هایدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

هایدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق در مورد نظام آموزشی روسیه 123ص

اختصاصی از هایدی تحقیق در مورد نظام آموزشی روسیه 123ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 123

 

تاریخچه آموزشی

همانند بسیاری از دولتهای پیشین بلوک شرق، دولت فدراسیون روسیه از سال 1993، به اجرای سیاست اعمال حداقل حمایت ملی از نظام آموزش ملی مبادرت نمود.دراین اثنا، بنا بربند40قانون آموزش و پرورش، 10درصد از درآمد ملی به عنوان بودجه آموزشی بدین امر اختصاص یافت.بدهی های مراکز آموزشی و نبود تجهیزات به روز ، از جمله عمده ترین مشکلات پیش روی مراکز آموزشی مستقر درنواحی فقیر نشین کشور و شهرهای کوچک و حاشیه ای بوده است و این در حالیست که مدارس ایالتی و حرفه ای مستقردر نواحی بزرگ شهری، از جمله مسکو و پترزبورگ، درشرایط بسیار مناسب مالی قرار داشته اند.

با توسعه مدارس خصوصی افزایش بی عدالتی در برخورداری شهروندان روسی از حق آموزشی عمومی با کیفیت بالا مشهود گردید.به نحویکه در طراحی سیاست آموزشی ملی فدراسیون روسیه طی سال 1998، این معضل بطور اختصاصی مورد توجه قرار گرفت.در این اثنا همچنین،افزایش نرخ برنامه های آموزش پایه حرفه ای فاقد راندمان بالای کاری بواسطه حذف شتابزده بیکاری در بازارکار،شکست نظام مدیریت قدیم آموزش پایه حرفه ای و کاهش نرخ افراد استخدامی ثابت در بازار کار، به بروز تنش اجتماعی در کشور منتهی گردیدکه اول از همه در جامعه معلمین مشهود است.طی سالهای 1996-1994،افزایش اعتراض معلمین تا سرحد اعتصاب به پیش رفت.بروز چنین حوادثی درزمینه آموزش، با انعکاس گسترده ای در حوزه فعالیتی مجلس دومای ایالتی مواجه گردیدکه به نوبه خود به اتخاذ سیاست « آموزش و پرورش و امنیت ملی» در می سال 1996 منجر گردید.متعاقب اتخاذ چنین سیاستی، نظام آموزشی روسیه مستقیماً تحت تاثیر پایه امنیت ملی قرار گرفته و مشخص گردید که نقاط ضعف موجود در حوزه آموزش خود عامل اصلی بروز نتیجه غیر منطقی وخطای سیاسی دولت است.

از جمله دستاوردهای اتخاذ سیاست آموزش و پرورش و امنیت ملی می توان به موارد ذیل اشاره نمود :

تضمین فراهم سازی آموزشی عمومی متوسطه آزاد برای کلیه شهروندان روسی

افزایش سهم هزینه های آموزشی و پرورشی در بودجه کشور

برقراری فرصتهای متساوی برای کلیه شهروندان روسی جهت دستیابی به آموزش وجلوگیری از طبقاتی شدن سطوح مختلف اجتماع دردستیابی به امکانات آموزش و پرورش بر اساس قانون اساسی فدراسیون روسیه و قانون آموزش و پرورش

ایجاد شرایط مناسب جهت توسعه تاسیسات آموزشی با اشکال متفاوت ملکیتی

توسعه برنامه های آموزشی درجهت جلوگیری از کاهش نرخ سواد و پائین آمدن توسعه روشنفکری و فرهنگی شهروندان روسی

با اتخاذ سیاست آموزش و پرورش و امنیت ملی و تصویب آن در مجلس دومای روسیه،در خواست دولت روسیه فدرال جهت درنظرگرفتن شرایط اصلاحات آموزشی مورد پذیرش واقع گردید.از این روی،ماموریت اجرای طرح سوم اصلاح نظام آموزشی در دستور جولای سال1997دولت گنجانیده شد.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد نظام آموزشی روسیه 123ص

دانلود تحقیق کامل درمورد سیر تحول موسیقی روسیه

اختصاصی از هایدی دانلود تحقیق کامل درمورد سیر تحول موسیقی روسیه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق کامل درمورد سیر تحول موسیقی روسیه


دانلود تحقیق کامل درمورد سیر تحول موسیقی روسیه

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 120
فهرست و توضیحات:

مقدمه

هنر روسی Russian Art

هنر بیزانسی Byzantine Art

هنر اسکاندیناویایی Scandinavian Art

سیر تحول موسیقی روسیه

مکتب موسیقی روس و تحولات دیگر

آهنگسازان روسیه

گلینکا، میخاییل ایوانوویچ

بالاکیروف، میلی Balakiref, Mily

بورودین، الکساندر (Borodine, Alexandre)

کویی، سزار(Cui, Cesar)

موسورگسکی، مودست پتروویچ (Mussorgsky, Modeste Petrovitch)

ریمسکی کورساکف، نیکولای آندریوویچ

Rimsky – Korsakov, Nicolai Andreievitch

چایکوفسکی، پیوتر ایلیچ (Tchaikovski, Piotr Ilyitch)

چرپنین، الکساندر نیکولایوویچ (Tcherepnine, Alexandre Nicolaievitch)   

چرپنین، نیکولای نیکولایوویچ (Tcherepnine, Nikolai Nikolaievitch)  

اسکریابین، الکساندر نیکولایوویچ (Scriabine, Alexandre Nicolaievitch)  

شوستاکوویچ، دیمیتری (Chostakovitch, Dimitri)

استراوینسکی، ایگور فیودورویچ (Stravinsky, Igor Fedorovitch)   

 

 

مقدمه

روسیه کشوری است که در هنر مجموعه‌ای از تأثیرات فرهنگ‌ها و هنرهای مختلف اقوام کشورهای دیگر را در پیشینة تاریخ خویش پذیرفته است؛ از این رو برای شناختی عمیق‌تر نسبت به فرهنگ و هنر این سرزمین لازم است مطالبی را در مورد هنر اقوام و کشورهایی را که تأثیرگذار بوده‌اند بررسی نمائیم. از جمله آنها می‌‌‌‌‌‌توانیم به یونان ـ بیزانس ـ اسکاندیناوها ـ اسلاوها ـ ایتالیا ـ آلمان ـ فرانسه ـ مجارستان و لهستان و کشورهای شرقی و غیره اشاره نمائیم. اما در این میان هنر بیزانس و اسکاندیناوی نسبت به سایرین به دلیل تأثیر عمیق تری که داشته‌اند شایان توجه بیشتری می‌‌باشند که در ادامه مطرح خواهند شد.


