هایدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

هایدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله کامل درباره زندگی نامه مولانا

اختصاصی از هایدی دانلود مقاله کامل درباره زندگی نامه مولانا دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 18

 

زندگی نامه مولانا

 

مختصری از زندگی نامه ی مولانا:

جلال الدین محمد بلـخی محمد بن حسین الخطیبی البکری درششم ربیـع الاول سـال604 هجـری دربلخ متولد شد. وی از بزرگترین شعـرای مشرق زمین است. پـدرش محمد بن حسین الخطیبی البکری ملقب به بهاء الدین ازبـزرگان مشایخ عصرخـود بـود وبه عـلت شهرت ومعـرفتی که داشت مـورد حسـد سلطان محمد خوارزمشاه گردید. ناچار فرار را برقرار ترجیح داد وبا پسرش جلای وطن نمود وازطریق نیشابور ابتدا به زیارت شخ عطارنایل آمد وسپس از راه بغـداد به زیـارت مکه مشرف شدنـد وازآنجا به شهر ملطیه رفتند. ازآنجا به ولا رنده رفته ومدت هفت سال درآن شهر ماندند ودرآنجا بود که جلال الدین تحت ارشاد پدرش قرارگرفت ودردانش ودین به مقاماتی رسید. دراین زمان سلطان علاء الدین کیقباد از سلجوقیان روم از آنان دعوتی کرد وآنان بنا برایـن دعـوت به شهر قـونیه که مقرحکومت سلطان بــود، عزیمت کردند. درشهرقـونیه بهاء الدین پـدر جلال الدین درتـاریخ هیجدهم ربیع الثانی سال 628 هجری دار فـانی را وداع گفت. جلال الدین تحصیلات مقدماتی را نـزد پـدر به پایان رسانید وپس ازفـوت وی در خـدمت یکی از شاگردان پدرش، برهان الدین ترمذی که درسال 629 هجری به قونیه آمده بود، تحصیل علم عرفان می نمود وپس ازآن تحت ارشاد عارفی به نام شمس الدین تبریزی درآمد.

شمس الدین تبریزی با نبوغ معجزه آسای خود چنان تأثیری در روان وذوق جلا ل الدین نمود که وی مـریـد شمس گشت وبه احـترام ویـاد مرادش بر تمام غـزلیات خـود به جـای نام خویشتن نـام شمس تبـریـزی را ذکـر نمود. مـولانـا جلا ل الدین پس از فـوت شمس سفـری به دمشق کـرد وپس از مراجعت مجددأ به ارشاد مردم پرداخت.

مـولـوی دو اثـر بـزرگ وبرجسته ازخـود باقی گـذارد : یکی مثنوی است که بـه مثـنوی معـنوی معروفست ودیگر غـزلیات ورباعیات وترجیع بند وی است که همانطورکه ذکر شد به احترام وعقیده ای که به مـراد خـویش داشت، دیـوان شمس تـبریـزی نـام نهاد. غـزلیات مـولانا از بـزرگترین آثارنظم زبان فارسی به شمار می رود. وی پس از68 سال عمر درسال 672 هجری درگذشت وپسرش درسال 684 هجری درقونیه جانشین پـدر گـردیـد وآثـار وی را به نام « فیه ما فیه » جمع نمود. دفترهفتم مثنوی را به او نسبت داده اند.

مولانا، منظومه شمسی عشق

احمد افلاکی در مناقب العارفین آورده است: «حضرت مولانا پیوسته در شبهای دراز، دایم الله الله می‏فرمود و سر مبارک خود را بر دیوار مدرسه نهاده به آواز بلند چندانی الله الله می‏گفت که میان زمین و آسمان از صدای غلغله الله پر می‏شد.»

سودای مولانا، سودای خوش قرب به حضرت حق بود؛ وجودی لبریز از عشق و آتش که نه تاب هجران از دوست را داشت، و نه می‏توانست عافیت نشین سایه‏سار غفلت باشد.

