هایدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

هایدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق درباره بررسی و ارزیابی امامت در قرآن

اختصاصی از هایدی تحقیق درباره بررسی و ارزیابی امامت در قرآن دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق درباره بررسی و ارزیابی امامت در قرآن


تحقیق درباره بررسی و ارزیابی امامت در قرآن

تعداد صفحات:114

نوع فایل: word (قابل ویرایش)

لینک دانلود پایین صفحه

 

 

فهرست مندجات

 

مقدمه..................................................................2

ویژگی های امام و امامت در قرآن.................................3

ثقلین دو گوهر گرانبها...............................................6

امامت در قرآن.......................................................8

اهلبیت(علیهم السلام) در قرآن....................................10

اهل بیت(ع) مفسران قرآن کریم..................................12

قرآن و عترت دو محور وحدت و حرکت........................14

اطاعت از امام در قرآن...........................................15

آیه تطهیر...........................................................16

آیه اکمال دین و حدیث غدیر......................................18

آیه مباهله...........................................................21

امامت در قرآن و سنت............................................23

علی‎بن ابی‎طالب (ع) معرّف قرآن حکیم.........................29

پیروی از قرآن و اهل بیت (علیهم السلام).......................33

جایگاه علی در قرآن در رابطه با پیامبر (ص).................38

حقانیت مذهب شیعه در قرآن.....................................40

منابع................................................................42

 

مقدمه

مفهوم امامت، اگرچه زیر مجموعه مباحث کلامی به شمار می رود، اما مستندات قرآنی نیز دارد. به ویژه در نگرش شیعی، متکلمان- که داعیه دفاع برهانی از دین را داشته اند- طبق روش معمول در تمام دانش های اسلامی، به قرآن نیز مراجعه کرده اند. در واقع، منطقی هم همین است که ایده های ایشان به عنوان متکلمان مسلمان قاعدتاً نباید با کتاب محوری اسلام (قرآن) هیچ گونه ناسازگاری داشته باشد، حتی به جز علم کلام اسلامی، در خداشناسی فلسفی هم، آن گاه که به بحث امامت می ر سیم، به مستندات قرآنی برمی خوریم.

یکی از مباحث بسیار مهم و باارزش در معارف دین مبین اسلام و مذهب نورانی تشیع، پیروی از اهل بیت عصمت و طهارت ـ علیهم السلام ـ در کنار پیروی از قرآن است؛ زیرا قرآن و عترت پیامبر اسلام ـ صلی اللّه علیه و آله ـ دو ودیعة الهی و دو گوهر گرانبهای به امانت گذاشته شده از سوی رسول خدا ـ صلی اللّه علیه و آله ـ هستند که تمسک به آن دو ، مایة حرکت، رشد، سعادت و تکامل انسان‌ها و جوامع بشری به حساب می‌آیند.

این دو ثقل ارزشمند، نشأت یافته از یک منبع، و در حرکت به یک مسیر، و سرانجام به یک مقصد منتهی خواهند شد. آنان که به دنبال سعادت و هدایت در دنیا و آخرت هستند، بی‌تردید باید گمشدة خویش را در آن دو، جست‌جو کنند، آن هم نه به صورت مجزا و جدا از هم؛ زیرا قرآن بدون عترت و عترت بدون قرآن، نه مورد توصیة قرآن است و نه مورد تأیید عترت؛ قرآن ابتدا پیامبر ـ صلی اللّه علیه و آله ـ و سپس اهل بیت عصمت و طهارت را نخستین و برترین معلم، مبیّن و مفسّر آیات خویش معرفی نموده است. به راستی چه کسانی می‌توانند، بهتر از اهل بیت عصمت قرآن را تفسیر نمایند؟! از این‌رو، باید اهل بیت پیامبر ـ صلی اللّه علیه و آله ـ را شناخت، و از آنان چگونه خواندن و چگونه فهمیدن قرآن را فرا گرفت.

