هایدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

هایدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

پیش نویس قانون جرایم علیه صلح و امنیت بشری 19 ژوئیه 1991 20ص

اختصاصی از هایدی پیش نویس قانون جرایم علیه صلح و امنیت بشری 19 ژوئیه 1991 20ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 20

 

پیش نویس قانون جرایم علیه صلح و امنیت بشری 19 ژوئیه 1991

اشاره :

مسأله تدوین حقوق بین الملل کیفری، یعنی نظام حقوقی که قادر باشد نظم عمومی بین المللی را درمقابل بزهکاران تضمین نماید، از اواسط سده نوزدهم درمحافل دانشگاهی وانجمنهای علمی مطرح بوده است . فعالیتهای اتحادیه بین المللی حقوق کیفری وسپس اقدامهای جانشین آن، یعنی انجمن بین المللی حقوق کیفری که درقالب تدوین و ارائه طرحهای مختلف راجع به «قانون بین الملل جزا» و « اساسنامه دادگاه بین المللی کیفری » انجام شده ومی شود، گامهای اولیه مهمی دراین مورد محسوب می گردد .

وقوع دوجنگ جهانی اول و دوم به فاصله کمتر از بیست سال، قبل از هرچیز، بیان کننده آن بود که نظم عمومی بین المللی، یعنی صلح و امنیت در جامعه بشری، شدیداً آسیب پذیر است وبنابراین باید با تجهیز جامعه جهانی به ابزارهای بین المللی قانونی سرکوبگرانه، پیشگیرانه وبازدارنده، یعنی در واقع تهیه و تدوین سیاست جنایی بین المللی، نظم جهانی را از تعرضات وجرایم بین المللی جدید مصون داشت. بدین ترتیب، به موازات مطالعات و پیشنهادهای دانشمندان حقوق جزا و مصلحان اجتماعی و انجمنهای علمی، محافل رسمی بین المللی نیز فعالیتهای خود را در قلمرو ابزارمند و قانونمند کردن حمایت کیفری از صلح وامنیت جهانی آغاز کردند .

از نخستین تجربه ها و سندهای بین المللی عمده در زمینه محاکمه ومجازات بزهکاران بین المللی، اساسنامه های دادگاه نورنبرگ و دادگاه توکیو هستند که مأمور رسیدگی به جرایم جنگی وجرایم علیه بشریت، که در دوران جنگ دوم در اروپا و خاور دور ارتکاب یافته بود، شدند. سازمان ملل متحد، بلافاصله پس از تشکیل ، با استفاده از تجربه محاکمات واحکام دادگاههای بین المللی نورنبرگ و توکیو فعالیت خود را در قلمرو تدوین حقوق بین الملل جزا آغاز نمود . مجمع عمومی سازمان ملل متحد، ابتدا این وظیفه را در دسامبر 1946 به « کمیته تدوین حقوق بین الملل » محول کرد؛ سپس به موجب قطعنامه ای کمیسیون حقوق بین الملل را که درنوامبر 1947 جانشین کمیته مزبور شده بود ، مأمور کرد تا فعالیتهای کمتیه را دردو قلمرو تدوین « قانون جرایم علیه صلح وامنیت بشری » از یک سو و «اساسنامه تشکیل دادگاه بین المللی کیفری » از سوی دیگر فعال تر کند و آن را ادامه دهد .