مولانا، جان فرشته‏واری بود که قفس تن را شکسته می‏خواست؛ انگار آدمی از عالمی دیگر بود که غربت خاک، دامنگیرش شده باشد. چگونه می‏توانست زنده باشد، بی‏یار و بی‏یاد یار؛ که تمام زندگی‏اش جلوه‏ای از او بود.

مولانا، زندگی خود را وقف بزرگداشت نام عظیم و اعظم جان جهان کرده بود؛ هر چند به رنگها و گونه‏های متفاوت؛ گاه در کسوت شریعت و زمانی نیز در جامه طریقت.

زندگی مولانا همچون سرود پرشور روحی سرکش بود که با فراز و فرودهای عرفانی ـ حماسی سرشته شده باشد. آیا او اجدادش، نسل در نسل، منظمه روحانی و تابناکی بودند که چراغ دل را به آتش عشق حق زنده نگهداشته بودند. دلدادگانی رها از تعلق خاک، و رهروان راهی که مقصد ان بحر توحید بود.

جلال‏الدین در چنین محیطی سر برافراشت و از همان آغاز کودکی، زبانش با لفظ مبارک الله آشنا و دلش از عشق به حضرت حق لبریز شد. گفته‏اند که هنگام مهاجرت از بلخ، مولانا نج ساله بود. در مسیر هجرت، عطار، عارف شوریده


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره زندگی نامه مولانا

دانلود مقاله کامل درباره مولانا کمال‌‌الدین سیدعلی محتشم کاشانی 12ص

اختصاصی از هایدی دانلود مقاله کامل درباره مولانا کمال‌‌الدین سیدعلی محتشم کاشانی 12ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 12

 

مولانا کمال‌‌الدین سیدعلی محتشم کاشانی

جنسیت: مرد

نام پدر: خواجه میراحمد

تولد و وفات: (شاعر - ... ) قمری

محل تولد: ایران - اصفهان - کاشان

شهرت علمی و فرهنگی: شاعر

ملقب به شمس‌الشعراء. اصل وی از نراق بود. محتشم در بیتی از دیوان خود به نام و سیادت خویش اشاره کرده است. بازرگان‌زاده‌ای بود که در جوانی کسب پدر را که بزازی بود دنبال کرد ، سپس از آن شغل کناره گرفت و به شاعری پرداخت. وی نزد مولانا صدقی استرآبادی فن شعر را آموخت و با شاعرانی چون: حیرتی تونی ، محشی بافقی ، حالی گیلانی ، ضمیری اصفهانی و دیگران رابطه دوستانه داشت و با آنان مشاعره و مکاتبه می‌کرد و با استفاده از مهارت در شاعری خیلی زود مورد توجه قرار گرفت و زندگی مرفهی را ترتیب داد. محتشم در اصل ، قصیده‌سرائی مداح بود و شاه‌طهماسب و شاهزادگان صفوی و شاهان و امرای هند مانند اکبرشاه و عبدالرحیم‌خان ، خان‌خانان را می‌ستود ، ولی عمدهٔ‌شهرت او در ساختن اشعار مذهبی بوده ، به‌ویژه در رثای ائمهٔاطهار (ع) بوده است. وی در شعر و نثر پیرو استادان پیشین خصوصاً شاعران سدهٔ هشتم بوده است و قصیده‌های خود را بیشتر در جواب استادان گذشته سروده است. محتشم در سرودن ماده ، تاریخ ، معما ، مرثیه ، و منقبت شهرت داشته است. شاعرانی چون میرتقی‌الدین محمد حسینی کاشانی ، صاحب تذکرهٔ "خلاصهٔ الاشعار" ، مظفرالدین حسرتی ، نوعی خبوشانی و ظهوری ترشیزی از جمله شاگردان وی بودند. محتشم در کاشان از دنیا رفت و مقبره‌اش در همان‌جا است. به آوردهٔ "ریحانهٔ الادب" و "مؤلفین کتب چاپی" ، در "تذکرهٔ ناظم تبریزی" سال وفات محتشم ۱۰۰۰ق ذکر شده است. از آثارش: "کلیات محتشم" شامل هفت دیوان: "صبائیه" ، شبابیه" ، "شیبیه" ، "جلالیه" ، "نقل عشاق" ، "ضروریات" و "معمیات" که توسط میرتقی الدین کاشی تنظیم شده است؛ منظومهٔ "دوازده بند" در مرثیهٔ امام حسین (ع) که علامه بحرالعلوم آن را به نظم در آورده است؛ "جامع‌الطائف" که دیوان قصاید اوست.

