هایدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

هایدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق در مورد حاکمیت سیاسی پیامبر(ص)در قرآن

اختصاصی از هایدی تحقیق در مورد حاکمیت سیاسی پیامبر(ص)در قرآن دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد حاکمیت سیاسی پیامبر(ص)در قرآن


تحقیق در مورد حاکمیت سیاسی پیامبر(ص)در قرآن

لینک پرداخت و دانلود در "پایین مطلب"

فرمت فایل: word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحات: 56

 

آیاتی که پیامبر(ص) را در امور اجتماعی، محور معرفی می‏کنند.

  1. آیاتی که مؤمنان را به ایمان به پیامبر(ص) به عنوان یکی از ارکان تشریع فرا می‏خوانند.
  1. آیاتی که به مسأله اطاعت از پیامبر(ص) می‏پردازند

این دسته از آیات، اطاعت از پیامبر(ص) را به شکل‏های گوناگون مورد توجه قرار
داده‏اند. در مواردی "اطاعت شدن" را از اهداف همه پیامبران(ع) معرفی می‏کنند:

(و ما ارسلنا من رسول الا لیطاع باذن اللّه). [98]

و در مواردی با قرار دادن اطاعت از پیامبر(ص) در ادامه اطاعت از خداوند، مانند:

(من یطع الرسول فقد اطاع اللّه) [99]

به تفسیر آیاتی می‏پردازند که در آن‏ها به اطاعت خداوند و پیامبر(ص) دستور داده
شده‏است:

(...اطیعوا اللّه و اطیعوا الرسول و اولی الأمر منکم). [100]

و این نکته را توضیح می‏دهند که در این آیات، چه آن‏جا که اطاعت از آن‏ها با دستور
جداگانه‏ای بیان شده است، مانند آیه‏ای که گذشت، و چه در مواردی دیگر، مانند آیه:

(...اطیعوا اللّه و رسوله و لا تولّوا عنه و انتم تسمعون) [101]


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد حاکمیت سیاسی پیامبر(ص)در قرآن

مقاله درباره روانشناسی سیاسی «برتراند آرترویلیم راسل»

اختصاصی از هایدی مقاله درباره روانشناسی سیاسی «برتراند آرترویلیم راسل» دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله درباره روانشناسی سیاسی «برتراند آرترویلیم راسل»


مقاله درباره روانشناسی سیاسی «برتراند آرترویلیم راسل»

لینک پرداخت و دانلود در "پایین مطلب"

 فرمت فایل: word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 تعداد صفحات:30

مقدمه

راسل از لحاظ نظریه فلسفی پیرویک مکتب نبود، از نظر سیاسی هم هر چند وقت یکبار مسلک خود را تغییر می داد، در زندگی نامة راسل شاهد شکست های عشقی وی در زندگی زناشویی هستیم، دز انتخاب همسر فرد موفقی نبوده و ازدواج های متعددی انجام داده ولی از موفق ترین فلاسفه جهان بود و از لحاظ ریاضی استعداد چشمگیری داشت. سئوالی که ذهن مرا در مورد این فیلسوف یا اندیشمند به خود جلب می‌کند این است که:

چرا این فرد سیاسی از لحاظ سیاسی ثبات ندارد؟

چرا در صحبت های وی به وضوح می توان جملات ضد ونقیض یکدیگر را مثل صلح و جنگ، عشق و نفرت و ... را بیابیم؟

 

 

برای پاسخ به پرسش های خود این مفهوم ها را تولید کردم و به رابطه برقرار کردن بین این مفاهیم پرداختم‌:

راسل علاقة خاص به علم ریاضیات داشت طوریکه  یادگیری ریاضیات برای او به قدری لذت بخش بود که آن را معادل شادی و نشاط که از اولین عشق خود بدست آورده بود می دانست. معمولاً شخصی که ریاضی وار به زندگی می نگرد فردی منطقی می باشد و افکار وی بر اساس اصول و منطق خاص پیش می رود اما من حقیقتاً در مورد راسل با توجه به اینکه نام بزرگترین فیلسوف را می توان به او داد ثبات را ندیدم. راسل در مقطعی موردی را بیان می کرد و به آن معتقد بود اما به زودی صحبت خود را تغییر می داد و عکس آن را حرف را  عنوان می کرد. در مورد ازدواج های او هم می توان این مسئله را دید خیلی احساسی و عاشقانه پیش می رفت بعد از مدتی ابراز بی علاقگی رابیان می نمود.

