هایدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

هایدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق درباره ی تاریخچه شهرمشهد 12 ص

اختصاصی از هایدی تحقیق درباره ی تاریخچه شهرمشهد 12 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 12

 

شهرداری از نظر لغوی از دو کلمه «شهر» و «داری» تشکیل گردیده که «داری» به معنی اداره و مدیریت و «شهر» پس از 1362 به جایی که دارای شهرداری باشد اطلاق می گردید. بنابراین از نظر لغوی شهرداری را می توان سازمان اداره شهر دانست و در اصطلاح، شهرداری به واحدی گفته می شود که به منظور اداره امور محلی و ارائه خدمات عمومی موردنیاز شهروندان در یک مرکز جمعیتی با خصایص شهری تشکیل می شود.

  در اواخر قرن سوم (هـ . ق) به منظور انجام و اداره امور شهری دایره احتسابیه با دو شعبه احتساب و تنظیف تشکیل شد، اما سازمان شهرداری با مفهوم امروزی از زمان تشکیل حکومت مشروطه (دوران قاجار) با تصویب قانون بلدیه مصوب 20 ربیع الثانی 1325 هـ . ق (1286 ش) پا به عرصه وجود نهاد. این قانون در 5 فصل و 108 ماده تنظیم و تصویب شده بود که در فصل چهارم، چگونگی سازمان بلدیه، تقسیم کار، وظایف و حدود اختیارات اعضای انجمن و واحدهای سازمانی تابعه، نحوه اعمال نظارت و مداخله حاکم را در امور بلدیه تعیین نموده بود و در ماده 93 آن بر لزوم و وجود شخصی به عنوان کلانتر (شهردار)، که اداره امور بلدیه را به عهده بگیرد اشاره شده است. با نسخ قانون مذکور در سال 1309 هـ . ش قانون دیگری با ضوابط جدید و متناسب با افزایش اعتبارات و امکانات مالی شهرداری ها تصویب شد و وزارت کشور، سرپرستی ادارات بلدیه را بر عهده گرفت. و در سال 1312 هـ . ش وزارت کشور برای اینکه اصلاحات شهری به خوبی انجام شود و کلیه امور فنی و شهرسازی شهرها زیرنظر مهندسین مجرب و با برنامه صحیح انجام گیرد با تقدیم لایحه ای به مجلس شورای ملی موجبات تشکیل اداره کل فنی را در وزارتخانه فراهم نمود و بعد از سال 1320 هـ . ش اداره مزبور به اداره کل امور شهرداریها تبدیل گردید. سپس بر اساس قانون 1328 (هـ . ش) با اعطای اختیاراتی به انجمن شهر، از نظر سیاسی و اجتماعی تحولاتی در وضع شهرها بوجود آمد.به دنبال گسترش شهرها و افزایش جمعیت و به تبع آن تنوع نیازها و احتیاجات شهروندان، وظایف و فعالیت شهرداریها نیز تنوع و گسترش بیشتری یافت، به گونه ای که امروزه از شهرداریها به عنوان بزرگترین و متنوع ترین سازمان خدماتی شهری نام می برند. شایان ذکر است نخستین شهرداری در ایران در سال 1286 (هـ . ش) در تهران تأسیس گردیده و در مجموع تا پیش از انقلاب اسلامی تعداد 453 شهرداری در کشور تأسیس گردید که بیشترین تعداد شهرداری، در استانهای اصفهان و مازندران (هر کدام 46 شهرداری) و کمترین تعداد شهرداری در استان کهکیلویه و بویر احمد (4 شهرداری) وجود داشت و در حال حاضر 700 شهرداری در کشور فعال هستند

 تاریخچه شهر مشهد:

مهمترین عاملی که در طول تاریخ در شکل گرفتن محل سکونت کنونی مشهد مؤثر بوده است، موقعیت طبیعی حوضه کشف رود و رودخانه اترک می باشد. با در نظر گرفتن این عامل به عنوان امری نسبتاً ثابت برای جذب جمعیت، می توان تأثیر عوامل تاریخی و سیاسی و اجتماعی و مذهبی را در دوره‌های مختلف بررسی نمود. حوضه رودخانه کشف رود در تمام دوره اسلامی و حتی در دوره پیش از اسلام از مراکز عمده سکونت در خراسان شمالی بوده است. در دوره اسلامی مهمترین و پرجمعیت ترین سکونتگاه، حوضه کشف رود ولایت توس بوده که مرکز آن شهر تابران بوده است. به مرور زمان از اهمیت شهرهای تابران و نیشابور کاسته و آبادیهای جدیدی به اسامی نوغان و سناباد رشد نمودند. سناباد در 2 کیلو متری نوغان قرار داشته و کاخ حمید بن قحطبه طلائی والی خراسان که اکنون عمارت آستانه شهر مقدس مشهد است در میان باغ بزرگی در این دهکده قرار داشته است. در بهار سال 193ه - ق هنگامی که هارون جهت سرکوب شورشی در سمرقند به نوغان رسید مریض و سپس فوت نمود وی وصیت نموده بود پس از مرگ او را در باغ مجاور محل اقامتش دفن نمایند . مآمون جانشین هارون پس از گذشت چند سالی از خلافتش در اثر طغیانی که علیه وی در عراق پدید آمد به قصد آنکه تمایل شیعیان را به خود جلب کند «حضرت رضا(ع)» را به ولایت عهدی نامزد کرد. حضرت رضا (ع) پس از یکسال اقامت در مرو عازم بغدادشدند، وقتی به قریه نوغان رسیدند به منزل امیر سناباد وارد و  در آنجا مسموم و در سال 202یا 203 ه-ق پس از سه روز وفات یافته و پیکر مطهرشان در باغ حمید بن قحطبه در 1/5کیلومتری قریه سناباد مدفون شد ،‌ازهمان زمان نقطه مذکور به نام مشهد الرضا و بعد به اختصار مشهد نام گرفت.

 تحولات مشهد در دوره رضاخان (1300-1320ه-ش):

عده ای از متخصصین مسایل شهری، مقطع زمانی 1300تا پایان حکومت قاجاریه و آغاز حکومت رضاخان را شروع تحولات اساسی در روند «شهر نشینی » و «شهرگرایی» در ایران دانسته و بافت فیزیکی ماقبل1300 را بافت تاریخی و گسترش های بعدی را که در فراسوی حصار و دیوارهای قدیمی شهرها اتفاق افتاده «بافت جدید »می دانند که روند شکل گیری آن  در طول زمان تغییر کرده است. دخالت در بافت کالبدی آن نیز با کشیده شدن خیابانهای جدید بر  بافت تاریخی مثل خیابانهای طبرسی ،‌امام رضا ،‌بهار و غیره آغازگردید. علاوه بردخالتهای فیزیکی فعالیت های دیگری نیز در زمان رضاخان در شهر مشهد انجام گرفت و زمینه رشد فیزیکی شهر را فراهم نمود که مهمترین آنها عبارتند از :‌تأسیس بیمارستان امام رضا(ع) در سال 1313تاسیس کارخانه قند آبکوه در سال 1314، تاسیس دانشکده پزشکی در سال 1318و غیره.خریداری اولین کارخانه برق در سال 1315و نصب آن در خیابان طبرسی ورود ماشین به شبکه حمل و نقل درون شهری با 2دستگاه اتوبوس در سال 1318،‌جایگزینی تدریجی آن به جای درشکه از اقداماتی است که در طی سالهای (1300-1320) در شهر مشهد انجام گرفت و نقش مهمی در رشد فیزیکی شهر داشت. مشهد در اولین سرشماری عمومی کشور که درسال 1318از چند شهربه عمل آمددارای 76471نفر جمعیت بوده است .

