هایدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

هایدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق در مورد اثر اعتقادات دینی بر سلامت روح و روان

اختصاصی از هایدی تحقیق در مورد اثر اعتقادات دینی بر سلامت روح و روان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد اثر اعتقادات دینی بر سلامت روح و روان


تحقیق در مورد اثر اعتقادات دینی بر سلامت روح و روان

ینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه14

 

فهرست مطالب

اثر اعتقادات دینی بر سلامت روح و روان

در جستجوی معنویت از یادرفته

یک متر برای اندازه‌گیری دینداری

آرامش در پناه معنویت

مطالعات ایرانی

چند سؤال

افسردگی نوجوانان

 

آیا شما فکر می‌کنید افرادی که مذهبی‌ترند یا اخلاق بهتری دارند یا به مسائل معنوی و عرفانی بیشتر توجه دارند، کمتر بیمار می‌شوند؟

مثلاً کمتر سکته می‌کنند یا اگر سرطان بگیرند، بهتر درمان می‌شوند یا اصولاً طول عمرشان بیشتر از بقیه افراد است؟ فکر می‌کنید دعا چگونه می‌تواند در بهبود بیماری موثر باشد؟ آیا به رابطه بین توکل، صله رحم، راستگویی، نماز خواندن و آرامش روانی فکر کرده‌اید؟

اینها همه سؤالاتی است که موضوع بحث صاحب‌نظران در نشست علمی سلامت و معنویت را تشکیل می‌دهد؛ نشستی که سی‌ام تیرماه ۸۶ در سالن اجتماعات پارک نظامی گنجوی در تهران و به همت مرکز تحقیقات فرهنگی شهرداری، برگزار شد.

این نشست علمی دو بخش داشت، یکی بخش مفاهیم که بیشتر به اصول و تعاریف معنوی و دینی می‌پردازد و دوم بخش بیولوژی که به طور اختصاصی به رابطه سلامت و معنویت و شواهد به دست آمده در این‌باره می‌پردازد. مهم‌ترین موضوعات طرح شده در این نشست را مرور می‌کنیم.

ابتدای جلسه دکتر بوالهری از اهداف همایش می‌گوید و در مرحله بعدی، دکتر مؤذن، مشاور شهردار، از اهمیت برگزاری چنین همایش‌هایی و این که معنویت کاذب را نباید به جای معنویت راستین گرفت؛ معنویتی که در آن به احساسات و تجربه‌های شخصی بیشتر توجه می‌شود تا نقش خدا و یک نیروی برتر.

در بخش اول نشست، دکتر سید احمد واعظی، اشاره می‌کند که سازمان جهانی بهداشت، از سال ۱۹۹۸، حتی قبل از این که اهداف بهداشت برای همه تا سال۲۰۰۰ را بررسی و ارزیابی کند، متوجه شده بود که از این به بعد کارش فقط پیشگیری از بیماری‌های عفونی و حتی بیماری‌های غیرواگیر نیست.

دکتر واعظی اشاره می‌کند که مفاهیمی مثل «ارتقای سلامت» تنها به نبود بیماری اکتفا نمی‌کند؛ بلکه باید تلاش کرد که فرد از وضعیت فعلی خود یک قدم بهتر و بالاتر رود و اصطلاحاً در مسیر بهتر شدن پیش برود و این همان چیزی است که با اتکا به معنویت قابل دسترسی است. به این ترتیب سلامت، رفاه کامل از نظر جسمی، روانی، اجتماعی و همچنین معنوی تعریف شد.

از آنجا که پیش از شروع هر بحثی، لازم است مفاهیم مورد استفاده در آن به خوبی تعریف شود تا بحث به نتیجه برسد، دکتر واعظی در ادامه، به تعریف مفاهیم ۵ گانه مورد استفاده در بحث پرداخت و تعریفی از آنها، یعنی از دین، معنویت، انسانیت، عرفان و اخلاق، ارائه کرد.

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد اثر اعتقادات دینی بر سلامت روح و روان

تحقیق در مورد روح چیست

اختصاصی از هایدی تحقیق در مورد روح چیست دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد روح چیست


تحقیق در مورد روح چیست

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه8

 

فهرست مطالب

حکمت متعالیه و سعادت روح

غنا و علم خدا

تخلق خلیفه خدا به صفات الهى

وجه الله

مسئله صد و دوم

راجع به روح

قال الله تعالی:((و یسئلونک عن الروح قل الروح من امر ربی و اوتیتم من العلم الا قلیلا))سوره اسرا آیه ۸۵.

سوال:روح چیست؟و آیه فوق چه معنی میدهد؟

 

جواب:اگر صد سال از سن شما گذشته باشد و شما بگوئید یادم می آید که من در سن سه سالگی با مادرم رفتم فلان آبشار خوب یادم می آید که من در سن سه سالگی با مادرم رفتم فلان آبشار خوب یادم می آید مثل اینکه دیروز است الان مادرم مجسم است همان محل چه زمین آن چه ساختمان آن مجسم است مثل اینکه صدای آبشار آن به گوشم میرسد و مثل اینکه جزء جزء آن را دارم می بینم.سوال این است که آیا این ((من)) چیست که در این صد سال به حالت((یک)) باقی مانده؟

اگر بگویی بدن است که این بدن تمام اجزاء آن بدون استثناء حتی مغز و قلب آن عوض شده،اگر بگوئی ((من)) مغز است و سلولهای آن هنگام تعویض خاصیت خود را به جانشین خود داده و رفته مثل اینکه همه سلولهای بدن هنگام تعویض خاصیت خود را از قبیل سفیدی،سیاهی،حرارت،برودت و سایر احوال به جانشین خود داده و رفته،گوئیم راجع به این احوال درست است و حتی مغز هم خاصیت خود را داده و رفته ولکن آنکه فکر می کند و شاد می شود،اندوهناک می شود،عاشق می شود،متنفر می شود،دوست می شود،دشمن می شود،مغز است یا چیز دیگر است نمی شود ولکن بالاخره مدرک چیز دیگر است و مغز مثل تلسکوپ است که گرچه شما بدون تلسکوپ و عدسه صرفا آلت است ما می خواهیم بگوئیم مغز فقط آلت ادراک است و الا مدرک چیز دیگری است مستقل که ما از او تعبیر می کنیم به ((من)) یا ((روح)) به چند دلیل:

اول: شکی نیست که ما در ذهنمان تصوراتی است کوه،دشت،کره زمین،کره شمس،ستارگان و خلاصه آنچه دیدیم و همچنین معانی مثل اینکه شما دوازده زبان می دانید و میلیونها کلمات در ذهن شما ضبط است،آیا می شود اینها در مغز کوچولوی شما ضبط شود؟اگر بگویید بله می شود،نقشه های ذهنی ما همانند میکروفیلم ها هستند که با مقیاس های معینی کوچک شده اند.

جواب:در میکروفیلم اشیاء ذره بینی و کوچک است اما نقشه های ذهنی ما با همان بزرگی که در خارج است در ذهن ما وجود دارند.دلیل دوم:برای استقلال روح و مادی نبودن آن موجودات مادی تدریج الحصول است و زمان می خواهد اما شما نمی توانید یک عالم را در آن واحد در ذهن خود ترسیم کنید نه تدریجی است و نه زمان می خواهد.