محتشم کاشانی

کمال‌الدین علی محتشم کاشانی دارای لقب شمس الشعرای کاشانی چامه سرای ایرانی در آغاز سده ده هجری و هم دوره با پادشاهی شاه طهماسب صفوی در کاشان زاده شد، بیشتر دوران‌زندگی‌ خود را در این‌ شهر گذراند و در همین شهر هم در ربیع الاول سال 996هجری درگذشت و محل‌ دفن‌ او بعد ها مورداحترام‌ مردم‌ قرار گرفت‌.نام پدرش خواجه میراحمد بود.کمال‌ الدین‌ در نوجوانی‌ به‌ مطالعه‌ علوم‌ دینی‌ و ادبی‌معمول‌ زمان‌ خود پرداخت‌ و اشعار شعرای‌ قدیمی‌ ایران‌ را به‌ دقت‌ مورد بررسی‌ قرارداد. چامه های او درباره رنج و درد امامان شیعه است و بیشتر جنبه ایدئولوژیک برای پادشاهی صفویان را داشت.

زندگینامه محتشم کاشانی

کمال‌ الدین‌ علی‌ معروف‌ به‌ محتشم‌ کاشانی‌ از شعرای‌ معروف‌ ایران‌ در عصر شاه‌طهماسب صفوی‌ است‌. وی‌ در اوایل‌ قرن‌ دهم‌ هجری‌ در کاشان‌ به‌ دنیا آمد و بیشتر دوران‌زندگی‌ خود را در این‌ شهر گذراند. کمال‌ الدین‌ در نوجوانی‌ به‌ مطالعه‌ علوم‌ دینی‌ و ادبی‌معمول‌ زمان‌ خود پرداخت‌ و اشعار شعرای‌ قدیمی‌ ایران‌ را به‌ دقت‌ مورد بررسی‌ قرارداد. وی‌ در جوانی‌ به‌ دربار شاه‌ طهماسب‌ صفوی‌ راه‌ یافت‌ و به‌ مناسبت‌ قصیده‌ و غزلهای‌ زیبایش‌ مورد لطف‌ شاه‌ قرار گرفت‌; محتشم‌ پس‌ از مدتی‌ در زمره‌ شعرای‌ معروف‌ عصرخود جای‌ گرفت‌ ولی‌ نظر به‌ معتقدات‌ دینی‌ خود و احساسات‌ شیعی‌ دربار شاهان‌ صفوی‌ که‌ در صدد تقویت‌ این‌ مذهب‌ (در مقابل‌ مذاهب‌ اهل‌ سنت‌) بودند به‌ سرایش‌ اشعارمذهبی‌ و مصائب‌ اهل‌ بیت‌ (ع‌) که‌ در نوع‌ خود تازه‌ و بی‌ بدیل‌ بود پرداخت‌. محتشم‌ پس‌ از چندی‌ به‌ یکی‌ از بزرگ‌ترین‌ شعرای‌ ایران‌ در سبک‌ اشعار مذهبی‌ و مصائب‌ ائمه‌ اطهارشیعه‌ بدل‌ گشت‌ و اشعارش‌ در سرتاسر ایران‌ معروفیت‌ خاصی‌ یافت‌، بطوری‌ که‌ می‌ توان‌ وی‌ را معروف‌ترین‌ شاعر مرثیه‌ گوی‌ ایران‌ دانست‌ که‌ برای‌ اولین‌ بار سبک‌ جدیدی‌ درسرودن‌ اشعار مذهبی‌ به‌ وجود آورد. اولین‌ اشعار مذهبی‌ محتشم‌ در سوگ‌ غم‌ مرگ‌ برادرش‌ بود که‌ ابیات‌ زیبائی‌ در غم‌ هجر او سرود و پس‌ از آن‌ به‌ سرایش‌ مرثیه‌هایی‌ در واقعه‌ جانسوز کربلا، عاشورای‌ حسینی‌ و مصیبت‌ نامه‌ های‌ مختلف‌ پرداخت‌. محتشم‌ کاشانی‌ در سال‌ 996 ه.