هایدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

هایدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله نظریه پیچیدگی

اختصاصی از هایدی دانلود مقاله نظریه پیچیدگی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله نظریه پیچیدگی


دانلود مقاله نظریه پیچیدگی

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 15

 

چکیده:

پیچیدگی جهان در تضاد با سادگی قوانین فیزیکی قراردارد. در سالهای اخیر رفتارهای غیر خطی و پویای سیستمها به طور وسیع مطالعه شده است، یعنی رفتارهایی که منجر به پیچیدگی و در نهایت آشوب می شوند. مطالعة این رفتارها، منتهی به وضع قوانین جدیدی در طبیعت نشده ولی باعث شدهاند تا بتوانیم قوانین موجود را عمیقتر درک کنیم. یکی از نکات جالب توجه در پیچیدگی این است که به رغم تصورات پیشین، قوانین ساده میتوانند منجر به بروز رفتارهای بسیار پیچیده شوند. این موضوع میتواند منجر به شناخت عمیقتر عملکرد سیستمها و رفتارهای اجتماعی و سازمانی شود. از همین روست که در حال حاضر اندازهگیری پیچیدگی و راههای کاهش آن در سازمانها و فرآیندهای تصمیم گیری به یکی از مباحث روز تبدیل شده است. همین گستردگی مبحث پیچیدگی باعث شده است که مشارکت تمام علوم نظیر ریاضایت، فیزیک، مکانیک شارهها، شیمی، مدیریت در تحلیل آن اجتناب ناپذیر شود.در مقالة حاضر سعی شده است تا کلیاتی از پیچیدگی و انواع آن ارائه شود و نقش آن در طبیعت و سیستمهای تولیدی مورد مطالعه قرار گیرد.کلید واژه ها: پیچیدگی، پیچیدگی ایستا، پیچیدگی پویا، خود سازماندهی، آشوب مقدمه:

یکی از وجوه اساسی علم که آن را از هنر و ادبیات متمایز می کند امکان بیان آن به کمک اعداد و کمی کردن آن با استفاده از روابط ریاضی است.این پدیده چنان فراگیر شده است که بسیاری از اوقات کار علمی براساس کیفیت ریاضیات آن سنجیده می‌شود و نه محتوای تجربهاش. بهکارگیری روابط ریاضی، علاوه بر ایجاد شرایط جدید برای نگرش به پدیدهها (نوآوری)، نوعی سیستم ارزشی برای اندازهگیری و کمی کردن نیز بهوجود می آورد.نظریة پیچیدگی مطمئناً راه جدیدی برای نگاه کردن به پدیدههاست و به تدریج در حال تغییر دادن تکنیکهای ریاضی سنتی است. به همین دلیل نیز برخی از دانشمندان نظریة پیچیدگی را گنگ و مبهم میدانند و آن را شایستة عنوان علم نمی‌شناسند. نیاز به تکنیکهای جدید ریاضی جهت مواجهه با علوم جدید، موضوع تازه‌ای نیست (ریاضیات نیوتونی و لایبنیتز، توپولوژی پوآنکاره، هندسة غیر اقلیدسی ریمان، آمار بولتزمن و نظریة مجموعههای کانتور). تمام این دیدگاههای جدید در ریاضیات به دلیل نیاز به کمی کردن نظریه‌های جدید علمی که در آن زمان پا به عرصه وجود گذاشته بودند ابداع شدند.

نظریة پیچیدگی:

بهتر است در اینجا نگاهی به اجزای اصلی یک سیستم پیچیده بیندازیم. بهطور کلی هر سیستم پیچیده یک سیستم کاملاً عملکردی است که شامل اجزای متغیر و وابسته به هم است. به بیان دیگر، برخلاف یک سیستم کاملاً سنتی (نظیر هواپیما) اجزا دارای ارتباطات دقیقاًٌ تعریف شده و رفتارهای ثابت یا مقادیر ثابت نیستند و عملکردهای انفرادی آنها نیز ممکن است با روشهای سنتی قابل تبیین نباشد. به رغم این ابهام، این سیستمها بخش اعظم جهان ما را تشکیل می‌دهند و ارگانیسمهای زنده و سیستمهای اجتماعی و حتی بسیاری از سیستمهای غیر ارگانیک طبیعی نیز در زمرة آنها قرار می‌گیرند.پیچیدگی ایستا (نوع اول). براساس نظریة پیچیدگی اجزایی که دارای برهم کنشهای بحرانی هستند خود را به گونه‌ای سازمان دهی می‌کنند که به سوی ساختارهای تکاملی پیش روند و سلسله مراتبی از خصوصیات سیستمهای غالب را ایجاد کنند. در این نظریه سیستمها را باید به صورت یک کل نگریست و برخلاف دیدگاههای سنتی، از تجزیه و ساده سازی آنها پرهیز کرد. به دلیل وجود عوامل غیر خطی در سیستمهای به شدت وابسته به هم، دیدگاههای سنتی قادر به تجزیه و تحلیل نیستند. در اینجا علتها و معلولها قابل تفکیک از هم نیستند و مجموع اجزا برابر با کل نخواهد شد. رویکرد مورد استفاده در نظریة پیچیدگی بر مبنای تکنیکهای جدید ریاضی قرار دارد که سر منشأ آنها را باید در شاخه های مختلف چون فیزیک، زیست شناسی، هوش مصنوعی، سیاست و ارتباطات راه دور جستجو کرد. ساده‌ترین شکل پیچیدگی که معمولاً توسط ریاضی دانان و دانشمندان مورد مطالعه قرار می گیرد، در ارتباط با سیستمهای ثابت است. در اینجا فرض می کنیم که ساختار مورد نظر در طول زمان تغییر نمی کند. به بیان دیگر، به اصطلاح دانشمندان سیستم، با یک تصویر ثابت از سیستم سرو کار داریم. به عنوان مثال، می توان به یک ریز تراشة کامپیوتر نگاه کرد و آن را پیچیده یافت. می‌توان آن را با یک مدار الکترونیک مرتبط دانست و برای تعیین پیچیدگی نسبی آن، آن را با سیستمهای جانشین مقایسه کرد (مثلاً از نظر تعداد ترانزیستورها). می‌توان همین کار را با اشکال زندة حیات نیز انجام داد و آنها را بر حسب تعداد سلولها، تعداد ژنها و غیره اندازه گیری کرد. تمامی این جنبه های کمی، فاقد مهمترین مسئلة تفکر در پیچیدگی هستند و آن این است که آیا واقعاًٌ پیچیدگی به تعداد اجزا بستگی دارد و چرا پیچیدگی سیستمی مثلاً با 100 جزء متفاوت با سیستم دیگر با همین تعداد اجزاست.برای نگرشی دقیقتر به این سئوال، نیازمندیم به دنبال الگوها و آمارهای کمیتها باشیم. روشن است که پیچیدگی ترتیبی از 50 توپ سفید و 50 توپ سیاه، از پیچیدگی 5 توپ سیاه، 17 توپ سفید، 3 توپ سیاه، 33 توپ سفید و 42 توپ سیاه کمتر است. با این حال معنای چنین ترتیبی نامشخص است. آیا ترتیب تصادفی است یا معنادار؟ هنگامی که چنین تحلیلهایی به سه بعد تعمیم داده می‌شوند و بیش از یک مشخصه برای هر جز تعریف می‌شود (اندازه، چگالی، شکل) پیچیدگیهای احتمالی به نحوه غیر قابل تصوری افزایش می یابند و توانایی ریاضیات موسوم را به چالش فرا میخوانند. در اینجا صرفاً یک سطح مورد نظر قرار داشت ولی در طبیعت سطوح مختلفی از ساختار در تمام سیستمها وجود دارند و این سطوح باعث افزایش پیچیدگی خواهند شد (پیچیدگی یک مولکول، به علاوة سلول، به علاوة ارگانیسم، به علاوة اکوسیستم، به علاوة سیارة زمین و ...). این پدیده باعث می‌شود تا ریاضیات پیچیدگی ایستا نیز دشوار باشد.پیچیدگی پویا (نوع دوم). با افزایش بعد چهارم، یعنی زمان، موقعیت بسیار بغرنجتر خواهد شد. از زاویة دید مثبت، شاید تشخیص الگوها با تغییراتشان در زمان ساده تر از حالت سکون آنها باشد (فصول، ضربان). اما از سوی دیگر ممکن است با اجازه دادن به اجزا برای تغییر با زمان، الگوهای حالت سکونی را که قبلاً شناسایی کرده بودیم و طبقه بندیهای انجام گرفته بر پایة آنها از دست بروند (برگها سبز هستند، به جز در پاییز که زرد می‌شوند و در زمستان که اصلاً وجود ندارند!).