تحولات شهر مشهد دردوره محمدرضاپهلوی (1320-1357ه-ش):

  مشهد از شهریور 1320 که مصادف با اشغال ایران توسط نیروهای متفقین به دلیل وجود ناامنی در مناطق روستایی و امنیت مناسب در مشهد به علت وجود پادگانها و مراکز نظامی و نیز خشک سالی های جنوب خراسان بویژه در سال زراعی 1326-27و تاسیس دانشگاه مشهد درسال 1326 ه-ش پذیرای جمعیت زیادی بود که در رشد جمعیت نقش داشته اند . به دنبال دگرگونیهای سیاسی، اقلیمی و آموزشی فوق، تحولات تکنیکی به ویژه مجهز شدن شبکه حمل و نقل درون شهری به وسایل نقلیه جدید ( افزایش اتوبوسها از 2 دستگاه به 77 دستگاه ، ورود تعداد 10 دستگاه تاکسی در سال 1328 که تا سال 1324 به 200 دستگاه افزایش یافت ) و از همه مهمتر برقراری ارتباط بین مشهد و تهران از طریق شبکه راه آهن در سال 1336 ه-ش و نیز پرداخت وام به دارندگان زمینهای وقفی توسط بانک رهنی در سال 1336 ه-ش از عواملی بودند که دست به دست یکدیگر داده و جمعیت شهر مشهد در سال 1335 ه-ش به 241989 نفر رسانده است بطوریکه رشد سالانه جمعیت در طول 16 سال (1319-1335 ه-ش) به طور متوسط 2% بوده است .از حدود سال 1335 ه-ش به دلیل تغییرات اساسی در ساخت اقتصادی کشور به ویژه درآمد حاصل از فروش نفت، مستحکم شدن سیاست‌های تجاری - اقتصادی و فرهنگی ، گسستگی نظام ارباب رعیتی به دنبال اجرای اصلاحات ارضی در سا ل 1342 ه-ش ، رشد جمعیت نیز دچار تغییر و تحولاتی اساسی گردید به طوری که جمعیت شهر از 241998 نفر در سال 1335 ه-ش به 409616 نفر در سال 1345 رسید مه نرخ رشد سالانه ای در حدود 5/4 درصد داشته است .

همچنین وسعت شهر نیز از 16 به 33 کیلومتر مربع یعنی بیش از 2 برابر افزایش یافت .توسعه شبکه حمل و نقل هوایی، تاسیس کارخانجات و توسعه فعالیتهای بهداشتی نیز از جمله مواردی بودند که در توسعه فیزیکی شهر مشهد موثر واقع شدند.

مشکلات ناشی از رشد جمعیت ، بی توجهی به نحوه استفاده از اراضی ، توسعه نامنظم شهر و سایر مشکلات عمومی باعث گردید که تهیه طرح جامع شهر در سال 1346 به مهندسین مشاور ابلاغ گردد. این طرح برای یک دوره 25 ساله (1345-70) در پنج مرحله 5 ساله تنظیم و در سال 1350 به شورای عالی شهر سازی تسلیم و پس از تصویب مراحل اجرایی آن، در سال 1352 به شهرداری ابلاغ گردید.در طرح جامع سمت توسعه آینده شهر به صورت پیوسته در غرب شهر با توجه به پیش بینی افزایش جمعیت 409616 نفر در سال 1345 به 1465000 در سال 1370 پیش بینی گردید. در این طرح وسعت شهر از 33/4 به 170 کیلومتر مربع افزایش می‌یافت .

همگام با مراحل تهیه طرح جامع و تفضیلی, شهر از نظر فیزیکی و جمعیتی به رشد ادامه می داد بطوریکه جمعیت مشهد در سال 1355 به 667770 نفر ( با نرخ رشد سالانه بین 1345-55 حدود ) افزایش یافت .درطرح جامع ، الگوی مداخله در یافت قدیم شهر و به ویژه اطراف حرم مطهر نیز تهیه و نقشه پیشنهادی ارائه گردید ولی به مرحله اجرا در نیامد.در سال 1354 طرح توسعه حرم اجرا شد که تعداد زیادی از بازارچه‌ها ، مساجد، مدارس قدیمی، واحدهای تجاری و مسکونی تخریب و بازار رضا(ع) نیز به منظور واگذاری به صاحبان مغازه‌های تخریبی در مشرق میدان آب ساخته شد.

تحولات شهر مشهد بعد از پیروزی انقلاب اسلامی (1357):

کشور ایران در دهه 1350 آبستن تحولات سیاسی عظیمی بود که در سال 1375 به پیروزی انقلاب اسلامی و دگرگونی ساختار سیاسی - حکومتی کشور منجر گردید. اثرات انقلاب در ابعاد شهری شامل: تصویب قانونی اراضی موات شهری(1357) تصویب قانون زمین شهری (1358) تصویب قانونن زمین شهری (1361) طرح مجدد الگوی نوشهرها (1364) و... بود که بر کیفیت شهرنشینی تاثیر بسزایی داشت. سال 1375 به دلیل وقوع کودتای مارکسیستی در افغانستان حدود 000/557 نفر از مهاجرین افغانی در خراسان ساکن شدند که از این تعداد حدود 296500 نفر (53/2 %) در شهر مشهد به ویژه در حاشیه قلعه ساختمان و گلشهر سکنی گزیدند. همچنین در نتیجه وقوع جنگ تحمیلی عراق علیه ایران عده ای از مهاجرین جنگ تحمیلی وارد خراسان و به ویژه شهر مشهد شدند. عوامل فوق به همراه مهاجرتهای روستا - شهری دست به دست هم داده و باعث رشد سریع جمعیت شهر در این دوره گردید به طوری که جمعیت از 667/770 نفر درسال 1355 به 1/462/50 نفر در سال 1365 با نرخ رشدی معادل 8 % در سال افزایش یافت که بالاترین نرخ رشد جمعیت شهری در ایران بوده است. مساحت شهر نیز در این دوره (65-1355) از 78 به 220 کیلومتری با نرخ رشد معادل 11 % در سال، افزایش یافت.

 مشهد از شهریور 1320 که مصادف با اشغال ایران توسط نیروهای متفقین به دلیل وجود ناامنی در مناطق روستایی و امنیت مناسب در مشهد به علت وجود پادگانها و مراکز نظامی و نیز خشک سالی های جنوب خراسان بویژه در سال زراعی 1326-27و تاسیس دانشگاه مشهد درسال 1326 ه-ش پذیرای جمعیت زیادی بود که در رشد جمعیت نقش داشته اند.

به دنبال دگرگونیهای سیاسی، اقلیمی و آموزشی فوق، تحولات تکنیکی به ویژه مجهز شدن شبکه حمل و نقل درون شهری به وسایل نقلیه جدید (افزایش اتوبوسها از 2 دستگاه به 77 دستگاه، ورود تعداد 10 دستگاه تاکسی در سال 1328 که تا سال 1324 به 200 دستگاه افزایش یافت) و از همه مهمتر برقراری ارتباط بین مشهد و تهران از طریق شبکه راه آهن در سال 1336 ه-ش و نیز پرداخت وام به دارندگان زمینهای وقفی توسط بانک رهنی در سال 1336 ه-ش از عواملی بودند که دست به دست یکدیگر داده و جمعیت شهر مشهد در سال 1335 ه-ش به 241989 نفر رسانده است بطوریکه رشد سالانه جمعیت در طول 16 سال (1319-1335 ه-ش) به طور متوسط 2% بوده است.

از حدود سال 1335 ه-ش به دلیل تغییرات اساسی در ساخت اقتصادی کشور به ویژه درآمد حاصل از فروش نفت، مستحکم شدن سیاست‌های تجاری-اقتصادی و فرهنگی، گسستگی نظام ارباب رعیتی به دنبال اجرای اصلاحات ارضی در سا ل 1342 ه-ش، رشد جمعیت نیز دچار تغییر و تحولاتی اساسی گردید به طوری که جمعیت شهر از 241998 نفر در سال 1335 ه-ش به 409616 نفر در سال 1345 رسید که  نرخ رشد سالانه ای در حدود 5/4 درصد داشته است.