هنر روسی Russian Art

خاک روسیه در کهن‌ترین زمان‌ها محل کوچک و سکونت اقوام مختلفی بود که اشیای هنری بسیاری را از خود بر جای گذاشتند. ولی تاریخ هنر روسی از هنگامی آغاز شد که مردم این سرزمین به مسیحیت گرویدند (اوایل سدة یازدهم). بنابراین، سبک جانور نگاری سکاها و هنر مستعمرات یونانی کنارة دریای سیاه، «روسی» محسوب نمی‌شوند؛ زیرا تمدن‌های مزبور به هنگام پیدایی کشور روسیه یکسره از میان رفته بودند. در حقیقت، دولت جدید روسیه هم مذهب ارتدکس و هم نقاشی و معماری خود را از امپراتوری بیزانس اخذ کرد. محتملاً، هنر زینتی قبایل مشترک اسلاونی تا مدتی در هنر قومی این سرزمین ادامه یافت؛ ولی هنر قرون وسطای روسیه صرفاً کلیسایی بود و در حوزة وسیع‌تر هنر بیزانسی جای داشت. چنین به نظر می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌رسد که وارانگیان ـ سوداگران و جنجگویان اسکاندیناویایی که از سدة نهم در بخشی از خاک روسیه مسکن گزیدند ـ همچون خود اسلاوها در تکوین این هنر مذهبی سهم چندانی نداشتند. سنت بیزانسی در روسیه تا اواخر سدة هفدهم پایدار ماند؛ و از این رو، هنر روسی بسیار دیرتر از هنر اروپای باختری خصلت دنیوی و طبیعتگرایانه پیدا کرد.

کلیسای سانتاسفیا (شهر کیف)، متعلق به سدة یازدهم، یکی از قدیمی‌ترین آثار قرون وسطای روسیه به شمار می‌‌آید. این کلیسا اساساً یک بنای بیزانسیِ دارای سیزده گنبد است که توسط بنایان یونانی ساخته شد، ولی به مرور ترمیم و تغییر بسیار یافت. موزاییک و دیوارنگاری داخل آن نیز کار هنرمندان یونانی است. بر دیوارة راهروهای پلکانیِ میان کلیسا و کاخ شاهی تعدادی تکچهره و صحنة سیرک و شکار نقش بسته است که تصویری از هنر دنیوی فراموش شدة دربار بیزانسی به دست می‌‌دهد. گویا نخستین هنرمندان فعال در روسیه از قسطنطنیه ـ پایتخت امپراتوری بیزانس ـ به دست می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دهد. گویا نخستین هنرمندان فعال در روسیه از قسطنطنیه ـ پایتخت امپراتوری بیزانس ـ می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌آمدند؛ اما به زودی هنرمندان بومی جای آنان را گرفتند. البته این بدان معنا نیست که ارتباط هنر قرون وسطای روسیه با هنر رایج در قسطنطنیه قطع شد؛ بلکه هنر روسی، ضمن کسب برخی ویژگی‌ها، تحولات هنر بیزانسی را قدم به قدم دنبال کرد. چندان روشن نیست که سایر نواحی امپراتوری بیزانس تا چه حد بر هنر روسی اثر گذاردند. محتملاً بلغارستان، آسیای صغیر و قفقاز در این زمینه مختصر سهمی داشتند. از سوی دیگر، در برخی بناهای سدة دوازدهم نقشمایه‌های مربوط به هنر رومی وار به چشم می‌خورد؛ ولی نفوذ هنر اروپای باختری چنان قوی نبود که خصلت بیزانسی معماری روسی را زایل کند. همچنین، تأثیر هنرهای رومی وار و ارمنی در نقشبرجسته‌های کلیسای دمتریوس قدیس (شهر ولادیمیر) را نمی‌توان عامل سازندة سبک نومایه نقشبرجسته‌های مزبور دانست.

مغلان نخست بر جنوب روسیه (1224)، و سپس بر شمال روسیه (1234) استیلا یافتند. آنان از خود تمدن خاصی نداشتند؛ و به همین دلیل نیز حضور برخی عناصر شرقی در هنر روسی را نباید به آنها نسبت داد. تنها دوک نشین نوگورد از یورش مغولان ویرانگر مصون ماند، و به کانون حیات فرهنگی روسیه بدل شد. در نیمة دوم سدة چهاردهم، تئوفانس یونانی (فِئوفان گرِک) در همین ناحیه ظهور کرد. او نمایندة واپسین مرحلة مهم در هنر بیزانسی بود. نقاشی‌های دیواری کلیسای نوگورد سبک شخصی او را نشان می‌‌‌دهند. اینها ترکیب بندی‌های قوی و گیرا از پیکرهایی بیانگر هستند که با ضربه قلم‌های درشت و عصبی اجرا شده‌اند. بعداً روبلِف ـ که محتملاً شاگرد تئوفانس بود ـ شیوة خطی خاص خود را ابداع کرد، که طی سالیان بعد مورد تقلید قرار گرفت.