تشخیص عملکرد، یکی از راههای اصلی تحلیل علمی است. پرسش «سیستم چه کاری انجام می‌دهد؟» و به دنبال آن «چگونه این کار را انجام می‌دهد؟» هر دو دارای مفهوم حرکت در زمان هستند. با توجه به ضعف ما در بررسی تجربیات تکرارپذیر، مهم خواهد بود که تشخیص دهیم آیا پدیدة مورد مطالعه ایستاست یا آنکه دارای تغییرات دوره‌ای است. علم همواره با آزمایش و تأیید آزمایشها سروکار دارد و پیشنیاز این امر، داشتن نمونه‌های متعدد است. روابط ریاضی مورد استفاده به گونه‌ای هستند که برای داده‌های یکسان، همواره پاسخهای یکسانی را ارائه می کنند و این یک نکتة اساسی در نظریة پیچیدگی است. ما در بسیاری از اوقات ناچار می‌شویم تا به طور مصنوعی پیچیدگی پدیدة مورد بررسی را کاهش دهیم تا در چارچوب محدودیت فوق قرار گیریم. یک فرد دارای وجوه گوناگونی است ولی، او را با آن دسته از مشخصه‌هایش تعریف می کنیم که در طول زمان بدون تغییر باقی می‌مانند (و یا قابل پیش بینی هستند) نظیر نام، رنگ پوست، ملّیت یا سن، شغل، قد و مانند آنها. نظریة پیچیدگی نیازمند آن است که سیستم را به صورت یک کل مورد بررسی قرار و از آن تعریفی به دست دهیم که تمامی جنبه‌های آن را پوشش دهد و در این نقطه است که روشهای سنتی و ریاضی پاسخگو نخواهند بود.پیچیدگی تکاملی (نوع سوم). یکی از پدیده‌های مهم در اطراف ما پدیده‌های ارگانیک هستند. بهترین مثالهای مربوط به این پدیده‌ها، مربوط به نظریة نوین داروین در انتخاب طبیعی است که طی آن سیستمها در طول زمان تکامل پیدا می‌کنند و سیستمهای دیگری ابداع می‌شوند (مثلاً یک موجود دریایی تبدیل به یک موجود خشکی می‌شود). این شکل از تغییر که ظاهراً منتهایی نیز برای آن قابل تصور نیست، بسیار بغرنجتر از آن است که پیش از این انگاشته می‌شد. می‌توان همین مفهوم تغییرات غیردوره‌ای را با مواردی چون سیستمهای ایمنی بدن، آموزش، هنر و کهکشانها نیز توسعه داد. طبقه بندی پیچیدگی، عملاً به معنای برداشتن قدم دیگری، به سوی تاریکی خواهد بود چرا که اگر امکان شمارش مصداقهای آن وجود نداشته باشد چگونه می‌توان نام علم را بر آن نهاد؟

پاسخ این سئوال به مبحث الگو باز می‌گردد. در هر سیستم پیچیده، ترکیبات بسیار زیادی از اجزا می‌توانند وجود داشته باشند و در حقیقت می‌توان مشاهده کرد که بسیاری از این ترکیبات پیش از این هرگز در طول حیات جهان وقوع پیدا نکرده‌اند. با بررسی تعداد زیادی از سیستمهای متفاوت، می‌توان شباهتها (الگوها) را در آنها تشخیص داد و طبقه بندی هایی را برای تعریف آنها ایجاد کرد. این تکنیکها، که می توان آنها را آماری دانست، بسیار مناسب اند و راهنمایی‌هایی کلی ارائه می‌کنند، ولی فاقد یک نیازمندی اساسی در کار علمی هستند و آن قابلیت پیش‌بینی است. در به کارگیری علم (فناوری) ما نیازمند آن هستیم که سیستم را به گونه‌ای طراحی و ایجاد کنیم که وظایف خاصی را به انجام برساند واین یعنی خواسته‌ای که به نظر نمی‌آید از دیدگاه تکاملی قابل بررسی و تعمیم باشد.پیچیدگی خود سازمان دهی (نوع چهارم). آخرین شکل سیستم پیچیده، شکلی است که مهمترین و جدیدترین نوع در نظریة پیچیدگی محسوب می‌شود. در اینجا محدودیتهای داخلی سیستمهای بسته (نظیر ماشینها) با تکامل خلاقانة سیستمهای باز (نظیر مردم) با همدیگر تلفیق می‌شوند. در این دیدگاه سیستم با محیط خود تکامل می یابد به گونه‌ای که پس از مدتی، دیگر سیستم در طبقه بندی قبلی خود نمی‌گنجد. در اینجا می‌بایستی عملکردها و وظایف سیستم به گونه‌ای تعریف شوند که چگونگی ارتباط آنها با جهان