زندگی راسل را مطالعه کردم تا شخصیت وی را به ظاهر منطقی، تجربی، علمی و فلسفی است با عملکردهای او در زندگی شخصی و سیاسی مربوط سازم. 


زندگی راسل:

«براتراند آرترویلیم راسل» سومین لرد خاندان راسل در سال 1872 به دنیا آمد. پدرش وایکنت امبرلی پسر ارشد لرد جان راسل سیاستمدار معروف انگلیسی بود که دوبار نخست وزیر گردید و از افرادی بود که برای آزادی ایرلند و یهود جنگید. راسل هنوز خرد سال بود که پدر و مادر را از دست داد و در نتیجه، تربیت او را جد پدری او بعهد گرفت. پس از او هم، سرپرستی او به مادر بزرگش واگذار شد. مادر بزرگ راسل طبق آن چیزی که راسل در شرح احوال خویش معرفی می‌کند زنی با اراده و با مناعت طبع بود. او پیوسته می کوشید نوه هایش به بهترین صورت تربیت شوند  لذا سخت گیر بود و نمی گذاشت بچه ها به اصطلاح نازک نارنجی بار بیایند.

سخت گیری های جسمانی او موجب حفظ سلامتی جسمی بچه ها شد ولی تعالیم مذهبی که او به زور در بچه ها تزریق می کرد، بعداً عکس العمل شدیدی را به وجود آورد و راسل را بی دین از کار در آورد. راسل در تمام دورة طفولیت تنها  و منزوی بود و از اینکه کسی را نداشت تا با او صحبت کند ملول و افسرده بود. تنها همدم او طبیعت، کتاب ها و بعدها ریاضیات بود که او را از رنج تنهایی کامل خلاصی داد. علت اصلی تنهایی راسل را می توان در این دید که وی هم پدر و هم مادر خود را در طفولیت از دست داده بود و برادرش هم چندین سال بزرگتر از او بود. بدتر از همه این بود که وی در یک خانوادة اشرافی زندگی می کرد و از خصوصیات این نوع خانواده ها  آن است که اطفال را در محیطی در بسته پرورش
می هند تا بچه ها با همه کس معاشرت نکنند. راسل تنها چند سال به کودکستان رفت و در آن دوران از نظر او با شعف و مسرت می باشد بعد از آن در منزل در اختیار معلم سرخانه سپرده شد تا به طریق اشرافی مقدمات را تحصیل کند.


دانلود با لینک مستقیم


مقاله درباره روانشناسی سیاسی «برتراند آرترویلیم راسل»

تحقیق درباره اندیشه ی سیاسی بنیان گذار انقلاب اسلامی

اختصاصی از هایدی تحقیق درباره اندیشه ی سیاسی بنیان گذار انقلاب اسلامی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 43

 

اندیشه ی سیاسی بنیان گذار انقلاب اسلامی

نقش مردم در حکومت اسلامی

از جمله مباحث مهم در مقوله حکومت دینی، نقش مردم در حکومت اسلامی است. تبیین دقیق این موضوع و تعیین شایسته جایگاه مردم در حکومت اسلامی، در عصر تبلیغ ایدئولوژیهای مردم‏سالار و طرح حاکمیت بلامنازع نظامهای به اصطلاح دموکراتیک در جهان، وظیفه خطیر اندیشمندان اسلامی است.

