هایدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

هایدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

عوامل به وجود آورنده غرور در دانش آموز و راهکار مقابله با آن

اختصاصی از هایدی عوامل به وجود آورنده غرور در دانش آموز و راهکار مقابله با آن دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 13

 

عوامل به وجود آورنده غرور در دانش آموز و راهکار مقابله با آن

وابستگی کودک به عوامل کنترل بیرون از خود .

- کند شدن محرک های درونی (‌از بین رفتن رغبت های خود به خودی و جایگزینی رغبت های تصنعی) .

- تشویق بدون دقت ممکن است به صورت رشوه در آید و اعمال کودک به پاداش وابسته شود و پرتوقع و طلبکار پرورش یابد و در همه جا انتظار پاداش عملی یا معنوی داشته باشد، از همه کس طلبکار شود ولی خودش احساس مسئولیت نکند . گاهی حتی در برابر انجام وظایف قانونی یا اجتماعی یا شرعی خود نیز توقع پاداش خواهد داشت .

- تشویق و تحسین بیش از حد ، کودک را به غرور و خودبینی مبتلا می سازد. امیرالمؤمنین (ع) می فرماید : " چه بسا افرادی که به سبب تعریف و تمجید مغرور می شوند " و " در مدح کسی زیاده روی و مبالغه مکن ".

نتایج تحقیقات اخیر نشان داده است که اگر رفتار کودک و رشد او را از طریق عوامل تشویق بیرونی مانند جایزه ، پول ، کارت صدآفرین ، ‌تحسین های لفظی مکرر و سایر عوامل بیرونی شرطی کنیم ، آزادی و رشد طبیعی را از او سلب و رفتار او را با ضوابط و معیارهای از پیش تعیین شده قالب سازی کرده ایم .

- تشویق بیش از حد در دراز مدت مانع پیشرفت خود به خودی کودک می شود .

- تکیه بر تشویق بیرونی بدون همسویی با تقویت های درونی کودک ، مانع تحول طبیعی او می شود.

نکاتی که در تشویق باید رعایت گردد :

- علت تشویق بایستی مشخص باشد تا کودک بفهمد که به چه سببی مورد تشویق قرار گرفته است.

- نفس عملکرد کودک باید مورد تشویق قرار گیرد ( مستقیماً به رفتار کودک مربوط باشد ) نه شخصیت او.

- تشویق باید با تقویت درونی کودک همسو باشد ( اول تقویت درونی و بعد تشویق) .

- تشویق باید گاه به گاه و در برابر کارهای ممتاز باشد ، نه به صورت دایم و برای هر کار ؛ زیرا اگر چنین شد ارزش و تأثیر تربیتی خود را از دست خواهد داد .

- وقتی کودک را تشویق و تحسین می کنیم نباید او را با بچه ی دیگری مقایسه کنیم . مثلاً صحیح نیست که پدری به فرزندش بگوید آفرین بر تو که خوب درس می خوانی و مانند حسن تنبل نیستی ، زیرا در این صورت ، کودک دیگر ، تحقیر و مذمت می شود. از سوی دیگر این عمل مضر است و بدآموزی دارد .

- تشویق در بین همسالان و دوستان مؤثرتر از تشویق به تنهایی است .

- تشویق باید با سن کودک ، نیازهای او و شرایط و موقعیت مکانی ، شخصیتی ، روانی و ... تناسب داشته باشد .

- تشویق های ملموس در مقاطع سنی پایین مؤثرتر است .

- تشویق باید با کار کودک متناسب باشد . صلاح نیست که در برابر یک کار کوچک و کم اهمیت تشویق های بزرگی انجام بگیرد . پاداش های بزرگ را باید برای کارهای بزرگتر قرار داد ، بهتر است پاداش همگام با موفقیت های تدریجی کودک بزرگ شود .

- باید پاداش ها و تشویق ها ، در برابر فعالیت ها و جدیت های کودک انجام بگیرد . نه در برابر موهبت های ذاتی او . یک کودک کم هوش که در اثر جدیت و تلاش ، رفته رفته به موفقیت هایی نایل می گردد و نمره پنج او به هشت ترقی می کند نیز قابل ستایش و تشویق است .

- تشویق باید طبیعی ، واقعی و به دور از فریب و ریا باشد .

- تشویق باید بلافاصله اعمال گردد ( به خصوص برا ی سنین پایین )‌.

- اگر تشویق بیش از حد انتظار طبیعی کودک و یا کمتر از حد انتظار او باشد اثر نامطلوبی دارد.

چگونه دانش آموز مغرور را وادار به گوش دادن کنیم ؟

" این سئوالی است که غالبا آنرا مطرح می نمایند . بچه ها به طور کلی مخالف گوش دادن نیستند ؛ نوزاد صداهایی با زیر و بم خاص را ترجیح می دهد و نسبت به آنها عکس العمل نشان می دهد . اگر پدر با لحن آرام مردانه با او صحبت کند ممکن است توجه کند ؛ اما مسلما به سمت صدای مادرش برمی گردد . این موضوع شاید به این دلیل باشد که او ، در رحم ، نسبت به صدای مادرش شرطی شده است. این صدای زیر مادرانه ، همان صدایی است که همه ما موقع صحبت با نوزادان و بچه های کوچک به کار می بریم . آنچه این " صدای خاص " به یک بچه می گوید ، این است : " حالا ، من فقط با تو صحبت می کنم . " با این کار ما احتمال گوش دادن را افزایش می دهیم . توجه کردن کودک حالتی آهنگین دارد . یعنی بین زمانهایی که او در خودش فرو می رود " نت پایین " و مواقعی که حواسش با دقت کافی متوجه ماست " نت بالا " ، هماهنگی وجود دارد . محققین با استفاده از نوار مغزی " g.e.e " نشان داده اند که مغز کودکان در تمام طول روز یک چرخه را - بالا و سپس پایین برای بازسازی - طی می کند و یکی از دلایل بی توجهی پی در پی آنها به توصیه های والدین همین است. پس اگر می خواهید کودک شما به آنچه می گویید ، توجه کند این نکته را به خاطر بسپارید : یک دستور وقتی با سکوت محاصره شده باشد ، بسیار قدرتمند است . به عبارت دیگر به دانش آموزگیر ندهید. دانش آموز از شکست ناشی از اشتباه کردن و امتحان راه حل های مختلف ، بسیار بیشتر از زمانیکه تحت نظارت یا راه گشایی مستقیم بزرگسال قرار داد یاد می گیرد . وقتیکه او تلاش می کند و با آزمون و خطا به سمت هدفش می رود ، موفقیت نهایی نیز به خود او تعلق دارد " من انجامش دادم ! خودم انجامش دادم. " دوره هایی در دانش آموز وجود دارد که او نمی تواند به حرف پدر یا مادرش گوش کند و آن زمانی است که انگیزه سبقت جویانه در کودک قوی تر از انگیزه های پدر یا مادری است. برای کودکان یک ساله ای که در حال یادگیری ، ایستادن ، راه رفتن و جرات کشف کردن هستند ، گوش سپردن به اخطارهای شما