همچنین وسعت شهر نیز از 16 به 33 کیلومتر مربع یعنی بیش از 2 برابر افزایش یافت. توسعه شبکه حمل و نقل هوایی، تاسیس کارخانجات و توسعه فعالیتهای بهداشتی نیز از جمله مواردی بودند که در توسعه فیزیکی شهر مشهد موثر واقع شدند. مشکلات ناشی از رشد جمعیت، بی توجهی به نحوه استفاده از اراضی، توسعه نامنظم شهر و سایر مشکلات عمومی باعث گردید که تهیه طرح جامع شهر در سال 1346 به مهندسین مشاور ابلاغ گردد. این طرح برای یک دوره 25 ساله (1345-70) در پنج مرحله 5 ساله تنظیم و در سال 1350 به شورای عالی شهر سازی تسلیم و پس از تصویب مراحل اجرایی آن، در سال 1352 به شهرداری ابلاغ گردید.

در طرح جامع سمت توسعه آینده شهر به صورت پیوسته در غرب شهر با توجه به پیش بینی افزایش جمعیت 409616 نفر در سال 1345 به 1465000 در سال 1370 پیش بینی گردید. در این طرح وسعت شهر از 33/4 به 170 کیلومتر مربع افزایش می‌یافت. همگام با مراحل تهیه طرح جامع، وتفضیلی شهر از نظر فیزیکی و جمعیتی


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره ی تاریخچه شهرمشهد 12 ص

تاریخچه شهرمشهد 12 ص

اختصاصی از هایدی تاریخچه شهرمشهد 12 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 12

 

شهرداری از نظر لغوی از دو کلمه «شهر» و «داری» تشکیل گردیده که «داری» به معنی اداره و مدیریت و «شهر» پس از 1362 به جایی که دارای شهرداری باشد اطلاق می گردید. بنابراین از نظر لغوی شهرداری را می توان سازمان اداره شهر دانست و در اصطلاح، شهرداری به واحدی گفته می شود که به منظور اداره امور محلی و ارائه خدمات عمومی موردنیاز شهروندان در یک مرکز جمعیتی با خصایص شهری تشکیل می شود.

  در اواخر قرن سوم (هـ . ق) به منظور انجام و اداره امور شهری دایره احتسابیه با دو شعبه احتساب و تنظیف تشکیل شد، اما سازمان شهرداری با مفهوم امروزی از زمان تشکیل حکومت مشروطه (دوران قاجار) با تصویب قانون بلدیه مصوب 20 ربیع الثانی 1325 هـ . ق (1286 ش) پا به عرصه وجود نهاد. این قانون در 5 فصل و 108 ماده تنظیم و تصویب شده بود که در فصل چهارم، چگونگی سازمان بلدیه، تقسیم کار، وظایف و حدود اختیارات اعضای انجمن و واحدهای سازمانی تابعه، نحوه اعمال نظارت و مداخله حاکم را در امور بلدیه تعیین نموده بود و در ماده 93 آن بر لزوم و وجود شخصی به عنوان کلانتر (شهردار)، که اداره امور بلدیه را به عهده بگیرد اشاره شده است. با نسخ قانون مذکور در سال 1309 هـ . ش قانون دیگری با ضوابط جدید و متناسب با افزایش اعتبارات و امکانات مالی شهرداری ها تصویب شد و وزارت کشور، سرپرستی ادارات بلدیه را بر عهده گرفت. و در سال 1312 هـ . ش وزارت کشور برای اینکه اصلاحات شهری به خوبی انجام شود و کلیه امور فنی و شهرسازی شهرها زیرنظر مهندسین مجرب و با برنامه صحیح انجام گیرد با تقدیم لایحه ای به مجلس شورای ملی موجبات تشکیل اداره کل فنی را در وزارتخانه فراهم نمود و بعد از سال 1320 هـ . ش اداره مزبور به اداره کل امور شهرداریها تبدیل گردید. سپس بر اساس قانون 1328 (هـ . ش) با اعطای اختیاراتی به انجمن شهر، از نظر سیاسی و اجتماعی تحولاتی در وضع شهرها بوجود آمد.به دنبال گسترش شهرها و افزایش جمعیت و به تبع آن تنوع نیازها و احتیاجات شهروندان، وظایف و فعالیت شهرداریها نیز تنوع و گسترش بیشتری یافت، به گونه ای که امروزه از شهرداریها به عنوان بزرگترین و متنوع ترین سازمان خدماتی شهری نام می برند. شایان ذکر است نخستین شهرداری در ایران در سال 1286 (هـ . ش) در تهران تأسیس گردیده و در مجموع تا پیش از انقلاب اسلامی تعداد 453 شهرداری در کشور تأسیس گردید که بیشترین تعداد شهرداری، در استانهای اصفهان و مازندران (هر کدام 46 شهرداری) و کمترین تعداد شهرداری در استان کهکیلویه و بویر احمد (4 شهرداری) وجود داشت و در حال حاضر 700 شهرداری در کشور فعال هستند

 تاریخچه شهر مشهد:

مهمترین عاملی که در طول تاریخ در شکل گرفتن محل سکونت کنونی مشهد مؤثر بوده است، موقعیت طبیعی حوضه کشف رود و رودخانه اترک می باشد. با در نظر گرفتن این عامل به عنوان امری نسبتاً ثابت برای جذب جمعیت، می توان تأثیر عوامل تاریخی و سیاسی و اجتماعی و مذهبی را در دوره‌های مختلف بررسی نمود. حوضه رودخانه کشف رود در تمام دوره اسلامی و حتی در دوره پیش از اسلام از مراکز عمده سکونت در خراسان شمالی بوده است. در دوره اسلامی مهمترین و پرجمعیت ترین سکونتگاه، حوضه کشف رود ولایت توس بوده که مرکز آن شهر تابران بوده است. به مرور زمان از اهمیت شهرهای تابران و نیشابور کاسته و آبادیهای جدیدی به اسامی نوغان و سناباد رشد نمودند. سناباد در 2 کیلو متری نوغان قرار داشته و کاخ حمید بن قحطبه طلائی والی خراسان که اکنون عمارت آستانه شهر مقدس مشهد است در میان باغ بزرگی در این دهکده قرار داشته است. در بهار سال 193ه - ق هنگامی که هارون جهت سرکوب شورشی در سمرقند به نوغان رسید مریض و سپس فوت نمود وی وصیت نموده بود پس از مرگ او را در باغ مجاور محل اقامتش دفن نمایند . مآمون جانشین هارون پس از گذشت چند سالی از خلافتش در اثر طغیانی که علیه وی در عراق پدید آمد به قصد آنکه تمایل شیعیان را به خود جلب کند «حضرت رضا(ع)» را به ولایت عهدی نامزد کرد. حضرت رضا (ع) پس از یکسال اقامت در مرو عازم بغدادشدند، وقتی به قریه نوغان رسیدند به منزل امیر سناباد وارد و  در آنجا مسموم و در سال 202یا 203 ه-ق پس از سه روز وفات یافته و پیکر مطهرشان در باغ حمید بن قحطبه در 1/5کیلومتری قریه سناباد مدفون شد ،‌ازهمان زمان نقطه مذکور به نام مشهد الرضا و بعد به اختصار مشهد نام گرفت.