سؤال اساسی در این زمینه این است که چه رابطه‏ای بین خواست و نظر مردم و حاکمیت وجود دارد؟ آیا آرای مردم در مشروعیت بخشیدن به نظام دخیل است؟ آیا بدون خواست و اراده ملت می‏توان حکومت اسلامی تشکیل داد؟... و سؤالات دیگر که با توجه به تشکیل اولین حکومت اسلامی در عصر جدید - که همانا نظام جمهوری اسلامی باشد - بیش از پیش مطرح گردیده است.

استاد شهید مرتضی مطهری در ذیل تبیین چگونگی رشد و شکل‏گیری سکولاریسم در غرب چنین می‏گوید:

احتیاجات بشر در آب و نان و جامه و خانه خلاصه نمی‏شود، یک اسب و یا یک کبوتر را می‏توان با سیر نگهداشتن و فراهم کردن وسیله آسایش تن، راضی نگهداشت ولی برای جلب رضایت انسان؛ عوامل درونی به همان اندازه می‏تواند مؤثر باشد که عوامل جسمانی. حکومتها ممکن است از نظر تأمین حوایج مادی مردم، یکسان عمل کنند، در عین حال از نظر جلب و تصمیم رضایت عمومی یکسان نتیجه نگیرند، بدان جهت که یکی از آنها حوائج روانی اجتماعی را بر می‏آورد و دیگری برنمی‏آورد.

یکی از چیزهایی که رضایت عموم بدان بستگی دارد اینست که حکومت با چه دیده‏ای به توده مردم و به خودش نگاه می‏کند؟ با این چشم که آنها برده و مملوک و خود مالک و صاحب اختیار است؟ یا با این چشم که آنها صاحب حق‏اند و خود تنها وکیل و امین و نماینده است؟ در صورت اول هر خدمتی انجام دهد از نوع تیماری است که مالک یک حیوان برای حیوان خویش، انجام می‏دهد و در صورت دوم از نوع خدمتی است که یک امین صالح انجام می‏دهد. اعتراف حکومت به حقوق واقعی مردم و احتراز از هر نوع عملی که مشعر بر نفی حق حاکمیت آنها باشد، از شرایط اولیه جلب رضا و اطمینان آنان است.

در قرون جدید، چنانکه می‏دانیم، نهضتی بر ضد مذهب در اروپا بر پا شد و کم و بیش دامنه‏اش به بیرون دنیای مسیحیت کشیده شد، گرایش این نهضت به طرف مادیگری بود. وقتی که علل و ریشه‏های این امر را جستجو می‏کنیم می‏بینیم یکی از آنها نارسایی مفاهیم کلیسایی، از نظر حقوق سیاسی است. در باب کلیسا و همچنین برخی فیلسوفان اروپایی، برخی پیوند تصنعی میان اعتقاد به خدا از یک طرف و سلب حقوق سیاسی و تثبیت حکومتهای استبدادی از طرف دیگر، برقرار کردند. طبعاً نوعی ارتباط مثبت میان دموکراسی و حکومت مردم بر مردم و بی‏خدایی فرض شد. چنین فرض شد که یا باید خدا را بپذیریم و حق حکومت را از طرف او تفویض شده به افراد معینی که هیچ نوع امتیاز روشنی ندارند تلقی کنیم و یا خدا را نفی کنیم تا بتوانیم خود را ذی حق بدانیم.

از نظر روانشناسی مذهبی، یکی از موجبات عقبگرد مذهبی، این است که اولیاء مذهب میان مذهب و یک نیاز طبیعی، تضاد برقرار کنند، مخصوصاً هنگامی که آن نیاز در سطح افکار عمومی ظاهر شود. درست در مرحله‏ای که استبدادها و اختناقها در اروپا به اوج خود رسیده بود و مردم تشنه این اندیشه بودند که حق حاکمیت از آن مردم است، کلیسا یا طرفداران کلیسا و با اتکاء به افکار کلیسا، این فکر عرضه شد که مردم در زمینه حکومت، فقط تکلیف و وظیفه دارند نه حق، همین کافی بود که تشنگان آزادی و دموکراسی و حکومت را برضد کلیسا، بلکه بر ضد دین و خدا بطور کلی برانگیزد»