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله نظریه پیچیدگی

مقاله ادبیات شفاهی کودکان

اختصاصی از هایدی مقاله ادبیات شفاهی کودکان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 15

 

چکیده:

مترادف فرهنگ عامه ،فولکلور است و به آن بخش از هنر گفته می شود که به صورت شفاهی منتقل می شود. یکی از شاخه های فولکلور، ادبیات شفاهی است که شامل روایت های منظوم مانند ترانه ها ،لالایی ها ،نوحه ها،بازی های منظوم و...،همچنین روایت های منثور ماننداسطوره ها، قصه ها،چیستان ها، افسانه هاو...می باشد.

استفاده از ادبیات عامه جهت غنی تر شدن ارتباط والدین با فرزندان الزامی است.برای تقویت زبان مادری کودکان،باید شعر و قصه با زبان شنیداری و گفتاری سروده شود.

در حقیقت همه شاعر به دنیا می آیند ؛اما والدینی که درک عمیقی از عالم کودکی دارند؛می توانند استعداد فرزندانشان را بارور سازند.

اصولا کودکان با زبان برخوردی کاربردی دارند. ادبیات فولکلوریک کمک شایانی به زبان نوشتاری کودکان می کند.

نتیجه ی درخشان نوشتن به زبان کودک، پدید آمدن پیوندی صمیمانه تر میان کودک و ادبیات و به ویژه آنان وآفرینندگان این ادبیات خواهد بود .

کودکان بیش از آنکه ما بتوانیم به آنان بیاموزیم ؛می توانند به ما بیاموزند.

واژه های کلیدی و مهم :

فولکلور،ادبیات شفاهی،ادب عامه،اسطوره،نثر مسجع،سبک و سیاق ،سرودواره

تعریف فرهنگ عامیانه

"فولکلور (Folklore) ‌ در زبان‌ فارسی‌ به‌ فرهنگ‌ مردم‌، فرهنگ‌ عامه‌، دانش‌ عوام‌، فرهنگ‌ توده‌ و... ترجمه‌ گردیده‌ است‌و ناظر بر پژوهش‌هایی‌ است که‌ در زمینه‌ عادات‌، آداب‌ و مشاهدات‌، خرافات‌ و ترانه‌هایی‌ که‌ از ادوار قدیم‌ باقی‌ مانده‌اند ‌.

کلمه فولکلور از دو جزء تشکیل شده است:

1) فولک((folkبه معنای مردم و ‌عامه ،‌توده مردم نظایر آن وکمابیش عوام در معنای غیر تخفیف آمیز آن،‌در برابر خواص‌ که نخبگان و فرهیختگان جامعه‌اند.

2) لور( Lore) یعنی دانش، ادب به معنای قدیم این کلمه که متفاوت با ادبیات است و بیشتر مترادف با فرهنگ ‌مجموعه‌‌ای از " معارف " و دانستنیها و دانش و بینش غیر تخصصی است و مجموعاً بهترین معادل این کلمه یعنی کلمه فولکلور،‌ فرهنگ عامه است.

البته در تعریف این کلمه هنوز هم بین علمای این علم اختلاف است.اما نقطه ی مشترکی در همه این تعریف ها هست و آن به شیوه انتقال این دانش بر می گردد. فولکلور به‌ آن‌ بخش‌ از دانش‌ و هنر گفته‌ می‌شود که‌ به‌ صورت‌ شفاهی‌ و زبان‌ به‌ زبان‌، از نسلی‌ به‌ نسل‌ دیگر منتقل‌ شود.

ادب عامه یا ادب شفاهی :

یکی از شاخه های فرهنگ عامیانه یا فولکلور،ادب عامه یا شفاهی است که شامل قصه ها،افسانه ها ، اسطوره ها، وترانه ها و تصنیف ها، بازی ها، امثال وحکم، متل ها و چیستان هایی است که شفاهاً از فردی به فرد دیگر یا از نسلی به نسل دیگر منتقل می شود. این مجموعه، از مشترکات فرهنگی یک ملت و عامل پیوند آنان است. این نوع ادبیات در واقع بازتاب زندگی اجتماعی و فرهنگی مردم، شیوه ی کار و تولید آن ها و نشان دهنده ی رفتار و منش و اندیشه و احساس و مذهب و اخلاق و اعتقادات هر جامعه است که بعضاً هنوز هم صورت مکتوب نیافته و ثبت وضبط نشده است .

با مطالعه در آثار مهم کلاسیک،‌اعم از شعر و نثر، پی می بریم که دست مایه ی این آثار به طور مستقیم و غیر مستقیم ادب شفاهی و عامه بوده است. آیا شاهنامه فردوسی جزگردآوری و بازآفرینی روایات گذشتگان است ؟

ساختمان ادبیات عامه بر دو اصل واقع گرایی و خیال پردازی استوار است که از آمیختن این دو، صورت هایی دلپذیر و زیبا و مقبول به وجود می آید .محتوا و درون مایه ی آن نیز اغلب برداشت ها و تلقی های ساده و بی پیرایه اقوام ابتدایی و روستایی از زندگی و مرگ، جهان لاهوت و ناسوت، کاینات و طبیعت، آرزوها،‌تصویر مدینه ی فاضله ی انسانی و ....است. هنر شفاهی، زبانی روان و ساختی بی پیرایه دارد چرا که از زبان مردمانی ساده نقل می شود .در هنر شفاهی بر اثر بیان و انتقال، دخل و تصرفاتی صورت می گیرد تا بتواند در هر جامعه ای با نظام اجتماعی و تفکر آن جامعه انطباق یابد و هم نوا گردد. از این روست که از یک قصه، اسطوره، شعر و متل عامه با یک مضمون و محتوا، روایات و گونه های مختلفی یافت می شود. این روایات و گونه ها از زبان گویندگانی ناشناس نقل شده است. شاید بتوان گفت، گونه های ادب عامه حاصل و بازتاب ذهن جمعی افراد جامعه است که به منظور ارائه ی طریق و دستور عمل زندگی و شناساندن ارزش های اجتماعی به اعضای جامعه پدید می آیند. بنابراین ادب عامه یکی از ابزارهای مطالعه در جوامع گذشته است.