در سدة پانزدهم، تاتارها از خاک روسیه بیرون رانده شدند، و حکام محلی تحت رهبری دوک بزرگ مسکو به هم پیوستند. پس از سقوط قسطنطنیه به دست ترکان عثمانی (1453)، روسیه خود را وارث معنوی امپراتوری بیزانس دانست؛ و هنر روسی جانشین مشروع هنر بیزانسی به شمار آمد. از همین زمان، مرکزیت هنری مسکو تثبیت شد. حکومت تزاری روس معماران ایتالیایی را برای ساختن ارگ و کاخ کرملین و چند کلیسا به مسکو فراخواند. اینان سبک معماری سنتی روسیه را مبنای کارشان قرار دادند ( در این میان، فقط کاخ کرملین  تا اندازه‌ای به معماری ایتالیای سدة پانزدهم شبیه است). بدین سان، تأثیر هنر رنسانس بسیار اندک بود؛ و تدریجاً در سده‌های شانزدهم و هفدهم، هنر روسی ویژگی‌های مستقلی به دست آورد (کلیسای جامع واقع در «میدان سرخ» مسکو نمایانگر یک سبک اصیل معماری است). در عرصة نقاشی نیز تحولی به وجود آمد و تمثیل‌های پیچیده در قالب روایی مردم پسند جای موضوع‌های سنتی بیزانسی را گرفت. یکی از مکتب‌های مهم شمایلسازی موسوم به استروگانف، با اسلوبی مینیاتور گونه و برخوردار از رنگ‌های زنده، در سدة هفدهم رخ نمود. ولی هنر شمایلسازی در سدة هجدهم به سطح صناعتی برای تولید تصاویر نذری نزول کرد؛ و در سدة نوزدهم نیز تلاش برای احیای این سنت کهن به نتیجه مطلوبی نرسید.

دوران سلطنت تزار پتر کبیر (1689 ـ 1725)، نقطة عطفی در تاریخ روسیه بود. او دست به اصلاحاتی اساسی زد تا روسیه را به یک کشور اروپایی بدل کند. در اقدامات سریع و ناگهانی پتر کبیر مجالی برای بهره‌گیری از سبک روسی کهن نبود. اکنون در کشوری که پیوند خود را از پیشینه بیزانسی گسسته بود، دیگر جایی برای هنر کلیسایی وجود نداشت. مثال بارز این تغییر و تحول را در معماری و شهر سازی پترزبورگ که طبق الگوی اروپایی و عمدتاً توسط خارجیان ساخته شد، می‌‌‌‌توان دید. در همین زمان، چند هنرجوی روسی برای تحصیل به اروپا رفتند؛ ولی اینها تأثیری بر هنر کشور خود نگذاشتند. در واقع، تمامی آثار هنری برجستة سده هجدهم به دست هنرمندان فرانسوی، آلمانی، هلندی و ایتالیایی آفریده شدند (مثلاً، مجسمة پتر کبیر سوار بر اسب، اثر فالکنه) در میانة همین قرن، ملکه الیزابت ـ دختر پتر کبیر ـ با تأسیس آکادمی سلطنتی در پترزبورگ امکانی برای پرورش هنرمندان روسی به وجود آورد. نخستین معلمان این آکادمی از اروپای باختری به روسیه آمده بودند.

از اواخر سدة هجدهم، هنرمندان و نویسندگان روس با اندکی تأخیر در تمامی جنبش‌های اروپایی مشارکت داشتند. اما نبوغ روس‌ها، همچون بسیاری از ملت‌های شمال اروپا، بیشتر در ادبیات درخشید. اگر روسیه با نویسندگان بزرگی که در پی پوشکین آمدند، پرچمدار ادبیات اروپا شد، در عرصة هنر بصری، دست کم تا اوایل سدة بیستم، نتوانست شخصیتی قابل قیاس با غول‌های ادبی‌اش به جهان عرضه بدارد. با این حال، نقاشی‌های طنز آمیز فدتُف را می‌‌توان قرینة داستان‌های گوگول دانست؛ و یا می‌‌‌‌توان از همگامی آگاهانة نقاشان با نویسندگان واقعگرا سخن به میان آورد. رپین هنرمند توانمندی که او را «کوربة روسیه» می‌‌‌‌نامند، همانند نقاش رئالیست فرانسوی دید قوی و مهارت فنی‌اش را در خدمت هدف‌های اجتماعی قرار داد. او برجسته‌ترین نمایندة جنبش نقاشان سیار به شمار می‌‌‌‌آید. جنبش مزبور به منظور ایجاد ارتباط نزدیک میان هنرمند و مردم از اوایل دهة 1870 توسط رئالیست‌های معتبر دیگری چون کرامسکوی، گِه و پِرُف شکل گرفته بود. رئالیست‌های روس در کارشان به شدت بر مضمون‌های ملی و فرهنگ بومی تأکید می‌‌‌کردند، و به همین سبب نیز از جریان پویای هنر اروپای باختری دور افتادند.

در اواخر سدة نوزدهم جوانانی که به طریقی با هنر فرانسوی ارتباط داشتند، مجذوب کشفیات رنگی منه و پیسارو شدند. تأثیر امپرسیونیست‌های فرانسه دو گرایش متمایز در هنر روسی پدید آورد. از یکسو، واقعگرایانی جدید به میدان آمدند که با استفاده از رنگ‌های متنوع و پرطراوت با نقاشی از چشم‌اندازها و صحنه‌های زندگی روزمره پرداختند؛ از سوی دیگر، خیالپردازانی ظهور کردند که اسلوب امپرسیونیست و رنگ‌های درخشان را برای تجسم مضمون‌های راز آمیز و افسانه‌یی به کار بستند. در میان رهبران گروه نخست باید از آن سرف و لویتان نام برده. سرف به یاری روحیه‌ای نوجو و دستی توانا توانست از چارچوبة سنت رئالیسم نقاشان سیار فراتر رود. لویتان نیز با برخورداری از ذهنیت شاعرانه و احساس غنی رنگ منظره‌نگاری روسی را جانی تازه بخشید. کار این پیشگامان توسط کُرُوین، گرابار، بریتاکف، کریمف و دیگران ادامه یافت. در بین هنرمندانی که از واقعیت عینی روی برتافتند، وروبل اهمیتی استثنایی در مقام یک هنرمند و معلم داشت. آثار نمادگرایانة او به سبب نومایگی در رنگ و شکل راهی به سوی تجربیات تازه در ساختار تجسمی گشود. در همین زمان، تروبتسکوی و چند مجسمه‌ساز دیگر کوشیدند خود را از قیدهای هنر آکادمیک برهانند. اینان عموماً از دستاورد ردن مایه می‌‌‌گرفتند. به طور کلی، شکست انقلاب (1905) پایان اقتدار سنتگرایان بود؛ و پس از آن امپرسیونیسم روسی خط وروبل را دنبال کرد.

