هایدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

هایدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله وسواس و طریقه درمان

اختصاصی از هایدی دانلود مقاله وسواس و طریقه درمان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

وسواس چیست و چگونه آنرا درمان کنیم؟
وسواس یک ایده، فکر، تصور، احساس یا حرکت مکرر یا مضر که با نوعى احساس اجبار و ناچارى ذهنى و علاقه به مقاومت دربرابر آن همراه است. بیمار متوجه بیگانه بودن حادثه نسبت‏به شخصیت‏خود بوده از غیر عادى و نابهنجار بودن رفتار خودآگاه است.روانشناسان وسواس را نوعى بیمارى از سرى نوروزهاى شدید مى‏دانند که تعادل روانى و رفتارى را از بیمار سلب و او را در سازگارى با محیط دچار اشکال مى‏سازد و این عدم تعادل و اختلال داراى صورتى آشکار است.
روانکاوان نیز وسواس را نوعى غریزه واخورده و ناخودآگاه معرفى مى‏کنند و آن را حالتى مى‏دانند که در آن، فکر، میل، یا عقیده‏اى خاص، که اغلب وهم‏آمیز و اشتباه است آدمى را در بند خود مى‏گیرد، آنچنان که حتى اختیار و اراده را از او سلب کرده و بیمار را وامى‏دارد که حتى رفتارى را برخلاف میل و خواسته‏اش انجام دهد و بیمار هرچند به بیهودگى کار یا افکار خودآگاه است اما نمى‏تواند از قید آن رهایى یابد.
وسواس به صورتهاى مختلف بروز مى‏کند و در بیمار مبتلاى به آن این موارد ملاحظه مى‏شود :
اجتناب؛ تکرار و مداومت؛تردید؛شک در عبادت؛ترس؛دقت و نظم افراطى؛اجبار و الزام؛احساس بن بست؛عناد و لجاجت.
علائم دیگر:در مواردى وسواس بصورت، خود را در معرض تماشا گذاردن، دله دزدى، آتش زدن جایى، درآوردن جامه خود، بیقرارى، بهانه‏گیرى، بى‏خوابى، بدخوابى، بى‏اشتهایى،... متجلى مى‏شود آنچنانکه به اطرافیانش این احساس دست مى‏دهد که نکند دیوانه شده باشد.
انواع وسواس:وسواسهایى که تمام فکر و اندیشه افراد را تحت تاثیر قرار داده و احاطه‏شان مى‏کند معمولا بصورتهاى زیر است:

 


وسواس فکرى:
این وسواس بصورتهاى مختلف خود را نشان مى‏دهد که برخى از نمونه‏هاى آن بشرح زیر است:
اندیشه درباره بدن:
بدین گونه که بخشى مهم از اشتغالات ذهنى و فکرى بیمار متوجه بدن اوست. او دائما به پزشک مراجعه مى‏کند و در صدد به‏دست آوردن دارویى جدید براى سلامت‏بدن است.
رفتار حال یا گذشته:
مثلا در این رابطه مى‏اندیشد که چرا در گذشته چنین و چنان کرده؟ آیا حق داشته است فلان کار را انجام دهد یا نه؟ و یا آیا امروز که مرتکب فلان عملى مى‏شود آیا درست مى‏اندیشد یا نه؟ تصمیمات او رواست‏یا ناروا ؟
در رابطه با اعتقادات: زمانى فکر وسواسى زمینه را براى تضادها و مغایرت‏هاى اعتقادى فراهم مى‏سازد. مسایلى در زمینه حیات و ممات، خیر و شر، وجود خدا و پذیرش یا طرد مذهب ذهن او را بخود مشغول مى‏دارد.
اندیشه افراطى:
زمانى وسواس در مورد امرى بصورت افراط در قبول یا رد آن است‏با اینکه بیمار خلاف آن را در نظر دارد ولى بصورتى است که گویى اندیشه مزاحمى بر او مسلط است که او را ناگزیر به دفاع از یک اندیشه غلط مى‏سازد، از آن دفاع و یا آن را طرد مى‏کند بدون اینکه آن مساله کوچکترین ارتباطى با زندگى او داشته باشد; مثلا در رابطه با دارویى عقیده‏اى افراطى پیدا مى‏کند بگونه‏اى که طول عمر، بقاى زندگى و رشد خود را در گرو مصرف آن دارو مى‏داند، اگرچه در اثر مصرف به چنان نتیجه‏اى دست نیابد.

 

2- وسواس عملى:
وسواس عملى به شکلهاى گوناگون خود را بروز مى‏دهد که ما به نمونه‏ها و مواردى از آن اشاره مى‏کنیم :
شستشوى مکرر: مردم بر حسب عادت تنها همین امر را وسواس مى‏دانند و این بیمارى در نزد زنان رایجتر است.
رفتار منحرفانه:
جلوه آن در مواردى بصورت دزدى است و این امر حتى در افرادى دیده مى‏شود که هیچ‏گونه نیاز مادى ندارند.
دقت وسواسى:
نمونه‏اش را در منظم کردن دگمه لباس و... مى‏بینیم و وضعیت فرد بگونه‏اى است که گویى از این امر احساس آرامش مى‏کند.
شمردن:
شمردن و شمارش‏ها در مواردى مى‏تواند از همین قبیل بحساب آید مثل شمردن نرده‏ها با اصرار بر این که اشتباهى در این امر صورت نگیرد.
راه رفتن:
گاهى وسواس‏ها بصورت راه رفتن اجبارى است. شخص از این سو به آن سو راه مى‏رود و اصرار دارد که تعداد قدمها معین و طبق ضابطه باشد. مثلا فاصله بین دو نقطه از ده قدم تجاوز نکند و هم از آن کمتر نباشد.
3- وسواس ترس:
صورتهاى ترس وسواسى عبارت است از: ترس از آلودگى - ترس از مرگ - ترس از دفع - ترس از محیط محدود - ترس از امرى خلاف اخلاق - ترس از تحقق آرزو.
4- وسواس الزام:
در این نوع وسواس نمى‏تواند خود را از انجام عمل و یا فکرى بیرون آورد و در صورت رهایى از آن فکر و خوددارى از آن عمل موجبات تنش در او پدید خواهد آمد.
وسواس در چه کسانی بروز می کند؟
الف) در رابطه با سن
تجارب حیات عادى افراد نشان مى‏دهد که وسواس همگام با بلوغ و در غلیان شهوت در افراد پایه گرفته و تدریجا رشد مى‏کند. اگر در آن ایام شرایط براى درمان مساعد باشد بهبودهاى نسبى و دوره‏اى پدید مى‏آید وگرنه بیمارى سیر مداوم و رو به رشد خود را خواهد داشت تا جایى که خود بیمار به ستوه مى‏آید.
ب) در رابطه باهوش:
بررسیهاى علمى نشان داده‏اند که وضع هوشى آنها در سطحى متوسط و حتى بالاتر از حد متوسط است. وسواسى‏هایى که داراى هوش اندک و یا با درجه ضعیف باشند بسیار کمند بر این اساس رفتار آنها نباید حمل بر کم‏هوشى شان شود.
ج) در رابطه با اعتقاد
د) در رابطه با شخصیت و محیط:
تجارب نشان داده‏اند آنهایى که در زندگى شخصى حساس‏ترند امکان ابتلایشان به بیمارى وسواس بیشتر است و غلبه وسواس بر آنها زیادتر است. در بین فرزندانى که والدینشان معمولا محکومشان مى‏کنند این بیمارى بیشتر دیده مى‏شود.
پاره‏اى از تحقیقات نشان داده‏اند که شخصیت والدین و حتى صفات ژنتیکى، روابط همگن خویى و محیطى در این امور مؤثرند بهمین نظر وسواس در بین دوقلوهاى یکسان بیشتر دیده مى‏شود تا در دیگران، اگر چه ریشه‏هاى اساسى و کلى این امر کاملا مشهود نیست.
مساله شخصیت را اگر با دامنه‏اى وسیعتر مورد توجه قرار دهیم خواهیم دید که این امر حتى در برگیرنده افراد و اشخاص از نظر جوامع هم خواهد بود. وسواس بر خلاف بیمارى هیسترى است که اغلب در جوامع عقب نگهداشته شده دیده مى‏شود، در جوامع بظاهر متمدن و پیشرفته و حتى در بین افراد هوشمند هم بمیزانى قابل توجه دیده مى‏شود.
ریشه‏هاى خانوادگى وسواس
در مورد ریشه و سبب این بیمارى مطالب بسیارى ذکر شده که اهم آنها عبارتند از وراثت، شخصیت زیر ساز یا الحاقى، وضع هوشى، عوامل اجتماعى، عوامل خانوادگى، عوامل اتفاقى، رقابت‏ها، منع‏ها و... که ما ذیلا به مواردى از آن اشاره مى‏کنیم.
الف) وراثت:
تحقیقات برخى از صاحبنظران نشان داده است که حدود چهل درصد وسواسیها، این بیمارى را از والدین خود به ارث برده‏اند، اگرچه گروهى دیگر از محققان جنبه ارثى بودن آن را محتمل دانسته و قایل شده‏اند، انتقال زمینه‏هاى عصبى مى‏تواند ریشه و عاملى در این راه باشد.
ب) تربیت :
در این مورد مباحثى قابل ذکرند که اهم آنها عبارتند از:
1- دوران کودکى:اعتقاد گروهى از محققان این است که پنجاه درصد وسواس‏هاى افراد در سنین جوانى و پس از آن از دوران کودکى پایه‏گذارى شده و تاریخچه زندگى آنها حاکى از دوران کودکى ویژه‏اى است که در آن کشمکش‏ها و مقاومت‏ها و سرسختى‏هاى فوق العاده وجود داشته و کودک در برابر خواسته‏هاى بزرگتران تاب مقاومت نداشته است.
2- شیوه تربیت:در پیدایش گسترش وسواس براى شیوه تربیت والدین نقش فوق العاده‏اى را باید قایل شد. بررسیها نشان مى‏دهد مادران حساس و کمال جو بصورتى ناخودآگاه زمینه را براى وسواسى شدن فرزندان فراهم مى‏کنند و مخصوصا والدینى که رفتار طفل را بر اساس ضابطه خود بصورت دقیق مى‏خواهند و انعطاف پذیرى کمترى دارند در این رابطه مقصرند. تربیت‏خشک و مقرراتى در پیدایش و گسترش این بیمارى زیاد مؤثر است. نحوه از شیر گرفتن کودک بصورت ناگهانى، گسترش آموزش مربوط به نظافت و طهارت و کنترل کودک در رفتار مربوط به نظم و تربیت و دقت او هم در این امر مؤثر است.
3- تحقیر کودک:عده‏اى از بیماران وسواسى کسانى هستند که دائما این عبارت به گوششان خورده است که: آدم بى عرضه‏اى هستى، لیاقت ندارى، در خور آدم نیستى، بدرد زندگى نمى‏خورى... و از بابت عدم لیاقت‏خود توسط والدین، مربیان، خواهران، و برادران ارشد رکوفت‏شنیده و تنبیه شده‏اند. این گونه برخوردها بعدا زمینه را براى ناراحتى عصبى و یا وسواس آنها فراهم کرده است.
4- ناامنى‏ها:پاره‏اى از تحقیقات نشان داده‏اند برخى از آنها که دوران حیات کودکى آشفته‏اى داشته و با ترس و نا امنى همساز بوده‏اند بعدها به چنین بیمارى دچار شده‏اند. آنها در مرحله کودکى وحشت از آن داشته‏اند که نکند کار و رفتارشان مورد تایید والدین و مربیان قرار نگیرد. اینان در دوران کودکى براى راضى کردن مربیان خود مى‏کوشیدند و سعى داشته‏اند که دقتى افراطى درباره کارهاى خود روا دارند و در همه مسائل، با باریک‏بینى و موشکافى وارد شوند.
5- منع‏ها:گاهى وسواس فردى بزرگسال نشات گرفته از منع‏هاى شدید دوران کودکى و حتى نوجوانى و جوانى است. مته بر خشخاش گذاردن والدین و مربیان، ایرادگیریهاى بسیار، توقعات فوق العاده از زیر دستان، اگر چه ممکن است کار را برطبق مذاق خواستاران پدید آورد معلوم نیست عاقبت‏خوش و میمونى داشته باشد.
6- خانواده افراد وسواسى: بررسیها نشان داده‏اند:
- اغلب وسواسى‏ها والدین لجوج داشته‏اند که در وظیفه خواهى از فرزندان سماجت‏بسیار نشان مى‏داده‏اند.
- ایرادگیر و عیبجو بوده‏اند اگر مختصر لغزشى از فرزندان خود مى‏دیدند، آن را به رخ فرزندان مى‏کشیدند.
- خسیس و ممسک بوده‏اند به طورى که کودک براى دستیابى به هدفى ناگزیر به شیوه‏اى اصرارآمیز بوده است و بالاخره افرادى کم گذشت، طعنه زن، ملامتگر، بوده‏اند و کودک سعى مى‏کرده خود را در حضور آنها دائما جمع و جور کند تا سرزنش نشود.
درمان :
براى درمان مى‏توان از راه و رسم‏ها و وسایل و ابزارى استفاده کرد که یکى از آنها تغییر محیطى است که بیمار در آن زندگى مى‏کند.
1- تغییر آب و هوا: دور ساختن بیمار از محیط خانواده و اقامت او در یک آسایشگاه و واداشتن او به زندگى در یک منطقه خوش آب و هوا براى تخفیف اضطراب و درمان بیمار اثرى آرامش بخش دارد و این امرى است که اولیاى بیمار مى‏توانند به آن اقدام کنند.
2- تغییر شرایط زندگى:از شیوه‏هاى درمان این است که زندگى بیمار را در محیطى دیگر بکشانیم و وضع او را تغییر دهیم. او را باید به محیطى کشاند که در آن مساله حیات سالم و دور از اغتشاش و اضطراب مطرح باشد و بناى اصلى شخصیت او از دستبردها دور و در امان باشد بررسیهاى تجربى نشان مى‏دهند که در مواردى با تغییر شرایط زندگى و حتى تغییر خانه و محل کار و زندگى بهبود کامل حاصل مى‏شود.
3- ایجاد اشتغال و سرگرمى:تطهیرهاى مکرر و دوباره‏کارى‏ها بدان خاطر است که بیمار وقت و فرصتى کافى براى انجام آن در خود احساس مى‏کند و وقت و زمانى فراخ در اختیار دارد. بدین سبب ضرورى است در حدود امکان سرگرمى او زیادتر گردد تا وقت اضافى نداشته باشد. اشتغالات یکى پس از دیگرى او را وادار خواهد کرد که نسبت‏به برخى از امور بى‏اعتماد گردد، از جمله وسواس.
4- زندگى در جمع:فرد وسواسى را باید از گوشه‏گیرى و تنهایى بیرون کشاند. زندگى در میان جمع خود مى‏تواند عاملى و سببى براى رفع این الت‏باشد. ترتیب دادن مسافرتهاى دستجمعى که در آن همه افراد ناگزیر شوند شیوه واحدى را در زندگى پذیرا شوند، در تخفیف و حتى درمان این بیمارى مخصوصا در افرا کمرو مؤثر است.
5- شیوه‏هاى اخلاقى:رودربایستى‏ها و ملاحظات فیمابین که هر انسانى بنحوى با آن مواجه است تا حدود زیادى سبب تخفیف این بیمارى مى‏شود. طرح سؤالات انتقادى توام با لطف و شیرینى، بویژه از سوى کسانى که محبوب و مورد علاقه بیمارند در امر سازندگى بیمار بسیار مؤثر است و مى‏تواند موجب پیدایش تخفیف هایى در این رابطه شوند و البته باید سعى بر این باشد که انتقاد به ملامت منجر نشود روح بیمار را نیازارد. احیاى غرور بیمار در مواردى بسیار سبب درمان و نجات او از عوامل آزار دهنده و خفت و خوارى ناشى از پذیرش رفتارهاى ناموزون وسواسى است و به بیمار قدرت مى‏دهد. باید گاهى غرور فرد را با انتقادى ملایم زیر سؤال برد و با کنایه به او تفهیم کرد که عرضه اداره و نجات خویش را ندارد تا او بر سر غرور آید و خود را بسازد. باید به او القا کرد که مى‏تواند خود را از این وضع نجات دهد. همچنین باید به بیمار اجازه داد که درباره افکار خود اگر چه بى معنى است صحبت کند و از انتقاد ناراحت نباشد.
6- تنگ کردن وقت:بیش از این هم گفته‏ایم که گاهى تن دادن به تردیدها ناشى از این است که بیمار خود را در فراخى وقت و فرصت‏ببیند و براى درمان ضرورى است که در مواردى وقت را بر فرد وسواسى تنگ کنند. در چنین مواردى لازم است‏با استفاده از متون و شیوه‏هایى او را به کارى مشغول دارید به امر و وظیفه‏اى او را وادار نمایید تا حدى که وقتش تنگ گردد و ناگزیر شود با سر هم کردن عمل و وظیفه کار و برنامه خود را اگرچه نادرست است‏سریعا انجام دهد. تکرار و مداومت در چنین برنامه‏اى در مواردى مى‏تواند بصورت جدى در درمان مؤثر باشد.
7- زیرپاگذاردن موضوع وسواس:در مواردى براى درمان بیمار چاره‏اى نداریم جز اینکه به او القا کنیم به قول معروف به سیم آخر بزند، حتى با پیراهنى که آن را او نجس مى‏داند و یا با دست و بدنى که او تطهیر نکرده مى‏شمارد و به نماز بایستد و وظیفه‏اش را انجام دهد. به عبارت دیگر بیمار را وا داریم تا همان کارى را که از آن مى‏ترسد انجام دهد. تنها در چنین صورت است که در مى‏یابد هیچ واقعه‏اى اتفاق نمى‏افتد.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  17  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله وسواس و طریقه درمان