بدین ترتیب،با ایجاد سازمان ملل متحد اولاً کار « قانون نویسی » وتدوین قواعد و مقررات کیفری در سطح بین المللی بصورت رسمی آغاز ووارد مرحله عملی و فعالی گردید،و ثانیاً کلیه کشورهای عضو سازمان مزبور دراین کار سهیم شدند . این خود همزمان نقطه قوت وضعف در قلمرو تدوین قواعد و مقررات حقوق بین الملل کیفری محسوب می شود : نقطه قوت، از آن جهت که آن دسته از قواعد و مقررات کیفری که ازاین طریق به تصویب کلیه اعضای سازمان ملل متحد- یعنی در واقع کل جامعه بشری- برسد، از حمایت همه آنها درعمل واجرا برخوردار خواهد بود وبنابراین احتمال محاکمه ومجازات واقعی ومؤثر بزهکاران بین المللی نیز قوی خواهد شد؛ نقطه ضعف، از آن جهت که تفاوتهای موجود درنظامهای سیاسی- عقیدتی حاکم بر کشورهای عضو سازمان ملل متحد و تفاوت دیدگاه آنها درمسائل مختلف جهانی،موجب می شود تا تصویب قواعد ومقررات مزبور، یعنی در واقع تحقق اجماع پیرامون مفاد قانون بین الملل جزا واساسنامه دادگاه بین المللی کیفری، با مشکلات زیادی روبرو گردد. همین موضوع سبب شده است تا کار تدوین پیش نویسهای مربوط به قواعد مقررات کیفری حقوق بین الملل عمومی در کمیسیون حقوق بین الملل به کندی پیش رود وبا گذشت نیم قرن از مأموریت کمیسیون مزبور در این قلمرو، پیش نویس قانون جرایم علیه صلح وامنیت بشری در دو هزارو دویست وچهل ویکمین اجلاس آن در 19 ژوئیه 1991 بطور « موقت » به تصویب اعضای آن برسد .

این پیش نویس دارای 26 ماده ومشتمل بردو بخش است : بخش نخست شامل چهارده ماده است که در واقع اصول کلی « حقوق بین الملل جزای عمومی » را احصاء وتعریف می کند ؛ بخش دوم شامل دوازده ماده است که به احصاء انواع جرایم موضوع این پیش نویس وتعریف هریک از آنها می پردازد. این مواد، در واقع محتوای « حقوق بین الملل جزای اختصاصی » را تشکیل می دهد. بدین ترتیب ، جرایم پیش بینی شده دراین پیش نویس محدود به چارچوب مأموریتی است که مجمع عمومی در فردای تأسیس سازمان ملل متحد به کمیسیون حقوق بین الملل داده است؛ یعنی تدوین « جرایم علیه صلح جهانی وامنیت بشری » با الهام از اساسنامه، آیین دادرسی، محاکمات، احکام وتجربه های قضایی دادگاههای بین المللی نورنبرگ و توکیو. دراین پیش نویس، مجازات هریک ازجرایم- بماند آنچه در قوانین جزایی داخلی معمول است- درماده مربوط تعیین وپیش بینی نشده است بلکه گزارشگر ویژه آقای دودوتییام، طی پیش نویس مجزایی موسوم به « پیش نویس ماده Z » ، مجازات یا مجازاتهای این قبیل جرایم را مشخص کرده است، زیرا طرح همزمان بحث مجازات ویا مجازاتها با بحث پیرامون تعیین و تألیف خود « جرایم علیه صلح وامنیت بشری » سبب می شد که مأموریت کمیسیون، به لحاظ تشتت شدید آراء اعضای کمیسیون حقوق بین الملل به نمایندگان دولتهای عضو سازمان ملل متحد ودر واقع معرف دیدگاههای دولت متبوع خود راجع به نوع ومیزان مجازاتها هستند کار تدوین وتنظیم خود پیش نویس جرایم مزبور را بیش ازاین طولانی وعملاً غیر ممکن سازد .

اگرچه پیش نویس مذکور بصورت موقت درکمیسیون حقوق بین الملل به تصویب رسیده است، لیکن باید گفت که با توجه به فضای سیاسی بین المللی بعد از جنگ جهانی دوم، این خود گام مهمی در جهت قانون نویسی و « قانون گذاری بین المللی کیفری » محسوب می شود وامید می رود با پایان گرفتن جنگ سرد وتعدیل تنشهای بین المللی وآغاز فضای جدید سیاسی بین المللی، سازمان ملل متحد ودولتهای عضو آن به توافق وانگیزه بیشتری فرآیند تدوین قواعد و مقررات ماهوی وشکلی بین المللی کیفری را که تضمین کننده « نظم عمومی بین المللی » است، فعالتر وپویاتر سازند .