نقش آموزشی ادب عامه را نباید از نظر دور داشت چرا که تجربیات مفید و ارزنده را با اشکال گوناگون به نسل بعد منتقل می سازد. ادب عامه موجب استحکام رفتارهای اجتماعی می شود و اصول اخلاقی را تحکیم می بخشد. ادب عامه تلاش انسان هاست در گریز از محدودیت ها و ناکامی ها و نا برابری های اجتماعی و اقتصادی و محرومیت های گوناگون و به همین جهت است که آروزها و تمنیات درونی و قلبی خود را با آرامش خیال در قالب افسانه ها و قصه ها وترانه ها بیان می کنند. ادب عامه که گنجینه ای برای ادبیات مکتوب محسوب می شود، نقش مهمی در دوام و پایداری فرهنگ قومی و استمرار آن در تاریخ دارد. اکنون به اختصار انواع ادب عامه و جلوه های گوناگون آن را از نظرمی گذرانیم.

روایت های منثور:

روایت های منثور ادبیات شفاهی بیشتر شامل اسطوره ها، افسانه ها ،قصه ها، مثل هاو چیستان هاست .

اسطوره ها:

در جوامع ابتدایی، اسطوره، گزارشی حقیقی بوده است. از وقایعی که می پنداشتند در گذشته ی دور اتفاق افتاده و با توسل به آن ها،‌به رغم جهل و ابهام و بی اعتقادی های موجود، همواره پاسخی مطمئن و صریح پیش روی خود داشتند.اسطوره ها عموماً متضمن اصولی عقیدتی و ایمانی هستند که درباره ی اصل جهان بشر، زندگی و مرگ، خصایص انسان و حیوان و...در قالب داستان مطالبی را ارائه می دهند.شخصیت های اسطوره معمولاً آدمی زاد نیستند ولی صفات و خصوصیات آدمی زادگان را دارند. اسطوره ها معمولاً از جامعه ای به جامعه ی دیگر منتقل می شود. از مشهورترین اساطیر


دانلود با لینک مستقیم


مقاله ادبیات شفاهی کودکان

تحقیق درباره نظریه پیچیدگی

اختصاصی از هایدی تحقیق درباره نظریه پیچیدگی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 15

 

چکیده:

پیچیدگی جهان در تضاد با سادگی قوانین فیزیکی قراردارد. در سالهای اخیر رفتارهای غیر خطی و پویای سیستمها به طور وسیع مطالعه شده است، یعنی رفتارهایی که منجر به پیچیدگی و در نهایت آشوب می شوند. مطالعة این رفتارها، منتهی به وضع قوانین جدیدی در طبیعت نشده ولی باعث شدهاند تا بتوانیم قوانین موجود را عمیقتر درک کنیم. یکی از نکات جالب توجه در پیچیدگی این است که به رغم تصورات پیشین، قوانین ساده میتوانند منجر به بروز رفتارهای بسیار پیچیده شوند. این موضوع میتواند منجر به شناخت عمیقتر عملکرد سیستمها و رفتارهای اجتماعی و سازمانی شود. از همین روست که در حال حاضر اندازهگیری پیچیدگی و راههای کاهش آن در سازمانها و فرآیندهای تصمیم گیری به یکی از مباحث روز تبدیل شده است. همین گستردگی مبحث پیچیدگی باعث شده است که مشارکت تمام علوم نظیر ریاضایت، فیزیک، مکانیک شارهها، شیمی، مدیریت در تحلیل آن اجتناب ناپذیر شود.در مقالة حاضر سعی شده است تا کلیاتی از پیچیدگی و انواع آن ارائه شود و نقش آن در طبیعت و سیستمهای تولیدی مورد مطالعه قرار گیرد.کلید واژه ها: پیچیدگی، پیچیدگی ایستا، پیچیدگی پویا، خود سازماندهی، آشوب مقدمه:

یکی از وجوه اساسی علم که آن را از هنر و ادبیات متمایز می کند امکان بیان آن به کمک اعداد و کمی کردن آن با استفاده از روابط ریاضی است.این پدیده چنان فراگیر شده است که بسیاری از اوقات کار علمی براساس کیفیت ریاضیات آن سنجیده می‌شود و نه محتوای تجربهاش. بهکارگیری روابط ریاضی، علاوه بر ایجاد شرایط جدید برای نگرش به پدیدهها (نوآوری)، نوعی سیستم ارزشی برای اندازهگیری و کمی کردن نیز بهوجود می آورد.نظریة پیچیدگی مطمئناً راه جدیدی برای نگاه کردن به پدیدههاست و به تدریج در حال تغییر دادن تکنیکهای ریاضی سنتی است. به همین دلیل نیز برخی از دانشمندان نظریة پیچیدگی را گنگ و مبهم میدانند و آن را شایستة عنوان علم نمی‌شناسند. نیاز به تکنیکهای جدید ریاضی جهت مواجهه با علوم جدید، موضوع تازه‌ای نیست (ریاضیات نیوتونی و لایبنیتز، توپولوژی پوآنکاره، هندسة غیر اقلیدسی ریمان، آمار بولتزمن و نظریة مجموعههای کانتور). تمام این دیدگاههای جدید در ریاضیات به دلیل نیاز به کمی کردن نظریه‌های جدید علمی که در آن زمان پا به عرصه وجود گذاشته بودند ابداع شدند.