دلیل سوم:همان که گفتم شما اگر صد سال عمر کنید با موقع تولد ((یک)) هستید،با اینکه شاید ده مرتبه تمام اجزای بدن شما عوض شده پس ثابت شد که روح استقلال دارد و از عالم ماده نیست و خلاصه مجرد است((من عرف نفسه فقد عرف ربه.))

روح

روح چیست؟

همه چیز.

از دیدگاه شاخه مهایانه دین بودا، روح همه چیز است. به این دیدگاه، فلسفه همه-روحی (Yogacara) می گویند. این فلسفه در خیلی موارد با نظریه کوانتوم در فیزیک همانندی دارد.

از نظر یوگاچاره:

همه چیز نمایشی از روح مطلق است. بنابر این روح، سرشت واقعی چیزها است. روح به صفحه تلویزیون می ماند که بر روی آن چیزها قابل رؤیت می شوند. ما بخاطر نداشتن بینش و بخاطر اینکه گمراه هستیم تنها تصاویر روی صفحه را می بینیم و ذات و سرشت اصلی را نمی شناسیم. جهان و همه چیز درون آن همچون یک پندار است، یک بازی.

این بازی، شوربختانه، برای ما بازیگرانش خیلی واقعی حس می شود و برای ما پر از رنج است. در چهارچوب این نظریه، روشنی یافتن و بودا شدن یعنی بازگشت به وضعیت اولیه روح.

اندیشه ها و ایده های ما در طول زندگی جذب یک خودآگاهی بنیادی می شود. این خودآگاهی بنیادی هر بار که از خود چکیده گیری می کند ما دوباره زاده می شویم، البته هر بار در قالبی تازه.

این خودآگاهی بنیادی در قلمرو روح است. بینش یافتن نسبت به روح به معنی رستگاری است. به قول سوسان از استادان ذن: اگر خودآگاهی ما به آرامش برسد خودبخود ناپدید می شود.

مهمترین اندیشمندان فلسفه یوگاچاره مایترنایاتا، آسانگا و واسوباندو هستند. اندیشه ها و آثار ایشان تأثیر زیادی بر مذهب بودا در چین و تبت داشته است.

منبع:

Scherer, B.: 108 Vragen over Boeddhisme, Milarepa, Amsterdam 2003, p. 48

سعادت روح و بدن

از پرسشهایى که جهان‏بینى الهى به آن پاسخ مى‏دهد این است که سعادت چیست و آیا سعادت، و کمال انسان، تنها مربوط به روح اوست‏یا مربوط به روح و بدن او؟ آنها که براى بدن، هیچ نقشى قایل نیستند و آن را ابزارى بیش نمى‏پندارند، براى آن سعادتى معتقد نیستند و همه سعادتها را براى روح وى مى‏دانند و احیانا به تفریط مبتلا مى‏شوند و حق بدن را رعایت نمى‏کنند. عده‏اى که براى بدن سهمى قایل هستند و سعادت را براى بدن و روح مى‏دانند، سلامت و داشتن امکانات مادى و... را جزو سعادتهاى بدنى و مسئله علم، حکمت، معرفت، قسط و عدل و ... را از سعادتهاى روحى به شمار مى‏آورند.

حکمت متعالیه در اینجا سخن تازه‏اى دارد که: گرچه بدن، نقش و سعادتى مربوط به خود دارد اما باید آن را شناخت. انسان داراى دو بدن است:

1 بدن طبیعى و محسوس که زشتى وزیبایى اعتبارى آن در اختیار خود او نیست و بر اساس «هو الذى یصورکم فى الارحام کیف یشاء» (1) با هر نوع خلقتى که خدا خواسته به دنیا آمده است.

2 بدن برزخى که خود، آن را مى‏سازد. این بدن خود ساخته، حد فاصل بدن مادى و روح مجرد است که به این ترتیب در حقیقت، انسان، موجودى سه نشئه‏اى یا سه مرتبه‏اى است که مرتبه نازله آن بدن طبیعى و مادى و مرحله عالیه آن همان روح مجرد، و مرحله متوسط آن همان بدن برزخى است که خود انسان به تدریج آن را مى‏سازد; یعنى هر کس با کارى که دارد انجام مى‏دهد، سرگرم ساخت و ساز آن بدن وسطى است.

اگر به معارف و مطالب حق، گوش مى‏سپارد، بدنى مى‏سازد که داراى گوش شنواست و اگر به آیات الهى مى‏نگرد و حق چشم را ادا مى‏کند و از گناه چشم، مى‏پرهیزد، بدنى مى‏سازد که داراى چشم، بینا و بیدار است و در مورد اعضا و جوارح دیگر نیز چنین است.

از این رو در حالت‏خواب و نیز بعد از مرگ، چیزهایى را مى‏بیند که دیگران نمى‏بینند. البته دیگران که در دنیا نابینا و ناشنوا بودند و بدن برزخى را درست نساختند، چیزهایى که مسانخ با هستى آنهاست‏یعنى قهر خدا و طنین جهنم را مى‏شنوند; اما بهشت را نمى‏بینند، بوى آن را استشمام نمى‏کنند و صداى فرشتگان رحمت را نمى‏شنوند.

حکمت متعالیه، هم براى بدن طبیعى و مادى سعادت قایل است چون بدن را مرحله نازله روح انسان مى‏داند و هم همتش را براى ساختن بدن برزخى مصروف مى‏دارد; زیرا بدن برزخى است که در همه حالات با انسان است.

حکمت متعالیه و سعادت روح

بحث دیگر این است که سعادت روح چیست؟ حکماى پیشین مشاء، سعادت روح را رسیدن به مرحله «عقل مستفاد» مى‏دانستند; ولى حکمت متعالیه که برداشتش از قرآن و روایات معصومین (علیهم السلام) بیشتر و قویتر است، سعادت انسان را بسیار برتر از اینها مى‏داند.

در مسئله تعیین محدوده سعادت انسان، بر اساس حکمت متعالیه، چند نکته وجود دارد که بر محور خلیفة اللهى انسان، دور مى‏زند. وقتى ما مى‏توانیم مقام خلیفه، یعنى انسان را بشناسیم که نخست، «مستخلف عنه‏» یعنى اوصاف جلال و جمال حق را بشناسیم. اگر اوصاف و اسماى الهى شناخته شود، هم رابطه انسان با مافوق او که خداست و هم رابطه وى با مادون او که نظام هستى و آفرینش است، مشخص مى‏شود و این عالیترین مرحله اخلاق است.

اخلاق از علوم جزئى است که زیر مجموعه حکمت و فلسفه است ولى عرفان نه تنها زیر مجموعه فلسفه نیست‏بلکه همتاى آن هم نیست‏بلکه فوق فلسفه است.

