هایدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

هایدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق وصیت

اختصاصی از هایدی تحقیق وصیت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق وصیت


تحقیق وصیت

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 37

 

وصیت

وصیت عبارت است از سفارش براى بعد از مرگ و این سه قسم است : یکى تملیکى و دیگرى وصیت عهدى وسوم تفکیکى ، اما وصیت تملیکى مثل اینکه بگوید: ((بعد از مردنم فلان چیز و یا فلان مبلغ را به زید بدهید)) که ملحق به این است آن موردى که وصیت کند زید را بر فلان حق من مسلط کنید و آن حق را به زید بدهید، و اما وصیت عهدى این است که مثلا وصیت کند به اینکه مرا بعد از مردنم تجهیز کنید یعنى غسل و کفن و دفنم را انجام دهید و یا برایم حجى یا نمازى یا عبادت دیگرى نظیر اینها استیجار نمائید، و اما تفکیکى این است که چیزى را که در قید ملکیت او است آزاد کند مثلا وصیت کن که بعد از من فلان برده مرا آزاد کنید.

مساءله 1 - همینکه امارات و علامات مرگ انسانى ظاهر شود بر او واجب مى شود که کلیه اموالى که از خلق در دست او است و امانتهائى که پیش او است به صاحبانش برگرداند، و آن چه از خالق به عهده اوست اداء کند، اگر نمازى از او یا روزه اى فوت شده قضاء نماید، و اگر کفاره اى و چیز دیگرى نظیر آن بدهکار شده بپردازد و نیز واجب است آن چه از خلق بر ذمه او آمده از قبیل قرض مدت دار آن را بپردازد، و اگر رساندن برایش ممکن نشد و خودش نتوانست برساند واجب است وصیت کند به اینکه وصى او اموال مردم را به دستشان برساند و شاهد هم بگیرد خصوصا آن اموالى که ورثه از آن خبر ندارند و نیزوصى کند به اینکه حقوق مالى که به ذمه او آمده را بپردازد، چه خلقى باشد نظیر دین ها و ضمانتها و دیه ها و ارش جنایتها و یا خالقى نباشد نظیر خمس و زکات و کفارات ، بلکه بر او واجب است وصیت کند به این که براى انجام آن چه واجب بدنى و نیابت بردار از او فوت شده کسى را نائب واجیز بگیرند تا او نماز و روزه هاى فوت شده اش را قضاء کند، البته این بر کسى واجب است که پسر بزرگى نداشته باشد وگرنه بر پسر بزرگش قضاء آنها واجب است بلکه در صورتى هم که پسر بزرگش اهلیت این کار را ندارد یا به خاطر اینکه عبادت از او صحیح نیست و یا اطمینان ندارد که فرزندش واجب او را انجام دهد و یا راءیش این است که عمل او صحیح نیست باید وصیت کند.

مساءله 2 - اگر اموالى یا حقوقى و واجباتى از مردم نزد او است لکن علم و اطمینان دارد به اینکه جانشینانش آنها را به صاحبانش مى رسانند و حقوق و واجبات را اداء مى کنند دیگر واجب نیست خودش برساند و یا وصیت کند هرچند که باحتیاط نزدیکتر آن است که چنین کند.