اما آنچه در مورد اسلام صدق می‏کند تفاوت ساختاری با آنچه در مسیحیت اتفاق افتاده است دارد. با مراجعه به متون دینی و تبینی که از حکومت در اسلام شده است، نه تنها حق مردم در برابر حق حاکم و حق خدا قرار نگرفته است، بلکه حقیقت این است که ایمان به خداوند از طرفی زیربنای اندیشه عدالت و حقوق ذاتی مردم است و تنها با اصل قبول وجود خداوند است که می‏توان وجود حقوق ذاتی و عدالت واقعی را به عنوان دو حقیقت مستقل از فرضیه‏ها و قراردادها پذیرفت، و از طرف دیگر بهترین ضامن اجرای آنهاست.

در خطبه 207 نهج البلاغه حضرت امیرالمؤمنین (ع) چنین می‏فرمایند:

« اما بعد فقد جعل اللَّه لی علیکم حقا بولایة امرکم ولکم علی من الحق مثل الذی لی علیکم و الحق اوسع الاشیاء فی التواصف و اضیقها فی التناصف، لایجری لاحد الا جری علیه و لایجری علیه الا جری له »

خداوند برای من به موجب اینکه ولی امر و حکمران شما هستم حقی بر شما قرار داده است و برای شما نیز بر من همان اندازه حق است که از من بر شما. همانا حق برای گفتن، وسیعترین میدانها و برای عمل کردن و انصاف دادن، تنگترین میدانهاست. حق به سود کسی جریان نمی‏یابد مگر آنکه به زیان او نیز جاری می‏گردد و حقی از دیگران برعهده‏اش ثابت می‏شود، و بر زیان کسی جاری نمی‏شود و کسی را متعهد نمی‏کند، مگر اینکه به سود او نیز جاری می‏گردد و دیگران را درباره او متعهد می‏کند.

چنانکه ملاحظه می‏فرمایید، در این بیان همه سخن از خداست و حق و عدالت و تکلیف و وظیفه، اما نه به این شکل که خداوند به بعضی از افراد مردم فقط حق اعطاء فرموده است و آنها را تنها در برابر خود مسؤول قرار داده است و برخی دیگر را از حقوق محروم کرده، آنان را در مقابل خودش و صاحبان حقوق، بی حد و نهایت مسؤول قرار داده است و در نتیجه عدالت و ظلم میان حاکم و محکوم مفهوم ندارد.»

همانطور که در فصل اول از بخش دوم، در باب نیاز آدمی به مکتب و نظام سیاسی امت و امامت در اسلام بیان شده است، "امت اسلامی"؛ جامعه‏ای است که با ایمان آگاهانه و آزادانه به مکتب در تلاش برای تحقق برنامه‏های آن برآمده و در مقابل، مکتب - که همانا اسلام باشد - متضمن رساندن "امت" به سعادت و کمال است. در چنین نظامی حرکت از مردم آغاز می‏شود، این ملت است که مکتب را برمی‏گزیندو دستورات و فرامین آن را ملاک و معیار عمل قرار می‏دهد.

بعد از این انتخاب است که با مراجعه به مکتب، ویژگی‏ها و خصوصیات رهبر جامعه مشخص می‏شود و هر فردی که ویژگیها و ملاکهای مکتبی در او جمع شده باشد از جانب مردم شناخته می‏شود. در حقیقت می‏توان گفت که در این نظام امام و رهبر مشروعیت (به معنای حق حاکمیت) خود را از مکتب می‏گیرد، مکتبی که مردم آن را آگاهانه و از روی اختیار برگزیده‏اند. در این‏باره استاد مطهری چنین می‏گوید:

ولایت فقیه، یک ولایت ایدئولوژیکی است و اساساً فقیه را خود مردم انتخاب می‏کنند و این امر عین دموکراسی است. اگر انتخاب فقیه انتصابی بوده و هر فقیهی، فقیه بعد از خود را تعیین می‏کرد، جا داشت که بگوئیم این امر، خلاف دموکراسی است، اما مرجع را به عنوان کسی که در این مکتب صاحب‏نظر است خود مردم انتخاب می‏کنند. حق شرعی امام از وابستگی قاطع مردم به اسلام به عنوان یک مکتب و یک ایدئولوژی ناشی می‏شود، و مردم تأیید می‏کنند که او مقام صلاحیتداری است که می‏تواند، قابلیت اشخاص را از جهت انجام وظایف اسلامی تشخیص دهد. در حقیقت، حق شرعی و ولایت شرعی، یعنی "مهر ایدئولوژی مردم"».

در ادامه باید گفت که مقامها و مناصب دوگونه‏اند: یکی مقامهایی که بوسیله یک عمل ارتباطی، یک عامل خارجی تحقق پیدا می‏کند، مثل ریاست یک اداره که با عمل "نصب" از طرف مافوق انجام می‏شود، یا


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره اندیشه ی سیاسی بنیان گذار انقلاب اسلامی

مقاله درباره اندیشه سیاسی فارابی

اختصاصی از هایدی مقاله درباره اندیشه سیاسی فارابی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله درباره اندیشه سیاسی فارابی


مقاله درباره اندیشه سیاسی فارابی

لینک پرداخت و دانلود در "پایین مطلب"

 فرمت فایل: word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 تعداد صفحات:18

اندیشه سیاسی فارابی

ابواضرفارابی نخستین اندیشمند بزرگ دوره اسلامی است وهمواره می توان از دیدگاه تاریخ اندیشه سیاسی حکمت عملی واپسین چهره درخشانی دانست.

اقتدای: به فیلسوفان یونانی، به تأملی ژرف در سرشت مدینه و ارتباط انسان با آن پرداخت. اهمیت تامل فارابی دراین است ک او با گذر از راهی که بوسیله مترجمان نوشته های یوناین در سپیده دم دوره اسلامی هموار شده بود به سرزمینهای نامکشوف دست یافت بر آن طرحی از کاخی بلند پی افکند که می بایستی دنباله روان رو تالارهایی با شکوه بر آن می افزودند و نخستین سنگهای بنایی که بدست توانا و با اندیشه ژرف فارابی شالوده ای استوار یافته بود در گذر تاریخ به امان زمانه ماشه و از باد وباران گزند یافت تقدیر چنین بود که صدای پرتوان فارابی خود بازتابی از اندیشه های فیلسوفان یونانی در دوره اسلامی بود پژواکی در خورنداشته باشد همین تقدیر است که یونانی در دوره اسلامی بود. پژواکی در خور نداشته باشد همین تقدیر است ک امروز پس از هزارسال بر وجدان ایرانی سایه ای بلند و سنگین افکند وهمچون شبحی نه تنها عرصه را بروی تنگ کرده بلکه سدی در برابر آینده اوفرا نهاده است فارابی، در تاریخ اندیشه فلسفی ایران به دنبال سکوت دویست سال ای بود آمد که وجدان ایرانی از آبشخورهای اندیشه ومعنویت ایرانشهر خود به دور افتاده و در نهان درجستجوی راههایی به سرچشمه های زلال دیگر بود اگر چه فارابی در دوران فرهنگ جدید دوره اسلامی و خلافت پرورش یافت اما با توجه به آبشخورهای فکری و تبار وی سیر با نظری به تحول آتی اندیشه فلسفی در ایران بدرستی می توان او را نخستین اندیشمند دوره اسلامی ایران نامید همچنانکه در سنت نیز چنین فهمیده شده است فارابی فیلسوف عرب تاریخ فلسفه عربی یا اسلامی نبود که شمع آن در تند باد حوادث با رشد در قرطبه فرمرده بلکه از دیدگاه  صرف اندیشه فلسفی او پیشگام و دین راه شناس بوعلی سینا فیلسوفان ایرانی و پیشرو سهروردی وملاصدرا بود و از دیدگاه اندیشه اخلاقی و سیاسی راه رابردهما نویسنده اخلاقی وسیاسی هموارکرد که با کمال تاسف جز به تکرار سخنان او نتوانستند پرداخت.