نظریة پیچیدگی:

بهتر است در اینجا نگاهی به اجزای اصلی یک سیستم پیچیده بیندازیم. بهطور کلی هر سیستم پیچیده یک سیستم کاملاً عملکردی است که شامل اجزای متغیر و وابسته به هم است. به بیان دیگر، برخلاف یک سیستم کاملاً سنتی (نظیر هواپیما) اجزا دارای ارتباطات دقیقاًٌ تعریف شده و رفتارهای ثابت یا مقادیر ثابت نیستند و عملکردهای انفرادی آنها نیز ممکن است با روشهای سنتی قابل تبیین نباشد. به رغم این ابهام، این سیستمها بخش اعظم جهان ما را تشکیل می‌دهند و ارگانیسمهای زنده و سیستمهای اجتماعی و حتی بسیاری از سیستمهای غیر ارگانیک طبیعی نیز در زمرة آنها قرار می‌گیرند.پیچیدگی ایستا (نوع اول). براساس نظریة پیچیدگی اجزایی که دارای برهم کنشهای بحرانی هستند خود را به گونه‌ای سازمان دهی می‌کنند که به سوی ساختارهای تکاملی پیش روند و سلسله مراتبی از خصوصیات سیستمهای غالب را ایجاد کنند. در این نظریه سیستمها را باید به صورت یک کل نگریست و برخلاف دیدگاههای سنتی، از تجزیه و ساده سازی آنها پرهیز کرد. به دلیل وجود عوامل غیر خطی در سیستمهای به شدت وابسته به هم، دیدگاههای سنتی قادر به تجزیه و تحلیل نیستند. در اینجا علتها و معلولها قابل تفکیک از هم نیستند و مجموع اجزا برابر با کل نخواهد شد. رویکرد مورد استفاده در نظریة پیچیدگی بر مبنای تکنیکهای جدید ریاضی قرار دارد که سر منشأ آنها را باید در شاخه های مختلف چون فیزیک، زیست شناسی، هوش مصنوعی، سیاست و ارتباطات راه دور جستجو کرد. ساده‌ترین شکل پیچیدگی که معمولاً توسط ریاضی دانان و دانشمندان مورد مطالعه قرار می گیرد، در ارتباط با سیستمهای ثابت است. در اینجا فرض می کنیم که ساختار مورد نظر در طول زمان تغییر نمی کند. به بیان دیگر، به اصطلاح دانشمندان سیستم، با یک تصویر ثابت از سیستم سرو کار داریم. به عنوان مثال، می توان به یک ریز تراشة کامپیوتر نگاه کرد و آن را پیچیده یافت. می‌توان آن را با یک مدار الکترونیک مرتبط دانست و برای تعیین پیچیدگی نسبی آن، آن را با سیستمهای جانشین مقایسه کرد (مثلاً از نظر تعداد ترانزیستورها). می‌توان همین کار را با اشکال زندة حیات نیز انجام داد و آنها را بر حسب تعداد سلولها، تعداد ژنها و غیره اندازه گیری کرد. تمامی این جنبه های کمی، فاقد مهمترین مسئلة تفکر در پیچیدگی هستند و آن این است که آیا واقعاًٌ پیچیدگی به تعداد اجزا بستگی دارد و چرا پیچیدگی سیستمی مثلاً با 100 جزء متفاوت با سیستم دیگر با همین تعداد اجزاست.برای نگرشی دقیقتر به این سئوال، نیازمندیم به دنبال الگوها و آمارهای کمیتها باشیم. روشن است که پیچیدگی ترتیبی از 50 توپ سفید و 50 توپ سیاه، از پیچیدگی 5 توپ سیاه، 17 توپ سفید، 3 توپ سیاه، 33 توپ سفید و 42 توپ سیاه کمتر است. با این حال معنای چنین ترتیبی نامشخص است. آیا ترتیب تصادفی است یا معنادار؟ هنگامی که چنین تحلیلهایی به سه بعد تعمیم داده می‌شوند و بیش از یک مشخصه برای هر جز تعریف می‌شود (اندازه، چگالی، شکل) پیچیدگیهای احتمالی به نحوه غیر قابل تصوری افزایش می یابند و توانایی ریاضیات موسوم را به چالش فرا میخوانند. در اینجا صرفاً یک سطح مورد نظر قرار داشت ولی در طبیعت سطوح مختلفی از ساختار در تمام سیستمها وجود دارند و این سطوح باعث افزایش پیچیدگی خواهند شد (پیچیدگی یک مولکول، به علاوة سلول، به علاوة ارگانیسم، به علاوة اکوسیستم، به علاوة سیارة زمین و ...). این پدیده باعث می‌شود تا ریاضیات پیچیدگی ایستا نیز دشوار باشد.پیچیدگی پویا (نوع دوم). با افزایش بعد چهارم، یعنی زمان، موقعیت بسیار بغرنجتر خواهد شد. از زاویة دید مثبت، شاید تشخیص الگوها با تغییراتشان در زمان ساده تر از حالت سکون آنها باشد (فصول، ضربان). اما از سوی دیگر ممکن است با اجازه دادن به اجزا برای تغییر با زمان، الگوهای حالت سکونی را که قبلاً شناسایی کرده بودیم و طبقه بندیهای انجام گرفته بر پایة آنها از دست بروند (برگها سبز هستند، به جز در پاییز که زرد می‌شوند و در زمستان که اصلاً وجود ندارند!).