مساءله 3 - در وصیت هر عبارتى به هر زبان که دلالت بر منظور او کند کافى است و لفظ خاصى در آن معتبر نیست ، بنابراین در وصیت تملیکى کافى است بگوید: ((من براى فلانى وصیت مى کنم بفلان چیز)) و یا بگوید: ((بعد از مرگ من فلان چیز یا فلان مبلغ را بدهید و یا برسانید به فلان شخص )) و یا بگوید: ((فلان چیز بعد از مرگ من مال فلانى است )) و امثال اینها و در وصیت عهدى بگوید: ((بعد از مرگم فلان کار را انجام دهید و یا چنین و چنان کنید))، و ظاهرا نوشتن وصیت کافى است حتى در صورتى هم که قدرت بر گفتن داشته باشد، خصوصا در وصیت عهدى به شرطى که ورثه بدانند که این نوشته را به قصدوصیت نوشته است و عبارت آن ظاهر الدلالة بر مقصود باشد بنابراین وجود نوشته اى از موصى به خط و امضاء و مهر خودش به شرطى که از قرائن احوال معلوم شود که آن را به عنوان وصیت نوشته کافى است و بر وصى کافى است آن را عملى سازد، بلکه اکتفاء به اشاره اى که معنا را بفهماند حتى با قدرت بر گفتن و نوشتن نیز خالى از قوت نیست هرچند که نزدیکتر به احتیاط آن است که در حال اختیار آن را بنویسد.مساءله 4 - وصیت تملیکى سه رکن دارد: یکى موصى ((وصیت کننده )) و دوم موصى له ((یعنى کسى که صاحب وصیت چیزى برایش در نظر گرفته که بعد از مرگش به او بدهند)).و موصى به ((یعنى آن چیزى که براى موصى له در نظرگرفته )) و وصیت عهدى دو رکن دارد: یکى موصى و دوم موصى به و به عبارت ساده تر یکى وصیت کننده و دیگرى سفارشات او، بله اگر صاحب وصیت شخصى معین را براى انجام سفارشاتش در نظر گرفته ارکان وصیت او نیز سه چیز مى شود که سومى آن موصى الیه یعنى آن کسى است که باید سفارشات او را عملى سازد که به او وصى نیز گفته مى شود.مساءله 5 - اشکالى نیست در اینکه در وصیت عهدى احتیاج به قبول نیست ، بله اگر شخصى معینى را براى انجام سفارشاتش نام برده قبول او شرط نیست لکن قبول او در مسئول شدنش شرط است نه در صحت وصیت ، و اما در وصیت تملیکى اگر تملیک براى نوع باشد نظیر وصیت براى فقراء یا سادات در آن جا نیز قبول موصى له شرط نیست ، و اما اگر تملیک به شخص باشد مشهور گفته اند قبول آن شخص معتبر است لکن ظاهر این است که قبول او در صحت وصیت و ترتب آثار و احکام آن از قبیل حرمت تبدیل معتبر نیست لکن اگر آن شخص بخواهد مالک آن مال بشود قبول وصیت لازم است وچنان نیست که به صرف وصیت صاحب مال مال او خود به خود قهرا در ملک موصى له درآید، پس مى توان گفت که وصیت در اعتبار خودش قبول نمى خواهد و از ایقاعات است ولى در سببیتش جهت مالک شدن موصى له جزء سبب است و جزء دیگر سبب قبول او است .مساءله 6 - در قبول وصیت هر آن چه رضایت موصى را افاده کند چه لفظ باشد و چه عمل کافى است ، قبول عملى مثل اینکه موصى به را به قصد تحویل بگیرد و در آن تصرف کند.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق وصیت

مقاله درباره وصیت

اختصاصی از هایدی مقاله درباره وصیت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 38

 

وصیت عبارت است از سفارش براى بعد از مرگ و این سه قسم است : یکى تملیکى و دیگرى وصیت عهدى وسوم تفکیکى ، اما وصیت تملیکى مثل اینکه بگوید: ((بعد از مردنم فلان چیز و یا فلان مبلغ را به زید بدهید)) که ملحق به این است آن موردى که وصیت کند زید را بر فلان حق من مسلط کنید و آن حق را به زید بدهید، و اما وصیت عهدى این است که مثلا وصیت کند به اینکه مرا بعد از مردنم تجهیز کنید یعنى غسل و کفن و دفنم را انجام دهید و یا برایم حجى یا نمازى یا عبادت دیگرى نظیر اینها استیجار نمائید، و اما تفکیکى این است که چیزى را که در قید ملکیت او است آزاد کند مثلا وصیت کن که بعد از من فلان برده مرا آزاد کنید.