دانلود مقاله مفهوم آرم کانگ فو

اختصاصی از هایدی دانلود مقاله مفهوم آرم کانگ فو دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

- مشخصات عبارتند از:
هلال قرمز بالای مشت نشان دهنده فلسفه خون کانگ فو یعنی مبارزه تا آخرین قطره خون در راه آزادی انسانها می باشد.
2-مشت در میان دایره سیاه نشان دهنده قیام از دل تاریکیها و پلیدیهاو همه آنچه که انسان امروز از خود بیگانه کرده ودر بند کشیده است.
و مشت نشانه تجاوز نمی باشد ،بلکه حالت دفاعی دارد که از شکل آن نیز مشخص است .
3-هلال سفید زیر مشت نشان دهنده نژاد سفید ایرانی است.
4-کره جهان زیر مشت و نقشه ایران در وسط کره بعنوان پایگاه کانگ فو توآ در جهان مشخص شده است .
این آرم روی سینه طرف چپ قرار می گیرد که مشت حفاظت از قلب ماست که طپش آن صدای فکر مان است.
پس آرم کانگ فو نیز دفاعی بودن این هنر را نشان می دهد و بازگو کننده این نقطه است که :

 


پیکار ما فقط برای دفاع از انسانیت است .
کونگ فو توآ یک هنر رزمی ایرانیست که در خارج از ایران با مُعرفانِ خوب و بَدَش به پِرشین کونگ فو، یعنی کونگ فوی پارس، شناخته شده. وجه َتمایز این هنر از هنرهای رزمی دیگر، حرکات پُرتوانِ جسمانی، همراه با شُک های تکنیکی و رانشِ بازدَم است که چون اُجاقی وجود را شعله ور میکند و پس از فرو کش یا پایان تمرین، احساسی خوب و پاک به آدم میدهد که آدم از تلاشِ خود، خوشنود میشود. بِسان یک رقص قدرت میماند که بر پایه ی فرهنگ و آدابِ نژادِ آریایی از خاور تا باختر و از شمال تا جنوب ایران و فَراسوی مرزهای ایرانِ کنونی ریشه دارد. کونگ فو توآ شامل تکنیکها، ترکیبات، دورانها و پیچشهای بسیاریست که زیبا به نظر میرسند و یک چالش بزرگ برای کسانیست که در پی ورزشهای رزمی هستند یا پیِ خود شناسی میگردند. بهتر است که ما مشکلات و خواسته های شخصی خود را با آن مخلوط نکرده و درست آموزش دهیم کونگ فو توآ دَربَرگیرنده ی نرمشها، حرکات بدنساز، تکنیکهای دست و پا، حرکات موجی، تمرینات تنفسی، یوگا، نفوذ بر اجسام سخت، دفاع شخصی، مبارزات سُنتی آزاد و نیمه آزاد، تمرینهای انفرادی و تمرینهای گروهی است.
در تمرین ها، سرعت، اِنعطاف، و هدف گیریِ توان در یک نقطه یا همان تمرکز گیری، شایانِ توجه است تا دست یازیده به مطلوب برسیم در کونگ فو توآ روی هَنایش یا اَثرِ تمرینات توجه ویژه ای میشود میوه و اَثری که انسان از این خود شناسی بر میگیرد از آنجایی که با انجام این تمرینها و کنکاش در فلسفه ی کونگ فو توآ انسان با چرخه ی هستی یین و یانگ در میاُفتد و چالش میجوید، پس در این دَرگیری، توانِ او نیز در هر گوشه ای از زوایای هستی بروز میکند بزبان ساده کونگ فو توآ هر گونه زشتی و نیکی را در انسان بیدار میکند و یک کارگر کونگ فو یا کونگ فو کار توانِ نهفته، پتانسیلِ هر کرداری را دارد، از پلید ترین تا پاک ترینِِ کردارها، درست بر خلاف آنچه که ما تصور میکنیم که با اجرای کونگ فو توآ همه چیز روبراه است و ما انسانهایی وارسته هستیم، برعکس، تازه اول بازی و کشتی گرفتن با پدیده ها و چگونه زیستن آغاز گشته، بدون بیدار شدنِ نیروهای نیک و بد، خودشناسی، مُیسر نمیشود، چرا که قوه ی شناخت، از طریق قیاس، کشمکش و توازنِ این دو نیرو بدست میآید و هدف کونگ فو توآ معرفت یا شناخت و خود شناسی است. پس نیروهای پلید را میتوان مقیاس شناخت خوبیها قرار داد و آموخت چنانچه از یک بی ادب میتوان درس ادب آموخت و رفتار بی ادبانه را تکرار نکرد. برای خود شناسی نظری به تاریخ مشترکمان در کونگ فو توآ بیافکنیم. در تاریخچه ی چند ساله ی ترازوی کونگ فو توآ میبینیم که کفه ی پلیدیها همیشه سنگین تر بوده و اثرات پلید بسیار بجای مانده، دقیقاً همین نکته نشانگر اینست که این راه، راه دشواریست و پیمایشِ آن، کار هر کسی نیست پس برای خودشناسی و سخت کوشی، راه خوبیست و نباید بخاطر زشتیهایی که در آن رخنه کرده، راه را نفرین کرد، بلکه باید در سویه ی خودشناسی در آن گام زد و اثر نیک بر جای گذاشت. سیستم تکنیکهای کونگ فو توآ از آناتوآ تا وایمابتو در حالتِ اُفقی طراحی شده اند، با زدن این تکنیکها، نیروی آزاد شده باعث شده که کارگران کونگ فو توآ یا کونگ فو کاران، دید و افکارشان در اُفق و حالاتِ تعصبی و فناتیک شکل گرفته، بطوریکه جای دیگر را نمیبینند. به سخن یارومه ابراهیم میرزایی توجه کنیم خورشید با تعصبی خاص، میلیاردها سال است که سر جایش مانده و نور میپراکند مهر و فروغش جاریست اما آدم خورشید نیست آدم وظایف دیگری دارد. حرکت آدم تغییر و تغییر یعنی امکان خود شناسی، ولی این تغییر نشان نداشتن ایمان یا نماد ناپایداردی نیست نشان اینست که انسان همواره از رادیکالِ هستی به هستی میرود و تغییر یا پیشرفت میکند انسان لایتغیر نیست و تغییر بخشی از بافت وجود انسان است که خود نیز در تغییر است. اکثر کسانیکه با واژه ها و فلسفه ی کونگ فو توآ آشنا میشوند، شروع به تقلید از سخنانِ یارومه ابراهیم میرزایی میکنند و دیگر از دل سخن نمیگویند این اشتباه است و شخصیتی مجازیست در صورتیکه گوهر وجود آدم اصالت است و بر پایه ی این اصالت آدم باید بیآموزد ولی خودش باشد نه کسی دیگر و شخص پرست و یا بُت پرست نشود، این اشتباهیست که اکثر ما کرده ایم و باید این اشتبا باید این اشتباه را به نسلهای آینده گفت تا به گمراهی نیافتند و شخصیت مقلد و مصرفی نشوند، بلکه بر پایه ای استوار با اتکا به خوبیهای فرهنگ پارسی زندگی کنند. یک شخصیت مجازی و خیالی از خود ساختن، خطراتی چون دوگانه شدن با خویش را به بار میآورد و در پی آن افسردگی و یا به جان دیگران افتادن، تکرار واژه ها، بدون آگاهی به مفهوم آن و بازی با کلمات، موجب بروزِشخصیتهای مصنوعی و دو گانه ی متعددی در جامعه ی کونگ فو توآ گشته و از اصل مطلب، یعنی پرورش تن و روان، به دور شده ایم. ما آدم ها گناهی نداریم، فقط ناآگاهیم که چنین میکنیم، گناهکارانیم اگر آگاه باشیم و هنوز چنین کنیم.