تشخیص عملکرد، یکی از راههای اصلی تحلیل علمی است. پرسش «سیستم چه کاری انجام می‌دهد؟» و به دنبال آن «چگونه این کار را انجام می‌دهد؟» هر دو دارای مفهوم حرکت در زمان هستند. با توجه به ضعف ما در بررسی تجربیات تکرارپذیر، مهم خواهد بود که تشخیص دهیم آیا پدیدة مورد مطالعه ایستاست یا آنکه دارای تغییرات دوره‌ای است. علم همواره با آزمایش و تأیید آزمایشها سروکار دارد و پیشنیاز این امر، داشتن نمونه‌های متعدد است. روابط ریاضی مورد استفاده به گونه‌ای هستند که برای داده‌های یکسان، همواره پاسخهای یکسانی را ارائه می کنند و این یک نکتة اساسی در نظریة پیچیدگی است. ما در بسیاری از اوقات ناچار می‌شویم تا به طور مصنوعی پیچیدگی پدیدة مورد بررسی را کاهش دهیم تا در چارچوب محدودیت فوق قرار گیریم. یک فرد دارای وجوه گوناگونی است ولی، او را با آن دسته از مشخصه‌هایش تعریف می کنیم که در طول زمان بدون تغییر باقی می‌مانند (و یا قابل پیش بینی هستند) نظیر نام، رنگ پوست، ملّیت یا سن، شغل، قد و مانند آنها. نظریة پیچیدگی نیازمند آن است که سیستم را به صورت یک کل مورد بررسی قرار و از آن تعریفی به دست دهیم که تمامی جنبه‌های آن را پوشش دهد و در این نقطه است که روشهای سنتی و ریاضی پاسخگو نخواهند بود.پیچیدگی تکاملی (نوع سوم). یکی از پدیده‌های مهم در اطراف ما پدیده‌های ارگانیک هستند. بهترین مثالهای مربوط به این پدیده‌ها، مربوط به نظریة نوین داروین در انتخاب طبیعی است که طی آن سیستمها در طول زمان تکامل پیدا می‌کنند و سیستمهای دیگری ابداع می‌شوند (مثلاً یک موجود دریایی تبدیل به یک موجود خشکی می‌شود). این شکل از تغییر که ظاهراً منتهایی نیز برای آن قابل تصور نیست، بسیار بغرنجتر از آن است که پیش از این انگاشته می‌شد. می‌توان همین مفهوم تغییرات غیردوره‌ای را با مواردی چون سیستمهای ایمنی بدن، آموزش، هنر و کهکشانها نیز توسعه داد. طبقه بندی پیچیدگی، عملاً به معنای برداشتن قدم دیگری، به سوی تاریکی خواهد بود چرا که اگر امکان شمارش مصداقهای آن وجود نداشته باشد چگونه می‌توان نام علم را بر آن نهاد؟

پاسخ این سئوال به مبحث الگو باز می‌گردد. در هر سیستم پیچیده، ترکیبات بسیار زیادی از اجزا می‌توانند وجود داشته باشند و در حقیقت می‌توان مشاهده کرد که بسیاری از این ترکیبات پیش از این هرگز در طول حیات جهان وقوع پیدا نکرده‌اند. با بررسی تعداد زیادی از سیستمهای متفاوت، می‌توان شباهتها (الگوها) را در آنها تشخیص داد و طبقه بندی هایی را برای تعریف آنها ایجاد کرد. این تکنیکها، که می توان آنها را آماری دانست، بسیار مناسب اند و راهنمایی‌هایی کلی ارائه می‌کنند، ولی فاقد یک نیازمندی اساسی در کار علمی هستند و آن قابلیت پیش‌بینی است. در به کارگیری علم (فناوری) ما نیازمند آن هستیم که سیستم را به گونه‌ای طراحی و ایجاد کنیم که وظایف خاصی را به انجام برساند واین یعنی خواسته‌ای که به نظر نمی‌آید از دیدگاه تکاملی قابل بررسی و تعمیم باشد.پیچیدگی خود سازمان دهی (نوع چهارم). آخرین شکل سیستم پیچیده، شکلی است که مهمترین و جدیدترین نوع در نظریة پیچیدگی محسوب می‌شود. در اینجا محدودیتهای داخلی سیستمهای بسته (نظیر ماشینها) با تکامل خلاقانة سیستمهای باز (نظیر مردم) با همدیگر تلفیق می‌شوند. در این دیدگاه سیستم با محیط خود تکامل می یابد به گونه‌ای که پس از مدتی، دیگر سیستم در طبقه بندی قبلی خود نمی‌گنجد. در اینجا می‌بایستی عملکردها و وظایف سیستم به گونه‌ای تعریف شوند که چگونگی ارتباط آنها با جهان


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره نظریه پیچیدگی

مقاله روش ژئوفیزیکی

اختصاصی از هایدی مقاله روش ژئوفیزیکی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 150

 

چکیده :

روش ژئوفیزیکی یک روش بسیار عالی و مناسب چه از نظر زمان و چه از نظر هزینه برای اکتشاف و استخراج مواد معدنی , نفتی , گاز و شناسایی لایه‌های زیر زمینی و تهیه نقشه‌های زمین شناسی می‌باشد.

از ژئوفیزیک از سالهای بسیار قبل در اکتشاف و شناسایی مواد معدنی است استفاده می‌شده است با پیشرفت علم دستگاه‌ها و ابزار جدیدی در زمینه ژئوفیزیک ساخته شد که باعث شد که این روش به شناختهای مختلفی تقسیم شود. که ما به بررسی برخی از این شاخه‌ها که از آنها در اکتشاف نفت و گاز و تعیین ساختارهای زمین شناسی نفت و همچنین تعیین خصوصیات مخزن و محل مخزن می‌پردازیم.

این شاخه‌ها عبارتند از : 1) گرانی 2) مغناطیسی 3) لرزه نگاری که به دو صورت دو بعدی و سه بعدی می‌باشد. 4) چاه پیمایی و 000

از جمله مهمترین این روش‌ها , روش چاه‌پیمایی و لرزه نگاری است.

از لرزه نگاری در شناسایی و اکتشاف مخازن نفتی و گازی استفاده می‌گردد که در ایران در مناطق دشت آزادگان , مارن و کوپال , آغاجاری از روش لرزه نگاری 3 بعدی استفاده شده است که در منطقه آغاجاری بزرگترین پروژه لرزه نگاری 3 بعدی خاورمیانه انجام می‌شود.

در چاه پیمایی با نمودارگیری از جدار چاه‌های نفت پارامترهای متعدد مخزن نفت از قبیل میزان اشباع آب , اشباع هیدروکربن , میزان تخلخل و نفوذ پذیری و نوع سنگ شناسی و سایر اطلاعات ذیقیمت اکتشاف نفت بر روی نمودارها مشاهده و قرائت می گردد.

مقدمه :

اطلاعات کسب شده توسط شناسایی‌های سطحی , هرچند دقیق و کامل باشند , نمی‌توانند همه نیازها را برآورده نمایند. اطلاعات دقیقتر از وضعیت زمین را می‌توان با بررسی‌های زیر سطحی به دست آورد. هدف‌های بررسی های اکتشافی زیر زمینی را به نحو زیر می‌توان خلاصه کرد :

الف ) تأیید یا تکمیل نقشه‌های زمین شناسی مهندسی که توزیع مصالح زمین شناسی را در سطح و عمق کم نشان می‌دهد.

ب) تعیین نحوه توزیع مصالح زمین شناسی در زیر زمین و آگاهی از شرایط آب زیر زمینی

ج) گرفتن نمونه‌هایی از مصالح زمین شناسی برای شناسایی آنها و انجام آزمون های آزمایشگاهی.