مساءله 1 - همینکه امارات و علامات مرگ انسانى ظاهر شود بر او واجب مى شود که کلیه اموالى که از خلق در دست او است و امانتهائى که پیش او است به صاحبانش برگرداند، و آن چه از خالق به عهده اوست اداء کند، اگر نمازى از او یا روزه اى فوت شده قضاء نماید، و اگر کفاره اى و چیز دیگرى نظیر آن بدهکار شده بپردازد و نیز واجب است آن چه از خلق بر ذمه او آمده از قبیل قرض مدت دار آن را بپردازد، و اگر رساندن برایش ممکن نشد و خودش نتوانست برساند واجب است وصیت کند به اینکه وصى او اموال مردم را به دستشان برساند و شاهد هم بگیرد خصوصا آن اموالى که ورثه از آن خبر ندارند و نیزوصى کند به اینکه حقوق مالى که به ذمه او آمده را بپردازد، چه خلقى باشد نظیر دین ها و ضمانتها و دیه ها و ارش جنایتها و یا خالقى نباشد نظیر خمس و زکات و کفارات ، بلکه بر او واجب است وصیت کند به این که براى انجام آن چه واجب بدنى و نیابت بردار از او فوت شده کسى را نائب واجیز بگیرند تا او نماز و روزه هاى فوت شده اش را قضاء کند، البته این بر کسى واجب است که پسر بزرگى نداشته باشد وگرنه بر پسر بزرگش قضاء آنها واجب است بلکه در صورتى هم که پسر بزرگش اهلیت این کار را ندارد یا به خاطر اینکه عبادت از او صحیح نیست و یا اطمینان ندارد که فرزندش واجب او را انجام دهد و یا راءیش این است که عمل او صحیح نیست باید وصیت کند.

مساءله 2 - اگر اموالى یا حقوقى و واجباتى از مردم نزد او است لکن علم و اطمینان دارد به اینکه جانشینانش آنها را به صاحبانش مى رسانند و حقوق و واجبات را اداء مى کنند دیگر واجب نیست خودش برساند و یا وصیت کند هرچند که باحتیاط نزدیکتر آن است که چنین کند.

مساءله 3 - در وصیت هر عبارتى به هر زبان که دلالت بر منظور او کند کافى است و لفظ خاصى در آن معتبر نیست ، بنابراین در وصیت تملیکى کافى است بگوید: ((من براى فلانى وصیت مى کنم بفلان چیز)) و یا بگوید: ((بعد از مرگ من فلان چیز یا فلان مبلغ را بدهید و یا برسانید به فلان شخص )) و یا بگوید: ((فلان چیز بعد از مرگ من مال فلانى است )) و امثال اینها و در وصیت عهدى بگوید: ((بعد از مرگم فلان کار را انجام دهید و یا چنین و چنان کنید))، و ظاهرا نوشتن وصیت کافى است حتى در صورتى هم که قدرت بر گفتن داشته باشد، خصوصا در وصیت عهدى به شرطى که ورثه بدانند که این نوشته را به قصدوصیت نوشته است و عبارت آن ظاهر الدلالة بر مقصود باشد بنابراین وجود نوشته اى از موصى به خط و امضاء و مهر خودش به شرطى که از قرائن احوال معلوم شود که آن را به عنوان وصیت نوشته کافى است و بر وصى کافى است آن را عملى سازد، بلکه اکتفاء به اشاره اى که معنا را بفهماند حتى با قدرت بر گفتن و نوشتن نیز خالى از قوت نیست هرچند که نزدیکتر به احتیاط آن است که در حال اختیار آن را بنویسد.مساءله 4 - وصیت تملیکى سه رکن دارد: یکى موصى ((وصیت کننده )) و دوم موصى له ((یعنى کسى که صاحب وصیت چیزى برایش در نظر گرفته که بعد از مرگش به او بدهند)).و موصى به ((یعنى آن چیزى که براى موصى له در نظرگرفته )) و وصیت عهدى دو رکن دارد: یکى موصى و دوم موصى به و به عبارت ساده تر یکى وصیت کننده و دیگرى سفارشات او، بله اگر صاحب وصیت شخصى معین را براى انجام سفارشاتش در نظر گرفته ارکان وصیت او نیز سه چیز مى شود که سومى آن موصى الیه یعنى آن کسى است که باید سفارشات او را عملى سازد که به او وصى نیز گفته مى شود.مساءله 5 - اشکالى نیست در اینکه در وصیت عهدى احتیاج به قبول نیست ، بله اگر شخصى معینى را براى انجام سفارشاتش نام برده قبول او شرط نیست لکن قبول او در مسئول شدنش شرط است نه در صحت وصیت ، و اما در وصیت تملیکى اگر تملیک براى نوع باشد نظیر وصیت براى فقراء یا سادات در آن جا نیز قبول موصى له شرط نیست ، و اما اگر تملیک به شخص باشد مشهور گفته اند قبول آن شخص معتبر است لکن ظاهر این است که قبول او در صحت وصیت و ترتب آثار و احکام آن از قبیل حرمت تبدیل معتبر نیست لکن اگر آن شخص بخواهد مالک آن مال بشود قبول وصیت لازم است وچنان نیست که به صرف وصیت صاحب مال مال او خود به خود قهرا در ملک موصى له درآید، پس مى توان گفت که وصیت در اعتبار خودش قبول نمى خواهد و از ایقاعات است ولى در سببیتش جهت مالک شدن موصى له جزء سبب است و جزء دیگر سبب قبول او است .مساءله 6 - در قبول وصیت هر آن چه


