هایدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

هایدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق درباره عزت نفس و پیشرفت تحصیلی

اختصاصی از هایدی تحقیق درباره عزت نفس و پیشرفت تحصیلی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 14

 

عزت نفس و پیشرفت تحصیلی:

 

 

عزت نفس و پیشرفت تحصیلی:

 

    نتایج چندین مطالعه، همبستگی شایان توجهی (6/0-4/0) بین پیشرفت تحصیلی و خودپندارة توانایی را نشان داده است (بروک اور2، 1981: مارش3،1984؛ اسکالویک4، 1986). بین پیشرفت تحصیلی و عزت نفس کلی نیز همبستگی 3/0 تا 4/0 یافته شده است (روبین5 1978؛ اسکالویک، 1984، 1986) . از طرف دیگر هانسفورد6 (1982) طی تحقیق خود رابطه معناداری (همبستگی در حدود 6/0) بین خود پنداره توانایی و عزت نفس کلی به دست آورد (بیابانگرد، 1380).

   بر اساس یک الگوی منطقی هر فردی می تواند چهار الگوی احتمالی علّی را مطرح کند که هر یک از آن ها را می توان به صورت نظری مورد بحث قرار داد (اینارام7 و همکاران، 1990 به نقل از میرعلی یاری، 1379).

 

1. Pope 2. Brook over 3. Marsh 4. Skalvik 5. Rubin 6. Hansford 7. Einar, M   

الف علت ب : بر اساس اصل ارزیابی انجام شده (روزنبرگ، 1979) فردی ممکن است پیش بینی نماید که پیشرفت تحصیلی اش بر خودپنداره اش، از طریق ارزیابی های دیگر افراد مهم تأثیر می گذارد. شبیه همین پیش بینی ممکن است بر اساس تئوری مقایسه اجتماعی انجام شود ( فستینگر1، 1954) . طبق این تئوری، پیش بینی فرد به عملکردش درگروه اجتماعی مورد مقایسه ( به ویژه در میان همکلاسان که اهمیت زیادی دارند)، بستگی دارد. (راجرز، اسمیت و کلمین، 1987). مطابق نظر(دیویس، 1978) دانش آموزان ممکن است در صورتی که خودشان را با اکثریت همکلاسی هایشان مقایسه نمایند، اشتیاق نسبتاً پایینی داشته باشند. پارکر و مارش (1984) نیز نظری مشابه همین نظر، از طریق فرضیه «چهارچوب داوری»2 مطرح می نماید. مطابق این مدل، تغییر خودپنداره احتمالاً پیامد افزایش موفقیت و پیشرفت است تا این که متغیری ضروری برای پیشرفت (میرعلی یاری، 1379) .

1ـ  ب علت الف : بر اساس تئوری همسان سازی خویشتن (جونز، 1973؛ کلی 1954) فردی ممکن است پیش بینی کند که دانش آموزان دارای خودپنداره تحصیلی پایین، ممکن است از موقعیتهایی که در آن ها می توانند خود پنداره شان را تغییر دهند، اجتناب ورزند. از این رو سعی و تلاش کمتری را در مدرسه از خودشان نشان می دهند. همچنین بر اساس نظریة خود ارزشی و زنجیره پیشرفت ـ توانایی، دانش آموزان  مبتلا به انتظار پیشرفت پایین، ممکن است تدابیر اجتناب از شکست، از جمله طفره رفتن را بیشتر آموخته باشند. البته باید در نظر داشت که آسودگی موقتی که به توسط این تدابیر اجتناب از شکست حاصل شده گمراه کننده است، زیرا سرانجام به شخص آسیب خواهد رساند. بنابراین در صورتی که فرد انتظار پایینی از خودپنداره توانایی اش داشته باشد، پیشرفت تحصیلی کمتری را نیز تجربه خواهد کرد. (بیابانگرد، 1380).

  

1. Festinger 2. Frame of refrence 

الف و ب به یک روش تعاملی (تقابلی) بر یکدیگر تأثیر می گذارند: دو فرایندی که در بالا شرح داده شد، لزوماً باهمدیگر در تناقض نیستند.مارش (1984) یک مدل تعادل سازی پویا را مطرح می کند که مطابق آن پیشرفت تحصیلی، خودپنداره و اسناد به خویشتن در یک شبکه از روابط متقابل درهم تنیده شده اند. هم چنین تغییر در یکی از آنها منجر به تغییر در دیگری، به منظور برقراری مجدد تعادل می شود. بنابراین، پیشرفت تحصیلی و خودپنداره به یک روش تقابلی در یکدیگر تأثیر می گذارند (بیابانگرد، 1380).

2ـ  الف و ب معلول ج هستند: ماروگاما1 و همکاران (1981) بیان می  کنند که علت سومی (برای مثال توانایی یا حمایت اجتماعی) بر پیشرفت تحصیلی و خودپنداره مؤثر است. ممکن است خودپندارة توانایی و عزت نفس (هر دو) از طریق تجارب غیر تحصیلی مرتبط با توانایی، و یا متغیر سوم دیگری، تحت تأثیر قرار گرفته باشند. بنابراین به صورت نظری الگوهای مختلف علّی را می توان مطرح کرد که واقعاً هم وجود دارند. با این حال، چندین مطالعه آزمایشی انجام شده است که روابط علّی میان پیشرفت تحصیلی و خودپنداره را مورد آزمون قرار داده است . در یک مطالعه طولی که مشتمل بر چهار گروه بود، ماروگاما و همکاران (1988) پیشرفت تحصیلی دانش آموزان را در سنین 9، 12، 15 سالگی و عزت نفس کلی آن ها را در سن 12 سالگی مورد اندازه گیری قرار دادند. متغیرهای کنترل کننده، طبقه اجتماعی و توانایی در سن 7سالگی مورد اندازه گیری قرار گرفت .آنها هیچ گونه مدارکی دال بر اینکه پیشرفت تحصیلی وعزت نفس رابطه علّی با یکدیگر دارند، نیافتند و متغیر سومی را ( برای مثال طبقه اجتماعی و توانایی)، به عنوان علت پیشرفت تحصیلی و عزت نفس بیان می کنند. پتیبوم2 و همکاران (1986) با تجزیه و تحلیل داده های یک نمونه بزرگ از دانش آموزان دبیرستان و اندازه گیری پیشرفت تحصیلی و  

1. Marugama 2. Pottebaum 

عزت نفس کلی در فاصله 2 سال دریافتند که هیچ گونه شواهدی مبنی بر اینکه عملکرد یک متغیر، نسبت به متغیرهای دیگر برجسته تر است، وجود ندارد. آن ها دو توضیح احتمالی در این مورد مطرح می کنند، عزت نفس و پیشرفت تحصیلی ممکن است معلول یک متغیر سوم باشند یا اینکه هر  دو متغیر به یک سبک چرخه ای تأثیر یکسانی بر یکدیگر دارند.