در این تحقیق گروه ما سعی کرده با استفاده از منابع مختلف و کتب گوناگون به بررسی امامت در قرآن پرداخته و مقاله قابل قبولی در این باره ارائه دهد.

 

ویژگی های امام و امامت در قرآن     

پس از مقدمه ای کوتاه در تعریف و توصیف لغوی مفهوم امام ، به ویژگی های امامت در قرآن اشاره می کند.

  • تعریف واژه

امام را در لغت این گونه تعریف کرده اند: الامام من یوتم به و یقتدی سیرته و یوتمر بامره و یتبع اثره، سواء کان حقاً ام باطلاً، یعنی امام کسی است که او را پیشوا قرار دهند، از سیره او پیروی کنند، فرمان او ببرند و جا پای او بگذارند، چه حق باشد و چه باطل. این تعبیر، تعریف کاملی از امام نیست و حقیقت و ماهیت امام را بیان نمی کند، بلکه تعریف به اعتبار مأموم و مقتدی است، یعنی به اعتبار کسانی که از امام تبعیت می کنند و پیرو فرمان های او هستند. طبق این تعریف، امام کسی است که معیار و مقیاس برای دیگران است. عرب به این اعتبار که انسان، راه رفتن خود را طبق اسلوب و روش خاصی انجام می دهد، به راه امام می گوید.در آیه هفتادوهشتم و هفتاد و نهم سوره حجر و ان کان اصحاب الایکه لظالمین، فانتقمنا منهم، و انهما لبأمام مبین نیز، لفظ امام بر راه و طریق اطلاق شده است.

گاهی نیز یک شخص به اعتبار این که معیار و مقیاس برای سایرین است و دیگران از او پیروی می کنند، امام نامیده می شود و از جهت این که دیگران را رهبری می کند، قائد نامیده می شود. از همین رو در قرآن کریم (سوره احقاف، آیه ۱۲) به کتاب حضرت موسی(ع) امام اطلاق شده است: و من قبله کتاب موسی اماماً و رحمه .

  • امامت؛ اصل یا فرع

برای این که جایگاه امام در دین روشن شود و معلوم گردد که امامت از اصول دین است یا فروع آن، باید ابتدا فرق بین اصول و فروع دین مشخص گردد. فرق بین اصول و فروع دین از دو دیدگاه بررسی شده است: دیدگاه فقیهان و دیدگاه حکیمان. اگر موضوع حکم شرعی، امر اعتقادی بود، آن امر مربوط به اصول دین می شود و اگر مربوط به عمل مکلف بوده و مخصوص مجتهدان باشد، از مسائل اصول فقه است و اگر به عموم مکلفین تعلق گیرد، از فروع احکام فقهی محسوب می شود.اگر بر طبق نظر فقیه، امور اعتقادی و قلبی را جزء اصول دین بدانیم، در این صورت وجوب نیت در عبادات، جزء اصول دین به حساب می آید و حال این که این گونه نیست. همچنین اگر طبق نظر فیلسوف، ملاک را عقل قرار دهیم و آنچه را که عقل می تواند مستقلاً درک کند، اصول دین بنامیم و آنچه را که عقل نمی تواند به طور مستقل درک کند، فروع دین نامگذاری کنیم، در این صورت نبوت پیامبر گرامی اسلام(ص) از فروع دین به حساب می آید و از اصول دین خارج می شود؛ چرا که عقل نمی تواند مستقلاً حکم به نبوت آن حضرت بنماید. بنابر این بهتر است نظر سومی را اختیار کنیم و قائل شویم که ارکان دین و اصول اعتقادی را خود دین مشخص می کند و فقیه و حکیم نمی توانند آن را مشخص نمایند. از همین رو، اصول و ارکان دین در آیات و اخبار و احادیث معصومین(ع) بیان شده است.بر طبق نظر سوم، به طور مسلم امامت از اصول و ارکان دین محسوب می شود و خود دین آن را بیان کرده است. اما بنابر نظر فقیه و فیلسوف، امر مشکل است؛ زیرا آنان تعریفی از امامت دارند که به دشواری می توان قاعده اصول و فروع را بر آن تعریف، تطبیق کرد.