دانلود با لینک مستقیم


مقاله درباره وصیت

مقاله وصیت

اختصاصی از هایدی مقاله وصیت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله وصیت


مقاله وصیت

لینک پرداخت و دانلود در "پایین مطلب"

 فرمت فایل: word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 تعداد صفحات:38

وصیت عبارت است از سفارش براى بعد از مرگ و این سه قسم است : یکى تملیکى و دیگرى وصیت عهدى وسوم تفکیکى ، اما وصیت تملیکى مثل اینکه بگوید: ((بعد از مردنم فلان چیز و یا فلان مبلغ را به زید بدهید)) که ملحق به این است آن موردى که وصیت کند زید را بر فلان حق من مسلط کنید و آن حق را به زید بدهید، و اما وصیت عهدى این است که مثلا وصیت کند به اینکه مرا بعد از مردنم تجهیز کنید یعنى غسل و کفن و دفنم را انجام دهید و یا برایم حجى یا نمازى یا عبادت دیگرى نظیر اینها استیجار نمائید، و اما تفکیکى این است که چیزى را که در قید ملکیت او است آزاد کند مثلا وصیت کن که بعد از من فلان برده مرا آزاد کنید.

مساءله 1 - همینکه امارات و علامات مرگ انسانى ظاهر شود بر او واجب مى شود که کلیه اموالى که از خلق در دست او است و امانتهائى که پیش او است به صاحبانش برگرداند، و آن چه از خالق به عهده اوست اداء کند، اگر نمازى از او یا روزه اى فوت شده قضاء نماید، و اگر کفاره اى و چیز دیگرى نظیر آن بدهکار شده بپردازد و نیز واجب است آن چه از خلق بر ذمه او آمده از قبیل قرض مدت دار آن را بپردازد، و اگر رساندن برایش ممکن نشد و خودش نتوانست برساند واجب است وصیت کند به اینکه وصى او اموال مردم را به دستشان برساند و شاهد هم بگیرد خصوصا آن اموالى که ورثه از آن خبر ندارند و نیزوصى کند به اینکه حقوق مالى که به ذمه او آمده را بپردازد، چه خلقى باشد نظیر دین ها و ضمانتها و دیه ها و ارش جنایتها و یا خالقى نباشد نظیر خمس و زکات و کفارات ، بلکه بر او واجب است وصیت کند به این که براى انجام آن چه واجب بدنى و نیابت بردار از او فوت شده کسى را نائب واجیز بگیرند تا او نماز و روزه هاى فوت شده اش را قضاء کند، البته این بر کسى واجب است که پسر بزرگى نداشته باشد وگرنه بر پسر بزرگش قضاء آنها واجب است بلکه در صورتى هم که پسر بزرگش اهلیت این کار را ندارد یا به خاطر اینکه عبادت از او صحیح نیست و یا اطمینان ندارد که فرزندش واجب او را انجام دهد و یا راءیش این است که عمل او صحیح نیست باید وصیت کند.

مساءله 2 - اگر اموالى یا حقوقى و واجباتى از مردم نزد او است لکن علم و اطمینان دارد به اینکه جانشینانش آنها را به صاحبانش مى رسانند و حقوق و واجبات را اداء مى کنند دیگر واجب نیست خودش برساند و یا وصیت کند هرچند که باحتیاط نزدیکتر آن است که چنین کند.