 

در تاریخچه ی کونگ فو توآ آثار افراد نیک کردار نیز دیده میشوند، که سر احترام به ذاتِ نیکِ این افرادِ وارسته خم میکنیم.
کونگ فو توآ طریقت دانایی به انشاء یا آفرینش تن و روان در ابتدا در ارتشِ شاهنشاهی ایران، بنام کن فو کاراتو شالوده و اساس کارهای انسان آموزش و گسترش داده شد. در اوایل سالهای ۵۰ خورشیدی بصورت ورزشی مستقل در باشگاه های پهلوی، دیهیم و سپس تاج، باشگاه بانوان تاج یا دانشکده ی انشای تن و روان گسترش یافت. پس از انقلاب اسلامی و بسته شدنِ دانشکده ی انشاء تن و روان، مکان دانشکده ی انشای تن و روان یا باشگاه بانوانِ تاج، به مکان ورزشی حجاب تغییر نام یافت. کونگ فو توآ مانند همه ی هنرهای رزمیِ اصیل، هدفی وَرای نیروی بدنی دارد. در سالهای دهه ی۶۰ میلادی بروس لی، بنیانگزارِ هنر رزمی کونگ فو جیت کان دو، با بازیگری در فیلم های گوناگون و با شخصیت صمیمی و رفتار دلنشینش موجب شناسایی کونگ فو Gong Fu به جهانیان شد، موجی که وی بوجود آورد، باعث پایه گذاری صدها سبک مختلف کونگ فو در سطح گیتی شد، یارومه ابراهیم میرزایی که بنا به موج جامعه ی آن زمان در ایران، سبک کونگ فو توآ را بنیان نهادند، از بروس لی به عنوان نوری یاد میکنند که لحظه ای کوتاه بر جهان تابید و اثری نیک بجا گذاشت، هدف کونگ فو توآ نیز، اثر نیک است. بروس لی در سال ۱۹۴۰ میلادی بدنیا آمد و در سال ۱۹۷۳ میلادی در سن ۳۳ سالگی در گذشت، آرامگاه او در شهر سیاتِل، در شمال غربی آمریکا، نزدیک مرز کاناداست، یادش گرامی و روانش شاد باد.
آقای ابراهیم میرزایی در ارتش شاهنشاهی ایران، کاراته گوجوریو که سبکی اصیل در کاراته است را فرا گرفتند، بر این مبنا و پس از مسافرت مأموریتی ایشان از طرف ارتش شاهنشاهی ایران به تای ایران به تایوان و بر اساس تجربیات ایشان کونگ فو توآ تولد یافت. هنر رزمی کونگ فو توآ به کشورهای دیگر نیز برده شد وظیفه ی آنهایی که معرف کونگ فو توآ در خارج از ایران هستند این است که بار سفرشان را که بارِ درختِ زندگیشان است خوب حفظ کرده و به درستی ترویج دهند.
از زمانیکه یارومه ابراهیم میرزایی، بنیانگزار هنر رزمی کونگ فو توآ در درگیریهایی پس از انقلاب اسلامی ایران به پایشان گلوله خورد، هنر رزمی کونگ فو توآ که ورزشی نسبتاً جوان بود از پیشرفت خود باز ایستاد، در طی تمام این سالها پس از بسته شدن سالن بانوان تاج، کونگ فو کاران با خون دل خوردن ها و کشیدن رنجهای بسیار نهال کونگ فو توآ را در ایران و در دیگر کشورها حفظ کرده، پرورش و تکامل داده و به جایی رساندند که امروز به گفته ی شهروندان کشورهای خارجی، این سبک سبکی ویژه و تک است.

 

آقای ابراهیم میرزایی در سال ۱۹۹۲ میلادی نام کونگ فو توآ (و آرم های کونگ فو توآ)را، به پاسربال تغییر دادند. در گذشته ایشان نام کن فو کاراتو را به کونگ فو توآ و نام کونگ فو توآ را به کون کفو توان تغییر داده بودند
پس از تغییر نام در مراسمی مسئولیت آن را به آقای همایون خوش گوی واگذار کردند.
در آن زمان همایون خوشگوی فعالیتی گسترده در زمینه ی کونگ فو توآ در شهر هامبورگ آلمان در مجموعه های ورزشی HTBU , ETV انجمن های فرهنگی ایرانیان برون مرز, سالن ورزشی استخرCHRISTUS KIRCHE سالن ورزشی دانشگاه هامبورگ و همچنین در سالن ورزشی خوابگاه دانشجویان درBORG WEG داشت.
در سالهای دهه ی ۹۰ میلادی آقای ابراهیم میرزایی آزمایشی تکنیکی از تکنیکهای کون کفو توان (کونگ فو توآی) همایون خوشگوی بعمل آوردند، ایشان تغییراتی اندک در دورانها، ترکیبات و تکنیکهای همایون خوشگوی داده و سپس دُرستی آنها را تأیید کردند.
پس از آزمون، آقای ابراهیم میرزایی دانشنامه ای تحت عنوان فراراهبان را به همایون خوشگوی تقدیم کرده و همچنین چند تن از همراهان گروه وی از جمله: خانم ناتاشا لنگنر، آقای شهرام بِهفر، خانم آنوشکا لنگنر، آقای علیرضا شیراحمدی، خانم کلودیا گُتس مولر، آقای محمود یزدچی، خانم سمیرا شکیبا، آقای کارستن کوستنر، خانم تارا هاوِلکا، آقای سِوِن اِردوین مایر، آقای مارک شتیلر، آقای شهروز آزاد و رامین اتحاد، موفق بدریافت دانشنامه در درجه های راهدان و سیر راهبان از جانب آقای ابراهیم میرزایی شدند.
در طی سالها فعالیت همایون خوشگوی و همراهان گروهش در زمینه های دانشکده ی انشای تن و روان، میتوان از تلاش بر روی بایگانی آثار دانشکده ی انشاء تن و روان نام برد، آقای ابراهیم میرزایی تکلیف تفکیک و دسته بندی کلیه ی آرشیو دانشکده ی انشاء تن و وروان را به همایون خوشگوی سپردند تا وی هر مایگاه از هفت مایگاه را به صورت مستقل تنظیم کند، همچنین ایشان از آقای خوشگوی خواستند تا وی کتابهای تورات (عهد قدیم)، انجیل (عهد جدید) و قرآن را به دو بخش حق و باطل در تقسیم کند، هر یک از این سه کتاب به دو بخش در آمد ، بُریدن و طبقه بندی حروف و واژه های این سه کتاب چند سال به طول انجامید، در پایان کار آقای ابراهیم میرزایی بر پایه ی تقسیم بندی این سه کتاب، کتابی به نام الکتاب توحید تهیه کردند
- این کتاب نزد آقای ابراهیم میرزایی در جعبه ای شیشه ای در امانات موزه ی خلقت نگهداری میشوند
چرا؟
- آقای ابراهیم میرزایی تمایلی به ارتباط با دنیای کونگ فو توآ را ‌ندارند، برای ایشان آنچه که امروز از کونگ فو توآ باقی مانده و شکلی دیگر بخود یافته، ورزشی غریبه و دور از آنچیزیست که ایشان بنیان نهاده بود، از آنجایی که راه آقای ابراهیم میرزایی و فعالیتهای ایشان با اساس جمهوری اسلامی جور در نمیآید و منافات دارد، جمهوری اسلامی ایران ایشان را از مخالفین میداند، از اینرو سالهاست که آقای ابراهیم میرزایی بصورت ناشناس زندگی میکنند و راه سوء قصد از جانب جمهوری اسلامی ایران را بسته اند سوء قصدی نظیر آنچه که به پای ایشان در ابتدای برقراری جمهوری اسلامی در سال ۱۳۵۸ خورشیدی تیراندازی شد و سالها وقت و تحمل مشکلات صرف درمان آن شد.

 

- ورزش کونگ فو توآ که ورزشی جوان بود، با سوء قصد به جان آقای ابراهیم میرزایی در سال ۱۳۵۸ با وقفه روبرو گشت و در پی کاندیدای ایشان برای ریاست جمهوری در آن زمان، دانشکده ی انشاء تن و روان یعنی مرکز انجام این ورزش و شعبه های آن نیز بسته شدند. آقای ابراهیم میرزایی کونگ فو توآ را بصورت هفت درجه یا خط تا شالبند سبز و یازده درجه یا خط تا شالبند قهوه ای طراحی کردند این سمبل تولد ایشان بود که در ماه هفتم یا ماه مهر در روز یازدهم بدنیا آمده بودند.
- در زمانی که هنوز دانشکده ی انشاء تن و روان باز بود، ایشان شاگردانی را تا شالبند سبز یعنی تا پایان خط هفت، پرورش دادند.
- در درگیریهای زمان دانشکده و مسایل ریاست جمهوری خط یکم از یازده خط قهوه ای بنام آناتاتوآ یا آنه توآی قهوه ای به تعداد اندکی از شالبند سبزهای آن زمان داده شد. از جمله راهدانان انگشت شماری که در آن زمان این تکنیک را داشتند میتوان از آقایان غلامرضا محمودی، کامران گرامی نژاد، فرهاد زندی، بابک کاوسی، جلال ساچمه ای، احمد صراف نیا، داود سماوات و احمد رضا خسروان نام برد.
- در اواخر دهه ی ۹۰ میلادی آقای ابراهیم میرزایی تصمیم به تکمیل ورزش کونگ فو توآ گرفتند، ورزشی که در دوران نوپایی خود به آن ترمز خورده بود، ایشان خواستند به پیمانی که با خود بسته بودند و هنوز انجام نشده بود، وعده ی عمل بپوشانند، تاریخ تولدشان ۷/۱۱ یعنی ده خط باقیمانده از یازده خط شالبند سبز تا قهوه ای را تکمیل کنند. تا داستان ناتمام کونگ فو توآ را پایانی مطلوب بخشند (دایره فیزیو لوژی انرژی از هفت مایگاه). آقای میرزایی تمامی طرحها ی هندسی مربوط به تکنیکهای مراحل پس از وایمابتو و آنه توآی قهوه ای را از بایگانی قدیمی شان بیرون کشیده، بازنگری و کار دوباره را آغاز کردند.
- این همزمان با تمرینات ویژه و سختی بود که ایشان با همایون خوش گوی و تنی چند از همراهان گروهش در کوههای ایالت بایِرن یا Bavaria در جنوب آلمان آغاز کردند این تمرینات در ابتدا بصورت راهپیمایی ها، دوندگی و نرمشهاهای طاقت فرسا جهت ساختن پایه ای و اصولی ماهیچه ها همراه با تغذیه ای مناسب بودند، سپس مسیر این تمرینات با انجام تکنیکهای مداوم از آناتوآ، آتادو، سوتو، سام سامائه، مایانه، کوانه، وست مایانه، وایمابتو، رکیما و آناتاتوآ (آنه توآی شال قهوه ای) شکل گرفت، پس از دورانی آقای ابراهیم میرزایی با آموزش ده مرحله ی باقیمانده از یازده خط شالبند قهوه ای آغاز کردند و دوران جدیدی بنام هنا کونگ فو توآ، جانشین پاسربال گشت.
- دیرتر هنگامیکه چرخ تکنیکهای شالبند قهوه ای بکار افتاد، آقای میرزایی باقیمانده ی مسئولیت طراحی تکنیکها را به همایون خوش گوی سپردند و وی را در طراحی کمک کردند (طرح هندسی تکنیکها بر اساس اَشکال پایه ای که آقای میرزایی طراحی کرده بودند بر جای خود ماند)، در پایانِ این تکلیف، آقای ابراهیم میرزایی همایون خوشگوی را درجه ی فراراهبان نام دادند.

