هایدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

هایدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

جنگ شناسی یا پولمولوژی با جامعه شناسی جنگ

اختصاصی از هایدی جنگ شناسی یا پولمولوژی با جامعه شناسی جنگ دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

فرمت :WORD                                                     تعداد صفحه :204

فصل اول

مقدمه و کلیات

جنگ شناسی یا پولمولوژی با جامعه شناسی جنگ – یعنی شناخت تأثیر جنگ بر جامعه و متقابلاً تأثیر جامعه بر جنگ – متفاوت است. همچنین باید آن را از علم جنگ به مفهومی که در مراکز نظامی تعلیم می دهند و متخصصان نظامی، فرماندهان و افسران را تربیت می کنند. (ادیبی سده، 1379:8)

پولمولوژی، ترکیبی از واژه های یونانی polemos به معنای «جنگ» و logos به معنای «بررسی و شناسایی» است و در شکل کلی می توان ان را «علم جنگ» نامید. پولمولوژی به مطالعة شکل ها، علت ها، نتیجه ها و عملکردهای جنگ به عنوان یک پدیدة اجتماعی می پردازد. (بوتول، 1:1368)

جنگ، بی تردید، شگفت انگیزترین پدیدة اجتماعی است. اگر بنا به گفتة دورکیم جامعه شناسی بیان تاریخ به صورتی دیگر باشد، می توان گفت که جنگ آفرینندة تاریخ است. در واقع، تاریخ صرفاً با توصیف کردن کشمکش های مسلحانه آغاز شده است و بعید می نماید زمانی برسد که این پدیده کاملاً از بین برود، زیرا جنگ ها مشخص ترین مبادی تاریخ، و در عین حال، مرزهایی هستند که مراحل مهم حوادث را از یکدیگر متمایز می کنند. تقریباً نمامی تمدن های معروف بر اثر جنگ از بین رفته اند. همة تمدن های جدید نیز با رخ دادن جنگ پا به عرصة وجود نهاده اند. سیادت هایی که هر از چندگاه، نوعی جامعة خاص را در صدر جوامع بشری می نشانند، زادة جنگ هستند و مشروعیت خود را از آن ئیم گیرند.

به علاوه، جنگ یکی از عوامل اصلی تقلید جمعی است که در تغییرات اجتماعی نقش بسیار مهمی ایفا می کنند. جنگ بسته ترین جوامع را وا می دارد تا دیر یا زود دروازه های خود را بگشایند؛ مانند چین، ژاپن یا مراکش در طول قرن اخیر. جنگ احتمالاً نیرومندترین شکل تماس تمدن ها با یکدیگر است. جنگ انزوای روانی را به زور از بین می برد و حتی در نوع پوشش نیز تأثیر می گذارد. از روی برش لباس نظامیان می توان فاتح حقیقی جنگی را که سال ها پیش درگرفته است تشخیص داد؛ بعد از حکومت ناپلئون، از لباس های نظامی فرانسوی تقلید می کردند، پس از سال 1918 از لباس های نظامی انگلیسی، و امروز از لباس های نظامی امریکایی و روسی تقلید می کنند.

مختصر اینکه جنگ از تمامی شکل های تحولات حیات اجتماعی مهم تر است. جنگ نوعی «تحول شتابان» است. بنابراین، شاید تعجب آور باشد که چرا تا کنون علمی واقعی به نام «جنگشناسی» یا «پولمولوژی» به وجود نیامده است. به راستی، چرا کمتر محققی به مطالعة عینی ویژگی ها و جنبه های عملکردی جنگ، که مهم ترین پدیدة اجتماعی است، رغبت نیافته است؟ از نیم قرن پیش تا کنون شاهد افزایش آزمایشگاه هایی هستیم که به مطالعة تخصصی برروی بیماری های مهلک مانند سرطان، سل، طاعون و تب زرد می پردازد.

تعداد این آزمایشگاه ها مدام در حال افزایش است و باید چنین باشد. اما چرا برای مطالعة جنگ که به تنهایی بیش از همة بلایا و آفات قربانی گرفته و مصیبت وبه بار آورده است، جتی یک مؤسسة تحقیقاتی تأسیس نشده است؟

ارسطو می گوید که علم، زادة حیرت است. می توان گفت نخستین چیزی که مانع مطالعة علمی موقلة جنگ می شود این است که این پدیده در عین حیرت انگیز بودن، برای ما به قدری عادی است که به سختی می توانیم از آن شگفت زده شویم. پرودن[1]، نظریه پرداز سوسیالیست فرانسوی می گوید: (هیچ خواننده ای نیاز ندارد به او بگویند که جنگ از لحاظ فیزیکی یا تجربی چگونه چیزی است. هر کس تصویری از جنگ دارد؛ بعضی به سبب آنکه خود شاهد جنگ بوده اند، جمعی به علت ارتباطات عدیده ای که با جنگ داشته اند و بسیاری به علت آنکه خود مستقیماً جنگیده اند. بنابراین، ابتدا باید با اسن بداهت کاذب جنگ مبارزه کرد. در این مورد، بداهت ناشی از عادتی روانی است دکه از بچگی در ما به جا مانده است. تمام پسربچه ها دوست دارند از سربازان تقلید و جنگ بازی کنند.»

دومین مانع بر سر راه مطالعة علمی جنگ، این است که جنگ ظاهراً به طور کامل به ارادة ما بستگی دارد. جنگ آغاز و پایانی دارد و در لحظه ای مشخص با همة تشریفات سیاسی و مذهبی خاص خود شروع می شود. برای جنگ دلایلی برمی شمارند که از مدت ها پیش از طریق بحث و مشورت تدارک دیده شده اند. به نظر ما، اگر هر جنگی مستقلاً در نظر گرفته شود، ارادی، قابل اجتناب و صرفاً معلول تصمیمی که از دیرباز سنجیده و پخته شده است، به نظر خواهد رسید.

بی شک این اعتقاد که جنگها کاملاً ارادی و آگاهانه اند، از مانعی اصلی سرچشمه می گیرد که بر سر راه مطالعة علمی جنگها قرار دارد. در اینجا سخن از یک «مغالطة حقوقی» به میان می اید. با وجود تکذیب مکرر تاریخ، حقوقدانان هنوز جنگ را از مقوله نزاع میان افراد، مشاجره، دوئل یا کشمکش توأم با فحاشی می دانند. گاهی با نیز به تقلید از قراردادهای حقوقی خصوصی یا قانون جزا، برای پیمان ها، دادگاه ها یا قوانین بین المللی طرح هایی تهیه می کنند. عده ای می خواهند با نوعی آئین، مطابق الگوی قواعد جنگ تن به تن یا مقررات بوکس و فوتبال، برای جنگ مقرراتی تدوین کنند. طرح های حاکمیت نیز تا کنون حاصلی جز بازنویسی حقوق خصوصی، یا حداکثر حقوق خانخانی با تعبیر خاص آن از حکمیت تیولداران در منازعات، مانند دادگاه بارون ها، حاصلی نداشته است.

اگرچه این همه، مسکن هایی آنی هستند و راه حل های موقت اند، هرچه قدر مشروع و قابل درک باشند، مانع اصلی بر سر راه مطالعه علمی جنگ ها به حساب خواهند آمد (بوتول، 1368: 4-2). بدین ترتیب، می توان گفت و صاحبنظران علوم اجتماعی، توجه نسبتاً ناچیزی به مطالعه در بارة جنگ نشان داده اند. (باتومور، 1357: 249)

 

کلیات و مقررات

جنگ ایران و عراق

پس از یک رشته تنش های سیاسی و برخوردهای مرزی که چند صباحی بعد از انقلاب اسلامی 1357 بین دو کشور ایران و عراق پدیدار شد، سرانجام در 31 شهریور 1359، دولت عراق یک جنگ خانمانسوز را علیه ایران آغاز کرد که هشت سال ادامه داشت.

فصلنامة فرهنگی – اجتماعی گفتگو در شمارة 23 خود در این باره می نویسد: «اشاره به زمینة تاریخی این رویارویی گذشته از اختلافات مرزی دیرینة ایران و عراق که از سابقه ای چند صد ساله[2] برخوردار بود، یکی از ریشه های اصلی این تنش را در شکل گیری نوعی ناسیونالیسم رادیکال در جهان عرب باید جستجو کرد که در سال 1958 با پیروزی کودتای عبدالکریم قاسم، تحولات عراق را نیز تحت الشعاع خود قرار داد. از این مرحله به بعد بود که جهان بینی حاکم بر بغداد به نحوی روزافزون با فزون طلبی های عربی توأم شد. سیاستی که مطامع ارضی نسبت به ایران یکی از ارکان اصلی آن را تشکیل می داد.

با پیروزی انقلاب و تبدیل ایران به کشوری که تحولات آن می توانست جنبش های اسلامی جاری در کشورهای منطقه و به ویژه حرکت های اسلامی شیعیان عراق را نیز تحت الشعاع قرار دهد. ابعاد جدیدی بر تنش های پیشین افزوده شد. انقلاب سال 1357 در عین افزودن این بعد جدید به مناسبات منطقه ای. با آشفتگی های اجتناب ناپذیری که بالاخص در عرصة آمادگی های دفاعی کشور به دنبال آورد، عراق را بر آن داشت که خط مشی ای تهاجمی اتخاذ کند. عراق در این رویکرد جدید، از حمایت و پشتیبانی بسیاری از کشورهای عرب منطقه. و همراهی قدرت هایی چون ایالات متحده و اتحاد شوروی – هر یک به دلایل خاص خویش – نیز برخوردار بود... پس از دوره ای از برخوردهای حاد مرزی که بعدها روشن شد که هدف عراق از طرح آن ها برآورد توان دفاعی ایران بوده است. با بمباران تعدادی از فرودگاه های عمده کشور توسط نیروی هوایی عراق در 31 شهریور 1359 جنگ آغاز شد. نقشة زیر نقاطی که حملات عراق از آنجا آغاز شده است را نشان می دهد. (مجلة گفتگو، 1378: 9-7)

 

شکل 1-1: نقاط مورد تهاجم عراق

 

هجوم گسترده و وسیع ارتش عراق از زمین و هوا علاوه بر وارد کردن خسارتهای بزرگ مادی و انسانی، منجر به آوارگی و مهاجرت عظیم و توده وار هزاران نفر از ساکنان درگیر جنگ به نقاط مختلف کشور، از جمله استان فارس شد. بر اساس آمار شهریور ماه سال 1364، تعداد کل مهاجران در سطح شهرهای مختلف 1013059 نفر برآورد شده است. این در حالی است که بر طبق آمار منتشره از سوی بنیاد امور مهاجرین جنگ تحمیلی مرکز استان فارس در سال 1365، وضعیت آماری مهاجران جنگی در این استان به شر ح زیر بوده است. (نوذری و میلدن، 1367: 266)

جدول 1-1: وضعیت مهاجران جنگی مقیم استان فارس در سال 1365

 

وضعیت

تعداد خانوار

نفر

مرد

زن

تحت پوشش

8650

37094

-

-

درصد

50

44

-

-

نیمه خودکفا

1623

8457

-

-

درصد

38/9

30/10

-

-

جمع

17299

84298

41936

42362

درصد

100

100

74/49

26/50

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

قابل توجه است که در حدود 58/75 درصد از این افراد از شهر آبادان، 54/23 درصد از شهر خرمشهر و 88 درصد از سایر شهرستانهای استان خوزستان به استان فارس مهاجرت کرده اند، ضمن اینکه، درصد پراکندگی مهاجران جنگی خوزستان، در شهرستانهای استان فارس به ترتیب زیر بوده است. (همان، 227-226):

جدول 1-2 آمار پراکندگی مهاجران جنگی در شهرهای استان فارس در سال 1365

شهر

تعدا خانوار

نفر

درصد

شیراز

11936

58176

69

کازرون

1384

6744

8

فسا

692

3372

4

مرودشت

692

3372

4

جهرم

519

2529

3

سایر

3076

10105

12

جمع

17299

84298

100

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

پس از پایان جنگ و پذیرش قطعنامة شمارة 598 شورای امنیت سازمان ملل از طرف ایران و عراق و در پی آن متارکة جنگ در تیرماه 1367، بازسازی مناطق آسیب دیده به سرعت پا گرفت. به تدریج با آماده شدن شرایط، بازگشت مهاجران نیز آغاز شد. بر اساس اظهارات مدیرکل ادارة «بازگشت و اشتغال ستاد مرکزی بازسازی مناطق جنگی» با بازسازی بخش بزرگی از واحدهای آسیب دیده در مناطق جنگ زده از آغاز 1369 تا سال 1375، بیش از یک میلیون نفر از مهاجران جنگ تحمیلی به شهرها و روستاهای خود بازگشتند و. در 16 شهر و بیش از 2000 روستا ساکن شدند (روزنامه اطلاعات، 1375: 131)

 


[1] -Pieere Joseph Prodhon

[2] -قبل از شکل گیری کشور امروزی عراق، از زمان صفویه بین دو کشور ایران و عثمانی اختلافات ریشه داری بوجود آمد که منجر به جنگهای خانمانسوزی شد. این اختلافات هرگز به طور ریشه ای حل نشد و پس از فروپاشی دولت مقتدر عثمانی و تشکیل کشور عراق نیز ادامه پیدا کرد.