ق‌ در کاشان‌ درگذشت‌ و محل‌ دفن‌ او بعد ها مورداحترام‌ مردم‌ قرار گرفت‌. مجموعه‌ آثار این‌ شاعر بزرگ‌ پس‌ از مرگ‌ او توسط یکی‌ ازشاگردانش‌ در شش‌ کتاب‌ جمع‌ شد که‌ مشتمل‌ بر غزلیات‌ ،قصاید، قطعات‌، رباعیات‌،مثنویات‌ و ترکیب‌ بندهای‌ محتشم‌ می‌باشد. بسیاری‌ از مرثیه‌ های‌ محتشم‌ کاشانی‌ امروزه‌ در مراسم‌ سوگواری‌ روزهای‌ دهه‌ محرم‌ و تاسوعا و عاشورا در شهرها و روستاهای‌ ایران‌ قرائت‌ می‌ شود و عزاداران‌ همگام‌ با این‌ اشعار به‌ عزاداری‌ و سوگواری‌ می‌ پردازند. * باز این‌ چه‌ شورش‌ است‌ که‌ در خلق‌ عالمست‌/ باز این‌ چه‌ نوحه‌ و چه‌ عزاو چه‌ ماتمست‌ // باز این‌ چه‌ رستخیز عظیم‌ است‌ کز زمین‌ / بی‌ نفخ‌ صور خاسته‌ تا عرش‌ اعظمست‌ // این‌ صبح‌ تیره‌ باز دمید از کجا کزو / کارجهان‌ و خلق‌ جهان‌ جمله‌ درهم‌ است‌؟ // گویا طلوع‌ می‌ کند از مغرب‌ آفتاب‌ / کاشوب‌ در تمامی‌ ذرات‌ عالم‌ است‌ // کز خوانمش‌ قیامت‌ دنیا بعید نیست‌ / این‌ رستخیز عام‌ که‌ نامش‌ محرمست‌// دربارگاه‌ قدس‌ که‌ جای‌ ملال‌ نیست‌ / سرهای‌ قدسیان‌ همه‌ بر زانوی‌ غمست‌ // جن‌ و ملک‌ بر آدمیان‌ نوحه‌ می‌کنند / گویا عزای‌ اشرف‌ اولاد آدمست‌ // خورشید آسمان‌ و زمین‌ نورمشرقین‌ / پرورده‌ کنار رسول‌ خدا حسین‌ //

نام آورترین شاعر مدیحه‌سرا

در میان شاعران شیعه و مدیحه سرای خاندان امامان شیعه، محتشم کاشانی به عنوان نام آورترین شاعر عاشورایی به شمار می‌رود.

بی‌شک محرم با نام محتشم کاشانی در هم آمیخته است، کتیبه‌های منقش به ترکیب بند معروف این شاعر بلند آوازه در هیبت بیرقهای سرخ و سیاه، حال و هوای تکیه‌ها و حسینیه‌ها را عاشورایی می‌کند.

مطلع " باز این چه شورش است ..." که از محتشم کاشانی است در میان هواداران شیعه جایگاه ویژه‌ای دارد.

شاعران بسیاری پس از محتشم تا کنون از ترکیب بند یادشده در شعرها و نوحه هایشان سود برده اند.