د) اندازه گیری ویژگی های مهندسی مصالح به طور برجا.

دستیابی به هدف‌های فوق به دو صورت مستقیم و غیر مستقیم و با استفاده از روش‌های زیر امکان‌پذیر است.

الف ) روش‌های ژئوفیزیکی که اطلاعات غیر مستقیم به دست می دهد.

ب) روش های شناسایی زیر زمینی که حاصل آن کسب اطلاعات مستقیم و غیر مستقیم است.

ج) حفاری‌های آزمایشی و مغزه‌گیری که داده‌های مستقیم به دست می دهد.

د) نمودارگیری ژئوفیزیکی از گمانه‌ها که بطور غیر مستقیم اطلاعاتی را در اختیار ما قرار می‌دهد.

پس از آنکه ضرورت انجام اکتشافات زیر زمینی مورد تأیید قرار گرفت , باید در مورد نوع روش یا روش‌های اکتشاف زیر زمینی تصمیم‌گیری شود. روش های اکتشافی بر مبنای هدف مطالعات , مرحله بررسی‌ها , وسعت منطقه مورد مطالعه , نوع پروژه , شرایط زمین شناسی , شرایط سطح زمین و قابلیت دسترسی آن و بالاخره محدودیت‌های بودجه و زمان انتخاب می‌شود.

در اکتشافات ژئوفیزیکی برخی از مهمترین خواص فیزیکی زمین توسط ابزارهای ویژه اندازه گیری شده و با تفسیر نتایج حاصله , شرایط زیر زمینی استنتاج می‌شود. خواصی از سنگ‌ها که در اکتشاف ژئوفیزیکی , سنجیده می‌شوند. معمولاً عبارتند از : کشسانی (الاستیسیته) , هدایت الکتریکی , هدایت حرارتی , چگالی , خاصیت مغناطیسی و رادیو اکتیوتیه .

باید توجه داشت که خواص اندازه گیری شده معمولاً به طور مستقیم با هدف مورد نظر مرتبط نیستند : از این رو همواره باید بر نوعی ارتباط بین خواص اندازه گیری شده و آنچه که به دنبالش هستیم متکی باشیم.

در اکتشافات ژئوفیزیکی معمولاً به دنبال یک ناهنجاری یا به زبانی انحراف از مشخصات یکنواخت زمین شناسی هستیم. تغییر ناگهانی در جنس مواد , برخورد به یک گسل یا یک منطقه خرد شده یا لایه های آبدار می‌توانند ناهنجاری هایی نسبت به شرایط طبیعی به حساب آیند. باید توجه داشت که هرچه ناهنجاری‌ مورد بررسی نسبت به دستگاه‌های اندازه گیری دورتر قرار گرفته باشد , تأثیر آن ضعیفتر می‌شود. در چنین مواردی برای اندازه‌گیری محتاج دستگاه‌های دقیقتری هستیم. علاوه بر آن در داده‌های ژئوفیزیکی معمولاً آثاری که مورد نظر نیستند و پارازیت نامیده می‌شوند. تداخل می‌کند که باید به نحوی حذف شوند تا ناهنجاری‌ مورد نظر بهتر مشخص شود. متوسط گیری از مقادیر خوانده شده معمولی ترین روش برای کاهش اثر پارازیت‌هاست. به طور کلی تعبیر و تفسیر داده‌های ژئوفیزیکی همواره با ابهام همراه است , زیرا اغلب برای داده های ژئوفیزیکی در یک بررسی اکتشافی تا حدی می‌توان این کمبود را مرتفع کرد. خلاصه اینکه روش های غیر مستقیم ژئوفیزیکی هیچگاه نمی‌تواند جانشین روش های بررسی مستقیم , مثل گمانه زنی شود. این روش‌ها در زمانی کوتاه و مخازجی نسبتاً کم , ناحیه وسیعی را مورد بررسی قرار داده و ضمن محدود کردن محل‌های مناسب برای حفاری , هزینه عملیات اکتشافی را به نحو قابل ملاحظه ای کاهش می‌دهند.


دانلود با لینک مستقیم


مقاله روش ژئوفیزیکی

دندان پزشکی

اختصاصی از هایدی دندان پزشکی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 77

 

چکیده

مقدمه:

در ارتودنسی ثابت جهت نیل بر درمان از رابطه آرچ وایر- لیگاچور – براکت استفاده می شود که لیگاچور نقش اتصال دهنده بین آرچ وایر به براکت را بازی می نماید. روشهای بستن آرچ وایر بر 3 دسته هستند. یکی از آنهااستفاده از لیگاچورهای الاستومریک است که خاصیت اصطکاکی این لیگاچورها تمایل به جلوگیری از پیشرفت درمان دارد و بعلت degeration و طبیعت غیر بهداشتی آنها احتیاج به نگهداری مستمر دارند و این مسئله کارآمدی کلینیکی را کاهش می دهد.

مواد و روشها:

برای مقایسه رنگ پذیری سه نوع از الاستیک لیگاچور dentarum ، ito و glenro ابتدا 12 بیمار که تحت درمان ارتودنسی قرار داشتند انتخاب شده و در هر یک از آنها 4 الاستیک از هر نوع در قسمتهای مختلف دهان استفاده شد. الاستیک ها قبل از قرار گیری در دهان با دستگاه Scaner Genius HR6X اسکن شده و در نرم افزار کامپیوتریAdobe photoshop CS2 قسمتی از الاستیک جهت تعیین رنگ انتخاب شد. پس از قرارگیری الاستیک ها در دهان بمدت 4 هفته یا یک ویزیت ارتودنسی الاستیک ها از دهان خارج شده و خشک شدند، دوباره اسکن شده و مجدداً توسط چاپگر چاپ گردیدند و بوسیله کالریمتر تغییرات رنگ آنها اندازه گیری شد و تغییرات رنگ (a, l, b) با مقایسه مقادیر بدست آمده از کالریمتر در مورد تغییرات هر یک از انواع مورد استفاده محاسبه شد.

یافته ها:

براساس تغییرات سه شاخص b، l و a با توجه به DE و آزمون آنالیز واریانس یک طرفه شاخص رنگ پذیری در سه گروه، تفاوت معنی داری داشت (001/0 P<). اما آزمون توکی نشان داد که تفاوت شاخص رنگ پذیری بین glenro با دو گروه دیگر( dentarum و ito) بود بطوری که رنگ پذیری glenro کمتر از دو گروه دیگر می باشد.