دانلود با لینک مستقیم


جنگ شناسی یا پولمولوژی با جامعه شناسی جنگ

رنگ و حالت الکترونی مولکولها

اختصاصی از هایدی رنگ و حالت الکترونی مولکولها دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

فرمت :WORD                                                     تعداد صفحه :250

مقدمه :

 

پتاسیم بی کربنات

        تاریخچه امروزه از رنگهای طبیعی به ندرت استفاده می گردد زیرا به کمک روشهای سنیتک رنگهای ایده آلی از نظر کمی و کیفی تولید میشوند و چون ساختمان اصلی آنها را آروماتیکها تشکیل میدهند بنابراین ازذغال سنگ و نفت به عنوان مهمترین منابع طبیعی و اولیه برای آنها محسوب میشوند . بیش از یک قرن است که رنگهای آلی و مصنوعی برای بشر شناخته شده است . در سال 1856 وقتی شیمیدان 18 ساله انگلیسی به نام ویلیام هندی پرکین سعی میکرد کینون راسنتز نماید به جای محصول سفید رنگی که او انتظار داشت یک ماده بد  شکل سیاه رنگ تولید نمود که برایش قابل توجه و قابل مطالعه بود . از استخراج این ماده رنگ ارغوانی زیبایی به نام ماوین بدست آمد که بر حسب تصادف کهنه نخی که در کنار میز آزمایش او قرار داشت توسط آن رنگی گردید و این ماده تا آن زمان تنها ماده رنگی بود که از واکنش شیمیایی حاصل شده و جزو رنگهای گیاهی و ظبیعی نبود و بدین سان تحول بزرگی در تهیه مواد رنگی آلی شروع گردید واکنش تهیه رنگ مزبور بصورت زیر است :

   

 

سولفوریک اسید + آنیلین

       این رنگ چنانچه بعدا خواهیم دید به دلیل وجود گروه آزین ( Azine  ) جزو این نوع شیمیایی میباشد ولی در آن زمان به دلیل تهیه اش از آنیلین رنگ آنیلین نامش نهادند .

      پرییکن رنگ بالا را در کارخانه ای نزدیک لندن از قطران ذغال سنگ در مقیاس صنعتی تهیه نمود البته قبل از آن در آزمایشگاه از اثر پتاسیم دی کرومات و سولفوریک اسید بر آنیلین ناخالص آنرا سنتز نموده بود از انجائیکه این رنگ در رنگرزی مزایای فراوانی نسبت به دیگر رنگهای طبیعی ، از نظر روشنی و ثبات داشت در اندک زمانی توجه رنگرزها را بخود جلب نمود . پریکن و دوستانش علاوه بر تهیه رنگ بالا فرایند ساده رنگرزی با تانیک اسید را نیز ابداع کردند و بالاخره بعد از مدتها تحقیق و بررسی اولین کارخانه رنگسازی توسط او تاسیس و به مرحله تولید رسید .

        از انجا که در آغاز اغلب رنگهای مصنوعی اولیه از انیلین ساخته میشدند و انیلین در آن زمان فقط از منبع قطران ذغال سنگ تهیه میشد اینگونه رنگها به رنگهای آنیلین و رنگهای قطران ذغال سنگ معروف بودند هر چند که بعضی از این رنگها از آنیلین نیز مشتق نشده بودند . امروزه کلمه رنگهای مصنوعی با سینتیک ترجیح داده میشوند زیرا دیگر امروزه رنگها لزوما از منابع اولیه ذغال سنگ تهیه نمیشوند . بلکه منابع نفتی ( نفت خام و گاز طبیعی ) بجای آن جایگزین شده و این تعویض عمدتا در اثر جایگزینی گاز ذغال با گاز طبیعی در کشورهای صنعتی انجام گرفت .

       در تهیه رنگها از نظر کلی فرایند عمومی زیر دنبال میشود :

                                                                                                     نفت

مواد اولیه (هیدروکربنهای آروماتیک)                                   منابع طبیعی

                                                                                                                    زغال سنگ

                               مواد حد واسط

                                          

                    رنگها

فصل 1

 

رنگ و حالت الکترونی مولکولها

 

1 رنگ

        رنگ نمودی از تاثیر متقابل نور مرئی و ماده است و ماده به این ترتیب رنگی به نظر میرسد . خود پدییده دید نیز نتیجه جذب نور توسط شبکیه چشم میباشد . جذب نور سبب میشود که ساختمان پروتوئینهای چشم در اثر یکسری واکنشهای شیمیایی تغییر یابد و یک ردیف پاسخهای شیمیایی داده شود و درنتیجه ، علامت دریافت شده بوسیله عصب نوری به مغز انتقال می یابد .

       تابش نور سفید به ماده بر حسب ساختمان و حالت سطحی ماده با پدیده های زیر پاسخ داده میشود :

 الف : تمامی پرتوهای تابیده شده بازتاب یا پخش میگردند بدین ترتیب ماده سفید به نظر میرسد .

ب : تمامی پرتوها جذب میشوند ، ماده سیاه به نظر میرسد .

ج : قسمتی از پرتو ها بطور انتخابی جذب میشوند ماده رنگی به نظر میرسد .

        باید تصریح کرد که نور سفید منتشر شده توسط خورشید تابشهای الکترو مغناطیسی در ناحیه 400 تا 800 n m  را در بر میگیرد . در دو سوی طیف مرئی نور از تابشهای غیر مرئی برای چشم انسان تشکیل یافته است طول موجهای بیشتر از 800 n m  نور در ناحیه زیر قرمز (I R  ) و طول موجهای کمتر از 400 n m  در ناحیه فرا بنفش ( U V  ) قرار دارد . بنابر این رنگ هر جسم یک حالت ویژه از پدیده ای بسیار عمومی ، یعنی پدیده جذب انتخابی است .

       در داخل حوزه مرئی ، نوارهای خیلی باریک طول موجها به رنگهای کاملا معین مربوط میگردند . این رنگها نه تنها از ایجاد نوری با طول موج کاملا مشخص ناشی میشوند بلکه آنها از نور سفیدی که توسط جذب پرتوی که طول موج رنگ مورد نظر را در بر نداشته باشد نیز حاصل میگردند بدین ترتیب است که بر اثر جذب « رنگهای تکمیلی » ما رنگها یاجسامی که ما را احاطه کرده اند می بینیم جدول زیر رنگهای جذب شده و دریافت شده را نسبت به طوول موج نور جذب شده نشان میدهد .

      رنگ جذب شده  رنگ دریافت شده      طول موج دریافت شده    طول موج جذب شده به n m

بنفش                   زرد آبی          n m             435 400

آبی                     زرد                         480 435

سبز آبی             پرتقالی ( نارنجی )           490 480

آبی سبز             قرمز                          500 490

سبز                    ارغوانی                       560- 500

زرد سبز            بنفش                         580 560

زرد                    آبی                            595 580

نارنجی                سبز آبی                     605 595

قرمز                  آبی سبز                     750 605

فصل 2

شیمی رنگ

 

            بررسی مواد رنگی از نظر شیمیایی ،. بخش جالبی از شیمی کاربردی را تشکیل میدهد به شیمی رنگ معروف است . در این قسمت انواع تقسیم بندی مواد رنگی ، مواد اولیه ( Primaries ) مواد حد واسط (‌ Intermediates ) بررسی میگردد .

1 طبقه بندی مواد رنگی

       علاوه بر تقسیم بندیهای قدیمی این مواد را به مصنوعی و طبیعی ، گیاهی و غیر گیاهی ، معدنی و آلی و غیره طبقه بندی میکردند در تقسیم بندی جدید که بر اساس کاربرد رنگها متکی است این مواد بطور کلی به دو بخش عمده زییر تقسسیم بندی شده است:

I  - بیگمانها ( رنگدانه ها )‌ یا بیگمنت ها ( PIGMENTS )

II  - رنگها ( DYES )

       اغلب رنگها موارد استفاده شان در صنایع رنگرزی نساجی اهمیت دارند در صورتی که بیگمانها در موارد غیر رنگرزی نساجی کاربرد بیشتری دارند . هر چند که بعضی مواقع آنچنان مرز مشخص بین ایندو بخش رنگ نمیتوان تقسیم نمود .

بیگمانها ( Pigments )

        بیگمانها مواد جامد تزئینی هستند که در شکل و اندازه های مختلف در حلالهای مربوط به حالت معلق تهیه و بکار میروند . بیگمان مشتمل بر مواد سیاه ، سفید و رنگی بوده که موارد استعمال زیادی از جمله رویه زدن ، پوشش دادن ( Surface Coating ) ، رنگرزی انبوه ( Mass Coloration ) و دیسپرسیون در هوا میباشد . برای رویه زدن از محلواهای آبی حاوی مواد سفت کننده مثل چسب و سایر رزین ها ، روغنهای خشک کننده ( معمولا به همراه یک یا چند حلال آلی ) ترکیبات نرم کننده ( Plastici zers  ) و غیره استفاده میشود . در رنگرزی انبوه مواد پلاستیکی گوناگون ، پلاستیکها و الیاف مصنوعی گوناگون را بکار میبرند .

        از آنجا که بیگمانها به صورت دیسپرس مصرف میتواند از استکل و ابعاد ذرات آنها حائز اهمیت میباشند . اغلب بیگمانها بصورت پلی مرفیک ( یعنی برای ساختن و ظاهر کردن آنها باید از مراحل مختلف گذشت ) بوده و شرایط تهیه شان باید طوری انتخاب گردد که فرمهای کریستالی با اندازه ذرات ( Partical size  ) کوچک حاصل شوند در غیر اینصورت اشکالاتی در فرایند رنگ زدن به وجود خواهد آمد .

        بیگمانهای اولیه و قدیمی غالبا ترکیبات معدنی بوده که منشا طبیعی داشته اند ولی چون کیفیت و خواص جالبی از خود نشان نمیدادند لذا به مرور زمان جای خود را به بیگمانهای مصنوعی و آلی دادند . نمونه هایی از بیگمانهای عمده معدنی را بصورت زیر میتوان طبقه بندی کرد :

بیگمانهای سفید :

بیگمانهای قرمز : گل آخری () سرنج ، ( pdo  ) ، شنگرف ( Hgs  ) و کرئمات بازی سرب

بیگمانهای زرد و نارنجی :

بیگمانهای آبی : و اولترامارین ( لاجورد )

بیگمانهای سبز : مخلوط سبز و

موارد استفاده عمود : بیگمانهای یاد شده در بالا عبارتند از : لاکها ، رنگهای روغنی ، ورنی ، رنگهای سلولوزی ، پلاستیکی ، وکب های چاپ ، رنگرزی کاغذ ، رنگ زدن سطوح آلات و ادوات ، بنا ها ، ساختمانهای فلزی ، آهنی و وسایل نقلیه ، پلهای آهنی ، کشتی ها ، راه آهن و ماشینهای کارخانجات .

        از مهمترین بیگمانهای معدنی که امروزه به مقادیر فراوان تهیه و مصرف میشود ، اکسید دوتبتان ( Tio2 ) است که توسط دوروش موسوم به فرایند های کلریید و سولفات از سنگهای معدنی روتایل ( RUTied  ) ، لومینیت ( Lumenite ) که دارای %72 Tio2 هستند تهیه میگردد .

        دراینجا مختصری در مورد رنگهایی که  در صنایع پوشش سطوح به کار میروند اشاره میگردد

مواد خام لازم برای تهیه اینگونه رنگها عبارتند از :

       بیگمانهای معدنی و آلی ) صمغهای طبلیعی و مصنوعی ، روغنها ،. حلالها ،‌ مواد خشک کننده ( سیکاتید ) و مواد نرم کننده . ذیلا در مورد هر یک از مواد مذکور شرح کوتاهی بیان میگردد .

  1. بیگمانها ( Pigments  )
  2. صمغ ها ( Resins  ) : صمغ طبیعی جسمی بی شکل است که از ترشحات بعضی نباتات مانند کاج و غیره به وجود میآید این صمغ در مورد ترشح مایع است ولی در مجاورت هوا بتدریج جامد میگردد واکنشهای شیمیایی مانند اکسیداسیون و حل نمیشوند صمغهای مصنوعی ( رزین ها ) مواد پلیمری مانند پلاستیکهای فنل فرمل ، پلی استر ، ترکیبات پلی و نیل ، اپوکسی و غیره هستند  از مزایای این نوع رزین امکان کاربرد آنها برای منظورهای مختلف میباشد .
  3. روغنها ( oils  ) : در این موارد روغنهای بزرگ ، چوب چینی ، خشخاش و غیره استفاده مینمایند .
  4. حلالها ( Solvents  ) : مهمترین حلال ها هیدرو کربنهای حاصله از نفت مانند بنزین و آروماتیکهایی نظیر بنزین ، تولوئن ، گزیلنها و همچنین الکل ، کتونها و استرها میباشد .
  5. مواد خشک کننده ( سیکاتیو Driers  ) : این مواد را به رنگهای روغنی اضافه میکنند تا زودتر خشک شوند برای تهیه خشک کننده ها معمولا املاح بعضی از فلزات را با روغنی مثل روغن برزک مخلوط و حرارت میدهند . مثلا اگر مخلوط روغن برزک را با کربنات و یا اکسید سرب مدتی حرارت دهند روغن برزبک زودتر خشک میشود . علاوه بر ترکیبات سرب از ترکیبات منگنز و یا کبالت نیز میتوان استفاده کرد .
  6. مواد نرم کننده ( Plasticizer  ) از ترکیبات مختلف برای این منظور استفاده میشود مانند روغن کرچک ، گلیسرین ، کافور ، دی بوتیل فتالات ترکرزیل و غیره .