    در بعضی مطالعات گزارش شده که خودپنداره توانایی بر پیشرفت تحصیلی، برتری علّی دارد. در مطالعات دیگری محققان به نتیجه متضاد با این نظریه رسیده اند. خلاصه اینکه، تحقیقات آزمایشی اجازة هیچ گونه نتیجه گیری با ثباتی را در مورد ترتیب علّی خودپنداره و پیشرفت تحصیلی نمی دهد. این همان نتیجه گیری است که به توسط بیرن1 (1984، 1988) در دو مطالعه بزرگ بیان شده است. علاوه بر این، روابط بین این دو مفهوم ممکن است ناشی از مشکلات روش شناختی، سن، تعریف خودپنداره و اندازه گیری پیشرفت تحصیلی باشد ( هانسفورد، 1982). بر اساس زمینه های نظری هر کدام از متغیرهای پیشرفت تحصیلی و خودپنداره توانایی بر یکدیگر تأثیر متقابل دارند.

    پرسش مهم برای پژوهش عبارت از این است که آیا می توان اثرات هر یک از متغیرهای مذکور و متغیری را که بهترین پیش بینی کننده برای دیگری باشد، تعیین و شناسایی کرد؟ به دنبال این  نظر، شاولسون2 و بیرن (1984)، الگوی برتری علّی و ملاکهای آزمون آن را تعیین نمودند. بر اساس این الگو خودپندارة افراد به تدریج تحت تأثیر اعمال، موفقیت ها و ارزشیابی ها در موقعیت های خاص قرار گرفته، و عزت نفس کلی از خود پنداره های افراد در زمینه های مختلف تأثیر می پذیرد. بنابراین حتی اگر پیشرفت تحصیلی، خودپنداره توانایی و عزت نفس کلی بر یکدیگر تأثیر متقابل داشته باشند، جهت علّی غالب از پیشرفت در خودپندارة توانایی به عزت نفس کلی است (بیابانگرد ، 1380).

 

 

 1. Byrn 2. Shavelson 

مدل علّی عمومی

(اقتباس از اینارام و همکاران، 1990 ، ص 307)

 

 

پیشرفت تحصیلی عزت نفس کلی خودپنداره توانایی

 

 

 

 

 

 

 ب : تحقیقات انجام شده

1ـ    بررسی تحقیقات انجام شده در داخل ایران:

1ـ روحانی (1359) در پژوهش خود، رابطه خود پنداری و عوامل تشکیل دهنده آن (گرایش به مدرسه، گرایش به همسالان و خانواده) را با موفقیت تحصیلی مورد بررسی قرار داده است. در این تحقیق 240 دانش آموز سوم راهنمایی مرکب از 120 پسر و 120 دختر شرکت داشته اند که در یک آزمون خودپنداری شرکت نمودند و معدل کل سالانه آنها به عنوان معیاری برای میزان موفقیت تحصیلی استفاده شد. نتایج به وسیلة ضریب همبستگی  پیرسون محاسبه و نشان داد که بین خودپنداری و پیشرفت تحصیلی رابطه مثبت وجود دارد و همبستگی به دست آمده برای گروه دختر و پسر متفاوت بود، و در مجموع برای گروه دختران میزان همبستگی بیشتری میان خودپنداری و پیشرفت تحصیلی مشاهده شد.

2ـ نیسی (1364) در پایان نامه کارشناسی ارشد خود با عنوان «اثرات عزت نفس بر عملکرد دانش آموزان دختر وپسر سال اول تا سوم دبیرستان» به این نتیجه دست یافت که افزایش وکاهش عزت نفس دانش آموزان دختروپسر باعث افزایش و کاهش عملکرد آن ها شده است و بین عزت نفس وعملکرد تحصیلی دانش آموزان دختر و پسر همبستگی وجود دارد.

3ـ خیّر (1367) در تحقیق خود که درباره 439 نفر از دانش آموزان دوره ابتدایی که به دو گروه موفق (212 نفر) و ناموفق( 227 نفر) تقسیم شده بودند، دریافت که بین خود پنداری که بین خودپنداری و گرایش شغلی دانش آموزان همبستگی معنی داری وجود دارد. بدین گونه که دانش آموزان ناموفق در تحصیل به دلیل عدم موفقیت یک خودپنداری منفی را در خود شکل می دهند واحتمالاً به همین دلیل شغلهای «پایین تر» را انتخاب می کنند.

4ـ پورشافعی (1370) در پایان نامه کارشناسی ارشد خود با عنوان «بررسی رابطه عزت نفس با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دختر و پسر سال سوم متوسطه شهرستان قاین» 160 نفر در سه رشته تحصیلی فرهنگ و ادب، ریاضی وعلوم تجربی را به روش تصادفی طبقه ای، برگزید و از سیاهة عزت نفس کوپر اسمیت برای سنجش عزت نفس آزمودنی ها استفاده نمود و نیز معدل دانش آموزان به عنوان شاخص پیشرفت تحصیلی آنان درنظر گرفته شد. او با استفاده از همبستگی پیرسون به این نتایج دست یافت که بین میزان عزت نفس دانش آموزان دختر و پسر از نظر آماری تفاوت معنا داری وجود ندارد. در مورد رابطه بین عزت نفس با پیشرفت تحصیلی، با محاسبه روش همبستگی پیرسون ضریب به دست آمده برای آزمودنی های پسر 46/0 و برای دختران 49/0 بود که با مقایسه این ضریب با مقادیر بحرانی ضریب گشتاوری پیرسون، از نظر آماری، معنادار بود. همچنین نتایج آزمون خی دو، با احتمال 01/0 نیز از این فرض را تایید نمود. بنابراین نتیجه گرفته شده بیانگر این است که میان عزت نفس دانش آموزان و پیشرفت تحصیلی آنان همبستگی مثبت و معناداری وجود دارد و افرادی که عزت نفس بالاتری دارند، از نظر میزان پیشرفت در تحصیل نیز در رتبه بالاتری قرار می گیرند.

5ـ بیابانگرد(1370) در پایان نامه کارشناسی ارشد خود با عنوان «بررسی رابطه بین مفاهیم منبع کنترل، عزت نفس و پیشرفت تحصیلی پسران سال سوم دبیرستان های تهران در سال 70-69» از بین دانش آموزان پسر کلاس سوم دبیرستان در سه منطقه 4،11و17 آموزش و پرورش تهران و در هر منطقه نیز از هر سه رشته ریاضی فیزیک، علوم تجربی و اقتصاد، 230 نفر را به شیوه تصادفی انتخاب نمود و از مقیاس کنترل درونی و بیرونی راتر و پرسشنامه عزت نفس          کوپر اسمیت برای سنجش منبع کنترل و عزت نفس استفاده نمود و از معدل نمرات ثلث اول و دوم دانش آموزان در کلیه دروس سال تحصیلی 70-69 برای سنجش پیشرفت تحصیلی استفاده کرد. پس از محاسبه همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیره به این نتایج دست یافت: بین منبع کنترل، عزت نفس و پیشرفت تحصیلی ازنظر آماری همبستگی مثبت و معناداری وجود دارد. بین منبع کنترل و عزت نفس از نظر آماری همبستگی مثبت و معناداری وجود دارد. بین منبع کنترل و پیشرفت تحصیلی و نیز بین عزت نفس و پیشرفت تحصیلی از نظر آماری همبستگی مثبت و معناداری بدست آمد.