مجله حقوقی با انتشار متن انگلیسی پیش نویس مذکور به همراه ترجمه فارسی آن،امیدوار است گامی در جهت آشنایی هرچه بیشتر علاقه مندان مطالعه دراین زمینه ودست اندرکاران امور کیفری برداشته باشد . مجله حقوقی

بخش نخست

فصل نخست : تعریف وتوصیف

ماده 1 : تعریف

جرایم ( حقوق بین الملل ) که دراین قانون تعریف شده اند، جرایم علیه صلح وامنیت بشری محسوب می شوند .

ماده 2 : توصیف

توصیف هر فعل یا ترک فعل به عنوان جرم علیه صلح وامنیت بشری ربطی به حقوق داخلی ندارد . قابل مجازات بودن یا نبودن یک فعل یا ترک فعل در حقوق داخلی ، تأثیری براین توصیف ندارد .


دانلود با لینک مستقیم


پیش نویس قانون جرایم علیه صلح و امنیت بشری 19 ژوئیه 1991 20ص

نقش قرآن در زندگی بشری 22 ص

اختصاصی از هایدی نقش قرآن در زندگی بشری 22 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 23

 

نقش قرآن در زندگی بشری

برای چیزی زیبایی و زینتی است و زینت قرآن صوت نیکو می‎باشد».

مقدمه:

قرآن کریم که زبان خداوند برای ما انسانهاست ،با ارزشترین کتاب در دنیاست، ما کتاب می خوانیم که از آن درس بگیریم آیا استادی بزرگتر از خداوند وجود دارد که بخواهد به انسانها درس زندگی بدهد؟

هرگز. زیرا قرآن کتابی است که خالق تمام هستی آن را برای هدایت ما انسانها بر پیامبران نازل فرموده است.

پس بدون شک کامل ترین کتاب در جهان است و چون کاملترین است حتماً در زندگی ما نقش حیاتی و پررنگ دارد.قرآن در زندگی انسان ها فقط مربوط به یکدوره نیست بلکه برای تمامی انسانها تاریخ همیشه تازگی دارد وارزشمند است.

- نقش قرآن در هدایت انسانها :

چون این کتاب از طرف خدوند برای راهنمائی انسانها وتوسط پیامبران الهی وبدون دخل وتصرف ودستکاری به ما رسیده است ،لذا می توان گفت که بهترین وسیله برای هدایت است.

خداوند بسیار دوست دارد که بندگانش به راه راست هدایت شوند به همین علت با زیبا ترین سخن ها ، آنان را به راه درستی وپاکی سفارش کرده وتمامی این راهنمائی ها را دراین کتاب زیبا ، نوشته است وپیامبران را مأمور کرده که سخنان زیبای او را به گوش ما انسانها برسانند.

پس قطعاً زیباترین سخن ها از طرف عزیزترین هر دو جهان یعنی خداوند وبوسیله گرامی ترین نفرات عالم یعنی پیامبران ، در دل ما انسانها اثر گزار خواهد بود.

- نقش قرآن در پیشرفت علمی انسانها :

انسانها امروزه به تجارب علمی وکشفیات بزرگی دست پیدا می کنند که وقتی به قرآن مراجعه

می نمائیم، می بینیم که راه وروش رسیدن به این اختراعات وابتکارات در قرآن مجید آمده است .قرآن آنقدر به علم ودانش اهمیت می دهدکه می فرماید: آیا برابرند آنان که می دانند وآنان که نمی دانند؟

مطابل بسیار زیادی در قرآن وجود دارد که وقتی آن را می شکافی دنیائی نامحدود از دانستنی ها را از آن خارج می نمائی.تمامی دانشمندان بزرگ جهان اعتراف می کنند که با وجود تمامی اختراعات خود، هنوز قطره ای کوچک از دریای بیکران علم الهی را کشف ننموده اند.