 

- علاوه بر این همایون خوش گوی از جانب آقای ابراهیم میرزایی موظف به نوشتن رساله ای در باب هفت مایگاه از جمله دایره ی فیزیولوژی انرژی (مایگاه یکم) شد، این رساله که نوشتن و تنظیم آن چند ماهی بطول انجامید، شامل دو هزار و چهارده مطلب و پرسش است.
- یازده خط شالبند قهوه ای عبارتند از: آناتاتوآ، کاتای ما، فِدان نا، دان تای، باتوبای، پوزای نو، تَران سای، پردیس ما، سومرتا، روویس تا، آمیس تای
- هنا کونگ فو هم میتواند در ادامه ی وایمابتو و آنه توآی قهوه ای کار شود و هم میتواند بصورتی جداگانه یعنی بدون اینکه کسی قبل از آن کونگ فو توآ را آموخته باشد کار شود، ولی سخت و پیچیده است.

 

- هَنا کونگ فو پس از سال ۲۰۰۲ میلادی ثبت بین المللی شد.
- در حال حاضر همایون خوشگوی و همراهان گروهش، کونگ فو توآ و هَنا کونگ فو را بصورت جداگانه و بصورت پیوسته در کشورهای مختلف در آسیا، اروپا، آمریکای شمالی، خاور میانه، شمال آفریقا و استرالیا آموزش میدهند و زنجیره ای از ارتباطات دوستانه و تبادل تجربه میان کشورها برقرارگشته.
- در دهه ی ۹۰ میلادی با توصیه و راهنمایی آقای ابراهیم میرزایی، همایون خوشگوی در موازاتِ نرمشهای هفده شماره ای و مبارزه ی سُنتی کونگ فو توآ، روشی نوین برای تمرینات مبارزه ای به نام فیتنس فایتینگ Fitness Fighting
را پایه گذاشت، از ویژگیهای این سیستم فشارِ اِفراطی بر یک نقطه (ضربه ی پا، ضربه ی دست یا نرمش) و یا یک تمرین ویژه است یعنی همان کلید پیشرفت در همه ی هنرهای رزمی.

 

- همایون خوشگوی سه دهه است که در هنرهای رزمی فعالیت دارد، وی هیچگاه برای خود واژه ی اُستاد را بکار نبرده و همواره از کسانیکه وی را اُستاد میخوانند درخواست دارد که این واژه را بکار نَبرند، او همه ی کسانیکه را که تلاش و کوشش میکنند، گرامی میدارد.
همایون خوشگوی با دُزدانی که واژه ی اُستاد را سوء استفاده کرده و خود را اُستاد میخوانند و با کسانیکه از همراهان بهره وری میکنند و فخر میفروشند، سَرِ ناسازگاری دارد.
فلسفه ی وی در زندگی و هنگام آموزش همواره بر مبنای برابری میان همگان است، در کلاسهای وی، که نویسنده سالها شاهد آن بودم برابری و احترام متقابل بویژه به بانوان و کودکان، ارجحیت داشته و همیشه دست همراهان را باز میگذارد تا رشد کنند و همزمان با نظم در کلاسها، از کنترل دیگران بیزار است و آزادی اندیشه و دِگراندیشی را جزئی لاینفک در زندگی میداند.
تکنیکهای کونگ فو توآ در انحصار کسی نیست و فروشی هم نیست.

 

 

 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   17 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله مفهوم آرم کانگ فو

دانلودمقاله مسیحیت صهیونیسم

اختصاصی از هایدی دانلودمقاله مسیحیت صهیونیسم دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

 

 

تاریخچه صهیونیسم مسیحی:
درمواجهه با فرایند جهانی شدن سه دین بزرگ جهان عکس العملهای متفاوتی نشان داده اند :
1-غرب مسیحی دین را ازسیاست جدا دانسته تا به آرامش وسکون دست یابد .
2- یهودیان آواره شده ودرملتها حل شده اند تا زمینه تشکیل حکومت اسرائیل به تدریج فراهم شد .
3-جهان اسلام درمسیر مبارزه، دین وسیاست را به هم پیوند زده وهویت خود را حفظ کرده است .

دراین میان دو دین مسیحیت ویهودیت دست به تعاملی میان خودشان زدند.
مسیحیان دراین میان قصد تسلط برآسیا وبخصوص خاورمیانه دارند وازطرف دیگر یهودیان که طبق پیشگوئیهای دین خودشان قصد احیای معبد سلیمان وزمینه سازی ظهور منجی خود را دارند . بنابراین یهودیان دراین بین زمینه ظهور مسیح را درخاورمیانه فراهم می کنند . مسیحیت غرب نیز یهودیان را ازحمایت خود محروم نمی کنند .1
با توجه به مطالبی که گذشت جریانی بوجود آمد که مسیحیت صهیونیسم نام داشت . جریان مسیحیت صهیونیسم جریانی است ، سیاسی ، اقتصادی ، فرهنگی ونظامی که با اتکاء به پیشگوئی آخرالزمان درمواضع خود قرار گرفته اند . این گروه یهودی ، ظهور عیسی (علیه السلام) درآخرالزمان را مشروط به وقوع جنگی عالم گیر وهسته ای می دانند واین منطقه جنگی را منطقه آرماگدون درفلسطین اشغالی می دانند وسرزمین موعود خود را علاوه برفلسطین ، سوریه ، عراق، ایران ، عربستان می دانند وشعار از نیل تا فرات را سر میدهند . 2

موسس مسیحیت صهیونیسم:
حال که تا حدودی با مسیحیت صهیونیسم آشنا شدیم بهتر است اندکی نیز درباره زمان تشکیل افراد موسس آن واهداف مسیحیت صهیونیسم بدانیم.

مسیحیت صهیونیسم توسط فردی به نام لوتر به جریان افتاد . لوتریکی ازرهبران نهضت پروتستانیسم بود که تحت تاثیر شدید تئلوژی عهد عتیق قرار داشت .

ازاقداماتی که توسط لوتر انجام شد می توان به موارد زیر اشاره کرد :
1- بزرگداشت یهود وبرتر دانستن این قوم .
2- متعلق دانستن سرزمینهای فلسطین یا ارض موعود به یهودیان ازجانب خداوند .

لوتر تا آن اندازه به تمجید ایهودیت پرداخت که درنوشته های خویش به این مسئله که او را یهودی بنامند افتخار می کرد . اینگونه افراط کاریها که توسط لوتر وهمراهان او انجام می شد باعث شد که این مسئله در اذهان عمومی جا افتاد که پروتستانیسم را مذهبی براساس شالوده های یهود بدانند ولوتر ازجانب کلیسای کاتولیک به عنوان پایه گذار انحراف درمسیحیت معرفی شود .

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله 12   صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله مسیحیت صهیونیسم