هدف خلقت

براى تبیین موضوع خلیفة اللهى انسان، چند امر لازم است:

امر اول این است که ذات اقدس اله، انسان را براى عبادت آفریده است:

«و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون‏» (2)

این «حصر» در آیه مزبور، ناظر به آن است که انسان نباید غیر خدا را بپرستد و فقط باید خدا را بپرستد; اما معنایش این نیست که کمال انسان، فقط در عبادت اوست و در معرفت، علم، حکمت، اختراع و ابتکار او نیست. بنابراین، آیه یاد شده نمى‏گوید هدف فقط عبادت است‏بلکه مى‏گوید: فقط عبادت «خدا» هدف است که غیر خدا را نپرستند.

درباره علم فرمود:

«الله الذى خلق سبع سماوات و من الارض مثلهن یتنزل الامر بینهن لتعلموا ان الله على کل شى‏ء قدیر و ان الله قد احاط بکل شى‏ء علما» (3)

یعنى ذات اقدس اله، مجموعه آسمان و زمین و دستورى را که به وسیله فرشتگان در مجارى آسمان و زمین عبور مى‏کند و تنزل دارد خلق کرده است تا شما به علم و قدرت خدا عالم شوید. یکى از اجزاى مجموعه نظام آفرینش، خود انسان است که هدفى دارد و آن هدف، عالم شدن او به قدرت و علم خداست.

از مجموعه این دو آیه بر مى‏آید که انسان باید عابد عالم باشد. عبادت، از آن عقل عملى و معرفت، از آن عقل نظرى اوست و هویت انسان را عقل نظرى و عقل عملى او تشکیل مى‏دهد; یعنى انسان عالم عابد، انسان به مقصد رسیده است.

غنا و علم خدا

ذات اقدس اله از یک سو مى‏فرماید:

«ما ارید منهم من رزق و ما ارید منهم ان یطعمون‏» (4)

یعنى، خدا در برابر این همه نعمتى که به انسان داده از وى چیزى طلب نمى‏کند. لذا در آیه بعد خدا را رازق مطلق مى‏داند:

«ان الله هو الرزاق ذو القوة المتین‏» (5) .

از سوى دیگر مى‏فرماید: شما نمى‏توانید به خدا علم بدهید:

«قل ا تنبئون الله بما لا یعلم فى السموات و لا فى الارض‏» (6)

آیا شما مى‏خواهید چیزى را که خدا در باره آسمانها و زمین نمى‏داند به او خبر بدهید؟ وقتى خدا نمى‏داند، معلوم مى‏شود آن «شى‏ء» موجود نیست، بلکه معدوم محض است و «شى‏ء» نیست; وقتى شى‏ء نبود

«ان الله بکل شى‏ء علیم‏» (7)

شامل آن نمى‏شود و علم، به معدوم محض تعلق نمى‏گیرد. البته اگر فرض وجود بشود، آثار آن را هم خدا مى‏داند; مانند:

«لو ردوا لعادوا لما نهوا عنه‏» (8)

یا:

«لو کان فیهما الهة الا الله لفسدتا» (9)

و... اما معدوم محض، از آن جهت که هیچ ذاتى ندارد و شیئى نیست، تحت هیچ علمى قرار نمى‏گیرد. چون علم، ظهور و کشف است و چیزى که معدوم محض است، مشهود و منکشف نخواهد شد; چنانکه اگر چیزى ممتنع باشد، تحت قدرت قرار نمى‏گیرد. بنابراین، معدوم محض تخصصا از قلمرو قدرت و علم خارج است نه تخصیصا، البته فرض وجود آنها مایه ثبوت وجود فرضى آنهاست و در این حال معلوم خواهند بود.

از طرف سوم، قرآن کریم در باره تعلیم خداوند مى‏فرماید: «علم الانسان ما لم یعلم‏» (10) یا «وعلمک ما لم تکن تعلم‏» (11) یعنى، معلم حقیقى انسان، خداست‏یا مى‏فرماید: «الرحمن× علم القران× خلق الانسان‏» (12) . بنابراین، همه بهره‏هاى معنوى و علمى انسان هم از ناحیه خداست; چنان که بهره‏هاى مادى انسان هم از ناحیه اوست.

در سوره مبارکه «ابراهیم‏» مى‏فرماید: «ان تکفروا انتم ومن فى الارض جمیعا فان الله غنى حمید» (13) اگر همه مردم کفر ورزند، خدا آسیب نمى‏بیند.

خدا چون حکیم محض است، کار او سراسر حکمت و با هدف است و چون غنى صرف است، کار را براى خود نمى‏کند; بلکه خود چون کمال محض است، کار از او نشئت مى‏گیرد; زیرا هر موجودى، کارى را که انجام مى‏دهد براى رسیدن به کمال است; اما کمال مطلق براى رسیدن به هدفى کار نمى‏کند; بلکه چون کمال است و قدرت، مشیئت و اختیار او عین ذات اوست، بر اساس اختیار، کار مى‏کند و خدا این چنین است.

تخلق خلیفه خدا به صفات الهى

بعد از این که روشن شد خدا «مستخلف عنه‏» است و این اوصاف را دارد، خلیفه خدا نیز باید به این امور متصف باشد. سعى خلیفه خدا این است که مردم،خدا را عبادت کنند; چنانکه در جبهه‏هاى جنگ، شعارى که مسلمانان به‏دستور رسول اکرم صلى الله علیه و آله و سلم مى‏دادند این بود: ما ماموریت پیدا کرده‏ایم شما را از عبادت بتها به عبادت «الله‏» و از ذلت‏به عزت منتقل کنیم‏» (14) . پس بعثت انبیا، ولایت اولیا و امامت امامان (علیهم السلام) براى این است که مردم بنده خدا باشند و براساس:

«یعلمهم الکتاب و الحکمة و یزکیهم‏» (15)

آنان معلم، مربى و مزکى مردمند.

همان طور که خدا براى تعلیم جوامع بشرى، سفره هستى را گسترده و انس و جن را براى عبادت آفریده، خلفاى الهى نیز این دو کار را، «خلافتا» و «نیابتا» و «مظهرا» دارند و همان طور که ذات اقدس اله در افاضه، غرض مادى ندارد آنان نیز در امتثال ماموریت الهى غرض مادى ندارند و سخن همه آنان این است که:

«و ما اسئلکم علیه من اجر ان اجرى الا على رب العالمین‏» (16)

ما از شما چیزى نمى‏طلبیم. اگر رسول اکرم صلى الله علیه و آله و سلم مودت عترت طاهرین (صلوات الله و سلامه علیهم اجمعین) را به عنوان اجرت خواست و فرمود: «لا اسئلکم علیه اجرا الا المودة فى القربى‏» (17) این اجر هم در حقیقت، صراط مستقیمى است که پیمودن آن به سود خود انسان است.