▪ برای نمونه به دو تعریف اشاره می کنیم:

۱) تعریف اول: خواجه نصیرالدین طوسی در تعریف امام می نویسد: الامام هو الانسان الذی له الرئاسه العامه فی الدین و الدنیا بالاصاله فی دار التکلیف؛ امام انسانی است که اصالتاً در حوزه امور تکلیفی مربوط به دنیا و آخرت، برخوردار از ریاست عامه است.

۲) تعریف دوم: ملا سعد تفتازانی نیز امامت را این گونه تعریف می کند: الامامه انها رئاسه العامه فی الدین و الدنیا لشخص من الاشخاص . چنان که می بینیم این تعریف دوم، محتوای همان تعریف نخست را مطرح می کند.با دقت در این تعاریف روشن می شود که اینها تعاریف امارت و حکومت است و حال آن که امارت، یکی از شئون امامت است نه عین امامت، یعنی این که امامت، اعم از امارت و حکومت است و از جهت مقام منزلت، بزرگ تر است. آیا این انسانی که ریاست عامه دارد و دارای حکومت و امارت است، اطاعتش واجب است یا اعتقاد به آن لازم است؟ اگر اطاعت از او واجب باشد، داخل در فروع دین می شود و اگر اعتقاد به آن واجب باشد، جزء اصول دین می گردد. همه علمای شیعه و برخی از علمای اهل سنت- مانند قاضی بیضاوی و السبکی- امامت را از اصول دین شمرده اند و مخالفت با آن را کفر و بدعت می دانند. عده زیادی از علمای اهل سنت نیز امامت را از فروع دین می دانند، اما مباحث مربوط به آن را در اصول عقاید مطرح کرده اند.بنابراین حقیقت امام را بهتر است در آیات قرآن و روایات جست وجو کرد، نه در کلمات لغویین و یا اصحاب فلسفه و کلام. حقیقت امام غیرقابل درک است و چون غیرقابل درک است، قابل تعریف نیست.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره بررسی و ارزیابی امامت در قرآن

تحقیق درباره اثبات حرمت یا عدم حرمت سقط

اختصاصی از هایدی تحقیق درباره اثبات حرمت یا عدم حرمت سقط دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق درباره اثبات حرمت یا عدم حرمت سقط


تحقیق درباره اثبات حرمت یا عدم حرمت سقط

فرمت فایل : WORD (لینک دانلود پایین صفحه) تعداد صفحات 101 صفحه

 

 

 

 

بخشی از متن

آنچه که لازم است در ابتدای مباحث طرح شده مورد بررسی سقط جنین می باشد

چگونه می اوان حرمت سقط جنین را ثابت کرد و از چه راهی امکان اثبات وجود دارد؟ چرا که ثابت شدن یا نشدن این مسئله اثراتی مستقیم بر روی جواز یا عدم جواز آن در موارد مختلف خواهد گذاشت، مثلاً در صورت اثبات عدم حرمت سقط سنگینی حکم در موارد دیگر (  مثلاً در خطر بودن جان مادر ) نیز کمتر خواهد شد و شاید بتوان حکم ساده تری را در این گونه موارد صادر کرد و بالعکس در صورت اثبات حرمت سقط جنین هنگامیکه در موارد مختلف اصل حرمت سقط باشد برای رد این اصل شرایط ایجاد شده حکم جدیدی را صادر نمود، البته انجام تمام این مراحل وصدور حکمهای مختلف در حیطة کار مراجع تقلید و فقها می باشد و از محدودة کار ما خارج می باشد لذا فقط به بررسی آنها و تحلیل مراتب مختلف آن می پردازیم و به هیچ وجه در صدد صدور حکم با رد احکام صادر شده نمی باشیم و بیان مطلبی در ذیل سخنان بزرگان و فقها صرفاً به منظور ایجاد سؤال جهت یافتن جواب می باشد و هرگز به معنای رد سخنان آنان نمی باشد.