دانلود با لینک مستقیم


عوامل به وجود آورنده غرور در دانش آموز و راهکار مقابله با آن

دانلود تحقیق تفاوت عجب و غرور چیست

اختصاصی از هایدی دانلود تحقیق تفاوت عجب و غرور چیست دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق تفاوت عجب و غرور چیست


دانلود تحقیق تفاوت عجب و غرور چیست

معنای عجب و خودپسندی:
عجب و خودپسندى عبارت است از اینکه انسان خود را صاحب کمالات ببیند, آن کمالات را نیز از خود بداند, و به وجود این کمالات در دیگران توجه نداشته باشد و بدین خاطر در نفس خودش احساس رضایتمندی از خود نماید و به خود ببالد و در نتیجه فراموش نماید که او از خودش هیچ ندارد و همه چیزش از خدا است.
«عجب» به معناى «خوب انگاشتن» نفس است، بدون آن که شخص توجه به غیر داشته و خود را از دیگران برتر، همسان یا فروتر بیند.
عجب بزرگداشت خود به لحاظ نعمت و فراموش کردن منعم است, در حالی که انسان می داند با همه کمالاتی که ممکن است داشته باشد در مقابل عظمت هستى و کمالات آن، سرسوزنى هم به حساب نمى‏آید.
صاحب جامع السعادات در مورد عجب نوشته است: «عجب یکى از هلاک کننده‏هاى بزرگ و از رذیلانه‏ترین ملکات بداخلاقى است». رسول خدا(ص) در مذمت عجب فرموده است: «سه چیز هلاک کننده‏ى آدمى است (هلاکت به لحاظ حیات انسانى و ایمان)؛ حرصى که اطاعت و پى‏گیرى شود، هواى نفسى که تبعیت گردد و عجب انسان نسبت به خودش».
امام صادق(ع) فرمود: «کسى که دچار عجب شود هلاک مى‏گردد». ایشان در جاى دیگرى فرموده است: «اگر نبود که خداوند مى‏دانست هر آینه گناه بهتر از عجب است، کارى مى‏کرد که هیچ مؤمن به گناه آلوده نشود».
امورى که زمینه عجب را در انسان فراهم مى‏آورند وجود کمالاتی همچون علم و دانش، مال و ثروت، مقام و منصب، قدرت، آبرو، رأى و عقیده، عمل و اطاعت, هوش و ذکاوت، جمال و زیبائى، عقل و امثال آن است.
البته تکبر نیز همان «خوب انگاشتن» نفس است، با این تفاوت که شخص توجه به غیر نیز دارد و در مقایسه با دیگران خود را از آنها برتر و بزرگتر می انگارد. بنابراین عجب به معنای خود بینی و دیگران را ندیدن است و «کبر» و «تکبر» به معناى «خود برتر بینى» در مقایسه با دیگران است. کبر از عجب نیز بدتر است، زیرا در آن تحقیر دیگران نیز نهفته است.
معنای غرور:
غرور به معنی فریفتگی به داشته ها و جذابیت های غیر حقیقی و علائق دنیوی است که باعث می شود انسان از یاد خدا غافل شود و معنویت و سرمایه های حقیقی سعادت خود را فراموش نماید و در نتیجه آن به انواع بیماری اخلاقی و روانی مانند عجب, تکبر, خودخواهی و مانند آن مبتلا گردد
این واژه به طور وسیعى در کلمات عرب مخصوصا در آیات قرآن مجید و روایات اسلامى به کار رفته و در گفتگوهاى روزمره فارسى زبانان نیز کم و بیش در همان معانى اصلى یا لوازم آن به کار مى‏رود.
«راغب‏» در کتاب «مفردات‏» واژه «غرور» (به فتح غین که معنى وصفى دارد) را به معنى هر چیزى که انسان را مى‏فریبد و در غفلت فرومى‏برد خواه مال و مقام باشد یا شهوت و شیطان تفسیر مى‏کند.
در «صحاح اللغة‏»«غرور» به معنى امورى که انسان را غافل مى‏سازد و مى‏فریبد (خواه مال و ثروت باشد یا جاه و مقام یا علم و دانش و غیر آن) تفسیر شده است.
بعضى از ارباب لغت - به گفته «طریحى‏» در «مجمع البحرین‏» گفته‏اند: «غرور فریفتگی به چیزى است که ظاهری جالب, و دوست داشتنى دارد, ولى باطنش ناخوشایند و مجهول و تاریک است‏».
در کتاب «التحقیق فى کلمات قرآن الکریم‏» بعد از نقل کلمات ارباب لغت چنین آمده است: «ریشه اصلى این واژه به معنى حصول غفلت ‏به سبب تاثیر چیز دیگرى در انسان است و از لوازم و آثار آن جهل و فریب و نیرنگ و نقصان و شکست و... مى‏باشد».
در «المحجة البیضاء فى تهذیب الاحیاء» که از بهترین کتب اخلاق محسوب مى‏شود و تکمیل و تهذیبى است‏براى «احیاء العلوم‏» «غزالى‏» چنین مى‏خوانیم: «غرور عبارت است از دلخوش بودن به چیزى که موافق هواى نفس و تمایل طبع انسانى است و ناشى از اشتباه انسان یا فریب شیطان است و هر کس گمان کند آدم خوبى است(و نقطه ضعفى ندارد) خواه از نظر مادى یا معنوى باشد و این اعتقاد از پندار باطلى سرچشمه بگیرد آدم مغرورى است و غالب مردم خود را آدم خوبى مى‏دانند در حالى که در اشتباهند بنابراین اکثر مردم مغرورند، هر چند شکل غرور آنها و درجه آن متفاوت است‏». )محجه البیضاء, جلد6، صفحه‏293(
در تفسیر نمونه در معنى این واژه چنین آمده است: «غرور» بر وزن(جسور) صیغه مبالغه به معنى موجود فوق العاده فریبنده است و شیطان را از این رو «غرور» مى‏گویند که انسان را با وسوسه‏هاى خود فریب مى‏دهد و غافل مى‏سازد و در حقیقت‏بیان مصداق واضح آن است وگرنه هر انسان یا کتاب فریبنده، هر مقام وسوسه‏گر و هر موجودى که انسان را گمراه سازد در مفهوم وسیع «غرور» داخل است.