دانلود مقاله سحر و جادو

اختصاصی از هایدی دانلود مقاله سحر و جادو دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 امام صادق (ع) فرمود: سحر حق است و جز بر چشم و اعضای جنسی تاثیر نمی‌گذارد.
اگر این آیه را بر جماعتی که به سحر مشغول باشند بخوانند، سحر ایشان کارگر نشود:
(و ما محمد الله رسول قد خلت من قبله الرسل افان مات اوت قتل انقلبتم علی اعقابکم و م ن ینقلب علی عقبیه فلن یضر الله شیئا و سیجزی الله الشاکرین)
هر کس هفت روز- هر روی یک بار در آغاز روز و پیش از آن که چیزی بخورد وضو بگیرد و این آیه را بر دست راست خود بنویسد و بلیسد، سحر در او تاثیر نمی‌کند:
(و من یهاجر فی سبیل الله یجد فی الارض مراغما کثیراً و سعه و من یخرج من بیته مهاجرا الی الله و رسوله ثم یدرکه الموت فقد وقع اجره علی الله و کان الله غفورا رحیما.)
کسی که ازسحر می‌ترسد این آیات شریفه را بخواند:
(قال لهم موسی القوا ما انتم ملقون فلما القوا قال موسی ما جئتم به السحران الله سیبطله ان اله لا یصلح عمل المفسدین و یحق الله الحق بکلماته و لو کره المجرمون ، و قدمنا الی ما عملوا من عمل جعلناه هباء منثوراً، بل نقذف بالحق علی الباطل فیدمغه فاذا هو زاهق و لکم الویل مما تصفون، و الق ما فی یمینک تلقف ما صنعوا ان ما صنعوا کید ساحر و لا یفلح الساحر حیث اتی فالقی السحره سجدا قالو امنا برب هارون و موسی)
در «ادعیه السر القدسیه » آمده است : ای محمد، سحر همواره بوده و با این حال جز با اجازة من آسیبی نمی رساند، پس هر که می خواهد از عافیت من دربارة سحر برخوردار شود باید بگویید:
«اللهم رب موسی و خاصه بکلامه و هازم من کاده بسحره بعصاه و معیدها بعد العود ثعبانا و ملقفها افک اهل الافک و مفسد عمل الساحرین و مبطل کید اهل الفساد من کادنی بسحر او بضر عامدا اوغیر عامد اعلمه او لا اعلمه اخافه او لا اخافه فاقطع من اسباب السماوات عمله حتی ترجعه عنی غیر نافذ و لا ضار و لا شامت بی انی درا بعظمتک فی نحور الاعداء فکن لی منهم مدافعاً احسن مدافعه و اتمها یا کریم».
پس بی شک هر گاه این دعا را بخواند، هرگز سحر هیچ ساحر جنی و انسی به او ضرر نمی رساند.
در «خزانه الاسرار» آورده: هر که این آیه از سورة بقره را بر طشتی نویسد، با کندر بخور بدهد و با آب بشوید واز آن بخورد، سحر در او اثر نخواهد کرد:
«و اتبعوا ما تلو الشایطین علی ملک سلیمان و ما کفر سلیمان و لکن الشیاطین وکفروا یعلمون الناس السحر و ما ا نزل علی الملکین ببابل هاروت و ماروت و ما یعلمان من احد حتی یقولا انما نحنن فتنه فلا تکفر فیتعلمون منهما ما یفرقون به بین المرء و زوجه و ما هم بضارعین به من احد الا باذن الله و یتعلمون ما یضرهم و لا ینفعهم و لقد عملوا لمن اشتراه ما له فی الاخره من خلاق و لبئس ما شروا به انفسهم لو کانو یعلمون».
برای دفع شیاطین و جادوگران از حضرت رسول خدا (ص) وارد شده که آیة سخره بخوانند و آن، این است:
(ان ربکم الله الذی خلق السماوات و الارض فی سته ایام ثم استوی علی العرش یغشی اللیل النهار یطلبه حثیثاً و الشمس و القمر و النجوم مسخرات بامره الا له الخلق و الامر تبارک الله رب العالمین)
اسبغ بن نباته می گوید: علی(ع) به من فرمود: این تعویذ سحر و ترس از سلطان است که آن را هفت بار می گویی:
«باسم الله و بالله»، (سنشد عضدک باخیک و نجعل لکما سلطانا فلایصلون الیکما بآیاتنا انتما و من اتبعکما الغالبون).
و هنگامی که از نماز شب فارغ شدی، قبل از شروع به نماز صبح، رو به آب، هفت بار دعای یاد شده را می خوانی، پس اگرخدا بخواهد بی‌گمان- آسیبی به تو نمی‌رسد.
از حضرت امام جعفر صادق (ع) منقول است: هر که بامداد و شبانگاه سه بار معوذتین- سوره فلق و ناس- را بخواند، سحر بر او کار نکند.
درمان و ابطال سحر
اگر دو اسم «قائم» و «واحد» را به روش امتزاج (ق و ا ا ی ح م د) بر کف دست شخص سحر شده‌ای بنویسد تا او را بلیسد، سحر باطل می‌شود.
امام صادق (ع) فرمود: این تعویذی است که سحر را باطل می کند و بر ورقی نوشته و بر شخص جادو شده آویخته می‌شود:
(قال موسی ما جئتم به السحر ان الله سیبطله ان الله لا یصلح عمل المفسدین و یحق الله الحق بکلماته و لو کره المجرمون، ءانتم اشد خلقا ام السماء بناها رفع سمکها فسواها و ا غطش لیلها و اخرج ضحاها و الارض بعد ذلک دحاها اخرج منها ماءها و مرعاها و الجبال ارساها، فوقع الحق و بطل ما کانوا یعملون فغلبوا هنالک و انقلبوا صاغرین و القی السحره ساجدین قالوا امنا برب العالمین رب موسی و هارون).
هر که این آیه را بر خود آویزان کند، سحر را باطل می‌کند:
(و من یهاجر فی سبیل الله یجد فی الارض مراغماً کثیراً و سعه و من یخرج من بیته مهاجرا الی الله و رسوله ثم یدرکه الموت فقد وقع اجره علی الله و کان الله غفورا رحیماً)
معوذتین- سوره های فلق و ناس- را خواندن و با خود داشتن، سحر را باطل می کند.
علی (ع) به یکی از اصحابش که از سحر نزد او شکایت کرده بود، فرمود: این دعا را بر پوست آهو (و یا بر کاغذ) بنویس و بر خود بیامور تا ضرری به تو نزد و نیرنگش به تونرسد:
«باسم الله و بالله، باسم الله و ما شاء الله باسم الله لا حول و لاقوه الا بالله»، (قال موسی ما جئتم به السحر ان الله سیبطله ان الله لا یصلح عمل المفسدین و یحق الله الحق بکلماته و لو کره المجرمون، فوقع الحق و بطل ما کانوا یعلمون فغلبوا هنالک و انقلبوا صاغرین).
برای ابطال سحر این آیات را با خود همراه داشته باشید:
(بسم الله الرحمن الرحیم و قدمنا الی ما عملوا من عمل فجعلناه هباء منثورا، و جعلنا من ین ایدیهم سدا و من خلفهم سدا فاغشیناهم فهم لا یبصرون ، فالقی السحره ساجدین قالوا امنا برب العالمین رب موسی و هارون قال امنتم له قبل ان اذن لکم انه لکبیر کم الذی علمکم السحر.قالوا ان هذان لساحران یریدان ا ن یخرجا کم من ارضکم بسحرهما)، بحق کهیعص و بحق حمعسق و بحق (صم بکم عمی فهم لا یسمعون و لا تیکلمون)
در«خزانه الاسرار» آورده: هر که این آیه از سورة بقره را بر طشتی نویسد، با کندر بخور دهد و با آب بشوید و از آن بخورد، اگر مسحور باشد برطرف گردد:
(و اتبعوا ما تتلو الشیاطین علی ملک سلیمان و ما کفر سلیمان و لکن الشیاطین کفروا یعلمون الناس السحر و ما انزل علی الملکین ببابل هاروت و ماروت و ما یعلمانن من احد حتی یقولا انما نحن فتنه فلاتکفر فیتعلمون منهما ما یفرقون به بین المرء و زوجه و ما هم بضارین به من احد الا باذن الله و یتعلمون ما یضرهم و لا ینفعهم و لقد علموا لمن اشتراء ما له فی الاخره من خلاق و لبئس ما شروا به انفسهم لو کانوا یعلمون).
در «خزانه الاسرار» آورده که اگر آیة کریمة (و ما محمد الا رسول قد خلت من قبله الرسل افان مات او قتل انقلبتم علی اعقابکم و من ینقلب علی عقبیه فلن یضر الله شیئاً و سیجزی الله الشاکرین).
از آل عمران را بر جامة زنی نویسد: سحرش باطل شود.
در «بحر المنافع» آورده که این آیات و تعویذ را بر آب بخواند و مسحور و رنجور بخورد، صحت باید و سحر باطل گردد، ان شاء الله:
(فالقی السحره ساجدین قالوا امنا برب العالمین رب موسی و هارون) «اعوذ بعزه الله و کبریائه من شر السحره و من شر الشیطان.» (انهم یکیدون کیدا و اکیدا فمهل الکافرین امهلهم رویدا).
هر گاه آیة (قل جاء الحق و زهق الباطل ان الباطل کان زهوقا)را با زعفران و گلاب بر کاسه‌ای چینی بنویسند و به خود شخص سحر شده بدهند، از هر نوع سحری که مبتلا شده باشد، عافیت می یابد.
این دعا را سه روز بعد بامداد بر کاغذ نویسد و به آب جاری اندازد سحر باطل گردد:
«بسم الله الرحمن الرحیم من حیث نسینا و عافنا من حیث بلینا و صلنا من حیث قطعنا و صلی الهل علی محمد و اله اجمعین».
امام رضا (ع) در جواب کسی که از سحر پرسیدع فرمودک سحر حق است و ساحرا اگر خدا اجازه دهد آسیب می رسانند، پس هرگاه گرفتار سحر شدی، دستت را رو به روی صورتت بالا بیاور و برآن بخوان.
«باسم الله العظیم، باسم الله العظیم، رب العرش العظیم الا ذهبت و انقرضت.»
برای ابطال سحر، هفتاد مرتبه این آیة شریفه را بر کاسة آب پاکی بخواند و به گوشه‌های محل کسب و جلو منزل مسکونی خود بپاشد:
(یا معشر الجن و النس ان استعطم ان تنفذوا من اقطار السمواات و الارض فانفذوا لا تنفذون الا بسلطان). آزموده شده است.
اگر سورة تکویر را در خانه ای بخواند که سحر در آن خانه بود و موضع ان معلوم نباشد، خدای تعالی آن را ظاهر گرداند و شر آن را دفع سازد.
امام کاظم (ع) فرمود: سیب شفای چند چیز است، از جمله سحر.
گشودن مردان و زنان
اگر کسی را بسته باشند، سورة مریم را بنویسد و بشوید و بخورد گشاده گردد.
از خواص سورة یس است که اگر آن را با مشک و زعفران و گلاب بنویسند و بشویند و به کسی دهند که او را بسته باشند، گشاده گردد.
بر سه تخم مرغ بعد از پختن و پوست کندن بنویسد:
اول (حتی اذا رکبا فی السفینه خرقها). دوم (اولم یر الذین کفروا ان السماوات و الارض کانتا رتقا ففتقناهما و جعلنا من الماء کل شیء حی افلایومنون) و سوم (فاستغلظ فاستوی).
سپس اولی را (به قصد گشوده شدن) بخورد، اگر نتیجه داد چه بهتر، وگرنه دومی را نیز بخورد و اگر باز هم نتیجه نداد، سومی را میل کند.
گفتنی است، ظاهراً برای عمل به این دستور ابتدا باید یک تخم مرغ را بپزد و به دستور گفته شده عمل کند و چنانچه نتیجه نداد، دومی و در صورت نیجه ندادن، سومی را، بی‌آنکه لازم باشد همه را یکباره بپزد و بنویسد و بخورد.
از بعضی علمای امامیه – رضوان الله علیهم- نقش شده که برای گشودن مرد بسته شده باید چهار تخم مرغ را بعد از پختنع پوست کند و به ترتیب بر اولی آیة (فوقع الحق و بطل ما کانوا یعلمون)، بر دومی آیة (قال موسی ما جئتم به السحر ان الله سیبطله ان الله لا یصلح عمل المفسدین)، بر سومی آیة (بل نقذف بالحق علی الباطل فیدمغه فاذا هو زاهق و لم الویل مما تصفون) و بر چهارمی آیة (ان ما صنعوا کید ساحر و یا یفلح الساحر حیث اتی)
را بنویسد و همه را بخورد، تا به خواست خدای متعال گشوده شود.
به جهت حل مربوط (باز کردن بسته شده) از اول سورة فتح تا (صراطاً مستقیماً) و سورة نصر را تا آخر، با این آیات در ورقی نوشتهع با خود داشته باشد:
(و من ایاته ان خلق لکم من النفسکم ازواجاً لتسکنوا الیها و جعل بینکم موده و رحمه ان فی ذلک لایات لقوم یتفکرون)، ادخلوا علیهم الباب فاذدخلتموه فانکم غالبون، ففتحنا الواب السماء بماء منهمر و فجرنا الارض عیونا التقی الماء علی امر قد قدر، رب اشرح لی صدری و یسرلی امری و احلل عقده من لسانی یفقهوا قولی ، و ترکنا بعضهم یومئذ یموج فی بعض و نفخ فی اصور فجمعناهم جمعا، و کذلک حللت فلان بن فلانه عن فلانه بنت فلانه (لقد جاءکم رسول من انفسکم عزیز علیه ما عنتم حریص علیکم بالمومنین رووف رحیم فان تولوا فقل حسی الله لا اله الا هو علیه توکلت و هو رب العرش العظیم).
در کتاب «حائریه» آمده است: برای بازکردن شخص بسته شده، از ابتدای سورة فتح تا (نصراً عزیزاً) با این آیات (ففتحنا ابواب السماء بماء منهمر و فجرنا الارض عیونا فالتقی الماء علی امر قد قدر، و ترکنا بعضهم یومئذ یموج فی بعض و نفخ فی الصور فجمعناهم جمعاً، و ضرب لنا مثلا و نسی خلقه قال من یحیی العظام و هی رمیم قل یحییها الذی انشاها اول مره و هو بکل خلق علیم.
حتی اذا رکبا فی السفینه حرقها قال اخرقتها لتغرق اهلها). و نیز این دعا «اللهم انی اسالکم بحق الاسم المکنون بین الکاف و النون و بحق محمد و اهل بیته الطاهرین ان تحل ذکر فلان بن فلانه علی فلانه بنت فلانه ب کهیعص، ب حمعسق، ب (قل هو الله احد و عنت الوجوه للحی القیوم و قد خاب من حمل ظلماً) بالف لاحول و لا قوه الا بالله العلی العظیم» نوشته و بر شخص مورد نظر بسته می‌شود.
برای گشودن بسته شده، به تجربه رسیده که 41 مرتبه (بسم الله الرحمن الرحیم) را با مشک و رعفران و گلاب بر کوزة نوی نویسد و با آب حل کرده بیاشامد.
همچنین، بر کاسة آب نرسیده و یا بر طشت آب نارسیده سوره‌های نصر، توحیدع معوذتین و فاتحه الکتاب را بنویس و ب عد از آن شش یا هفت بار آیة (قال هذا رحمه من ربی فاذا جاء وعد ربی حقا جعله دکاء) را بر آن بخوان و بدم و نوشته‌ها را با آب حل نما تا معقود (شخص بسته شده) بیاشامد و در حال گشاده گردد.
کفعمی گوید: در یکی از کتابهای علمای امامیه دیدم که نوشته بود: بر برگی از زیتون باید نوشت: (و السماء بنیناها باید و انا لموسعون) و به مرد باید داد تا ببلعد و بر برگی دیگر از یزیتون باید نوشت: (و الارض فرشناها فنعم الماهدون) و به زن بایدداد تا او نیز ببلعد.
گشایش بخت دختران و پسران
در «خواص القرآن» آمده است: از پیامبر (ص) روایت شده که هر کس سورة احزاب را بر پوست آهو (و یا بر کاغذ) بنویسد و در ظرف کوچک در بسته‌ای در خانه‌اش بگذارد، خواستگاران زیادی نزدش می آیند و از وی می خواند دختران، خواهران، و یا دیگر خویشاوندان را به همسری آنان درآورد و همه به خواست خدای متعال- به او علاقمند می‌شوند، هرچند شخصی پست و فقیر باشد.
اگر سورة «انا فتحنا» تا (عزیزاً حکیماً) با رعفران و گلاب بر جامة دختری بنویسند، برایش شوهر پیدا می‌شود.
همچنین است اگر سورة «کهیعص»-مریم-را بنویسند، بشویند و آبش را بر سر دختر بریزند.
دقت کنید آبی که سورة یاد شده که در آن شسته می‌شود نباید در جای ناپاک مانند حمام ریخته شود، بلکه باید آن را در درون طشتی بزرگ ریخته، سپس در آب جاری یا زمینی پاک خالی کرد و یا از همان ابتدا غسل در زمین پاکی انجام ‌شود.
در «خواص الایات» است که اگر این آیه و دعا را بنویسند و بر گردن دختری که شوهر نکرده باشد ببندند، زود همسر پیدا می‌کند: (و من کل شیء خلقنا رزوجین لعلکم تذکرون)، «اللهم بحق قولک هذا و بحق محمد ان ترزق هذه امراه زوجا موافقا غیر مخالف بحق محمد و آله اجمعین».
اگر بخواهی زن بگیری این آیه را نوشته، بر بازوی راست خود ببند: (قل ان الفضل بید الله یوتیه من یشاء و الله واسع علیم یختص برحمته من یشاء و الله ذوالفضل العظیم)
در اینجا به دو نسخة ارزشمند، در گشایش بخت دختران و پسران اشاره می کنیم که آنها را دوست دانشمندم حجه الاسلام علی رحمانی از دو استاد بزرگوار خود برایم روایت و نقل کرده اند:
مرحوم آیه الله سید محمد حسن میرجهانی می فرمودند: برای مدتی روزها 100 مرتبه آیة (ربنا آتنا من لدنک رحمه و هیئ لنا من امرنا رشداً) و شب ها 100 مرتبه آیة شریفة (رب لاتذرنی فردا و انت خیر الوارثین) را بخواند تا بخت گشوده شود و این از مجربات است.
مرحوم نعمه الله جدیدی تهرانی می‌فرمودند:
دعای زیر را در سه نسخه نوشته، یکی را در گردن بیاویزد، دیگری را در میان جامه‌های خود قرار دهد و سومی را در آب حل کند و بیاشامد بخت گشوده می شود و این از مجربات است:
«بسم الله الرحمن الرحیم ،سبحان الله و الحمد لله کثیراً و لا اله الا الله و الله اکبر کبیراً، اللهم انی اسالک من فضلک و رحمتک، فانهما بیدک لا یملکهما احد غیرک، برحمتک یا ارحم الراحمین».
همچنین باید این دعا را برای مدتی شب ها سه مرتبه قبل از خواب بخواند تا مقصود حاصل شود.
آداب و دعاهای دفع بلا
استفاده از تربت امام حسین (ع)
امام صادق (ع) فرمود: کام فرزندان خود را با تربت امام حسین (ع) برداریدع زیرا امان از بلاهاست.
گفتنی است، برای این کار باید به اندازة یک عدس تربت را بر انگشت سبابه بگذارند و به سقف دهان کودک بکشند.
انگشتر عقیق در دست کردن
علی (ع) فرمود: انگشتر عقیق در دست کنید تا خداوند به شما برکت دهد و از بلا در امان باشید.