طبق تحقیقات در کتب مختلف روایی و فقهی بزرگان هیچکدام از این کتب که تعداد آنها نیز کم نبوده روایتی که به طور مستقیم ولالت بر جرمت سقط کند یافت نمی شد. در تأیید این گفته سخن چندی از بزرگان را نیز می توان اضافه نمود مانند این بیان که می فرماید: « در کتب فقهیه در باب جنایت بر حمل مطلبی که دلالت بر حرمت اسقاط جنین کند نیامده است و یا من نیافته ام »،[1] آیا نویسنده این مقاله فرد شناخته شده ای است؟ نویسنده مهم است.

اما به دلیل انکه مسئله دارای اهمیت بسیاری می باشد لذ پس از بررسیهای مختلف تنها روایتی که جهت حرمت سقط به آن استناد کرده اند روایت ذیل می باشد که به روایت اسحق بن عمار معروف است:

قال: قلت لابی الحسن (ع ) : المرأه تخاف الحبل فقشرب الدواء فتلقی ما فی بطنها ؟ قال : لا فقلت : انما هو نطفه ، فقال : إن اول مایخلق نطفه. [2]

اسحق بن عمار می گوید : به حضرت موسی بن جعفر ( ع‌ ) عرض کردم: زن از آبستن شدن می ترسد ، دوایی می آشامد و آنچه را که در شکمش دارد بیرون می اندازد

 « حکم آن چیست؟ و یا یان کار صحیح است؟ » فرمود: نه ، عمار می گوید : عرض کردم : انچه که زن از شکمش بیرون می اندازد نطفه است، فرمود : اغاز خلقت انسانی نطفه است.

آنچه که بیشتر علما و بزرگان بدان استناد کرده اند و آن را دلیلی برای حرمت گرفته اند. همین روایت می باشد. [3] اما چند نکته قابل ذکر می باشد اولاً : در این روایت قید تخاف آورده شده است که شاید بتوان این روایت را محدود به همان کرد یعنی پاسخی که معصوم در این رابطه داده است با در نظر گرفتن شرایط خاصی که در روایت مقید به آن شده است باشد، بنابراین با در نظر داشتن این مطلب شاید بتوان اثبات حرمت را ازطریق این روایت کمی سبک تر انکاشت.

ثانیاً : انچه که مورد توجه قرار می گیرد این است که اصل عدم حرمت مگر این که دلیلی وجود داشته باشد که بتوان حرمت را ثابت کرد در مورد این روایت نیز چنین است که با  توجه به اینکه اصل عدم حرمت سقط می باشد پس چگونه می توان در نظر گرفتن دلیل دیگری صرفاً با اتکا به این روایت حرمت را قابت کرد ، چرا که در اکثر موارد بزرگان و فقها این روایت را دلیلی بر اثبات حرمت سقط آورده اند در حالیکه این روایت به تنهایی اثبات کننده حرمت نمی باشد، مگر اینکه در کنار سایر ادله باشد. چرا به تنهایی دلیل نیست ؟ آیا دلایلی متعارض به این دلیل وجود دارد؟

در ادامه جهت اثبات حرمت می توان به روایات دیگر نیز اشاره کرد که در این روایات مستقیماً حکمی برای سقط وجود ندارد اما به کار بردن لفظ قتل در این روایات جای تأمل دارد:


[1]- فصلنامه دیدگاههای حقوقی ـ بررسی احکام فقهی و حقوقی اسقاط جنین ـ ش 9 ـ ص 9

[2]- وسایل الشیعه ـ ج19 ـ ص 15 ـ

[3]- وسائل فقهی ص250 ـ ( علامه محمد تقی جعفری) ـ بررسی احکام فقهی و حقوقی سقط جنین ( فصلنامه دیدگاههای حقوقی ) ص9 ـ

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره اثبات حرمت یا عدم حرمت سقط