دانلود با لینک مستقیم


مقاله درباره اندیشه سیاسی فارابی

مقاله درباره اوضاع سیاسی و اجتماعی ایران در زمان جانشینان نادرشاه افشار

اختصاصی از هایدی مقاله درباره اوضاع سیاسی و اجتماعی ایران در زمان جانشینان نادرشاه افشار دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله درباره اوضاع سیاسی و اجتماعی ایران در زمان جانشینان نادرشاه افشار


مقاله درباره اوضاع سیاسی و اجتماعی ایران در زمان جانشینان نادرشاه افشار

لینک پرداخت و دانلود در "پایین مطلب"

 فرمت فایل: word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 تعداد صفحات:100

چکیده:

دوام تمدن بشری و قوام حیات ملل در اعصار طولانی تاریخ متکی به رشادتها و جانبازی‌های مردمی است که از موجودیت فردی خود صرفنظر کرده‌اند. تا ثبات و بقای کل جامعه و افراد آن جامعه برقرار بماند. در حقیقت دوام و بقای همه جوامع بشری و تعالی و پیشرفت افراد جوامع بشری و پیشرفت افراد جوامع بشری به تعداد مردم فداکار و از خود گذشته منوط است، ک از منافع فردی خود چشم پوشی می کنند. به مصالح و منافع اجتماع خود کمک و مساعدت قابل توجهی انجام داده‌اند. چنین کسانی عنوان «قهرمان» قوم و جماعت خود می شوند.[1]

در دوره‌های مختلف ستایش جماعات انسانی کثیری را به خویش جلب کرده‌اند. اساساً پیدایش نادر معلول شرایطی است که ایجاب می کند تا چنان مردی با آن گونه کفایت عظیم بدرخشد. و با گردآوری توده‌های مردم مستعد، شمشیرزن و مجاهد، در راه رهایی ایران، نشان دهد که نمایندة روح حقیقی و توان رزمجویی و افتخار آفرینی هموطنان خویش است.[2]

همه مورخان و کلیة استادان علم تاریخ به این نکته واقفند، که مادر دهر تا کنون کمتر مرد بزرگی مانند نادر بوجود آورده باشد، نبوغ فرماندهی، استعداد کشورگشائی، و هوش خداداری نادر، نمی توان شک کرد.[3]

نادر طفل بود که پدرش از دنیا رفت، نادر به دلیل کمی سن نتوانست حاکم قلعه کلات شود به همین دلیل عمویش به این مقام رسید.[4]

وقتی نادر به سن جوانی رسید عمویش این مقام را به او تعویض نکرد، به بهانه جوان بودن نادر، و نادر از طایفه خود فاصله گرفت، و وارد مشهد شد و حاکم خراسان او را به نیابت ایشیک آقاسی باشی معین کرد. و با رشادت و شجاعتی که داشت در ظرف چند سال به منصب مین باشی گری رسید و تا سن سی سالگی بر این مقام بود و همیشه آثار شجاعت و عزم متین از او دیده میشد.