 

 

شامل 17 صفحه word


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق تفاوت عجب و غرور چیست

دانلود مقاله تفاوت عجب و غرور چیست؟

اختصاصی از هایدی دانلود مقاله تفاوت عجب و غرور چیست؟ دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله تفاوت عجب و غرور چیست؟


دانلود مقاله تفاوت عجب و غرور چیست؟

 

مشخصات این فایل
عنوان: تفاوت عجب و غرور چیست
فرمت فایل:word( قابل ویرایش)
تعداد صفحات: 18

این مقاله درمورد تفاوت عجب و غرور چیست می باشد.

خلاصه آنچه در مقاله تفاوت عجب و غرور چیست می خوانید .

زمینه داران غرور
 کافران
گروهی از کافران را زندگی دنیا فریفته است و گروه دیگر را شیطان فریب می‌دهد. آنان، دنیای زودگذر را برای خودشان اصل و هدف انتخاب کرده‌اند و به خاطر همین تا آنجا که بتوانند تاخت‌وتاز کرده تا مرحله فرعون و نمرود و معاویه و یزید شدن پیش می‌روند؛
آنان برابر حق قرار گرفته‌اند و خدا آنان را به حال خودشان رها کرده و به سبب نعمتهای ظاهری دنیا فکر می‌کنند که از عذاب ایمن هستند درحالی‌که اینگونه نیست.
قرآن کریم در این‌باره می‌فرماید: «اینها همان کسانی هستند که آخرت را به زندگی دنیا فروخته‌اند، لذا مجازات آنها تخفیفی داده نمی‌شود و کسی آنها را یاری نخواهد کرد.»
 گنهکاران
کسانی هستند که از گناه دوری نمی‌کنند و می‌گویند خدا بخشنده است و ما به عفو و گذشت او امیدواریم. آنها به این امید تکیه دارند و در اعمال خود سهل‌انگار هستند و گمان می‌کنند چنین امیدواری مقام ستوده‌ای در دین است،‌ چنین افرادی خود را از غضب الهی، ایمن می‌دانند.
پیامبر(ص) می‌فرمایند:«شخص هوشیار کسی است که نفس خود را به خدمت گیرد و برای پس از مرگ تلاش کند و فرمود احمق کسی است که از هوای نفسانی پیروی کند و به خدا آرزو (امید‌بی‌جا) داشته باشد». [۵]
امیدواری صحیح به خداوند جایی است که شخص گنهکار از گناهان خویش پشیمان شود و توبه کند.
چنین شخصی باید به خدای کریم امیدوار باشد، چنانکه قرآن کریم می‌فرماید: «ای بندگان من که بر خود اسراف و ستم کرده‌اید! از رحمت خداوند نومید نشوید که خدا همه گناهان را می‌آمرزد همانا او بسیار آمرزنده و مهربان است و به درگاه پروردگارتان توبه کنید و در برابر او تسلیم شوید»
← عابدان غافل
هنگامی که انسان خود را از چیزی برخوردار می‌بیند که دیگران فاقد آن هستند، به تناسب بالا بودن ارزش آن و کمبود ظرفیت خود، شا‌د شده و به خود می‌بالد. کسی که موفق به عبادت می‌شود در اثر غفلت و کمبود ظرفیت، خود را برتر از دیگران پنداشته و غرور دامن‌گیر او می‌گردد؛
بامداد شبی که پیامبر(ص) به معراج تشریف بردند شیطان خدمت آن حضرت مشرّف شد و عرض کرد؛ یا رسول الله! شب گذشته که به معراج تشریف بردید در آسمان چهارم منبری شکسته و سوخته و به رو افتاده بود، می‌دانید آن منبر از آن کیست؟ فرمودند: از کیست؟ عرض کرد: آن منبر از من بود بالای آن می‌نشستم؛ تمام ملائکه از عبادت من تعجب می‌نمودند، ناگاه دیدم امر برعکس شد و اینک کسی در پیشگاه خداوند از من بدتر نیست. یا محمد مبادا به خودت غرور راه دهی، چه آنکه از کارهایی است که کسی از عواقب آن آگاه نیست. چنین افرادی باید توجه داشته باشند که توفیق این عبادت اندک از خداست، علاوه بر آن معلوم نیست عبادت شخص حتماً مقبول درگاه حق واقع شده باشد.