نخستین سبک‌های هنر مدرن تقریباً همزمان با ظهورشان در اروپا به روسیه هم رسیدند. این بدان سبب بود که بسیاری از هنرمندان روس در پاریس بسر می‌‌بردند؛ و نیز دارایی هنری مُرُسُف و شوکین مشتمل بر آثار پیشگامان هنر مندرن در مسکو به نمایش درآمده بود. جنبش نوگرای روس در اوایل نقاش یا مجسمه ساز برجسته‌ای پدید نیاورد؛ ولی شخصیت‌های چون بنوآ و دیاگیلف نقشی با اهمیت در تحول هنر سدة بیستم روسیه ایفا کردند. اینان با تشکیل انجمن دنیای هنر و انتشار مجله‌ای به همین نام واکنشی علیه سنتگرایی و تعصب ملی نقاشان سیار نشان دادند (وروبل و بسیاری از نوگرایان روس با انجمن مزبور همکاری داشتند). دیری نگذشت که به همت دیاگیلف گروه «باله روسی» شکل گرفت، و نخستین برنامه گروه مزبور در پاریس به روی صحنه آمد (1909). این اقدام، برجسته‌ترین هنرمندان روسی آن زمان را گرد هم آورد. باکْست و ماتیسلاو دوبوژینسکی ـ معلم شاگال ـ از این جمله بودند . چندی بعد، دیاگیلف صحنه‌آرایی نمایش‌های خود را به گنجاروا سپرد (1914). کار این بانوی هنرمند برای باله‌های «خروس طلایی» و «پرندة آتشین» تأثیری ماندگار بر هنر پیشتاز روسی گذاشت.

در این سال‌ها، لاریُنُف همچون گنچاروا بر آن بود که دستاوردهای تازة زیبایی شناسی غربی را با عناصر هنر قومی روسیه تلفیق کند. او در تشکیل گروه رز آبیفام و برگزاری نخستین نمایشگاه «پشم زرین» (1908) سهم داشت؛ و سپس دو نمایشگاه با اهمیت تحت عناوین «سرباز خشت» و «دُم خر» برپا کرد (در نمایشگاه اخیر آثار هنرمندانی چون کاندینسکی، یاولنسکی و مالویچ معرفی شدند). سرانجام، لارینف بر اساس کوبیسم و فوتوریسم به نظریه و شیوه‌ای دست یافت که آن را ریونیسم نامید. نظریة لارینف که به جلوه‌های تجسمیِ انتشار و تداخل اشعة ساطع شده از اشیا می‌‌‌‌‌‌پرداخت، نتیجه کوشش او برای رسوخ در جوهرة شیء بود. از این رو، زیبایی شناسی پیشنهادی او بعد متافیزیکی داشت. اما اهمیت ریونیسم در این نیز بود که زمینه‌ای برای طرح نظریة سوپره ماتیسم مالویچ به وجود آورد. سوپره ماتیسم با نفی کامل بازنمایی جهان مرئی، شیوه‌‌ای جدید در نقاشی انتزاعی بر اساس رنگ‌های اصلی، صور هندسی بنیادی و خطوط مستقیم پیش نهاد.

با شروع جنگ جهانی اول، کاندینسکی، یاولنسکی، داوید بورلیوک و بسیاری دیگر به روسیه بازگشتند؛ و این موجب تقویت جنبش نوگرایی در این کشور شد. در همین اوان، مارینتی رهبر فوتوریست‌های ایتالیا، به روسیه رفت و دربارة نقش انقلابی صنعت ماشینی در هنر آینده سخن راند. اکنون، به رهبری شاعران برجسته‌ای چون مایاکفسکی و پاسترناک موج فوتوریسم در روسیه بالا گرفته بود. تاتلین ـ شاگرد لارینف و گنچاروا ـ گروهی از هنرمندان را گرد خود جمع کرد. اینان با اعلام مرگ پرده‌نگاری (نقاشی سه‌پایه‌یی)، تولد هنری را نوید دادند که ریتم، ساختمان و منطقش را در «ماشین» می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌یافت. انقلاب اکتبر (1917)، پایه‌های این جنبش جدید را استحکام بخشید، و هدف‌های اجتماعی آن را مشخص تر نمود. شاخه ای از جنبش مزبور بعداً کنستروکتیویسم نام گرفت و اصول نظری آن توسط گابو و پِوْسْنِر تدوین شد (1921). کنستروکتیویست‌ها به علم و صنعت چون وسیله‌ای برا پرورش هنرمندان جدید می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌نگریستند. تحقیق در خواص و کارکرد مواد، و کوشش برای ارتباط مواد با صور هنری خاص، نتایج عملی بسیاری در صحنه‌آرایی تئاتر و فیلم، طراحی گرافیک، طراحی صنعتی و معماری به بار آورد. بازتاب نظرات و آثار هنرمندانی چون تاتلین، رُد چنکو، گابو، لیسیتسکی و دیگران در خارج از روسیه، شالودة سبک بین‌المللی «کارکردگرایی» در طراحی و معماری را ساخت؛ و در برنامة آموزشی بوهوس تأثیر گذاشت. به طور کلی، روسیه شخصیت‌های برجسته‌ای را به هنر سدة بیستم عرضه کرد؛ اگرچه اغلب آنها در خارج از کشورشان بیشتر درخشیدند. هنرمندانی چون کاندینسکی، آرکی پنکو، شاگال، گابو، سوتین، زادکین و دیگران در این زمره بودند.