- نقش قرآن در تعلیم وتربیت :

قرآن بزرگترین کتاب تربیت افراد وجامعه است.در جاههای فراوانی از قرآن احترام به پدر ومادر وبزرگان ورعایت ادب واحترم آمده است.قرآن به ما انسانها آموخته است که راه زندگی بهتر با رعایت احترام به دیگران وقبول راهنمائی آنها امکان پذیر است. بزرگانی که تجربیات خود را به سختی بدست آورده اند وبه آسانی به هدیه می نمایند.

علم وسواد آموزی در قرآن آنقدر اهمیت دارد که پیامبر ما مسلمانان اسیران در مقابل با سواد نمودن مسلمان آزاد می کردند اسیران کافری را که در جنگ به اسارت در آمده بودند.

اسلام که کتاب قرآن را اساس کار خود می داند، علم ودانش را از گهواره تا گور سفارش می نماید وپیامبر بزرگ ما مسلمانان برآن تأکید می کند.

- نقش قرآن در یافتن راه سعادت :

بدون شک در این زمانه پیدا کردن راه درست ونادرست مشکل است.اما قرآن کریم بازبان شیرین بارها وبارها،راه سعادت وراه بدبختی را از هم جدا نموده است و به ما انسانها نشان داده است.

قرآن تلاش نموده است که به ما بگوید اگر می خواهی خوشبخت شوی ودر آخرت سعادتمند باشی ، از چه راهی باید حرکت کنی وچرا اگر گمراه شدی نا امید نشوی وبتوانی راه سعادت را پیدا نمائی.

زیرا قرآن راهی را پیش روی انسان می گذارد که خداوند بزرگ می خواهد ما در آن حرکت کنیم .راهی که نهایتاً به سعادت ختم می شود وانسانها می توانند در آن راه ، با خیالی آسوده حرکت نمایند.

- نقش قرآن در ایمان ما :

اگر هر کسی کاری آغاز نماید و به آن ایمان نداشته باشد،حتماً نا موفق خواهد بود.پس پایه شروع هر موفقیتی داشتن ایمان به آن کار است.

قرآن به زیبائی ودر جاهای مختلف ،سعی دارد که ایمان راسخ انسانها را به راه خود که همان سعادت هر دو جهان است،تقویت نماید.به همین خاطر بارها از نقش ایمان به عنوان پایه واساس موفقیت نام برده است وپشتکارانسانهارادررسیدن به موفقیت بسیارمهم می داند.

این نقش باعث شد که مسلمانان در صدر اسلام با نیروئی بسیار کم از نظر تعداد بر تعداد بسیار زیادی از کافران پیروز شوند.

- نقش قرآن در شادابی زندگی :

تجربه نشان داده است که هر کسی با قرآن دوست باشد، آن را بخواهد وبرای او ارزش قائل باشد قرآن کتابی است که جواب اعتماد اورا خواهد داد اورا تنها نمی گذارد ، در غم وشادی همراه اوست وشادابی ونشاط را برای او به همراه خواهد آورد.


دانلود با لینک مستقیم


نقش قرآن در زندگی بشری 22 ص

تحقیق درباره ارزیابی و بررسی مدرنیته در جوامع بشری

اختصاصی از هایدی تحقیق درباره ارزیابی و بررسی مدرنیته در جوامع بشری دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق درباره ارزیابی و بررسی مدرنیته در جوامع بشری


تحقیق درباره ارزیابی و بررسی مدرنیته در جوامع بشری

فرمت فایل : word (قابل ویرایش) تعداد صفحات : 77 صفحه

 

 

 

 

 

 

مدرنیته چیست :