 جویندگان علم
غرور علمی، آفت خطرناکی است که همواره جویندگان علم را تهدید کرده و سرچشمه مفاسد فراوانی در جهان گشته است.
به جرأت می‌توان گفت که اکثر قریب به اتفاق کسانی که در مسیر تحصیل علم و کسب دانش گام برمی‌دارند، چنانچه در مقام ا صلاح نفس و تهذیب و خودسازی نباشند، به این بیماری خطرناک گرفتار خواهند شد و رهایی از آن نیز جز با تلاش‌های گسترده و مجاهدت‌های بسیار سخت میسّر نمی‌گردد
و در روایتی از امام صادق(ع) تحصیل‌کنندگان علم به سه دسته تقسیم شده‌اند که از جمله آنان کسی است که علم را برای برتری‌جویی و فریفتن دیگران می‌طلبد؛ چنین شخصی نیرنگ‌باز است و بر همدوشان خود گردن فرازی می‌کند و در پایان روایت آمده که چنین فردی دینش را از دست می‌دهد.
← صاحبان مال و مکنت
افراد کم ظرفیت‌ هنگامی که به مال و منال دست می‌یابند خود را گم کرده، مست غرور می‌شوند [۱۰]
چنانکه امیرالمؤمنین(ع) می‌فرمایند:«چهار نوع مستی وجود دارد: مستی شراب، مستی مال، مستی خواب و مستی ریاست و قدرت».
برای چنین افرادی، مال و ثروت و حسب و نسب، پُست و مقام، قدرت و سلطنت، فرزند و فامیل، مرید و هوادار و امثال آنها اصل است.
به همین جهت با برخورداری از کم‌ترین امتیازی از این قبیل، مغرور آن‌ها شده و آن‌چنان در پندار باطل فرو می‌روند که برای هیچ‌کس ارزشی قایل نبوده و آبرو و حیثیت دیگران در نظرشان بی‌ارزش جلوه می‌کند و از این حقیقت غافلند که دنیا و زرق آن دیر نمی‌پاید و به زودی همه آن‌ها همچون خود آنان دستخوش باد فنا و طعمه مرگ و نیستی خواهد شد و چیزی که زوال می‌پذیرد شایسته غرور و بزرگی نباشد.
دنیا متاع غرور
بیشترین عاملی که باعث فریب خوردن انسان می‌شود زرق و برق‌های زودگذر دنیوی است که با دل‌بستن به مطامع دنیوی روشنی توحیدی درونی انسان خاموش می‌شود و دیگر نمی‌تواند هدف اصلی را ببیند و راه را گم می‌کند و در دره منیت و خودخواهی سقوط می‌کند حضرت علی(ع) می‌فرمایند:«دل‌بستن به دنیا، بزرگترین فریب است»
و در جای دیگر می‌فرمایند:«از فریب دنیا بپرهیزید؛ زیرا دنیا هر خوبی و نعمتی که فریبکارانه به انسان دهد، همواره پس می‌گیرد و کسی را که به دنیا دل ببندد و در آن‌جا خوش کند، کوچ دهد» [۱۳]
باید از گذشتگان عبرت بگیریم؛ کسانی که از هرگونه امکانات و آسایش دنیوی بهره‌مند بودند و زر و زور مادی قابل توجهی داشتند ولی امروزه نه از خودشان اثری هست و نه از کاخها و ثروتشان اثری دیده می‌شود و نعمت و موقعیت همچون سایه‌ای زودگذر است و انسان خردمند هیچگاه فریب دنیا را نمی‌خورد و همیشه هدف اصلی که همان رسیدن به کمال انسانیت است را دنبال می‌کند و در جاهایی که احتمال لغزش وجود داشته باشد پا نمی‌نهند.

راه‌های درمان غرور

 یادآوری اصل و پایان خویش
اگر انسانی به نوع آفرینش خویش دقت کند در می‌یابد که از آب نجس بدبو به وجود آمده و در آخر تبدیل به مرداری می‌شود که اگر چند روز در بیرون بماند بوی متعفن او همه‌جا را فرا می‌گیرد و بهترین عزیزان نیز از او فرار می‌کند.
امام صادق(ع) از پدران بزرگوار خود نقل می‌کنند که امیرمؤمنان(ع) فرمودند:
«در شگفتم از آدمی که آغازش نطفه، پایانش مردار و در این بین حامل کثافات است چگونه تکبر می‌ورزد» هلّب بن ابی‌صفره که از جانب عبدالملک مروان، والی خراسان بود روزی جامه نفیس و گران‌قیمتی بر تن کرده و با تکبر فراوان عبور می‌کرد. شخصی به او گفت: ای بنده خدا راه رفتن به این شکل مورد خشم خدا و رسول است. مهلّب گفت: مرا می‌شناسی؟ پاسخ داد: آری می‌شناسم؛ در آغاز نطفه کثیفی بوده‌ای و سرانجام مردار خبیثی خواهی شد و در این بنین حمّال کثافاتی! مهلّب پس از این هشدار از رفتار تکبّرآمیز خود دست برداشت».
 تواضع کردن و توجه به هدف خلقت
یکی از عوامل از بین رفتن غرور در انسان، تواضع می‌باشد و باید گونه‌های مختلف تواضع را در این زمینه مراعات کند مثلاً یکی از آنها سلام دادن به دیگران است و یا متواضعانه و نرم با مردم سخن بگوید و سعی کند دیگران را برخود مقدم بدارد و بیشتر با فقیران نشست و برخاست کند در حدیثی از رسول اکرم(ص) آمده است:
«هرکس برای خدا تواضع کند خداوند او را از مقام رفیع بهره‌مند سازد و هرکس تکبر و غرور ورزد خداوند خوارش می‌کند.»
و در حدیثی از حضرت علی(ع) آمده است:
« به سبب تواضع کردن با تکبر و غرور مبارزه کنید» [۱۷]

بخشی از فهرست مطالب مقاله تفاوت عجب و غرور چیست

معنای عجب و خودپسندی:
معنای غرور:
تعریف لغوی غرور
ریشه‌های غرور
زمینه داران غرور
 گنهکاران
عابدان غافل
 جویندگان علم
دنیا متاع غرور
راه‌های درمان غرور
 تواضع کردن و توجه به هدف خلقت
 تفکر در آفرینش هستی
تعریف عجب
راههای ابتلا به عجب
درمان عجب
توجه به آفرینش خود
بیان امیر المومنین


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله تفاوت عجب و غرور چیست؟

تحقیق در مورد قواعد فقهى غرور

اختصاصی از هایدی تحقیق در مورد قواعد فقهى غرور دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد قواعد فقهى غرور


تحقیق در مورد قواعد فقهى غرور

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحه18

پیشگفتار :

یکى از پرسشهاى مهم در هر اجتماعى عبارتست از اینکه چه گونه مى توان حق هر کسى را با رعایت حقوق دیگران، به او داد.

این پرسش با شکوفا شدن نظام سرمایه دارى، و یشرفت حیرت آور صنعت، بیشتر از گذشته خودنماى مى کند.

زیرا کالاهاى صنعتى بهمان اندازه که آسایش ورفاه رافراهم، و زندگى را آسان ساخته است، موجب مشکلات حقوقى، و اجتماعى نیز شده است. از باب مثال تاثیر تبلیغات بیش از حد کالا در بازار مصرف، زمینه ساز طرح بسیارى از پرسشهاى حقوقى است، که قانونگذار از جمله فقها درجوامع اسلامى باید پاسخگوى آنها باشند.