او فنون شاعری را از صدقی استرآبادی ( ساکن کاشان) فرا گرفت و خود شاگردانی مانند " تقی‌الدین محمد حسینی" صاحب " خلاصه‌الشعار"، " صرفی ساوجی"، " وحشتی جوشقانی" و " حسرتی کاشانی" را پرورش داد.

وی با سرودن دوازده بند در مرثیه کشتگان کربلا که بند اول ترکیب بند وی با بیت " باز این چه شورش است که در خلق عالم است؟ / باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است ؟" آغاز می‌شود، مقام والایی در مرثیه سرایی کسب کرد.


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره مولانا کمال‌‌الدین سیدعلی محتشم کاشانی 12ص

دانلود مولانا و عشق

اختصاصی از هایدی دانلود مولانا و عشق دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

فرمت فایل:  Image result for word doc 

 

 قسمتی از محتوای متن Word 

 

تعداد صفحات : 21 صفحه

مولانا و عشق «نگاهی به مسأله عشق در مثنوی معنوی »    مقدمه سخن گفتن از عشق در مثنوی معنوی جلال‌الدین محمد بلخی آن ستارة درخشان آسمان عرفان و آن یگانة دوران کاری به غایت دشوار است زیرا عشق از دیدگاه حضرت مولانا بحری است بس ژرف و عمیق که کس به ژرفای آن نتوان رسید و سیاحان این بحر برای فراچنگ  آوردن در و مروارید آن چه بسا در آن غرقه گشته‌اند و آب دریا غریقان این بحر را در ساحل افکنده است اما حضرت مولانا غواصی است ماهر که با پاچیلة معرفت در اعماق ژرف این دریا رفته و گوهرها را به سلک نظم کشیده است.
 انصاف را که اگر نفحه‌ای از آن نسیم عشق از انفاس حضرت مولانا بر مشام جان وزیدن گیرد جان از آن نفحة الهی سرمست شود و از آن سرمستی از هر هستی مجازی خویش تهی گردد حسن معشوق آتش در وجود او افکند و او را از خویشتن فانی گرداند.
عشق از دو عالم بیگانه است و مردم عامی که عاشق را که از هفتاد و دو عالم بیگانگی دارد دیوانه می‌خوانند و در واقع در عشق هفتاد و دو نوع جنون نهفته است.
عشق از سویی خلاف عقل است زیرا آثار عقل در همه جا پیداست در حالی که در نهانخانة عالم پنهان است و در واقع عشق پنهانترین پنهانهاست.
از نشانه‌های عشق تحیر است و در مقامات عرفانی وادی حیرت از مقامات سلوک و شرط لازم برای وصول به مرتبة فناست.
در نتیجه مولانا از عشق به دریای عدم تعبیر می‌کند.
عدم در اینجا رمز نیستی و فناست.
عشق انسان را از هر هستی مجازی برکنده و او را در هستی حقیقی فانی می‌سازد.
عشق حتی برتر از بند بندگی و خداوندی است.
اندرو هفتاد و دو دیوانگی                      با دو عالم عشق را بیگانگی جان سلطانان جان در حسرتش    سخت پنهان است و پیدا حیرتش تخت شاهان تخته‌بندی پیش او                 غیر هفتاد و دو ملت کیش او بندگی بند و خداوندی صداع                 مطرب عشق این زند وقت سماع در شکسته عشق را آنجا قدم                    پس چه باشد عشق دریای عدم زین دو پرده عاشقی مکتوم شد        بندگی و سلطنت معلوم شد تا ز هستان پرده‌ها برداشتی                      کاشکی هستی زبانی داشتی پردة دیگر بدو بستی بدان                         هر چه گویی ای دم هستی از آن خون بخون شستن محال است و محال           آفت ادراک آن قالست و حال روز و شب اندر قفس در نی دمم                 من چو با سودا ئیانش محرمم دوش ای جان بر چه پهلو خفته‌ای                سخت مست و بیخود و آشفته‌ای مثنوی دفتر سوم (29 _4719)  بیماری عشق نیز غیر از همة بیماریهاست و طبیب صوری راهی به درمان آن ندارد.
عشق امری ربانی و الهی و رمز خورشید کمال حق است.
مولانا عشق را «اصطرلاب اسرار خدا» می‌خواند.