در نخستین سال‌های پس از تأسیس جمهوری‌های شوروی، به رغم انواع مشکلات ناشی از جنگ داخلی و فشارهای خارجی، جنبش نوگرایی به اوج شکوفایی خود رسید. هنرمندان پیشتاز با ایجاد هنرستان‌های آزاد به امر تعلیم و اشاعة هنر مدرن پرداختند. در زمینه‌های مختلف هنر کاربردی دست به فعالیتی وسیع زدند، میدان‌ها و کارخانه‌ها را برای جنبش های مردمی آراستند، طرح‌های بدیع برای نمایش‌ها و یادمان‌ها ارائه کردند، و به طور کلی در تمامی عرصه‌های فرهنگی هماوایی پرشور خود را با انقلاب نشان دادند. برخی از رهبران و مقامات دولت جدید، و به خصوص لوناچارسکی ـ کمیسر آموزش و پرورش ـ نیز پشتیبان این کارهای خلاقه بودند. ولی این حمایت دیری نپائید؛ و حتی به زودی موج مخالفت با هنر پیشتاز پدید آمد. اعلام سیاست اقتصادی جدید (نِپ)، راه برگشت فرهنگ محافظه کار پیشین را گشود (1922). خریداران و حامیان خصوصی دوباره ظاهر شدند، و بازار هنر سنتی از نو رونق گرفت. تغییر روش دولت چنین توجیه شد که هنر مدرن برای ارشاد توده‌ها مناسب نیست. در این شرایط، شماری از هنرمندان پیشتاز میهن خود را ترک کردند و شماری نیز که ماندگار شدند، از ادامة تجربیات خود چشم پوشیدند. به خصوص، کسانی چون تاتلین که با حرارت بیشتری بر سودمندی اجتماعی هنر پا می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌فشردند، مشاغل و موقعیت‌های رسمی خود را از دست دادند، و آثارشان از انظار عمومی حذف شد. تأکید بر نقاشی سه پایه‌ایی، گروهی را به فعالیت در این زمینه و تشکیل «انجمن نقاشان پرده‌نگار» ترغیب کرد. سپس، «انجمن هنرمندان روسیه انقلابی» شکل گرفت که اغلب هنرمندان سنتگرا و نوگرا را در خود جای داد. اعضای انجمن مزبور در ازای دریافت دستمزد به صورتگری و نقاشی پرده‌های روایی و تبلیغی پرداختند؛ و آثارشان توسط دولت در نقاط مختلف جمهوری‌های جدید پخش شد. این اقدامات زمینه ساز سیاست فرهنگی دوران استالین بود که در نظریة رئالیسم سوسیالیست برای ادبیات و هنرها رسمیت یافت.

هدف رئالیسم سوسیالیست در اتحاد شوروی (سابق) هنری قابل فهم برای تودة مردم بود که در عین حال می‌‌بایست نقش آموزشگری ایدئولوژی را نیز بر عهده گیرد. به سخن دیگر، این هنر می‌‌بایست تفسیری خوشبینانه از واقعیت حال بر اساس روند تحول جامعه به سوی سوسیالیسم ارائه کند. این مضمون لزوماً قالبی نو می‌‌طلبید؛ ولی در عمل، سنت رئالیست‌های سدة نوزدهم پایه و اساس تحقق مقاصد جدید قرار گرفت. بدین سان، دستاوردهای هنر مدرن ـ که پیشتازان روس سهمی مهم در تکوین آن داشتند ـ به زیبایی شناسی رئالیسم سوسیالیست راه نیافت. با این حال، تأثیر جنبش هنری نخستین سال‌های پس از انقلاب یکباره از میان نرفت. چنان که تا اوایل دهه 1930، هنوز تلاش برای دستیابی به قالب‌های نو در آثار برخی نقاشان و طراحان مشهود بود. هنرمندانی چون  ماشکف، پترف ـ ودکین، کوزْنِتْسُف، ساریان و دیِ‌نکا از این جمله بودند. ولی اینان نیز پس از چند سال از طریقی به سنت‌های پیشین باز گشتند. نمونه‌های شاخص رئالیسم سوسیالیست را در آثار مجسمه‌سازانی چون موخینا، شادر، و نقاشانی چون پلاستفُ و سرگئی گراسیمف می‌‌توان دید.

از دهة 1960، حرکتی تازه در هنر روسی آغاز شد. هنرمندان نسل جوان‌تر الگوی رئالیسم سدة نوزدهم را نپذیرفتند و به جستجوی قالب‌های بیانی تازه‌تری پرداختند. اینان در تجربیات خویش از میراث شمایل سازان روسی و دستاوردهای پیشگامان هنر مدرن و واقع‌گرایان نو در اروپای باختری و دیوارنگاران مکزیکی بهره‌ گرفتند. در میان هنرمندان این نسل باید به نیزوستنی اشاره کرد که کارش در غرب نیز مورد توجه قرار گرفت. در دهه‌های اخیر، بسیاری از هنرمندان روسی به جریان‌های نوپدید غربی جلب شده‌اند. در این میان به نام‌هایی چون ایلیا کاباکف، اِوْسی موییزِنکو، لِو تابِنکین، ایگُر کُپیس تیانْسکی، اُلِگ کُودِریاشُف و دمتری ژیلنسکی می‌‌توان اشاره کرد.

این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق کامل درمورد سیر تحول موسیقی روسیه

دانلود مقاله چارچوب تحلیلی روابط خارجی ایران و روسیه (از عصر صفوی تا کنون)

اختصاصی از هایدی دانلود مقاله چارچوب تحلیلی روابط خارجی ایران و روسیه (از عصر صفوی تا کنون) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله چارچوب تحلیلی روابط خارجی ایران و روسیه (از عصر صفوی تا کنون)


دانلود مقاله  چارچوب تحلیلی روابط خارجی ایران و روسیه (از عصر صفوی تا کنون)

 

مشخصات این فایل
عنوان:چارچوب تحلیلی روابط خارجی ایران و روسیه (از عصر صفوی تا کنون)
فرمت فایل: word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات: 34

این مقاله در مورد چارچوب تحلیلی روابط خارجی ایران و روسیه (از عصر صفوی تا کنون) می باشد.