طرز تهیه روغنی برای تهیه لاک میتوان یک صمغ طبیعی مانند لکوفان یا یک رزین مصنوعی را در حلال مناسبی مانند الکل ، اتر و غیره حل نمود و بعد یک ماده نرک کننده نیز بآن افزوده در اینصورت اگر این مخلوط را در روی شیئی به ضخامت کم بریزیم پس از تبخیر یک ورقه نازک ضخیم تشکیل شده که شیئ مورد نظر را محافظت مینماید . اکنون اگر این لاک را با یک بیگمان رنگی مخلوط کنیم و بعد روی سطوح مورد نظر بریزیم رنگ مربوطه ظاهر میگردد .

رنگهای روغنی از مخلوط کردن لاک روغنی و بیگمانها رنگ روغنی بدست میآید .

ورنی برای تهیه ورنی ، روغن برزک را مدتی حرارت میدهند تا قسمتی از آن به لینوکسین تبدیل شود ( ماده ای که از اکسیداسین و پلیمریزاسیون روغن برزک حاصل شده و تشکیل فیلم میدهد ، لینوکسین نامند ) . سپس مقداری خشک کننده به آن اضافه میکنند تا خشک شدن آن تسریع گردد . حال اگر به این مخلوط بیگمان نیز اضافه کنیم ورنی رنگی بدست میآید .

       در خاتمه این بحث اشاره به چند نوع رنگ دیگر نیز مفید خواهد بود :

رنگ آبی ( مخلوط با آب ) اگو رنگهای معدنی یا آلی نامحلول را با یک ماده صمغی مخلوط کنیم میتوان این مخلوط را بکمک قلم مو به محل مورد نظر مالید .

       رنگهای اکو وارل : این رنگها معمولا رنگهای غیر سمی و معدنی مانند اکسید روی ، زرد کادمیم ، زرد کرم ، گل آخری ، شنگرف ، آبی پروس ، اولترامالین و غیره میباشند . آنها را با یک ماده وصل کننده مانند صمغ سریشم ، ژلاتین ، دکسترین و یا کتیررا یا زرین مصنوعی مخلوط کرده و بکمک فشار آن را تبدیل به دکمه یا صفحه مینمایند و یا به آنها گلیسریین افزوده و به شکل قمیه در لوله میریزند در موقع کاربرد آنرا با آب حل کرده و مصرف مینمایند .

        رنگهای مغز مداد مغز مدادهای معمولی معمولا از کائولن و یک ماده رنگی و زرین مانند کتیرا ، میتل ، سلولوز وغیره ) تهیه میکنند سپس آنرا در مخلوطی از پیه گاو و موم ژاپنی ( یا اجسام مشابه ) ذوب شده میریزند و وسط چوب قرار میدهند  . 


دانلود با لینک مستقیم


رنگ و حالت الکترونی مولکولها

مجتمع تجاری آرمان

اختصاصی از هایدی مجتمع تجاری آرمان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

فرمت :WORD                                                     تعداد صفحه :95

عنوان پروژه : مجتمع تجاری آرمان

هدف:

 

  • علاقه و انگیزه

موضوع تجاری با توجه به قدرت بی بدیل اقتصاد در عصر ما موضوعی ویژه در طراحی معماری به حساب می آید. در عصری که توجه به هر مسئله به میزان صرفه و بازده اقتصادی آن می باشد پیداست که امکان پرداختن به نگاه های خاص در معماری مجموعه های تجاری تقویت می گردد به همین دلیل انتخاب یک مجموعه تجاری برای طراحی معماری خود به خود جذاب تر از موضوعات دیگر می باشد.

  • قابلیت اجرا و توجیه اقتصادی

هر مجموعه تجاری که نیازهای ضروری زندگی بشر را عرضه کند خود به خود بخشی از توجیه اقتصادی است .برای افزایش موفقیت اقتصادی یک مجموعه باید عواملی از قبیل شدت نیاز جامعه

.فاصله سایت تا مجموعه های مشابه ونحوه دسترسی افراد به مجموعه توجه نمود .

قابلیت اجرا از دو جنبه قابل بررسی است اول استان اجرای پروژهبا توجه به تکنولوژی بومی وشرایط جامعه .دوم سازگاری طرح و ساختار اجرایی آن بافدرت وموفقیت پروژه که هر دو درمرحله طراحی مورد توجه قرارخواهد گرفت.

 

چکیده :

هدف از طراحی مجموعه‌های تجاری ایجاد محیطی خوشایند برای خرید کالا؛ دریافت خدمات و ارتباط انسانها با یکدیگر است. برای رسیدن به این هدف ابتدا نگاهی  گذرا به تاریخچه تجارت و ایران و تاریخچه ایجاد مجموعه‌های تجاری و اجتماعی در ایران ومشهد داریم و سیر تکامل و ویژگیهای این مجموعه‌ها را مورد بررسی قرار میدهیم. برای شناخت بیشتر نمونه‌های مشابهی را در نقاط مختلف جهان مورد بررسی قرار داده‌ایم. مطالعه شهر مشهد برای مکاتباتی صحیح مجموعه و رسیدن به هدف ابتدایی طراحی مجموعه (ایجاد محیطی خوشایند برای خرید کالا؛ دریافت خدمات و ارتباط انسانها با یکدیگر) الزامی بوده است. به کمک تحلیلهایی که از جهات مختلف بر روی سایت انجام شده؛ نحوه قرارگیری ساختمان در سایت؛ نحوه جهت‌گیری آن؛ امتدادهای موثر بر ساختمان؛ ورودیهای آن و ... استخراج شده است. از آنجایی که سعی شده که ساختمان بیشترین هماهنگی را با محیط وتلفیقی ازمعماری مدرن وسنتی داشته باشد؛ آنالیز سایت مهمترین ابزارهای طراحی را در اختیار ما گذاشته است. برنامه‌ریزی کالبدی نیز فضاهای مورد نیاز و میزان آنها را مشخص خواهد کرد. بدیهی است که در روند طراحی؛ توجه خاص به ملاحظات دید و منظر و طراحی احجام بر اساس ویژگیهای سایت برای رسیدن به بهترین دیدها و مناسبترین احجام الزامی بوده است.

مقدمه

سیری در نظریه‌های تجارت:

تجارت پدیده‌ای است فریبنده و خطرساز که وارد شدن در آن نیاز به آگاهی دارد چه در غیر آن صورت نتیجه آن شریک شدن در نارواییهای بسیار در طول تاریخ است، زیرا کمتر پدید ه‌ای به اندازۀ تجارت مورد اتهام قرار گرفته است. آیا سخن را این طور آغاز می‌کنیم که دهنها را آشوب سازیم و چرا سرآغاز کار را بر صفحه‌های درخشانی که رسالت تاریخی تجارت بر آن نگاشته‌اند قرار نمی‌دهیم. خیر این طور نیست بلکه تنها دلیل آن ـ ضمن اینکه به نقش سازنده تجارت در تسهیل زندگی انسان و انتقال ترقیات بشری اعتقاد داریم ـ آلودگی تجارت جهانی بالکه تنگی چون تجارت برده از آفریقا  و آسیا به زمین‌های راقیه استعمار ملتهای عقب‌مانده از کاروان تمدن ـ توسط پیشتاز تمدن صنعتی نظیر انگلیس و فرانسه و ایتالیا و آلمان و بلژیک و ژاپن بوده است که بعد از جنگ جهانی دوم به صورت استعمار نو بروز کرده است.

از نیمه هزاره دوم میلادی تا عصر کمال شرکت خود در عصر تجارت به انواع فضیلتها و رذیلتها در غلطیده است. آنجا که توانسته، در همان مواطن اصلی به بهره‌کشی از انسانها پرداخته‌اند. نوع دیگر تجارت که عموماً درصد رفع نیازهای مصرفی بشری بوده و به کالا محدوده می‌شده است نقش موثری در تاریخ بشر داشته و بیشتر سرافراز است تا سرافکنده، که اساسا رفع مشکل بوده و نه واضح مشکل ـ این تجارت، چای، سیلان و ادویه هندوستان را به ایران و بلاد دیگر بوده فیروزه و پارچه‌های گرانبهای ایران را زینت بخش اندام خوزستان در اقصی نقاط جهان کرده است چرا که فیروزه ایران در سرزمین دیگر یافت ناشدنی بود و پارچه‌های گرانبهای زری وترمه را ملتها خریدار نمی‌توانستند بخرند.

دلیل عمده این تجارت محدوده بودند اینکه در جائی نیاز و مصرف وجود داشته و تولید نبود و یا احیاناً اگر بود خیلی کم بود ـ و در جای دیگر بلعکس تولید بیش از بازار مصرف بود.

تجارت تا قبل از انقلاب صنعتی، به رغم توسعه بسیاری که در عصر رنسانس و به ویژه پس از رواج کشتی بخار پیدا کرد.

انقلاب صنعتی افق تازه‌ای در تقسیم کار و تخصص به وجود آورد به طوری که مبادرت تجاری در چارچوب تولید از یک نقطه جغرافیایی به منظور جبران کمبود مصرف در نقطه جغرافیایی دیگر محدود نماید. در منطق صنعتی، تجاری تقسیم کار بود و اینکه اگر کسی بهتر تولید می‌ کند بیشتر تولید کند تا نیاز ما را هم برطرف و ما هم صنعتی روی آوریم که در آن بهتر از آنها توانیم بود، و دیگر تجارت موکول نشد به اینکه ایران معدن فیروزه دارد، دیگران ندارند.

در گذشته تجارت محدود اما در عین حال لازم بود. رخنه‌ای به هوا و جهانی دیگر و ارتباط با انسانهایی دیگر بود. نشان از بی‌پایانی جهان خلقت داشت، به علاوه، تجارت وسیله‌ای برای مبادله فرهنگی  و غنای تولیدات معنوی نیز بوده و در قافله تجارت بودند کسانی که شعر و فلسله ایران را به هندوستان، چین و یونان و سرزمینهای دیگر ببرند و حکمت و معماری آنان را به ایران بیاورند.

 

نیاز به مجموعه‌های تجاری

از دوران انقلاب صنعتی به بعد تجارت همواره اهمیت روزافزونی یافته و بر نقش آن در توسعه و رشد اقتصادی افزوده شده است. تجارت داخلی باعث گسترش در تقسیم کار داخلی کشورهای صنعتی شد که به سرعت آن کشورها از به یکدیگر وابسته نمود و پیشاهنگان انقلاب صنعتی را به این فکر واداشت که ادامه تکامل صنعتی و ادامه تقسیم کار و افزایش بهره‌وری تولید بدون توسل به تجارت بین‌المللی صرفنظر از توجیهی که بنا به پراکنده بودن منابع طبیعی و متفاوت بودن درجه تراکم عوامل تولید در مناطق مختلف جغرافیایی و بالاخره الزام به پاسخگویی به نیازهای حیاتی و ضروری مردم کشورها داشت به نیاز مبرم برای ادامه پیشرفت و تکامل صنعتی تبدیل شد. تحویل صنعتی مرزهای ملی را پشت سر نهاده برای بقا و  تعالی خود تقسیم بین‌المللی کار را وجهه همت خود ساخته تا جایی که امروزه برای تولید یک فرآورده صنعتی ـ برخی اوقات ـ همکاری  واحدهای مختلف تولید در کشورهای متفاوت لازم است که هر یک بنا به جایگاه خود در تقسیم بین‌المللی کار مرحله‌ای تولید آن فرآورده‌ها و یا تولید قسمتی از آن را به عهده گرفته‌اند در کشورهای رو به توسعه نیز تجارت ایفا کرده است. این نقش که گاهی مخرب و گاه سازنده است عمدتاً از غارت استعمارگرانه، منابع و عوامل تولید آغاز می‌شود و به نقش جدی تجارت بین المللی در توسعه اقتصادی و بویژه صنعتی این کشورها خاتمه می‌یابد. هر چند که این خاتمه‌ای نیست و خود آغاز راهی به پایان است. حالا اینجا این سوال مطرح می‌شود که باید امکان مناسبی برای انجام این امر مهم در نظر گرفت.

با رشد و توسعه شهرها نداشتن زمان کافی برای رسیدگی به امور یکی از معضلات بزرگ اجتماعی است که گردآوری مجموعه‌هایی اعم از تجاری در یک بستر می‌تواند به حل این مسئله کمک کند.