6ـ احسانی (1371) در پژوهشی که تحت عنوان «بررسی رابطه عزت نفس و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان» انجام داد، ملاحظه نمود که بین میزان عزت نفس دانش آموزان دختر و پسر تفاوت معناداری وجود ندارد. اما دانش آموزانی که سابقه مردودی داشتند از عزت نفس کمتری نسبت به دانش آموزانی که سابقه مردودی نداشتند، برخوردار بودند.

7ـ در تحقیقی، فلسفی نژاد (1371)، نتیجه گیری کرد که تأثیر عزت نفس در سازگاری با محیط کلاس بدون توجه به جنسیت آزمودنی ها از نظر آماری معنادار است. اما هیچ گونه اثر متقابل بین عزت نفس و جنسیت مشاهده نگردید. و درضمن تفاوت معناداری بین عزت نفس پسران و دختران مشاهده نشد.

8ـ پور الصنایع (1371)، به منظور بررسی و مقایسة رابطة عزت نفس دردانش آموزان دختر موفق و پیشرفت تحصیلی آنها در دو پایگاه اقتصادی بالا و پایین، پژوهشی را به انجام رساند و دریافت که بین عزت نفس و پیشرفت تحصیلی همبستگی معناداری وجود دارد.

9ـ بخشی (1372)، با تحقیقی که تحت عنوان «بررسی ارتباط بین عزت نفس و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دختر» به انجام رساند، نشان داد که بین نمرات عزت نفس و معدل درسی آزمودنی ها همبستگی در حد 2/0 وجود دارد.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره عزت نفس و پیشرفت تحصیلی

تحقیق درباره ررسی رابطه عزت نفس و پیشرفت تحصیلی دانشجویان

اختصاصی از هایدی تحقیق درباره ررسی رابطه عزت نفس و پیشرفت تحصیلی دانشجویان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 6

 

ررسی رابطه عزت نفس و پیشرفت تحصیلی دانشجویان

مقدمه :

در طول هزاران سال گذشته ، این مطلب ثابت شده است که انسان نیاز دارد که خودش را خوب بداند و تمام کارکردهایش را اخلاقی و منطقی جلوه دهد . بسیاری از روانشناسان این نظریه را پذیرفته اند که انسان دارای نیاز به عزت نفس است از میان این افراد کارن هورنای روشی را که توسط آن افراد تلاش می کنند خودپنداره ای خوب و مطلوب از خویش بدست آورده و از آن دفاع نمایند ، را مورد بحث قرار داده است . برخورداری از اعتماد به نفس قوی ، قدرت تصمیم گیری و ابتکار ، خلاقیت و نوآوری ، سلامت فکری و بهداشت روانی ، از جمله مفاهیمی است که در رابطه ی مستقیمی با میزان عزت نفس یا احساس خود ارزشمندی فرد دارد . برای اینکه فرد بتواند از حداکثر ذهنی و توانمندی های بالقوه خود استفاده کند باید از نگرش مثبت نسبت به خود و محیط اطراف و انگیزه ای غنی برای تلاش برخوردار باشد . از برجسته ترین ویژگی های صاحبان تفکر واگرا ، داشتن عزت نفس یا احساس ارزشمندی بالاست .

بیان مساله :

همره با زیستن در شرایط اجتماعی نیاز به احساس ارزش به نحو سالم و متعادل آن در انسان به وجود می آید و برای حفظ سلامت و تعادل روانی و حتمی تکامل وجودی او بسیار ضروری است معمولاً اگر بر این نیاز خللی وارد شود احساس حقارت و یا خود بزرگ بینی در فرد ایجاد می گردد ، هر دوی این احساس ها نشان دهنده ی این واقعیت است که فرد در صورت اختلال در احساس ارزشمندی قادر به درک واقعیات و واکنش های دیگران نسبت به خود نیست . علت اصلی احساس حقارت و خود بزرگ بینی را می توان در طرد شدن مستمر و مداوم از طرف والدین دانست عوامل مهمی در ایجاد و حفظ این دو ویژگی در افراد موثر است . از عوامل خانواده ، مدرسه ، جامعه و امکانات در دسترس گرفته تا عوامل حاکم براین موارد که از دسترس خارج است . در این میان نقش آموزشگاه و معلمان مهمتر است به طوریکه وایت و داکر اظهارمی دارند کشورهای زیادی در این دنیا این نظر را که نقش عمده مدارس و آموزشگاه ها باید انتخاب و طبقهبندی دانش آموزان باشد را تغییر داده اند ، معتقد شده اند که مهمترین نقش مدارس این است که به دانش آموزان یاری دهند که از نظر تحصیلی پیشرفت کنند . از آنجایی که شاهدان آن هستیم که فراگیران بدون دلیل فیزیولوژیکی و ناتوانائیهای ذهنی دارای افت تحصیلی هستند . سوال این است که آیا بین عزت نفس دانشجویان و پیشرفت تحصیلی آها رابطه ای وجود دارد ؟ عزت نفس به چه میزان در پیشرفت تحصیلی دخالت دارد . آیا اگر میزان عزت نفس دانشجویان کاهش یابد احساس ضعف و ناتوانی در آنان به وجود می آورد . و بالعکس با افزایش عزت نفس و احساس ارزشمندی در دانشجویان تغییرات مثبتی درپیشرفت تحصیلی آنان به وجود می آورد و برای کسب موفقیت تلاش بیشتری خواهند کرد ؟ در این تحقیق سعی خواهیم کرد به بررسی و مقایسه رابطه ی عزت نفس و پیشرفت تحصیلی دانشجویان مراکز تربیت معلم پرداخته شود و راه حلی در این زمینه ارائه گردد . ارتباط میان این دو متغیر در دانشجویان علوم پایه و علوم انسانی و همچنین میان دانشجویان دختر و پسر مورد توجه قرار خواهند گرفت .

اهمیت مساله :