از جمله قواعد فقهى کاربردى، دراین قلمرو،قاعده «المغرور یرجع الى من غره » مى باشد، که در میان فقها به قاعده غرور شهرت یافته است . این قاعده در تمام ابواب فقه، به ویژه در باب ضمانات قهرى که در قانون مدنى از آن با عنوان مسؤلیت مدنى یاد مى شود، نقش اساسى دارد و از این رو تحقیق در این قاعده از بایسته هاى فقهى به شمار مى آید، این مقاله با طرح عناوین زیر به بحث درباره این قاعده مى پردازد:

الف - پرسشهایى پیرامون قاعده غرور، (طرح اهمیت بحث).

ب - مفهوم غرور از نظر لغت.

ج - ادله اعتبار قاعده.

1 . نبوى.

2 . اجماع.

3 . بناء عقلا.

4 . قاعده تسبیب.

5 . قاعده لا ضرر.

6 . روایات خاصه.

د - دامنه بحث

 ه - موارد به کارگیرى قاعده در فقه.

و - قاعده از نگاه قانون مدنى.

الف / پرسشهاى پیرامون بحث اگر چه این قاعده مورد بحث و تحقیق برخى از فقها واقع شده، و لیکن پاره اى از شبهات و پرسشها، پیرامون آن همچنان باقى است. بعضى از این سؤال ها عبارتند از:

1 . آیا قاعده غرور، اختصاص دارد به مواردى که شخص غار (گول زننده) عالم و آگاه، به عمل و مورد خدعه باشد، و یا اینکه قاعده فراگیر است و مواردى را که شخص غار جاهل و غافل باشد نیز در بر مى گیرد به شرط آنکه با عمل و گفته او مغرور گول بخورد و متحمل ضرر و خسارت مالى گردد؟

2 . آیا قاعده غرور، اختصاص دارد به مواردى که مغرور در برابر ضرر و خسارت هیچ نفع و سودى نبرد، و یا اینکه حتى اگر مغرور در برابر تحمل خسارت سودى نیز ببرد قاعده غرور جریان دارد و غار ضامن آن ضرر است؟

3 . آیا قاعده تنها در باب قهر و یا نکاح جریان دارد و یا اینکه قاعده اى است عام، و در تمامى ابواب فقه جارى مى شود؟

4 . آیا قاعده غرور عین قاعده اتلاف و تسبیب است، و یا اینکه با همدیگر از جهاتى تفاوت دارند.

5 . در صورتى که شخص مغرور تحت تاثیر فریبکاى غار، مالى را از شخص دیگر تلف کند، آیا ضمان ابتدائا بر مغرور ثابت است و در طول آن ضمان بر ذمه شخص غار است و یا اینکه ضمان از اول بر عهده شخص غار ثابت مى گردد؟

6 . در فرض سؤال قبل، آیا پیش از اینکه صاحب ملک از مغرور مطالبه خسارت کند، مغرور حق مطالبه خسارت از غار را دارد یا نه؟

7 . آیا قاعده غرور تنها در موارد تحمل ضرر مالى جارى مى شود و یا در ضررهاى معنوى که جنبه مالیت دارد مانند حقوقى از قبیل حق تالیف نیز جریان دارد؟

8 . اگر شخص مغرور افزون بر خدعه غار از امور دیگر نیز متاثر شده باشد، آیا باز هم ضمان بر عهده غار هست یا نه؟

9 . آیا در صدق و تحقق غرور، قصد خدعه و ضرر زدن از ناحیه شخص غار شرط است و یا اینکه شرط نیست؟

10 . آیا تبلیغات اغواگرانه رسانه هاى گروهى همانند تلویزیون، رادیو روزنامه ها و همانند آنها در صورتى که موجب خسارت باشد، مصداق قاعده غرور واقع مى گردد یا نه؟

11 . آیا قاعده غرور تنها میان اشخاص حقیقى جریان دارد و یا اینکه میان اشخاص حقوقى همانند شرکتها و دولتها نیز جریان دارد؟

12 . چنانچه شخص و یا مؤسسه و یا کارخانه و همانند اینها با به کارگیرى نام و یا نشان دیگران که از ارزش و معروفیت برخوردار است، سبب گردد که مشترى گول بخورد و آن کالا را بخرد، آیا این عمل موجب ضمان صاحب کالا نسبت به خسارت وارده بر مشترى مى گردد یا نه؟

آنچه ملاحظه شد برخى از پرسشهایى است که در برابر فقه و حقوق اسلامى قرار دارد و هر روز به شکلى خود نمایى مى کند و فقیهان، این مرزبانان احکام دین باید پاسخگوى آنها باشند.

پاسخ صحیح بسیارى از این پرسشها اگر نگوییم منحصر است در بحث و تحقیق از قاعده غرور، دست کم اساسى ترین منبع پاسخ بدانها این قاعده است. از سوى دیگر بعضى از فقهاى بزرگ این قاعده گره گشا از حقوق مدنى را منحصر در باب نکاح دانسته اند. زیرا تنها دلیل آن را روایات باب نکاح پنداشته اند. با توجه به این نکات، اهمیت و ضرورت بحث از قاعده غرور و ادله حجیت آن روش مى گردد.

ب / مفهوم غرور از نظر لغت بررسى نظر لغت شناسان درباره معناى غرور از آن جهت ضرورى است که میان فقها بر سراین نکته بحث است که آیا در تحقق معناى غرور، علم و آگاهى غار (گول زنند) شرط است و یا اینکه حتى اگر غار از روى نادانى موجب غرور (فریب) شخص دیگرى شود بازهم غرور صدق مى کند؟ از آنجا که نظر لغت شناسان در روشن شدن این مطلب نقش به سزایى دارد، تحقیق از نظرات آنها ضرورى است.

عبدالرحمن خلیل (175ه) مى نویسد: غرر بماله اى: حمله على الخطر والغرور الشیطان.

سعید خوزى مى نویسد: غر ... فلان فلانا غرا وغرورا وغرة:

خدعه واطمعه بالمال »

فیومى (770) مى نویسد: الغرر الخطر ونهى رسول الله(ص) عن بیع الغرر، وغرته الدنیا غرورا من باب قصد خدعته بزینتها.