آنان گرچه نسبت‏به خدا فقیر صرفند; اما نسبت‏به مادون او غنى و از همه چیز بى نیاز هستند. سخن آنها در سوره «انسان‏» این است که: «انما نطعمکم لوجه الله‏» (18) اطعام، تنها این نیست که اهل‏بیت(علیهم‏السلام) نان افطارى را به مسکین، یتیم و اسیر مرحمت کردند; زیرا در ذیل آیه «فلینظر الانسان الى طعامه‏» (19) از امام صادق (صلوات الله و سلامه علیه) رسیده است که انسان باید نگاه کند ببیند علمش را از چه کسى مى‏گیرد (20) . آنچه در ذیل این آیه وارد شده، نشانه آن است که همه آیاتى که درباره طعام انسان نازل شده، اگر قرینه بر اختصاص به طعام مادى نداشته باشد هم ناظر به طعام مادى است و هم ناظر به طعام معنوى.

اگر این آیه شامل دو قسم طعام است، آیات دیگر هم شامل این دو قسم مى‏شود; مانند آب که بر دو قسم است: آبى که از چشمه و چاه مى‏جوشد یا از آسمان نازل مى‏شود; و آبى که آب زندگانى یعنى علم و معرفت است. زمین، براى طعام مادى و زمینه و استعداد، براى طعام معنوى است. بنابراین، طعام به استناد این روایت‏بر دو قسم است: طعام ظاهر و طعام باطن; و اطعام کننده‏ها، که عترت طاهرین (صلوات الله و سلامه علیهم اجمعین) هستند هم طعام ظاهر مى‏دهند; چنان که در باره مسکین، یتیم و اسیر این کار را کردند و هم طعام باطن را عطا مى‏کنند که علوم و معارف است.

وجه الله

همان گونه که خدا هیچ هدف زاید بر ذات ندارد; چون خود، هدف است‏خلفاى الهى نیز هیچ هدفى ندارند; چون خود، البته نسبت‏به مادون نه نسبت‏به مافوق هدف هستند; زیرا فرمودند:

«انما نطعمکم لوجه الله‏»

ما براى «وجه الله‏» اطعام مى‏کنیم; در حالى که خودشان بر اساس روایات، «وجه الله‏» و «وجیه عند الله‏» هستند.

مفسر، آیه مزبور را به انضمام نصوصى که دلالت دارد بر اینکه آن ذوات نورانى وجه‏الله‏اند تحلیل مى‏کند و به این صورت نتیجه مى‏گیرد که سخن على‏بن ابى‏طالب، فاطمه زهرا، حسن مجتبى و حسین شهید (صلوات الله وسلامه علیهم اجمعین) این است که ما «وجه الله‏» هستیم و چون وجه الله هستیم هم مظهر «رازق‏» و هم مظهر «هو العلیم و المعلم‏» هستیم.

پس خلیفه خدا دو پیام دارد:

  1. نسبت‏به مادون مى‏فرماید:

«انما نطعمکم لوجه الله‏»

«و ما اسئلکم علیه من اجر ان اجرى الا على رب العالمین‏».

  1. نسبت‏به ما فوق خود که عبد محض اوست، مى‏گوید:

«انا نخاف من ربنا یوما عبوسا قمطریرا» (21)

و خوف آنها مانند رجایشان بیش از خوف و رجاى دیگران است; چنان که علم و معرفت و عبادت آنان نیز بیش از علم و معرفت و عبادت دیگران است; زیرا همه اینها جزو شئون هستى یک موجود است، اگر اصل هستى یک موجود به کمال بار یابد، شئون آن هم به کمال بار مى‏یابد.

بنابراین، تهذیب روح و رعایت اصول اخلاقى مى‏تواند بازده خوبى داشته باشد. این سخنان بلند در «طهارة الاعراق‏» ابن‏مسکویه (22) ومانند آن نیست. چون این بزرگوار مى‏گوید ما بسیارى از این مطالب را براى حفظ حرمت ارسطو و حق شناسى از وى نقل مى‏کنیم (23) و در سخنان ارسطو، این سخنان بلند نیست‏بلکه در حکمت متعالیه متبلور است که گذشته از آنکه از فضایل حکمت مشاء و فواضل حکمت اشراق برخوردار است وامدار عرفان ناب عارفان ولایى، چونان سید حیدر آملى و دیگر پرچمداران ویژه معرفت‏خدا و اسماى حسنى و صفات علیاى الهى است.

پى‏نوشت‏ها:

  1. سوره ذاریات، آیه 56.
  2. سوره ذاریات، آیه 56.
  3. سوره طلاق، آیه 12.
  4. سوره ذاریات، آیه 57.
  5. همان، آیه 58.
  6. سوره یونس، آیه 18.
  7. سوره انفال، آیه 75.
  8. سوره انعام، آیه 28.
  9. سوره انبیاء، آیه 22.
  10. سوره علق، آیه 5.
  11. سوره نساء، آیه 113.
  12. سوره الرحمن، آیه 1 3.
  13. سوره ابراهیم، آیه 8.
  14. امیرالمؤمنین (علیه السلام) به بخشى از این اهداف اشاره مى‏کند: (نهج البلاغه، خطبه 147).
  15. سوره بقره، آیه 129.
  16. سوره شعراء، آیه 109.
  17. سوره شورى، آیه 23.
  18. سوره انسان، آیه 9.
  19. سوره عبس، آیه 24.
  20. تفسیر برهان، ج 4، ص 429، ح 1.
  21. سوره انسان، آیه 10.
  22. احمد بن محمد بن یعقوب مسکویه (230-421) فیلسوف و پزشک نامور اسلامى که در طب علمى و عملى، لغت، ادب، فنون شعر، کتابت، منطق، ریاضیات و به ویژه در علم اخلاق شهرت بسیار داشت. از آثار اوست:ترتیب السعادة،تهذیب الاخلاق و تطهیرالاعراق، جاویدان خرد، آداب الفرس والهند، تجارب الامم و تعاقب الهمم.
  23. تهذیب الاخلاق، ص 24، 94

 

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد روح چیست

تحقیق در مورد آیا روح وجود دارد؟

اختصاصی از هایدی تحقیق در مورد آیا روح وجود دارد؟ دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد آیا روح وجود دارد؟


تحقیق در مورد آیا روح وجود دارد؟

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)


تعداد صفحه:80

فهرست:ن

آیا روح وجود دارد؟

نوشته ی : آرش بیخدا

منبع: سایت افشا

1- پیشگفتار

دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد آیا روح وجود دارد؟

اثر اعتقادات دینی بر سلامت روح و روان

اختصاصی از هایدی اثر اعتقادات دینی بر سلامت روح و روان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

اثر اعتقادات دینی بر سلامت روح و روان


اثر اعتقادات دینی بر سلامت روح و روان

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)


تعداد صفحه:16

اثر اعتقادات دینی بر سلامت روح و روان

 

آیا شما فکر می‌کنید افرادی که مذهبی‌ترند یا اخلاق بهتری دارند یا به مسائل معنوی و عرفانی بیشتر توجه دارند، کمتر بیمار می‌شوند؟

مثلاً کمتر سکته می‌کنند یا اگر سرطان بگیرند، بهتر درمان می‌شوند یا اصولاً طول عمرشان بیشتر از بقیه افراد است؟ فکر می‌کنید دعا چگونه می‌تواند در بهبود بیماری موثر باشد؟ آیا به رابطه بین توکل، صله رحم، راستگویی، نماز خواندن و آرامش روانی فکر کرده‌اید؟

اینها همه سؤالاتی است که موضوع بحث صاحب‌نظران در نشست علمی سلامت و معنویت را تشکیل می‌دهد؛ نشستی که سی‌ام تیرماه ۸۶ در سالن اجتماعات پارک نظامی گنجوی در تهران و به همت مرکز تحقیقات فرهنگی شهرداری، برگزار شد.

