381) برای تعیین سیل­خیزی زیرحوزه­های رودخانه شاپور در استان فارس با استفاده از شبیه­سازی جریانهای سیلابی، میزان مشارکت هر یک از زیرحوزه­ها در هیدروگراف سیل خروجی حوزه را بدست آورد. روغنی و همکاران (1382) با استفاده از مفهوم نمودار مساحت–زمان و بکارگیری مشخصات حوزه، در مدل هیدرولوژیکی RAFTS، نحوه توزیع مکانی زیرحوزه­ها در سطح منطقه را مورد بررسی قرار دادند. یثربی (1384) با نصب اشل در خروجی زیرحوزه­های آبخیز هراز و با قرائت روزانه آنها و تهیه منحنی دبی-اشل, اقدام به محاسبه دبی روزانه و شناسایی تغییرات زمانی-مکانی و اولویت­بندی زیرحوزه­ها در رواناب تولیدی نمود. بر طبق نتایج به دست آمده, مقادیر رواناب طی ماههای مختلف دارای تغییرات زیادی بوده است.

اقدامات آبخیزداری برای مهار سیل را می­توان در دوره­های هیدرولوژیکی مختلف، مدیریت کرد. بررسی­ها نشان می­دهد موضوعات مرتبط با این تحقیق بیشتر از دیدگاه مکان­یابی مناطق سیل­خیز بدون در نظر گرفتن تاثیر دوره­های هیدرولوژیکی مطرح شده است. حوزه آبخیز کوشک­آباد در استان خراسان رضوی از جمله حوزه­های آبخیزی است که بروز مکرر سیلاب­، مسئولان محلی را به انجام اقدامات کنترل سیل وادار نموده است؛ حال آنکه موفقیت کامل در این راستا به دلیل عدم اطلاع از وضعیت مشارکت زمانی زیرحوزه­ها در بروز سیلاب با موفقیت کامل همراه نبوده است. لذا هدف از انجام این تحقیق، اولویت­بندی شدت سیل­خیزی زیرحوزه­ها از نظر تاثیر بر سیلاب خروجی کل حوزه در دو فصل سیلابی، برای مدیریت بهینه مناطق سیل­خیز می­باشد

شامل 15 صفحه فایل word قابل ویرایش                                                                              


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق مقایسه اولویت بندی زمانی سیل خیزی در دوره های هیدرولوژیکی مختلف (مطالعه موردی: زیرحوزه های آبخیز کوشک آباد خراسان رضوی)

بررسی پارامترهای اولویت دهی انتخاب سیستم بهینه حمل و نقل همگانی شهری با تمرکز بر سیستم مونوریل

اختصاصی از هایدی بررسی پارامترهای اولویت دهی انتخاب سیستم بهینه حمل و نقل همگانی شهری با تمرکز بر سیستم مونوریل دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

بررسی پارامترهای اولویت دهی انتخاب سیستم بهینه حمل و نقل همگانی شهری با تمرکز بر سیستم مونوریل


بررسی پارامترهای اولویت دهی انتخاب سیستم بهینه حمل و نقل همگانی شهری با تمرکز بر سیستم مونوریل

• مقاله با عنوان: بررسی پارامترهای اولویت دهی انتخاب سیستم بهینه حمل و نقل همگانی شهری با تمرکز بر سیستم مونوریل  

• نویسندگان: محمودرضا کی منش ، فاضل فصیحی ، اشکان ملک  

• محل انتشار: نهمین کنگره ملی مهندسی عمران - دانشگاه فردوسی مشهد - 21 تا 22 اردیبهشت 95  

• فرمت فایل: PDF و شامل 9 صفحه می باشد.

 

 

 

چکیــــده:

از دیرباز سرعت، راحتی و اطمینان بعنوان سه مشخصه اصلی یک وسیله حمل و نقل مناسب بوده است. پس از آن با گسترش شهرها، رشد جمعیت و آلودگی های ناشی از آن باعث گردید که علاوه بر معیارهای مذکور، میزان آلودگی و لطمه به محیط زیست نیز در راس مشخصات طراحی یک سیستم حمل و نقل همگانی شهری قرار گیرد. امروزه در کشورهای صنعتی استفاده از سیستم های حمل و نقل ریلی شهری که عمدتا با نیروی برق حرکت می کنند، توسعه یافته و بعنوان یک ابزار حمل و نقل سریع، مطمئن، اقتصادی و پاک نتایج مثبتی را ببار آورده اند. در کشورهای در حال توسعه نیز استفاده از سوخت های پاک، بکارگیری تکنولوژی جدید در زمینه استفاده بهینه از سوخت و بکارگیری وسایل نوین حمل و نقل همگانی برقی مانند ترامواهای سریع السیر، قطارهای سبک شهری، مترو و مونوریل توصیه می گردد. در نهایت، انتخاب یک سیستم حمل و نقل بهینه از میان انواع آن، نیازمند بررسی کلیه عوامل دخیل در آن است. لذا در این مقاله به بررسی و اولویت دهی معیارهای انتخاب سیستم بهینه حمل و نقل ریلی جهت تخمین هزینه های سیستم حمل و نقل SPSS شهری با تمرکز بر سیستم مونوریل (حمل و نقل پاک) و تعیین یک رابطه با استفاده از نرم افزار ریلی پرداخته شده است.

________________________________

** توجه: خواهشمندیم در صورت هرگونه مشکل در روند خرید و دریافت فایل از طریق بخش پشتیبانی در سایت مشکل خود را گزارش دهید. **

** درخواست مقالات کنفرانس‌ها و همایش‌ها: با ارسال عنوان مقالات درخواستی خود به ایمیل civil.sellfile.ir@gmail.com پس از قرار گرفتن مقالات در سایت به راحتی اقدام به خرید و دریافت مقالات مورد نظر خود نمایید. **


دانلود با لینک مستقیم


بررسی پارامترهای اولویت دهی انتخاب سیستم بهینه حمل و نقل همگانی شهری با تمرکز بر سیستم مونوریل