از این موارد استعمال استفاده مى شود که ماده غرور به معناى گول زدن و خدعه است و اما آیا در تحقق عنوان غرور و خدعه علم و قصد شخص غار شرط است یا نه از این عبارات چیزى به دست نمى آید، بلکه عبارت فیومى اطلاق دارد و جمله غرته الدنیا قرینه است که قصد و علم غار نقشى در معناى غرور ندارد، مگر اینکه از نظر عرف، صدق عنوان غرر بى آنکه غار علم و قصد داشته باشد جاى شبهه باشد و این از بحث لغت خارج است و در جاى دیگر باید بررسى گردد.

این مطلب در داورى میان فقها آنجا که اختلاف کرده اند در شرط بودن آگاهى و قصد ضرر زدن شخص غار در تحقق ضمان، مفید خواهد بود.

ج / ادله اعتبار قاعده از جمله مباحث با اهمیت و درخور توجه در این قاعده، تحقیق در ادله اى است که مى تواند این قاعده را اثبات کند، زیرا برخى از صاحب نظران در فقه بر این باورند دلیلى که بتواند قاعده غرور را فراتر از مورد روایات حجت کند، وجود ندارد.

آیة الله خویى پس از رسیدگى یکایک ادله و اشکال بر آنها از جهت دلالت و سند مى فرماید: لا دلیل علیها (قاعدة التغریر) سوى الروایات الخاصة الواردة فی موارد خاصة .. ولا یمکن التعدى عنها.

دلیلى بر حجیت قاعده غرور وجود ندارد جز روایاتى که در موارد مخصوص وارد شده .. و تعدى از موارد روایات به موارد دیگر جایز نیست.

از این روى بحث و تحقیق در ادله قاعده، از مهم ترین مباحث این قاعده خواهد بود زیرا افزون بر اینکه حجیت و اعتبار قاعده به ادله بستگى دارد، تعیین قلمرو و شرایط لازم در اجراء آن نیز از ادله فهمیده مى شود.

کلمات فقها درباره بیان ادله قاعده، گوناگون است. شاید سخن آخوند خراسانى در این باره از عبارات دیگران جامع تر باشد.

وى درباره ادله حجیت قاعده غرور مى نویسد:

چهار دلیل وجود دارد:

1 - خبر مرسل معروف ان المغرور یرجع الى من غره.

2 - اجماع محصل و منقول.

3 - قاعدة تسبیب.

4 - قاعده لا ضرر ولا ضرار.

ممکن است ادله دیگرى نیز بر این موارد افزود شود مانند بناء عقلاء و روایات خاصه که در کلام آخوند بدانها اشاره نشده است.

در هر صورت ضمن بررسى و تحقیق هر یک از ادله قاعده برخى از پرسشهاى مربوط به قاعده نیز پاسخ داده مى شود.

1 . روایت نبوى بسیارى از فقها به این روایت نبوى «المغرور یرجع الى من غره » استدلال کرده اند و عمل فقها را به این روایت، جبران کننده ضعف سند آن دانسته اند، از جمله محقق نائینى مى فرماید:

مدرک قاعدة غرور، نبوى مرسل است که با عمل اصحاب و قبول آن، ضعف سند آن جبران مى شود.

اما دلالت حدیث بر قاعده، تمام است و کسى بر دلالت آن اشکال نکرده است.

نقد و بررسى اشکال اساسى بر روایت از نظر سند است زیرا اولا: این نبوى در کتب حدیثى شیعه یافت نشده است، مصحح و محقق جواهر الکلام مى نویسد:

این حدیث از ائمه معصومین: نقل نشده ولى از محقق ثانى حکایت شده که در حاشیه اش بر ارشاد این حدیث را به پیامبر(ص) نسبت داده و لیکن درست نیست. چون این جمله، یک قاعده فقهى است که از روایات باب تدلیس و غیر آن گرفته شده است.

پس از جستجوى زیاد این حدیث به صورت مرسل و با عبارت المغرور یرجع على من غره، در کتاب جامع المقاصد پیدا شد و چنانچه جمله(ع) را قرینه بدانیم بر اینکه براى ائمه به کار مى رود نه براى رسول الله(ص) این روایت نبوى نخواهد بود. در هر صورت این اشکال باقى مى ماند که جبران شدن ضعف سند در صورتى صحیح است که قائل به جبران شدن ضعف سند با عمل مشهور باشیم.

ثانیا، بر فرض پذیرفتن این مبنا، جبران شدن ضعف سند در صورتى راه داردکه سندى وجود داشته باشد، و این روایت مرسله است و سند ندارد تا با عمل فقهاء، ضعف سند آن جبران شود.

ثالثا: جبران ضعف سند هنگامى خواهد بود که معلوم باشد عمل مشهور فقط به استناد همین روایت است و روایات دیگرى در کار نیست، ولى از آنجا که روایات دیگرى نیز در این باب وجود دارد، معلوم نیست عمل اصحاب به استناد کدام یک است.

بنابر این مرسله نمى تواند از ادله قاعده غرور به شمار آید.

2 . اجماع یکى از ادله قاعده در نظر فقها از جمله آخوند خراسانى که پیش از این گذشت، اجماع است.

نقد و بررسى اولا: تحصیل اجماع در چنین مساله اى که مورد تعرض تمامى فقها نبوده مشکل است شیخ انصارى مى فرماید: اجماع در خصوص مساله غرور واردنشده است.

ثانیا: بر فرض قبول اجماع، اگر نگویم به طور قطع مستند به مدارک و ادله قاعده است، احتمال مدرکى بودن آن مسلم است، پس کاشف از قول معصوم(ع) نخواهد بود، در نتیجه حجت نخواهد بود.

ثالثا: با صرف نظر از آن دو اشکال، اجماع به اصطلاح اهل فن دلیل لبى است و باید به قدر متیقن آن اکتفا شود و قدر متیقن قاعده، عبارت است از غرور در باب نکاح مشروط به اینکه شخص غار قصد گول زدن داشته باشد. بى شک، فقهاء قلمرو قاعده را بیش از این قدر متیقن مى دانند.

بنابر این اجماع نمى تواند دلیلى بر این قاعده باشد و بر فرض تنزل، اخص از مدعاست.