مُدرنیته شاخصۀ فرهنگ غربی است که در اصل از اروپا سر برآورد، و سرایت دادن آن به فرهنگ‌های دیگر اشتباهی مضحک و نابخشودنی است. نکته مهم دربارۀ مدرنیته این مسأله است که مدرنیته شاخصۀ کل فرهنگ اروپایی هم نیست، بلکه شاخصۀ دورۀ خاصی از این فرهنگ است. به عبارت دیگر مُدرنیته قطعه‌ای از تاریخ غرب را اشغال کرده دوره‌ای که با دوره‌های پیشین فرهنگ غربی قیاس‌پذیر نیست. یعنی نه سدۀ کهن و یونان و روم باستان؛ و نه سدۀ میانه و قرون وسطی شباهتی با مدرنیته آن‌چنان‌چه در دنیای نو زاییده شده، ندارند. هرکدام از این دوره‌ها با هم تفاوت‌های بنیادین دارند، اگرچه نمی‌توان از این نکته نیز چشم‌پوشی کرد که مدرنیته در درون دروه‌های پیشین زاده شده است و برآمده از همین فرهنگ‌هاست.

در حقیقت تاریخ و فرهنگ غرب؛ فرهنگ و تاریخی به هم پیوسته است، که در این پیوستگی در دوره‌های گسست در آن ایجاد شده است، اگر بخواهیم به زبان هگلی یا مشابۀ هگلی سخن بگوییم، هر دوره سنتز دورۀ گذشته است گه از درون دورۀ پیشین زاییده شده است. سدۀ میانه برآمده و نفی دورۀ گذشتۀ خود است، در عین حال که فرهنگی غیردینی و یونای‌مآبی را نفی می‌کند، اما کاملاً مرتبط و برآمده از آن است. مدرنیته نیز این دو وجه را دارد. در ریشۀ رنسانسش نفی و نقد قرون میانه است و بازگشت به نوعی یونانی‌مآبی. اما در ریشه روشنگری آن؛ طرحی نو درانداخته است.

اما در واقع مدرنیته چیست؟ تعریفی واضح و مشخص از مدرنیته نمی‌توان ارائه داد، تعریفی که همگی بر آن اتفاق داشته باشند، و همین امر بر گنگی آن می‌افزاید. اما اجمالا می‌توان فهمید که مدرنیته دید، و نگرش خاصی است که در آن؛ اصل انسان زمینی می‌شود، انسانی که از خدا و دین بریده است و می‌خواهد با عقل جزئی خود، به سعادت برسد، آن هم سعادت زمینی و این‌جهانی. اگر خوب ملاحظه شود، این دید و نگرش تازه در درون خود نفی دوره‌های گذشته را به یدک می‌کشد، اما در عین حال بیرون آمده از همان فرهنگ‌هاست.

این دید و نگرش دو مبدأ دارد. اول؛ نوزایی و رنسانس؛ دوم؛ دورۀ روشنگری؛ اما آیا می‌توان زمان مشخصی را زمان آغازین مدرنیته دانست؟ به نظر می‌رسد که جدایش زمانی مدرنیته از دو مبدأ مذکور امکان نداشته باشد، مدرنیته چنان در این دو مبدأ ریشه دوانده است که نمی‌توان آن را از آن‌ها جدا کرد. فرانسیس بیکن، یا گالیله پدران معنوی مدرنیته هستند.

اما آیا پایان دورۀ مدرنیته فرارسیده است؟ به نظر می‌رسد که از اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم دورۀ مدرنیته به پایان خط رسیده است، اگرچه نمی‌توان به صورت اطلاق پایان آن را اعلام کرد. تلاش‌های بسیاری برای زنده نگهداشتن آن شده و می‌شود، اما باید گفت که این دوره نیز به سرآمد خود رسیده است.

