هایدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

هایدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

پرنده شناسی

اختصاصی از هایدی پرنده شناسی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 58

 

فصل نخست:

پرنده باز

مشخصات و ریشه واژگانی:

پرنده بزرگ تیز با منقار برگشته و محکم و دندانه دار که انواع گوناگونی دارد و ماده بعضی از انواع آن را برای شکار تربیت می کردند.1

کلمه باز به معنی پرنده معروف( باید از vaza به معنی پرنده مشتق باشد که آن هم از مصدر اوستایی vaz به معنی پریدن مشتق است.2

صورت پارسی این کلمه را baz د انسته اند و پهلوی را baz و bac یا baj .

هم چنین در فرهنگ فارسی به پهلوی صورت دیگری نیز برای نامیدن این پرنده در زبان پهلوی پیشنهاد شده است. با تلفظ caxyvak , cihrap که بنظر میاید این تلفظ با واژه (چرغ) مناسب تر باشد و احتمالاٌ نوعی خلط معنی و لغزش روی داده است. آنچه مسلم است در متن پهلوی بندهش این کلمه چنان که گذشت baj ,یاbac ثبت شده است.3

باز را در زبان عربی(بازی) و(صفر) گویند. و آن را به نام شهیاز و قوش هم می خوانند.4

1. فرهنگ فشرده سخن جلد1ص270

2. فرهنگ ایران باستان، ص314 به نقل از فرهنگ جانورانص123

3. فرهنگ جانوران جلد1 ص123

4. دانشنامه- جلد1- ص 228

نوشتارهای پهلوی:

در کتاب بندهش دو بار از باز سپید سخن رفته و در هر دو مورد جزو آفریده های اهورایی قلمداد شده است که به سود مردمان علیه( مار پردار) می جنگد:

.... مار پر دار اگر سایه بر کسی(از) مردم افکند، میرد و دادار باز سپید را برای از میان بردن ان مار آفریده است که چون آن مار پر دار شود و به زیر پرتو خورشید رود تا سایه بر مردم جاندار افتد تا می رند، باز سپید به کارزار آن مار رود و بدو ( آن مار) کشته شود. اگر پیروزی باز را باشد. مار کشته شود، اگر مار چیره شود باز را کشد، اگر هر دو هم زور شوند هر دو به یکدیگر پیچیده شوند، مرده بر زمین افتند.1

قصص قرآن:

در متون تفسیری و قصص، داستان ویژه ای درباره باز دیده نشد، اما نکته خاص در تاج التراجم ثبت شده است که از قول علی بن ابی طالب(ع) درباره تابوت و سکینه ی معروف بنی اسرائیل است. به این ترتیب:

علی مرتضی علیه السلام گوید: آن بازی بود بر صورتی که ان را دو سر بود و روی همچون روی مردم.2

1. بندهش-ص99- وص103- به نقل از فرهنگ جانوران ص123

2. تاج التراجم-ج1-ص 271- به نقل از فرهنگ جانوران ص123

نماد و جایگاه در اساطیر ملل:

باز مانند اغلب پرندگان نوع خود، با چنگال های خمیده اش نماد ربا خواری، زیاده خواهی و سلطه طلبی است از آنجایی که باز ماده از باز نر قویتر و ماهرتر است به همین جهت نشان دهنده یک زوج زن سالار نیز هست. در عهد قدیم به دلیل اخلاقیات رایج در آن دوره، نقش یک باز روی پشت دست علامت اشرافیت و برتری بود( قوش را ببیند) باز پرنده شکاری و مهاجم است و گاه نشانه قضیت است. در چین باستان، باز مسخ کبوتر چاهی است و علامت پاییز، فصل شکار و در عین حال فصل زندگی دور افتاده و بی رفت و امد. در ضمن باز، در ارتباط با لاک پشت بود، چنانچه در جه- جینگ یاد داد. در مصر باز، پرنده ای هوروس بود بنابراین علامت خورشیدی بود. باز هم مانند عقاب نماد قدرت خورشید بود. یونانیان و رومیان در باز نشانه ی خورشید می دیدند.1

مصریان و یونانیان این مرغ را مقدس می دانستند به حدی که اگر کسی سهواٌ او را می کشت خطای عظیمی نموده بود لکن قوم یهود به موافقت شریعت او را یکی از حیوانات نجسه می دانشتند2 در گذشته باز را برای شکار تربیت می کردند و در زمان ساسانیان برای شکار کسی را به باز داری می گرفتند3