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   21 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله سحر و جادو

دانلود مقاله تاریخچه معماری ایران

اختصاصی از هایدی دانلود مقاله تاریخچه معماری ایران دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

در ایران، اولین نمونه های هنر و معماری در منطقه "خرا سان" شکل گرفت. در این منطقه شاهد شکل گیری اولین شیوه معماری ایران پس از اسلام هستیم. این شیوه که به "خراسانی" یا"شبستانی" معروف گردید، در قرن اول هـ.ق از ابتدای پذیرش دین مبین اسلام از سوی ایرانیان آغاز گردید و تا دوره "آل بویه" و "دیلمیان"قرن چها رم هـ.ق ادامه پیدا کرد . در این شیوه ، نقشه مساجد از صدر اسلام الهام گرفت و مساجد به صورت "شبستانی " یا"چهل ستونی"بنا گشتند.قوس های به کار رفته در شیوه خراسانی به صورت"بیضی"و"تخم مرغی"است که از نمونه های پیشین آن میتوان به کاخ های ساسانی یعنی "فیروز آباد" و"طاق کسری"اشاره کرد.به طور کلی، معماری در شیوه بسیار ساده و خالی از هرگونه تکلف است و مصالحی که در این بناها به کار رفته ساده و ارزان قیمت می باشد. از مساجد این شیوه می توان به "مسجد جامع فهرج یزد"، "مسجد تاریخانه دامغان"،"، "مسجد جامع نائین"، "مسجد جامع تبریز" و "بنای اولیه مسجد جامع اصفهان"و"مقبره امیر اسماعیل سامانی" اشاره کرد .
در نیمه اول قرن پنجم هـ.ق، با تأسیس سلسله سلجوقیان، درخشان ترین دوره هنر اسلامی در ایران آغاز گردید.دراین دوره،شاهد اوج شیوه ای از معماری به نام "رازی" هستیم که از زمان سلسله "آل زیار" در شهر ری آغاز و تا حمله "مغولان" ادامه پیدا کرد.در این زمان برج های آرامگاهی،مناره ها،مساجد،مدارس و کاروانسرا ها و موارد متنوع بسیاری احداث شدند.در این دوره تعداد برج مقبره ها و میل مناره ها از تعداد مساجد بیشتر شده.طرح های دایره،8گوش،6گوش،4گوش،مربع،مربع مستطیل در بناهای این دوره مورد استفاده قرار گرفت.میل های راهنما ،تبدیل مساجد شبستانی به بناهای "چهار ایوانی "در این دوره صورت گرفت.گنبدها نیز در انواع شکل های گوناگون در این دوره ساخته شدند ،مانندگنبدهای"گسته نار" "گسته رک" "گنبد قابوس" "گنبد خاگی"و انواع گنبدهای"دوپوسته پیوسته".دراین شیوه بود که معماران از انواع "نقوش شکسته"و"گره سازی"با آجر و کاشی استفاده کردند.در این شیوه ساختمان از بنیاد و پای بست با"مصالح مرغوب"احداث میشد و خشت های پخته ی کوچک و بزرگ و نازک بستر نما را می آراست.درشیوه ی رازی قوس های جناغی در طاقنماها و طاقها عمومیت پیدا می کند.
مساجد معروفی چون "مسجد برسیان" در نزدیکی اصفهان، "مسجد جامع اردستان"، "مسجد جامع کبیر قز وین" و "مسجد جامع اصفهان" که بر روی شالوده های دوران "آل بویه" بنا گردید، از نمونه های این شیوه به شمار می روند. در اوایل قرن هفتم هـ.ق، با هجوم مغولان، بسیاری از کشورهای اسلامی از جمله ایران به ویرانی کشیده شدند، اما چندی نگذشت که با تأسیس سلسله ایلخانیان، مغولان فرهنگ و سنتهای کشورهای شکست خورده را پذیرفتند و یکی از حامیان هنر و هنرمندان اسلامی شدند. در این دوره، شیوه ای به نام "آذری" رواج یافت که تا دوره "صفویه" ادامه پیدا کرد و شهرهایی چون "تبریز"، "بغداد"، "سلطانیه" و "اصفهان" مراکز هنر و هنرمندان گشتند و بناهای مذهبی و غیرمذهبی متعددی در این شهرها ایجاد شدند.
در اواسط قرن هشتم هـ.ق، با حمله تیمور، بار دیگر شهرهای ایران به ویرانی کشیده شد؛ ا ما این بار نیز هنر ایران تیموریان را نیز مغلوب کرد به طوری که شهرهای "سمرقند" و " بخارا" مراکز هنری ایران شدند و شیوه آذری که از دوره مغول رواج یافته بود، به کار خود ادامه داد. در این دوره، ابداعی در زمینه تزئینات معماری یعنی "کاشی معرق" به وقو ع پیوست. از بناهای معروف دوران ایلخانی و تیموری، می توان به "مسجد گوهرشاد"، "مسجد جامع ورامین"، "قسمت اعظم بناهای حرم مطهر حضرت رضا(ع)"، "مسجد کبود تبریز"، "مسجد جامع یزد"، و... اشاره،کرد.
با روی کارآمدن صفویان در اوایل قرن دهم هـ.ق، شهرهایی چون "تبریز"، "قزوین" و "اصفهان" به مراکز هنری ایران تبدیل شدند. در این دوره، شاهد اوج هنر معماری ایران می با شیم که توسط پادشاهان مقتدر و هنردوست آن دوره یعنی "شاه تهماسب" و "شاه عباس اول" به وجود آمد. در این دوران البته، اندکی قبل از دوره صفوی یعنی از زمان قراقویونلوها، شیوه ای دیگر در معماری ایران به وجود آمد که به "شیوه اصفهانی" معروف گردید.در دوران نخست شیوه اصفهانی یعنی دوران صفویه شاهکارهای هنر معماری و هنر های تزیینی پای می گیرد و کیفیت اصیل،شفاف و غنی رنگهای درخشان در کاشیها بسیار دلپذیر می شود.کیفیت مصالح به کار رفته بویژه در معماری پایتخت،هنوز مرغوب و مقاوم است.در این شیوه، نقشه ها و طرحهای ساختمانی رو به سادگی نهاد و استفاده از کاشی های خشتی و هفت رنگ به جای کاشی معرق رواج یافت.میدان بزرگ مرکزی اصفان که نقش جهان نامدارد،شاهکار معماری ایران و جهان در این دوره است. این میدان علاوه بر بناهای زیبایی که در اطراف آن ساخته شده محل سان،رژه و نمایش های گوناگون در اعیاد و روزهای ویژه بوده است.مساجدی چون "شیخ لطف ا..." و "مسجد امام"در اصفهان، از شگفتی های معماری این دوران به شمار می آیند. در دوران زند و افشار، بتدریج شاهد افول معماری ایرانی می باشیم، به طوری که این رکود و افول
در دوره قاجار به اوج خو د می رسد. با وجود این رکود، باز هم شاهد ایجاد بناهایی
چون "مسجد امام تهران"، "مسجد و مدرسه شهید مطهری(سپهسالار)" و "مسجد
و مدرسه آقابزرگ" در کاشان و... می باشیم.
از میان انواع هنر معماری در ایران، معماری مذهبی از جایگاه خاصی برخوردار است. البته، سابقه این نوع معماری به دوران قبل از اسلام به ویژه دوران ساسانیان می رسد. با گسترش دین اسلام در کشورهای مختلف از جمله ایران، معماری مذهبی در اسلام از جایگاه خاصی بر خوردار گشت، البته عواملی چون "تأکید بزرگان دین"، "کارکرد گسترده" و "پدیده وقف" در گسترش و توجه ویژه معمارا ن به مسجد" بی تأثیر نبوده است. بدین ترتیب، مسجد در ایران عالی ترین نوع بنای اسلامی و به عقیده صاحب نظران "کلید معماری" به شمار می آید.

 

 

 

 

 

 

 

 

 