نگاهی به تاملات دکتر نصر در باب سنت و سنت گرایی:

چکیده:

شناخت و سنجش جریان های معرفتی، یکی از دغدغه های اندیشمندان معاصر است و گام نهادن در مسیر این سنجش، بدون تأمل نظری و کوشش در فهم آن، تمنایی محال است. یکی از جریان های معرفتی در عصر حاضر، بحث سنت (Tradition) و سنت گرایی (Traditionalism) است. نبرد میان مدرنیته و سنت در عصر جهانی شدن، پروژه ای است که استیلای هریک از این دو، سرنوشت جهانی را رقم می زند. اما اگر ملاحظه نشود که سنت چیست و در زندگی ما چه معنایی دارد و در این زمانه بر سر آن چه می آید و هواداران پروژه احیای سنت چه در سر می پرورانند، فهم تجربه مدرنیته با مشکل مواجه می شود، چراکه تا پیش از آغاز عصر مدرنیته، پیدایش انقلاب صنعتی، تکنولوژی، مفاهیم پیشرفت، اصالت یافتن زمان، نفی سکون و ثبات و همچنین اصالت انسان و اهمیت منِ دکارتی، انسان در وضعیتی زندگی می کرد که امروزه آن را سنت و یا به تعبیری موقعیتی که انسان در گذشته در آن زیست می نمود می نامند. بنابراین، برای ورود به بحث سنت باید، طبق گفته سنت گرایان، به مجموعه حقایقی که شمول تاریخی، جغرافیایی و فلسفی دارد، توجه کرد. مقاله ذیل در نظر دارد ضمن بررسی موارد مطرح شده، سنت و سنت گرایی را از نظر یکی از داعیه داران سنت، یعنی دکتر سید حسین نصر مورد سنجش و بازخوانی قرار دهد.

سنت گرایان، به اعتباری، سابقه تأملات شان را به گستره تاریخ بشری مرتبط می سازند، لذا ما با نوعی اهل معرفت مواجه هستیم که تفکرشان سیطره همه جایی و همیشگی دارد. پرسش از چیستی سنت زمانی آغاز می شود که به مواجهه با دنیای مدرن، خصوصاً تفکرات دنیای مدرن، برویم. هنگامی که عقل و آگاهی از دامن متافیزیک و اسطوره ها خارج و به قلمرو عقل فردی - استدلالی که قابلیت نقد جدی را داراست وارد شد، مواجهه وکشمکش سنت و مدرنیته نیز آغاز گردید. در دنیای امروز انسان ها دارای سنت ها، گروه های سنتی و تفکرات سنتی مختلفی هستند و تکثرگرایی سنت ها از ویژگی های دنیای امروز است. اما سنت های بسیاری در جهت های مخالف یکدیگر حرکت می کنند و گاه با هم نیز برخورد می کنند. در چنین پروسه ای این پرسش به ذهن می آید که انسان چگونه می تواند به سنت خاصی تکیه کند؟ در این سنت ها، چه رشته ای با رشتة دیگر پیوند می خورَد به نحوی که از پیوند این رشته ها نسجی به وجود آیدکه انسان بتواند آن را از آن خویش کند؟ در دنیایی که با چنین سرعت سرسام آوری دگرگون می شود، نقش زمان چگونه توجیه می شود؟ و یا به عبارتی اگر مقصود از سنت، گذشته است درباره حال و آینده چگونه باید اندیشید؟