پرنده ای است معروف و مشهور که سلاطین و اکابر شکار فرمایند.4

1. فرهنگ نمادها-ج2-ص22 2.لغت نامه دهخدا. ج3. ص 4072

3. دانشنامه.ج1.ص 228 4. فرهنگ فشرده سخن.ج1.ص 270

در قدیم شهرها را برصورت چیزها می ساختند، چنانکه شهر (شوش) بر صورت باز ساخته شد. در قدیم پادشاهان به هنگام صید برای شکار پرندگان از باز استفاده می کردند از این رو تربیت باز خود فنی عمده و از لوازم سلطنت به حساب می آمده است.1

داستان صوفیانه:

در اسرار نامه عطار، از باز سپید شاهانه ای سخن رفته که بر سرای پیرزنی فرود می اید و پیر زن پر و بال او را می کند و به چنگال و منقار او آسیب می رساند:

مگر باز سپید شاه برخاست بشد تا خانه ان پیر زن راست

و در کشف المحجوب هجویری به همین داستان اشاره شده است:

ولامحاله چون باز ملک بر دیوار سرای پیرزنی نشیند پر و بالش ببرند.

این حکایت به سایر متون صوفیانه نیز راه یافته است.

داستانهای ایرانی:

درداستانهای ایرانی اولین کسی که باز(وسایر مرغان شکاری) را آموخته کرد طهمورث بود:

زمرغان مرآن را که بد نیک تاز چو باز و چو شاهین گردن فراز

بیاورد و آموختنشان گرفت جهانی بدو مانده اندر شگفت ( فردوسی)

1. فرهنگ اساطیر.ص 270


دانلود با لینک مستقیم


پرنده شناسی

پرنده شناسی

اختصاصی از هایدی پرنده شناسی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 63

 

فصل نخست:

پرنده باز

مشخصات و ریشه واژگانی:

پرنده بزرگ تیز با منقار برگشته و محکم و دندانه دار که انواع گوناگونی دارد و ماده بعضی از انواع آن را برای شکار تربیت می کردند.1

کلمه باز به معنی پرنده معروف( باید از vaza به معنی پرنده مشتق باشد که آن هم از مصدر اوستایی vaz به معنی پریدن مشتق است.2

صورت پارسی این کلمه را baz د انسته اند و پهلوی را baz و bac یا baj .

هم چنین در فرهنگ فارسی به پهلوی صورت دیگری نیز برای نامیدن این پرنده در زبان پهلوی پیشنهاد شده است. با تلفظ caxyvak , cihrap که بنظر میاید این تلفظ با واژه (چرغ) مناسب تر باشد و احتمالاٌ نوعی خلط معنی و لغزش روی داده است. آنچه مسلم است در متن پهلوی بندهش این کلمه چنان که گذشت baj ,یاbac ثبت شده است.3

باز را در زبان عربی(بازی) و(صفر) گویند. و آن را به نام شهیاز و قوش هم می خوانند.4

1. فرهنگ فشرده سخن جلد1ص270

2. فرهنگ ایران باستان، ص314 به نقل از فرهنگ جانورانص123

3. فرهنگ جانوران جلد1 ص123

4. دانشنامه- جلد1- ص 228

نوشتارهای پهلوی:

در کتاب بندهش دو بار از باز سپید سخن رفته و در هر دو مورد جزو آفریده های اهورایی قلمداد شده است که به سود مردمان علیه( مار پردار) می جنگد:

.... مار پر دار اگر سایه بر کسی(از) مردم افکند، میرد و دادار باز سپید را برای از میان بردن ان مار آفریده است که چون آن مار پر دار شود و به زیر پرتو خورشید رود تا سایه بر مردم جاندار افتد تا می رند، باز سپید به کارزار آن مار رود و بدو ( آن مار) کشته شود. اگر پیروزی باز را باشد. مار کشته شود، اگر مار چیره شود باز را کشد، اگر هر دو هم زور شوند هر دو به یکدیگر پیچیده شوند، مرده بر زمین افتند.1

قصص قرآن:

در متون تفسیری و قصص، داستان ویژه ای درباره باز دیده نشد، اما نکته خاص در تاج التراجم ثبت شده است که از قول علی بن ابی طالب(ع) درباره تابوت و سکینه ی معروف بنی اسرائیل است. به این ترتیب:

علی مرتضی علیه السلام گوید: آن بازی بود بر صورتی که ان را دو سر بود و روی همچون روی مردم.2

1. بندهش-ص99- وص103- به نقل از فرهنگ جانوران ص123

2. تاج التراجم-ج1-ص 271- به نقل از فرهنگ جانوران ص123

نماد و جایگاه در اساطیر ملل:

باز مانند اغلب پرندگان نوع خود، با چنگال های خمیده اش نماد ربا خواری، زیاده خواهی و سلطه طلبی است از آنجایی که باز ماده از باز نر قویتر و ماهرتر است به همین جهت نشان دهنده یک زوج زن سالار نیز هست. در عهد قدیم به دلیل اخلاقیات رایج در آن دوره، نقش یک باز روی پشت دست علامت اشرافیت و برتری بود( قوش را ببیند) باز پرنده شکاری و مهاجم است و گاه نشانه قضیت است. در چین باستان، باز مسخ کبوتر چاهی است و علامت پاییز، فصل شکار و در عین حال فصل زندگی دور افتاده و بی رفت و امد. در ضمن باز، در ارتباط با لاک پشت بود، چنانچه در جه- جینگ یاد داد. در مصر باز، پرنده ای هوروس بود بنابراین علامت خورشیدی بود. باز هم مانند عقاب نماد قدرت خورشید بود. یونانیان و رومیان در باز نشانه ی خورشید می دیدند.1

مصریان و یونانیان این مرغ را مقدس می دانستند به حدی که اگر کسی سهواٌ او را می کشت خطای عظیمی نموده بود لکن قوم یهود به موافقت شریعت او را یکی از حیوانات نجسه می دانشتند2 در گذشته باز را برای شکار تربیت می کردند و در زمان ساسانیان برای شکار کسی را به باز داری می گرفتند3

پرنده ای است معروف و مشهور که سلاطین و اکابر شکار فرمایند.4

1. فرهنگ نمادها-ج2-ص22 2.لغت نامه دهخدا. ج3. ص 4072

3. دانشنامه.ج1.ص 228 4. فرهنگ فشرده سخن.ج1.ص 270

در قدیم شهرها را برصورت چیزها می ساختند، چنانکه شهر (شوش) بر صورت باز ساخته شد. در قدیم پادشاهان به هنگام صید برای شکار پرندگان از باز استفاده می کردند از این رو تربیت باز خود فنی عمده و از لوازم سلطنت به حساب می آمده است.1

داستان صوفیانه:

در اسرار نامه عطار، از باز سپید شاهانه ای سخن رفته که بر سرای پیرزنی فرود می اید و پیر زن پر و بال او را می کند و به چنگال و منقار او آسیب می رساند:

مگر باز سپید شاه برخاست بشد تا خانه ان پیر زن راست


دانلود با لینک مستقیم


پرنده شناسی

دانلود مقاله کامل درباره رمانتیک های آلمان

اختصاصی از هایدی دانلود مقاله کامل درباره رمانتیک های آلمان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 104

 

نسل نخست رمانتیکهای آلمان

شلینگ

آثار کانت رامعمولا سرچشمه زیباشناسی در آلمان می دانند ، با وجود این می توان گفت که رمانتیکهای آلمان هرگز موضع اصلی کانت رانپذیرفتند ، زیرا مشرب محتاط وذوق محافظ کار اوباب طبع آنها نبود . وقتی که فرید ریش ویلهم یوزف شلینگ ( 1775-1854) در 1796 طرح فلسفه جدید خویش را تهیه می کرد تمایزی را که کانت میان معرفت شناسی epistemology واخلاق وزیبا شناسی قائل شده بودکاملا نادیده گرفت ، واین داعیه سترگ رامطرح کرد که مثال idea زیبایی ، به معنای والای افاطونی آن ،« وحدت بخش همه مثالهای دیگر است »(18) کانت امر خوب ، امر حقیقی ، وامر زیبا را به دقت از همه متمایز می کند ، و شلینگ زیبایی را بر تارک والاترین ارزشها می نشاند ولی زیبایی نزد او درواقع همان حقیقت وخوبی در لباس مبدل است . (19)