این نشست علمی دو بخش داشت، یکی بخش مفاهیم که بیشتر به اصول و تعاریف معنوی و دینی می‌پردازد و دوم بخش بیولوژی که به طور اختصاصی به رابطه سلامت و معنویت و شواهد به دست آمده در این‌باره می‌پردازد. مهم‌ترین موضوعات طرح شده در این نشست را مرور می‌کنیم.

ابتدای جلسه دکتر بوالهری از اهداف همایش می‌گوید و در مرحله بعدی، دکتر مؤذن، مشاور شهردار، از اهمیت برگزاری چنین همایش‌هایی و این که معنویت کاذب را نباید به جای معنویت راستین گرفت؛ معنویتی که در آن به احساسات و تجربه‌های شخصی بیشتر توجه می‌شود تا نقش خدا و یک نیروی برتر.

در بخش اول نشست، دکتر سید احمد واعظی، اشاره می‌کند که سازمان جهانی بهداشت، از سال ۱۹۹۸، حتی قبل از این که اهداف بهداشت برای همه تا سال۲۰۰۰ را بررسی و ارزیابی کند، متوجه شده بود که از این به بعد کارش فقط پیشگیری از بیماری‌های عفونی و حتی بیماری‌های غیرواگیر نیست.

دکتر واعظی اشاره می‌کند که مفاهیمی مثل «ارتقای سلامت» تنها به نبود بیماری اکتفا نمی‌کند؛ بلکه باید تلاش کرد که فرد از وضعیت فعلی خود یک قدم بهتر و بالاتر رود و اصطلاحاً در مسیر بهتر شدن پیش برود و این همان چیزی است که با اتکا به معنویت قابل دسترسی است. به این ترتیب سلامت، رفاه کامل از نظر جسمی، روانی، اجتماعی و همچنین معنوی تعریف شد.

از آنجا که پیش از شروع هر بحثی، لازم است مفاهیم مورد استفاده در آن به خوبی تعریف شود تا بحث به نتیجه برسد، دکتر واعظی در ادامه، به تعریف مفاهیم ۵ گانه مورد استفاده در بحث پرداخت و تعریفی از آنها، یعنی از دین، معنویت، انسانیت، عرفان و اخلاق، ارائه کرد.

  • در جستجوی معنویت از یادرفته

چرا انسان به معنویت توجه نشان داد؟ این سؤالی است که سخنران دوم، آقای عباس رمضانی فرانی صحبتش را با آن شروع می‌کند. به گفته ایشان، موضوعات زیست‌محیطی، افزایش مشکلات اجتماعی مثل طلاق و بیماری‌های رفتاری مانند ایدز باعث شد که بشر توجه تازه‌ای به انسان معنوی و فلسفی داشته باشد.

موضوع اصلی صحبت او که دانشجوی دکترای روانشناسی بالینی است، این است که چگونه دین و معنویت می‌تواند به ارتقای بهداشت روانی کمک کند. یکی از مهم‌ترین تئوری‌ها را در این زمینه، به گفته رمضانی، آلپورت ارائه داده است.

آلپورت اعتقاد دارد تنها زمانی مذهب می‌تواند به ارتقای سلامت روان کمک کند که «درونی» شده باشد. یعنی تنها برای رفع نیازها و حاجت‌ها به یک نیروی ماورایی متوسل نشده باشیم، بلکه اعتقاد به مسائل معنوی و باورهای دینی، در عمق جانمان وجود داشته باشد.

رمضانی به تحقیقات متعددی اشاره می‌کند که نشان داده بود چگونه افراد معتقد به باورهای مذهبی و معنوی، سلامت روانی بالاتری دارند. مثلاً تحقیقات نشان داده افراد مذهبی بهتر می‌توانند با تنش و استرس مقابله کنند و با شرایط استرس‌زا کنار بیایند و سازگاری به دست آورند. همچنین تحقیقات نشان داده این افراد بهتر می‌توانند هیجان‌هایی مثل خشم را در خود کنترل کنند.

عزت نفس این افراد هم بهتر است و مهارت‌های اجتماعی قوی‌تری دارند. حتی اثر معنویت در درمان برخی بیماری‌های رفتاری مانند اعتیاد هم بررسی شده است. نمونه مهم آن هم گروه‌های NA هستند که آیین‌های معنوی و طراحی مراتب رشد درونی، به آنها کمک می‌کند نه تنها درمان اعتیادشان موفقیت‌آمیزتر باشد، که از لحاظ معنوی هم رشد کنند.

  • یک متر برای اندازه‌گیری دینداری

سخنران بعدی، دکتر علی‌اصغر نژادفرید است که قصد دارد حاصل مطالعات خود را در زمینه «ابزارهای اندازه‌گیری دینداری و معنویت» به حاضران در جلسه ارائه کند. البته شاید این موضوع در ظاهر چندان مربوط نرسد، اما وقتی اهمیت اندازه‌گیری را در مطالعات علمی بدانیم، به ارتباط این بحث با سایر مفاهیم ارائه شده در نشست، اعتراف خواهیم کرد.

از آنجا که هر نوع ادعای علمی باید شواهد معتبر کمّی و قابل‌اندازه‌گیری داشته باشد تا بتوان درستی و غلطی آن را سنجید، اگر بخواهیم بررسی کنیم که آیا معنویت در سلامت (یا هر فاکتور دیگری) موثر است، اول باید یک واحد اندازه‌گیری برای سنجش میزان معنویت فرد در دست داشته باشیم. به این ترتیب خواهیم توانست افراد را از نظر میزان معنویت‌شان باهم بسنجیم و مقایسه کنیم.

دکتر نژادفرید، به فعالیت‌های انجام شده در زمینه طراحی آزمون‌هایی که بتواند میزان دینداری و معنویت افراد را با نتایج عددی بسنجد، اشاره کرد؛ مثل کاری که آقای مسعود آذربایجانی، از روحانیون انجام داده بودند و آزمونی با عنوان «جهت‌گیری‌های مذهبی با تکیه بر اسلام» طراحی کرده بودند.

  • تضرع یا افسردگی؟

در بخش دوم، موضوعات کاربردی‌تری مطرح شد. موضوعاتی از قبیل این که چگونه دین می‌تواند فاکتورهای مربوط به سلامت را تغییر دهد و دید جدیدی در این باره بدهد. اولین سخنران این بخش، دکتر اصفهانی است که ضمن باز کردن این بحث، اشاره می‌کند که بدون توجه به بعد معنوی انسان، نمی‌توان جسم، روان و همین طور شخصیت اجتماعی او را شناخت و برای سلامت آن کاری کرد.