معماری ایرانی
ایران در طول تاریخ به وجود آمدنش توسط قوم آریا فرهنگ معماری خاص خود را به جهان ارائه داده است .ایران سرزمینی است با وسعت زیاد و به علت همین وسعت جغرافیایی و وجود ناحیه های متعدد دارای تنوع معماری زیادی می باشد اگرخوب دقت کنیم خواهیم فهمید که حتی در یک منطقه جغرافیایی خاص نیز با تنوع در شیوه ساخت مسکن روبه رو هستیم.
ما برای بررسی و شناخت نگرش معماری ایرانی و به طور کلی معماری هر نقطه ای از جهان ابتدا به یک تقسیم بندی مناسب نیاز داریم شاید .در درجه ی اول دو عامل مکان و زمان نظر ما را به خود جلب می کند (در چه مکانی و در چه زمانی)، این انتخاب را می توان کمی عجولانه تلقی کرد چرا که دو عامل ذکر شده را نمی توان به عنوان اساس تقسیم بندی به کار گرفت .
همانطور که گفتم در سرزمینی که در یک زمان و در یک مکان شاهد تفاوت در شیوه ی معماری مسکن بوده ایم نمی توان این دو عامل را به عنوان تنها مولفه ها انتخاب نمود پس ناگزیر به قرار دادن مولفه ی سومی در این معادله هستیم تا با بهرگیری از آن بتوانیم به یک تقسیم بندی ایدآل دست یابیم انتخاب گونه شناسی درونگرا و برونگرا با توجه به این موضوع صورت گرفته است . لفظ درونگرا و برونگرا در چند کلمه بدین صورت بیان می شود که در خلق طرح بنا و اجرای آن الویت را با فضای داخلی در نظر گرفته اند یا فضای بیرونی (در به کار بردن عناصری نظیر تزئینات ، عوامل بصری و ….
معماری ایرانی و معماری اسلامی توجه بر درونگرایی مسکن دارد .این انتخاب و گرایش در معماری ایرانی (اسلامی) ریشه در اعتقادات ایرانیان (که اکثریت مسلمان هستند)دارد.ایرانیان خواستار فضایی آرام برای خانواده ی خود به دور از هیاهو و مزاحمت دیگران هستند.ما می توانیم از درونگرایی بر داشت مختلفی داشته باشیم.این واژه پیش از آنکه نوع نگرش در معماری باشد آشکار کننده ی دیدگاه اخلاقی و عرفانی هر اقلیمی می باشد.تودار بودن گرایش به حالات درونی و پرهیز از نشان دادن آن حالات به صورت تظاهر،بعضی از این مفاهیم می باشد .در بحث معمارانه ی این واژه نپرداختن به ظاهر و در عوض کار بر درون معنا دارد.تا آنجا که در کلیت معماری ایرانی می توان خانه ها از نظر نما ی بیرونی ساده و بی آلایش بوده و در عوض در درون غظمت و شگوه چشم نواز دارد .
پژوهشگران تاریخ هنر و معماری، غالباً دوران 1400 سالۀ هنر و معماری ایران بعد از اسلام را به سلسله‎های مهم حکومتی نسبت داده و برای مثال زیر عنوانهای سده‎های نخستین، دورۀ سلجوقی، مغول (ایرانی ـ مغول، ایلخانان)، تیموری، صفوی و قاجار به بحث کشیده‎اند (ویلسن جمـ ؛ دیماند، جمـ ؛ هنر فر، جمـ ؛ ویلبر، 33، 35؛ پوپ «بررسی هنر ایران» جمـ ؛ همو، هنر ایران در گذشته و آینده، جمـ ؛ دوری، جمـ ؛ مارسیه، جمـ) و جز تنی چند از اینان چون زکی محمدحسن (ص 15، 17، 18، 27، 36) و ارنست کونل (ص 11، 43، 94) غالباً بی‎هیچ توضیحی از به کار بردن واژۀ «سبک» که اصطلاحی است فنی، تن باز زده‎اند. تنها ویلبر در تعلیل این نکته نوشته: چون فرمانروایان این روزگاران فقط پشتیبان و فراهم‎کنندۀ زمینۀ پیشرفت معماری بودند نه آفرینندۀ آن، به جای به کار بردن واژۀ «سبک» از عنوان سیاسی استفاده می‎شود. گرچه او خود در جای جای کتابش تعبیرات «سبک مغول»، «سبک ایلخانی» و گاه «سبک معماری دورۀ ایلخانی» را به کار برده است (صص 33، 35). در میان این پژوهشگران ظاهراً محمدکریم پیرنیا، نخستین‎بار در 1347ش در مقالۀ «سبک‎شناسی معماری ایران» آگاهانه واژۀ «سبک» را به کار برده و به منظور به دست دادن «نامهایی منطقی و مناسب» برای چند بنا که «به یک سبک ساخته شده» ولی نامهای مغولی، تیموری، قراقویونلو و نظایر آن» گرفته اصطلاحاتی نو در پژوهش تاریخ معماری ایران بعد از اسلام عرضه کرده است. وی به پیروی از سبک‎شناسی شعر فارسی، سبکهای معماری را به زادگاههای آنها نسبت داده و نامهای خراسانی، رازی، آذری و اصفهانی و... را در معماری پیشنهاد کرده است (صص 43، 44).
این سبک ها عبارتند از:
• شیوه پارسی (هخامنشیان) سده ششم پیش از میلاد تا سده چهارم.
• شیوه پارتی (اشکانیان و ساسانیان) سده چهام تا صدر اسلام.
• شیوه خراسانی (صفاریان، طاهریان، غزنویان و...) از ابتدای قرن چهارم تا پایان قرن چهارم.
• شیوه رازی (سامانیان، سلجوقیان و خوارزمشاهیان) قرن پنجم تا اول قرن هفتم.
• شیوه آذری (ایلخانیان و تیموریان) از اول قرن هفتم تا اول قرن دهم.
• شیوه اصفهانی (صفویان، افشاریه، زندیه و قاجاریه) از اول قرن دهم تا اواسط دوره قاجاریه.
• معماری معاصر (پهلوی، بعد از انقلاب ۱۳۵۷) از اواسط دوره قاجاریه تا کنون
از شش شیوه معماری ایران دو شیوه پارسی و پارتی مربوط به پیش از اسلام و چهار شیوهٔ دیگر مربوط به دوره اسلامی می‌باشد. غربی‌ها برای شیوه‌های اسلامی نام‌هایی را به کار می‌برند مانند شیوه‌های اموی و عباسی... اما به نظر خیلی‌ها هیچ یک از کشورها و ملت‌ها یعنی ترک ها، عرب ها و... نمی‌توانسته‌اند در معماری کشوری که پیشینه معماری چند هزارساله دارد کارساز باشند، زیرا آنها در آن زمان معماری ارزشمندی نداشته‌اند.
معماری پارسی:
یکی از ویژگیهای ایرانیان کهن و هنرمندان آنها باور به تقلید درست بوده که آن را بهتر از نوآوری بد میدانستند. تقلید یا برداشتی که منطق داشته باشد و با شرایط زندگی سازگار باشد. آریایی ها چون مردمی کشاورز بودند ودر سرزمینی آباد و خرم زیسته بودند خویی آشتی جو و سازگار داشتند.

 

به گمان فراوان آریایی ها هنگام کوچ و گذر از کنار دریاچه ارومیه در برخورد با معماری ارارتویی از آنالگو گرفته و آنرا " برساو " کرده اند. مردم ایران از هزاران سال پیش از چنین شیوه معماری پیروی می کرده اند چنانکه مردم ابیانه و افوشته ( در نطنز ) هم که نامی از ارارتو نشنیده اند چنین کرده اند.
نمونه های این الگو برداری هم در معماری وهم در نیارش شیوه پارسی یافت می شود که دو نمونه از آنها " تالار ستوندار" و " کلاوه " ها بوده است.
نیایشگاه ارارتویان دارای تالاری با آسمانه تخت چوبی بود و چون دهانه آن بزرگ بود ستون های چوبی هم در میان تالار زده می شد. همین روش را آریایی ها در شوش پی گرفتند. البته آنها ستون ها را از سنگ و دیوارهای گرداگرد تالار را از خشت می ساختند که ستبرای ( قطر ) برخی دیوارها تا پنج گز می رسید. با بکار بردن خشت و پوشش دو پوسته تلاش می کردند جلوی ورود گرما به درون را بگیرند. بدین گونه ازمعماری ارارتویی الگوبرداری می شد درحالیکه ساختمایه ای که سازگار با آب و هوای سرد قفقاز بود در شوش دگرگون شده بود.
ساخت تالار ستوندار با پوشش دو پوسته تیر پوش پس از اسلام نیز دنبال شد. نمونه هایی از آن در مسجد جامع آبیانه مسجد گزاوشت و مسجد میدان در بناب یافت می شود.
کلاوه های ارارتویی به گونه ای دیگر در معماری پارسی ساخته شد. نمونه این الگو برداری ساختمان کعبه زرتشت در نقش رستم است که ساختمانی چهار گوشه سنگی که درگاه آن بلندتر از کف زمین است.
محوطه تاریخی پاسارگاد به علاوه آرامگاه کوروش، کاخ آپادانا در شوش، مجموعه کاخ‌های تخت‌جمشید و آرامگاه‌های واقع در نقش رستم از نمونه‌های معماری‌های این سبک هستند. شیوه معماری پارسی، نخستین شیوه معماری ایران است که روزگار هخامنشیان تا حمله اسکندر به ایران را در بر می‌گیرد. در این معماری، بیشتر از آنکه بتوانیم به یک سبک خاص اشاره کنیم می‌توانیم توانایی و هنر ایرانی را در تقلید درست و هماهنگی میان سبک‌های مختلف ارزیابی نماییم. در حقیقت بنیاد شیوه پارسی از همان ساختمان‌های ساده که در سرزمین‌های غرب و شمال غرب ایران و دیگر جاها بوده برگرفته شده است اما پدیده تازه‌ای که با گسترش فرمانروایی پارس‌ها روی می‌دهد، همکاری هنرمندان مختلف از سرزمین‌های گوناگون است. علاوه بر نمونه‌هایی که به عنوان معماری پارسی ذکر شد می‌توان به الگوی چهار‌باغ اشاره کرد که یکی از ماندگارترین ابداعات هخامنشیان در عرصه طراحی است که در پاسارگاد پا به عرصه ظهور گذاشت و ادامه یافت.
http://ravagh-manzar.blogfa.com/post-161.asp
http://www.cerm-edu.ir/article/arc/47-%
مشخصات شیوه پارسی
1- استفاده از سنگ بریده ، منظم و پاکتراش و گاها صیقلی و تهیه بهترین مصالح ازلحاظ مرغوبیت رنگ و دوام از هر جا که مسیر بوده است .
2- آماده کردن پی از سنگ ریزه
3- نهادن ستون ها در حداکثر فاصله ممکن و تا ارتفاع بسیار چشم گیر و آرایش سرستون ها با جزئیاتی که برای بردن بارسقف چوبی کاملا متناسب و منطقی باشد
4- پوشش با شاه تیر، تیرچه چوبی تخت بریده و درودگری شده .
5- آرایش دیوارهای اطراف پلکان های کوتاه با نقش های برجسته و کنگره های زیبا و متناسب
6- ساختن دیوارهای جدا کننده با خشت خام و آرایش داخلی و خارجی آن با رنگ کاشی لعابدار .
7- پرداختن فرش کف با بهترین مصالحی که در آن روزگار بوده است .
8- تعبیه سایبان و آفتابگیرمنطقی و ضروری برای ساختمان ها .
پس از فروپاشی هخامنشیان به وسیله اسکندر ایران بین سرداران یونانی و مقدونی تقسیم شد .
قسمتی از ایران در دوره هخامنشیان بوسیله سلوکیان اداره می شد . سلوکیان فرماندهان نظامی اسکندر بودند. اسکندر غیر یونانی بود ولی سران لشگر تاثیر فرهنگی و هنری خود را از یونانیان گرفتند. و تعدادی از یونانیان در ایران ساکن شدند. به لحاظ هنری خیلی از آثار بدست آمده و تاثیر هنر یونانی را برایران نشان می دهد .
تاقبل از سلوکیان نوع طراحی انتزاعی بوده ولی در دوره سلوکیان تاثیر هنر یونانی وجود دارد. ( تا اواخر دوره اشکانی حتی در ساسانی )
مجسمه های یونانی تقلید از طبیعت داشته ولی نقوش برجسته های تخت جمشید حالت انتزاعی داشت .
در هنر روم واقعیت گرایی دنیایی وجود دارد ولی هنر یونان ایدالیست است یعنی حالت نمادین و تجلی اش در جسم انسانی است .
http://ravagh-manzar.blogfa.com/post-161.aspx
http://www.cerm-edu.ir/article/arc/47-%

 

 

 