بخشی از تیترها به همراه مختصری از توضیحات هر تیتر از مقاله چارچوب تحلیلی روابط خارجی ایران و روسیه (از عصر صفوی تا کنون)

دورة اول ـ از عصر صفوی تا پایان حکومت زندیه
این دوره سالهای 1502 تا 1800 ( 907 – 1215 هـ . ق ) را در برمی‌گیرد. اکثر مورخین تأسیس و تشکیل دولت و سلسله صفوی را در ایران، آغاز عصر جدیدی تلقی می‌کنند که ملت – کشور به معنای مدرن آن ترتیب یافت. شاه اسماعیل نوادة شیخ صفی‌الدین اردبیلی بینانگذار این سلسله محسوب می‌شود. هدف وی آن بود که بساط ملوک‌الطوایفی را از ایران برچیده و به جای حکام و خوانین محلی، یک حکومت مقتدر و مرکزی تحت لوای مذهب شیعه ایجاد کند. شاه اسماعیل پس از حدود 13 سال جنگ مداوم در نواحی مختلف ایران توانست وحدت ملی، تمامیت ارضی و حاکمیت نوینی را برای ایران فراهم آورد.....(ادامه دارد)

دوره دوم - عصر سلسله قاجاریه
با ظهور آقامحمدخان و تأسیس سلسله قاجاریه،‌تا حدودی ثبات به ایران بازگشت،‌اما روند تضعیف ایران کم کم رخ می نمود. در این دوره، عثمانی به سبب شکستهای چندگانه از روسیه در مسیر زوال افتاده بود و مثل گذشته به ایران فشار وارد نمی کرد. اروپائیان مشغول مهار انقلاب فرانسه بودند. روسیه با لهستان بیشتر درگیر بود. انگلستان قدرت جدیدی بود که همة اروپائیان را تحت تأثیر قرار داده و در حوزة شبه قارة هند و ایران نیز رو به پیشرفت بود. مرزهای شرقی ایران نیز نسبتاً آرام بود.....(ادامه دارد)

دوره سوم – عصر پهلوی ها
مساعی انگلیس در به قدرت رساندن رضاخان و اقتدار روزافزون او موجبات احتیاط هر چه بیشتر شوروی شد. روسیه به تغییر رویه پرداخت تا با رفاقت مقطعی از منافع اقتصادی بهره جوید، لذا قرارداد بازرگانی در سال 1924 در همین راستا به امضا رسید. تحکیم قدرت برای سردار سپه و حتی خلع سلسله قاجاریه در سال 1924 همگی از مستظهر بودن رضا شاه به انگلیس حکایت داشت.اختلاف ایران و شوروی در مورد حمایت شوروی از فعالیت های کمونیستی در ایران بسیار پرماجرا بود و نفوذ انگلستان با انعقاد قرارداد نفتی 1933 ....(ادامه دارد)

دورة چهارم از انقلاب اسلامی ایران تا فروپاشی شوروی ( 89-1979 )
کارکرد نامطلوب نظام سیاسی پهلوی، اقدا مات محمد رضا شاه، اطرافیان و مجموعة سیاسی – اقتصادی موجبات اعتراضات گسترده و انباشت خشم مردمی را فراهم و نهایتاَ به انفجار انقلابی منتهی شد. معادلات خاص قدرتهای بزرگ هم در رابطه ب تحولات جهانی،منطقه و ایران باعث گردید تا پیوندها و ارتباطات سابق پاسخگو نباشد. هر یک از این قدرتها، رویکرد خاصی به تحولات داخلی ایران داشتند، بنابراین عملکرد داخلی ایران هم متأثر از برخورد آنها همراه با سایر عوامل دیگر به واژگونی رژیم پهلوی انجامید.....(ادامه دارد)

دورة پنجم - دورة پس از فروپاشی شوروی
فروپاشی شوروی و پیدایی جمهوری های تازه استقلال یافته آسیای مرکزی و ماورای قفقاز بزرگترین تحول جهان در آخرین دهة قرن بیستم بود. تنزل حوزه قدرت روسیه و سطح قدرت این کشور از ابرقدرت بودن به یکی از قدرتهای بزرگ اولاً از اعتبار جهانی آن کاست و ثانیاً با تغییر نظام بین الملل دوقطبی توجه اصلی روسیه به کنترل امور منطقه‌ای معطوف گردید.روسیه به عنوان برادر بزرگ در بین جمهوری های جدید همواره نگران تحولات داخلی آنها و حتی روابط خارجی آنها با دیگر قدرتهای بزرگ بوده است. اتخاذ سیاست توجه به خارج نزدیک، برقراری و تنظیم روابط با چند کشور منطقه را نیز برای روسیه مهم ....(ادامه دارد)

بخشی از فهرست مطالب مقاله چارچوب تحلیلی روابط خارجی ایران و روسیه (از عصر صفوی تا کنون)

مقدمه
ملاحظات نظری
مؤلفه‌ها و عناصر سطح ساختار نظام بین المللی:
دورة اول ـ از عصر صفوی تا پایان حکومت زندیه
دوره دوم - عصر سلسله قاجاریه
دوره سوم – عصر پهلوی ها
دورة چهارم – از انقلاب اسلامی ایران تا فروپاشی شوروی ( 89-1979 )
...(ادامه دارد)

 

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله چارچوب تحلیلی روابط خارجی ایران و روسیه (از عصر صفوی تا کنون)

دانلود مقاله چارچوب تحلیلی روابط خارجی ایران و روسیه (از عصر صفوی تا کنون)

اختصاصی از هایدی دانلود مقاله چارچوب تحلیلی روابط خارجی ایران و روسیه (از عصر صفوی تا کنون) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله چارچوب تحلیلی روابط خارجی ایران و روسیه (از عصر صفوی تا کنون)


دانلود مقاله چارچوب تحلیلی روابط خارجی ایران و روسیه (از عصر صفوی تا کنون)

در صحبت ایران و همسایگان، روسیه از اهمیت و جایگاه ویژ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ای برخوردار بوده است.