هدف نهایی ما در ارائه این مجموعه، طراحی مجموعه تجاری، واقع در شهر کرمان می‌باشد و برای نیل به این مقصود علاوه بر مطالعه در مورد فلسفه و علل بنیادی چنین مجموعه‌هایی در کشور به شناخت منطقه و عوامل موثر در طراحی پرداخت.

یکی از امور روزمره در زندگی خانواده‌ها در سراسر جهان خرید پایاپای یا نقدی کالا و خدمات بوده و هست.

روشهای خرید و عادات مربوطه به آن مختلف گاهی متضاد می‌باشد، بسته به اینکه خریدار چه کسی و یا محل خرید کجاست. لیکن علی‌رغم اختلاف ظاهری، در مقایسه محوطه خارجی شنبه بازارهای سرزمین اکوادور و یا بازارهای سوراخ در دیوار بیت المقدس تا مراکز خرید معاصر مدرن و متعددی که در امریکای شمالی و دیگر نقاط جهان می‌بینیم، خواسته اصلی در تمام آن‌ها ایجاد محیطی خوشایند برای خرید کالا و دریافت خدمات و نیز برآورد یک نیاز اجتماعی است.

انسان در جستجوی ارتباط با دیگران است. در بازارهای ابتدایی  که برای رسیدن به آن مردم غالباً برای عرضه کالاهای خود از مناطق دور افتاده کیلومترها راه می‌پیمودند، شاید جنبه اجتماعی مهمترین قسمت از تجزیه شخص در بازار می‌برد. در اینجا بازار به صورت جشنواره‌ای درآمده و نقش تجمع و تفریح آخر هفته را بازی می‌کرد. این جنبه اجتماعی و مهم بازار تدریجاً بر اثر روشهای روستایی به پیچیدگی و تجربه مختص زندگی شهری نقش خود را از دست داد. در شهرهای بزرگ، مراکز تجاری در مناطق مرکزی به وجود آمد. اینها در زندگی، تاسیسات تجاری و فراغت قرار گرفته، دینامیک روشهای زندگی شهری را تشکیل می‌دادند. 


دانلود با لینک مستقیم


مجتمع تجاری آرمان

مقاله اندازه گیری

اختصاصی از هایدی مقاله اندازه گیری دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

فرمت :WORD                                                     تعداد صفحه :554

  1. چشم انداز

تمامی مهندسین ( بدون توجه به اینکه در چه شاخه ای کار می کنند )پیوسته با مسائل اندازه گیری روبرو هستند . مسائلی نظیر اندازه گیری جرم ، نیرو ، دما ، مقدار یک جریان الکتیرکی ، طول ،زاویه و غیره و یا مسائلی مربوط به اثرات جمعی از آنها .نتایج این قبیل اندازه گیری ها خط مشیی را به مهندس نشان می دهد و اطلاعاتی را فراهم می کند که می توان بر اساس آنها تصمیم گرفت .

این قطبیل اندازه گیری ها بخشی از علم متالوژی را شکل می دهد به خصوص مربوط به مهندسان مکانیک یا مهندسان تولید می شوند چرا که با اندازه گیری طول و زوایا ارتباطند .

در این بین طول یکی از اجزاء مهم اندازه گیری است و با کاربرد خاصی از اندازه گیری خطی می توان اندازه گیری زاویه را نز انجام داد.

در حقیقت مقصود از اندازه گیری حصول وسیله ای است برای کمک  به تصمیم گیری هر چه بهتر. البته باید گفت که اندازه گیری تا زمانی بر اساس دقت قابل قبولی نباشد یک اندازه گیری کامل نخواهد بود.اگر چه هیچ اندازه گیری دقیق نیست اما ذکر دقت در اندازه گیری به ابعاد اندازه گیری بسیار مفید است. می دانیم عضو لاینفک اندازه گیری است و گریزی از آن نیست ولی به حد اقل رساندن آن ممکن است. در این جا مثالی آورده می شود: فرض کنید که یک اپراتور در اختیار دارید و اندازه اسمی آن 30 mm است. آیا بیان اندازۀ اپراتور به تنهایی کافی است؟ حال اطلاعات زیر را در نظر می گیریم:

(a : خطای اندازه گیری شده در راپراتور -0.0002mm است.

(b : و دقت آن +-0.0004 mm است.

حال هر کسی از این راپراتور استفاده کند اطلاعات کاملی در اختیار دارد و د جهت اندازه گیری دقیق تر یاری اوست.

گاهی اوقات دقت اندازه گیری بالا نیست و می توان از خطا چشم پوشی کرد مثلاً فرض کنید از یک راپراتور(بلوک اندازه گیری) برای اندازه گیری خط مبنای یک ورنیه که فقط mm 0.022 دقت دارد استفاده شود. در اینجا خطا قابل چشم پوشی است چرا که مقدار آن ناچیز است حالا اگر از همین راپراتور برای تنظیم یک کمپراتور (مقیاسه گر) که درجه بندی آن تا mm 0.0011 را نشان می دهد استفاده شود مقدار خطا مهم بوده و باید در نظر گرفته شود. با ترتیب دقت اندازه گیری راپراتور دقت کمپراتور، کل دقت اندازه گیری حاسل می شود.

در انتها باید گفت این فصل مرجعی خواهد شد برای مطالب بعدی کتاب .

 

2-1    انواع خطاها

معمولا در هر اندازه گیری دو نوع خطا می توان تشخیص داد. یک نوع آنهایی می باشند که با دقت بیشتر در کار می توان حذفشان کرد و نوع دیگر که عضو لاینفک اندازه گیری می باشد و به عبارت دیگر نمی توان آنها را به صفر رساند.

1-2-1) خطاهایی که می توان آنها را حذف کرد (آنها را به صفر رساند)

الف) خطاهای ناشی از غلط خواندن:

مثلاً یک میکرومتر به مقدار 28/5 را نشان می دهد 78/5 یا 28/6 خوانده می شود.

ب) خطاهای محاسباتی.

این نوع خطا معمولاً به هنگام جمع کردن اعداد پیش می آید. مثلاً برای جمع کردن یک ستون از اعداد دو راه وجود دارد یآ از بالا، اعداد را با هم جمع کنیم یا از پایین ستون شروع به جمع زدن می کنیم که در هر دو صورت باید جوابها بر هم منطبق باشند در بسیاری مواقع این قبیل خطاها (همچنین خطاهای ناشی از غلط خواندن) نتایج دور از انتظاری به دست می آیند و با تکرار اندازه گیری آشکار می شود. البته همیشه با تکرار ایرادها مشخص نمی شود تنها راه جلوگیری از پیشامد چنین خطاهایی دقت و توجه به جزئیات است.

ج) خطاهای محوری :

این نوع خطاها زمانی اتفاق می افتد که وسیله اندازه گیری با قطعه کاردر راستای صحیح قرار نداشته باشند که معمولا بین اندازه واقعی یعنی D ومقدار غیر حقیقی یعنی M یک رابطه مثلثاتی برقرار خواهد بود.(شکل1--1)

با توجه به شکل، صفحه مدرج با قطعه کار زاویه  می سازد بنابراین (1-1)   در حالت دیگری همین نوع خطا در اثر نا راستایی بین امتداد خط دید و درجه بندی دستگاه اندازه گیری پدید می آیند.

اکثر اندازه گیری ها کم و بیش متأثر از شرایط محیطی در آن نانجام می شوند هستند و مهمترین عامل نیز دماست و هم دمای محیط چندان سودمند نخواهد بود بنابریان باید سعی کرد خود جسم نیز دمای ثابت و حتی الامکان دمای محیط دمای محیط اندازه گیری را داشته باشد. دست زدن به وسیله اندازه گیری خود می تواند دمای وسیله را تغییر داده از دقت آن بکاهد.

بنابراین بهتر است که در طول مدت انداز گیری کلیه وسایل روی یک سطح چوبی  یا پلاستیکی قرار داده شوند، همچنین تا آنجا که امکان دارد وسیله اندازه گیری دارای دسته عایق باشد.

وقتی که درباره اندازه گیری ، بحث می شود باید دو نکته مهم را مورد توجه قرار داد :

1) اندازه گیری مستقیم: قطعه مستقیماً به وسیله ابزار اندازه گیری ، اندازه گرفته می شود. در این حالت تأثیر حاسل از به کار بردن یک دمای غیر استاندارد تولید یک خطای نسبی می کند.

           (2-1)            

L :طول واقعی (اندازه گرفته شده در دمای استاندارد

X : ضریب انبساط طولی قطعه

 : میزان انحراف دما از دمای استاندارد

(2) اندازه گیری غیر مستقیم (نسبی یا مقایسه ای ):

اگر فرض کنیم که دو قطعه داریم که ضریب ننبساطی طولی آنها به ترتیب   باشند.

 

آنگاه  خطای ناشی از کاربرد دمای غیر استاندارد عبارت است از.

در صورتیکه مقادیر x1 و x2 کوچک باشند و میزان خطا کوچک می شود.

با توجه به مطالب فوق واضح است که اندازه گیری مستقیم هم دما بودن تمامی اجزاء سیستم اندازه گیری مهم بوده بهتر است که تا حد امکان نزدیک به دمای استاندارد باشد.

در بعضی از وسائل اندازه گیری علاوه بر ، عوامل دیگر نظیر میزان رطوبت هوا، فشار هوا، میزان دی اکسید کربن و... قادر به تغییر دقت اندازه گیری می باشند. پس باید در تمام طول  اندازه گیری عوامل فوق ثبت شده و بعد از اندازه گیری آنها تغییر ایجاد می کنند می توان به تداخل سنجها اشاره کرد.

هـ) خطاهای ناشی از تغییر شکل کشسان :

هر شیء کشسان برای تحمل نیرویی بر آن وارد می شود تغییر شکل می دهد به بزرگی این تغییر شکل وابسته به بزرگی نیرو، بزرگی سطح تماس و خواص میکانیکی مواد در حال تماس دارد. پس باید مراقب بود تا میزان بار یا فشار اندازه گیری به هنگام استفاده از روش اندازه گیری. مقایسه ای (یعنی اندازه گیری با کمپراتورها)ثابت باشند.

در بسیاری از کارخانجات برای داشتن اندازه گیری بهتر از کمپراتورها و میکرومترهای رومیزی استفاده می کنند فشار اندازه گیری و منظور از فشار بین سطوح قطعۀ مورد اندازه گیری و وسیلۀ اندازه گیری است ثابت است و اگر سطوح تماس که البته می توانند از انواع مختلف باشند صحیح تنظیم نشوند اندازه واقعی به دست نخواهد آمد.

بنابراین قبل از خواندن هر گونه اندازه گیری یا هر برداشتی از اندازه و ابعاد قطعه کار، باید آن را نسبت به وسیلۀ اندازه گیرةی دقیقاً تنظیم نمود. فرمول زیر تغییر شکل نهایی، در اثر فشارw وارد بر قطعه ای کره ای شکل را نشان می دهد. به عبارت دیگر اگر یک کره استاندارد به شعاع استاندارد  و یک قطعه اندازه گیری کره ای شکل به شعاع قابل اندازه گیری  داشته باشیم که هر دو تحت فشار اندازه گیری W قرار دارند تغییر در فاصله مراکز این دو کره یعنی  ، می شود :

 تغییر شکل نهایی    (4-1)

 و  به ترتیب ضرایب پواسان برای قطعه استاندارد و قطعه کار می باشند. و  و  نیز برای قطعه استاندارد و قطعه کار می باشند. اگر این اندازه گیری به وسیله یک کمپراتور و در دو مرحلۀ A و B انجام شود مقدار خطای  خواهد بود که  تغیؤی شکل نهایی برای مرحلۀ اول و  برای مرحله دوم است. ضمناً باید مقادیر  به طور جداگانه برای هر دو حالت A وB تعیین شود.

نوع دیگر ازتغییر  این شکل کشسان وقتی اتفاق می افتد که یک جسم زیر فشار وزن خود شکم دهد و خم شود) در این حالت برای خطا می توان موقعیت تکیه گاه را تغییر داد. (شکل 2-1)

 

 

 

(a استاندارد خط و میله ی ها که شیب انتهای میله صفر است.

(b لبه های مستقیم انتهایی مشتبه مرکز میله تغییر شکل می دهد.

شکل 2-1) موقعیت های تکیه گاهی برای حالات مختلفی از اندازه گیری (به جنبش ضمیمه مراجعه شود) در حالت اول می بینید که شیب در انتهای قطعه صفر است ولی در حالت دوم شیب در دو انتهای قطعه به همان میزان شیب در وسط قطعه است پس تغییر شکل کشسان حاصل از وزن قطعه در حالت اول کمترین تأثیر را بر طول دارد.

2-2-1 خطاهایی که نمی توان آنها را حظف کرد.

هیچ اندازه گیری نمی تواند کاملاً دقیق باشد چرا که هر مقدرا عددی ثبت شده به چشم انسان بستگی دارد و انسان  می تواند در هر مرحله از خواندن اشتباه کند بنابراین خواندن درجه بندی وسیله اندازه گیری به توانایی مقصدیمتعددی در خواندن درجه بندی و در بعضی حالات نیز به حس لامسه مقصدی وابسته است.