 تحولات مشهد در دوره رضاخان (1300-1320ه-ش):

عده ای از متخصصین مسایل شهری، مقطع زمانی 1300تا پایان حکومت قاجاریه و آغاز حکومت رضاخان را شروع تحولات اساسی در روند «شهر نشینی » و «شهرگرایی» در ایران دانسته و بافت فیزیکی ماقبل1300 را بافت تاریخی و گسترش های بعدی را که در فراسوی حصار و دیوارهای قدیمی شهرها اتفاق افتاده «بافت جدید »می دانند که روند شکل گیری آن  در طول زمان تغییر کرده است. دخالت در بافت کالبدی آن نیز با کشیده شدن خیابانهای جدید بر  بافت تاریخی مثل خیابانهای طبرسی ،‌امام رضا ،‌بهار و غیره آغازگردید. علاوه بردخالتهای فیزیکی فعالیت های دیگری نیز در زمان رضاخان در شهر مشهد انجام گرفت و زمینه رشد فیزیکی شهر را فراهم نمود که مهمترین آنها عبارتند از :‌تأسیس بیمارستان امام رضا(ع) در سال 1313تاسیس کارخانه قند آبکوه در سال 1314، تاسیس دانشکده پزشکی در سال 1318و غیره.خریداری اولین کارخانه برق در سال 1315و نصب آن در خیابان طبرسی ورود ماشین به شبکه حمل و نقل درون شهری با 2دستگاه اتوبوس در سال 1318،‌جایگزینی تدریجی آن به جای درشکه از اقداماتی است که در طی سالهای (1300-1320) در شهر مشهد انجام گرفت و نقش مهمی در رشد فیزیکی شهر داشت. مشهد در اولین سرشماری عمومی کشور که درسال 1318از چند شهربه عمل آمددارای 76471نفر جمعیت بوده است .

تحولات شهر مشهد دردوره محمدرضاپهلوی (1320-1357ه-ش):

  مشهد از شهریور 1320 که مصادف با اشغال ایران توسط نیروهای متفقین به دلیل وجود ناامنی در مناطق روستایی و امنیت مناسب در مشهد به علت وجود پادگانها و مراکز نظامی و نیز خشک سالی های جنوب خراسان بویژه در سال زراعی 1326-27و تاسیس دانشگاه مشهد درسال 1326 ه-ش پذیرای جمعیت زیادی بود که در رشد جمعیت نقش داشته اند . به دنبال دگرگونیهای سیاسی، اقلیمی و آموزشی فوق، تحولات تکنیکی به ویژه مجهز شدن شبکه حمل و نقل درون شهری به وسایل نقلیه جدید ( افزایش اتوبوسها از 2 دستگاه به 77 دستگاه ، ورود تعداد 10 دستگاه تاکسی در سال 1328 که تا سال 1324 به 200 دستگاه افزایش یافت ) و از همه مهمتر برقراری ارتباط بین مشهد و تهران از طریق شبکه راه آهن در سال 1336 ه-ش و نیز پرداخت وام به دارندگان زمینهای وقفی توسط بانک رهنی در سال 1336 ه-ش از عواملی بودند که دست به دست یکدیگر داده و جمعیت شهر مشهد در سال 1335 ه-ش به 241989 نفر رسانده است بطوریکه رشد سالانه جمعیت در طول 16 سال (1319-1335 ه-ش) به طور متوسط 2% بوده است .از حدود سال 1335 ه-ش به دلیل تغییرات اساسی در ساخت اقتصادی کشور به ویژه درآمد حاصل از فروش نفت، مستحکم شدن سیاست‌های تجاری - اقتصادی و فرهنگی ، گسستگی نظام ارباب رعیتی به دنبال اجرای اصلاحات ارضی در سا ل 1342 ه-ش ، رشد جمعیت نیز دچار تغییر و تحولاتی اساسی گردید به طوری که جمعیت شهر از 241998 نفر در سال 1335 ه-ش به 409616 نفر در سال 1345 رسید مه نرخ رشد سالانه ای در حدود 5/4 درصد داشته است .

همچنین وسعت شهر نیز از 16 به 33 کیلومتر مربع یعنی بیش از 2 برابر افزایش یافت .توسعه شبکه حمل و نقل هوایی، تاسیس کارخانجات و توسعه فعالیتهای بهداشتی نیز از جمله مواردی بودند که در توسعه فیزیکی شهر مشهد موثر واقع شدند.

مشکلات ناشی از رشد جمعیت ، بی توجهی به نحوه استفاده از اراضی ، توسعه نامنظم شهر و سایر مشکلات عمومی باعث گردید که تهیه طرح جامع شهر در سال 1346 به مهندسین مشاور ابلاغ گردد. این طرح برای یک دوره 25 ساله (1345-70) در پنج مرحله 5 ساله تنظیم و در سال 1350 به شورای عالی شهر سازی تسلیم و پس از تصویب مراحل اجرایی آن، در سال 1352 به شهرداری ابلاغ گردید.در طرح جامع سمت توسعه آینده شهر به صورت پیوسته در غرب شهر با توجه به پیش بینی افزایش جمعیت 409616 نفر در سال 1345 به 1465000 در سال 1370 پیش بینی گردید. در این طرح وسعت شهر از 33/4 به 170 کیلومتر مربع افزایش می‌یافت .

همگام با مراحل تهیه طرح جامع و تفضیلی, شهر از نظر فیزیکی و جمعیتی به رشد ادامه می داد بطوریکه جمعیت مشهد در سال 1355 به 667770 نفر ( با نرخ رشد سالانه بین 1345-55 حدود ) افزایش یافت .درطرح جامع ، الگوی مداخله در یافت قدیم شهر و به ویژه اطراف حرم مطهر نیز تهیه و نقشه پیشنهادی ارائه گردید ولی به مرحله اجرا در نیامد.در سال 1354 طرح توسعه حرم اجرا شد که تعداد زیادی از بازارچه‌ها ، مساجد، مدارس قدیمی، واحدهای تجاری و مسکونی تخریب و بازار رضا(ع) نیز به منظور واگذاری به صاحبان مغازه‌های تخریبی در مشرق میدان آب ساخته شد.

تحولات شهر مشهد بعد از پیروزی انقلاب اسلامی (1357):

کشور ایران در دهه 1350 آبستن تحولات سیاسی عظیمی بود که در سال 1375 به پیروزی انقلاب اسلامی و دگرگونی ساختار سیاسی - حکومتی کشور منجر گردید. اثرات انقلاب در ابعاد شهری شامل: تصویب قانونی اراضی موات شهری(1357) تصویب قانون زمین شهری (1358) تصویب قانونن زمین شهری (1361) طرح مجدد الگوی نوشهرها (1364) و... بود که بر کیفیت شهرنشینی تاثیر بسزایی داشت. سال 1375 به دلیل وقوع کودتای مارکسیستی در افغانستان حدود 000/557 نفر از مهاجرین افغانی در خراسان ساکن شدند که از این تعداد حدود 296500 نفر (53/2 %) در شهر مشهد به ویژه در حاشیه قلعه ساختمان و گلشهر سکنی گزیدند. همچنین در نتیجه وقوع جنگ تحمیلی عراق علیه ایران عده ای از مهاجرین جنگ تحمیلی وارد خراسان و به ویژه شهر مشهد شدند. عوامل فوق به همراه مهاجرتهای روستا - شهری دست به دست هم داده و باعث رشد سریع جمعیت شهر در این دوره گردید به طوری که جمعیت از 667/770 نفر درسال 1355 به 1/462/50 نفر در سال 1365 با نرخ رشدی معادل 8 % در سال افزایش یافت که بالاترین نرخ رشد جمعیت شهری در ایران بوده است. مساحت شهر نیز در این دوره (65-1355) از 78 به 220 کیلومتری با نرخ رشد معادل 11 % در سال، افزایش یافت.

 مشهد از شهریور 1320 که مصادف با اشغال ایران توسط نیروهای متفقین به دلیل وجود ناامنی در مناطق روستایی و امنیت مناسب در مشهد به علت وجود پادگانها و مراکز نظامی و نیز خشک سالی های جنوب خراسان بویژه در سال زراعی 1326-27و تاسیس دانشگاه مشهد درسال 1326 ه-ش پذیرای جمعیت زیادی بود که در رشد جمعیت نقش داشته اند.