بطور کلی شلینگ مشرب نو افلاطونی رااحیاء می کند ، هنر درنظر او عبارت از به چشم دل دیدن یا کشف وشهود عقلی است این تعبیر برگرفته ازجورد انوبرونو است .(20) فیلسوف وشاعر ، هردو، تاکنه کائنات نفوذ می کنند وبه امر مطلق می پردازند بدین ترتیب ، هنرموانع موجود میان دنیای عینی ومثالی رافرومی ریزد نظر شلینگ درباره نسبت دقیق فلسفه با هنر متغیر است گاهی فلسفه وهنروحقیقت وزیبایی راکاملا یکسان می انگارد : گاهی نسبت میان آنها را مانند نسبت میان سنخ ازلی وتصویر می داند . (21)

شلینگ به سخنرانیهای خود با ابراز این امیدخاتمه بخشیده که میان هنرها وحدتی به وجود آید ودرام یونانی ، که اپرای عصر جدید صرفا تقلید ی خام از آن است ، مجدداً احیا گردد (22) کولریج مدت زمانی پیرو شلینگ بود وخود را شارح آرای او می شمرد .

نووالیس

نووالیس (فرد ریش فن هارد نبرگ ( 1772-1801) درنظریه شعر خود آشکارا به شلینگ متکی است ودر نقدعملی نیز تقریبا هرگز از حد ابراز عقایدی که به صورت کلمات قصار بیان شده فراتر نمی رود (23) حداکثر نقدی که نووالیس مجاز می داند « نقد مولد » .

یعنی« توانایی تولید همان اثری است که موردنقد قرار گرفته» است ولی بدین ترتیب ،متقد را شاعر کرده ونقد را از میان برداشته است درواقع هنوز برای نقد نورامیدی باقی است پس نقد تدبیری است برای یافتن مقام اثر هنری ،کشف خوانندگان مناسب برای آن ، تعریف موقعیت آن دردنیای شعر نووالیس معتقد است که هر کتابی موجب هزاران حس وفعالیت می شود که برخی از آنهامعین وتعریف شده اند وبرخی آزادند ، وبررسی آرمانی آن حاوی گزیده یا چکیده کاملی از تمامی چیزهایی است که می توان درباره آن نوشت یا گفت: (24)

واکنر ودروتیک

ویلهلم هالینریش واکنرودر ( 1773-1798) ودوستش لودویگ تیک ( 1773-1853) را معمولا به نووالیس منتسب می دانند ، لکن درواقع نظرهای زیبا شناختی وزمینه فکری آنها بسیار متفاوت اند ، نووالیس از لحاظ فکری ، از همستر هویس وشیلر و شلینگ نسب می برد ، و واکنرو در ازهمان وهردر تیک بهگزین است وتقریبا سال به سال نظریات زیبا شناختی معاصران خویش را ،ازواکنرودرگرفته تادلبستگی طولانی به نظرهای دوستش زولگر، منعکس میکند(25) پیداست که واکنرودر هنر راعمدتا درخدمت دین ، درمقام دین ، درحکم وحی می داند هرهنرمند خوبی مبهم است ، در انتظار نشسته وبرای مدد بلا واسطه الهی » دعا می کنند.(26) واکنرودر پیش از آنکه بتواند دیدگاه جدید خویش را با تفصیل بیشتری مطرح کند درگذشت. امروزه فقط نظرش درباره وحدت دین وهنر ،اعتماد ساده لوحانه اش به الهام واحساس راستین ، نظرش درباره جدایی هنراز زندگی ،ونیز انزوای هنرمند در محیطی ناسازگار به یاد مانده است .

لودویک تیک را معمولا شخص اول مکتب رمانتیسم آلمان به شمار می آورند . ولی در مقام منتقد با برادران شلگل هم ارز نیست . ذهن او انسجام ونظم لازم را برای تکوین نظریه ادبی نداشت . ذوق ادبی دقیقی داشت ، ولی بندرت توانست آن را در بحثهای عمده به کار گیردتا منتقد عملی خود به حساب آید تبعات ادبی او در آن زمان ومکان ارزشمند بودند ولی امروزه بکلی قدیمی ومنسوخ شده اند.(27) تیک منتقد بهگزینی است که آثارش بازتابی ازتاثیرات زمان ودوستان اوست . اوچندین مرحله نسبتا مشخص را پشت سرگذ اشت دوره ای مقدماتی که مطالعات اودر آثار هردروزیباشناسان انگلیس منعکس می کند ، دوره ای (عمدتا از 1797 تا