3 . بناى عقلاء بى گمان عقلاء در روابط اجتماعى، شخصى را که موجب گول خوردن دیگرى شده و در نتیجه سبب وارد شدن خسارت و زیان بر او باشد، ضامن مى دانند. صاحب مهذب الاحکام مى نویسد:

این قاعده عقلایى است نه تعبدى پس دلیلى بر حجیت غیر از عدم الردع لازم ندارد زیرا تمامى اقوام و ملل بلکه نوع بشر در موارد غرور، جهت جبران خسارت به غار رجوع مى کنند و این عمل مورد مدح عقلاء است.

و لیکن اشکال مى شود که بناى عقلاء دلیل لبى است و در موارد شک مانند اینکه شک کنیم با جهل و عدم قصد شخص غار، عنوان غرور صدق مى کند یا نه نمى توانیم به این قاعده تمسک کنیم.

و نیز اگر شک کنیم که در صورت انتفاع مغرور، آیا غرور صدق مى کند یا نه؟ تمسک بدان صحیح نخواهد بود.

در هر صورت این دلیل اخص از مدعاست.

4 . قاعده تسبیب مى توان قاعده تسبیب را یکى از ادله قاعده غرور به شمار آورد.

برخى از فقها نیز براى اثبات قاعده غرور، بدان تمسک جسته اند. محقق نائینى مى نویسد:

«وبالجمله فالتسبیب بهذا المعنى یکون مدرکا لقاعدة الغرور».

قاعده تسبیب (به معناى سبب ضمان شدن) دلیل قاعده غرور است.

صاحب نظران در تفسیر قاعده تسبیب که دلیل قاعده غرور است، اختلاف دارند. مشهور فقها تسبیب را به معناى اقوى بودن سبب از مباشر دانسته اند، به گونه اى که تحقق فعل به سبب، نسبت داده شود نه به مباشر، مانند اینکه شخص بالغ عاقل و مختار به کودک و یا دیوانه اى سنگ بدهد و بگوید این شیشه بزن، او هم بزند و شیشه را بشکند، در این صورت از باب تسبیب، این شخص بالغ عاقل و مختار، ضامن است.

ممکن است بر اینکه قاعده تسبیب دلیل غرور باشد، اشکال هایى وارد شود از جمله:

1 . در تحقق قاعده تسبیب شرط است که مباشر، یا بى اراده و اختیار باشد، مانند وادار کردن دیوانه را بر تلف کردن مالى، و یا در حکم اشخاص بى اراده و اختیار باشد مانند وادار کردن کودکى را بر اتلاف اموال دیگران. زیرا اگر مباشر داراى اراده و اختیار باشد، اقوى


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد قواعد فقهى غرور

غرور و تعصب

اختصاصی از هایدی غرور و تعصب دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

غرور و تعصب


غرور و تعصب

  |  عنوان کتاب: غرور و تعصب

  |  نویسنده: جین آستین

  |  ترجمه: رضا رضایی

  |  دسته بندی: رمان (برگردان فارسی)

  |  تعداد صفحات کتاب: 445

  |  نشر: نی

 

درباره کتاب:

غرور و تعصب ( به انگلیسی: Pride and Prejudice )، نام رمان بسیار مشهوری از نویسنده انگلیسی، جین آستن است. این کتاب، دومین داستان جین آستن است. او این رمان را در سال ۱۷۹۶، در حالی که تنها ۲۱ سال داشت، نوشت، اما چاپ آن تا سال ۱۸۱۳ به طول کشید. اکثر منتقدین غرور و تعصب را بهترین اثر جین آستن می‌دانند و خود او آن را «بچه دل بند خود» می‌نامد. با این حال، این کتاب، که ابتدا با نام «تأثرات اولیه» نوشته شده بود، تا مدت‌ها توسط ناشرها رد می‌شد. این اثر حدود سال ۱۸۱۲ بازنویسی شد و در سال ۱۸۱۳ با نام غرور و تعصب به چاپ رسید.

 

خلاصه داستان:

آقا و خانم بِنِت (Bennet) پنج دختر داشتند. جِین و الیزابت بزرگ‌تر از سه خواهر دیگر بودند و زیباتر و سنگین‌تر. چندی بود که در همسایگی‌شان در باغی به نام «نِدِرفیلد» مردی سرشناس و ثروتمند به اسم «چارلز بینگلی» زندگی می‌کرد که بسیار بامحبت و خوش‌چهره بود. خانم بِنِت می‌کوشید تا هرطور شده مرد جوان را برای ازدواج به یکی از دخترانش مایل کند. در یک مهمانی که بینگلی ترتیب داده‌بود، خانواده بِنِت نیز حضور داشتند. آقای دارسی، دوستِ شوهرِ خواهر چارلز هم در آن جشن بود. او سر و وضعی آراسته و پرغرور داشت. آن شب، جین با چارلز بینگلی آشنا شد. دوشیزه بینگلی هم دوست داشت دارسی به او توجه کند که چنین نشد.

پس از آن مراسم، همه از خودبزرگ‌بینی و بدخلقی دارسی صحبت می‌کردند؛ ولی الیزابت حسی درونی نسبت به او داشت. از سوی دیگر کشیش «کالینز»، برادرزاده آقای بنت و وارث خانواده آن‌ها، قصد داشت تا با یکی از دخترعموهایش ازدواج کند. وی نخست جین را برگزید، ولی وقتی فهمید جین با بینگلی می‌خواهد نامزد کند به فکر الیزابت افتاد. خانم بنت هم با این پیوند موافق بود؛ چون در این صورت ارث خانوادگی آن‌ها به غریبه‌ها نمی‌رسید. با این حال الیزابت درخواست کالینز را رد کرد و تهدیدهای مادرش را نیز نادیده گرفت. در همین روزها با آقای «ویکهام» آشنا شد. ویکهام خود را برادرخوانده دارسی معرفی کرد و از دارسی به بدی یاد نمود. الیزابت با شنیدن این حرف‌ها عمیقاً به فکر فرورفت. آیا دارسی همسر خوبی برای او بود؟ آیا او را خوش‌بخت می‌کرد؟ الیزابت کوشید تا بیشتر از دارسی بداند و اخلاق و رفتار او را زیرنظر بگیرد تا او را بهتر بشناسد.