به دنبال دگرگونیهای سیاسی، اقلیمی و آموزشی فوق، تحولات تکنیکی به ویژه مجهز شدن شبکه حمل و نقل درون شهری به وسایل نقلیه جدید (افزایش اتوبوسها از 2 دستگاه به 77 دستگاه، ورود تعداد 10 دستگاه تاکسی در سال 1328 که تا سال 1324 به 200 دستگاه افزایش یافت) و از همه مهمتر برقراری ارتباط بین مشهد و تهران از طریق شبکه راه آهن در سال 1336 ه-ش و نیز پرداخت وام به دارندگان زمینهای وقفی توسط بانک رهنی در سال 1336 ه-ش از عواملی بودند که دست به دست یکدیگر داده و جمعیت شهر مشهد در سال 1335 ه-ش به 241989 نفر رسانده است بطوریکه رشد سالانه جمعیت در طول 16 سال (1319-1335 ه-ش) به طور متوسط 2% بوده است.

از حدود سال 1335 ه-ش به دلیل تغییرات اساسی در ساخت اقتصادی کشور به ویژه درآمد حاصل از فروش نفت، مستحکم شدن سیاست‌های تجاری-اقتصادی و فرهنگی، گسستگی نظام ارباب رعیتی به دنبال اجرای اصلاحات ارضی در سا ل 1342 ه-ش، رشد جمعیت نیز دچار تغییر و تحولاتی اساسی گردید به طوری که جمعیت شهر از 241998 نفر در سال 1335 ه-ش به 409616 نفر در سال 1345 رسید که  نرخ رشد سالانه ای در حدود 5/4 درصد داشته است.

همچنین وسعت شهر نیز از 16 به 33 کیلومتر مربع یعنی بیش از 2 برابر افزایش یافت. توسعه شبکه حمل و نقل هوایی، تاسیس کارخانجات و توسعه فعالیتهای بهداشتی نیز از جمله مواردی بودند که در توسعه فیزیکی شهر مشهد موثر واقع شدند. مشکلات ناشی از رشد جمعیت، بی توجهی به نحوه استفاده از اراضی، توسعه نامنظم شهر و سایر مشکلات عمومی باعث گردید که تهیه طرح جامع شهر در سال 1346 به مهندسین مشاور ابلاغ گردد. این طرح برای یک دوره 25 ساله (1345-70) در پنج مرحله 5 ساله تنظیم و در سال 1350 به شورای عالی شهر سازی تسلیم و پس از تصویب مراحل اجرایی آن، در سال 1352 به شهرداری ابلاغ گردید.

در طرح جامع سمت توسعه آینده شهر به صورت پیوسته در غرب شهر با توجه به پیش بینی افزایش جمعیت 409616 نفر در سال 1345 به 1465000 در سال 1370 پیش بینی گردید. در این طرح وسعت شهر از 33/4 به 170 کیلومتر مربع افزایش


دانلود با لینک مستقیم


تاریخچه شهرمشهد 12 ص

یا می دانید معنی لغوی قران چیست

اختصاصی از هایدی یا می دانید معنی لغوی قران چیست دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 13

 

آیا می دانید معنی لغوی آیات قران چیست ؟

قران در اصل مصدر است به معنی خواندن . چنانکه در بعضی ار ایات معنای مصدری مراد است مثل « ان علینا جمعه و قرانه فاذا قراناء فا تبع قرانه » سپس قران علم است ( اسم خاص ) برای کتاب حاضر که بر حخرت رسول ( ص ) نازل شده است به اعتبار انکه خواندنی است . قران کتابی است خواندنی باید انرا خواند و در معانیش دقت و تدبر نمود . بعضی ها قران را در اص به معنب جمع گرفته اند که اصل ( قرء ) به معنی جمع است دز این صورت می توانید بگویید قران یعنی جامع حقایق و فرموده های الهی . و نیز گفته انداز آن جهت قران نامیده می شود که سوره ها را جمع نموده آنها را به یکدیگر می پیوندد .

وَإنَّکَ لَتُلَقَّی الْقُرْآنَ مِنْ لَدُنْ حَکِیمٍ عَِلیمٍ.

(ششمین آیه، از سوره نمل: بیست و هفتمین سوره، از قرآن کریم.)

(و حقّاً و حقیقتاً بر تو آیات قرآن، از جانب خداوند حکیم و علیم، إلقآء می‌شود!)

در معنای‌ قرآن‌ و فرقان‌

حضرت آیة الله علّامه طباطبائی قدس الله نفسه در تفسیر فرموده‌اند:قُرْأنْ اسم است برای کتاب الهی به اعتبار آنکه خوانده میشود، و قرآئت میگردد.ومعنای تَلْقِیَه مصدر تَلَقِّی با معنای تلقین نزدیک است. و نکره آوردن حکیم و علیم برای تعظیم‌ است. و تصریح به‌ آنکه ‌این قرآن، از نزد خداوند متعال است؛ برای آنستکه: حجّت برای رسالت باشد؛ و نیز برای تأیید معارفی که گذشت؛ و برای صحّت داستانهای أنبیاء علیهم السلام که بعداً بیان میکند.

و اختصاص دادن نزول را از ناحیه این دو اسم گرامی (حکیم وعلیم) برای آنست که بفهماند: قرآن از منبع و سرچشمه حکمت فرود آمده است. و بنابراین هیچ قدرت علمی و شکننده‌ای نمیتواند آنرا نقض کند و بشکند؛ و هیچ توانی نمیتواند آنرا سُست بنماید. قرآن منبع علم است. نه أخباری که میدهد، تکذیب می‌شود؛ و نه حکم و قضائی را که ‌میآورد، مورد ایراد و تخطئه قرار میگیرد.)[1]

قرآن ازماده‌ قَرَءَ یَقْرَءُ قَرَاءَهً و قُرْأنَاً، یعنی جمع کردن و ضمّ نمودن بعض از چیزی است با بعضی دیگر. و چون در وقت خواندن، انسان حروفات مختلفه را جمع میکند و با ضمّ بعضی به بعضی دیگر، کلمه پیدا می‌شود. و سپس‌ کلام و عبارت پدید می‌آید، لهذا به ‌سخن گفتن و خواندن، قرآئت گویند.

قرآن مصدر از این باب است؛ و عَلَم نهاده‌اند برای کتاب آسمانی مسلمانان که برپیغمبر اکرم صلّی الله علیه وآله وسلم‌ نازل شده است. و بدینجهت قرآن نامیده شده است که: عقآئده حقّه واقعیّه و احکام ‌و مواعظ و قصص در آن جمع شده است.

بعضی از علمآء رضوان الله علیهم گفته‌اند: علّت تسمیه قرآن به قرآن، آنستکه: در میان ‌جمیع ‌کتب آسمانی، قرآن ‌است‌ که‌ در آن‌ ثمره ‌تمام ‌آن کتب، بلکه ثمره ‌جمیع ‌علوم حقّه در آن جمع است؛ و تفصیل هر چیزی را میتوان در آن مشاهده نمود؛ همچنانکه میفرماید:

لَقَدْ کَانَ فِی قَصَصِهِمْ عِبْرِةً لِاُولی الْألْبَابِ مَا کَانَ حَدِیثاً یُفْتَرَی وَلَکِنْ تَصْدِیقَ الَّذِی بَیْنَ یَدَیْهِ وَتَفْصِیلَ کُلِّ شَیْءٍ وَهُدیً وَرَحْمَةً لِقَوْمٍ یُؤمِنُونَ.[2]

(هرآینه تحقیقاً دربیان قصّه‌ها و داستانهای پیامبران و امّت‌هایشان (همچون یعقوب و یوسف و برادرانش که ‌این سوره از آن بحث دارد) عبرتی است برای اندیشمندان و متفکران. این آیات قرآن، گفتاری ساختگی نیست که من درآوردی باشد؛ و از روی افترآء به خدا نسبت داده شود. بلکه قرآن تصدیق

میکند آنچه راکه درپیش روی آنست (ازکتب سماویّه: تورات و انجیل و غیرهما) و در آن تفصیل و شرح هر چیزی است؛ و هدایت و رحمت است برای گروهی که ایمان میآورند.)