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره رمانتیک های آلمان

تحقیق وبررسی در مورد نمایش

اختصاصی از هایدی تحقیق وبررسی در مورد نمایش دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 76

 

یاددشت نخست

واژه ی «نمایش» را بنا به قرار داد –معادل مفهو می به کار می گیریم که به دلیل تفاوت در سنت و سابقه ی فرهنگی / تاریخی ،با مفهوم «تئاتر» متفاوت است. نمایش ارتباط بیشتر و غنی تری با آیین دارد و – جدا از بستگی های گوهری اش به گونه های کهن تر «روایت» و «اسطوره» -مهمترین تفاوتش با تئاتر در این است که نمایش با قصد و هدف حل شدن انسان در تمامیت هستی و رسیدن به حقیقت و جود اجرا می شود، و در این قصد تمایز و تفکیکی میان نمایشگر و تماشاگر وجود ندارد . هر دو برای رسیدن به هدفی واحد،که گم شدن از خود و مستحیل شدن در ذات مطلق هستی ست به نمایش می پردازند؛ همچون نمایشگر و تماشاگر «تعزیه» که – هر دو – برای رسیدن به «ثواب» به میدان نمایش می آیند و نمایشگر و تماشاگر«نو»ی ژاپن که مقصود شان رسیدن به «یوگن» است و نمایشگر و تماشاگر «کاتاکالی» هندکه به قصد وصول به «راسا» به نمایش می پردازند . به این ترتیب، در نمایش ،هر گونه «فردیت» نفی می شود و حل شدن در ناخوداگاه جمعی و پیوستن به روح سنت و آیین جای آن را می گیرد. در نتیجه دیدگا ه های شخصی هنرمند ،خلاقیت و ابداع فردی و مقاصد انفرادی از شرکت در اجرا یا تماشای نمایش خود به خود منتفی ست. تئاتر،بر عکس ،زمینی تر و انسانی تر است ،و در آن نمایشگر بدعت با قصد و هدف مشخص می کوشد- معنا، فضا، حس و حال، یا پیامی را به تماشاگر که به عنوان «فرد» - با «حق نقد»- به قصد تماشا،لذت بردن،آگاه شدن ازموضوعی،یا برقرار کردن رابطه با اثر هنری انسانی به تماشا خانه آمده ،منتقل و در نهایت جایگاه انسان را – در شرایط و موقعیت اجتماعی تعریف شده – مشخص کند . نمایش ،همه ی تفاوت های جز یی در افراد،مو ضوعات ،زمان و مکان هر قصه ،و ابزار و بساط هر اجرا را به سوی یک کل،یک منشا ء،یک صورت ازلی از وحدت همه ی اجزای جهان، و تصویر مثالی از قطب های خیر و شر عالم باز می گرداند. تئاتر، برعکس، در جهت تعریف ،تمایز ،و تشخص بخشیدن به هر جزءاز کلیت ظاهرا تعریف ناشدنی و به بیان در نیامدنی هستی حرکت می کند . تفاوت های دیگر میان نمایش و تئاتر همه فرعیاتی بر این نکته ی اصلی اند؛ و نگفته پیداست که آنچه نخستین گام های پیدایش و تحولش در ایران در این نوشته بررسی شده ،«تئاتر» است،نه «نمایش» به عبارت دیگر،موضوع این کتاب بررسی آن لحظه ی خاص از تاریخ ماست که تئاتر به موازات نمایش نطفه می بندد.