اکثر صاحب نظران برخورداری از عزت نفس را به عنوان عامل مرکزی و اساسی در سازگاری اجتماعی و پیشرفت تحصیلی افراد می دانند . این باور گسترش یافته و دارای تاریخچه ای طولانی است و عزت نفس برای اولین بار توسط ویلیام جیمز مورد بررسی قرار گرفت . سپس دانشمندان زیادی سعی بر بررسی ربطه ی بین عزت نفس و تاثیر آن بر ابعاد زندگی فرد داشته اند . اکثریت فرد هم نقاط قوت و هم نقاط ضعف دارند افرادی که عزت نفس آنها بالاست تمایل دارند که بیشتر به نقاط قوت خود توجه کنند تا به نقاط ضعف همچنین این افراد آماده تر هستند تا ارزیابی های مثبت از خودشان را قبول کنند افرادی با عزت نفس پائین احتمالاً بیشتر ارزیابی های منفی را قبول می کنند در هرصورت سعادت و موفقیت هر فرد در گروه احساس خود ارزشمندی و احترامی است که وی به خود قائل است . نیاز اساسی ما درزندگی احساس خوب در مورد خودمان است ما نیاز داریم که خود را از نظر جسمی ، فکری ، احساسی و انسانی خوب و با ارزش بدانیم . چنین احساس ، انگیزه و محرک ما برای توفیق در انجام اموری است که در زندگی بر عهده داریم و از جمله این امور پیشرفت تحصیلی است که عزت نفس تحصیلی مبتنی بر مقدار ارزشی است که افراد به عنوان جوینده ی دانش برای خود قائل هستند که آموزش و پرورش سهم عمده ای در آن دارد . باید اعتراف کرد که بودجه سنگینی که از سوی دولت به وزارت آموزش و پرورش اختصاص می یابد باید در مسیر صحیحی صرف شود که باعث احساس ارزشمندی و پیشرفت تحصیلی دانش آنموزان و دانشجویان شود بدیهی است که مصرف نادرست آن باعث زیانهای جبران ناپذیری از جمله هدر رفتن عمر فراگیران و معلمان و اساتید و شکوفا نشدن استعداد های آنها خواهد بود و تحقیق حاضر از آن جهت حائز اهمیت است که یکی از عوامل در موفقیت و شکست تحصیلی دانش آموزان و دانشجویان شناخته شود و تمام دست اندر کاران امور آموزشی از تاثیر مهم عزت نفس و احساس ارزشمندی بر پیشرفت تحصیلی آگاه شوند و تلاش به عمل آورند تا با برخورد مطلوب و مناسب ، اعتماد به نفس و عزت نفس دانش آموزان و دانشجویان را بالا برده و در موفقیت تحصیلی آنها سهین باشند .

هدف کلی :

تعیین رابطه میان عزت نفس و پیشرفت تحصیلی در دانشجویان علوم پایه و علوم انسانی

مراکز تربیت معلم شهر تبریز در سال تحصیلی 88- 1387.

اهداف جزئی :

1- تعیین میان عزت نفس دانشجویان مراکز تربیت معلم

2- مقایسه عزت نفس دانشجویان در رشته های مختلف تحصیلی

فرضیه های تحقیق :

1- میان عزت نفس و پیشرفت تحصیلی دانشجویان مراکز تربیت معلم رابطه ای مثبت و معنی دار وجود دارد .

2- میان عزت نفس دانشجویان دختر و پسر مراکز تربیت معلم تفاوت معنی داری وجود دارد .

3 – میان پیشرفت تحصیلی دانشجویان دختر و پسر مراکز تربیت معلم تفاوت معنی داری وجود دارد .

تعریف مفهومی و عملیاتی متغیر ها :

تعریف مفهومی عزت نفس :ارزشیابی فرد در مورد خود یا قضاوت فرد در مورد ارزش خود را عزت نفس می نامند ( کوپر اسمیت 1967)

تعریف عملیاتی عزت نفس : مجموع ارزیابی هایی که فرد به وسیله ی میزان مخالفت یا موافقت یا بیانه های موجود در سیاهه ی عزت نفس کوپر اسمیت از صفات خود به عمل می آورد و میزان آن از طریق محاسبه نمره ی وی در ساهه بر آورد می گردد .

تعریف مفهومی پیشرفت تحصیلی :تغییرا ایجاد شده در جهت مطلوب و مساعد و در اثر ارتبط با مسائل پیشرفت آموزشی و درجه ی موفقیت دانشجویان در رسیدن به اهداف آموزشی است .

تعریف عملیاتی پیشرفت تحصیلی : شاخص پیشرفت تحصیلی معدل نیمسال اول سال

تحصیلی 88- 1387 دانشجویان می باشد . برای مقایسه پیشرفت تحصیلی دانشجویان علوم پایه و علوم انسانی از معدل دروس مشترک آنها طی سه نیمسال گذشته استفاده شده است .

مروری بر تحقیقات انجام شده :

در یک مطالعه ی طولی که مشتمل بر چهر گروه بود ماری گاما و همکاران ( به نقل از بیابانگرد 1372 ) پیشرفت تحصیلی دانش آموزان را در سنین 9 ، 12 ، 15 سالگی و عزت نفس کلی آنها را در سنین 12 سالگی مورد اندازه گیری قرار دادند.متغیر های کنترل کننده ی طبقه اجتماعی و توانائی در سن 7 سالگی مورد اندازه گیری قرار گرفت و آنها هیچ گونه مدارکردال بر اینکه پیشرفت تحصیلی و عزت نفس رابطه ی علی با یکدیگر دارند نیافتند و متغیر سومی را برای مثال طبقه اجتماعی و توانائی به عنوان علت پیشرفت تحصیلی و عزت نفس بیان می کنند .

پور شافعی ( 1370 )در بررسی رابطه ی بین عزت نفس با پیشرفت تحصیلی در دانش آموزان دبیرستانی به این نتایج دست یافت که همبستگی معنی داری بین میزان عزت نفس و پیشرفت تحصیلی وجود دارد . اما بین میزان عزت نفس دانشجویان دختر و پسر تفاوت معنی داری مشاهده نشد و بین تعداد مردودی و عزت نفس دختران رابطه ی معنی داریافت نشده اما در پسران یک همبستگی منفی مشاهده شد یعنی هر چه تعداد مردود شدن بیشتر بوده عزت نفس کاهش یافته است . شکر کن و نیسی ( 1373) رابطه ی عزت نفس و عملکرد تحصیلی را نشان دادند همچنین در ایران ترخان به این نتیجه رسید که عزت نفس و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان تیزهوش از عزت نفس و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان عادی بالاتر است .

کوپر اسمیت ( 1969) در یک مطالعه مربوط به تاثیر عزت نفس بر موفقیت تحصیلی 102

دانش آموزان کلاس پنجم دبستان به این نتیجه رسید که میان عزت نفس و موفقیت تحصیلی این دانش آموزان رابطه ی معنی داری وجود د ارد .

موریس ( 1993 ) نشان می دهد که عزت نفس و اعتبار دریافت شده از نمره های یک آزمون از نظریه خود تاییدی. و میانگین کل نمرات نیمسال با اعتبار دریافت شده از نمره های کلاس بین دانشجویان با عزت نفس بالا به طور مثبت ارتباط دارد . در تحقیقی توسط دهقانی ( 71- 1370 ) به بررسی احساس خود ارزشمندی نزد نوجوانان عادی و تیز هوش پرداخته نشان داد که عزت نفس نوجوانان دختر و پسر تیز هوش در مقایسه با نوجوانان عادی بالاتر است .

روش تحقیق : این پژوهش از نوع همبستگی و پیمایشی می باشد بدین معنی که هیچگونه تغییری ری در شرایط واقعی به وجود نمی آوریم بلکه تغییرات مورد نظر قبلاً صورت گرفته و ما در این تحقیق به ارزیابی ، اندازه گیری و مقایسه آنها خواهیم پرداخت در واقع تحقیق همبستگی یا همخوانی به دنبال بررسی تغییرات یک یا چند عامل در اثر تغییرات یک یا چند عامل دیگر از طریق بدست آوردن ضریب همبستگی صورت می گیرد . ( نادری ، نراقی 1373)

جامعه ی آماری : جامعه ی آماری این پژوهش شامل کلیه ی دانشجویان مراکز تربیت معلم است که در سال تحصیلی 88- 1387 در مراکز تربیت معلم کشور مشغول به تحصیلی باشند.