مساءله 3 - در وصیت هر عبارتى به هر زبان که دلالت بر منظور او کند کافى است و لفظ خاصى در آن معتبر نیست ، بنابراین در وصیت تملیکى کافى است بگوید: ((من براى فلانى وصیت مى کنم بفلان چیز)) و یا بگوید: ((بعد از مرگ من فلان چیز یا فلان مبلغ را بدهید و یا برسانید به فلان شخص )) و یا بگوید: ((فلان چیز بعد از مرگ من مال فلانى است )) و امثال اینها و در وصیت عهدى بگوید: ((بعد از مرگم فلان کار را انجام دهید و یا چنین و چنان کنید))، و ظاهرا نوشتن وصیت کافى است حتى در صورتى هم که قدرت بر گفتن داشته باشد، خصوصا در وصیت عهدى به شرطى که ورثه بدانند که این نوشته را به قصدوصیت نوشته است و عبارت آن ظاهر الدلالة بر مقصود باشد بنابراین وجود نوشته اى از موصى به خط و امضاء و مهر خودش به شرطى که از قرائن احوال معلوم شود که آن را به عنوان وصیت نوشته کافى است و بر وصى کافى است آن را عملى سازد، بلکه اکتفاء به اشاره اى که معنا را بفهماند حتى با قدرت بر گفتن و نوشتن نیز خالى از قوت نیست هرچند که نزدیکتر به احتیاط آن است که در حال اختیار آن را بنویسد.
مساءله 4 - وصیت تملیکى سه رکن دارد: یکى موصى ((وصیت کننده )) و دوم موصى له ((یعنى کسى که صاحب وصیت چیزى برایش در نظر گرفته که بعد از مرگش به او بدهند)).و موصى به ((یعنى آن چیزى که براى موصى له در نظرگرفته )) و وصیت عهدى دو رکن دارد: یکى موصى و دوم موصى به و به عبارت ساده تر یکى وصیت کننده و دیگرى سفارشات او، بله اگر صاحب وصیت شخصى معین را براى انجام سفارشاتش در نظر گرفته ارکان وصیت او نیز سه چیز مى شود که سومى آن موصى الیه یعنى آن کسى است که باید سفارشات او را عملى سازد که به او وصى نیز گفته مى شود.
مساءله 5 - اشکالى نیست در اینکه در وصیت عهدى احتیاج به قبول نیست ، بله اگر شخصى معینى را براى انجام سفارشاتش نام برده قبول او شرط نیست لکن قبول او در مسئول شدنش شرط است نه در صحت وصیت ، و اما در وصیت تملیکى اگر تملیک براى نوع باشد نظیر وصیت براى فقراء یا سادات در آن جا نیز قبول موصى له شرط نیست ، و اما اگر تملیک به شخص باشد مشهور گفته اند قبول آن شخص معتبر است لکن ظاهر این است که قبول او در صحت وصیت و ترتب آثار و احکام آن از قبیل حرمت تبدیل معتبر نیست لکن اگر آن شخص بخواهد مالک آن مال بشود قبول وصیت لازم است وچنان نیست که به صرف وصیت صاحب مال مال او خود به خود قهرا در ملک موصى له درآید، پس مى توان گفت که وصیت در اعتبار خودش قبول نمى خواهد و از ایقاعات است ولى در سببیتش جهت مالک شدن موصى له جزء سبب است و جزء دیگر سبب قبول او است .مساءله 6 - در قبول وصیت هر آن چه رضایت موصى را افاده کند چه لفظ باشد و چه عمل کافى است ، قبول عملى مثل اینکه موصى به را به قصد تحویل بگیرد و در آن تصرف کند.
مساءله 7 - در قبول فرقى نیست بین اینکه در حیات صاحب وصیت باشد یا بعد از آن همچنانکه در دومى فرقى نیست بین اینکه بعد از مرگ موصى بلافاصله قبول کند و یا بعد از گذشتن مدتى .

مساءله 8 - اگر موصى له بعضى از مقدار وصیت را قبول و بعضى را رد کند بنا بر اقوى وصیت در آن مقدار که او قبول کرده صحیح و در مابقى باطل است مگر آن که موصى وصیت به مجموع من حیث المجموع کرده باشد ((یعنى گفته باشد که اگر فلانى همه آن چه را که من باو داده ام قبول کرد به او بدهید و اما اگر خواست بعضى را قبول و بعضى را رد کند چیزى به او ندهید.))