الف) خطاهای ناشی از درجه بندی

اگر درجه بندی که اندازه ها از روی آن خوانده می شود دارای خطا باشد بدیهی است که خود اندازه گیری هم دارای خطا خواهد شد. اسن خطا تا حدودی با میزان سازی در جه بندی وسایل اندازه گیری مطابف استانداردهای معین طول بر طرف می شود. با این حال خطای ناشی از درجه بندی را در اندازه گیری های مقایسه ای با کوچک ترین تقسیمات کاهش می دهند.

ب) خطاها در قرائت.

با چه دقتی می توان یک درجه بندی را خواند؟ البته این بستگی دارد به ضخامت خط کشی ها (درجات) و فاصله بین تقسیمات و ضخامت خط مینا با عقریه ای که برای خواندن بکار می روند.

برای راهنمایی بیشتر در نظر بگیرید که هر گاه عقربه یک وسیله اندازه گیری روی یکی از تقسیمات قرار بگیرد دقت خواندن مقدار عددی، %10I و هر گاه عقربه وسیله اندازه گیری بیت تقسیمات قرار گرفت مقدار دقت %20I دقت تقسیمات درجه بندی باشد .

در این صورت اگر عقربه مقدار 3- واحد (واحد در اینجا واحد تقسیمات درجه بندی است) را نشان دهد و دقت درجه بندی (کوچک ترین مقداری را که درجه بندی نشان می دهد) 0/001mm باشد اندازه نسبی که عقربه نشان داده است -0/003mm و دقت آن 0/0002mm  می شود.

لازم به ذکر است که وقتی یک کمپراتور (مقایسه گر) عمل اندازه گیری را انجام می دهد این دسته از خطاها دوبار اتفاق می افتند. یکبار در حالی که دستگاه بوسیله گیبهای مادر (اندازه گیر های مادر) تنظیم می شود و یکبار زمانی که اندازه قطعه کار از روی دستگاه قرائت میشود.

 

ج) خطاهای ابزار گیری :

انواع خطاهای مختلفی که در صفحات گذشته شرح داده شدند از انواع جمع شونده هستند به این معنی که در بعضی مواقع باید مقدار دیگری به عنوان حساسیت که در اثر لمس کردن ابزار یا قطعه کار پیش می آید به آنها اضافه کرد . که البته مقدار آن هم به نوع وسیله اندازه گیری که مورد استفاده قرار گرفته است بستگی دارد.

عموماً برای حذف چنین اثری (حساسیت لامسه) که کمپراتورها و مقایسه گرها استفاده می شود استفاده می شود. در اینجا فرض می کنیم که می خواهیم قطر یک اندازه گیر توپظی ساده با قطر اسمی mm 25  را به دست آوریم.

اندازه گیری به کمک کمپراتوری ا بزرگ نمایی 5000  که با یک راپراتور به طول اسمی mm25  و با خطای معلوم mm0.0001   و دقت mm 0.0002  تنظیم شده است انجام می شود.

وقتی راپراتور در دستگاه قرار دارد مقدار 0 قرائت می شود و زمانی که اندازه کسر توپی ار در دستگاه قرار می دهیم مقدار 2/1-  (از تصمیمات درجه بندی) قرائت می شود. ضمناً اثر تغییر شکل جنس هر دو از یک ماده است ضمناً ه هنگام تماس سطوح شرایط به نحوی است که تغییر در آنها بسیار جزئی است. مسئله ذیل به صورت جدولی تنظیم شده است.


دانلود با لینک مستقیم


مقاله اندازه گیری

مقاله تأثیر عوامل انتقادی در تئاتر

اختصاصی از هایدی مقاله تأثیر عوامل انتقادی در تئاتر دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله تأثیر عوامل انتقادی در تئاتر


مقاله تأثیر عوامل انتقادی در تئاتر

فرمت :WORD                                                     تعداد صفحه :754

-چکیده

تلاش من در این پروژه آن بوده است که تاثیر نظریه های انتقادی را بر تئاتر بررسی کنم و به این مسئله بپردازم که این نظریات چه تاثیری بر روند آفرینش هنری هنرمندان تئاتر داشته اند همانطور که می دانیم تئاتر طی یک روند خود جوشانه از دل آئین و مراسم انسانهای ابتدایی بوجود آمده و لذا به صورت فعالیتی خود به خود وجود داشته است . پس از آن بوده که عده ای نظریه پرداز درباره آن نظریه پردازی کردند و این روند ادامه داشته است تا آنکه کارگردانی به شکل امروزی آن بوجود آمد  وسبکهای جدید ساخته شد.

در این میان کارگردانان و درام پردازانی بوده اند که خودشان هم نظریه پرداز بودند و به طبع پردازان دیگری نیز به وجود آمدند و کار اینها را نقد کردند.

لذا من ابتدا به تاریخچه پیدایش نقد از دوران باستان تا به امروز یعنی (نقد قدیم و نقد جدید) به همراه بررسی تعامل میان نقد و هنر تئاتر به طور اجمالی نظری افکنده ام . پس از آن تاریخچه پیدایش کارگردانی را در جهان به شکل امروزی آن مورد برررسی قرار داده ام تا بعد به تبیین بازتاب میان نظریه های انتقادی و کارگردانی در تئاتر ایران علی الخصوص تئاتر دهه هفتاد ایران بپردازم و این امر البته با تحقیق و تفحص در تاریخچه پیدایش هنر نمایش و تئاتر در ایران و تاریخچه پیدایش نقد در ایران میسر گشته است که البته پیدایش نقد در ایران به صورت امروزی آن  تا اندازه ای هم با تلاش نخستین افراد برای ایجاد تئاتر به صورت غربی و امروزی آن در ایران مقارن بوده است.

و با این تحقیق بدین نتیجه رسیدم که نظریه پردازی در ایران به شکلی که در نقاط دیگر جهان وجود داشته و نیز نظریات انتقادی کشورهای دیگر به صورت عمیق در تئاتر ما را پیدا نکرده است.

به نظر می رسد در ایران کارگردانها بر این باورند که نقد هیچگونه تاثیری بروی کار آنها و پیشبرد خلاقیت هنریشان ندارد.از سوی دیگر منتقدین نیز بر این عقیده اند که کارگردان هیچ نقش یا تاثیری بر روند جریان نقد نخواهد گذاشت و همچنین به نظر می رسد که دیدگاه های موجود بیانگر آن است که منتقدان و کارگردانان رو در روی هم به عنوان دشمن ایستاده اند و نه بعنوان پل ارتباطی . در ظاهر امر در حال حاضر تنها یک شیوه ی نقد آنهم نقد ژورنالیستی در ایران شناخته شده است. در حالی که من به هر نوع نظریه پردازی معتبر در این حیطه نقد می گویم.

از مشکلاتی که بر سه راه تحقیق من قرار داشت عدم وجود پژوهشگاه تئاتری در ایران  به عنوان یک نیاز ضروری فرهنگی و هنری بوده است.

 

2-مقدمه

به نظر می رسد که در تئاتر ایران بازتابی میان کارگردانی و نظریه های انتقادی وجود ندارد و به علت این عدم حضور حفره ی عظیمی در تئاتر ایران ایجاد گردیده است. در نتیجه اگر به این گونه پروژه ها پرداخته نشود این حفره روز به روز عمیق تر می شود.

تلاش بر این است که اهمیت مسئله مورد تحقیق با مقایسه میان تئاتر کشور ما و تئاتر کشورهایی که از اجراهای تئاتری به مراتب پویاتر و بالنده تری برخوردارند بررسی گردد.

و نیز تلاش بر این است که وجود تعامل ناشی از همکاری دو جانبه دو قشر اندیشمند یعنی منتقد به عنوان نظریه پرداز و کارگردان به عنوان هنرمند صاحب سبک بررسی شده و نشان داده شود که این تعامل موجب پیشبرد هنر کارگردانی تئاتر می شود.

این تحقیق قصد دارد به این سوال پاسخ دهد که آیا تئاتر و نظریات انتقادی به هم تاثیر متقابلی دارند یا نه و اگر دارند این تاثیر متقابل تئاتر و نظریات انتقادی مثبت بوده است یا خیر.

و نیز هدف از اجرای این تحقیق آن است که هنرمند و نظریه پرداز راه تعامل با یکدیگر را یاد بگیرند به سخن دیگر در این تحقیق تمام نظریات انتقادی مورد بررسی قرار گرفته است و تاثیر هر یک بر هنر تئاتر به صورت جداگانه مورد بررسی قرار گرفته است.

3- فصل اول زمینه

پژوهش در گذشته:

الف) بررسی تاریخچه پیدایش نفت و همراه رویکری بر تأثیر متقابل نظریه های انتقادی و درام پردازان جهان

 

الف-1) نقد قدیم:

ادبیات و نقادی در یونان باستان

در شعر و ادب، یونان یگانه کشوری است که به قول بعضی محققان تحول و تطوری منظم داشته است و در هر یک از مراحل تکامل اجتماعی آثار و انواعی را که مقتضای آن مرحله از تحول بوده است به وجود آورده است. اما در یونان، برخلاف سایر ممالک اروپا تطور و تکامل انواع شعر تقریبا همواره با تحول اجتماعی حیات عمومی همقدم بوده است.(1) این تطور و تکامل بدیع به تدریج، لیکن بدون وقفه و انقطاع صورت گرفته است. انواع و فنون شعری از حماسی و غنایی و تمثیلی هر کدام به اقتضای اوضاع و احوال زمانه به توالی پدید آمده اند و هر یک از انواع و فنون مزبور ثمره مقتضیات حیاتی قوم یونانی در عصر و دوره خاصی به شمار می آید.(2) اما در باب نقد و تاریخ آن پیش از ظهور افلاطون و ارسطو اطلاعات زیادی در دست نیست.

پیزیسترات، جبار و سردار معروف آتن را که از سال 525 تا 600 قبل از میلاد می زیست شاید بتوان قدیمیترین منتقد در ادب یونان بشمرد زیرا او ظاهراً نخستین کسی بوده است که در صدد جمع و تدوین آثار هومر برآمده است.

 

آریستوفان

در دوره سقراط، آریستوفان شاعر را می توان از قدیمیترین نقادان دانست. وی تنها نویسنده کومدی در یونان قدیم است که آثار کاملی از او باقی مانده است. نویسندگان کومدی در آن زمان، اینگونه نمایشنامه ها را وسیله‌یی جهت نقد و بحث عقاید و آراء جاری تلقی می کردند و اگر شاعری موفق می شد که این عقاید و رسوم را مسخره و انتقاد کند ، دیگر در بند آن نبود که آنچه گفته است و آنچه نمایش داده است با واقع و حقیقت موافق هست یا نه ؟(3) کومدی غوکان پیش از همه آثار آریستوفان عقاید او را در باب مسایل مربوط به نقد ادبی نشان می دهد. اما باید متوجه بود که در آثار این شاعر نقد بیشتر به منظور مزاح و استهزاء است و بنابراین نمایشنامه غوکان را هرگز نباید به چشم یک اثر دقیق انتقادی نگریست .

 

سقراط

اما عقاید سقراط در باب نقد ادبی، مثل همه مسائل دیگر، چنان با آراء و عقاید شاگردش افلاطون بهم در آمیخته است که آنها را به آسانی از یکدیگر جدا نمی توان کرد. مع ذلک در بعضی رسائل افلاطون، از آنجمله رساله دفاع سقراط، می توان عقیده و رأی این حکیم بزرگ اخلاقی را در باب شعر جستجو کرد. (5)

از این فقره می توان این نتیجه را گرفت که سقراط ظاهراً نخستین کسی است که پی برده است به اینکه قوه فهم و نقد شعر با قوه ابداع و نظم آن تفاوت دارد و بسا که منتقد شعر را از شاعری که گوینده آن است بهتر بشناسد و از این جهت اصل و منبع فن نقد را بعضی در همین گفته سقراط جستجو کرده اند .(6)

باری، سقراط با آنکه در طی مکالمات خود مکرر بر سبیل تمثیل و استشهاد از شاعران یاد می کند و حتی گاه از بعضی از آنها مانندهومر و پیندار و اوریپید اشعاری نقل می کند، لیکن از لحاظ اخلاق که فلسفه او مبتنی بر آن است به شعر چندان توجه ندارد و آن را کاری بی‌فایده و عبث می شمارد.