دکتر اصفهانی با یک مثال جالب، سعی می‌کند دید تازه‌تری به رابطه معنویت و سلامت به وجود‌آورد: آیا کسی که نیمه شب از خواب بیدار شده، گریه و تضرع می‌کند و به درگاه خدا مناجات می‌کند، افسردگی دارد و بیمار است؟ ‌از دیدگاه اسلام این فرد در عین سلامت روانی است، اما اگر بدون توجه به بعد معنوی قضیه او را ارزیابی کنیم، قطعاً رأی به افسرده بودن او می‌دهیم یا حداقل در مورد او گیج خواهیم شد و نمی‌توانیم اظهارنظری کنیم.

سخنران بعدی، دکتر محمد کامران درخشان است که از انستیتو روانپزشکی تهران دعوت شده است. ایشان خلاصه‌ای از مهم‌ترین تحقیقات انجام‌شده در زمینه تاثیر معنویت بر سیستم ایمنی را برای ارائه در این نشست، گردآوری کرده.

به گفته ایشان، رابطه بسیاری از بیماری‌های جسمی، با اختلال سیستم ایمنی، شناخته شده؛ از بیماری‌های عفونی و انواع سرطان‌ها گرفته تا بیماری‌های پوست و مو و حتی اختلالات غدد مانند دیابت. بنابراین اگر بتوانیم به طریقی نشان دهیم که عاملی روی سیستم ایمنی دخالت دارد، می‌توانیم نشان دهیم که بر طیف گسترده‌ای از بیماری‌ها مؤثر خواهد بود.

اما تاثیر معنویت روی سیستم ایمنی؛ دکتر درخشان، این تاثیر را به دو روش تقسیم می‌کند. یکی تاثیر مستقیم فعالیت‌های معنوی در روند بیماری و بهبود افراد و دیگری تاثیر غیرمستقیم آنها، تاثیری که معنویات ابتدا روی مسائل روانی مانند کاهش استرس و تنش می‌گذارند و این کاهش استرس، می‌تواند باعث تعادل در سیستم ایمنی آنها شود.

او می‌گوید: در تحقیقی که روی تعدادی از دانشجویان آمریکایی انجام شده بود، محققان متوجه شدند اگر به این دانشجویان فیلم «مادرترزا» را نشان بدهند (قدیسی که زندگی‌اش را وقف خدمت به خدا و مردم کرده بود) ایمونوگلوبین‌های بزاقی (IgA) بیشتری تولید شده بود. در حالی که آنها که فیلمی درباره جنگ جهانی دوم دیده بودند از این ماده ایمنی‌زا کمتر داشتند. (توجه داشته باشید که در اینجا معنویت به معنی دین نیست و همه‌گونه احساس‌های ماورایی را در بر می‌گیرد، حتی احساس‌های هنری و نوع‌دوستی و مانند اینها را. )

تحقیق دیگری در سال ۱۹۹۷ در آمریکا نشان داد افرادی که به طور مرتب در مراسم مذهبی شرکت داشتند، میزان شاخص‌های التهابی، مانند اینترلوکین ۶، در آنها کمتر از بقیه بود و سلول‌های نوتروفیل-‌ نوعی از گلبول‌های سفید که مسئول دفاع علیه عفونت‌های حاد است- بیشتری داشتند.

این نتایج در بیماران مبتلا به نقص ایمنی هم به همین شکل جالب توجه بود. در یکی از این بررسی‌ها، اثر مباحثه در زمینه‌ مسائل معنوی، مطالعه کتاب و مقاله در این باره، باعث می‌شود میزان CD۴ آنها، بیشتر ‌شود؛ شاخصی که نشان‌دهنده سطح توان ایمنی باقیمانده بدن است. همچنین در این افراد سطح افسردگی و علائم اضطراب هم پایین‌تر آمده بود.

دکتر درخشان ادامه می‌دهد: مطالعه دیگری روی بیماران مبتلا به سرطان پستان انجام شده که نتایج آن هم جالب توجه است. از بین این بیماران، در افرادی که به طور مرتب در فعالیت‌ها و مراسم مذهبی شرکت می‌کردند، چند شاخص نشان‌دهنده بالا رفتن سطح فعالیت‌ سیستم ایمنی بدن بهبود پیدا کرده بود؛

شاخص‌هایی مانند گلبول‌های سفید نوع T کمک‌کننده (helper)، مجموع لنفوسیت‌ها و سلول‌های دفاعی موسوم به «کشنده‌های طبیعی»، به طور قابل‌ملاحظه‌ای بالا رفته بود. تحقیقات دیگر نشان می‌دهد متوسط طول عمر افرادی که به شرکت در مراسم مذهبی مقید بودند، ۷ سال بیشتر از سایر افراد بود.

این تاثیرها، به گفته دکتر درخشان، وابسته به مذهب یا دین خاصی نیست و در همه اقوام و مذاهب مصداق دارد. به عنوان مثال مطالعه‌ای که روی ۱۰ هزار یهودی، به مدت ۲۳ سال انجام شده، نشان می‌دهد افرادی که به امور مذهبی اشتغال داشتند، ۲۰ درصد کمتر از بقیه از بیماری‌های عروق کرونر قلب فوت کرده بودند.

  • آرامش در پناه معنویت

شاید اگر بخواهیم همه این نتایج را به نوعی توجیه کنیم، یکی از مهم‌ترین توجیه‌هایمان این باشد که پرداختن به امور معنوی می‌تواند استرس‌مان را کم کند و باعث آرامش‌مان شود. همین کمک می‌کند تا سیستم ایمنی بدن بهتر کارش را انجام دهد.

در این باره هم مطالعات زیادی انجام شده که دکتر درخشان پاره‌ای از آنها را مرور می‌کند: بررسی مروری روی ۱۰۰ پژوهش نشان داد ۷۹ درصد از این پژوهش‌ها توانسته‌اند همبستگی معنادار و مثبتی را بین افزایش اشتغال به امور مذهبی و افزایش ‌روان‌درستی مشخص کنند.

در مطالعه دیگری از همین نوع که در دانشگاه دوک انجام شده، معلوم شد از ۹۳ پژوهش، ۶۰تای آنها توانسته‌اند نشان دهند که در این افراد میزان افسردگی به طرز قابل‌ملاحظه‌ای کمتر دیده می‌شود.

  • مطالعات ایرانی

ایرانی‌ها هم مطالعات خوبی در این‌باره داشته‌اند؛ گرچه حجم آن به اندازه مطالعات غربی نیست. یکی از این مطالعات نشان داده که کسانی که به نماز‌های یومیه‌شان پایبندند، اصولاً احساس ذهنی (یا همان روان‌درستی) بیشتری دارند.

مطالعه دیگری در سال ۱۳۸۰ نشان داده که رابطه معنی‌داری بین توکل و احساس آرامش روانی وجود دارد. خانم دکتر آرین، از محققان ایرانی ساکن کانادا، در سال ۱۳۸۰ نشان داده که دینداری و احساس روان‌درستی با هم رابطه مستقیمی دارند.