و همچنین قرآن را تبیان و آشکارا کنند و واضح و هویدا سازنده هر چیز شمرده است:

وَ نَزَّلْنَا عَلَیْکَ الْکِتَابَ تِبیَاناً لِکُلِّ شَیْیءٍ وَهُدیً وَرَحْمَةً وَیُشْرَی لِلْمُسلِمیْنَ.[3]

(و ای پیامبر! ما بر تو فرو فرستادیم کتاب آسمانی قرآن را که،مبیّن و روشن کننده هر چیزی است؛ و هدایت و رحمت و بشارت است برای مسلمانان!)[4]

شاهد بر گفتار ما آیاتی است در قرآن که ‌بر این معنی دلالت دارد، از قبیل:

لَاتُحَرِّکْ بِهِ لِسَانَکَ لِتَعْجَلَ بِهِ- إنَّ عَلَیْنَا جَمْعَهُ وَقُرْآنَهُ- فَإذَاَ قرَأنَاهُ فَاتَّبعْ قُرْآنَهُ- ثُمَّ إنَّ عَلَیْنَا بَیَانَهُ.[5]

(ای پیغمبر! زبانت را برای خواندن آیات قرآن، به‌ حرکت در میآور؛ تا برای رساندن آنها را به‌ مردم عجله ‌کنی، و شتاب‌زده باشی! ما برعهده خود گرفته‌ایم که: قرآن را جمع کنیم، و به‌ صورت مجمومه‌ای قابل قرآئت در آوریم پس هنگامیکه آن را گرد آوردیم، و بر تو قرآئت نمودیم؛ در آنوقت از آنچه قرآئت شده است، پیروی کن، و به دنبال آیات قرآئت شده باش- و پس از آن ما برعهده خود گرفته‌ایم که: آنرا واضح و مبیّن ساخته، و بدون إبهام و گرفتگی در آوریم.)[6]

و از قبیل:

وَقُرأنًا فرَفْنَاهُ لِتَقْتَرأَهُ عَلَی النَّاسِ عَلَی مُکْثٍ وَنَزَّلْنَاهُ تَنْزِیلاً.[7]

 

(و این قرآن را ما جزءجزء، و تکه‌تکه جدای از هم نموده، و به سوی تو فرستادیم، تا آنرا برای مردم به تدریج بخوانی(و با صبر و حوصله و درنگ آنرا تعلیمشان بنمآئی) و ما به ‌تدریج از مقام عالی و شامخی آنرا نزول دادیم[8])

فُرْقَان نیز از اسامی قرآن است ازماده فَرَقَ یَفْرُقُ فَرْقاً وفُرْقَاناً یعنی بین أجزآء آن جدائی انداخت؛ و لهذا در آیه أخیر: وَ قُرْأنَّا فَرَفْنَاهُ دانستیم که: معنایش آنستکه: قرآن را جزءجزء تفضیل داده، و آنرا محکم و متقن ساختیم.[9]

و بنابراین فُرْقَان که مصدر آنست، به معنای فارق و جداکننده بین حقّ و باطل است؛ و چون این کتاب مبین آسمانی کتاب فَصْل است، نه هَزْل. و کتاب حقّ است، نه باطل. بنابراین جداکننده و تمیز دهنده بین حقّ و باطل است.

شَهْرُ رَمَضانْ الَّذِی اُنْزِلَ فِیهِ الْقُرْأنُ هُدیً لِلنَّاسِ وَ بَیِّنَاتٍ مِنْ الْهُدَیَ وَالفرقانِ.[10]

(روزه واجب در شهر رمضان است؛ آن ماهی که در آن قرآن نازل شده است. قرآن کتاب هدایت و راهنمآئی است برای مردم. و دارای أدلّه واضحه و حُجَج و براهین ساطعه، و دلآءل متقنه‌ای است، از رهبری و هدایت؛ و کتاب جدا کننده بین حقّ و باطل، و تمیز دهنده میان حقیقت و أوهام است.)

فُرْقَان در قرآن مجید در هفت موضع آمده است. و در همه جا به معنای قوّه تشخیص حقّ از باطل، و نور بصیرتی است که‌ برای مؤمنین در أثر تقوی حاصل می‌شود. و قرآن که‌شامل جمیع معارف است أعمِّ از آنچه بر أنبیای سالفه وحی می‌شده، و برای پیامبر ما بیان شده است؛ و أعمِّ از آنچه برخود رسول الله وحی

شده است؛ نیز فرقان است.

و آنچه از روایات آورده از أئمه معصومین صلوات الله و سلامه علیهم أجمعین استفاده میشود، آنستکه: قرآن به ‌مجموع آیات الهی گفته می‌شود؛ خواه محکم باشد؛ و خواه متشابه؛ و فرقان به‌ خصوص آیات محکم إطلاق میگردد.

درتفسیر نورالثَّقلینْ از اُصول‌ کافی، از علی بن ابراهیم، از پدرش از ابن‌سنان ‌یا غیر او، از کسی که ‌وی را ذکر کرده است، روایت میکند که او گفت:سَألْتُ أبَاعَبْدِاَلله عَلَیْهِ السَّلامُ عَنِ قرآن و الْفُرقَانِ. أ هُمَا شَیْئًانِ أوْ شَیْیءٌ وَاحِدٌ؟!

من از حضرت صادق علیه السّلام پرسیدم از قرآن و فرقان، که ‌آیا آنها دو چیز هستند؛ یا چیز واحدی؟!

فَقَالَ عَلَیْهِ السّلامُ: الْقُرْأنُ جُمْلَةُ الْکِتَابِ؛ وَالْفُرقَانُ الْمُحْکَمُ الْوَاجِبُ الْعَمَلُ بِهِ[11]

حضرت فرمود: قرآن به ‌تمام الهی گویند؛ و فرقان به‌ خصوص محکماتی که ‌عمل بدانها واجب است.

وهمچنین درصحیفه سَّجادیَّه،دردعای ختم قرآن،عرض میکند:

الَّهُمَّ إنَّکَ أعَنْتَنِی عَلَی خَتْمِ کِتَابِکَ الَّذِی أنْزَلْتَهُ نُوراً؛وَجَعَلْتَهُ مُهَیْمِناً عَلَی کلِّ کتابٍ أنْزَلْتَهُ؛وَفَضَّلْتَهُ عَلَی کُلِّ حَدِیثٍ قَصَصْتَهُ! وَفُرْقَاناً فَرَقْتَ بِهِ بَیْنَ حَلَالِکَ وَحَرَامِکَ! وَقُرْأَنَّاأعْرَبْتَ بِهِ عَنْ شَرَائعِ أحْکَامِکَ![12]

(بار پروردگارا! حقّاً تو مرا بر ختم نمودن و به پایان رسانیدن کتاب خودت، کمک نمودی؛ آن کتابی که چون آن را فرو فرستادی، نور بود؛ و آنرا


دانلود با لینک مستقیم


یا می دانید معنی لغوی قران چیست

تحقیق در مورد وکیل و وکالت 2

اختصاصی از هایدی تحقیق در مورد وکیل و وکالت 2 دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 115

 

تعریف وکالت و وکیل معنای لغوی و اصطلاحی کلمه وکیل

1.درقرآن

کلمه وکیل در آیه 167 ازسوره آل عمران در قرآن مجید ذکر شده و مقام وکالت را تقریبا در ردیف مقام بزرگ روحانی و معنوی قرار داده است. در کلمه و لغت عرب امروزه از کلمه وکیل استفاده نمیشود ودر تمام جزیره عرب و شمال افریقابه جای وکیل کلمه محامی را به کار میبرند.

2.درفرانسه

در فرانسه از کلمه آوکا که به معنی کمک و یاری مظلوم است استفاده میشود.

3.در انگلیس

لغات متعددی برای کلمه وکیل وضع شده است ولی واژه مصطلح لایر معنی حقوقدان میباشد.وکلا در این کشور به دو دسته سولیسترها و باریسترها تقسیم میشوند. (lawye r)

4.درآلمان

وکیل در المان تحت عنوان (rechtsanwalt) وبه معنی نماینده حق می نامند.