ایران از عصر صفوی به عنوان یک واحد ملی منسجم ظاهر شده وبه لحاظ مجاورت با نواحی جنوبی روسیه به تعامل با آن کشور پرداخته است. بالطبع در تحلیل روابط خارجی این دو کشور باید به نقش متغیرهای مختلف داخلی، منطقه‌‌‌‌ای و بین المللی توجه وافر داشت. شرایط قوت و ضعف داخلی معادلات و مناسبات منطقه‌‌‌‌‌ای و نظام ساختار بین الملی همگی بر روابط ایران و روسیه تاثیر کذار بوده‌‌اند.

 از عصر صفوی تا به امروز نشیب و فرازهای مختلفی برای روابط دوجانبه ایران و روسیه رخ داده و مناسبات آنها را تحت تأ‌ثیر قرار داده است. بنابراین در پاسخ به این سوا‌ل که چه علل و عواملی در جهت‌گیری‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها وسیاست خارجی متقابل ایران و روسیه تأ‌‌ثیر داشته‌‌اند، باید گفت که این نوشته تعامل و پیوند متداخل متغیرهای سطوح ملی، منطقه‌‌‌‌‌ای وبین‌‌‌المللی در دوره‌‌‌‌‌های مختلف تاریخی را فرض می‌گیرد که بر الگوهای رفتاری و روابط ایران وروسیه تاثیرگذار بوده‌‌‌‌‌اند.

در بیان مطلب حاضر، ابتدا یک درآمد مختصر به مسائل نظری به عنوان اساس تئوریک بحث خواهیم داشت.

دربخش دوم به مرور کلی و مختصر مسا‌‌ئل وحوادث روابط خارجی ایران و روسیه در مقاطع مختلف خواهیم پرداخت.

دورة اول به دوران صفوی تا پایان حکومت زندیه، دورة دوم به عصر قاجاریه، دورة سوم به عصر پهلوی، دورة چهارم به دوران پس از انقلاب اسلامی تا فرو پاشی شوروی و بالاخره دوره ششم به دوران پس از فروپاشی شوروی اختصاص خواهند داشت. درپایان هم یک جمع‌‌‌بندی از مباحث ارائه خواهیم داد.


ملاحظات نظری

   ادبیات غرب محور روابط بین الملل، معاهده صلح وستفالیا 1648 را نقطه آغار شکل‌‌‌‌‌‌گیری روابط بین‌‌المللی به حساب می‌‌‌‌آورد. براساس پیامدهای این نظام جدید، شاهد نوعی برابری ونابرابری میان واحدهای مختلف جامعه بین‌‌‌‌‌‌‌‌ المللی بودیم. دولتهای ملی روس، پروس، پرتقال، اسپانیا، فرانسه، انگلیس اصلی‌ترین مؤسسین این نظام بودند و از نظر حقوقی و براساس اصل حاکمیت ملی برابر تلقی می‌شوند. این دولتهای اروپایی مسیحی، برخی از واحدهای اروپایی مثل لهستان راهم سطح خود نمی‌دانستند و برای تنظیم روابط و منافع خویش، حتی به حمله و تجزیه این کشورها می‌‌پرداختند. از طرف دیگر ممالک غیر اروپایی وغیر مسیحی را نیزهم‌‌‌شأن خود تلقی نکرده و خود را مجاز به دست اندازی درآنها می دانستند، تا در فرآیند استعمار وآبادانی، آنها را نیز اجتماعی گروه و به جرگه واحد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های برابر وارد سازند. سیر تحولات و رقابت این دول اروپایی در ممالک آمریکای لاتین، آفریقا وآسیا، انعقاد قراردهای تحت الحمایگی و کاپیتالاسیون هم در همین راستا بوده است[1].

نابرابری عملی میان دولتهای اروپایی آن دوره، برحسب مؤلفه قدرت  و به صورت سلسله مراتبی تاهژمونی باعث شده بود تا هریک ازاین دولتها با ظهور خویش دورانی از عرصة رقابت را ساماندهی نماید. پرتقال، اسپانیا، هلند، بریتانیا، فرانسه و آلمان مهمترین واحدهایی بودند که درخارج از اروپا به فعالیت می‌پرداختند. روابط “ سطح تضاد و تعارض” بین اروپائیان به خارج از اروپا کشیده شد و آنها بین خود و در قبال غیراروپائیان روابط مبتنی بر رقابت ـ همکاری را بنیان نهادند.

براساس مؤلفه‌های قدرت در هردوره، توزیع توانایی‌‌‌ها متفاوت بوده،  اما در شرایط و موقعیتهای مختلف همواره سعی می‌‌شده است که به نوعی “ نظام موازنه” برقرار گردد. این توازن سیستیمی می‌‌تواند مبتنی بر توافقات مکتوب(عهدنامه، کنوانسیون و… ) و یا به صورت عرفی و نانوشته باشد. بنابراین، حالتی از رژیم‌های بین‌‌‌ المللی بین اعضا شکل می‌گرفت که  آنها قادر به تأثیر گذاری بر یکدیگر بودند، ولی با واحدهای غیرتأثیرگذار روابط دیگری را دنبال می کردند.

با توجه به سطح و میزان قدرت و توانایی دولتها(نا برابری) بر حسب مؤلفه‌های نظامی، اقتصادی، فرهنگی، سیاسی، می توان 5 سطح مختلف را در نظر گرفت :‌ سطح ابر قدرت، سطح قدرت‌های بزرگ ، قدرت متوسط،  قدرت کوچک و بالاخره واحدهای ذره‌‌ ای در کل جامعة بین‌المللی مرکب از دولت‌ها، تعدا د مختلفی از این 5 دسته  دولتها می‌‌توانند در منا‌ طق  مختلف جغرافیایی وجود داشته باشند[2].