▪ معماری پارتی:
برای نمونه این سبک از معماری میتوان به معبد آناهیتا در کنگاور، کوه خواجه در سیستان، آتشکده فیروزآباد، بازه هور در نزدیکی نیشابور، کاخ سروستان و کاخ قصر شیرین در داخل ایران اشاره کرد. طاق کسری در نزدیکی بغداد، کاخ الحضرا، مجموعه فسا و کاخ آشور از نمونه‌های دیگر این سبک معماری هستند که خارج از مرز جغرافیایی ایران امروزی قرار دارند. شاید بتوان گفت آنچه که ما معماری پارتی می‌نامیم، نه معماری یونانی است و نه معماری هخامنشی. در این دوران معماران به نوآوری بزرگی در طول تاریخ بشری دست یافتند که همان پوشش‌های طاقی در دهانه‌های بزرگ و گنبدها در زمینه چهارگوش است.
http://ravagh-manzar.blogfa.com/post-161.aspx
http://www.cerm-edu.ir/article/arc/47-%
▪ شیوه خراسانی:
از این شیوه نیز اطلاعات کمی در دست است،و ناگزیر به بیان نمونه هایی بارز از این سبک اکتفا می کنیم.
مسجد جامع فهرج، تاریخانه دامغان؛ مسجد جامع اصفهان؛ مسجد جامع اردستان؛ مسجد جامع نایین و مسجد جامع نیریز از مثال‌های این شیوه معماری هستند.
یکی از نمونه‌های ساختمان‌هایی که در شیوه خراسانی پدیدار شد و در معماری ایران جایگاه ارجمندی پیدا کرد، مسجد است. از ویژگی‌های این شیوه سادگی بسیار در طراحی؛ پرهیز از بیهودگی؛ مردم‌محوری و بهره‌گیری از مصالح بومی است.
http://ravagh-manzar.blogfa.com/post-161.aspx
http://www.cerm-edu.ir/article/arc/47-%
شیوه رازیسبک شناسی معماری ایران
شیوهٔ رازی، شیوه‌ای در معماری ایرانی است که مربوط به سدهٔ پنجم تا آغاز سدهٔ هفتم(سامانیان، سلجوقیان و خوارزمشاهیان) می‌باشد.
معماری این دوره را می‌توان مجموعه‌ای از تمام معماری‌های گذشته ایران دانست در این زمان بود که ادبیات ایران نیز زنده گشت و فردوسی شاهنامه را برای ایرانیان به جا گذاشت که یکی از پر افتخار ترین آثار ادبی ایران است. معماری نیز در این دوره با نغز کاری پارسی، شکوه و عظمت پارتی و ریزه کاری خراسانی همراه بود.
معماری در این دوره مشخصات معماری گذشته را در کار بری‌های جدید به کار برد در این دوره با فراوانی‌های انواع معماری روبرو هستیم که در آنها از معماری‌های قبل از اسلام الگو گرفته شده و ساخته گردیده‌اند. درواقع با تشکیل حکومت سامانیان در شرق امپراطوری اعراب، اولین حکومت نیمه مستقل ایرانی تشکیل شدحکومت طولانی و نسبتا طولانی این دولت باعث گردیدتا نهضتی آغاز شود که به درستی از سوی بسیاری از محققین به عنوان تجدید حیات علمی و ادبی ایران دوره اسلامی نامگذاری شده‌است که در حدود چهار قرن که با دولت سامانیان آغاز و حضیض آن با دولت خوارزمشاهیان است.
علت وقوع چنین نهضتی، که حدود چهار قرن قبل از این در چین آغاز شد و چهار قرن بعد از افول آن در اروپا تحت رنسانس آغاز شد، را مورخین و جامعه شناسان چنین متذکر شده اند:
• به هم ریختن نظام کاستی و جایگزین شدن جهان بینی اسلامی به جای تقسیم ارثی و اجتماعی کار، موقعیت اجتماعی و روابط ناشی از آنها
• آمیخته شدن تمدنها متفاوت، یونانی و مصری از یک سو و هندی و ایرانی از سوی دیگر در معجونی از فرهنگها محلی از بلخ تا اندلس چون ماده خام در تفکر و جهان بینی اسلامی به هم جوش می‌خورد. و تمدن و هنر اسلامی را پایه گذاری میکند و تمدن و هنری که بنا به مورد خاص و بخصوص در ایران سبب تجدید حیاط علمی و ادبی و هنری و رجوع به سنتها و رفتار‌های کهن می‌گردد.
• اختراع کاغذ در چین و رسیدن آن در قرن اول هجری قمری به سمرقند که موجب تکوین و تکثیر نظریه‌ها گردید
• امکان برخورد آزاد عقاید مختلف با یکدیگر بخصوصو در قرن دوم هجری قمری و نظریه پردازیهایی که در همه زمینه‌ها، علی رغم ستیزهای عقیدتی وجود ‌داشت.
شاید بتوان چنین گفت که در این دوره، در سر هوای بازگرداندن ایران به قدرت ساسانی را داشتند و سعی بر آن داشتند که در معماری که در این دوران به جا می‌گذاشتند در واقع اشکال و ترکیبات هندسی بنا برای بیان قدرت و بقا به کار گرفته شود و نهایت سعی را در ایجاد ارزشهای شکلی ماندگار و بی نظیر به عمل می‌آوردند
در معمار ی این دوره عملا با توجه به موارد بالا با گوناگونی بناها روبرو هستیم در این دوره همانند دوره‌های قبل از اسلام مدرسه به عنوان بنایی جدا وارد معماری شد و بناهای چهار ایوانی نیز از نو زنده شده و تز ئینات نیز به بناها باز گردانده شد. می‌توان دستاور‌های معماری این دوره رابه صورت زیر دانست.
پدید آمدن ساختمان با کارکردهای متفاوت همچون مدارس، آرمگاهها و...
• استفاده از طرح چهار ایوانی در بناها
• استفاده از تاقهای چهار بخش، کاربندی، تاق کلنبو و تاق چهار ترک
• ساخت گنبد به روشهای مختلف همچون گنبد رک و گسسته ناری و ابداع گنبد دوپوسته و گنبد ترکین با تویزه
• استفاده دوباره از مصالح مرغوب در بناها
• به کاربردن آجر پیشبر به دو صورت لعاب دار و بی لعاب
• ابداع شیوه معقلی که گره سازی با آجر و کاشی است
• به کار بردن نگاره‌های آجری با خطوط شکسته و مستقیم
• به کار بردن انواع گچ بری‌ها در بناها
آنچه مسلم است دوره رازی را می‌توان رنسانسی برای ایران قدیم دانست که متاسفانه با حمله مغول به این کشور اکثر آثار این دوره نابود گردید و باز در ایران وقفه‌ای در امر هنر و معماری پیش آمد که این بار توسط اقوام وحشی تاتار به وقوع پیوست.
پانویس
1. ↑ سبک شناسی معماری ایران نوشته دکتر محمد کریم پیرنیا ص۱۵۸
2. ↑ کتاب از شار تا شهر، نوشته دکتر سید محسن حبیبی، ص 60
3. ↑ کتاب از شار تا شهر، نوشته دکتر سید محسن حبیبی، ص 61
4. ↑ کتاب هنر هندسه نوشته محمود توسلی ص 63-65
5. ↑ کتاب تاریخ هنر معماری ایران در دوره اسلامی نوشته محمد یوسف کیانی ص 54-55
6. ↑ کتاب سبک شناسی معماری ایران نوشته دکتر محمد کریم پیرنیا ص162-

 

▪ یادگارهای این شیوه:
گنبد قابوس، مسجد جامع اصفهان (آغاز طرح چهار‌ایوانی)؛ مسجد جامع زواره؛ مسجد جامع اردستان (افزوده‌ها)؛ گنبد سرخ مراغه؛ رباط شرف؛ برج‌های خرقان و مقبره امیر اسماعیل سامانی در بخارا با این شیوه بنا شده‌اند.
شیوه معماری رازی همه ویژگی‌های خوب شیوه‌های پیشین را به بهترین گونه داراست. نغزکاری شیوه پارسی، شکوه شیوه پارتی و ریزه‌کاری شیوه خراسانی در شیوه معماری رازی با هم می‌پیوندند.
http://ravagh-manzar.blogfa.com/post-161.aspx
http://www.cerm-edu.ir/article/arc/47-%
شیوه آذری
آذری، سبکی در معماری اسلامی ایران، منسوب به اذربایجان، مشهور به سبک مغول یا ایرانی ـ مغول و مقارن با دورۀ حکومت ایلخانان بر ایران (654-736ق/1256-1336م) است. باتوجه به مشخصات تاریخی، جغرافیایی، ویژگیهای معماری و بناهای بازماندۀ منسوب به سبک آذری می‎توان آن را بر معماری اسلامی ایران در دورۀ ایلخانی (مغول) منطبق ساخت. به نظر پیرنیا پس از استقرار هولاکو در مراغه (657ق/1259م) معماری ایران جان تازه‎ای گرفت و سبک آذری در پی دگرگونیهایی که بر اثر اوضاع سیاسی، اجتماعی و اقتصادیِ حکم بر جامعه، در سبک رازی (معماری دورۀ سلجوقی) پدید آمد، از مراغه آغاز شد و با نام سبک مغولی راه تبریز و سلطانیه را پیموده و به سراسر ایران و خارج ایران نفوذ کرد و روز به روز آراسته‎تر شد تا در اوج درخشش خود شاهکارهای روزگار فرزندان تیمور و به ویژه شاهرخ (807-850ق/1404-1446م) را پدید آورد (سبک‎شناسی معماری ایران ،45). از این سخن پیرنیا و قراین دیگر در دو مقالۀ وی، چون ذکر مقبرۀ، شیخ‎صفیّ‎الدین اردبیلی و مسجد گوهرشاد و برخی دیگر از آثار دورۀ پس از ایلخانی در جزو بناهای سبک آذری، آشکارا برمی‎آید که او سبک آذری را بر معماری دو دورۀ ایلخانی و تیموری منطبق می‎سازد، درحالیکه غالب پژوهشگران، هنر و معماری دو دورۀ مغول (ایلخانی) و تیموری را جدا از یکدیگر و به‎سان دو دورۀ مختلف به بحث کشیده‎اند، حتی کونل که از این دوره زیر یک عنوان، سبک ایرانی ـ مغول، گفت‎وگو کرده، توجه دارد که در اینجا دو دورۀ متوالی با فاصلۀ زمانی کوتاه قابل تشخیص است که به عقیدۀ وی در دورۀ نخست که مربوط به ایلخانان است عنصر مغولی بر کارهای هنری ایران تأثیر می‎گذارد و در دورۀ دوم که عنصر مغولی در فرهنگ ایران حل و هضم می‎شود سبک تیموری ارزش و اعتبار می‎یابد (ص 94). اما به هر حال باید این واقعیت را در اینجا پذیرفت که گرچه دورۀ ایلخانی با مرگ آخرین پادشاه مقتدر این سلسله، ابوسعید، در 736ق/1335م پایان می‎یابد، ولی چون مرگ او «نه در فعالیت ساختمانی وقفه ایجاد کرد و نه در سبک معماری» (ویلبر، 105) ساختمانهای بقیۀ سدۀ 8ق/14م را نیز می‎توان جزو این دوره و سبک به شمار آورد. وجه تسمیه: پیرنیا به وجه تسمیۀ این سبک تصریح نمی‎کند، ولی با توجه به این جمله‎ها می‎توان به علت این نامگذاری پی برد: این سبک «با آمیزش و ترکیب و تلفیق معماری جنوب و سنتها و روشهایی که از روزگاران کهن، بومیِ آذربایجان شده بود» پدید امد و «به حق نام آذری گرفت» (پیرنیا، «سبک آذری»، 55)، اما وی روشن نمی‎سازد که این سبک کی و از سوی چه کسی و در کجا نام «آذری» گرفته و در کدام متن کهن یا نو به کار رفته است. البته توجه و اشاره به «معماری بومی آذربایجان» در نوشته‎های دیگر پژوهشگران بی‎سابقه نیست. پیش از پیرنیا، آندره گدار در گفت‎وگو از مقابر مراغه، که در نیمۀ دوم قرن 6ق/12م (پیش از یورش مغول) ساخته شده‎اند تعبیر «نوع ساختمانهای آذربایجان» و «معماری آذربایجان» را به کار برده است (ص 426). همچنین وی در گفت‎وگو از آرامگاه الجایتو (سلطان‎محمد خدابنده)، بنا‎ترین اثر معماری عصر ایلخانان، به «ابنیۀ پیشین آذربایجان» و «معماری قدیمی آذربایجانی» عنایت داشته است (همو، 433).
خاستگاه: برخی از محققان چون عباس اقبال معتقدند روابط میان جهان اسلام و چین (مرکز حکومت خان مغول) که از روزگار هولاکو آغاز گردید، تأثیرات متقابلی در معماری جهان اسلام داشت، «یکی شکل گنبدهاست که در مقابر و مساجد کاملاً از معابد چینی و بودایی تقلید شده، دیگر رنگ آبی شفاف در کاشی‎کاری و پوشاندن خِارج گنبدها از کاشیهای کبود براق، تأثیر شکل یورتها در مقبرۀ مشهور به دختر هولاکو واقع در مراغه از همه‎جا نمایان‎تر است» (اقبال، 564؛ قس: حسن، 30، 48؛ الالفی، 210؛ پرایس، 101؛ دیماند، 188). ارنست کونل نیز از سرازیر شدن سیل‎وار طرحهایی از شرق آسیا به ایران و کشورهای مجاور و تأثیر عنصر مغولی بر هنر ایران در روزگار ایلخانان سخن گفته است، ولی افزوده»: «ابداعات و تکامل گذشتۀ آن، آن قدر نیرومند بود

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  30  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله تاریخچه معماری ایران