متن کامل را می توانید دانلود نمائید چون فقط تکه هایی از متن در این صفحه درج شده به صورت نمونه

ولی در فایل دانلودی بعد پرداخت، آنی فایل را دانلود نمایید

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مولانا و عشق

تحقیق در مورد زندگی حضرت مولانا 64 ص

اختصاصی از هایدی تحقیق در مورد زندگی حضرت مولانا 64 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 65

 

مقدمه :

زندگی حضرت مولانا

 اسم اصلی مولانا محمد جلال الدین است. مولانا  و رومی هم نام هائی است که بعداً به او داده شده است. اسم مولانا که به معنی مولا و آقاست در زمان جوانی او هنگامی که در قونیه به تدریس مشغل بود به او داده شده است. اوائل، این اسم از طرف شمس الدین تبریزی و سلطان ولد و کسانی که مولانا را دوست داشتند مورد استفاده قرار گرفته و بعدها به صورت عادت به عنوان سمبلیک به جای اسم اصلی مورد استفاده قرار گرفته است. رومی به معنای آناتولی است شناختن او به عنوان رومی از آنجائیست که وی در قرون گذشته که به کشور آناتولی دیار روم گفته می شد و قونیه هم یکی از ایالت های این کشور بود سال های متمادی زندگی کرد بخش زندگی از عمر خود را در آن دیار سپری کرده  و نهایت داشتن آرامگاه او در آن شهر می باشد.

محل وتاریخ تولد مولانا:

محل تولد شهر بلخ در افغانستان امروزی است که بزرگ ترین مرکز فرهنگی قدیمی ترک هاست. تاریخ تولد او نیز 30 سپتامبر 1207 مصادف با 6 ربیع الاول 604 می باشد.

نسب مولوی:

مادرش منسوب به یک خانواده اصیل است. دختر رکن الدین امیر بلخ به نام مومنه خاتون می باشد، جد مادری اش از شاهزادگان ترک خوارزمشاهی است ( به سال 1157 خاقان ترک شرق). پدرش با عنوان سلطان العلما شناخته شده و اسم اصلی او محمد بهاءالدین ولد است، پدربزرگش حسین خطیبی فرزند احمد خطیبی است. به نظر افلاکی حسین خطیبی عالم بزرگی بود که علمش  مانند دریا توسعه پیدا کرده بود. شخصیتی مانند رضی الدین نیشابوری که هم شاعری خوش ذوق و از بزرگان علوم دینی به شمار می رود از شاگردان او بود.

با توجه به منابع و آثار دوستداران و مریدان مولانا نسب سلطان العلما بهاءالدین ولد از جهت مادری باچهارده نسل به نوه حضرت محمد (ص) یعنی به حضرت حسین (ع) و از جهت پدری با ده نسل به اولین دوست از چهار دوست اصلی پیامبر یعنی به حضرت ابوبکر صدیق می رسد.

 شخصیت پدر مولانا یعنی حضرت بهاءالدین ولد:

بهاءالدین ولد در سال 1150 میلادی در بلخ متولد شد و با علم معنوی پدر و پدربزرگش رشد کرده و هم چنین از نجم الدین کبری (1221- ؟) کسب فیض نمود. بهاءالدین ولد در تمامی علوم نظیر نداشت. بهاءالدین ولد که علمش مانند دریای بیکران و از علوم ربانی و الهی نشأت گرفته بود تنها استادی بود که فتواهای بسیار مشکل دیار خراسان را حل و فصل می نمود. او از اوقاف چیزی نمی گرفت و حقوقی که از خزینه ی دولت به او اختصاص داده شده بود امرار معاش می کرد. باتوجه به اتفاق نظر در مورد روایات و منابع، عالمان و مفتی های اعظم آن دوران با اشاره معنوی حضرت محمد (ص) عنوان سلطان العلماء رابه بهاءالدین ولد داده اند و از این زمان به بعد به جای بهاءالدین ولد از عنوان سلطان العلماء استفاده شده است. دادن این عنوا را با عادات ترک ها هم می توان تشریح کرد. ترک ها هیچ وقت راضی نبودند که افراد و اشخاص دارای قابلیت بالا و صاحبان فضیلت بدون شناخته شدن فراموش شده و از میان بروند. برای این که این گونه افراد در نظر مردم متشخص شوند و برای این که مردم را برای فراگیری علم و عرفان متمایل کنند به این اشخاص لقب وعنوانی که مناسب شأن آنان بود می دادند. این رسم و عادت دلیل روشنی است که ترک ها نسبت به علم و فضیلت احترام خاصی قائلند. حتی به موجب رسوم و عادات مجبورند روی امضاها از این عناوین استفاده نمایند. آنها این عناوین بدست آورده را برای خود یک درجه معنی محسوب کرده و از این موضوع کبر و غرور به خود راه نمی دهند. بهاءالدین ولد که لباس و پوشش عالمان زمان خود را داشت   به موجب عادت بعد از نماز صبح به تدریس به مردم مشغول می شد. بعد از نماز ظهر برای دوستانش صحبت می کرد. روزهای دوشنبه هم برای عموم مردم وعظ و خطابه می کرد. بطور کلی در اثناء وعظ افکار اشخاصی که نظر فیلسوف های یونان را مورد پسند قرار می دادند را رد می کرد و می گفت: «کسانی که کتاب های سماوی (مربوط به خداوند) را به کول انداخته و به نوشته های پاک شده و ناخوانای فیلسوفان ارزش و اعتبار می دهند چگونه نجات خواهند یافت؟» دراین میان بر علیه فخرالدین رازی که فلسفه ی یونان را تدریس می کرد و از آن دفاع می نمود و هم چنین بر علیه خوارزمشاه که از رازی حمایت می کرد سخن می راند و آنها را اهل بدعت می خواند (مسائلی در دین که در زمان پیامبر نبوده و افرادی که بعد از رحلت پیامبر مسائل دیگری وارد دین کرده اند) و چنین می گفت: «بهتر از راه رفتن محمد مصطفی (ص) و راست تر از راه او ندیدم.»

 خروج مولانا همراه پدرش از بلخ و ورودشان به قونیه:

در اصل فخرالدین رازی به اهل تصوف با نظر مناسبی نگاه نمی کرد و احترام و حرمت مردم به بهاءالدین ولد در حد و اندازه خوارزمشاه را نمی توانست تحمل کند و از موضع گیری حضرت بهاءالدین بر علیه خودش ناراحت بود و او این مسائل را به خوارزمشاه خبر داد. قلب شیخ بهاءالدین از خوارزمشاه شکست و تصمیم گرفت که بلخ را ترک کند.اما محققین علت خروج بهاءالدین ولد از بلخ را استیلای مغول نشان می دهند. سلطان العلماء افراد خانواده و دوستانش در تاریخ 1213-1212 بلخ را ترک کردند. سلطان العلماء قبل ازترک بلخ نیت کرده بود تا به حج مشرف شود. او به نیشابور رفته به کاروان حج ملحق شد در نزدیکی بغداد به محافظینی که از او پرسیدند که از کدام قوم هستی. از کجا می آیی و به کجا می روی، سلطان العلماء این جواب معنی دار را به آنان داد: «از خدا آمدیم و به خدا می رویم و غیر از خدا هیچ کس قدرت و نیرو ندارد. زمانی که این سخن به شیخ شهاب الدین سهروردی (1325-1145) رسید او گفت: «این سخن را غیر از بهاءالدین ولد بلخی کسی نمی گوید. او با محبت و صمیمیت به استقبال حضرت بهاءالدین شتافت. زمانی که این دو بهم رسیدند، شیخ شهاب‌الدین از قاطرش پیاده شده با احترام و نزاکت زانوی بهاءالدین ولد را بوسید. احترام قلبی اش را به او رسانید. بهاءالدین ولد سه روز در بغداد ماند و به سوی کعبه در مسیر کوفه حرکت کرد. بعد از این که فرائض حج را به اتمام رساند در برگشت به شام رفت. مولانا فرزند بهاءالدین همراه پدر بود. آنان به همراه کاروان از شام به مالاتیا (اکنون یکی از استان های ترکیه است) از آنجا به ارزنجان وسپس به کارامان عزیمت کردند. مدتی را در کارامان سپری نموده و در نهایت قونیه را انتخاب و در آنجا مسکن گزیدند.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد زندگی حضرت مولانا 64 ص