پس از چندی، خانواده آقای بینگلی به خانه دارسی در لندن رفت. این سفر را خواهر بینگلی طراحی کرده‌بود. او عاشق دارسی بود و با این حیله زنانه می‌خواست بین برادرش و جین فاصله بیندازد تا چارلز به خواهر دارسی علاقه‌مند شود تا بدین‌گونه دارسی را ازآنِ خود کند.

جین و الیزابت از این موضوع خبر یافتند. الیزابت در ذهنش دارسی را نیز بی‌تقصیر نمی‌دانست. کشیش کالینز وقتی دید که دخترعمویش الیزابت هم برای ازدواج با او بی‌میل است متوجه دوست الیزابت، شارلوت شد و سرانجام با او عروسی کرد.

زمانی گذشت. از بینگلی و دارسی خبری نشد. جین با دایی و زن‌دایی‌اش به «هانسفورد» رفت تا شاید روحیه ازدست‌رفته‌اش را بازیابد. پس از هفته‌ای الیزابت هم نزد وی رفت. در آنجا با دارسی دیدار کرد. دارسی به او اظهار عشق و علاقه کرد؛ ولی الیزابت با ردّ درخواست وی، از ستم‌های او به ویکهام و جداسازی چارلز از جین سخن راند. دارسی در نامه‌ای به الیزابت نوشت: «خانم محترم! ویکهام فردی هوس‌باز و دروغگوست. او قصد فریب خواهر کوچکتان را دارد».

چندی نمی‌گذرد که این حقیقت آشکار می‌شود؛ زیرا ویکهام با «لیدیا» (خواهر کوچک الیزابت) به لندن می‌گریزد. دارسی ترتیبی می‌دهد که آنها را بیابند. سپس با پرداخت پول به هر دو، ویکهام را وادار می‌کند تا با لیدیا ازدواج نماید.

چارلز بینگلی نیز در آنجا جین را می‌بیند. خواهرش می‌کوشد تا او را از پیوند با جین منصرف کند؛ ولی بی‌ثمر است. آنها عاشق هم‌اند. دارسی نیز دست از سر الیزابت برنمی‌دارد و بازهم به او پیشنهاد ازدواج می‌دهد. الیزابت این بار می‌پذیرد. از طرف دیگر، الیزابت که می‌داند درمورد دارسی اشتباه کرده، به‌دنبال فرصتی است تا او را ببیند و روزی دارسی به‌طرف محل اقامت آقای بنت می‌آید که الیزابت را می‌بیند و هر دو اقرار می کنند که درباره یکدیگر اشتباه کرده‌اند و پس از آن با همدیگر نامزد می‌شوند و الیزابت از پدرش می‌خواهد موافقت کند و آقای بِنِت هم موافقت می‌کند و با هم نامزد می‌شوند.

 

درباره نویسنده:

جین آستن ( به انگلیسی: Jane Austen ) ، (۱۶دسامبر ۱۷۷۵ - ۱۸ ژوئیه ۱۸۱۷) نویسنده‌ای انگلیسی است که آثارش ادبیات غرب را سخت تحت تأثیر قرار داد. شناخت او از زندگی زنان و مهارتش در گوشه و کنایه‌ها، او را به یکی از مشهورترین رمان‌نویسان عصر خودش تبدیل کرده‌است.

جین آستین در 16 دسامبر 1775 در استیونتن، همپشر، جنوب شرقی انگلستان، به دنیا آمد. او هفتمین فرزند یک کشیش ناحیه بود. در سال 1801 که پدرش بازنشسته شد، خانواده آستین به بث نقل مکان کرد. پدر در سال 805 از دنیا رفت و جین آستین و مادرش چند بار نقل مکان کردند، تا سرانجام در سال ۱۸۰۹ در نزدیکی آلتن در همپشر ماندگار شدند. جین آستین در همین محل ماند و فقط چند بار به لندن سفر کرد. در مه 1817 به سبب بیماری به وینچستر کوچ کرد تا نزدیک پزشکش باشد، و در 8 ژوئیه 1817 همان جا درگذشت. نوشتن را از نوجوانی آغاز کرد. قبل از انتشار آثارش بارها در آن‌ها دست می‌برد و بازبینی‌شان می‌کرد. چهار رمان عقل و احساس، غرور و تعصب، منسفیلد پارک و اِما به ترتیب در سال‌های 1811، 1813، 1814 و 1816، یعنی در زمان حیات جین آستین منتشر شدند. رمان‌های نورثنگر ابی و ترغیب در سال 1818، یعنی بعد از مرگ نویسنده به چاپ رسیدند. دو اثر به نام‌های لیدی سوزان و واتسن‌ها (ناتمام) نیز از کارهای اولیه جین آستین باقی مانده است. او پیش از مرگ مشغول نوشتن رمانی به نام سندیتن بود که قسمت‌های پراکنده آن در دست است. جین آستین در محیطی نسبتاً منزوی زندگی کرد و اوقات خود را بیشتر به نوشتن گذراند. به نظر نقادان، او نبوغی دووجهی داشت: هم طنز قدرتمندی داشت و هم اخلاقیات و روحیات آدم‌ها را خوب می‌شناخت. رمان‌های جین آستین از پرخواننده‌ترین آثار در ادبیات جهان‌اند و حدود دویست سال است که نسل‌های پیاپی با کشش و علاقه روزافزون رمان‌های او را می‌خوانند.

 

توضیحات فایل:

شامل دو فایل در فرمت PDF ، فایل اول شامل صفحات اسکن شده کتاب است که هر دو برگ مجاور هم به صورت یک صفحه در این فایل اسکن شده و در نهایت کل کتاب در فرمت یک فایل PDF شامل 222 صفحه با کیفیت مطلوب می‌باشد و فایل زبان اصلی این کتاب شامل 479 صفحه نیز در این مجموعه گنجانده شده است.

______________________________

█ توجه: خواهشمندیم در صورت هرگونه مشکل در روند خرید و دریافت فایل از طریق بخش پشتیبانی در سایت مشکل خود را گزارش دهید.

█ درخواست کتاب: با ارسال عنوان کتاب درخواستی خود به ایمیل NoavaranehLibrary@gmail.com پس از قرار گرفتن در سایت به راحتی اقدام به خرید و دریافت کتاب مورد نظر خود نمایید.


دانلود با لینک مستقیم


غرور و تعصب