روش نمونه گیری : در روش نمونه گیری از دو روش استفاده خواهدشدابتدا روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای و سپس خوشه ای استفاده می شود .

حجم نمونه آماری : ما در این تحقیق 30% از افراد جامعه ی آماری را به عنوان نمونه

آماری انتخاب خواهیم کرد .

تعیین ابزار اندازه گیری :

الف – پرسشنامه اطلاعات شخصی و تحصیلی : شامل نام و نام خانوادگی و میزان تحصیلات

ب – مقیاس عزت نفس کوپر اسمیت : این سیاهه برای انداه گیری و سنجش عزت نفس کلی به کار می رود . عزت نفس کلی بیانگر ارزشیابی و قضاوتی وحدت یافته از ابعاد بدنی ، خانوادگی ، اجتماعی و تحصیلی است ( کوپر اسمیت 1967) این سیاهه دربر دارنده 35 عبارت است که آزمودنی می بایست احساس واقعی خودش را درباره ی هر یک از جملات ، در یکی از گزینه با علامت مشخص نماید .

روائی و پایائی پرسشنامه ی عزت نفس کوپر اسمیت با توجه به سیر تکاملی آزمون و تحقیقاتی که در روی آن انجام شده است مورد تایی می باشد .


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره ررسی رابطه عزت نفس و پیشرفت تحصیلی دانشجویان

تحقیق درباره ی بررسی رابطه عزت نفس مدیران بر رضایت شغلی کارکنان جمعیت هلال احمر تهران

اختصاصی از هایدی تحقیق درباره ی بررسی رابطه عزت نفس مدیران بر رضایت شغلی کارکنان جمعیت هلال احمر تهران دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق درباره ی بررسی رابطه عزت نفس مدیران بر رضایت شغلی کارکنان جمعیت هلال احمر تهران


تحقیق درباره ی بررسی رابطه عزت نفس مدیران بر رضایت شغلی کارکنان جمعیت هلال احمر تهران

فرمت فایل :word (لینک دانلود پایین صفحه) تعداد صفحات 89صفحه

 

 

جوامع امروزی را جوامع سازمانی می نامند زیرا در این جوامع انسان ها هر جایی که زندگی می کنند و هر کاری که انجام می دهند با سازمان های مختلف در ارتباطند و سازمان ها بخشی از زندگی روزانه همه مردم را تشکیل داده است.

امروزه نقش و اهمیت شخصیت مدیران در رشد و بقای سازمان امری شناخته شده است . سوالی که ذهن همه صنعتگرانرا به خود مشغول ساخته این است که آیا مدیران در شکل گیری خلاقیت و نوآوری کارکنان سهم دارند ؟تنها می توانیم بگوییم که این روند توسط مدیران زمانی به بهترین شکل خود محقق می شود که اگر مدیران از سلامت و عزت نفس بالا برخوردار باشند ، می توان امیدوار بود که کارکنان بتوانند با رضایت شغلی بیشتر به انجام امر بپردازند .

بنابراین می توان اینگونه پنداشت که عدم تعادل روانی ؛ عزت نفس پایین و رضایت شغلی کم میتواند بر روند رو به رشد سازمان آثاری منفی بر جای می گذارد . لذا باید اطلاعاتی در باره این جنبه های شخصیتی و شغلی مدیران و کارکنان در اختیار داشت تا در صورتی که هر کدام از این جنبه ها نواقص و نقاط صعفی وجود دارد ، با اقدامات شایسته اصلاح و بهبود یابد . از همین رو در این پژوهش سعی شده که با مطالعه روی میزان عزت نفس مدیران و رضایت شغلی کارکنان به این امر مهم دست یابیم که سازمان چه تاثیری می تواند داشته باشد تا افراد از جمله مدیران و کارکنان بتوانند در آن به نحوه مطلوب انجام وظیفه نمایند .

اهداف تحقیق :

شناسایی رابطه عزت نفس بالا در مدیران و رضایت شغلی در کارکنان

دست یابی به عوامل موثر در شکل گیری رضایت شغلی کارکنان و عزت نفس در مدیران

ضرورت و اهمیت انجام پژوهش

سازمان هلال احمر به عنوان یکی از سازمانهای بزرگ کشور که در جهت خدمت رسانی که جامعه شکل گرفته در توسعه کشور نقش مهمی داشته و به همین عامل موجب می شود که مدیران و کارکنان به عنوان نیروی انسانی ماهر و متخصص در این بخش عنصر کلیدی و نیازمند توجه و پژوهش هستند . با توجه به اثرات رضایت شغلی کارکنان در کارکرد یک سازمان لازم به نظر می رسد که سیاست گذاران و برنامه ریزان و مدریان سازمان ها در تصمیم گیری های خود این عامل را مد نظر قرار دهند وبرای این کار به طور طبیعی نیاز به اطلاعات دارند و این مهم جز از طریق پژوهش و تحقیق میسر نمی شود . بررسی رضایت شغلی کارکنان از سه جنبه حائز اهمیت است یکی جنبه فردی که به خود اعضا بر می گردد و دیگری از دید مدیران سازمان ودیگری در سطح کلان واز دید سیاست گذاران و برنامه ریزان می باشد .

از جنبه فردی : این سطح از رضایت شغلی نشان می دهد که مدیران تا چه اندازه پاداش های درونی و بیرونی مورد انتظار خود را از انجام کارشان به دست می آورند .

از جنبه مدیران : رضایت شغلی  باعث بالا رفتن علاقه و انگیزه ها و قابلیت ها وتوانایی ها و خلاقیت های کارکنان ودر نتیجه بهبود کیفیت حاصل کار آنان و تحقق اهداف سازمان می باشد .

از دید کلان برنامه ریزان و سیاست گذران در سطح کلان : در این سطح اطلاعات حاصل از رضایت شغلی منجر به تصمیم گیری بهتر در برنامه ریزی ها می شود و به علاوه وجود رضایت شغلی در افراد باعث تحولات زیر می گردد :

افزایش خلاقیت و نوآوری – افزایش میزان تولید سازمان – افزاش سطح سلامت جسمی و روانی افراد سازمان با توجه به موارد فوق انجام تحقیقات حاضر ضرورت دارد . ( طاهره فیضی ، 1380 ، ص 6 )

سوالات تحقیق :

1-آیا بین عزت نفس مدیران و رضایت شغلی کارکنان رابطه وجود دارد ؟

2-آیا میزان سن کارکنان در رضایت شغلی آنها تاثیر گذار است ؟

3-آیا بین میزان رضایت شغلی کارکنان زن و مرد در سازمان تفاوت وجود دارد ؟

4-آیا میزان سابقه کاری مدیران بر میزان عزت نفس آنها تاثیر گذار است ؟

فرضیات تحقیق :

1-بین عزت نفس مدیران و رضایت شغلی کارکنان رابطه معنی دار وجود دارد

2-میزان سن کارکنان در رضایت شغلی آنها تاثیر گذار است

3-بین میزان رضایت شغلی کارکنان زن و مرد در سازمان تفاوت معنی دار وجود دارد

4-میزان سابقه کاری مدیران بر میزان عزت نفس آنها تاثیر گذار است

متغیرهای پژوهش :

رضایت شغلی :

درجه ای از خشنودی که کارمند از ارضای نیازهای خود به وسیله شغلش تحصیل می کند (ساعتچی ، 1372) .