مساءله 9 - اگر موصى له در زندگى صاحب وصیت از دنیا برود و یا بعد از مرگ او و قبل از آن که نسبت به قبول یا رد وصیت او اظهار نظرى کرده باشد بمیرد ورثه او قائم مقام او در قبول یا رد آن است که اگر وصیت را قبول کنند مالک موصى به مى شوند همچنانکه اگر صاحب وصیت از وصیت خود بر نمى گشت و مورث ایشان آن را قبول مى کرد مالک مى شد.
مساءله 10 - در مسئله قبلى گفتیم وارث قائم مقام مورث خود در قبول یا رد وصیت است ، و ظاهر این است که وارث مالک موصى به را از خود موصى تلقى مى کند یعنى مستقیما از ملک موصى به آنان منتقل مى شود نه اینکه اول به موصى له یعنى مورث آنان منتقل و سپس از او به وارثان او منتقل مى شود هرچند که تقسیم آن در بین ورثه اگر متعدد باشند طبق تقسیم ارث مى باشد و بنابراین دیگر دیونى که موصى له داشته ربطى به این موصى به ندارد و از آن پرداخت نمى شود و همچنین اگر موصى له هم در وصیت خود مخارجى معین کرده از آن پرداخت نمى گردد.


دانلود با لینک مستقیم


مقاله وصیت

مقاله درباره وصیت نامه های امیرالمومنین علی (ع)

اختصاصی از هایدی مقاله درباره وصیت نامه های امیرالمومنین علی (ع) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله درباره وصیت نامه های امیرالمومنین علی (ع)


مقاله درباره وصیت نامه های امیرالمومنین علی (ع)

لینک پرداخت و دانلود در "پایین مطلب"

 فرمت فایل: word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 تعداد صفحات:15

مقدمه:

انسان و جنگ

یکی از مسایل زندگی انسان در طول تاریخ، جنگ بوده است. این پدیده عمری بسیار طولانی دارد و قدمت ان به آغاز خلقت بشر می رسد. اندک زمانی پس از آفرینش حضرت آدم نیز، بین فرزندان او جنگ و نزاع درگرفت و دامنة آن تا امروز هم چنان ادامه دارد. برای جنگیدن، ابزار و آلاتی لازم بود که برای تهیه و ساخت آن در طول زمان، انسان استعدادهای جسمی و ذهنی خود را به کار گرفته است. با گذشت عمر جهان و پدید آمدن دوره های مختلف، ابزار و آلات جنگی و شیوه های نبرد نیز کاملتر و جدیدتر شده است؛ تا جایی که در دنیای امروز شیوه هایی چون «جنگهای الکترونیکی» و «جنگ ستارگان» مطرح شده است.

عللی که انسان را به جنگ کشیده، متفاوت بوده است. مسأله اساسی آن است که جنگ به اشکال گوناگون در زندگی انسان وجود دارد، چه به صورت دفاع به منظور دفع تجاوز دشمن و چه به شکل تعرض یا به منظور سلطه گری، شهرت طلبی، حرص و طمع.


جهاد در نهج البلاغه

علی (ع) پرچمدار جهاد و مبارزه در راه خدا

“به خدا قسم اگر من تنها، با دشمنان اسلام رو به رو شوم و آنها تمام روی زمین را پر کرده باشند، باک نداشته و نمی هراسم و بدون ذره ای بیم و هراس با آنان رو به رو می­گردم.”

یاران پیامبر اسلام (ص) با تمام توان، و با مال و جان در راه خدا جهاد کردند، ولی تاریخ اسلام و جهان هیچ شخصی را که بتواند فداکاری،‌ رشادت و شجاعت و اخلاص حضرت علی (ع) را در راه خدا و دین داشته باشد، به خود ندیده است.

قدم، قلم، بیان، شمشیر و تمام زندگی علی (ع) در راه خدا و در راه جهاد و مبارزه بود و در همه حال، به مصلحت اسلام می اندیشید.

علی (ع) با قطع نظر از تمام اوصاف انسانیش که او را پس از پیامبر (ص)، شخص درجه یک اسلام معرفی می کند، افسر نمونة اسلام هم بوده است.