دانلود تحقیق اصطلاحات مرتبط با مشاوره از کتاب مثنوی معنوی مولانا +60 ص

اختصاصی از هایدی دانلود تحقیق اصطلاحات مرتبط با مشاوره از کتاب مثنوی معنوی مولانا +60 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 99

 

فصل اول

1- مقدمه

2- نیاز احساس شده در مورد مسئله

3- هدف کلی و اهداف جزئی

4- روش انجام تحقیق

5- تعریف واژه‎ها

مقدمه:

در این نوشتار سعی بر آن است که برخی از مفاهیم مشاوره و اصطلاحات رایج روزمرة مشاوره و هم‎چنین برخی از رویکردهای اصلی مشاوره با زبان شعر و از دیدگاه جلال‎الدین محمد بلخی ملقب به مولانا بیان می‎شود. بسیاری از آنچه که امروز مشاوران و روانشناسان بیان می‎کنند هر کدام به نوعی در آثار مولانا تجلی پیدا کرده‎اند.

مثنوی مولوی دریایی است ژرف و بسیاری از نظریه‎ها و تکنیکها و مهارتهای مشاوره با زبان زیبای شعر در آن آورده شده است و ریشة بسیاری از نظریه‎های مشاوره و روان درمانی را مخصوصاً رویکردهای شناختی را می‎توان در مثنوی مولانا یافت. در این تحقیق پس از تعریف و ارائة مفاهیم و اصطلاحات رایج در مشاوره سعی شده است که مصداقهای این مفاهیم در مثنوی معنوی یافته و با این اصطلاحات تطبیق داده شوند. در ارتباط با اهمیت مشاوره و فوائد آن در آثار مولانا و هم‎چنین خصوصیات یک مشاور اشعار و ابیات بسیاری آمده است که در این تحقیق سعی شده به طور نسبتاً کاملی به تمامی آنها اشاره شود. باشد که مورد قبول دوستداران رشتة مشاوره قرار گیرد.

نیاز احساس شده در مورد مسئله:

با توجه به اینکه بسیاری از علوم و معارف جدید چه در مشرق زمین و چه در مغرب زمین به نحوی در آثار مولانا تجلی پیدا کرده‎اند و در این زمینه تحقیقات و پژوهشهای نسبتاً وسیعی صورت گرفته است و کتابهای زیادی نیز به رشته تحریر درآمده‎اند ولی متأسفانه در مورد مسائل و مفاهیم مرتبط با روانشناسی و یا مشاوره در آثار مولانا تحقیقات و پژوهشهای کمتری صورت گرفته است و با توجه به این نکته که در مثنوی مولوی نکات قابل توجه و قابل تأملی در مورد اهمیت و فوائد مشاوره، ضرورت مشاوره، خصوصیات مشاوره و همچنین برخی دیگر از مفاهیم رایج در مشاوره آورده شده است در این تحقیق سعی شده است تا این مطالب استخراج شده و به صورت نسبتاً منسجمی جمع‎آوری گردند. به امید اینکه در این زمینه تحقیقات گسترده‎تر و پردامنه‎تری صورت گیرد.

هدفی کلی:


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق اصطلاحات مرتبط با مشاوره از کتاب مثنوی معنوی مولانا +60 ص