سرگلزایی، محقق دیگر ایرانی است که در همان سال تحقیق دیگری را گزارش کرد که نشان می‌داد هر چه زمان فعالیت‌های مذهبی بیشتر باشد، میزان افسردگی، استرس و همچنین سوءمصرف مواد کمتر می شود.

 

دیگری را هم آقای دکتر بوالهری و همکارانشان در سال ۷۹ در انستیتو روانپزشکی تهران انجام داده‌اند؛ به این ترتیب که پرسشنامه‌ای را برای ارزیابی میزان توکل افراد طراحی کردند. مقایسه نتایجی که افراد در این پرسشنامه‌ها به دست آورده‌اند با نتایج حاصل از پرسشنامه استرس نشان داده است که هرچه توکل فرد بیشتر باشد، استرس او کمتر است.

نتایج مشابهی هم در زمینه بروز رفتارهای پرخطر و ناسالم به دست آمده. به عنوان مثال، در بررسی ۱۳۸ پژوهش، مشخص شده است ۹۰ درصد نتایج این پژوهش‌ها به صراحت نشان می‌دهند که افراد مذهبی، ‌کمتر سیگار می‌کشند، کمتر الکل مصرف می‌کنند و رفتارهای پرخطر جنسی کمتری داشته‌اند.

 

 

 

  • چند سؤال

به نظر می‌رسد درباره تاثیر دین و معنویت بر مسائل مربوط به بهداشت، سلامت و پزشکی، ابهامات زیادی وجود دارد. این را، هم سخنرانی‌های این نشست نشان می‌دهد و هم پرسش و پاسخ‌هایی که در فواصل سخنرانی‌ها جریان داشت.

این‌طور به نظر می‌رسد که اکثر صاحب‌نظران هنوز به درک واحدی از معنا و مفهوم معنویت و دین نرسیده‌اند. آنها نمی‌دانند که باید تاثیر معنویت را بر بیماران بررسی کنند یا پزشکانی که قرار است این بیماران را معاینه و درمان کنند.

ضمن این که علی‌رغم تاکید اغلب کارشناسانی که در این همایش حضور داشتند، خطر نگاه ابزارگرایانه به مسائل معنوی و دینی، صرفاً برای درمان بهتر بیماری و نه به خاطر اصل آنها، به شدت وجود دارد.

با وجود تمام این ابهامات که در مرحله تعاریف و اصول دیده می‌شود، در مرحله کاربرد هم با مشکلات مهمی مواجهیم و آن این که نتایج حاصل از مطالعات کاربردی هنوز به طور کامل قابل‌توجیه نیستند. هنوز نمی‌توان به درستی در مورد چگونگی تاثیرگذاری عامل مذهب روی سلامت و بیماری افراد توضیح مشخصی ارائه داد.

بسیاری از عوامل هستند که همزمان و همراه با زندگی مذهبی در زندگی فرد وارد می‌شوند که ممکن است این تاثیر مثبت مذهب، مربوط به این عوامل باشد. به عنوان مثال، ممکن است این تاثیر مذهب به دلایل سیستم‌های حمایتی باشد که در جامعه مذهبی و بین افراد معتقد وجود دارد و آنها را به همدیگر پیوند می‌زند.

ممکن است اصولاً افرادی به طرف مذهب و اعتقادات معنوی بروند که شخصیت‌های خاصی دارند؛ مثلا آرام‌ترند یا متعادل‌ترند. همین شخصیت ممکن است به آنها کمک کند تا استرس یا رفتارهای ناسالم کمتری داشته باشند.

ممکن است مذهب ارزیابی‌های شناختی فرد را از محیط اطرافش تغییر دهد و این نوع نگاه تازه به زندگی باعث شود تا او بتواند سالم‌تر زندگی کند و بهتر با شرایط کنار بیاید و بنابراین کمتر بیمار شود. همه اینها سؤالاتی است که پژوهش‌های تازه‌ای برای پاسخ به آنها مورد نیاز است.

 

 

 

افسردگی نوجوانان

 

 

 

چه زمانی باید نگران فرزندان خود باشید؟؟؟

 

 

 

زمانی که فرزند نوجوان شما تا پاسی از روز میخوابد و زمانی هم که بیدار میشود کسل و خسته است و عموما بد خلق بوده و احساس دلتنگی میکند خودش را در اتاقش پنهان میکند و از حضور در جمع اجتناب میکند ….

 

ایا فردی با چنین خصوصیاتی را نوجوان می نامند؟؟

 

متخصصین اعصاب بر این گمانند که مغز نو جوا نان به گو نه ای طراحی شده که دچار طلاطم و گردنکشی میشوند و در ان دوره از خانواده دوری می گزینند

 

چنین تمایلاتی ممکن است منجر به جدا شدن فرزند از والدینشان شده و به دوستان خود بپیوندند

 

 

اما همان تمایلات مشابه میتواند بیان اینکه چه زمانی در فرایند رشد نوجوان میتواند منجر به افسردگی شده و درمان خاص خود را نیاز دارد… .

 

از هر 12 نوجوان یک نفر به طور مشخص از افسردگی رنج میبرد قبل از انکه به سن 18 سالگی برسد

 

زمانی که دختران به سن بلوغ میرسند  دو برابر پسران دچار افسردگی میشوند تقریبا نیمی از نوجوانان افسرده که تحت درمان نیستند میل به خود کشی در انها دیده میشود که این سومین عامل مرگ و میر در این سنین است

 

 

 

تفاوتهای اشکار و مهمی بین ناراحتی های عادی زمان رشد  و افسردگی وجود دارد

 

یک جدایی درد ناک طرد توسط هم سن و سالاناخذ نمره پایین در مدرسهیا عدم پذیرش از سوی بزرگسالان میتواند غم و نا امیدی را برای چند روز در یک نوجوان به دنبال داشته باشد.

 

افسردگی میتواند برای هفته ها و ماه ها ادامه داشته و بر زندگی نوجوان مسلط شود و یا ممکن است بی هیچ دلیلی علایم ان در فرد ظاهر شود.

 

 

 

کودکان افسرده منظور کودکانی که به دلیل بیولوژیکی در مقایسه با دیگران حساسیت بیشتر نسبت به استرس های محیطی دارند اغلب اوقات احساس بد بختی میکنند و کمتر خوشحال هستند.

 

 

 

 

(اما افسردگی همیشه معادل غمگینی نیست)

 

نو جوان ممکن است این حالت را به صورت احساس خستگی/کسل بودن و یا سر درد و دل درد اظهار کندبه جای انکه  روحیه خود را بد توصیف کند.

 

انرژی/خواب و اشتها میتواند دچار اختلال شود.

 

برخی از کودکان افسرده در کلاس درس در ارتباط با دوستان و خانواده ضعیف عمل میکنند.در حالی که برای نوجوانان تفکر در مورد اخلاقیات و معنای زندگی امری طبیعی به شمار می اید اما تمایل به خود کشی یا فکر مرگ در یک نوجوان امری غیر طبیعی است. به داروهای ضد افسردگی نباید بعنوان یک نوشدارو  و یا بعنوان یک سم نگاه کرد.