نتیجه گیری:

با توجه به مقادیر بدست آمده b ، l و a قبل و بعد از قرار گیری الاستیک ها در دهان در سه گروه ito، dentarum و glenro به ترتیب l درجاتی از کاهش را نشان می دهد. و همچنین b به طور محسوسی در هر سه گروه افزایش یافته است و چون + است در نتیجه میزان زردی آن بیشتر افزایش یافته است ولی a با وجود منفی بودن در هر سه گروه، در ito و glenro افزایش یافته است، ولی در dentarum کاهش پیدا کرده است.

در مجموع میزان تغییر رنگ glenro از دو گروه دیگر کمتر است.

مقدمه

در ارتودنسی ثابت جهت نیل به درمان از رابطه آرچ وایر-لیگاچور-براکت استفاده می شود که لیگاچور نقش اتصال دهنده بین آرچ وایربه براکت را بازی می نماید. در ابتدا از سیم ها بویژه استنلس استیل جهت اتصال آرچ وایر به براکت استفاده می گردید ولی بعداً از الاستومرها یا اورینگ ها جهت اتصال آرچ وایر به براکت بهره گرفته شد. روش دیگری برای اتصال آرچ وایر به براکت نیز وجود دارد که به جای استفاده از لیگاچور بطور مستقل براکت نقش آن را بازی می کند و تغییری که در ساختار براکت انجام گرفته است آن را برای پذیرش آرچ وایر آماده نموده است.

روشهای بستن آرچ وایر به 3 دسته تقسیم می شوند:

1) استفاده از لیگاچورهای استنلس استیل که بعلت افزایش کار کلینیکی لازم برای آنها از محبوبیت کمتری برخوردار هستند.

2) استفاده از لیگاچورهای self ligating که روش مناسبی جهت کوتاهتر کردن cheir time و زمان درمان و همچنین کنترل دقیق جابجایی دندان است و بعلاوه کاهش چشمگیر در اصطکاک در آن به ثبت رسیده است.

3) استفاده از لیگاچورهای الاستومریک که از مزایای آن سهولت در استفاده از آن و کاهش زمان کار کلینیکی نسبت به لیگاچورهای استنلس استیل است ولی کنترل محدود کننده آنها با گذشت زمان تضعیف می گردد همچنین خاصیت اصطکاکی این لیگاچورها تمایل به جلوگیری از پیشرفت درمان دارد و بعلت degeneration و طبیعت غیربهداشتی آنها احتیاج دارند که بطور مستمر نگهداری شده بدین وسیله با کارآمدی کلینیکی مداخله دارند. بعلت اثر رنگ پذیری این لیگاچورها برآن شدیم که در این مطالعه اثر رنگ پذیری چند نوع مختلف از الاستیک modulus ها را با هم مقایسه نماییم. جت مقایسه میزان تغییر رنگ چند روش متفاوت وجود دارد که این روشها جهت ارزیابی رنگ دندان بکار می روند.

1) استفاده از روش بصری 2) استفاده از کالریمتری 3) اسپکتروفتومتری 4) آنالیز کامپیوتری که در این تحقیق از روش کالریمتری و آنالیز کامپیوتری استفاده شده است. شرح کامل هر یک از این روشها در مبحث رنگ دندان و روشهای اندازه گیری آن آمده است.

کلیات

الاستومرها

الاستومر یک اصطلاح کلی است و موادی را شامل می گردد که بعد از تغییر شکل قابل توجه، در صورت برداشته شدن نیروی اعمال شده می توانند سریعاً به ابعاد اصلی خودشان برگردند احتمالاً اولین الاستومر شناخته شده لاستیکهای طبیعی بودند که توسط تمدنهای اینکا (Incan) و مایا (Mayan) مورد استفاده قرار گرفتند. زمانی کلمه rubber فقط به لاستیکهای طبیعی که یک پلیمر هیدروکربن بوده و از واحدهای واحدهای isoprene تشکیل می شدند اطلاق می گردید. لاستیک طبیعی ممکن است از صدها نوع مختلف گیاهان بدست آورده شود. هر چند که منبع اصلی آن درخت لاستیک (Hevea brasiliensis) می باشد. اما از اوایل قرن بیستم شیمیدانها در جهت سنتز موادی که جانشین و مشابه لاستیک طبیعی بوده و یا حداقل دارای خواص شبیه به آن باشند، کوشش بسیار نمودند که حاصل تلاش آنان بدست آوردن انواع گوناگونی از الاستومرهای مصنوعی شد(1).

مواد الاستیک مصنوعی، پلی اورتان هایی هستند که ترکیب دقیق آنها اطلاعات اختصاصی می باشد. پلی اورتان یک نام عمومی است که به پلیمرهای الاستیکی که دارای زنجیره اورتان باشند، اطلاق می شود. پلی اورتان ها پلیمرهای مستقیم اورتان نیستند؛ بلکه از جریان واکنشهای پلی استرها یا پلی ارتها بادی یا پلی ایزوسیاناتها ساخته می شوند. که یک ساختار پیچیده دارای زنجیره های اورتان ایجاد می کنند. پلیمرها مواد الاستیک ایده آل نیستند، چرا که خصوصیات مکانیکی آنها وابسته به زمان و درجه حرارت می باشد.

پلیمرهای الاستیک مصنوعی به طور گسترده ای در عقب بردن کانینها، بستن دیاستمها، تصحیح چرخش ها، جایگزینی گره های لیگاچور و بستن فضای عمومی استفاده شده اند.

پلیمرهای الاستیک مصنوعی از چند جنبه ناقص هستند. آنها پس از قرار گرفتن در حفره دهان در مدت کوتاهی به طور دائم رنگی می شوند. تغییر پذیری آنها در تحویل نیرو بیشتر از الاستیک های لاتکس است. همچنین میزان تغییر شکل پلاستیک آنها از الاستیک های لاتکس بیشتر می باشد. یکی از بزرگترین مشکلات همراه با پلیمرهای الاستیک از دست رفتن نیروی آنها تقریباً به میزان 50% در ظرف روز اول می باشد.


دانلود با لینک مستقیم


دندان پزشکی