و اما «تیاتر» لفظی ست که دقیقا در تاریخ مورد بحث در این نوشته به هر دو معنای «اجرا» و متن نمایشنامه به کار می رفته و کاربردش در این جا – همچنان که عینا از متون نویسند گان همان عصر گرفته شده – هم اشارتی به درک مردمان آن عصر از مفهوم تئاتر دارد ،هم تاکیدی بر فاصله ی تاریخی میان دوران ما و آن عصر ،هم طنینی غمخوارانه (نوستالژیک)از حال و هوای روزهای آغازین این هنر –یا این دیدگاه تازه به هنر های نمایشی - در ایران املایی که شاید با آشنایی زدایی از واژه ی تئاتر در نظر خواننده ی امروز نیز طنینی از تازگی ایجاد کند.در این نوشته نیز مقصود دقیقا استفاده از همین طنین تاریخی،و فضایی که این طنین ایجاد می کند ،با رنگی از تازگی برای عصر خود ،و رنگی از دلتنگی (نوستالژی) برای امروز است. (1)

مقدمات

نمایش در آغاز از تحول رسمها و نیایشهای مذهبی بیرون آمد ،و وقتی به جایی رسید که دیگر رسم و نیایش نبود باز همواره نیازمند دستگاه دین و بیت المالش بود . اگر دین نمایش پذیر بود و اگر مراجع مذهبی رسمهای تماشایی وسپس نما یش را برای توسعه ی قصه ها وکرامات مذهبی لازم میدانستند چنین می شد که دین فراهم کنند ه ی وسایل وامکانات نمایش می شد .

دینهای یک خدایی – مثل دین زرتشتی ویا اسلام که ما داشتیم –کمتر از دینهای چند خدایی –آنچنا نکه در هند و یونا ن بود – روحیه ی نما یش پذیری دا شته اند. در دینهای یگانه پرست حالت مطلق خدا و صورت ناپذیری او اولین تصورهای تجسم بخشیدن به ماورا طبیعت را نفی می کند ولی در دینهای چند خدایی حالت انسانی تر خدایان و روابط شبه انسانی آنها با یکدیگر و حتی گاه هبوط تفننی شان به میان مومنان راهی گشوده و خیال انگیز است. برای مثل این را داشته باشیم که در آسیا مذهب که از هند به آن طرف همه جا منشا رقص و موسیقی و نمایش و نظایر اینها بود در اینجا مانع از همه ای اینها شد. خدای هندی به دست خود سنگ بنای تماشاخانه را می گذارد و ازاندیشه ی خود اصول رقص و موسیقی را انشا می کند و به میان مومنان می فرستد ولی خدای ایرانی که خدای سرزمینی خشک است حتی به هنگام موبدان – که مذهب را با تجمل و روشنی آمیخته بودند – موسیقی و رقص را کار پیروان و جاودان می داند وسختگیرانه نهی می کند. (2)


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق وبررسی در مورد نمایش

تحقیق در مورد نمایش

اختصاصی از هایدی تحقیق در مورد نمایش دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 76

 

یاددشت نخست

واژه ی «نمایش» را بنا به قرار داد –معادل مفهو می به کار می گیریم که به دلیل تفاوت در سنت و سابقه ی فرهنگی / تاریخی ،با مفهوم «تئاتر» متفاوت است. نمایش ارتباط بیشتر و غنی تری با آیین دارد و – جدا از بستگی های گوهری اش به گونه های کهن تر «روایت» و «اسطوره» -مهمترین تفاوتش با تئاتر در این است که نمایش با قصد و هدف حل شدن انسان در تمامیت هستی و رسیدن به حقیقت و جود اجرا می شود، و در این قصد تمایز و تفکیکی میان نمایشگر و تماشاگر وجود ندارد . هر دو برای رسیدن به هدفی واحد،که گم شدن از خود و مستحیل شدن در ذات مطلق هستی ست به نمایش می پردازند؛ همچون نمایشگر و تماشاگر «تعزیه» که – هر دو – برای رسیدن به «ثواب» به میدان نمایش می آیند و نمایشگر و تماشاگر«نو»ی ژاپن که مقصود شان رسیدن به «یوگن» است و نمایشگر و تماشاگر «کاتاکالی» هندکه به قصد وصول به «راسا» به نمایش می پردازند . به این ترتیب، در نمایش ،هر گونه «فردیت» نفی می شود و حل شدن در ناخوداگاه جمعی و پیوستن به روح سنت و آیین جای آن را می گیرد. در نتیجه دیدگا ه های شخصی هنرمند ،خلاقیت و ابداع فردی و مقاصد انفرادی از شرکت در اجرا یا تماشای نمایش خود به خود منتفی ست. تئاتر،بر عکس ،زمینی تر و انسانی تر است ،و در آن نمایشگر بدعت با قصد و هدف مشخص می کوشد- معنا، فضا، حس و حال، یا پیامی را به تماشاگر که به عنوان «فرد» - با «حق نقد»- به قصد تماشا،لذت بردن،آگاه شدن ازموضوعی،یا برقرار کردن رابطه با اثر هنری انسانی به تماشا خانه آمده ،منتقل و در نهایت جایگاه انسان را – در شرایط و موقعیت اجتماعی تعریف شده – مشخص کند . نمایش ،همه ی تفاوت های جز یی در افراد،مو ضوعات ،زمان و مکان هر قصه ،و ابزار و بساط هر اجرا را به سوی یک کل،یک منشا ء،یک صورت ازلی از وحدت همه ی اجزای جهان، و تصویر مثالی از قطب های خیر و شر عالم باز می گرداند. تئاتر، برعکس، در جهت تعریف ،تمایز ،و تشخص بخشیدن به هر جزءاز کلیت ظاهرا تعریف ناشدنی و به بیان در نیامدنی هستی حرکت می کند . تفاوت های دیگر میان نمایش و تئاتر همه فرعیاتی بر این نکته ی اصلی اند؛ و نگفته پیداست که آنچه نخستین گام های پیدایش و تحولش در ایران در این نوشته بررسی شده ،«تئاتر» است،نه «نمایش» به عبارت دیگر،موضوع این کتاب بررسی آن لحظه ی خاص از تاریخ ماست که تئاتر به موازات نمایش نطفه می بندد.