رضایت شغلی نوعی احساس فرد نسبت به شغلش است . به عبارت دیگر ، میزان کلی تاثیرات مثبتی که افراد نسبت به شغلشان دارند . (شفیع آبادی , 1371)

عزت نفس :

میزان ارزشی است که فرد برای خود قائل است . . عزت نفس به چگونگی احساس فرد درباره ویژگی های مختلف خود مرتبط می شود (وگفیلد و کارپاتین ، 1991)

عزت نفس عبارت است از ارزیابی مداوم شخص نیست به ارزشمندی خوش (راجرز , 1369)

تعاریف عملیاتی :

عزت نفس نمره ای است که مدیران از پرسشنامه آیزنک به دست می آورند .

رضایت شغلی ، نمره ای است که کارکنان از پرسشنامه رضایت شغلی به دست می آورند .


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره ی بررسی رابطه عزت نفس مدیران بر رضایت شغلی کارکنان جمعیت هلال احمر تهران

مقاله درباره بررسی ارتباط عزت نفس با نگرانی در جوانان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس(MS)

اختصاصی از هایدی مقاله درباره بررسی ارتباط عزت نفس با نگرانی در جوانان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس(MS) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 9

 

بررسی ارتباط عزت نفس با نگرانی در جوانان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس(MS)

استان فارس در سال 1388

مقدمه: بیماری اسکروزیس(MS) نوعی بیماری علاج ناپذبر مغزاست که شدیداً باعث نگرانی و کاهش عزت نفس می شود و آنها را مجبور به سازگاری با ناتوانی های ناشی از بیماری می سازد.

هدف: این مطالعه با هدف تعیین رابطه میان عزت نفس با نگرانی در جوانان بیمار مبتلا به MS""در شهر شیراز انجام گرفت.

مواد و روش ها: پژوهش حاضر از نوع توصیفی- تحلیلی بود. جامعه آماری مورد بررسی این پژوهش را تمامی جوان 40-20 ساله مبتلا به MS استان فارس در سال 89-88 تشکیل می دادند، که در شرایط حاد بیماری قرار نداشتند.از بین بیماران تحت پوشش انجمن بیماری های خاص، 150 نفر (90 زن و 60 مرد)، بیمار مبتلا به ام.اس با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسش نامه عزت نفس و پرسش نامه محقق ساخته نگرانی بودند. از روش آماری همبستگی و رگرسیون در سطح خطای 05/0 استفاده شد.

یافته های پژوهش: نتایج تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد ببین عزت و نگرانی در بیماران مبتلا به MS در دو جنس رابطه معکوس معنی داری وجود دارد. و عزت نفس می تواند 66/0 نگرانی را در این قشر پیش بینی کند.

بحث: با توجه به یافته های پژوهش برگزاری جلسات آموزشی جهت آگاهی دادن درباره اهمیت عزت نفس باعث می شود، بیماران و خانواده های آنها به روش منطقی تری با مشکلات بیماری MS روبرو گردند. و این مسئله نگرانی های آنها را تا حدی کاهش می دهد.

واژه های کلیدی: بیماری مولتیپل اسکروزیس(MS)، عزت نفس، نگرانی.

مقدمه

بیماری مولتیپل اسکلروزیس، بیماری مزمن و ناتوان کننده ای است که ماده سفید مغز را درگیر می کند وایجاد اختلالات و عوارضی در دستگاه عصبی می شود(حسنعلی زاده، صدرخانلی، 1380). که باعث ایجاد اختلال حسی، ضعف، گرفتگی می شود.امروزه به رغم پیشرفت های چشمگیر هنوز تشخیص علت و نحوه معالجه قطعی این بیماری ناشناخته است و نمی توان علت خاصی را در بروز این بیماری دخیل دانست(گلد و همکاران، 2005). این فکر که استرس های روان شناختی می تواند باعث تشدید بیماری ""MS گردد به تاریخ بیش از صد سال پیش برمی گردد. شارکو فکر می کرد که غم واندوه، آزردگی و تغییرات مضردر پیشامدهای اجتماعی می تواند با شروع بیماری ارتباط داشته باشد(مهر و همکاران، 2004).

این بیماری اکنون 2/5 میلیون نفر در سطح جهان (گلد و همکاران، 2005) و حدود 350 هزار نفر را در ایالات متحده آمریکا گرفتار کرده است(مهر و پلتیر، 2006). آمار مولتیپل اسکلروزیس (MS)در ایران در سال1382 توسط انجمن MS" " ایران حدود 30000 نفراعلام شد(محمدی رزوه و افشار، 1387) و میزان شیوع این بیماری در ایران حدود 30-15 نفر در هر 100 هزار نفر است(مهر و همکاران، 2004). این بیماری در سنین جوانی و بین 40- 20 سالگی رخ می دهد و خانم ها را دو برابر آقایان مبتلا می سازد و سومین علت ناتوانی در آمریکا است(ماندیسو، 1998).

بیماری ""MSجزء بیماری های مزمن است که ابعاد روانشناختی بسیار دارد( ترنر و کلی، 2000) به طوری که سینتا و همکاران(2004) در پژوهش خود به این نتیجه رسید که ناتوانی شناختی نوعی پیشگویی کننده مهم در تطابق ناموفق با بیماری MSاست(برهان حقیقی، قائم، 1383). به هر حال زمانی که بیمار مرتباً در سلامتی خود نقصان راتجربه کند، سازگاری و تطابق او مشکل تر می شود (وایت، 2004).

این بیماری نیز مانند هر بیماری مزمن دیگر باعث بروز استرس می شود(ترنر و کلی، 2000). روان بیمار ام .اس تحت تأثیر جسم وی قرار می گیرد و سخت وی را آزار می دهد)روگریاتی، 2006). یکی از مهم ترین عوامل تشدید کننده بیماری "MS" استرس های ناشی از رویدادهای زندگی است(مهر ، 2004). در تجربه ی بسیاری از افراد مبتلا به "MS" یک ارتباط قوی بین استرس و عود بیماری وجود دارد. و اکثر آنها این موضوع را که علایم بیماری در طی زمان استرس تشدید می شود را بیان می کنند. در طول زمان استرس به انرژی بیشتری برای فکر کردن و حل مشکلات زندگی روزانه نیاز می باشد و این تحلیل انرژی باعث خستگی و اختلال در عملکرد روزانه بیماران می شود(محمدی رزوه و افشار، 1387). بیماران MS نیاز به تطابق دارند زیرا که عوامل روزانه، تنیدگی عمومی آنها را افزایش می دهد. در بیماران MS، خجالت و حس حقارت باعث پیدایش پاسخ های نامناسب در بیمار می شود و تطابق بیمار با بیماری به شکل های گوناگون از جمله انکار، افسردگی، محرومیت ، خصومت ، اضطراب و نگرانی صورت می گیرد(برانر، سودرت، 2004).