با حملات ترکمن‌ها به خراسان  نادر به فرماندهی قشون منصوب شد و رشادتهای زیادی از خود نشان داد و ترکمنتن را شکست داد.[5]

اگر چه نادر در ایام سلطنت خویش درب طلائی بریا حضرت امام رضا (ع) بنا نکرد و او می خواست مشهد را پایتخت دائمی خود سازد.[6]

اما در قسمت سیاست و کشورداری نادر چندان استعدادی نداشت و هر چه بنا کرد بی اساس و بی پایه بود. چنانکه امپراتوری وسیع وی در نتیجه همین ضعف تشکیلات پس از مرگش در هم پاشید.[7]

باید به خاطر داشت که منصبی که نادر به آنها می داد پاداش شجاعت آنها یا به مناسبت اطلاع آ‎نها بر طرق پول گرفتن از مردم با زور بود، و ربطی به عقل یا شایستگی آنها نداشت. و از اینجا طبعاً می توان دریافت که چرا اشخاص پست در خدمت او به مقامات عالی رسیدند.[8]

همه کسانی که تاریخ نادر را نوشته‌اند متفق القولند که در پنج سال آخر سلطنت نادر، ظلم بی اندازه بر ایرانیان رفته است، تا آنجا که در پنج سال آهر سلطنت نادر، ظلم بی اندازه‌ای بر ایرانیان رفته است، تا آنجا که می توان گفت هیچ دولت متجاوز و غارتگر بیگانه‌ای نیز، در یک سرزمین به استعمار کشیده شده مرتکب آن نوع فجایع بی اندازه نگردیده است. برخی بر این عقیده‌اند که ثروت سرشار هند، زمام هوسهای نادرشاه را سست کرد. او که از خاندان فقیری بود به مجرد دیدن آن همه دفینه و جواهرات آزمند‌تر و حریصتر گردید، و اندیشه‌ای جز بر افزودن سیم و زر و انباشتن آنها در کلات نداشت. نادر در ابتدای امر گشاده دستی وسعة صدر نیز داشت و بکرات دیده میشد که پول را تنها ابزاری برای تحقق اهداف خود در نظر می آورد. حق این است که بگوییم شدت بیماری او که پس از کوری دلاورش رضا قلی میرزا محسوس شد. ابتدا به نوعی خودآزاری و آنگاه مردم آزاری منتهی شد. جمع‌آوری ثروت و زجردادن مردم بیگناه و گناهکار مجاری نمایش هیجانهای روحی وی گشت. بیماری اختلال فکری نادر خود عامل اصلی کشته شدن نادر بدست یارانش گردید.[9]


[1]- تاریخ اجتماعی ایران در عصر افشاریه، دکتر رضاشعبانی، جلد دوم، نشر قومس، سال 1375، ص 5 ، 8

[2]-تاریخ اجتماعی ایران در عصر افشاریه، دکتر رضا شعبانی، جلد دوم، نشر قومس، سال 1375، ص 5 ، 8

[3]- نادرشاه، لاکهارت، ترجمه: مشفق همدانی، مؤسسه انتشارات امیر کبیر، تهران، 1357، ص 7

[4]- تاریخ حکومت نادرشاه، اثر دکتر ویلم فلور، مترجم، دکتر ابوالقاسم سری، تهران، 1368، انتشارات توسن، ص 53

[5]- تاریخ نادرشاه افشار، اثر: جیمز فریزر، مترجم، ابوالقاسم خان ناصر الملک، چاپ پایا، تهران، 1363، ص 54،55،56

[6]- نادرشاه افشار، شامل پیراسته و و کوتاهشده، دره نادری از: تقوی پاکباز، سفرنامه حذین از: محمد ملایری، سخنرانی ایرانشناس و نویسنده معروف، دکتر لاکهارت در انجمن همایونی آسیای مرکزی لندن، از انتشارات بنیاد ،1369، ص 187، 191، 192

[7]-زندگی نادرشاه، جونس، هنری، ترجمه، دکتر اسماعیل دولتشاهی، انتشارات علمی و فرهنگی، 1346 ص 338

[8]- هنری، جونس، همان منبع، ص 338

[9]-تاریخ تحولات سیاسی و اجتماعی ایران در دوره‌های افشاریه و زندیه، اثر: دکتر رضا شعبانی، چاپ مهر، قم، 1378، ص 64


دانلود با لینک مستقیم


مقاله درباره اوضاع سیاسی و اجتماعی ایران در زمان جانشینان نادرشاه افشار