برای تبیین بحث و پاسخ به چنین پرسش هایی باید تعریف روشن و جامعی از سنت ارائه نمود تا بتوان گونه های تأثیرگذاری بنیان گذاران این نحله فکری و تأثیر آن را بر اندیشه های سیدحسین نصر جست وجو کرد. سابقه تاریخی سنت گرایی، به عنوان رویکردی آگاهانه در مقابل عقاید انسان متجدد، با تلاش های گنون، کوماراسوامی، شووان، لینگز، بورکهارت و... موجودیت مستقلی یافت. این گرایش فکری از دهه های1920 و1910 با تلاش های این سنت گرایان گسترش یافت و اینک جریان سنت گرایی، بالغ بر پنجاه اندیشمندسنت گرا را در سطوح مختلف در بردارد. سیدحسین نصر نیز از جمله کسانی است که با علاقه به آرای این افراد، سعی در گسترش جهان بینی سنتی دارد. بدین منظور، سنت در منظومه فکری نصر تنها یک اصطلاح نیست، بلکه اهتمام قلبی و ایمان عقلانی است. نصر، خود را فیلسوف سنتی ای که زندگی معنوی را در پیش گرفته (پل فیروزه: ش،۵ ص۹۸) می داند. وی بر این باور است که سنت هدیه ای از بارگاه الهی است. معنایی که نصر از سنت ارائه می کند با آنچه متعارف است، کاملاً تفاوت دارد. برخی از محافل فکری، سنت را به عادت، الگوهای موروثی و امور منسوخ و متروک تعبیر می کنند. آنچه از نحوه تفکر این افراد نسبت به سنت به نظر می رسد، مرکب از مجموعه باورهای مذهبی، فرهنگی، تاریخی، رسوم و آداب و نگرش های خاصی است که شیوه زندگی حاضر را تشکیل می دهند و حداقل از قواعد روایی واحدی پیروی می کنند. این شیوه، به اعتقاد غیر سنت گرایان، نااندیشیده و ناآگاهانه است. به این معنی که ساختار و اجزای سنت به عنوان وضعیتی از پیش فرض شده پذیرفته می شوند. اما، نصر کندوکاوی دیگر در این اصطلاح دارد. سنتی که در پروژه فکری نصر قرار دارد، سنت جاویدان و پایدار و آگاهانه است و چیزی جز سنت خداوندی و یا به تعبیر قرآن سُنَّة الاولین (سوره بقره: 135) نیست، همان سنتی که تبدیل و صیرورت در آن راه ندارد و هرگز دورانش به سر نمی رسد و در همه دوران ها حضوری زنده و پویا دارد. (سوره فتح: 23) توصیفی که نصر از سنت ارائه می دهد: به معنای حقایقی یا اصولی است دارای منشأای الهی که از طریق شخصیت های مختلفی معروف به رسولان، پیامبران، اوتاد ، لوگوس یا دیگر عوامل انتقال، برای ابنای بشر و در واقع، برای یک بخش کامل کیهانی آشکار شده و نقاب از چهره آن ها برگرفته شده است. (معرفت به باور نصر، سنت حقایقی را آشکار می کندکه دارای ماهیتی فراشخصی است که ریشه در ذات حقیقت دارد.
به عبارت دیگر، سنت در آن واحد هم حقیقت است و هم حضور. نصر معتقد است سنت علمی است که بیش از. در نظر سنت گرایان، این دانشِ بیش از اندازه واقعی معطوف به علم قدسی است که در گوهره سنت قرار دارد. آنچه سنت گرایان سخت بدان می اندیشند، فواید و ثمرات سنت است، به ویژه که در دنیای مدرن مورد تهدید قرار گرفته اند، لذا به این معنا سنت گرایی، آرمانی است که با سنتی زیستن متفاوت است و موضعی بیرونی نسبت به خود سنت محسوب می شود. سنت گرایان معتقدند که انسان ها، از حیث انسان بودن، ذاتاً از ویژگی های منحصر به فردی برخوردارند که راه وصول به حقیقت مطلق را می توانند دریافت کنند. سنت ها، خصوصاً سنت های مذهبی، از نوعی همگنی تجربه متافیزیک برخوردارند که ساخت های عظیم نظام معرفتی سنت را سامان و شکل می دهند. کار ویژه سنت، در نظرسنت گرایان ، خاطر ه ای مثالی است که ازآن به عنوان امری مقدس و پاک یاد می کنند. این مورد نیز قابل توجه است که سنت گرایان سنت را درگیر با شکل هایی از مراسم و آیین های رفتاری و اسطوره ای نمی دانند. بلکه اینان، سنت را [امری] پویا تصور می کنند که سمت دهنده رفتار جمعی بشر استنگاه نصر به کارکرد سنت، چندان اجتماعی و فرهنگی نیست ، بلکه نگاه او فلسفی و توأم با بُن مایه های دینی- اسطوره ای است.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره ارزیابی و بررسی مدرنیته در جوامع بشری