نگرانی یا اضطراب شناختی یکی از اجزای مهم اضطراب بوده است که در آن جنبه های شناختی بر جنبه های بد نی غلبه دارد. نگرانی به صورت پیش بینی و انتظار وقایع ناخوشایند درآینده تعریف می شود(نیکبخت نصرآبادی و همکاران، 1387). ولز و بالتر(1997)نیز نگرانی را به عنوان یک فرایند شناختی پیش بینی یک خطر و تهدید است که شامل افکار و تصاویر تکرار شونده، موضوعات اضطراب برانگیز و در برگیرنده رخدادهای آسیب زای احتمالی و پیامدهای بالقوه فاجعه آمیز آنهاست.

مطالعات نشان داده اند که نگرانی با افزایش خطر بروز اختلالات روانی، اختلالات اجتماعی و شغلی وافزایش استفاده از خدمات بهداشتی و مشکلات جسمانی در جامعه همراه است(کلی،2002).

بعضی از یافته ها نشان می دهد که گرچه افرادی که نگرانی مزمن دارند می پذیرند که نگرانی در نهایت بی نتیجه است، اما تا حدودی بر این باورند که با نگرانی، احتمال وقوع چیزهای نامطلوب را کاهش می دهند. بیش مراقبتی و گوش بزنگی از مشخصه های افراد نگران است. توان تحمل بلاتکلیفی افراد نگران ضعیف است و نهایتاً در تصمیم گیری با مشکل روبه رو می شوند.(ژاندا، 2001؛ بشارت و حبیب نژاد، 1384).

برخی تحقیقات نشان داده اند که نگرانی مقاومت بدن در برابرعفونت را کاهش می دهد. به طور کلی ، جنبه های جسمانی و روانی متعددی از انسان تحت تأثیر نگرانی قرار می گیرند و این می تواند به عوارض جسمانی منجر شود . در مجموع عملکرد فرد در زندگی به شدت تحت تاثیر نگرانی او فرار دارد(نیکبخت نصر آبادی و همکاران، 1387).

نگرانی در بین گروه های مختلف اجتماعی حاکی از تهدیدهای پنهان روان شناختی است و این فشارها می تواند در طبقات خاصی از جامعه افزون ترباشند. بیماران مبتلا به "MS" احتمالاً یکی از این گروه ها هستند که به دلیل اشتغالات ذهنی ناشی از بیماری، ترس از مردن و نگرانی نسبت به آینده، هر سه آن ها جزء عوامل استرسزا در بیماران MS محسوب می شود(نفیسی، 1378).

جانسز و همکاران در سال 2004 نشان دادند که مبتلایان به ام .اس سطح بالایی از تنش و احساس شدید افسردگی را تجربه می کنند و از سلامت روان پائین برخوردار بودند(پاندایا، پترن و متز، 2006) .

افسردگی، نگرش منفی، روش های مقابله ضعیف ، مهارت های اجتماعی ضعیف،استرس و نگرانی بیماری ام اس را تشدید یا بدتر می کنند. استرس و نگرانی به تنهایی بیماری ام اس را تشدید نمی کند، با این حال نگرانی و استرس یکی از عوامل تشدید کننده است(مهر،2007).

ترتنتون و همکاران(2006) در تحقیقی39 بیمار مبتلا به MS را با 40 نفر به عنوان گروه کنترل مقایسه کردند. نتایج نشان داد که میزان افسردگی و اضطراب در این بیماران بالا بود. نمرات نگرانی نیز در این بیماران با کاهش این احساس که نمی توانند فرد مثبتی باشند یا تاثیر مثبتی داشته باشند همراه است.

در تحقیقی که روی 50 بیمار انجام شد آنها نگرانی بالایی را نسبت به افراد سالم داشتند.آنها احساس نگرانی خود را با خستگی، اختلال خواب، اختلال در حل مشکل نشان می دهند (برانس و آرنت، 2009).

مطالعات آکرمن و همکاران(2002) حکایت از آن دارد که استرس در بیماران MSرایج بوده و هم چنین استرس موجب تشدید بیماری می گردد.

این بیماری استقلال و توانایی فرد را برای شرکت موثر در خانواده و جامعه تهدید می کند و بیماران را به سوی فقدان اعتماد و اطمینان فرد از بدن و سلامتیش را مخدوش می سازد(مورگانت، 2000). تظاهرات و عوارض بیماری MS"" به شدت بر روی تصور فرد از خودش تاثیر می گذارد و اثرات بسیار مخربی به خصوص بر روی عزت نفس او دارد(نفیسی، 1378).

"عزت نفس" به احساس شخصی در مورد ارزشمند بودن یا به دامنه ای اطلاق می شود که افراد نسبت به خود ارزش قائل می شوند ، قدردانی می کنند و یا دوست می دارند. عزت نفس یک قضاوت شخصی است از ارزشمندی فرد که به صورت یک تجربه ذهنی موجود است و بوسیله رفتارهای کلامی و غیر کلامی منتقل می گردد. برخورداری از عزت نفس یا احساس خود ارزشمندی به مثابه یک سرمایه و ارزش حیاتی بوده واز جمله عوامل عمده شکوفایی استعدادها و خلاقیت ها است(نریمانی و همکاران، 1387).

تصور مثبت ازخود و عزت نفس بالا بهترین پیشگویی کننده تطابق با بیماری مولتپیل اسکروزیس می باشد(گاب و همکاران، 2003). البته هر چه بیمار در سلامتی خود نقصان راتجربه کند، سازگاری مشکل تر می شود(وایت، 2001).

ابرین(1993) در تحقیقی عنوان کرد که بین عزت نفس و روش های مقابله ای مشکل مدار افراد مبتلا به "MS" ارتباط وجود دارد.

برانول و کاواناگ(1997)اظهار کردند که خودکفایی بر بهبود عزت نفس و فعالیت های اجتماعی بیماران "MS" موثر است.

نتایج تحقیقات رشید و هلاندر (1998) نشان داد که بکارگیری برنامه های خود مراقبتی باعث افزایش معنی داری در میزان عزت نفس این بیماران می شود.

تحقیقات دریدر، فرنیر و بنسینگ (2004) نشان می دهد که اگر بیماران MS" " از عزت نفس بالاتری برخوردار باشند از برنامه خود مراقبتی بیشتری استفاده می کنند.

با توجه به ماهیت ناتوان کننده این بیماری و نتایج عنوان شده، هدف اصلی از تحقیق حاضر پاسخ به این سوال است که آیا بین نگرانی و عزت نفس در بیماران مبتلا به MS ارتباطی وجود دارد.چرا که لزوم انجام پژوهش در این خصوص ضروری بنظر می رسد.