 

اما این داروها میتوانند در درمان کودک افسرده بکار روند...

 

نگرانی شایعی که در مورد این نوع داروها وجود دارد / بلا فاصله بعد از شروع مصرف داروهای ضد افسردگی  / در برخی از کودکان بیشتر حالت اظطراب و بی قراری دیده میشود و در برخی نیز افکار خودکشی افزایش میابد.

 

اما افسردگی به خودی خود  تبعات خطرناکی دارد . یکی از پیامدهای افسردگی : میل به خودکشی است و میتواند بهبود سلامتی انسان را به تاخیر بیاندازد .

 

 

هر نوجوانی درمان با داروهای ضد افسردگی را باید بر اساس تجویز و نسخه پزشک شروع کند و خانواده باید به طور همزمان اثرات دارو را روی نوجوان بررسی کند که ایا  حال عمومی او بهتر شده است یا خیر ...

 

درمان دارویی تنها بخشی از روش و راه درمان است.معیارهایی برای سنجش میزان بهبود درمان بیماری افسردگی وجود دارد.نتایج تحقیقات نشان داده است که تمرینات معتدل ایروبیک میتواند  علایم افسردگی را تقریبا در نیمی از نوجوانان و بزرگسالان تخفیف داده و بهبود ببخشد.

 

خواب خوب و داشتن عادات غذایی مناسب میتواند در بهبود روحیه فرد بسیار مفید باشد...بهره گیری از روان درمانی در کشف ریشه و علل افسردگی میتواند بسیار موثر باشد تا از احساس درماندگی و رها شدگی بیرون بیایند و راه هایی را برای انکه هر چیزی در سر جای خود قرار گیرد به نوجوان ارائه میکند.

 

وقتی که نوجوان به فعالیتی که برایشان با ارزش بوده و مورد علاقه شان است می پردازند و فعالیتهای خیر خواهانه مانند کمک به دیگران و امور خیریه میتواند در بهبود وضعیت روحی انان بسیار مؤثر باشد.

 

مطالعات ثابت کرده است که رفتارها و فعالیتهای نوع دوستانه/بخش تشویقی و انگیزشی مغز انسان را فعال میکند.

 

 

در اینده احتمال دارد داروهای ضد افسردگی بهتری تولید شود که ابزارهای مفید تری برای تشخیص و درمان کودکان باشد/ اما هم اکنون این امکان برای نوجوانان وجود دارد که بیاموزند چگونه ارتباطات خود را تثبیت کنند... با حمایت و پشتیبانی از نوجوانان در چنین شرایطی می توان دوران انتقال از کودکی به نوجوانی را برای انان ساده تر و به انها کمک کرد تا زتدگی سرشار از نشاط و انرژی را در دوران بزرگسالی بسازند.

 

 


دانلود با لینک مستقیم


اثر اعتقادات دینی بر سلامت روح و روان

مرداب روح

اختصاصی از هایدی مرداب روح دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مرداب روح


مرداب روح

 

کتاب مرداب روح نوشته جیمز هولیس است. کتابی فوق العاده عالی که لبّ کلام این کتاب در جمله ای نهفته است که روی جلد این کتاب ذکر شده:

رنج ها حرف های جذابی برای گفتن دارند.

 این کتاب بیان می دارد تمامی رنج هایی که انسان در زندگی با آن مواجه است و این رنج ها را احوال مردابی می نامد، باعث رشد و تعالی روح انسان می شوند اگر حرف و هدف آن رنج را با کندوکاو دریابیم.  

چند جمله طلایی از کتاب مرداب روح

1- اکثر ما فقط زمانی رشد می کنیم که از نیروی غرور مان کاسته شود.
2-آنچه در حیطه کنترل ما قرار دارد، شوق ِ یافتن ِ آنچه زندگی نکرده ایم حتی در تلخ ترین ضربه هاست.
3-رشد اغلب وحشت انگیز است اما رهایی بخش نیز هست و ارزش و معنا را به زندگی ما می آموزد.
4-مهم ترین وظیفه پیوند میان دو نفر محافظت از خلوت یکدیگر است.
5-هنگامی که به میانسالی می رسیم، اگر درون نگر باشیم می فهمیم تنها موضوع زندگی، خود ما هستیم. هر اندازه که از والدین، جامعه یا همسر خود به خاطر مشکلات شکایت کنیم، به همان اندازه در برخورد تکراری با خود اسیر می مانیم.
6-عاشق شدن از طریق همذات پنداری فرافکنانه اتفاق می افتد. آنچه که احساس خوبی در حالت عاشقی ایجاد می کند آن است که دیگری برای یک لحظه قادر به بازگرداندن قطعه های گمشده ما می شود. احساس وجد و سرخوشی برخاسته از آگاهی از تمامیت یافتن خودمان است. ظاهراً دیگری ویژگی هایی متفاوت از ویژگی های موجود در ناخوداگاه ما دارد.
7-آنچه را که می توانم به خوداگاه بیاورم و مستقیماً و به عنوان یک بالغ با آن مواجه شوم، مرا از اسارت ناخوداگاه در گذشته رها می سازد. ما به راستی درک می کنیم که چیزی مهم تر از آنچه از آن می ترسیم وجود دارد و نکته همین جاست. ما مهم تر از ترس هامان هستیم و این معنای شهامت است.

ایا هدف زندگ ی رسیدن به شادی است؟به راستی چه کسی است که ارزوی داشتن زندگی آرام و شاد را نداشته باشد،کیست که نخواهد در جایی زندگی کند که تا اخر عمر بی دغدغه و رها در انجا بیاساید و شاد باشد؟ولی میدانیم که واقعیت زندگی چنین نیست ؟مسیر زندگی ما اغلب اندوه بار و نا معلوم است.اکثر اوقات با روحیه ای سرشار از تاریکی ناشی از احساس گناه ،اندوه،خیانت ،شک،افسردگی ،خشم و وحشت به سر میبریم.

مرداب روح به بررسی مرداب هایی می پردازد که همه ما در آنها دست و پا زده ایم یا روزی در آن غوطه ور خواهیم شد.این کتاب به جایگاه و نقش تاثیر گداررنج ها (مرداب های روح)در رشد و روحی ما اشاره میکند.زیرا دقیقا در مردابهای زندگیست که ما پرده از هدف،شان وعمیق ترین معنای زندگی بر می داریم.

هیچ کس از اینکه در مردابهای روح بیافتد و در زندگی رنج بکشد معاف نیست،این واقعیت تلخ و حزن انگیزی است که گریزی از آن نیست.

دکتر جیمز هولیس نویسنده کتاب مرداب روح و دانش آموخته موسسه روان کاوی یونگ در زوریخ،به ما می گوید در زندگی به دنبال حالت غیر ممکن خوشبختی نگردیم و برای رنج هایی که در زندگی نصیبمان میگردد ارزش قائل باشیم.

 

عنوان

مرداب روح

قالب بندی

pdf

تعداد صفحه

60

حجم فایل

3.6 mb

قیمت

4000تومان

 

 


دانلود با لینک مستقیم


مرداب روح