5.در ایران

وکالت به کسر و فتح اول مصدر از ریشه ثلاثی وکل بر وزن ضرب است. معنی لغوی آن وا گذاشتن و سپردن کار به دیگری از قبل خود و معنی اصطلاحی آن قائم مقام ساختن و ماذون نمودن غیر کفایت و اعتماد کردن به اوست.

پس موکل کسی است که کاری را به دیگری وا می گذارد و به وی اعتماد و کفایت

میکند و وکیل کسی است که کار را به او میسپارند در نتیجه وکالت وکیل قائم مقام

موکل شده و در موردی که وکالت دارد به جای موکل متعلق وکالت را انجام میدهد و برای تحقق وکالت وکیل باید آن را قبول کند.

تعریف وکیل از نظر سیسرون

یکی از حکما خطبای معروف روم در کتاب خود وکیل را این طور تعریف میکند :

((وکیل مرد صالح و درستی است که دارای اطلاعات قضایی بوده و بتواند با سلاست و جزالت بیان قضایا را بیان نموده و در سایه مشاوره و تنظیم لوایح کتبی و اظهارات خود حقوق مراجعت کنندگان را حفظ و یا آن که راسا" دعاوی طرفین را خود شخصا" رسیدگی نموده مانند یک نفر قاضی آنها را قطع و فصل نماید)).

در عرف عامه وکیل مفهوم دیگری دا شته و بعضی وکیل را مدافع حقوق ایتام و بیوه زنان دانسته و برخی دیگر میگویند در سایه توجه و مساعی وی بدبختان و مظلومین و محرومین از مال و جان به حق خود رسیده و از شر و صدمه غاصبین و متجاوزین به حق مصون و نگهداری میشوند.

ولتر فیلسوف فرانسوی میگوید :

((بهترین مقام ددر عالم شغل وکالت است و کمال مطلوب من در دنیا این است که وکیل بوده باشم )).

ا نگاهی به دوران قدیم

اصل و منشا شغل وکالت و مدافع حق به هیچ وجه ملا زمه با پیدایش سازمان قضایی نداشته و از موقعی که بشر منافع خود را تشخیص داد هر گاه اصکاک و تصادمی نسبت به آن مشاهده نمود یا خود مقدم به دفاع و دفع شر از خود شده یا مباشرت آن را نیابتا" به اشخاص مجرب و با صلاحیت دیگر واگذار کرده است پس اصل مسلم اینست که حق دفاع از حقوق مسلمه و مختصه بشر بوده و در سایه تمدن و تکامل اصول و قوانین برای آن وضع شده است.(1)

در یونان قدیم پریکلس اول شخصی بود که در مجمع وکلا در آتن با اطلاعات وسیع خود از حقوق اشخاص دفاع نمود و افراد برای دفاع از جان و مال خود خطبا و دانشمندانی انتخاب میکردند که در این صنعت تخصص کامل داشته باشد.

تاریخ نشان میدهدکه هزاران سال پیش وکیل مدافع و خدمت وکالت در اداره و تمشیت امور اجتماعی نمایان است. به این ترتیب آنچه تردید ناپذیر است حمایت و پشتیبانی از ناتوان و دفاع از ستمدیدگان پا به پای داوری و قضا در عرصه اجتماعی نمودار گردیده و وکلا در طول تاریخ ممتد بشر در تاریکیهای جامه استبدادی از حقوق افراد دفاع می کردند و اجرای عدالت و قانون را خواستار میشدند. وکلا همواره حامل رسالت و ماموریت پر اهمیتی بوده و به سبب وظیفهای که بر عهده میگیرند در طریق اجرای امور نهایت صمیمیت و جدیت را به کار میبندندو در راه حظ حقوق موکل و رعایت صرفه و صلاح وی میکوشند.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد وکیل و وکالت 2

یا می دانید معنی لغوی قران چیست

اختصاصی از هایدی یا می دانید معنی لغوی قران چیست دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 13

 

آیا می دانید معنی لغوی آیات قران چیست ؟

قران در اصل مصدر است به معنی خواندن . چنانکه در بعضی ار ایات معنای مصدری مراد است مثل « ان علینا جمعه و قرانه فاذا قراناء فا تبع قرانه » سپس قران علم است ( اسم خاص ) برای کتاب حاضر که بر حخرت رسول ( ص ) نازل شده است به اعتبار انکه خواندنی است . قران کتابی است خواندنی باید انرا خواند و در معانیش دقت و تدبر نمود . بعضی ها قران را در اص به معنب جمع گرفته اند که اصل ( قرء ) به معنی جمع است دز این صورت می توانید بگویید قران یعنی جامع حقایق و فرموده های الهی . و نیز گفته انداز آن جهت قران نامیده می شود که سوره ها را جمع نموده آنها را به یکدیگر می پیوندد .

وَإنَّکَ لَتُلَقَّی الْقُرْآنَ مِنْ لَدُنْ حَکِیمٍ عَِلیمٍ.

(ششمین آیه، از سوره نمل: بیست و هفتمین سوره، از قرآن کریم.)

(و حقّاً و حقیقتاً بر تو آیات قرآن، از جانب خداوند حکیم و علیم، إلقآء می‌شود!)

در معنای‌ قرآن‌ و فرقان‌

حضرت آیة الله علّامه طباطبائی قدس الله نفسه در تفسیر فرموده‌اند:قُرْأنْ اسم است برای کتاب الهی به اعتبار آنکه خوانده میشود، و قرآئت میگردد.ومعنای تَلْقِیَه مصدر تَلَقِّی با معنای تلقین نزدیک است. و نکره آوردن حکیم و علیم برای تعظیم‌ است. و تصریح به‌ آنکه ‌این قرآن، از نزد خداوند متعال است؛ برای آنستکه: حجّت برای رسالت باشد؛ و نیز برای تأیید معارفی که گذشت؛ و برای صحّت داستانهای أنبیاء علیهم السلام که بعداً بیان میکند.

و اختصاص دادن نزول را از ناحیه این دو اسم گرامی (حکیم وعلیم) برای آنست که بفهماند: قرآن از منبع و سرچشمه حکمت فرود آمده است. و بنابراین هیچ قدرت علمی و شکننده‌ای نمیتواند آنرا نقض کند و بشکند؛ و هیچ توانی نمیتواند آنرا سُست بنماید. قرآن منبع علم است. نه أخباری که میدهد، تکذیب می‌شود؛ و نه حکم و قضائی را که ‌میآورد، مورد ایراد و تخطئه قرار میگیرد.)[1]

قرآن ازماده‌ قَرَءَ یَقْرَءُ قَرَاءَهً و قُرْأنَاً، یعنی جمع کردن و ضمّ نمودن بعض از چیزی است با بعضی دیگر. و چون در وقت خواندن، انسان حروفات مختلفه را جمع میکند و با ضمّ بعضی به بعضی دیگر، کلمه پیدا می‌شود. و سپس‌ کلام و عبارت پدید می‌آید، لهذا به ‌سخن گفتن و خواندن، قرآئت گویند.

قرآن مصدر از این باب است؛ و عَلَم نهاده‌اند برای کتاب آسمانی مسلمانان که برپیغمبر اکرم صلّی الله علیه وآله وسلم‌ نازل شده است. و بدینجهت قرآن نامیده شده است که: عقآئده حقّه واقعیّه و احکام ‌و مواعظ و قصص در آن جمع شده است.