 

افلاطون

از بحثهای متعددی که افلاطون در باب شعر و شاعری دارد پیداست که بیش از اسلاف خویش به شعر و ادب توجه داشته است و هرچند تمیز آراء این دو حکیم آسان نیست اما برای تحقیق در تاریخ نقادی به هر حال به کتب افلاطون باید نظر انداخت. از جمله این کتاب، رساله فدروس می باشد که در باب زیبایی بحث می کند و در آنجا از قول سقراط درباره شعر سخنان دلنشین می گوید و شعر را از غلبه بیخودی می داند و می گوید که اگر این حالت بر کسی مستولی گردد او را برمی گیرد و از خویشتن بیخود می کند و در آن حال شعرها و نغمه ها بدو القاء و الهام می گردد. (7) در حقیقت افلاطون در این کتاب بطور کنایه شعر را نوعی از « هذیان» (Maniai) می خواند و شاعر را کسی می داند که آشفته و پریشانست و از خود برآمده و بی خویشتن شده است و از این رو در سلسله مراتب ارواح و عقول انسانی برای روح شعر جایی در مرتبه نهم و بین درجه  اهل رموز و اهل صنعت معین می کند. در صورتی که صدر مراتب را که بلافاصله بعد از مقام خدایان است به فلاسفه و حکما وا می گذارد و همین فاصله زیادی که بین مقام حکیم و مقام شاعر قایل می شود معلوم می دارد که در نظر افلاطون شعر چندان مقام مهمی ندارد. (8) به عقیده افلاطون، اساس کار شاعر قصه گویی و داستان سرایی است و « خواه شاعران امروز و خواه شاعران گذشته، کاری جز این ندارند که خلق را بوسیله امثال و قصص سرگرم دارند»؛ لیکن این امثال و قصص باید چنان باشد که در مسایل دینی و اخلاقی موجب ضلال و غوایت جوانان نگردد. (9)

تحقیقات افلاطون در باب شعر و ادب منحصر به بعضی مندرجات کتاب فدروس و کتاب جمهور نیست بلکه چون وی اهمیت زیادی به امر شعر و شاعری می داده است و لازم می‌دانسته است که گفتنیهای خود را در آن باب بگوید، رساله جداگانه یی نیز در این باره تألیف کرده است. نام و عنوان این رساله ایون یا شعر و شاعری است و هر چند از رسالات نسبتاً کوتاه افلاطون است اما این نیز هست که بحث حکیم درینجا برخلاف کتاب جمهور، در باب تراژدی نیست بلکه راجع به حماسه است و در حقیقت این رساله بحثی در باب شعر حماسی و نقدی درباره هومر است، هرچند در مسایل دیگر نیز وارد شده است و بحث جامع و مفصلی در باب شعر کرده است. (10) در آن جا شاعر بعنوان خواننده حرفه ای (راوی) الهام یافته ای معرفی می شود که رب النوع هنر با زبان وی سخن می گوید، مردی که از هنر و اراده ی آزاد از آن خود عاری است و وسیله بی اراده محض است. (11) ایون خواننده ای حرفه ای rhapsodist بود که اشعار شاعران بزرگ را روایت می کرد و آنها را بجلوه می آورد. شاعر از خدا الهام می گیرد و راوی از شاعر ، و به این طریق زنجیر مغناطیسی ادامه می یابد. (12) بنابراین هنرمند فقط مقلدی از تقلیدی است ، بعلاوه از استعمال واقعی و طبیعت چیزی که تقلید می کند بی خبر است. این اعتراض عمده افلاطون به شعر است اما دو اعتراض دیگر- که با آن پیوند نزدیک دارد- نیز هست : تقلید هنری خواه بصورت نقاشی خواه بصورت ادبیات، نه فقط از حقیقت بسیار دور است بلکه به قسمت پست تری از ملکات بشری روی آورده آنرا بکار می گیرد. (13) این به اعتراض سوم و جدی تری منتهی می شود و آن این است که « شعر بجای آنکه شور و احساسات را ضعیف و خشک سازد آنها را می پرورد و آبیاری می کند» طبیعی این است که افلاطون فیلسوف، عقل را در برابر شور و احساس قرار می دهد (همان کاری که برخی از متفکران مسیحی بعدها ناگزیر انجام دادند) : وظیفه مرد داناست که شور و احساس را بوسیله عقل مهار کند. (14)

باری، خلاصه تحقیقات افلاطون درین کتاب این است که شعر علم نیست زیرا نه آن را میتوان بتعلیم کسب کرد و نه می توان بتعلیم به دیگران آموخت بلکه امری است الهامی و یکی از اسرار خدایان محسوبست. صنعت و فنی هم نیست چون هر فنی و صنعتی دارای قواعدی است.

بدینگونه افلاطون شعر و ادب را بیشتر، از نظرگاه اخلاق می دید و انتقاداتی هم که بر شعر و ادب متداول عصر خویش وارد می آورد غالباً از طنز و هجو خالیی نبود، اما، در هر حال عقاید او درین باب به عقاید سقراط شبیه بود. (15) بنابراین به نظر افلاطون، شعر خیلی از حقیقت دورست و از معرفتی مبهم و نیز از عجز شاعر در درک کیفیت استعمال و چگونگی ساختن چیزی که وصف می کند سرچشمه می گیرد؛ شعر محصول « جزء پست تر نفس» است و از طریق پرورش شور و احساسات – که باید مهار شود و تحت ضابطه درآید- زیان می رساند. (16)

سقراط و افلاطون شعر و ادب را نتیجه قوه الهام می دانستند و هرچند معتقد بودند که آنها را باید از لحاظ تاثیرات اخلاقی که دارند محدود و مقید کرد لیکن چون تصرف و تدبیر و ابتکار شاعر را در ایجاد آثار ادبی قابل ملاحظه نمی دانستند هرگز در صدد برنیامدند که قوانین و قواعدی برای ادب و شعر بیابند اما ارسطو که فکر منطقی او هیچ چیز را از سلطه قانون و قاعده کلی خارج نمی دانست، بر آن شد که ضابطه و قاعده خلق و ابداع شعر و ادب را بیابد و برای نقد و شناخت آثار شاعران ملاکی و میزانی بدست آورد. (17) از اینروست که ارسطو را موجد نقد ادبی در یونان قدیم شمرده اند. در حقیقت وی نه فقط در علم و فلسفه استاد شمرده میشد بلکه در معارف انسانی و در ادب نیز سرآمد بود. به علاوه، او نخستین کسی بود که آثار قوه ذوق و عقل انسان را نیز مانند آثار طبیعت تابع قوانین و نوامیس کلی شمرد و خود در رسائل و کتبی که در باب شعر و خطابه نوشت از نقد و بحث عملی هیچ فرو نگذاشت و با همان دقتی که امروز محققان در مسائل تاریخ و ادب بحث می‌کنند به تحقیق در قواعد و اصول شعر و خطابه پرداخت. (18)

 

ارسطو

مع ذلک عقاید و آراء ارسطو را در باب شعر و نقد آن از همین مقداری هم که از رساله فن شعر او بازمانده است می توان استنباط کرد. علاقه به تحقیق و استقراء و قدرت در تحلیل امور و تقسیم هر مسأله به اجزاء آن و نیز مهارت در ترتیب قیاسات برهانی، مختصات عمده شیوه نقد ارسطو به شمار می آید. (19) مع ذلک، همین مقدار که از این رساله باقی مانده است اساس نقد و نقادی اروپایی است و اهمیت و اعتبار بسیار دارد.

نقادان و محققان غالباً آن را بسیار ستوده اند. بهرحال رساله فن شعر ارسطو را غالب محققان دقیق ترین آثار قدما در مباحث نقد شعر دانسته اند . (20)

اسلوب نگارش ارسطو، برخلاف افلاطون از لطف و زیبایی عاری است. افلاطون افکار خود را بشکل محاضرات در عباراتی محشون به تخیل و شور و احساس بیان می کند اما ارسطو که همواره بدون واسطه با خواننده سخن می گوید مطالب خود را عاری از هرگونه پیرایه در میان می گذارد. محققان گمان دارند که ارسطو اینگونه مطالب را جهت مراجعه خود یادداشت می کرده است و برای استفاده عموم نمی نوشته است. عجب آنست که این رساله هر چند ظاهراً قسمتی از یک کتاب مفقود بیش نیست، مدتهای دراز، حتی هنگامی که فلسفه ارسطو نفوذ و حجیت خود را از دست داده بود، همچنان در اروپا بر ذوق مردم استیلا داشت، ترجمه های متعددی که در السنه اروپایی از این رساله موجود است از وسعت دائره نفوذ  این کتاب حکایت می کند. رساله فن شعر درباره ماهیت و اصول شعر، علی الخصوص تراژدی و حماسه، مطالب دقیق و جالبی دارد. در این رساله ارسطو ضمن بحث در ماهیت شعر و ارکان و مبانی آن، سعی می کند به ایرادات و اعتراضاتی که افلاطون بر شعر کرده است پاسخ دهد .(21) در این رساله، قصد ارسطو، بطوریکه از آغاز کتابش معلوم است، اینست که در باب فن شعر بحث کند و انواع آن را معلوم نماید و وظیفه هر کدام از انواع مزبور را معین سازد. درباب اصل و مبدأ شعر، ارسطو تأکید می‌کندکه ظهور و وجود شعر دو علت طبیعی دارد، یکی غریزه تقلید (Mimysis) و دیگر علاقه طبیعی انسان به وزن و ایقاع (Rythmos) ؛ و در بیان این امر می گوید تقلید از غرائزی است که هم از زمان کودکی در انسان بنهایت قوت است و آنچه مایه امتیاز انسان از سایر حیوانات می باشد این است که وی از همه آنها بیشتر تقلید می کند و بوسیله همین تقلید است که تعلم را شروع می کند و از اینروست که همه از آغاز کودکی تقلید را دوست می دارد چنانکه   مناظر و اشیاء هستند که از مواجهه و رؤیت آنها انسان نفرت دارد اما همانها را وقتی خوب تقلید و تشبیه کنند با لذت و علاقه می نگرد.

علاقه بوزن و ایقاع نیز طبیعی است و انسان امر موزون را از امر ناموزون دوست تر دارد. بعقیده ارسطو سبب ظهور شعر و نضبح و کمال آن مقارنت و موافقت این دو غریزه در وجود انسان بوده است. (22)

در طی رساله متن شعر ارسطو فرصتی می‌یابد تا قواعدی را در باب نقد شعر و ادب خاطرنشان کند و این قواعد که غالباً از اصول مباحث مندرج در مواضع مختلفه رساله استنباط می‌گردد در حقیقت اساس نقد فنی در ادبیات یونان، بلکه اروپا به شمار می‌آید. (23) روش ارسطو اساساً بررسی پدیده های مشهودست بمنظور آن که صفات و خصائص آنها دانسته شود. توجه او بیشتر به هستی شناسی ontology و کشف این که ادبیات در حقیقت چیست معطوف است یا به حالتی معیاری Normatire مبنی بر وصف این است که ادبیات چه باید باشد. او وصف می کند اما قانون وضع نمی نماید. ارسطو خاطرنشان می‌کند که در عصر او چه در نثر و چه در نظم، اصطلاح جامعی که همه طرق کاربرد زبان را شامل شود وجود نداشته است. یعنی هیچ اصطلاحی نبوده است که قابل مقایسه با مفهوم جدید کلمه « ادبیات» باشد. (24) ارسطو تراژدی را بیشتر یک نوع ادبی بشمار می‌آورد تا یک نمایش صحنه ای، از اینرو صحنه آرایی را جزء لاینفک ادوات کار درام پرداز محسوب نمی دارد. ارسطو به معنی اساسی و ارزش یک نمایشنامه توجه دارد نه به فنون القاء آن معنی و ارزش به تماشاگران . (25) اما باید به خاطر داشته باشیم که ارسطو با روشی استقرائی پیش می رود؛ او قبل از آنکه به استنتاج بپردازد نخست دلائل و اطلاعات خود را گردآوری می کند و شرحی که درباره عناصر مختلف موثر در خلق تراژدی می‌دهد قسمتی از پژوهش او بمنظور پی بردن به ماهیت اصلی تراژدی است. و فقط با کشف ماهیت اصلی تراژدی از این طریق است که وی می تواند به نتیجه برسد که کدام تراژدی خوب و کدام بد است (باید بیاد داشت که چگونه در خلال این بحث معیارهای داوری از توصیف ماهیت تراژدی حاصل می شود. اگر تراژدی چنان باشد که گفتیم، پس هرچه عناصر آن منظم تر و طوری اختیار شده باشد که به حصول دقیق این کیفیت کمک کند تراژدی بهتر است) و نیز ارزش و کار آن چیست البته ارسطو تراژدی را بعنوان پرتأثیرترین نوع ادیبی که می شناخته برگزیده است . (26)