دانلود با لینک مستقیم


مقاله درباره وصیت نامه های امیرالمومنین علی (ع)

دانلود مقاله وصیت نامه پاسدار شهید آقا محمد زرین

اختصاصی از هایدی دانلود مقاله وصیت نامه پاسدار شهید آقا محمد زرین دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 1

 

وصیت نامه پاسدار شهید آقا محمد زرین

انا لله و انا الیه راجعون

و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله اموا تابل احیاء عند ربهم یرزقون

گمان نکنید آنهائی که در راه خدا جان می دهند مرده اند بلکه زنده اند و در نزد خدای خود روزی دارند. مومن باید مثل کوه استوار و مقاوم باشد و با بادهای شدید و سخت نلرزد. با درود فراوان به رهبر کبیر انقلاب اسلامی "امام خمینی" این پیر پر سوز جماران حسین زمان، بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران، و با درود بردان پاک شهدای خونین انقلاب کبیر اسلامی، از انقلاب حضرت نوح (ع) تا انقلاب خمینی با درود فراوان بروان پاک شهدای انقلاب اسلامی ایران از شهدای کربلای حسین تا شهدای کربلای ایران. من در جهه پا گذاشتم تا به یاری حسین زمان "خمینی بت شکن" بشتابم و خون پاکم را فدای او کنم. آری شهادت چه زیبائی دارد زیائی که حسین (ع) با 72 تن داشت. آری برادران من سواد کافی ندارم که برایتان خوب بنویسم. برادران ما رفتیم و حالا شما ماندید راه ما را ادامه بدهید نگذارید این انقلاب که دستاورد خون صدها شهید و مجروح و معلول است از بین برود سنگرها را حفظ کنید مسجد ها هم سنگر هستند و همین نمازهای جماعت در مسجد ها بود که انقلاب را به پیروزی رسانید. باری به کمک بیچارگان بشتابید با مردم رفتار خوب داشته باشید. ما رفتیم نگوئید مرده ایم که مرده نیستیم. ما در کربلا با حسینیان هستیم. برادران جنگ ترسی ندارد، وحشتی ندارد،این جنگ برای شما یک نعمت بزرگ خدا دادی است به جبهه ها بروید. آری جبهه مدرسه است و مدیر آن امام خمینی است. هرگز از شهادت نهراسید. بلکه تمام پیامبران و ائمه اطهار ما به درجه ی شهادت رسیدند. آری اگر نهج البلاغه امام علی (ع) را خوانده باشید میگوئید خدایا مرا هرگز در رختخواب گرم نمیران بلکه مرا در جهاد با کفر یا در محراب عبادت شهید کن. و از برادران می خواهم که انتقام خونم را از امپریالیسم جهانی بگیرند و راه مرا ادامه بدهند. خانواده عزیزم برای من گریه نکنید و صبر داشته باشید و به جای گریه حسین حسین بگوئید، و هر موقع به یاد من افتادید گوئید خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار وصیت دارم از برادران روحانی که به روستای بن شوای بروند و مردمی را آگاه کنند. اما پدر و مادر عزیزم این خقیر "بسیج الهی" که برای اسلام گام برداشتم و برای میهن اسلامی و حفاظت از این اسلام و نگهداری از قرآن خداوند پا در جبهه ی جنگ گذاشتم تا اینکه توانسته باشم قدمی و شاید سعادتی نصیبم گردد و با نثار خون خود انقلاب و اسلام عزیزم و مکتب و قرآن و میهن اسلامی را یاری بنمایم. همانطوریکه حسین و یارانش و دیگر مسلمانان خون خود را نثار کردند تا اسلام پایدار بماند. ما هم باید همان راه را انتخاب کنیم تا اینکه دیگران بتوانند این اسلام عزیز را به نسل آینده تحویل بدهند. من بای هوی و هوس قیام نکردم بلکه برای امر به معروف و نهی از منکر قیام کردم تا شاید بتوانم از جبهه ی اسلام با کافران بعثی به نبرد برخیزم و جان خود را نثار اسلام کنم. و تو ای مادر مهربان و پدر عزیزم من امانتی بوده ام پیش شما که تحویل جامعه اسلامی داده اید و در ضمن تو برای من گریه و زاری مکن چون راه من راه آگاهانه ای است که انتخاب کرده ام و لباس سیاه به تن نکنید و تنها روزهای جمعه روی مزار من بیایید و برای من فاتحه بخوانید و انا لله و انا علیه راجعون بگوئد برادران عزیزم من برای میهن الهی و قرآن قیام کرده ام و شماها باید راه حسین (ع) را انتخاب کنید.


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله وصیت نامه پاسدار شهید آقا محمد زرین