بعضی از علمآء رضوان الله علیهم گفته‌اند: علّت تسمیه قرآن به قرآن، آنستکه: در میان ‌جمیع ‌کتب آسمانی، قرآن ‌است‌ که‌ در آن‌ ثمره ‌تمام ‌آن کتب، بلکه ثمره ‌جمیع ‌علوم حقّه در آن جمع است؛ و تفصیل هر چیزی را میتوان در آن مشاهده نمود؛ همچنانکه میفرماید:

لَقَدْ کَانَ فِی قَصَصِهِمْ عِبْرِةً لِاُولی الْألْبَابِ مَا کَانَ حَدِیثاً یُفْتَرَی وَلَکِنْ تَصْدِیقَ الَّذِی بَیْنَ یَدَیْهِ وَتَفْصِیلَ کُلِّ شَیْءٍ وَهُدیً وَرَحْمَةً لِقَوْمٍ یُؤمِنُونَ.[2]

(هرآینه تحقیقاً دربیان قصّه‌ها و داستانهای پیامبران و امّت‌هایشان (همچون یعقوب و یوسف و برادرانش که ‌این سوره از آن بحث دارد) عبرتی است برای اندیشمندان و متفکران. این آیات قرآن، گفتاری ساختگی نیست که من درآوردی باشد؛ و از روی افترآء به خدا نسبت داده شود. بلکه قرآن تصدیق

میکند آنچه راکه درپیش روی آنست (ازکتب سماویّه: تورات و انجیل و غیرهما) و در آن تفصیل و شرح هر چیزی است؛ و هدایت و رحمت است برای گروهی که ایمان میآورند.)

و همچنین قرآن را تبیان و آشکارا کنند و واضح و هویدا سازنده هر چیز شمرده است:

وَ نَزَّلْنَا عَلَیْکَ الْکِتَابَ تِبیَاناً لِکُلِّ شَیْیءٍ وَهُدیً وَرَحْمَةً وَیُشْرَی لِلْمُسلِمیْنَ.[3]

(و ای پیامبر! ما بر تو فرو فرستادیم کتاب آسمانی قرآن را که،مبیّن و روشن کننده هر چیزی است؛ و هدایت و رحمت و بشارت است برای مسلمانان!)[4]

شاهد بر گفتار ما آیاتی است در قرآن که ‌بر این معنی دلالت دارد، از قبیل:

لَاتُحَرِّکْ بِهِ لِسَانَکَ لِتَعْجَلَ بِهِ- إنَّ عَلَیْنَا جَمْعَهُ وَقُرْآنَهُ- فَإذَاَ قرَأنَاهُ فَاتَّبعْ قُرْآنَهُ- ثُمَّ إنَّ عَلَیْنَا بَیَانَهُ.[5]

(ای پیغمبر! زبانت را برای خواندن آیات قرآن، به‌ حرکت در میآور؛ تا برای رساندن آنها را به‌ مردم عجله ‌کنی، و شتاب‌زده باشی! ما برعهده خود گرفته‌ایم که: قرآن را جمع کنیم، و به‌ صورت مجمومه‌ای قابل قرآئت در آوریم پس هنگامیکه آن را گرد آوردیم، و بر تو قرآئت نمودیم؛ در آنوقت از آنچه قرآئت شده است، پیروی کن، و به دنبال آیات قرآئت شده باش- و پس از آن ما برعهده خود گرفته‌ایم که: آنرا واضح و مبیّن ساخته، و بدون إبهام و گرفتگی در آوریم.)[6]

و از قبیل:

وَقُرأنًا فرَفْنَاهُ لِتَقْتَرأَهُ عَلَی النَّاسِ عَلَی مُکْثٍ وَنَزَّلْنَاهُ تَنْزِیلاً.[7]

 

(و این قرآن را ما جزءجزء، و تکه‌تکه جدای از هم نموده، و به سوی تو فرستادیم، تا آنرا برای مردم به تدریج بخوانی(و با صبر و حوصله و درنگ آنرا تعلیمشان بنمآئی) و ما به ‌تدریج از مقام عالی و شامخی آنرا نزول دادیم[8])

فُرْقَان نیز از اسامی قرآن است ازماده فَرَقَ یَفْرُقُ فَرْقاً وفُرْقَاناً یعنی بین أجزآء آن جدائی انداخت؛ و لهذا در آیه أخیر: وَ قُرْأنَّا فَرَفْنَاهُ دانستیم که: معنایش آنستکه: قرآن را جزءجزء تفضیل داده، و آنرا محکم و متقن ساختیم.[9]

و بنابراین فُرْقَان که مصدر آنست، به معنای فارق و جداکننده بین حقّ و باطل است؛ و چون این کتاب مبین آسمانی کتاب فَصْل است، نه هَزْل. و کتاب حقّ است، نه باطل. بنابراین جداکننده و تمیز دهنده بین حقّ و باطل است.

شَهْرُ رَمَضانْ الَّذِی اُنْزِلَ فِیهِ الْقُرْأنُ هُدیً لِلنَّاسِ وَ بَیِّنَاتٍ مِنْ الْهُدَیَ وَالفرقانِ.[10]

(روزه واجب در شهر رمضان است؛ آن ماهی که در آن قرآن نازل شده است. قرآن کتاب هدایت و راهنمآئی است برای مردم. و دارای أدلّه واضحه و حُجَج و براهین ساطعه، و دلآءل متقنه‌ای است، از رهبری و هدایت؛ و کتاب جدا کننده بین حقّ و باطل، و تمیز دهنده میان حقیقت و أوهام است.)

فُرْقَان در قرآن مجید در هفت موضع آمده است. و در همه جا به معنای قوّه تشخیص حقّ از باطل، و نور بصیرتی است که‌ برای مؤمنین در أثر تقوی حاصل می‌شود. و قرآن که‌شامل جمیع معارف است أعمِّ از آنچه بر أنبیای سالفه وحی می‌شده، و برای پیامبر ما بیان شده است؛ و أعمِّ از آنچه برخود رسول الله وحی

شده است؛ نیز فرقان است.

و آنچه از روایات آورده از أئمه معصومین صلوات الله و سلامه علیهم أجمعین استفاده میشود، آنستکه: قرآن به ‌مجموع آیات الهی گفته می‌شود؛ خواه محکم باشد؛ و خواه متشابه؛ و فرقان به‌ خصوص آیات محکم إطلاق میگردد.

درتفسیر نورالثَّقلینْ از اُصول‌ کافی، از علی بن ابراهیم، از پدرش از ابن‌سنان ‌یا غیر او، از کسی که ‌وی را ذکر کرده است، روایت میکند که او گفت:سَألْتُ أبَاعَبْدِاَلله عَلَیْهِ السَّلامُ عَنِ قرآن و الْفُرقَانِ. أ هُمَا شَیْئًانِ أوْ شَیْیءٌ وَاحِدٌ؟!

من از حضرت صادق علیه السّلام پرسیدم از قرآن و فرقان، که ‌آیا آنها دو چیز هستند؛ یا چیز واحدی؟!

فَقَالَ عَلَیْهِ السّلامُ: الْقُرْأنُ جُمْلَةُ الْکِتَابِ؛ وَالْفُرقَانُ الْمُحْکَمُ الْوَاجِبُ الْعَمَلُ بِهِ[11]

حضرت فرمود: قرآن به ‌تمام الهی گویند؛ و فرقان به‌ خصوص محکماتی که ‌عمل بدانها واجب است.

وهمچنین درصحیفه سَّجادیَّه،دردعای ختم قرآن،عرض میکند:

الَّهُمَّ إنَّکَ أعَنْتَنِی عَلَی خَتْمِ کِتَابِکَ الَّذِی أنْزَلْتَهُ نُوراً؛وَجَعَلْتَهُ مُهَیْمِناً عَلَی کلِّ کتابٍ أنْزَلْتَهُ؛وَفَضَّلْتَهُ عَلَی کُلِّ حَدِیثٍ قَصَصْتَهُ! وَفُرْقَاناً فَرَقْتَ بِهِ بَیْنَ حَلَالِکَ وَحَرَامِکَ! وَقُرْأَنَّاأعْرَبْتَ بِهِ عَنْ شَرَائعِ أحْکَامِکَ![12]

(بار پروردگارا! حقّاً تو مرا بر ختم نمودن و به پایان رسانیدن کتاب خودت، کمک نمودی؛ آن کتابی که چون آن را فرو فرستادی، نور بود؛ و آنرا


دانلود با لینک مستقیم


یا می دانید معنی لغوی قران چیست