اما ارسطو بزرگترین ضربه خود را در مقابل حمله افلاطون به شعر مبنی بر این که تقلیدی از تقلید است، موقعی وارد می آورد که به بحث ارتباط شعر و تاریخ می رسد. بنابراین او کارش اساساً علمی تر و جدی تر از مورخ است، مورخی که باید خود را به آنچه بالفعل روی داد محدود کند و نمی تواند بمنظور ارائه آنچه از لحاظ روان شناسی انسان و ماهیت اشیاء بیشتر احتمال وقوع دارد واقعیات را تنظیم یا ابداع نماید. (27) هر هنری متضمن صناعت هست اما هر صناعتی حتماً پدید آورنده هنر نیست. (28) در حال حاضر اجازه دهید به یادآوری این نکته قانع باشیم که نظرهای ارسطو راجع به « احتمال» شاید عمیقترین اظهارات در تاریخ نقد ادبی باشد. (29) وی می خواهد بخصوص به این رأی افلاطون نیز که هنر با آبیاری و پرورش شور و احساسات موجب فسادست، جواب گوید، پاسخ ارسطو به این اتهام ساده و در خور توجه است، وی ادعا می کند که هنر نه تنها شور و احساسات را پروش نمی دهد بلکه آنها را بصورتی بی مرز و حتی مفید تزکیه می کند. اظهارات ارسطو درباره طرح داستان آگاهی وی را از اهمیت ساختمان تراژدی، وحدت هنری و درک او را از ارتباط بین ساختمان و « حقیقت» نشان می دهد. (30) نکته در خور توجه آن است که ارسطو حقایق اصلی مربوط به ماهیت حقیقت ادبی و صورت (فرم) ادبی را بنحوی کم نظیر و روشن درک کرده است. ارسطو از یک طرف بین معرفت علمی و حقیقت واقعی بوضوح تمایز قائل می شود و از طرف دیگر بین درک تخیل و حقیقت شعری، و با این کار نشان می دهد که بیشتر بحث افلاطون درباره این جنبه موضوح، کاملاً درهم آشفته است. شرح ارسطو در باب حماسه امروز برای ما دارای اهمیت خاص است زیرا در میان انواع ادبی جهان قدیم ، حماسه نزدیک ترین انواع به زمان امروزست. (31) داستان منشور در روزگار ارسطو ناشناخته بود و از این رو وی نظم را بعنوان وسیله اساسی داستان گویی تلقی می کند. (32)

حقیقت این است تکه آراء و عقاید ارسطو هر چند بسیار دقیق است اما یکسره، بر نمونه‌هایی از ادب یونان در عصر ارسطو مبتنی است، یعنی هنگامی که حکیم یونان به تحریر این رساله مشغول بوده است جز نمونه هایی چند از تراژدی و کومدی در پیش چشم نداشته است و از حماسه نیز هر چند نمونه های خوب در دست داشته است لیکن آن نمونه ها نیز جز نوع خاصی از حماسه نبوده است، باری، عیب عمده نظریه ارسطو این است که از روی نمونه های معدود و محدود عصر خود خواسته است قواعد کلی و مبادی مشترکی برای شعر استنباط کند. (33) در رساله فن خطابه هم ارسطو تحقیقات جالب و ذیقیمتی در بعضی مسایل راجع به نقد ادبی دارد.  در این رساله ارسطو قواعد و اصول فن خطابه را ممهد کرده است و در باب بلاغت تحقیقات مهم کرده است و سعی نموده است اصول و قواعد فن خطابه را از مقتضیات و احوال طبیعت و فطرت انسان استنباط نماید. و تفاوتی را که به اقتضای سنین در طرز فکر و شیوه بیان انسان ممکن است حاصل شود بدقت بررسی نماید. از خلفاء و تلامذه ارسطو کسی مانند او دیگر در یونان به ظهور نیامد. قدرت فکر و وسعت دایره تحقیقات ارسطو عرصه تحقیق را بر آیندگان وی تنگ کرد. آراء و عقاید او چنان فکر معاصران و تلامذه را تحت سیطره خویش گرفت که از آن پس تا مدتها در هیچ مساله جز نقل رأی و فکر او کاری نداشتند. (34)

 

ادبیات نقادی در یونان باستان

1- زریم کوب، عبدالاحسین، نقد ادبی، جلد اول، مؤسسه انتشارات امیر کبیر، تهران، 1361،ص 275.

2- همان، ص 276.

3-همان، ص 277.

4- همان، ص 278.

5- همان ص 280.

6- همان، ص 280 و 281.

7- همان، ص 281.

8- همان، ص282.

9- همان، ص 283.

10- همان، ص 284 و 285.

11- دیچز، دیوید، شیوه های نقد ادبی، ترجمه محمد تقی صدقیانی- دکتر غلامحسن یوسفی، انتشارات علمی، 1366، ص32.

12- همان، ص 34 و 35.

13- همان، ص 53و 54.

14- همان، ص 54.

15- زرین کوب، عبدالاحسین، نقد ادبی، جلد اول، مؤسسه انتشارات امیر کبیر، تهران، 1361،ص 288.

16-دیچز، دیوید، شیوه های نقد ادبی، ترجمه محمد تقی صدقیانی- دکتر غلامحسن یوسفی، انتشارات علمی، 1366، ص 54 و 55.

17- زرین کوب، عبدالاحسین، نقد ادبی، جلد اول، مؤسسه انتشارات امیر کبیر، تهران، 1361،ص 288 و 289.

18- همان، ص 289.

19- همان، ص 290.

20- همان، ص 290 و 291.

21- همان، ص 291.

22- همان، ص 292.

23- همان، ص 295.

24- دیچز، دیوید، شیوه های نقد ادبی، ترجمه محمد تقی صدقیانی- دکتر غلامحسن یوسفی، انتشارات علمی، 1366، ص 57.

25- همان، ص 63.

26- همان، ص 78.

27- همان، ص 79.

28- همان، ص 80.

29- همان، ص 81.

30- همان، ص 82.

31- همان، ص 83.

32- همان، ص 84.

33- زرین کوب، عبدالاحسین، نقد ادبی، جلد اول، مؤسسه انتشارات امیر کبیر، تهران، 1361،ص 298.

شاگردان ارسطو

از شاگردان ارسطو، کسی که در تاریخ نقد بتوان از او نام برد « تئوفراست» می باشد. وی از مهترین تلامذه ارسطو بشمار می رفت و کسی بود که بعد از مرگ استاد بجای او در مکتب مشائیان به تعلیم پرداخت و چنانکه دیوژن لائرس گفته است قریب دو هزار تن شاگرد و مستح در حوزه درس او حاضر می شدند. کتاب فن شعری هم داشته است که از میان رفته است و نام و عنوان بعضی فصول آن که باقی است نشان می دهد که تا چه اندازه فقدان آن باید موجب تأسف باشد. دیگر از تلامذه ارسطو هر سیب از میری واریستوکسن می باشند.

اولی رساله یی داشته است در باب رقص تراژیک و دومی کتابی راجع به آثار ادبی بردگان متأسفانه از این هر دو کتاب نیز که از جهت تاریخ نقد ادبی اهمیت دارند اکنون نتیجه یی در دست کسی نیست.

 

دو : مکتب اسکندریه

پس از افول دولت مقدونیه، حکمت و ادیب یونان قدیم نیز رفته رفته به سقوط و انحطاط گرایید. وقتی اسکندریه پدید آمد، آتن از شوکت و جلال افتاده بود. از آن پس اسکندریه فقط مرکز مهم تجارت، بلکه کانون بزرگ حکمت و ادب یونان نیز گشت. اما این دوره، شور و ذوق قریحه یونانی به خاموشی گرائیده بود. ادب و شعر دیگر آن لطف و عظمت سابق را نداشت. نقد و انتقاد درین دوره بیشتر جنبه لغوی و نحوی و بلاغی داشت. فضلا و ادبابه جمع و تدوین و تصحیح و تهذیب متون قدما ، رغبت و علاقه یی خاص نشان می دادند. عده یی از اهل بلاغت به شرح و تفسیر آثار هومر توجه خاص می داشتند. مسایل و مباحث راجع به هومر در مدارس و مکاتب آن عصر خیلی بیشتر از عصر ارسطو و ماقبل آن رواج داشت و البته از لحاظ نحو و لغت بیشتر از سایر جهات به این مسایل توجه داشتند. تأسیس موزه و کتابخانه اسکندریه کار اینگونه تحقیقات را آسان می کرد و همین امر موجب شد که نقد متون در آن عصر رواج زیادتر بگیرد. (1) از استادان مکتب اسکندریه یکی دیمتریوس بود از اهل فالر، که به جمع و تدوین و قصص و امثال منسوب به ازوپ پرداخت. دیگر از نودوت بود از اهل افسوس که به سال 280 ق.م رئیس کتابخانه اسکندریه شد و در آنجا به تصحیح متون و دواوین شعرای سلف همت گماشت. از جمله نسخه یی مصحح و متقح از ایلیاد و ادیسه هومر فراهم آورد و اساس کار خود را بر مقابل نسخ قدیم قرار داد و بدین ترتیب زوائد و ملحقاتی را که بر اثر تصرف نساخ و کتاب در متن این دو منظومه درآمده بود، خارج نمود و همین کار را در باب آثار آناکرئون پیندار نیز کرد. دیگر آرسیتوفان نامی بود از اهل بیزانس که در 188 قبل از میلاد کتابدار اسکندریه شد و او به تصحیح و تنقیح متون افلاطون و ارسطو همت گماشت و نیز با مقابله نسخی از آثار هومر و پیندار از هر کدام از این دو گوینده نسخه مصحح منقحی ترتیب داد. (36)

از آثار نقادان این دوره کتابی را می توان ذکر کرد، در باب بیان یا عبارت و معروف به پارمیناس، (peri Ermrneras) که مؤلف آن معلوم نیست. کتابی است در فن بلاغت و اصول نویسندگی که بیشتر مطالب آن مناسب مبتد یا نست و در بعضی موارد نیز نویسنده از مقدمات به متوسطات تجاوز کرده است، آن را به دیمتریوس فالری نسبت کرده اند اما صحت این انتساب مورد تردید است؛ چیزی که همه محققان تصدیق کرده اند این است که این کتاب از آثار ادب اسکندریه است.

باری شهرت و آوازه مکتب اسکندریه به واسطه فضل و تبحر و جامعیت استادان آن در فنون ادب خاصه نحو و لخت بود هرچند آراء و عقایدی که ائمه و استادان ادب این مکتب اظهار و تعلیم می کردند فاقد تازگی و اصالت بود و هیچ تازگی نداشت. از سر

آمدان نقد درین دوره دوتن قابل ذکرند یکی به نام اریستارکس و دیگری به نام زوئیلوس، اولی نماینده اسلوب نقد متکلفانه ادباست لیکن آزادانه و سماجت او قابل تحسین است، دومی نمونه نقد ظالمانه و دور از انصاف و حقیقت است و وقاحت و سفطه او قابل ملاحظه می باشد. (2)

 

زوئیلوس

زوئیل یا زوئیلوس (ق.م 320-400 حدود) از مردم آمفی پولیس بود؛ از ادبا و ارباب بلاغت بشمار می رفت و رساله هایی در رد و نقد بر آثار افلاطون و هومر نوشت. تاریخی هم تألیف کرد که از اقدم ازمنه یونان را تا مرگ فیلیپوس مقدونی متضمن بود. کتابی که در باب هومر تألیف نمود شامل نه قسمت بود و در طی آن سعی کرد تمام اساطیر نامعقول و وقایع و احادیث مجعولی را که شاعر در باب انواع روایت کرده بود ذکر و نقد کند. صفت بارز طریق او در نقد این است که علی الاطلاق توجه به جنبه تاریخی مسایل ندارد و اوضاع و احوال و آداب و عقاید هر عصر را در نظر نمی گیرد. (3) انتقادهایی که زوئیلوس بر هومر وارد می کرد چنان سخت و تند و زننده بود که موجب نفرت و انزجار عامه گشت؛ سخنانش را چون تازیانه و ساعقه یی که بر سر هومر فرود آید تلقی کردند و او را « تازیانه هومر » (Homeromastix) لقب دادند. از بعضی قصه های کهن چنین برمی آید که انتقادهای او بر هومر، چنان موجب انزجار عامه گشت که بطلمیوس فیلادلف به همین جرم او را کشت . به موجب روایتی دیگر، خود از بیم نفرت و سخط مردم مجبور شد خویشتن را به دریا افکند و هلاک کنند. طریقه نقد او به شیوه اهل جدل و مشاغبه می ماند و جز نکته گیریهای با رد و اعتراضات غیر وارد چیزی در بر ندارد. این طرز انتقاد یکنوع نکته سنجی موذیانه است که بر هیچ اساس علمی مبتنی نیست. (4)

 

 ارسیتارکس

اما ارسیتارکس (ق م 143-220) از اهل ساموتراس بود. نام وی همواره مرادف با مفهوم دقت و وسواس در تصحیح متون قدیم است. تمام فضلای جوانی که در عصر او در یونان می زیستند گرد او فراز آمدند و روش او را در تصحیح متون و نقد آثار قدما بکار بستند. مع‌ذلک او در اسکندریه نماند؛ به قبرس رفت و در آنجا به سن هفتاد و دو سالگی وفات یافت. کاری را، که دو استاد سلف وی زنودوت و اریستوفان در تصحیح و تنفیح آثار هومر آغاز کرده بودند وی ادامه داد و   تمام مشغول مقابله نسخ قدیمی آثار هومرگشت و مقدار زیادی از اشعارالحاقی  چندان دقت و وسواس و احتیاط ورزید که او را به افراط و مبالغه درین شیوه متهم نمودند و کار او را قدح کردند و متکی بر تمایلات شخصی دانستند. نسخ موجودی که امروز از آثار هومر در دست می باشد حاصل تحقیق و تتبع اریستارکس است و او بود که ایلیاد و اودیسه را به بیست و چهار منظومه تقسیم نمود و این تقسیم و تبویت هنوز هم معتبر و مطرد است . (5) بدینگونه، طریقه نقد اریستار کس بکلی با طریقه نقد زوئیلوس تفاوت دارد. اریستارکس نخستین کسی بود که متوجه شد حماسه هومر یا هر اثر ادبی دیگر را فقط از روی مقتضیات اوضاع و احوال عصر خود شاعر باید نقد و حکومت کرد و هرچند خود وی در مواردی محدود بر خلاف این قاعده در تصحیح متون آثار هومر دنبال قیاس و استحسان رفته است اما این قاعده را در اکثر موارد بکار برده و در تهذیب کتاب هومر توفیق بسیار یافته است. همچنین اریستارکس کوشیده است استعارات و مجازات را که بعقیده او نساخ و کتاب در متن اشعار وارد کرده بودند از آن اشعار خارج کند و در این کار هم افراط و مبالغه را به جائی رسانید که آثار هومر را از هرگونه مجاز و استعاره منزه خواست کرد و شک نیست که این اندیشه هرچند اصلا درست است و زبان اصلی هومر نباید چندان مجاز و استعاره داشته باشد لیکن ابرام و اصرار در نفی مطلق مجاز و استعاره نیز البته خالی از تعصب وجود نیست و این نکته ایست که محققان بر طریقه نقد بسیار خشک و عالمانه او گرفته اند. (6 )[1]

 

 

دوره استیلای روم بر یونان که منتهی به انقراض قطعی دولت و حکومت یونان گشت عصر انحطاط و رکود ادب یونان است. این دوره نیز مانند دوره ترقی و توسعه ادب و فرهنگ یونان شش قرن طول کشید و گوئی همان مدت و مهلتی که برای برآمدن و بالیدن ادب و فرهنگ یونانی لازم بود جهت فرود آمدن و از میان رفتن آن نیز لازم می نمود.