برای بررسی و تبیین رفتار واحدهای نظام بین المللی، برخلاف برخی دیدگاههای تک سویه و تک بعدی که برخی یا افراد، یا دولت‌ها و یا ساختار نظام بین‌الملل را عامل تعیین کننده در جهت‌‌گیری‌ها، الگوهای رفتاری و پویشهای بین‌المللی در نظر می‌گیرند‌، باید به دیدگاه پیوندی روی آوریم که تأثیر متقابل سطوح تحلیل مختلف را بر همدیگر، مد نظر دارد.

   1 ـ سطح واحد مرکب از عناصر ذیل است:

- ساختارها : جغرافیایی، اقتصادی، نظامی، سیاسی؛

- تاریخ ملی؛

- فرهنگ ملی

- نخبگان و افراد

2-  عناصر تشکیل دهنده سطح منطقه‌‌ای عبارتند از:

- ساختار جغرافیایی؛

- حوزة فرهنگی ـ تمدنی؛

- واحدهای سیاسی(همگون ـ ناهمگون) / سازمان سیاسی؛

- کیفیت اقتصادی / سازمان اقتصادی؛

- نهادهای نظامی / اتحادها، اتفاق‌ها، پیمان‌های دو جانبه و غیره.

3- مؤلفه‌ها و عناصر سطح ساختار نظام بین المللی:

- گونة نظام بین‌الملل اعم از: تک قطبی، دوقطبی، چند قطبی، موازنه قدرت و غیره؛

- نهادها و رژیم‌های بین المللی: سیاسی (مثل کمسیون اروپا، جامعه ملل، سازمان ملل و …..) اقتصادی (گات، سازمان جهانی تجارت … ) و  نظامی ( اصل امنیت دستجمعی ـ نهادهای منطقه‌‌ای جهان‌‌نگر ( ناتو)[3].


[1] - آنتونیو کاسسه . حقوق بین الملل در جهانی نا متحد،‌ترجمه  مرتضی کلانتریان ،‌تهران :‌نشر    ، 13 ، ص

[2]  - عبدالعلی قوام. اصول سیاست خارجی و سیاست بین الملل . تهران : سمت ،‌1380، صص 65-59.

[3] - برای توضیحات بیشتر رجوع شود به :

- جلیل روشندل ، امنیت ملی و نظام بین المللی ، تهران: سمت، 1374،132-66.

...

 

 

 

 

38 ص فایل Word


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله چارچوب تحلیلی روابط خارجی ایران و روسیه (از عصر صفوی تا کنون)

تحقیق در مورد صنعت مبلمان در روسیه

اختصاصی از هایدی تحقیق در مورد صنعت مبلمان در روسیه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد صنعت مبلمان در روسیه


تحقیق در مورد صنعت مبلمان در روسیه

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحه8

              Russia Furniture

صنعت مبلمان در روسیه

 

صادرات و واردات مبلمان اداری روسیه، متاثر از کشور و منطقه جغرافیایی می باشد. چوب از قدیمی ترین مصالح استفاده شده ی بشر برای مبلمان می باشد. 

طی قرن ها به تدریج مصالح جدیدی مانند: فلز، پلاستیک، ام دی اف و غیره، جایگزین چوب شدند. اما امروزه از آنجائیکه دنیا با مواد متغیر شیمیایی و مضر مواجه است، انسان باید در جستجوی مصالح بی خطر، برای محیط زیست باشد، بنابراین بشر دوباره به چوب روی آورد.

سهم بازار چوب در مبلمان، هر ساله رو به افزایش است، اما اگر ما نگاه دقیقی به بازار مبلمان روسیه داشته باشیم، پی خواهیم برد که این پروسه، به طرز شدیدی در کشور روسیه، رو به پایین است.                               

یکی از بزرگترین تولید کنان در صنعت مبلمان روسیه است.

“IKEA”  چهار سال پیش ، اولین فروشگاهش را در روسیه افتتاح کرد. هنوز سهم فروش برای صنعت چوب مبلمان روسیه خیلی کمتر از اروپا است، و این به آن علت است که تقاضای زیادی برای محصولات چوب مبلمانی به طور ویژه برای روسیه می باشد.

هدف اصلی در این بحث، این است که طراحی یک کارخانه که قادر به تولید مبلمان از چوب باشد در محدوده این شرکت، در روسیه مناسب است.                                                                         

انتخاب ساخت و ظاهر کلی براساس تحقیق بازار روسیه می باشد. تمامی نیازهای  زیست محیطی و فنی، بر اساس مشخصات درونی این شرکت می باشد. تولید مبلمان طراحی شده از نقطه نظرات اقتصادی و فنی باید چک شود.                                                                                            

بیشتر طرح های مبلمان در روسیه، متاثر از نقوش گل و گیاه و برگ است. و همچنین طرح هایی که در داخل مبلمان به عنوان تزئین به کار می رود ( منبت کاری) ، دسته های مبل ها، پشتی صندلی ها، پایه ها و حتی پارچه های به کار رفته در عناصر و جزئیات مبلمان.

طرح هایی با پیچیدگی های زیاد و پر نقش و نگار و استفاده از رنگ های شاد و گرم و استفاده از نقوش هندسی بر روی سطح میز ها. به طور کلی طرح ها و سمبل های موجود در مبلمان روسیه، بسیار پر تجمل و پر نقش و نگار هستند و بیشتر از نقوش گیاهان و گل و بوته الهام گرفته است. استفاده از پارچه های با همان نقوش و همچنین استفاده از تنالیته های رنگی گرم و شادهم در معماری و دکوراسیون داخلی و هم در مبلمان داخلی منازل و موزه ها و کاخ های روسیه.                                                                                           


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد صنعت مبلمان در روسیه