جامعه آماری، نمونه و روش

این مطالعه از نوع توصیفی- تحلیلی است وجامعه آماری مورد بررسی این پژوهش را تمامی بیماران مبتلا به MS سال 89-88، که عضو انجمن بیماری های خاص استان فارس بودند، تشکیل می دادند. نمونه پژوهش، شامل 150 نفر(90 زن و 60 مرد)جوان با معیار ورود حداقل 20 سال و حداکثر 40 ساله بودند که در مرحله حاد بیماری قرار نداشتند با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات ازابزارهای زیراستفاده شد:

آزمون عزت نفس کوپراسمیت: این آزمون توسط کوپراسمیت (1967) تهیه شده است و 58 سوال دارد. 50 آیتم آن عزت نفس را می سنجد و 8 آیتم آن دروغ سنج یا مقیاس اعتبار این آزمون را تشکیل می دهد، این 50 آیتم، عزت نفس را در زمینه های اجتماعی یا بین فردی، خانوادگی، تحصیلی و کلی مورد ارزیابی قرار می دهد. نمره گذاری به صورت صفر و و یک خواهد بود. ضریب باز آزمایی این آزمون 88/0 گزارش شده است. مطالعات انجام شده در ایران ضرایب پایایی و اعتبار آن را رضایت بخش ذکر کردند. در پژوهشی پایایی این آزمون با استفاده از روش های تنصیف، آلفای کرونباخ و گاتمن بدست آمد که ضرایب این آزمون به ترتیب، r=0/85 r=0/87، r= 0/80 می باشد.

چک لیست عوامل نگران کننده: چک لیست عوامل نگرانی محقق ساخته 10آیتم دارد و با توجه به اطلاعات موجود و لیست مشکلات آزمودنی ها تهیه شد. و عوامل نگرانی زا را در این بیماران مورد بررسی قرار گرفت. آنهاراجع به نگرانی های خود براساس یک مقیاس پنج درجه ای (از کاملا موافق تا کاملا مخالف) پاسخ داده می شود.روایی محتوایی این مقیاس مورد تائید اساتید و متخصصین قرار گرفت. در پژوهش حاضر ضریب آلفای کرونباخ این چک لیست 81/0 بود.

نتایج

جدول شماره 1- میانگین و انحراف معیار متغیرهای نگرانی و عزت نفس به تفکیک جنسیت

میانگین

انحراف استاندارد

تعداد

زنان

مردان

زنان

مردان

زنان

مردان

عزت نفس

37/140

10/148

70/31

97/97

90

60

نگرانی

42

95/40

76/4

94/4

90

60


دانلود با لینک مستقیم


مقاله درباره بررسی ارتباط عزت نفس با نگرانی در جوانان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس(MS)

دانلود تحقیق و مقاله و پروژه دانشجویی در مورد رابطه بین عزت نفس مدیران و اثر بخشی آنان در مدارس

اختصاصی از هایدی دانلود تحقیق و مقاله و پروژه دانشجویی در مورد رابطه بین عزت نفس مدیران و اثر بخشی آنان در مدارس دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

رابطه بین عزت نفس مدیران و اثر بخشی آنان در مدارس

77صفحه

چکیده

پژوهش حاضر به منظور رابطه بین عزت نفس مدیران و اثر بخشی آنان در مدارس راهنمایی دخترانه ناحیه 2 آموزش و پرورش شهرستان مشهد انجام گرفت. فرضیه اساسی در این پژوهش آن است که بین عزت نفس مدیران و اثر بخشی آنان در مدارس ارتباط معنی داری وجود دارد.

جامعه اماری در این تحقیق کلیه مدیران مدارس راهنمایی دخترانه (20نفر) و کلیه معلمان (220 نفر) در ناحیه 2 شهر مشهد است.

گروه مورد بررسی کلیه مدیران مدارس راهنمایی دخترانه (20N=) است. بنابراین برای گروه مدیران از روش سرشماری بجای نمونه گیری استفاده شده است و حجم نمونه برای گروه معلمان 55 نفر می باشد. ابزار گرد آوری اطلاعات در این پژوهش را در یک پرسشنامه محقق ساخته تحت عنوان (اثر بخشی مدیران) که برای تعیین اثر بخشی مدیران توسط معلمان مربوطه تکمیل می گردید و دیگر یک تست (مقیاس عزت نفس آیزنک) برای تعیین عزت نفس مدیران که توسط خود مدیران پاسخ داده می شود تشکیل می دهد.

روش تحقیق در این بررسی همبستگی است و برای تحلیل داده ها از ضریب همبستگی استفاده شده است.

نتایج به دست آمده عبارتند از :

  • بین عزت نفس مدیران و اثر بخشی آنان رابطه معنا داری وجود دارد.
  • بین اثر بخشی مدیرانی که عزت نفس بالا دارند و مدیرانی که عزت نفس پایین دارند تفاوت معنی دار وجود دارد.
  • بین اثر بخشی مدیرانی که عزت نفس بالا دارند با مدیرانی که عزت نفس متوسط دارند تفاوت معنی داری وجود ندارد.
  • بین اثر بخشی مدیرانی که عزت نفس متوسط دارند با مدیرانی که عزت نفس پایین دارند تفاوت معنی دار وجود دارد.

نتایج به دست آمده گویای این واقعیت است که هر چه عزت نفس مدیران بالاتر باشد ، اثر بخشی آنان بیشتر است و برعکس. وهمچنین بیشتر مدیران مدارس تقریبا از عزت نفس بالایی برخوردار می باشند.

 

 

 

 

 

فصل اول

مقدمه تحقیق


مدیریت اثربخش احتمالا عامل اصلی در کشورهای توسعه یافته و مورد نیازترین عامل برای کشورهای در حال توسعه است.                                 (پیتردراکر)[1]

هر سازمانی برای تحقق هدف یا هدفهایی بوجود می آید و تمامی کارکردها و وظایفی که برای نقش های مختلف در سازمان پیش بینی می شود به منظور تحقق همین هدفهاست.

عصر کنونی دوره شتابنده غیر قابل پیش بینی است. سازمانها برای مقابله با تهدیدات محیطی و استفاده از فرصت های احتمالی ، ناچارند ظرفیت ها و توانمندیهای دورنی خود را بشناسند. نقاط ضعف را ترمیم و به تقویت نقاط قوت بپردازند. سازمانها نباید در انتظار موج باشند ، بلکه باید خود منبع موج وتحول گردند و در جهت بهبودی خود بکوشند تا بتوانند پاسخ گوی نیازهای جدید تمدن امروزی باشند.

مهمترین عاملی که می تواند تحقق هدفهای سازمان را تعیین نماید اثر بخشی سازمانی است که این اثر بخشی به میزان زیادتر در گرو اداره موثر سازمان توسط مدیران سازمان می باشد. در هر صورت میزان اثر بخشی ارتباط مستقیمی با عملکرد مدیر دارد و هنگامی که رفتار مدیر در جهت تحقق هدفها و نتایج مطلوب باشد می گوییم اثر بخشی تحقق یافته است. لذا ملاک اثر بخشی معمولا رفتاری است که مورد ارزشیابی قرار می گیرد.


[1]   Peter Drucker

 

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق و مقاله و پروژه دانشجویی در مورد رابطه بین عزت نفس مدیران و اثر بخشی آنان در مدارس