 

دیونیزوس

یکی دیونیزوس بود ، از اهل هالیکارناس که مورخ و نیز معلم فن بلاغت بود. وی در حدود پنجاه و چهار سال قبل از میلاد ولادت یافت و پس از آموختن فن بلاغت در آغاز شباب به روم رفت (حدود 25ق م) و تا پایان زندگی همچنان در آن شهر زیست و علاوه بر تدریس و تعلیم فنون بلاغت به تألیف کتابی در تاریخ رم و کتبی در مسایل مربوط به ادب و بلاغت نیز پرداخت . (8) از تاریخ او که مسوم به دوره باستانی روم (Rhomaice Archaiologia) می باشد جز قسمتی مختصر باقی نمانده است و همان قسمت نیز بقدری تکلفات منشیانه دارد که چندان فایده تاریخی از آن بدست نمی آید اما آثاری که این نویسنده در مباحث مربوط به نقد و بلاغت نوشته است و تقریبا شامل نیمی از مصنفات اوست، ارزش و اعتباری دارد. (9) بهرحال دیونیزوس از لحاظ نقادی و نیز از حیث فن بلاغت شهره و آوازه بسیار دارد، هر چند آراء او در باب افلاطون و توسیدید، بسیار ناروا می شمردند و آن انتقادات را بیجا و ناشی از تعصب و شاید حسادت می دانند . اما آنچه محقق است اینست که وی از رموز و دقائق فن بلاغت آگاه بود و آثار بلغا و خطباء یونان را نیک خوانده و آزموده بود و از اینجهت آنچه در تقریظ و تحلیل آثار متقدمان نوشته است ارزشی خاص دارد و بهر تقدیر از لطفی و ظرافتی خالی نیست. روی هم رفته در آثاری که انتساب آنها به وی محقق است دیونیزوس خود را منتقدی بصیر، اما نه از طراز اول، نشان می دهد که ذوقی خوب را با تفسیری درست و دقیق و با اطلاعاتی وسیع توأم می کند اما بر او نکته گرفته اند که نتوانسته است به این قضیه هم توجه کند که اگر نویسنده یی داعیه صنعتگری و « عرض هنر» ندارد دلیل آن نیست که اثر او را بتوان به کلی بی اهمیت شمرد. (10)

 

لوسین

دیگر لوسیانوس یا لوسینوس ( م 200-130 حدود) است از اهل ساموزات از بلاد سوریه که زبان مادریش ظاهراً سریانی بود و به هر حال با آنکه در آغاز جوانی نمی توانست به یونانی سخن بگوید در آن زبان از طریق آموزش تسلط و تبحر یافت و حتی بزرگترین نویسنده یونانی عصر خویش شد. در حدود 130 میلادی به دنیا آمد و نزدیک سال 200 میلادی وفات یافت. وی نویسنده یی زبردست و خطیبی زبان آور بود و در سوریه و فلسطین و مصر و یونان و جنوب فرانسه مدتی سفر کرد و کتب و رسالات متعدد نوشت که از حیث بلاغت و حلاوت و لحن طنز آمیز مزیتی دارند. (11)

 

 

 

لونگینوس

آخرین اثری که از یونان قدیم در باب نقد و نقادی باقی مانده است کتابی است در باب نمط عالی (peri Hypsous) که مؤلف آن در اصل کتاب به صراحت مذکور نشده است اما از قدیم آن را به لونگینوس از ادبا و حکماء قرن سوم میلادی یونان منسوب داشته اند، از این رو به کتاب لونژن یا رساله لونگنیوس معروف شده است و بعد از این کتاب دیگر اثر مهمی در باب نقد به زبان یونانی بوجود نیامده است و ادبیات یونان از این پس تحت نفوذ و استیلای آئین مسیح اندک اندک از میان رفته است و چیز قابل ذکری پدید نیاورده است. (12)

لونگینوس آثار بسیاری در بلاغت و ادب و حکمت داشته است. از جمله شروح و تفسیری بر آثار افلاطون و هرموژن و دموستن و هومر نوشته است و رسالاتی در باب مثل افلاطونی ، و درباره نفس و مبادی اولی داشته است، کتبی نیز در فن بلاغت و علم لغت و علم نحو نگاشته بود که جز نام یا اجزاء مختصری از آنها باقی نمانده است اما مهمترین اثر او رساله ایست در باب نمط عالی که بیش از سه ربع آن اکنون باقی نیست. این رساله را بعضی کتاب زرین خوانده اند و بعضی دیگر آن را از کتاب فن خطا به ارسطو برتر شمرده اند، برای هرچند بسیاری از مطالب مندرج درین کتاب را می توان در آثار متقدمان یافت لیکن قدرت و صراحتی که لونیگنوس در بیان مطالب دارد خود مزیتی است. در این رساله، لونگینوس قریحه نقادی عالی از خود نشان می دهد و با شور و حرارت اما با نهایت دقت و صراحت آثار نویسندگان رامدح یا قدح می کند. احکام و فتاوی او با صراحت بیان خاص مقرونست و شواهد و نمونه هایی که برای بیان مطالب خود از آثار متقدمان می آورد با نهایت دقت انتخاب شده است. شیوه نقداونه مثل شیوه ارسطو جنبه فلسفی دارد و نه مثل طریقه دیونیزوس جنبه فنی. هومر و سازندگان تراژدی و همچنین افلاطون و دموستن بیش از سایر نویسندگان مورد تحسین و ستایش او هستند لیکن او جزالت و فخامت و باصطلاح خودش « نمط عالی» را همه جا و در هر سخنی می یابد و فی المثل از موسی و از سسیرون نیز نام می برد و شیوه بیان آنها را می ستاید. لونگینوس در شیوه نقادی طریقه ادباء اسکندریه را که عبارت از مجرد نقل و انتخاب آثار متقدمان است کنار گذاشته به بحث و نقد در آثار نویسندگان قدیم پرداخته است و همین امر است که کتاب او را از آثار بلغاء و ادباء مکتب اسکندریه امتیازی بخشیده است. (13)

به هر تقدیر، مؤلف کتاب نمط عالی چنانکه بعضی محققان گفته اند ظاهراً می خواسته است اسلوبی را در سخنوری معرفی کند که شورانگیز و مؤثر بوده و در عین حال، هم از طنطنه و طمطراق خالی باشد و هم به درجه رکاکت و ابتذال نرسد، هم از تکلف و تصنع برکنار باشد و هم از بیذوقی و خشونت بدوی منتره باشد، از عظمت فکر و حدت عاطفه و شور الهام بیگرد و یا علو بیان وجودت تألیف مقرون گردد و این است آن اسلوبی که از آن به نمط عالی تعبیر می کند. (14)

اهمیت در این نکته است که مباحث وی درباره ادبیات با مباحث افلاطون و ارسطو کاملاً تفاوت داشت. لونگینوس با قبول نظر ارسطو مبنی بر این که شعر لذت خاص خود را بدست می دهد. توجه خویش را به تأثیر لذت بخش آن در خواننده یا تماشاگران معطوف داشت و نخستین نظریه « تأثیرگذاری» ادبیات را در خواننده بوجود آورد. (15) بنابر گفته لونگینوس ارزش یک اثر ادبی را می توان با امعان نظر در حالات خواننده یا شنونده ارزیابی کرد. اگر خواننده یا شنونده بر اثر عظمت و شد رو احساس اثر ادبی از خوبی خود شد، دگرگون گردد و به شور وجه درآید، آنگاه می توان گفت آن اثر خوب است. (16) وظیفه غایی ادبیات و توجیه نهایی آن این است که « عالی» باشد و در خوانندگان موجب شور و وجد و یا دگرگونی شأن از علو گردد.

در اهتمام از برای طبقه بندی برخی از پاسخهای مهمتری که منتقدان به مسائل مربوط به ماهیت و ارزش ادبیات داده اند توجه ما به لونگینوس به این جهت است که وی با شناخت این خصائص در مصنف (فکر و شور و احساس مؤثر)، در اثر ادبی (علو) و تأثیر در خواننده (هیجان، دگرگونی، شور و وجد)- که حاکی از عظمت در ادبیات است- به آن مسائل پاسخ دهد. (17) به نظر لونگنیوس اثر ادبی بزرگ آن است که نه یک بار بلکه بتکرار خواننده را بهیجان آورد و برانگیزد، اگر اثری بعد از خواندنهای مکرر، و در بین اشخاص « با علائق، زندگیها، آرمانها، سنتها و زبانهای مختلف» باز هم چنین تاثیری بوجود آورد، در این صورت در بزرگی آن تردیدی نیست. برای آن که مصنف بتواند چنین تاثیری در خوانندگان پدید آرد باید بعنوان یک فرد واجد صفاتی معین و نیز بعنوان یک مصنف از موهبت مهارتی خاص برخوردار باشد. بعنوان یک فرد وی باید دارای نفوذ فکری وحدت عاطفه باشد. بعنوان مصنف باید سه خصلت داشته باشد که « تا حدی زاییده هنر» است (دو صفت اولی فطری است) و آنها عبارت است از : قدرت کاربرد « صنایع» ( لفظی و معنوی) و نجابت گفتار، و توانایی در ترکیب عناصر مختلف بطوری که موجد عظمت و اعتلاء گردد. (18) هدف ادبیات این است که بر انگیزنده، مهیج، اعتلابخش و دگرگون کننده باشد و وظیفه منتقد آن است که با ارائه عناصری که ادای این مقصود را به بهترین صورت ممکن می‌سازد ببینید این منظور چگونه حاصل می شود. (19)

نباید گمان برد که درین کتاب عقاید و آراء جدیدی در باب بلاغت و سخنوری آمده است. هم طرح کلی کتاب، و هم بسیاری از مندرجات آن از کتب متداول علماء بلاغت اقتباس شده است، علی الخصوص آنچه را در باب اقسام مجاز و یا در بیان کیفیت تألیف کلام گفته است در خیلی از کتب و رسایل پیشینیان می توان یافت. حتی حدود مباحث کتاب هم درست مشخص نیست. آنچه او « نمط عالی» خوانده است گاه عبارت از آنست که عواطف و احوال قلبی سخنور و نویسنده علو و رفعتی پیدا کند و از اوقات عادی برتر و بالاتر باشد و گاه مقصود از نمط عالی آنست که کلام دارای تشبیهات ظریف و مجازات بدیع باشد و با کلام معمولی تفاوتی داشته باشد. در بعضی موارد نیز مراد او از نمط عالی آنست که سخن چنان تألیف و تلفیق شده باشد که خاطرها را بشوراند و دلها را به هیجان آورد و با کلام عادی شباهت نداشته باشد. تعاریف متعددی هم که از « نمط عالی» ذکر کرده است هیچکدام به اصطلاح اهل منطق جامع و مانع نیست. (20)

 

 


1-در واقع اریستارکس برخلاف حکماء رواقی در نقد و تفسیر آثار شاعران گذشته تصور هرگونه معنی رمزی و استعادی را نفی می کرد لیکن از روی ظواهر لفظی و با توجه به معافی حقیقی- نه مجازی- موارد مشکل کلام هومر و بیندار را توضیح و تعیین کرد شاید اینکه اتکای او از جنبه لفظی و کلام پیش از توجه به تاریخ و محیط و شاعر است نقد او را در نظر کسانی از نقادات امروز که دنبال « نقد نوین» هستند مطلوب هم جلوه دهد.


دانلود با لینک مستقیم


مقاله تأثیر عوامل انتقادی در تئاتر