و اما «تیاتر» لفظی ست که دقیقا در تاریخ مورد بحث در این نوشته به هر دو معنای «اجرا» و متن نمایشنامه به کار می رفته و کاربردش در این جا – همچنان که عینا از متون نویسند گان همان عصر گرفته شده – هم اشارتی به درک مردمان آن عصر از مفهوم تئاتر دارد ،هم تاکیدی بر فاصله ی تاریخی میان دوران ما و آن عصر ،هم طنینی غمخوارانه (نوستالژیک)از حال و هوای روزهای آغازین این هنر –یا این دیدگاه تازه به هنر های نمایشی - در ایران املایی که شاید با آشنایی زدایی از واژه ی تئاتر در نظر خواننده ی امروز نیز طنینی از تازگی ایجاد کند.در این نوشته نیز مقصود دقیقا استفاده از همین طنین تاریخی،و فضایی که این طنین ایجاد می کند ،با رنگی از تازگی برای عصر خود ،و رنگی از دلتنگی (نوستالژی) برای امروز است. (1)

مقدمات

نمایش در آغاز از تحول رسمها و نیایشهای مذهبی بیرون آمد ،و وقتی به جایی رسید که دیگر رسم و نیایش نبود باز همواره نیازمند دستگاه دین و بیت المالش بود . اگر دین نمایش پذیر بود و اگر مراجع مذهبی رسمهای تماشایی وسپس نما یش را برای توسعه ی قصه ها وکرامات مذهبی لازم میدانستند چنین می شد که دین فراهم کنند ه ی وسایل وامکانات نمایش می شد .

دینهای یک خدایی – مثل دین زرتشتی ویا اسلام که ما داشتیم –کمتر از دینهای چند خدایی –آنچنا نکه در هند و یونا ن بود – روحیه ی نما یش پذیری دا شته اند. در دینهای یگانه پرست حالت مطلق خدا و صورت ناپذیری او اولین تصورهای تجسم بخشیدن به ماورا طبیعت را نفی می کند ولی در دینهای چند خدایی حالت انسانی تر خدایان و روابط شبه انسانی آنها با یکدیگر و حتی گاه هبوط تفننی شان به میان مومنان راهی گشوده و خیال انگیز است. برای مثل این را داشته باشیم که در آسیا مذهب که از هند به آن طرف همه جا منشا رقص و موسیقی و نمایش و نظایر اینها بود در اینجا مانع از همه ای اینها شد. خدای هندی به دست خود سنگ بنای تماشاخانه را می گذارد و ازاندیشه ی خود اصول رقص و موسیقی را انشا می کند و به میان مومنان می فرستد ولی خدای ایرانی که خدای سرزمینی خشک است حتی به هنگام موبدان – که مذهب را با تجمل و روشنی آمیخته بودند – موسیقی و رقص را کار پیروان و جاودان می داند وسختگیرانه نهی می کند. (2)


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد نمایش